دکترین مقاومت، راهبرد جمهوری اسلامی در مبارزه با استکبار


 

نويسنده:نقى پور رضایى




 
دکترین مقاومت مهم ترین و موثرترین راهبرد جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران علیه استکبار جهانی به رهبری آمریکا بوده است. این شیوه دکترین در واقع جهان بینی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مبارزه با دشمن است.
سامانه فکری و اساس و بنیاد تفکر جمهوری اسلامی در بحث دفاع (مقاومت) است. مقاومت در واقع یک فرهنگ است. این فرهنگ، جهاد و شهادت طلبی را ترویج می کند. تصویری بسیار زیبا از صحنه نبرد که در آن شهادت اوج آمال و آرزوی یک انسان می شود.
این فرهنگ تصویری از پیروزی ارائه می دهد که در آن انسان در شرایط خاص شکست نظامی می تواند خود را پیروز صحنه جنگ ببیند و در جایی که انسان معتقد به انجام تکلیف است چه بکشد و چه کشته شود در هر دو صورت پیروز صحنه نبرد است. در واقع انسان یک مأمور است، مأمور به انجام وظیفه.
این درسی است که شیعه از مولای خود حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در حادثه عاشورا گرفته است. واقعه کربلا که قرن ها از آن گذشته برای همیشه، تاریخ بشر و در واقع شیعه را تحت تأثیر قرار داده است. دکترین مقاومت ایران درسی از حماسه عاشورا است.
تلاش جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و رویارویی با دشمن، ترویج فرهنگ جهاد و شهادت و ارتقای مقاومت ملت ایران جهت ایجاد جامعه ای است که در آن انجام تکلیف مهم ترین آرمان ملت است. بر اساس این تفکر است که نظام اسلامی شکل می گیرد و نبرد عاشورایی، راهبرد اصلی جمهوری اسلامی در نبرد با دشمن می شود.

رهاورد دکترین مقاومت، پیروزی است. پیروزی جنودالله بر جنود شیطان و این تئوری در طول تاریخ در بسیاری از نبردهای حق علیه باطل به وضوح مشاهده شده است. اوج این تفکر در حادثه عاشورا است. جنگ تحمیلی و جنگ 33 روزه نیز نمونه هایی از بالندگی این دکترین است. برخی از آثار این دکترین در نبرد با دشمن به شرح ذیل است:
1- تقویت ایمان و بصیرت دینی و باورهای معنوی
2- ارتقای معنویت در بین آحاد ملت
3- تقویت روحیه جهادی و شهادت طلبی
4- شناخت ترفندهای دشمن و پیش بینی راه های مقابله با آن
5- مقاومت در برابر دشمن و پرهیز از هرگونه سازش
6- افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه و جهان
نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول حیات خود علی رغم همه مشکلات، تهدیدها و تحریم ها توانسته با تکیه بر دکترین مقاومت، پیروز میدان در همه صحنه ها باشد. اگر بخواهیم حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی را یکی پس از دیگری برشماریم؛ عملیات روانی آمریکا علیه جمهوری اسلامی، حادثه کودتا، عملیات طبس، جنگ تحمیلی، ناتوی فرهنگی دشمن، تهدید و تحریم جمهوری اسلامی و ... اوج اقدامات دشمن علیه ماست. با تکیه بر روحیه مقاومت و سازش ناپذیری حضرت امام(ره) و بعد از ایشان مقام معظم رهبری و حضور گسترده ملت ایران در قالب دکترین مقاومت، مبارزه ملت ایران علیه دشمن شکل می گیرد.
اگر جنگ ها را محل رویارویی استراتژی ها در نظر بگیریم و نه رویارویی نیروهای نظامی ، در آن جایی که دشمن با راهبردهای مختلف و متفاوت که هر کدام برای زمان خاصی تدارک و طراحی شده است و همه آنها دارای زیرساخت علمی و تکنولوژیک است با آن همه تفکر و اندیشه و پشتوانه مراکز آکادمیک و علمی و تکنولوژی مدرن ولی باز می بینیم در مقابل دکترین مقاومت به خاکریزی منتهی می شود که توسط جمهوری اسلامی احداث شده است.
آنجایی که رهبران و تئوری پردازان آمریکایی رسماً اعلام می کنند قدرت نرم آمریکا در حال تغییر وجهه منفی این کشور در جهان است (هیلاری کلینتون). پس در می یابیم اهمیت راهبردی جمهوری اسلامی در تقابل با راهبرد دشمن کارساز بوده و این راهبرد همواره مورد هجوم دشمن از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون بوده است.
حمله به دکترین مقاومت جمهوری اسلامی توسط غرب به سرکردگی آمریکا بارها و به روش های مختلف صورت گرفته است. البته روش ها و سناریوهای طراحی شده در مقاطع مختلف با هم فرق داشته اند. جریمه، تحریم، تهدید، بازدارندگی نظامی، انزوا، مبارزه اقتصادی، کودتای مخملی، معرفی یک رهبر کاریزماتیک برای رهبری اپوزیسیون(ضدانقلاب)، شورش با استفاده از قوم ها و نژادها، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، راهبرد فرسایش قدرت، نمونه هایی از تقابل آمریکا با دکترین مقاومت ایران از گذشته تا حال بوده است.
در این بین مراکز مطالعاتی و تئوری پردازی در آمریکا به کمک دولتمردان این کشور آمدند تا بتوانند به عنوان مغزهای متفکر سیاست مداران آمریکایی را کمک فکری دهند. موسساتی مثل بروکینگز، خاور نزدیک واشنگتن، و ... راهکارهایی را برای برخورد با دکترین مقاومت جمهوری اسلامی مطرح کرده اند. مثلاً موسسه خاور نزدیک واشنگتن بعد از انتخابات 88 که طی گزارش تیم «مایکل ایزنشتات» معتقد است: جمهوری اسلامی را باید به وسیله دیپلماسی عمومی و عملیات رسانه ای به تحلیل برد و دکترین مقاومت ایران را نیز باید به همین روش شکست داد.
نام برده در نهایت پیشنهاداتی به دولت اوباما می دهد که نمونه هایی از آن به شرح ذیل است:
1- ادامه مذاکرات با ادامه فشار علیه ایران با هدف ایجاد فضا و کمک به مخالفان
2- محدود کردن آزادی عمل ایران
3- تشدید بحران در داخل جمهوری اسلامی
4- یاری رسانی غیرمستقیم به ضد انقلاب
5- استهزا و تحقیر مقامات ایرانی
6- ادعای فساد و عدم پاسخگویی رژیم ایران
7- تلاش در جهت نشان دادن افول جمهوری اسلامی
و البته چند موضوع دیگر.
تقابل با دکترین مقاومت جمهوری اسلامی در واقع نگرانی آمریکا از توانایی قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه است.
جمهوری اسلامی اتخاذ دکترین مقاومت را از تفکر شیعی الگو گرفته است. این تفکر می آموزد که انسان چگونه می تواند نقش خود را به عنوان یک مسلمان در صحنه های مختلف خوب ایفا کند. این راهبرد به صورت یک فرهنگ در ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نهادینه شده است.
جمهوری اسلامی بارها توانسته با تکیه بر این راهبرد، به نقش خود در حوزه دیپلماسی، اقتصاد و اقدامات نظامی هوشمندانه عمل کند و به عنوان یک قدرت منطقه ای بسیار مهم جلوه کند تا جایی که دشمن آن را می پذیرد و اعلام می کند: «ما ناچاریم برای ایران در منطقه خاورمیانه نقش قابل توجهی بپذیریم، گر چه با رهبران ایران مشکل داریم ولی نمی توان نقش ایران در منطقه را نادیده گرفت.»
دکترین مقاومت جمهوری اسلامی نقش بسیار شگرفی در بحث اصول مدیریتی جمهوری اسلامی در برخورد با مسائل مختلف از قبیل اصول مملکت داری، راهبرد و مباحث امنیتی و نظامی داشته و دارد و جهانیان را به اذعان به این اقتدار که برگرفته از پشتوانه دینی و مردمی است، وادار می سازد.
منبع : صبح صادق
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh