چرا زبان هم را نمي فهميم؟


 






 
يکي از دلايلي که نمي گذارد منظور خود را به ديگران انتقال دهيم. به کار بردن کلمات درغير معني خودشان است. مثال: گوينده تلويزيون مي گويد: ظاهراً وقت ما تموم شده....چرا مي گويد ظاهراً؟ آيا وقت برنامه اش ظاهراً تمام شده و باطناً تمام نشده ؟ نه...منظورش اين نيست. شايد مي خواسته بگويد هنوز حرف هاي زيادي دارم که بزنم ولي وقت تمام شد. شايد مي خواسته بگويد دوست داشتم زمان اين برنامه طولاني تر باشد. شايد هم بلد نيست برنامه را چطور تمام کند وکليشه اي حرف مي زند. يعني همان طور که همه مجري هاي راديو تلويزيون حرف مي زنند . اگر آنها ساده و راحت و از ته دل حرف بزنند. مردم از حرف زدن آنها لذت بيشتري مي برند واحساس صميميت مي کنند.
مثالي ديگر: ظاهراً داره بارون مياد...چرا مي گويد ظاهرا؟ زيرا حرف دلش چيز ديگري است. مثلاً قرار بوده به پارک بروند، زن و بچه اش لباس پوشيده اند و آماده اند مرد حوصله ندارد به پارک برود و دوست دارد فوتبال تماشا کند. مدام دست دست مي کند يعني لفتش مي دهد. ناگهان آسمان مي غرد و قطراتي چند باران مي بارد. مرد مي گويد: ظاهراً داره بارون مياد... يعني با اين هوا نمي شود به پارک رفت. اگر او منظور خودش را ساده و شفاف به زبان مي آورد، شايد زن و بچه اش طرحي ديگر مي ريختند ولي او به جاي اين که بگويد: چون قراره فوتبال پخش بشه، نميام پارک، مي گويد: هوا سرده...بارون مياد...ما که ماشين نداريم، چطور بريم پارک؟ امروزجمعه س و پارک خيلي شلوغه ...سرم درد مي کنه....شنيدي؟ بچه عطسه کرد...بچه : نه بابايي! پفک پليد (پريد) تو حلقم. عکسه نبود! و خلاصه «ظاهراً» مرد دارد «باطناً » دروغ مي گويد:
مثالي ديگر: چه جالب! حسين مي گفت زنش هميشه لباساشو اتو مي کنه ضمناً چه غذاهاي مفصلي مي پزه! منظورش اين است که اي زن! تو هم لباس هاي مرا اتو کن وضمناً ناهار و شام ، پلو خورش بپز. سوء هاضمه گرفتم از بس سوسيس وکالباس و نيمرو خوردم...زنش هم مي گويد: حسين ماهي دوميليون به زنش خرجي ميده... زنش خونه داره و مثل من نيست که از صبح تا شب ميره شرکت...وقتي که مرد منظور اصلي وحرف دل خودش را نمي گويد، طبيعي است که زنش هم منظور او را نفهمد و....پيراهن شوهرش هميشه چروک مي ماند.
زن: ضمناً امروز اول برجه ها! اين «ضمناً» با «ضمناً»هاي قبلي فرق مي کند زيرا هم رساننده منظور است هم چندين و چند موضوع را درخود جاي داده است. از جمله: اي شوهر گرامي ! بايد فکري براي کرايه خانه بکني... شهريه مهد کودک دخترمان عقب افتاده است...اگر پول تلفن را ندهي. يک طرفه مي شود و ديگر نمي تواني مدام بروي توي اينترنت و هي چت کني...قول داده بودي از اول ماه دو شيفته کار کني... مثال هايي که براي «ضمناً» هاي قبلي آوردم. نظر گوينده را نامفهوم مي کند ولي در «ضمناً» آخري، شفاف کننده منظور است ضمناً مؤدبانه است و به جاي اين که گوينده تک تک کاستي ها و مشکلات مخاطب را به زبان بياورد با گفتن يک کلمه يعني «ضمناً» چندين وچند مفهوم را مي گفت، شادي موجب رنجش شوهر مي شد وکار به مشاجره و فرياد و شکستن بشقاب و قهر مي کشيد...ضمناً مردي که فرياد بکشد و بشقابي بشکند. از نظر حقوقي و قوانين جمهوري اسلامي، حداقل شش ماه زنداني مي شود. پس:
در ميکده باز آمد يارم قدحي در دست
آن را به هوا انداخت افتاد ولي نشکست.
زبانشناسان اروپايي نيز در باره نفهميدن زبان پژوهش هايي کرده اند که به آن Misunderstanding مي گويند.
Unserstand يعني فهميدن وملتفت شدن واگر پيشوند منفي ساز mis را به آن بيفزاييم ، به درست نفهميدن و بد تعبير کردن تبديل مي شود. با اين که در جوامع اروپايي درست نفهميدن و برداشت نادرست به اندازه جامعه ما رواج ندارد. زبانشناسان آنها به اين موضوع بسيار پرداخته اند که خوب است علما و دانشمندان و زبانشناسان ايراني نيز به اين موضوع بپردازند تا به قول جناب مولوي شيدا و شيرين سخن «اختلاف از گفت شان بيرون» شود.
مثال: زن به شوهر: مي فهمي دوستت دارم؟ مرد: يعني مي خواي بگي من نفهمم؟
مثالي ديگر: زن: حس مي کنم دوستم نداري... مرد: واقعاً که...همين ديروز بود که برات يه ديگ زودپز خريدم. اگه دوستت نداشتم که نمي خريدم... زن با خودش: اصلاً نمي فهمه دوست داشتن يعني چي. کسي نيست بهش بگه آخه مگه ديگ زودپز مال منه که سرم منت مي ميذاره.
اگر به سخن گفتن خودمان با افراد خانواده و دوستان و همکاران و مردم توجه کنيم ، مثال هاي بسياري به دست مي آوريم که همگي به درست نفهميدن زبان و درست انتقال ندادن مفاهيم و بد تعبير کردن منظورها مربوط مي شود. زبانشناسان معتقدند اين موضوع به فرهنگ، سطح تحصيلات، طبقه اجتماعي، تربيت و محل زندگي بستگي دارد. کسي که از کودکي ديده است که پدر ومادرش حرف هاي يکديگر را نفهميده اند و با زباني دو پهلو يا نادرست با هم حرف زده اند، خودش هم با دوستان واطرافيانش همان طور حرف خواهد زد.
منبع: اطلاعات هفتگي شماره 3418