بيشترين احتمال وقوع حمله ي قلبي چه زماني است ؟


 

تهيه و تنظيم: نادر غفاري ستوبادي




 
بيماري قلبي، از جمله حمله قلبي قاتل شماره يک انسانها در جهان است خطر حمله قلبي، در يک شخص به عوامل مختلفي چون ورزش، مصرف سيگار، رژيم غذايي، اضافه وزن، ژنتيک بستگي دارد. اما ضرباهنگ شبانه روزي بدن نيز نقش مهم را ايفا مي کند که باعث مي شود در ساعات مشخصي هر شخص استعداد بيشتري براي آسيب ديدن داشته باشد.
خطرناک ترين زمان براي حمله قلبي و براي تمام حالات اضطراري قلبي عروقي، شامل ايست ناگهاني قلب، پارگي يا اتساع آئورت، انسداد جريان خون ريوي و سکته، صبح و در طول آخرين مرحله خواب است. يک گروه از دانشگاه هاروارد متوجه شدند متوسط بيشترين حملات قلبي بين ساعت 6 صبح، چيزي در حدود 40 درصد است. اما اگر تنها سه ساعت اول پس از بيدار شدن را در نظر بگيريم، اين ميزان خطر سه برابر خواهد بود.
سيستم قلبي عروقي از يک الگوي روزانه پيروي مي کند که به صورت طبيعي، نوسان دارد. طرز عملکرد قلب، نشان دهنده تغييرات روزانه است. بدين شکل، يک حمله قلبي به عدم تعادل بين افزايش نياز ماهيچه هاي قلب بستگي دارد و متاسفانه بعضي از فعاليت هاي قلب در اولين ساعتهاي روز نياز به رسيدن اکسيژن بيشتري دارند ؛ از خواب بيدار شدن و آغاز فعاليت هاي فيزيکي، حداکثر هورمون آدرنالين، کورتيزول (که باعث افزايش فشار خون و بالا رفتن سطح قند خون مي شود) و يک افزايش ديگر در فشار خون و ضربان قلب در اثر کاتکول آمين ها (آدرنالين و نورآدرنالين)، باعث يکباره بالا رفتن فعاليت قلب در هنگام از خواب برخاستن مي شود. تمام اين عوامل باعث افزايش ناگهاني مصرف اکسيژن شده، اما همزمان، باعث تنگ شدن رگها نيز مي شود. پس، در اين حالت شما رگهاي تنگ شده اي داريد که جريان خون به سمت شريان هاي قلب را نيز کاهش مي دهد.
لخته شدن خون مي تواند مسير رگها را مسدود کند و در نتيجه خون رساني به قلب با اختلال مواجه خواهد شد. وقتي ما از خواب بر مي خيزيم، پلاکتهاي خون، ذراتي که باعث ايجاد لخته مي شوند، به رگها چسبيده اند. به طور معمول در بدن يک سيستم داخلي وجود دارد که باعث تجزيه و حل شدن اين لخته ها مي شود. اما در صبحگاه، فعاليت سيستم تجزيه فيبرين کاهش مي يابد. پس، بدن استعداد بيشتري در ايجاد لخته هايي دارد که شريان قلب را مسدود کند. در اين راستا، خون رساني به قلب کاهش يافته و اين در حالي است که بدن نياز به جريان خون بيشتري دارد.
تمامي اين تغييرات براي کساني که کاملا سالمند، خطرناک نيست. اما براي کساني که مشکل کوچکي در شريان هاي قلب دار ند، اگر اين تغييرات همزمان رخ دهد و او در پيک شروع فعاليت هاي بدني قرار گيرد، نتيجه اين خواهد بود که خطر بالاتري در بروز حمله قلبي در اولين ساعات صبح براي او وجود خواهد داشت.
معمولا در طول شب سيستم قلبي عروقي نيز خواب است، منظور اين است که فشار خون و ضربان قلب کاهش
مي يابد، اما در آخرين مرحله خواب، حرکت سريع چشمان در هنگام خواب که بر اين باوريم بيشترين خواب ديدن در اين زمان اتفاق مي افتد، دوره پرخطري براي سيستم قلب و عروق است، زيرا وقتي خواب مي بينيد، فعاليت سيستم عصبي و ارادي شما افزايش مي يابد، حتي بيشتر از زماني که بيداريد.
احتمالا هر کدام از ما به ياد مي آوريم که گاهي صبحها که از خواب بيدار مي شويم، بسيار خسته ايم. دليلش اين است که در خواب دويدن يا با خطري مواجه مي شده ايم. در اين مرحله قلب شما به سرعت مي تپد، پس به اکسيژن بيشتري نيازد دارد. و به دلايل مشابه، وقتي که از خواب بر مي خيزيد، اين فعاليت براي شما خطرناک است، البته در صورتي که مشکل عروقي داشته باشيد.
مردم نمي توانند اين سلسله وقايع و تاثيرات بيولوژيکي بدنشان را به آساني کاهش دهند. براي مثال، شما نمي توانيد خطر صبحگاهي را با ديرتر بيدار شدن کاهش دهيد.
بعضي از محققان آزمايشاتي انجام داده اند، و در آن از افراد خواسته اند بعد از بيدار شدن، چهار ساعت در رختخواب بمانند و سپس از جا برخيزند، اما همين اتفافات بعد از اين چهار ساعت روي داد. به اين دليل که خطر مورد نظر به فعاليت هاي ما بستگي دارد. اما نبايد از تغييرات کاتکول آمين ها و فشار خون در صبح ترسيد. زيرا اينها اثر بخشي از فيزيولوژي ماست و براي افراد سالم مشکلي ايجاد نخواهد کرد.
پزشکان در هنگام درمان بايد خطر صبحگاهي را در نظر داشته باشند. معمولا افراد صبح پس از بيدار شدن داروهاي فشار خون مصرف مي کنند، اما اين ساعت، بخودي خود ساعت افزايش خطر و از بين رفتن اثر قرصي است که شب مصرف شده است، پزشک بايد مطمئن باشد قرصي که تجويز مي کند. در زماني که بيمار بيشترين نياز به آن را دارد نيز اثر گذار باشد. اما اين بسادگي اين نيست که از بيمار بخواهيم تا قرصها را بجاي صبح، شب قبل از رفتن به رختخواب مصرف کند. زيرا در طول خواب ضربان و فشار خون کاهش مي يابد. و با مصرف قرص اگر اين فشار کم، کمتر نيز شود، خون رساني به مغز کاهش يافته و اين نيز خطرناک خواهد بود.
منبع: ماهنامه اطلاعات علمي شماره 364