آداب تربیت فرزند از منظر روانشناسان
آداب تربیت فرزند از منظر روانشناسان
منبع : اختصاصي راسخون
این مهم ما را بر آن داشت تا در این باب به تحقیق و بررسی پرداخته، بتوانیم اطلاعات خود را تا حد امکان افزایش داده و اسلوب و آداب تربیت را در مجموعهای هدفمند در قالب مقالهای ارائه نماییم. مباحث قابل بررسی عبارتند از: زمان شروع تربیت، بررسی دورههای زمانی رشد از تولد تا نوجوانی، بیداری و تربیت جنسی، تنبیه و تشویق و تحسین فرزند و ...
کلید واژه: آداب، تربیت، فرزند، تنبیه، تشویق، نطفه، والدین.
بسیاری از مردم تربیت را صرف تربیت فیزیکی میدانند؛ یعنی اینکه فقط شخص خود را هماهنگ با محیط بسازد؛ و از جنبههای متافیزیکی آن قافل هستند. ولی روانشناسان و متخصصان این فن، تربیت را در کنار رشد و جزء شاکله آن میدانند. این روانشناسان چهار جنبه اساسی تربیت را در رشد افراد مشخص میسازند. این چهار جنبه عبارتند از:1. جنبه عقلانی، که شامل ادراک و قضاوت و تفکر میباشد؛ 2. جنبه اجتماعی، به رابطه فرد با دیگران میپردازد؛ 3. جنبه عاطفی، به پیدایش و بروز عواطف و احساسات و طرز کنترل میپردازد؛ 4. جنبه بدنی، شامل تغییرات کمی و کیفی در بدن میباشد.
بسته شدن نطفه، شروع زندگی
بهترین سن برای حاملگی میان دو فرزند، 3 سال است به دو دلیل:
1. در اثر هر زایمان بدن مادر افت میکند و باید برای زایمان بعدی ترمیم شود.
2. نظر به تأثیر میزان وقت برای فرزند از نظر شیر دادن و تربیت کردن با فاصله سنی کم باعث میشود مادر به هیچ یک از کودکان قبلی و بعدی نرسد و خودش هم ضعیف شود.
احساس مادر نسبت به فرزند ناخواسته احساس دفع و طرد است و بر عکس اگر مادری منتظر فرزند باشد، احساس محبت و پذیرش دارد این مادر سعی میکند نکاتی را رعایت کند که به سلامت جسمی و روحی کودک کمک کند چون علاقه به کودک دارد، انگیزه توجه به نیازهای او در مادر به وجود میآید در حالی که مادر پیشین نه از فرزندش مراقبت میکند نه از خودش. (2)
دوره شیره خوارگی (دو سال)
کودکان شیرخواه به خوردن و مکیدن علاقه زیاد نشان میدهند. مادران میبایست برای غذا خوردن و استراحت کودک برنامه منظمی تنظیم کنند؛ و بگذاریم کودک خودش به خواب برود نه اینکه مرتب محل او را تکان دهیم. یا در آغوشمان راه ببریم فقط باید شرایط طبیعی مناسب مثل تاریکی و نسبی و حرارت هوا را تنظیم کنیم. هنگامی که بتوانند زمان و انجام ادرار را به خوبی بشناسند و از عهده نظافت خود بر آیند یکی از بزرگترین گامها راه در راه اجتماعی شدن برداشتهاند و مؤثرترین روش آن است که از 18 تا 24 ماهگی با قدرت و جدیت آموزشهای لازم را به کودکان بدهند و از توسل به تنبیه و شیوههای نادرست دوری جویند. کودکان در 6 ماهگی تا 2 سالگی از حالت وابستگی محض به افراد، اندیشه و تغییر مییابند؛ در این دوره قدرت تقلید و ایجاد صدا در کودک بسیار زیاد است و اگر از پیشرفت محروم بماند ممکن است بعدها به اختلالهای گفتاری دچار شود.
سخنگوئی از جمله مهارتهای جنبشی کودکان به شمار میآید و اکثر آنان از 12 ماهگی به بعد زبان را برای خواستهها و نیازهای خود به کار میبرند. هر چند که بعضی از آنان تا 2 سالگی قادر به سخنگوئی نیستند. کودکان در این دوره سازگارهای ادراکی و شناختی حاصل میکنند و از دو نوع هوش کلامی و عملی یا حسی و حرکتی خود بهره میگیرند. هوش کلامی شامل نمادها و واژهها و هوش عملی یا هوش حسی و حرکتی که از طریق یافتن راه حلهای خاصی که سهم خود اکتشافات کوچکی هستند، کودک را به سازش مستقیم با اوضاع جدید قادر میسازد. برای پرورش این دو نوع هوش پرورشکار باید از قدرت تقلید و کنجکاوی کودک و همچنین از محرکهای عاطفی، حافظه و مانند آنها استفاده کند. در این دوره پرورش عقلی از راه فعالیتهایی صورت میگیرد که کودک طبعاً به آنها علاقه نشان میدهد. بازیهای تربیتی نیز در پرورش رشد عقلی کودک تأثیر فراوان دارد. خلاصه در این دوره رشد و پرورش کودک باید برای این استوار باشد که اوضاع و احوال مساعدی فراهم آید تا کودک بتواند به عمل طبیعی همگونسازی بپردازد. (3)
نافرمانی اطفال (4)
1. معمولاً سبب نافرمانی اطفال، خود پدر و مادر میباشند.
2. پیش از آنکه میخواهند به طفل خود فرمان دهند، باید درباره آن فکر کنند که آیا این فرمان قابل اجراست یا نه. اگر قابل اجرا نیست، از فرمان دادن خودداری باید کرد.
3. زمانی باید شروع به فرمان دادن و آموختن عادات در طفل کرد که قوهی فهم او تقویت شده باشد. واضح است که در ابتدا باید طفل را عادت جسمی داد. برای اولیاء سخت است که باور کنند طفل شش ماهه آنها توانائی آن را دارد که در برابر فرمان آنها مطیع گردد.
4. طفل را نباید کاملاً تحت فرمان قرار داد و ابداً به او مجال نداد تا خود اظهار حیاتی نماید، چون بالاخره سرپیچی کرده و از زیر فشار فرمانهای شما شانه خالی خواهند نمود.
5. هنگام فرمان دادن باید توجه طفل را به خود جلب کرد، اگر چنانچه مصلحت است، علت آن را برایش شرح دهید، در این صورت طفل حاضر است فرمان شما را اطاعت نماید. طفل باید نه فقط فرمانبردار باشد، بلکه باید اعتماد کامل نیز به شما داده باشد، طفل باید یقین بداند حرفی را که پدر و مادر میزنند، عمل خواهند کرد.
6. لازم است همیشه به طفل فرمان مثبت داد، نه منفی. مثلاٌ اگر بخواهیم او را از کاری منع کنیم، نباید بگوئیم «نکن» بلکه باید نظر او را به نقطه دیگری متوجه کنیم و بگوئیم «این کار، و یا این بازی را بکن».
7. اگر طفل مشغول کاری است که شما نمیپسندید، بهتر است فوری توجه او را به کار دیگری جلب کنید.
8. طفل را تحت یک قانون نگاه دارید؛ چون که اگر گاهی آن را بشکنید، بعداً طفل مردد میماند.
9. بعضی اطفال تصور میکنند که والدین وقتی متوجه آنها هستند که سر از اطاعت بپیچند. دقت کنید که طفل شما بداند در همه مواقع و در همه حال، شما متوجه او هستید.
10. با صدای ملایم و آمرانه طفل خود را فرمان دهید، نه با فریاد و خشم و غضب.
11. طفل را کاملاً عادت دهید که کارهای زیر را انجام ندهد: بازی با کبریت، رفتن لب حوض و در میان خیابان بازی کردن.
تربیت اطفال
2. عادت خوب، اخلاق کامل ایجاد میکند، بچه را باید مجبور به فراگرفتن عادات خوب کرد و برای اینکه عادتی ملکه طفل شود، باید آن را تکرار نمود. بچه هنگام تولد، عاری از عادت خوب یا بد میباشد و چنان که میتوانیم از ابتدا او را عادت به خوردن و گریه نکردن بدهیم، به همان طریق میتوانیم او را تحت اختیار خود، دارای عادات مختلف گردانیم. برای اینکه طفل بعداً در زندگی فقط متکی به اراده و نفس خود باشد و به مشکلات زندگی پنجه درافکند، باید او را عادت داد که چطور با مسائل روزانه زندگی مقابل شده و برای آنها راه حل پیدا کند. البته ممکن است مکرر در اشتباهات زیادی بیفتد، ولی همان اشتباهات سبب تجربه او شده و در رفع آنها خواهد کوشید، پس خانه برای طفل باید طوری باشد که در آن اشتباه کرده و در همان جا اصلاح گردد و در عین حال بداند که محبت او در دل اطرافیان کم و زیاد نخواهد شد. (5)
دورهی نونهالی (کودکستان)
در 6 سالگی، کودک به نجاری علاقهمند میشود. مهارتهای جنبشی او هنگامی افزایش مییابد که بتواند لیوان و یا ظرف پر از آب را بدون ریختن، نقل مکان دهد. در 2 سالگی طرح و ساختن را در قالب فعالیتهای دستی آغاز میکند، در 4 سالگی تسلط و مهارت بیشتری از خود نشان میدهد و در 5 سالگی از نمایشنامههای هنری در خور فهم لذت میبرد. از جمله توانائیهای جنبشی، رشد گویائی یا زبان است که بر اساس استعداد، محیط و نیازهای کودکان پیشرفت میکند. کودک در سخنگوئی بهتر از گریه و سر و صدا میتواند افکار و احساسات و خواستههای خود را به دیگران بفهماند. نیروی گویائی یا زبان کودک بیانگر رشد عقلی و فکری است و در این دوره است که در کسب معلومات لغوی پیشرفتهای زیادی میکند در آغاز ممکن است با صد تا دویست واژه آشنا شود. اما در پایان دوره دو سه هزار واژه را میشناسد، دختران در سخنگوئی اندکی بر پسران برتری دارند اما پژوهشهای مستند روشن میسازد که پس از 6 یا 7 سالگی در سخنگوئی پسران پیشرفت محسوسی حاصل میشود.
رشد عقلی کودکان در نونهالی به هوش، ادراک و تشکیل مفاهیم بستگی دارد کودکان پس از 5 سالگی به درک مفاهیم مکانی و مدتی بعد به درک مفاهیم زمانی نایل میشوند. دنیای کودک جهان محسوسات و مشهودات است، یعنی مفاهیم عینی و ملموس را به خوبی میآموزند. کودکان در نتیجه تماسها و برخوردهای مختلف با کودکان دیگر و بزرگسالان با انواع رفتارهای اجتماعی مانند منفیگری، رقابت، پرخاشگری سر و کار پیدا میکنند. رشد هیجانی کودک با شادی، خشم و ترس، حسادت کینه و مانند اینها ارتباط دارد. کودک در آغاز، نسبت به این گونه حالتها واکنش از خود نشان نمیدهد اما رفته رفته بر اثر گذشت زمان یاد میگیرد که در برابر آنها چگونه رفتار کند. بنابراین رشد هیجانی با رشد طبیعی و یادگیری پیوند بسیار نزدیکی دارد. یادگیری در دورهی نونهالی برای کودکان جالب و سرگرم کننده است و هر آن چیزی را که به حال خود سودمند تشخیص دهند به آموختن آن گرایش پیدا میکنند. محیط، انواع وسیلههای بازی، پدر و مادر و اطرافیان و به طور کلی زمینههای سالم و سازنده در امر یادگیری، مؤثر واقع میشود. پدر و مادر و معلمان باید به این نکته تربیتی توجه داشته باشند که وظیفه اساسی آنها تربیت کردن است نه رام کردن! (6)
کودکان از زندگی یاد میگیرند. (7)
* اگر از کودک در زندگی انتقاد شود، انتقاد کردن را یاد میگیرد.
* اگر از کودک در زندگی تعریف و تمجید شود، سپاسگذار و قدر شناس میشود.
* اگر کودک در زندگی تشویق شود، از اعتماد به نفس برخوردار میشود.
* اگر کودک در زندگی مسخره شود، خجول میشود.
* اگر کودک در زندگی شرمنده شود، دچار احساس گناه میشود.
* اگر کودک در زندگی امنیت داشته باشد، آدم وفادار و قابل اعتماد میشود.
* اگر کودک در زندگی تأیید شود، خودش را دوست خواهد داشت.
* اگر با کودک زندگی رفتار خوشایند و توأم با رفاقتی شود، عشق و محبت را فرا میگیرد.
* اگر با کودک در زندگی، خصمانه رفتار شود، خصومت را یاد میگیرد.
* اگر در زندگی کودک صبر و حوصله باشد، صبور میشود.
دورهی نوباوگی (دبستان) 6 تا 12 سالگی
دراین راستا والدین باید بکوشند که:
اول: احتیاجات بدنی فرزندان را تأمین کنند؛ از قبیل آب و غذا و فعالیتهای ورزشی، فعالیتهای بهداشتی تا رشد و مهارتهای بدنی در آنها پرورش مییابد.
دوم: احتیاجات روانی هم به اندازه احتیاجات بدنی در تأمین بهداشت جسمانی و روحی تأثیر دارد. احتیاجات روانی شامل محبت و مهرورزی و... به کودکان میباشد. کودکان به محبت احتیاج دارند چه در فضای منزل و چه در فضای آموزشی مدرسه و در کنار مربی و معلم.
سوم: احتیاج و وابستگی به گروه؛ کودک باید به عنوان عضو در گروه پذیرفته شود و مربی و معلم باید در مورد کودکان ساکت و گوشهگیر، بیشتر مطالعه و دقت نمایند.
چهارم: احتیاج به بیان و ابراز وجود؛ هر کودک میل دارد در مقابل هم سالان و دوستان خود ابراز وجود نماید و احساسات قلبی خود را بیان کند تأمین این احتیاج در تسکین آلام درونی کودک و در رشد و قوه ابتکار اثر بسزائی دارد. بنابر این مادران و مربیان باید کمک کنند تا کودک آزادانه افکار و احساس و عقاید خود خود را بیان کند.
پنجم: احتیاج به امنیت، نظم و هدف؛ هدف سازنده خلق و خوی و منش انسان است و داشتن هدف از جمله احتیاجات ضروری هر انسان، مربی و مادر در کنار هم باید در تأمین این احتیاجات به کودک کمک کند. (8)
تربیت جنسی و مراقبت از فرزندان در دورهی ابتدائی
1 . مایه سکون و آرامش است؛
2. مایه رشد و اعتلای فرد در جامعه میشود؛
3. به مودَّت و رحمت میرسد؛
4. باعث پیدایش و تداوم نسل میشود؛
5. موجب رشد و تکامل نهاد خانواده میشود؛
6. موجب حرکت تلاش و تولید میشود؛
7. سرچشمه آفرینشهای هنری است؛
8. مقدمه ابداع و اختراع است.
این مقاصد هنگامی حاصل میشود که رشد و اقناع غریزه در خط و مرزی باشد که خالق انسان برای بشر تدوین کرده است و اگر این غریزه از خطا و برنامه تعیین شده عدول کند مایه سقوط انسان، گسترش فساد و انحطاط جامعه میشود.
غریزه جنسی علاه بر بُعد مادی و بیوشیمیائی، دارای سه ویژگی است:
1. جنبه ادراک: یعنی آدمی نسبت به غرایز خود، آگاهی دارد. چنانچه در رابطه با غریزه شکم میفهمد که گرسنه است یا سیر. در رابطه با غریزه جنسی وقتی بالغ شد طالب ازدواج است یعنی نسبت به آن آگاه و هوشیار است.
2. جنبه انفعالی: یعنی آدم تحت تأثیر این غریزه و غرایز دیگر قرار دارد. مثلاً بوی نان و کباب، غریزه گرسنگی را تحریک میکند، مشاهده صحنههای تحریکآمیز جنسی، جوان بالغ را تحریک میکند و گاهی دو جوان بالغ از جنس مخالف در برابر هم به لکنت زبان دچار میشوند و رنگ چهرهی آنها تغییر میکند.
3. جنبه حرکتی: غریزه در انسان ایجاد حرکت میکند. او میخواهد برای رسیدن به هدف تلاش کند و تلاش او به منظور تمهید مقدمات تشکیل خانواده است.
بیداری غریزه جنسی
غریزه جنسی در کودکان به دو صورت بیدار میشود:
الف به صورت کشفی: کودک در تماس خود با منبع لذت این غریزه را کشف میکند. این کشف به صورتهای مختلف از این قرار است:
1. دستکاری آلت تناسلی به هنگام بیکاری و برای سرگرمی خود.
2. حبس ادار و مدفوع که گاهی موجب احساس خارش و لذت در بدن در قیمت خاص است.
3. تماس جای حساس بدن با لباس زبر یا نرم از طریق مالیدن بدن به تشک و ...
4. خاراندن محل زخم در اطراف دستگاه تناسلی با دست و ناخن.
5. وجود خارشهائی در بدن که ناشی از انگلهای ریز رودهای در بدن است.
6. اشکال در وضع ختنه کودک و کمی یا زیادی پوست در اطراف آلت تناسلی.
7. نوازشهای نادرست و لمسهای نیندیشیده والدین از بدن، ران و جاهای حساس کودک.
8. دستکاری بدن کودک به هنگام استحمام و شستن او در دستشوئی.
ب به صورت آموختن: گاهی غریزه در سایه آموختن کشف میشود. مثلاً اگر کودک با افراد منحرف و آلوده ارتباط داشته باشد اطلاعات پیش از موعد به دست میآورد و گاهی به انحراف کشیده میشود. در آموزشهای غیر عمدی معمولاً بی احتیاطیهای والدین در روابط خود به گونهای بی پروا، باعث بیداری غریزه در کودک میشود. آنها خیال میکنند که کودک از رفتار آنها سر در نمیآوردند، در حالی که چشم کودک همچون دوربین فیلم برداری صحنهها را ضبط میکند و شنیدهها را به ذهن میسپارد. امروز ممکن است نفهمد اما بعدها به محض دریافت جرقه تمامی آنها زنده میشود. عوارض و خطرات زود هنگام غریزه جنسی سبب میشود که کودک، اشتغال فکری به اموری پیدا کند که در برنامه زندگی سالم و فراگیر فنون خواندن، نوشتن، حساب کردن، جهانشناسی، انسانشناسی و خداشناسی، با غریزه جنسی آشنا شده است. که این بیداری نابهنگام باعث هوشمندیهای ناصواب، عادات نامناسب، و انحرافآمیز یعنی حالت خودارضائی و سوء استفادههای جنسی و بالأخره توسعه مفاسد و آلودگیها میشود. (9)
چند نکته کاربردی در تربیت (10)
- از برخوردهای خشن و تهدیدهای سنگین بپرهیزم، چون موقعیت را بدتر میکند؛ حتی اگر کودک با این روش تسلیم شود.
- در مخالفتهای خود با کودک، دقت داشته باشیم و پای «نه» گفتن خود بایستیم تا کودک تصمیمات ما را جدی بگیرد. جدیت شما، آرامش و امنیت را برای کودکان به ارمغان میآورد. البته قاطعیت به موقع، به معنای خشونت و دیکتاتوری نیست.
- قوانین و مقررات مشخصی را برای خانه وضع کنیم و کودک را از چرائی آنها آگاه سازیم.
- مثبت برخورد کنیم و مثبت سخن بگوئیم؛ مثلاً به جای گفتن: «این آشغالها را جمع کن»، بگوئیم: «این لباسها را جمع کن».
- آنچه میگوئیم واقعی و درست باشد؛ مثلاً اگر تهدید میکنیم و یا وعدهای میدهیم، عملی و واقعی باشد. پس گفتن این که: «اگر چنین کنی تو را میکشم!» اشتباه است.
- از پدر خانواده استفاده ابزاری نکنیم. وقتی مادری میگوید: «صبر کن تا بابات به یاد»، معنایش این است که مادر خانواده هیچ کاره است. بلکه باید شرایط خانواده به گونهای باشد که کودک از هر دوی پدر و مادر، حرف شنوی داشته باشد.
- برای تقویت روحیه تعاون و مسئولیت پذیری کودک، وظایفی را در منزل به او واگذاری کنیم تا احساس کند وجود او در منزل مفید است.
- در مواقعی که باید از کودک عذرخواهی کنیم، این کار را انجام دهیم. با این کار نزد او عزیز میشویم و او گذشت و پذیرش خطاها را میآموزد.
- با صبر و حوصله، به پرسشهای کودک خود پاسخ دهیم؛ هر چند، تکراری، احمقانه یا زیاد باشد.
- عیبهای کودک را در مواقع مختلف و با فاصله زمانی و در ضمن بیان نقاط مثبتش به او متذکر شویم تا احساس بی شخصیتی ننماید و تصور نکند ما او را دوست نداریم.
- در اجرای دستورات دینی، سخت گیری نکنیم. توجه داشته باشیم که آنها به اندازه خودشان مکلف هستند.
تربیت فرزندان به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم (11)
1. تربیت مستقیم:
2. تربیت غیر مستقیم:
تنبیه (13)
2. طفل باید بداند که علت تنبیه کردن او چیست.
3. تنبیه را باید نوعی انتخاب کرد با تقصیر طفل تناسب داشته باشد.
4. چون طفل زود فراموش میکند، باید تنبیه، فوراً بعد از تقصیر باشد. طرز تنبیه طفل در موقع برخی از نافرمانیها:
1 اگر مثلاً طفل عادت کرد که با کبریت بازی کند، بگذارید که یک دفعه دست او بسوزد.
2 اگر موقع معین برای غذا خوردن حاضر نمیشود یا اینکه صدا کردن شما اهمیت نمیگذارد، یک مرتبه او را گرسنه بگذارید. یا اینکه برای بیرون رفتن از منزل زود حاضر نمیشود، او را در خانه تنها گذاشته و خود، بدون معطلی بروید.
3 اگر طفل شما عادت کرده که در خیابان بازی کند او را در یک اتاق تنها حبس کنید، البته این عمل موقعی نافرمانی او را بر طرف خواهد کرد که طفل بفهمد مقصود از تنبیه، حفظ او از خطاست، نه علت دیگر.
4 بهتر است طفل را تنها تنبیه کرد که شخصیت خود را از دست ندهد.
تشویق (14)
ب به طور عاقلانه طفل را تشویق و تمجید نمائید. نباید این عمل زیاد از حد باشد چون دیگر آن اثری که شما انتظار دارید نخواهد بخشید و برای او عادت خواهد شد.
ج باید در نظر داشت که نتیجه کار طفل تمجید شود، نه خود طفل. مثلاً اگر بچه کفش خود را خودش پوشید باید به او گفت: «حالا مثل یک شخص بزرگ شدی» نه اینکه بگویند: «چه بچه خوبی هستی که چنین کردی» باید بدانیم که اگر جز این باشد تشویق هم اثری نخواهد بخشید.
الف طفل را نباید عادت داد که برای انجام هر کاری و یا فرمانبرداری خود پاداشی بگیرد و یا منتظر آن باشد؛ چرا که در این صورت، رشوهگیر خواهد شد، ولی گاهی میتوانیم او را با دادن پاداش غیر منتظره شاد نمائیم.
ب نوع پاداش: سینما، تماشای باغ وحش، گردش، پول یا لباس تازهای که فرزند نیاز دارد. تمام اینها برای طفل قابل اهمیت میباشد. این نکته نا گفته نماند که طفل خود را باید طوری تربیت کند که در موقع گرفتن پاداش برای انجام عملی خرسند شده و به تحسین یا پاداش ما به نظر افتخار و قدردانی بنگرد.
تحسین وقتی به خوبی موثر واقع میشود که: (15)
1. به فرزندانم از قبل بگویم، وقتی کاری کنند که خشنود شوم آنان را تحسین خواهم کرد؛ و تشویقشان میکنم که همین کار را با من نیز بکنند.
2. مُچ فرزندانم را در حال انجام کاری درست میگیرم.
3. صریحاً به فرزندانم میگویم که چه کردهاند.
4. سپس به آنان میگویم که از رفتارشان چقدر احساس خوبی دارم و چرا احساس خوبی میکنم.
5. چند ثانیه سکوت میکنم. سکوت موجب میشود خودشان حس کنند که یه خاطر آنان احساس خوبی را دارم.
6. سپس به آنان میگویم که دوستشان دارم.
7. تحسین را با یک در آغوش گرفتن به پایان میرسانم و یا حداقل کمی نوازششان میکنم تا بدانند به آنها اهمیت میدهم.
8. «تحسین» کوتاه و شیرین خواهد بود. وقتی تمام شد، تمام شده است.
9. این را میدانم که فقط یک دقیقه طول میکشد که بچههایم را تحسین کنم. ولی احساس خوبی که نسبت به آنان دارم شاید برایشان یک عمر باقی بماند.
10. میدانم که آنچه انجام میدهم هم برای فرزندانم و هم برای خودم خوب است. واقعاً احساس خوبی در مورد خودم دارم.
شجاعت فرزند (16)
یازده اقدام خوب برای والدین (17)
ممکن است سختی، ابتدائی و پیش یا افتاده به نظر برسد، اما این طور نیست. چیزی به عنوان یک دوران کودکی عالی و صد درصد بی کم و کاست وجود خارجی ندارد. دیگر آنکه، بسیاری از کسانی که تصور میکنند دوران کودکیِ بسیار موفقعیت آمیزی را پشت سر گذاشتهاند، اشتباه میکنند. با هزاران پدر و مادر برخورد کردیم که معتقدند تحت تأثیر غولهای (آموختههای بد) دوران کودکی خود نتوانستهاند فرزندانشان را آن طور که میخواستند تربیت کنند. با این حال، با این غولهای مربوط به گذشته برخورد نکردند؛ زیرا یا از آنها میترسیدند و یا خجالت میکشیدند. آنها انتظار داشتند در حالی که خود هنوز بالغ نشدهاند، فرزندانشان بالغ بشوند همه ما تا حدی این کار را میکنیم. اما اگر شما پیوسته به گذشته خود فکر میکنید، فکری هم به حال این موضوع بکنید. همه از شجاعتی برخورداریم که این کار را بکنیم. غولهای دوران کودکی را از سر راه خود بردارید. برای این کار لازم نیست کسی را سرزنش کنید؛ کافی است چشم بندها را از روی چشمانتان بردارید تا زندانی آنچه در کودکی آموختهاید، نباشید. ممکن است در شروع کار از طرز برخوردی که در کودکی به شما شده است خشمگین باشید، اما یک مشاور و روان درمانگر واجدِ شرایط به شما کمک میکند تا این احساسات را شناسائی و درمان کنید. در پایان این کار، خشمگین باقی نمیمانید. به آرامش ذهن، خودپذیری و بخشودن میرسید، و بعد به بقیه زندگیتان گام میگذارید.
2. با دیگران درباره مباحث پدری و مادری کردن صحبت کنید.
یکی از تفاوتهای مهم میان کسانی که بچهها را کتک میزنند و کسانی که این کار را نمیکنند این است که گروه دوم (آنهائی که کتک نمیزنند) مایلند درباره مباحث تربیت فرزندان خود صحبت کنند و در زمینه دل سردیها، نومیدیها و یا خشمی که گاه به آنها دست میدهد حرف بزنند. صحبت درباره این احساسات، سبب میشود که آنها را برونریزی نکنیم. اگر از این احساسات انسانی، بیش از اندازه شرمنده هستید و خجالت میکشید و بنابراین دربارهشان حرف نمیزنید، با این خطر مواجه هستید که فرزندانتان را کتک بزنید. والدین سالم درباره قضایا و مشکلات خود صحبت میکنند و از ابهاماتی که در برخورد با دیگران دارند حرف میزنند. بعضی از والدین، نمیدانند که چگونه باید این کار را بکنند. نمیدانند کجا میتوانند کسانی را پیدا کنند و با آنها درباره این موضوع حرف بزنند.
3. به خاطر داشته باشید پدر و مادر، خانواده یا فرزندان صد درصد بی کم و کاست وجود خارجی ندارند. چرا توجه کردن به این موضوع مهم است؟ زیرا با در نظر گرفتن این حقیقت، فشار قابل ملاحظهای را از سر راه خود بر میدارید. دیگر نمیخواهید کامل باشید. فشار از روی دوش فرزندان شما هم برداشته میشود، در نتیجه زندگی خانوادگی شما به مراتب بهتر میشود. بسیاری از زوجها، به مشکلات به شکل سفید و سیاه نگاه میکنند. فکر میکنند یا باید غول و سر تا پا عیب بوده، یا یک کامل بی عیب و نقص. این برداشت تأسف باری است. بسیاری از بچهها لوس هستند، بسیاری از بچهها مورد بدرفتاری واقع شدهاند، اما شماری هم بچههای خوب وجود دارند. بچههای خوب در خانوادههائی بزرگ میشوند که با آنها برخورد محکم و جامع وجود دارد و با این حال، اجازه پیدا میکنند که اشتباه کنند. والد بودن با خود نشاط و مسرّت فراوان به همراه دارد. اما در مواقعی نیز اندوه و دل شکستگی را تجربه میکنیم. بالغ بودن یعنی آنکه همه اینها را قبول کنیم. میتوان گفت که بالغ خوب و واجد شرایط بودن و یک والد خوب بودن از وجوه مشترک فراوانی برخوردارند.
4. بچهها، قرار نیست که شما را بزرگ کنند، به شما خدمت کنند از شما دلجوئی کنند و حمایتگر اجتماعی شما باشند. بچههای شما باید مسئولیت داشته باشند، اما قرار نیست که برده یا بالغهای کم سن و سال باشند. اگر بالغی در زندگی خود ندارید، بهتر است آنها را پیدا کنید. بعضیها میگویند: «فرصت آن را ندارم تا با کسی دوست شوم» و یا «من دوران کودکی سختی را پشت سرگذاشتم و حالا به کسی اعتماد نمیکنم» یا «نمیدانم از کجا میتوانم دوستان خوبی پیدا کنم» یا «بچههایم دوست دارند در منزل با من باقی بمانند، از آن گذشته، این کار سبب میشود از آسیب نفوذهای بد در امان باشند» اما وقتی برای رسیدن به حمایتهای اجتماعی روی فرزندان خود تکیه میکنید، آنها را معلول میکنید و به آنها اجازه رشد کردن نمیدهید. آنها در 20، 30 یا 40 سالگی هم احساس میکنند که باید زندگی شما را اداره کنند. به این فکر کنید که با توجه به سن سال فرزندانتان از آنها چه انتظاراتی باید داشته باشید. اگر در این زمینه علم و اطلاعاتی ندارید، با دیگران صحبت کنید. اگر فکر میکنید کاری که در کودکی کردید منطقی نبوده است، با دیگران صحبت کنید. بعد با آنها بنشینید و سیستمی تدارک ببینید که توان به آن اعتماد کرد.
5. به تغییرات کوچک بها بدهبد و بدانید یک تغییرکوچک از هزاران تغییر بزرگ که به نتیجه نمیرسند بهتر است.
6. بیش از اندازه سخت گیر و بی انعطاف نباشید، کمی راحتتر برخورد کنید و انعطاف داشته باشید. بعضیها بازی و تفریح کردن را بلد نیستند. زندگی زمانی بد میگذرد که راه تفریح کردن را ندانید. اما مجبور نیستید که این گونه زندگی کنید. بسیاری از ما مردم در این کشور، راه تفریح داشتن را نمیدانیم. بسیاری از مردم که با آنها مواجه میشویم، جدی بی انعطاف هستند. به همین دلیل است که بسیاری از کارگاههای آموزشی برای یاد دادن خنده و تفریح به مردم تشکیل میشوند. به خاطر داشته باشید که کنترل داشتن چیز خوبی است، اما در مواقعی کنترل را رها کردن کار درست است. اگر امروز چمنهای باغچه را به طرز عالی کوتاه نکنید، اتفاقی نمیافتد. میتوانید بعد از صرف شام در کنار دوستانتان بنشینید، با آنها بگویید و تفریح کنید و حرف بزنید. ممکن است بد نباشد اگر برخی از رویهها و مقررات سختگیرانه خود را تخفیف بدهید. با این کارها، گردش زمین متوقف نمیشود، دل آسمان باز نمیشود و بر زمین نمیافتد. فرزندتان اگر یک بار نمره بیست نگیرد، نابود نمیشود!
7. اگر بیش از اندازه شل و بیحال هستید، خودتان را کمی بگیرید و محکم کنید. بعضی میخواهند جبران دوران سخت و بی انعطاف کودکی خود را بکنند. بعضیها در کودکی با ظلم و رفتارهای بیش از اندازه سختگیرانه رو به رو بودهاند و حالا میخواهند جبران کنند.
8. به خاطر داشته باشید وقتی از نهایتها به جانب اعتدال میروید ممکن است احساس کنید کار اشتباهی صورت میدهید از دیگران نظر خواهی کنید تا بدانید در کجا پیوستار واقع شدهاید هیچ کس نمیداندکه چگونه تمام وظایف پدری و مادری کردن را بدون کمترین اشتباه انجام دهد؛ اما بعضیها میدانند که چگونه بهتر این کار را بکنند.
9. ارزشها و سبک و طرز زندگی خود را وارسی کنید و در صورت لزوم تغییرات کوچک، اما مهم و ضروری را به آن بدهید.
10. از خود به جای مالکیت، رهبری نشان بدهید.
11. از تجربه کردن نترسید.
نکاتی چند از اسپنسر جانسون
* قبل از آنکه شروع به سرزنش آنها کنید فقط به خاطر داشته باشید کلید موفقعیت شما این است که رفتار فرزندانتان خوب نیست ولی خودشان خوب هستند.
* به چشمان فرزندانتان نگاه کنید و به طور واضح و خیلی کوتاه، آن اشتباهی را که فرزندانتان انجام دادهاند به آنها بازگو کنید.
* پس از سرزنش به او بفهمانید که خودش را دوست دارید و دیگر سرزنش را ادامه ندهید.
* بچهها هر چه بیشتر خود را دوست داشته باشند، بیشتر دوست دارند که درست رفتار کنند.
* بهترین روشی که میتوانیم فرزندانمان را به گوش دادن وادار کنیم آن است که خودمان به آنان گوش بدهیم.
* تفاوتی بزرگ بین دوست داشته شدن و احساس دوست داشتنی بودن وجود دارد.
* تنها از طریق رفتار با فرزندانمان میتوانیم آنها را مطلع سازیم که خوشحالیم از اینکه همانی هستند که باید باشند.
* دو هدف اصلی به عنوان یک والد این است که به فرزندانمان کمک کنیم تا احترام به نفس و انضباط نفس به دست آورند.
* بهترین راه متقاعد کردن بچهها نسبت به اینکه موفق هستند آن است که خودشان را موفق ببینند.
* وقتی از سرزنش استفاده میکنیم و سپس آنها را دوست داریم، فرزندان احساس بدی نسبت به رفتارشان پیدا میکنند ولی در مورد خودشان احساس خوبی دارند.
* آنچه مهم است این نیست که ما چه فکری در مورد فرزندانمان میکنیم مهم آن است که فرزندانمان چه اعتقادی در مورد خود دارند.
مباحثی که در این مقاله به آنها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما میگردد به شرح ذیل میباشد:
1. تربیت امری است که همه ابعاد وجودی انسان یعنی جسم، ذهن، عاطفه، روان، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جنبههای زیستی انسان را در بر میگیرد.
2. زندگی آدمی هنگامی آغاز میشود که نطفه با کروموزومهایی به نسبت مساوی از پدر و مادر تشکیل میشود.
3. احساس مادر نسبت به فرزند ناخواسته احساس دفع و طرد است و برعکس اگر مادری منتظر فرزند باشد، احساس محبت و پذیرش دارد.
4. جامعه پذیری کودکان شیر خواره، آموختن راه رسم کسانی است که با آنها زندگی میکنند یا کودکانی است که با آنها هم بازی هستند.
5. معمولاً سبب نافرمانی اطفال، خود پدر و مادر میباشند.
6. تربیت طفل نباید فقط تنها تحت نظر مادر باشد، بلکه پدر هم باید در تربیت او دخالت نماید.
7. کودکان همه چیز را از زندگی یاد میگیرند.
8. غریزه جنسی در کودکان به دو صورت بیدار میشود: الف به صورت کشفی؛ ب به صورت آموختن.
9. تربیت مستقیم مجموعهای از نکات، مطالب، رفتارها و عملکردهائی است که والدین، مربیان، مسئولیت به شیوهای کلامی از فرزندان درخواست میکنند و یا میطلبند تا آنها را به اجرا درآورند.
10. تربیت غیر مستقیم، مجموعهای از رفتارها، اعمال، شیوههای زندگی، نگرشهای گوناگون شخصی، انسانی و معنوی است که توسط پدر و مادر حاکم بر خانواده میگردد.
11. باید به طور عاقلانه طفل را تشویق و تمجید نمائید؛ نباید این عمل زیاد از حد باشد چون دیگر آن اثری که شما انتظار دارید نخواهد بخشید و برای او عادت خواهد شد.
12. بداند که نتیجه نافرمانی، تنبیه است و برای جلوگیری از خطرات جسمی نباید او را زجر بدنی داد.
13. طفل را نباید عادت داد که برای انجام هر کاری و یا فرمانبرداری خود پاداشی بگیرد و یا منتظر آن باشد؛ چرا که در این صورت، رشوهگیر خواهد شد، ولی گاهی میتوانیم او را با دادن پاداش غیر منتظره شاد نمائیم.
14. تحسین را با یک در آغوش گرفتن به پایان میرسانیم و یا حداقل کمی نوازششان میکنیم تا بدانند به آنها اهمیت میدهیم.
15. هر کس مایل است که بچهاش شجاع باشد، باید بداند که شجاعت ثمرهی ایجاد اعتماد است در بچه، که به خود و به کارهای خود تکیه کند تا به خود اطمینان نموده و در نتیجه شجاع شود.
16. بهترین روشی که میتوانیم فرزندانمان را به گوش دادن وادار کنیم آن است که خودمان به آنان گوش بدهیم.
پي نوشت ها :
1. بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، صص 26 و 27
2. بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، ص 30
3. بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، صص 31 و 32
4. روانشناسی و تربیت کودک، ص 75
5. روانشناسی و تربیت کودک، ص 74
6. بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، صص 32 - 35
7. توصیههائی برای تربیت فرزندان، ص 37
8. بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، صص 35 – 37
9. بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، صص 65 - 69
10. آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، صص 83 و 84
11. ناکار آمدیها در تربیت فرزندان، صص 33 – 35
12. ناکار آمدیها در تربیت فرزندان، ص 139
13. روانشناسی و تربیت کودک، ص 76
14. روانشناسی و تربیت کودک، ص 76
15. پدر: یک دقیقه برای تربیت فرزندم، ص 52
16. روانشناسی و تربیت کودک، ص 77
17. هفت اشتباه بزرگ پدر مادر، صص 152- 159
1. ام. گوپتا و سی. تیوس، راجیندر و فردریکا، توصیههائی برای تربیت فرزندان، ترجمه علیرضا عصاره و مسعود براتیان، انتشارت انجمن اولیاء و مربیان، چاپ اول، تهران، 1389 ش.
2. جانسون، اسپنسر، پدر: یک دقیقه برای تربیت فرزندم، ترجمه کامران پروانه، انتشارات اردیبهشت، چاپ دوم، تهران، 1375 ش.
3. سید میرزائی و شاهرخی و قطبی، داوود و علی و هادی، آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، انتشارات احمدیه، چاپ پانزدهم، قم، 1390 ش.
4. صادقی، لیلا، بایدها و نبایدها در تربیت کودک و نوجوان، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، 1387 ش.
5. فریل، جان سی و لیندادی، هفت اشتباه بزرگ پدر مادر، ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر آسیم، چاپ اول، تهران، 1384 ش.
6. کاوه، سعید، ناکار آمدیها در تربیت فرزندان، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، 1388 ش.
7. م، بهنام، روانشناسی و تربیت کودک، انتشارات خرد، بیچا، بیجا، بیتا.
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}