بررسی جنبه های خشونت در ورزش فوتبال


 





 
دکتر رحمتی که در نشستی با موضوع خشونت در فوتبال به بررسی نظریات مختلف جامعه شناسی نیز در این مورد پرداخته است رابطه سن، میزان کنترل و نظارت خانواده و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با بروز خشونت در فوتبال را بررسی کرده و معتقد است: این متغیرها تاثیر منفی در گرایش طرفداران تیم های فوتبال مورد مطالعه به رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت آمیز دارند.
این جامعه شناسی رابطه متغیرهای سابقه نزاع و دعوا، تنش و ناکامی در فعالیت های تحصیلی و آموزشی تا مصرف سیگار، سابقه تنش در محیط خانواده، سابقه رفتار محرمانه، داشتن دوستان و همسالان دارای سابقه جنایی، ارتباط با خویشاوندان دارای سابقه جنایی، عزیمت جمعی و گروهی به ورزشگاه، ارتباط با باشگاه و مسئولان آن و نیز سازگاری نداشتن انتظارات ورزشی و وسایل تحقق آن ها را با گرایش به ارتکاب رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت آمیز ورزشی را رابطه ای با تاثیر مستقیم مطرح می کند.
دکتر رحمتی در پژوهش دیگری به واکاوی تجربی یکی از تبیین های رایج در باره خشونت میان طرفداران تیم های فوتبال می پردازد. وی در این پژوهش تلاش کرده است تا با تلقی خشونت و پرخاشگری به مثابه یک امر روانی- اجتماعی با استفاده از تئوری ناکامی- پرخاشگری واکنش های طرفداران تیم های فوتبال در شهر تهران را در وضعیت های مختلفی که منجر به ناکامی آنان در دستیابی به هدف های ورزشی شان می شود، ارزیابی و تحلیل کند.
وی ناکامی از نظر طرفداران تیم های فوتبال در حوزه ورزشگاه ها را در شش جنبه مورد توجه قرار داده است.
از نظر رحمتی توفیق نداشتن و ناکامی برای حضور در ورزشگاه، بازی دور از انتظار و ضعف بازیکنان تیم مورد علاقه در هنگام مسابقه، خطای بازیکنان تیم حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه و دسترسی نداشتن به تسهیلات و امکانات رفاهی و خدماتی مانند آبخوری، بوفه، امکان نشستن و استنباط از قضاوت نادرست داور علیه تیم مورد علاقه را به عنوان مصادیق ششگانه به وجود آورنده احساس ناکامی طرفداران تیم های ورزشی در ورزشگاه نام برده است.

تماشاگر پرخاشگر
 

توهین، دشنام و عبارات و شعارهای حاوی الفاظ نامناسب از جمله مصادیق رفتار پرخاشجویانه مد نظر قرار می گیرند. رحمتی همچنین درگیری فیزیکی با طرفداران تیم رقیب، پرتاب اشیا به سوی بازیکنان، داور و زمین بازی، تخریب اموال ورزشگاه و اتوبوس حامل تماشاگر را نیز به عنوان سایر مصادیق رفتارهای خشونت آمیز در نظر گرفته است. جمعیت آماری این پژوهش را 284 نفر از طرفداران دو تیم مطرح تشکیل می دهند و اطلاعات مربوط به آن با شیوه پیمایش در خلال برگزاری جام برتر باشگاه های ایران در سال 82- 81 گرد آوری شده است.
یافته های پژوهش حاکی از این است که ناکامی تنها بخشی از پرخاشگری و خشونت ورزشی طرفداران تیم های فوتبال را در هنگام برگزاری مسابقه تبیین می کند. بررسی رفتار پرخاشجویانه و خشونت آمیز تماشاگران مورد مطالعه نشانگر این است که بیشترین نسبت رفتار پرخاشجویانه و خشونت آمیزی که افراد مذکور هنگام حضور در مسابقه های فوتبال انجام می دهند به شعار دادن علیه تیم های حریف مربوط می شود. 8/64 درصد از افراد مورد مطالعه اذعان نموده اند که به تناوب هنگام حضور در ورزشگاه مبادرت به دادن چنین شعارهایی می کنند. صرف نظر از این مقوله، گزینه "تخریب اموال ورزشگاه" با 7/19 درصد بیش از سایر گزینه ها قرار دارد و پس از آن گزینه های "در گیری با هواداران تیم حریف" و "پاره کردن صندلی اتوبوس های حمل تماشاگران" به ترتیب با 6/16 و 2/16 درصد قرار دارند.
کمترین رفتار خشونت آمیز تماشاگران هنگام حضور در ورزشگاه به گزینه "پرتاب مواد منفجره" مربوط می شود که تنها 7/7 درصد از افراد مورد مطالعه اذعان نموده اند که در طول زمان های حضور در مسابقه های فوتبال مبادرت به انجام عمل مذکور کرده اند. اکثریت قابل توجهی از هواداران (3/80 درصد) در قبال ناکامی های خود در محیط ورزشی هیچگونه رفتاری که متضمن پرخاشگری کلامی یا خشونت فیزیکی باشد انجام نمی دهند. 8/15 درصد از پاسخگویان در این شرایط مرتکب پرخاشگری کلامی می شوند و 9/3 درصد نیز به خشونت فیزیکی متوسل می شوند.
در مجموع، یافته های پژوهش نشان می دهد که تنها دو متغیر "استنباط از داوری مغرضانه و نادرست علیه تیم مورد علاقه" و "شکست و ناکامی تیم مورد علاقه" دارای تاثیر معنادار بر رفتار پرخاشجویانه و خشن تماشاگران در شهر تهران است و بر خلاف فرضیه های تئوری ناکامی- پرخاشگری، هر چند که ناکامی یکی از منابع رفتار پرخاشجویانه و خشونت آمیز محسوب می شود اما لزوماً و در همه حال پرخاشگری و خشونت نمی انجامد.

نتیجه گیری
 

دکتر رحمتی که نتایج پژوهش خود را در نشست طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه می کرد افزود: خشونت و اوباشگری در فوتبال تقریباً از آغاز رواج این رشته ورزشی همزاد و همراه آن بوده است. علیرغم پیشینه طولانی، توجه به منشا بروز رفتار خشونت آمیز بین طرفداران تیم های فوتبال از دهه60 میلادی نظر جامعه شناسان و اصحاب علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. هر چند تحقیقات و گزارشهای زیادی در مورد خشونت و اوباشگری انجام و ارائه شده است، اما واقعیت اصلی این پدیده کماکان با روشنگری چندانی مواجه نبوده است. اطلاعات تجربی در مورد خشونت فوتبال به دلیل برخورد عمدتاً سطحی و توصیفی، اغلب برای مقایسه و تبیین با اشکال مواجه هستند. البته، به این موارد می توان دگرگونی مستمر و پیوسته الگوهای خشونت بین طرفداران فوتبال در کشورهای مختلف را نیز اضافه نمود.
گسترش شهرنشینی، دگرگونی در الگوهای اوقات فراغت، اهمیت یافتن فوتبال و نقش هویت بخش آن برای طرفداران، واکنش های گاه سختگیرانه و نسنجیده نیروهای کنترل اجتماعی، به همراه توجه زیاد و افراطی رسانه ها به این ورزش از جمله عوامل دیگری هستند که در شکل گیری رفتار پرخاشجویانه و خشونت آمیز تماشاگران فوتبال در کشورهای مختلف نقش موثری دارند. علیرغم وجود تفاوت های مذکور، شباهت هایی نیز می توان در مورد خصوصیات اجتماعی و فرهنگی طرفداران خشونت گرای فوتبال مشاهده کرد که از آن جمله می توان به خاستگاه طبقاتی پایین، رواج بیکاری بین آنان، تحصیلات پایین، و جوان بودن اکثر آنان اشاره کرد. افزون بر این، طرفداران افراطی و خشونت گرای فوتبال در کلیه کشورهای دارای نوعی خرده فرهنگ خاص خود هستند که حول محور طرفداری از تیم های مورد علاقه شان شکل گرفته، اما در اکثر موارد فاقد سازماندهی رسمی است.
با توجه به یافته های این پژوهش در باره عوامل موثر بر پرخاشگری و خشونت ورزشی طرفداران فوتبال در شهر تهران می توان نتیجه گرفت که اختلال و سوء کار کرد در متغیرها و عواملی که بر فرایند جامعه پذیری موثر هستند سبب افزایش میزان گرایش جمعیت مورد مطالعه به ارتکاب رفتار و حرکات پرخاشجویانه و خشونت آمیز ورزشی می گردد. برخی از این متغیرها مانند مکانیسم های کنترل و نظارت بر رفتار توسط والدین، تنش در محیط خانواده و ارتباط با بستگان و خویشاوندان دارای سابقه جرم کجروی ناظر بر فرایند جامعه پذیری اولیه می باشند و دلالت بر اهمیت نهاد خانواده و کار کرد آن در شکل گیری رفتار مذکور دارند. برخی دیگر از متغیرها مانند گروه متغیرهای مربوط به بحران ها و وقایع زندگی و ارتباط با دوستان و همسالان دارای سابقه جرم و کجروی که بر متغیر وابسته یعنی رفتار خش و پرخاشجویانه ورزشی تاثیر معنادار دارند، ضمن تاثیر پذیری از عوامل مربوط به جامعه پذیری اولیه، خود نیز در زمره عوامل موثر بر جامعه پذیری ثانویه جای می گیرند. افزون بر این، عوامل و متغیرهای دیگری نیز در گرایش جمعیت مورد مطالعه به خشونت و پرخاشگری ورزشی نقش دارند که برخی از آنها مانند مکانیسم های ارتباط با باشگاه مورد علاقه، ارتباط با رسانه های ورزشی و ارتباط اجتماعی و ورزشی خود طرفداران با یکدیگر جز و عواملی محسوب می شوند که علاوه بر تاثیر گذاری بر جامعه پذیری ورزشی طرفداران، به اتفاق عوامل دیگرمانند سازگاری بین اهداف ورزشی و ابزارهای تحقق آنها، و رضایت از امکانات و تسهیلات ورزشگاه، عناصر کارکردی ساختار فعالیت طرفداران فوتبال را شکل می بخشد. در نهایت این که، برخی عوامل مانند اهمیت و حساسیت نتیجه بازی، حرکات و اعمال خشونت آمیز و پرخاشجویانه بازیکنان در هنگام برگزاری بازی ها و کیفیت داوری تنها به صورت موردی و با توجه به وضعیت و شرایط حاکم بر بازی ها بر میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی طرفداران تاثیر می گذارند.
بررسی رفتار خشونت آمیز و پرخاشجویانه طرفداران فوتبال در ایران، در عین دارا بودن برخی شباهت های ظاهری، از نظر ساختاری تفاوت هایی اساسی با دیگر کشورها نشان می دهد. بر خلاف بسیاری از کشورها، در ایران تاکنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی بدل نشده است و تنها در چارچوب محیط ورزشگاه ها تجلی یافته است. حتی در همین حیطه نیز شدت و دامنه حرکات و رفتار پرخاشجویانه و خشونت آمیز طرفداران فوتبال در مقایسه با دیگر کشورها بسیار خفیف ارزیابی می گردد. یافته ها و مشاهدات مربوط به شهر تهران حاکی از این است که بخش عمده ای از این حرکات در مقوله پرخاشگری کلامی جامی می گیرد و شکل مرسوم خشونت های فیزیکی که در سایر کشورها تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مانند مذهبی، قومیت، طبقه اجتماعی و غیره بین طرفداران فوتبال رایج است در بین آنان بسیار به ندرت رخ می دهد.
افزون بر موارد ذکر شده، برخوردهای گاه و بیگاه طرفداران فوتبال در ایران هیچگاه ارتباطی با تفاوت های دینی، قومی و طبقاتی نداشته است و اصولا چنین تفاوت هایی نه تنها در ورزش، بلکه در سایر عرصه های اجتماعی و فرهنگی نه تنها در ورزش، تعارض نشده است. تجربه این مطالعه نشانگر این است که طرفداران تیم های فوتبال در شهر تهران را افرادی تشکیل می دهند که با طرفداری از دو تیم پرسپولیس و استقلال برای خود هویت های ورزشی خلق می کنند و این هویت ها از عوامل و عناصر متمایز کننده اجتماعی و فرهنگی تاثیر نمی پذیرند و حتی در مواردی بر هویت های فراتر مانند هویت ملی یا دینی نیز تاثیر می گذارند.
یکی از وجوه تمایز مهم ساخت اجتماعی و فرهنگی طرفداران فوتبال در ایران این است که بر خلاف سایر کشورها طرفداری از تیم های باشگاهی به طور عمده حول دو تیم باشگاهی پرسپولیس و استقلال شکل گرفته است، طرفداران هر دو تیم را می توان در کلیه خانواده ها، محلات، طبقات و گروه های مختلف اجتماعی ملاحظه کرد. همین امر را می توان یکی از دلایل جامعه شناسانه مهمی تلقی کرد که سبب جلوگیری از شکل گیری تعارض های اجتماعی و فرهنگی جدی بین طرفداران فوتبال در شهر تهران و سایر شهرهای ایران شده است. در واقع، به جز تفاوت در تیم مورد علاقه، متغیر اجتماعی و فرهنگی مهم دیگری در تمایز طرفداران فوتبال از یکدیگر به چشم نمی خورد. حتی متغیر طبقه اجتماعی و اقتصادی را که تاثیر معناداری بر وقوع رفتار خشونت آمیز و پرخاشجویانه دارد، نمی توان با همین تاثیر در دیگر کشورها مانند انگلستان و ایتالیا یکسان پنداشت. در کشورهای یاد شده، مفهوم طبقه اجتماعی با توجه به ساختار اجتماعی و فرهنگی به مثابه یک مقوله هویت بخش، اهمیتی فراوان در سلسله مراتب اجتماعی و تعیین سبک زندگی افراد دارد. اما در این طبقه اجتماعی چه در ساختار کلی جامعه و چه بین طرفداران تیم های فوتبال بیشتر مفهومی عینی است.
طبقات اجتماعی فاقد شبکه ارتباط اقتصادی و اجتماعی منسجم درونی و در عین حال متمایز کننده بیرونی هستند.
پیشنهادهایی که با توجه به یافته های پژوهشی در شهر تهران برای کاهش رفتار آسیب زای تماشاگران فوتبال و پیشگیری از آن ها در آینده می توان مورد توجه قرار داد به شرح زیر می باشند.
1- پخش برنامه های آموزشی مناسب برای طرفداران تیم های فوتبال در برنامه های ورزشی و اجتماعی پربیننده، و استفاده از چهره های محبوب تیم های فوتبال برای افزایش میزان تاثیر گذاری این برنامه ها.
2- برگزاری مراسم و بازی های سرگرم کننده تفریحی – فرهنگی با نشاط که مشارکت تماشاگران حاضر در ورزشگاه ها را برای ابراز هیجان و شادی به شکلی قاعده مند و سالم امکان پذیر می سازند.
3- شناسایی عوامل خرابکار که دارای سوابق کیفری و جنایی هستند توسط مسئولان انتظامی ورزشگاه و جلوگیری از ورود آنان به ورزشگاه یا کنترل و نظارت بر رفتار آنان در محیط ورزشگاه.
4- چاپ و انتشار بروشور، اعلامیه، و نصب تابلوها و پوسترهای تبلیغاتی در حیطه ورزشگاه ها و ترویج و تبلیغ انگاره های مناسب رفتاری برای طرفداران و آموزش بازیکنان باشگاه ها در مورد تنظیم واکنش هایشان هنگام ابراز هیجان در مواقع کامیابی یا ناکامی و ضرورت توجه به اصول بازی جوانمردانه و ترویج آموزه های آن بین بازیکنان تیم ها. همچنین ضرورت ایجاب می کند فدراسیون فوتبال در کنار آموزش های فنی و انجام آزمون های مربوط به آمادگی جسمانی برای ارزشیابی عملکرد داوران، بیش از پیش به آموزش مسائل روان شناختی و جامعه شناختی به داوران توجه نماید.
5- رسانه های ورزشی، افزون بر حساسیت زدایی، باید تلاش برای ایجاد ارتباط فرهنگی مناسب و آموزش رفتار جمعی به شکل صحیح و متناسب با الگوهای مثبت فرهنگی و اجتماعی بنمایند. اما باید توجه شود که ارتباط مذکور منجر به استفاده ابزاری از طرفداران و تماشاگران نگردد و به ماهیت واقعی ورزش و کارکرد آن برای طرفداران از جنبه یک رفتار فرهنگی توجه شود.
6- تشکیل انجمن ها و تشکل های هواداران توسط واحدهای فرهنگی باشگاه ها و برگزاری برنامه های آموزشی، فرهنگی و تفریحی برای طرفداران به همراه استفاده از کارشناسان علوم رفتار و اجتماعی برای آموزش درباره چگونگی کنترل و هدایت رفتار در وضعیت های هیجانی به طرفداران تا این افراد را برای مهار برخی از حالت های نابهنجار رفتاری شان و تسلط بر هیجان هایی که در وضعیت های خاص و غیر معمول متجلی می شوند، آماده سازد.
7- برنامه ریزی مناسب برای فراهم ساختن تسهیلات و امکانات فیزیکی و خدماتی برای تماشاگران و طرفداران فوتبال انجام گردد. محور این برنامه ریزی معطوف به ایجاد امکانات مناسب برای دسترسی طرفداران به تسهیلات گوناگونی مانند سرویس های بهداشتی، اماکن و دکه های غذا خوری، محل های نشیمن، نحوه بلیط فروشی، کیفیت برخورد نیروهای کنترل کننده نظم در ورزشگاه ونحوه دسترسی به وسایل ایاب و ذهاب به ورزشگاه می باشد.
8- تاثیر متغیرهایی مانند ارتباط با شگاه روابط با دوستان و همسالان، رضایت از امکانات و تسهیلات و رسانه های ورزشی، ضرورت ارائه آموزش های مختلف در مورد انجام رفتار مناسب در حیطه ورزشگاه ها را توسط کارگزاران مربوطه مطرح می سازد.
منبع:www. vista.ir