رهبري که بي بديل شد
رهبري که بي بديل شد
رهبري که بي بديل شد
نويسنده: مهدي فضائلي
زماني که روح خدا پيوست، دلبستگان به انقلاب اسلامي در داخل و آن سوي مرزها، نه تنها اندوهگين که بشدت نگران بودند و همان دغدغه اي را داشتند که اوايل پيروزي انقلاب اسلامي مجلس خبرگان را واداشت که آقاي منتظري را به قائم مقامي امام خميني قدس سره برگزيند؛ البته سال ها بعد، يعني در فرودين سال 68 و در واپسين روزهاي حيات امام، ايشان نارضايتي خود را از آن انتخاب اعلام نموده و در نامه تاريخي خود، خطاب به آقاي منتظري نوشتند:« من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند و من هم نمي خواستم در محدوده قانوني آن ها دخالت کنم. »
سايه اين دغدغه بار ديگر در خرداد 68 و هم زمان با وخامت حال بنيانگذار انقلاب اسلامي بر کشور سنگيني کرد.
اما ديري نپاييد و مجلس خبرگان رهبري، اين آزمون سخت و تاريخي خود را با موفقيت پشت سر گذاشت و تنها چند ساعت پس از ارتحال امام قدس سره و در شرايطي که به خصوص تحليلگران خارجي، جدال مسئولان ايران بر سر قدرت را پيش بيني مي کردند، حضرت آيت الله خامنه اي را براي تداوم بخشيدن به راه امام برگزيد.
انتخابي که خود امام بيش ترين نقش را در آن داشتند. چرا که از مدتي قبل و در چند مناسبت از جمله پس از عزل آقاي منتظري، امام راحل به شايستگي و لياقت ايشان براي اين مسئوليت تصريح کرده بودند.
رهبري 88 ساله که شاگردان تربيت شده به دست وي از جمله آيت الله خامنه اي، هر يک مبلغي بزرگ براي او بودند و تقريباً تمام آن ها به نوعي در پيروزي انقلاب نقش داشتند و پس از استقرار نظام جمهوري اسلامي نيز با حضور در قواي سه گانه و نهادهاي مختلف، مطيع و گوش به فرمان استاد خود بودند.
آيت الله خامنه اي در چنين شرايطي سکاندار کشتي انقلاب اسلامي شدند. رهبري جوان که عنوان «آيت اللهي» ايشان نيز در ابتدا با احتياط به کار برده مي شد. ايشان نه بنيانگذار انقلاب که يکي از مبارزان دوران انقلاب بودند. نظام استقرار يافته بود. ابهامات قانون اساسي در بازنگري حل شده بود و امور کشور مي بايست از مجراي قانوني حل و فصل مي شد. شاگردان امام که غالباً در اداره کشور نقش داشتند، هم دوره اي ايشان و بعضاً حتي بزرگ تر از ايشان بودند و کساني که تا ديروز چه بسا با ايشان در مسائل کشور به نوعي در رقابت بودند، امروزه بايد از ايشان حرف شنوي مي کردند. شايد از همين رو بود که ايشان در آن اجلاس تاريخي خبرگان و هنگامي که ديگران از جمله مرحوم آيت الله آذري قمي به ايشان اصرار مي کردند و معظم له امتناع، خطاب به آيت الله آذري گفتند: آقاي آذري! اگر من به عنوان رهبر انتخاب شوم، آيا شما حاضريد حرف ها و دستورات مرا گوش کنيد؟ که البته مرحوم آذري پاسخ دادند: بله، من به عنوان وظيفه شرعي بر خود واجب مي دانم که به دستورات شما عمل کنم.
محدوديت ها و موانع رهبر جديد انقلاب به اين جا ختم نمي شد. شرايط کشور نيز تفاوت هاي اساسي کرده بود. جنگ تمام و دوران سازندگي، آغاز شده بود.
مطالبات مردم رو به افزايش بود، رقابت هاي سياسي به تدريج وارد مرحله جديدي مي شد و چرب و شيرين هاي دنيا طلبانه، فضا را بر روحيه انقلابي و اصالت دادن به ارزش هاي انقلاب تنگ مي کرد. در سطح منطقه نيز تحولات مهمي در شرف وقوع بود.
امروز ديگر نه تنها از آن محدوديت ها اثري نيست، بلکه به اعتراف همه حتي جريان هاي سياسي منتقد، آيت الله خامنه اي رهبر بلامنازع و بي بديل انقلاب است.
و اين تحقيق همان وعده الهي است:«الله اعلم حيث يجعل رسالته؛ تنها خداوند مي داند که مسئوليت رسالت دين خويش را به عهده چه کساني قرار دهد» (انعام، 124)
منبع: ويژه نامه تداوم آفتاب- مرداد 1387
منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 128
سايه اين دغدغه بار ديگر در خرداد 68 و هم زمان با وخامت حال بنيانگذار انقلاب اسلامي بر کشور سنگيني کرد.
اما ديري نپاييد و مجلس خبرگان رهبري، اين آزمون سخت و تاريخي خود را با موفقيت پشت سر گذاشت و تنها چند ساعت پس از ارتحال امام قدس سره و در شرايطي که به خصوص تحليلگران خارجي، جدال مسئولان ايران بر سر قدرت را پيش بيني مي کردند، حضرت آيت الله خامنه اي را براي تداوم بخشيدن به راه امام برگزيد.
انتخابي که خود امام بيش ترين نقش را در آن داشتند. چرا که از مدتي قبل و در چند مناسبت از جمله پس از عزل آقاي منتظري، امام راحل به شايستگي و لياقت ايشان براي اين مسئوليت تصريح کرده بودند.
رهبري 88 ساله که شاگردان تربيت شده به دست وي از جمله آيت الله خامنه اي، هر يک مبلغي بزرگ براي او بودند و تقريباً تمام آن ها به نوعي در پيروزي انقلاب نقش داشتند و پس از استقرار نظام جمهوري اسلامي نيز با حضور در قواي سه گانه و نهادهاي مختلف، مطيع و گوش به فرمان استاد خود بودند.
آيت الله خامنه اي در چنين شرايطي سکاندار کشتي انقلاب اسلامي شدند. رهبري جوان که عنوان «آيت اللهي» ايشان نيز در ابتدا با احتياط به کار برده مي شد. ايشان نه بنيانگذار انقلاب که يکي از مبارزان دوران انقلاب بودند. نظام استقرار يافته بود. ابهامات قانون اساسي در بازنگري حل شده بود و امور کشور مي بايست از مجراي قانوني حل و فصل مي شد. شاگردان امام که غالباً در اداره کشور نقش داشتند، هم دوره اي ايشان و بعضاً حتي بزرگ تر از ايشان بودند و کساني که تا ديروز چه بسا با ايشان در مسائل کشور به نوعي در رقابت بودند، امروزه بايد از ايشان حرف شنوي مي کردند. شايد از همين رو بود که ايشان در آن اجلاس تاريخي خبرگان و هنگامي که ديگران از جمله مرحوم آيت الله آذري قمي به ايشان اصرار مي کردند و معظم له امتناع، خطاب به آيت الله آذري گفتند: آقاي آذري! اگر من به عنوان رهبر انتخاب شوم، آيا شما حاضريد حرف ها و دستورات مرا گوش کنيد؟ که البته مرحوم آذري پاسخ دادند: بله، من به عنوان وظيفه شرعي بر خود واجب مي دانم که به دستورات شما عمل کنم.
محدوديت ها و موانع رهبر جديد انقلاب به اين جا ختم نمي شد. شرايط کشور نيز تفاوت هاي اساسي کرده بود. جنگ تمام و دوران سازندگي، آغاز شده بود.
مطالبات مردم رو به افزايش بود، رقابت هاي سياسي به تدريج وارد مرحله جديدي مي شد و چرب و شيرين هاي دنيا طلبانه، فضا را بر روحيه انقلابي و اصالت دادن به ارزش هاي انقلاب تنگ مي کرد. در سطح منطقه نيز تحولات مهمي در شرف وقوع بود.
امروز ديگر نه تنها از آن محدوديت ها اثري نيست، بلکه به اعتراف همه حتي جريان هاي سياسي منتقد، آيت الله خامنه اي رهبر بلامنازع و بي بديل انقلاب است.
و اين تحقيق همان وعده الهي است:«الله اعلم حيث يجعل رسالته؛ تنها خداوند مي داند که مسئوليت رسالت دين خويش را به عهده چه کساني قرار دهد» (انعام، 124)
منبع: ويژه نامه تداوم آفتاب- مرداد 1387
منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 128
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}