بمب هاي دانشمند ساز


 






 
هفت دستاورد علمي که ممکن است به طرز گمراه کننده يا حتي مضحکي خطرناک باشند

هامر پرنده
 

بهار سال گذشته، آژانس تحقيقاتي دارپا وابسته به پنتاگون طرح جديدي براي رفع مشکل خطرات موجود در جاده هاي افغانستان و مناطق ديگر جنگي به پنتاگون ارائه داد. دارپا سعي داشت در اين طرح اکتشافي 50 ميليون دلاري، خودروي سنگيني را طراحي کند که در صورت نياز بتواند به سرعت تبديل به يک هواپيما با قابليت برخاستن و فرود عمودي (Vertical Take-Offandlanding يا VTOL)شده و قابليت حمل 450 کيلوگرم بار را تا مسافت 500 کيلومتر داشته باشد. [دانستنيها شماره 9] دارپا يک ليست بلند بالا از تمام تجهيزات و امکانات مورد نياز اين خودروي پرنده تهيه کرده بود. از جمله اين خودروي پرنده بايد قابليت حمل انواع سلاح سبک را داشته و استانداردهاي لازم در زمينه ايمني پرواز و جلوگيري از سقوط را کسب کند. همچنين بايد توانايي پرواز در ارتفاع سه کيلومتري از سطح زمين را داشته و سيستم پرواز اتوماتيک هم داشته باشد. کاملا واضح است که دارپا توقع زيادي از يک خودروي پرنده دارد چرا که اصلي ترين چالش در سر راه ساخت خودروي پرنده، ترکيب دو ويژگي کاملا متفاوت در خودرو بدون از دست دادن کارايي قابل توجهي در عملکرد آن است. با وجود پيشرفت هاي به دست آمده در زمينه علم مواد، چالش هاي زيادي بر سر راه ساخت خودروهاي دو گانه وجود دارد که يکي از اساسي ترين اين مشکلات وزن نهايي اين خودروهاست. مارک مور (Mark Moore) پژوهشگر ناسا مي گويد: «در ازاي هر يک کيلو گرم بار مفيد قابل حمل بايد 1/5 کيلوگرم به وزن يک هواپيماي معمولي افزوده شود که در مورد VTOL اين افزايش وزن به 2/7 کيلوگرم در ازاي هر يک بار خواهد رسيد. حال مي توانيد تصور کنيد وزن تقريبي يک VTOL که قرار است تجهيزات جنگي را به همراه حداقل چهار سرباز و سلاح مورد نياز آنها حمل کند چند برابر خواهد شد. البته فراموش نکنيد که وزن موتور گراننده ملخ و مخزن سوخت و ساير لوازم مورد نياز اين خودرو براي پرواز نيز اضافه خواهد شد. اما هرگز نبايد تصور کرد که ساخت چنين خودرويي امنيت سربازان را کاملا تامين خواهد کرد. حتي اگر يک خودروي پرنده بتواند از خطر مين هاي کنار جاده اي جان سالم به در ببرد، آرپي جي هاي دشمن مي تواند به سادگي بال ها يا مخزن سوخت اين خودروها را نشانه گيري کنند.» براي بررسي نحوه عملکرد سيستم پرواز خودکار VTOL، در سال 2007 دارپا آزمايشي رت روي تعدادي از نمونه هاي اوليه اين خودرو انجام داد. نتايج نشان مي داد که اين سيستم نمي تواند ابتدايي ترين فرمان ها را هم اجرا کند.

نحوه برخورد با اين مشکل
 

بهترين راه براي حفظ امنيت سربازان اين است که هامرهاي واقعي با قابليت و امنيت بيشتري ساخته شوند. رابرت اسکيلز (RoberScales) سرگرد بازنشسته ارتش آمريکا و تحليلکر نظامي مي گويد: «ما بايد سعي کنيم خودروهاي نظامي را توليد کنيم که عملکرد بالايي در مناطق عملياتي داشته باشند. نه اينکه به دنبال خالي کردن زمين باشيم.»

نحوه برخورد با اين مشکل
 

زيست شناسان بايد سعي کنند تعادل را در تغييرات ميکروارگانيزم ها حفظ کرده و اشتباهات گذشته را در تحقيقات خود مد نظر داشته باشند.

ميکروارکانيسم هاي فناناپذير
 

اگر مي خواهيد از يک موجود بيولوژيکي ساده به يک ترکيب غير عادي دست پيدا کنيد بهتر است اين سفارش را به يکي از بخش هاي تحقيقاتي دارپا واگذار کنيد اين آزانس مبلغ 6 ميليون دلار را در سال 2011 براي برنامه پژوهشي جديد خود به نام بايوديزاين (Biodesign به معني طراحي زيستي) اختصاص داده است. قرار است در اين برنامه با حذف «عناصر اتفاقي در روند تکامل طبيعي»، باکتري يا ديگر موجودات ساده را به «ارگانيسم هاي مصنوعي در جهت دستيابي به اهداف خاص» تبديل کنند. مثلا مي توان از ميکروارگانيزم هايي که وظيفه پاکسازي جوش هاي چربي يا سلول هاي پوستي را برعهده دارند، در جهت ترميم جراحات پوستي استفاده کرد. در حقيقت دارپا قصد توليد ارگانيسم هايي را دارد که بتوان آنها را براي زندگي ابدي طراحي کرد. اما سلول هاي زنده بعد از رسيدن به زمان از پيش تعيين شده يا در زماني که سلول خارج از محيط مطلوب براي ادامه حيات قرار گرفته باشد، خود کشي کرده و از بين مي روند. متاسفانه هيچ گونه تجربه اي از خاصيت خودکشي سلولي، خارج از شرايط آزمايشگاهي در دست نيست و امکان ايجاد محدوديت در ارتباط ميان سلول هاي زنده و محيط اطراف آن نيز وجود ندارد. همچنين هيچ تضميني وجود ندارد که سلول ها به طور نادرست تغيير پيدا نکرده يا زياد نشوند. مثلا سلول هاي عادي پوست با تکثير خارج از کنترل باعث بروز سرطان پوست شوند. در عين حال نمي توان پيش بيني کرد در صورتي که ارگانيسم هاي عادي مواد ژنتيکي خود را با ارگانيسم هاي موجود در محيط به اشتراک بگذارند، چه نوع از ميکروب هاي ناشناخته را در محيط توليد خواهند کرد. ديويد گرشام (David Gresham) استاد زيست شناسي سلولي دانشگاه نيويورک مي گويد: «مهندسان بيوتوکنولوژي اميدوارند بتوانند ارگانيسم هايي را توليد کنند که رفتارهاي منطبق با محيط انتخاب شده قرار بگيرند، سير تکامل و تغيير خود را در پيش خواهند گرفت.» ممکن است باکترهاي فناناپذير و انواع ويروس هاي غير قابل آنفلوآنزا چنان خطرناک به نظر نرسند اما نمي توان تهديد انتقال ديانا از يک ميکروارگانيزم به يک ميکروارگانيزم ديگر را که به طور معمول انجام مي شود، ناديده گرفت. در نگاهي بدبينانه بايد انتظار داشت محققان قادر به از بين بردن اين ميکروارگانيزم هاي خطرناک نشده و آنها روند طبيعي تغيير، تکثير و توليد مثل خود را ادامه دهند يا برعکس ممکن است ميکروارکانيزم مجهز به خاصيت خودکشي بعداز ترکيب با ميکروب هاي ضروري در زنجيره غذايي اقيانوس ها، آنها را وادار به خودکشي کند! در نهايت به نظر مي رسد تصور آمدن با جوش هاي چربي منطقي تر و بي خطر تر باشد.

محو کردن خورشيد
 

بررسي فني تغييرات جوي براي جلوگيري از نتايج ناخوشايند گرمايش زمين در زماني نه چندان دور تفکري بسيار مغرورانه به نظر مي رسيد. سال گذشته آکادمي ملي علوم و انجمن پادشاهي انگليس جلسه مشترکي را درباره مهندسي زمين (Geo Enginiering) برگزار کردند که موضوع آن به دو پروژه کنترل ميزان توليد CO2 (بيرون کشيدن گاز دي اکسيد کربن از هوا) و مديريت تشعشات کيهاني (بازتابش نور خورشيد) خلاصه مي شد. البته در اين جلشه روش بسيار جسورانه اي براي افشاندن گازهاي سولفاتي به وسيله هواپيما يا لوله هاي خرطومي بسيار طويل در لايه پاييني استراتوسفر (يکي از لايه هاي جو) نيز يکي از موارد مهم مورد بحث به شمار مي آمد.[مراجعه کنيد به گزارش دانستنيها درباره اين پروژه در شماره 14 ابر بر اساس فرضيه مورد بحث، گازهاي سولفاتي پس از قرار گرفتن در لايه پاييني استراتوسفر برخي از تشعشات خورشيدي را منعکس کرده و مانع افزايش دماي زمين خواهند شد.
اين نظريه عجيب اولين بار سال 1991 و پس از فوران ذهن پيناتوبو (Pinatubo) در فيليپين به ذهن دانشمندان رسيد. فوران اين آتشفشان باعث متصاعد شدن بيش از 20 ميليون دي اکسيد سولفور (دي اکسيد گوگرد) در استراتوسفر شد و دماي هواي زمين بين سال هاي 1991 تا 1993 حدود نيم درجه سانتي گراد کم شد. البته نبايد پيامدهاي منفي چنين پروژه پر هزينه اي را فراموش کرد. در صورت ادامه روند گرمايش زمين، تا سال 2030 توفان ها و سيل هاي شديد، خشکسالي هاي مداوم و آتش سوزي به صورت معمول روي زمين رخ مي دهند. چين آن زمان احتمالا به قدرتمندترين قطب اقتصاد جهان تبديل شده. اما 20 سال استفاده فراوان زغال سنگ، دستاوردهاي اين کشور در زمينه انرژي پاک را تحت الشعاع قرار داده و سه هزار کيلومتر مربع از مساحت اين کشور سالانه به کوير تبديل مي شود که خسارتي بالغ بر 10 ميليارد دلار بر اقتصاد اين کشور وارد مي کند. از طرف ديگر کشورهاي اروپايي که زماني تامين کننده عمده منابع غذايي اکثريت جمعيت جهان بوده اند، آن موقع با مشکل کم آبي يا خشکسالي مواجه شده و کمبود مواد غذايي در جهان بيداد مي کند. براي همين، دولت چين به منظور عملي کردن پروژه مهندسي آب و هوا فشار زيادي به ايالات متحده و اتحاديه اروپا وارد مي کند و پييشنهاد آزاد کردن ميليون ها تن گاز سولفوري را در لايه پاييني استراتوسفر با کمک هواپيماهاي ارتش کشور خود به آنها ارائه مي دهد تا با بازتابش نور خورشيد از افزايش دماي کره زمين کاسته شود. آمريکا و اتحاديه اروپا از انجام اين کار طفره رفته و کشور پين به تنهايي مجبور به عملي کردن اين پروژه مي شود. در نهايت، پس از اينکه هواپيماهاي چيني در آسمانبه پرواز در آمدند، آمريکا تصميم مي گيرد براي جلوگيري از تفرقه ميان کشورهاي قدرتمند با کشورهاي چين همکار کند. اينک با به وجود آمدن اتحاد ميان دو کشور قدرتمند جهان و قرار گرفتن آنها در راس مديريت و مهندسي آب و هوا، ديگر کشورها احساس خطر کرده و اين تصور که آمريکا و چين از تغييرات جوي به نفع خود استفاده مي کنند در بين کشورهاي ديگر قوت گرفته و آنها را در به راه افتادن سيل يا آتش سوزي مقصر مي دانند. بعد از گذشت پنج سال دانشمندان به اين نتيجه مي رسند که جنبه منفي و خطرناک جلوگيري از رسيدن اشعه خورشيد به زمين بيشتر از جنبه هاي مثبت آن بوده است. با کاهش دماي زمين آب کمتري بخار شده و در نتيجه آب کمتري به چرخه آب هاي روي زمين وارد شده است. ميزان باران هاي موسمي در آسيا و آفريقا کمتر شده و ميلياردها انسان براي تامين منابع غذايي با مشکل مواجه شده اند. در عين حال ميزان اسيديته اقيانوس ها که با تابش اشعه خورشيد به تعادل مي رسد نيز افزايش يافته و صنعت ماهيگيري نيز رو به ورشکستگي گذاشته است. سال 2040، کشورهايي که دچار مشکل شده اند آمريکا و چين را تحت فشار قرار داده و آنها هم براي جلوگيري از بروز جنگ و با وجود مخالفت دانشمندان ناچار به خاتمه پروژه مديريت آب و هوا مي شوند که اين بار به نتيجه منفي نيمه کاره ماندن پروژه از قبل هم بيشتر مي شود. ظرف مدت دو سال سولفور اتمسفر به ميزان اوليه بازگشته و دماي هواي زمين که با تلاش زيادي به مدت يک دهه کتر شده، به طرز ناگهاني افايش يافته و تمامي زحمات کشاورزان را براي تطبيق خود با ميزان بارش برف و باران در سال هاي گذشته، به هدر مي دهد. افزايش دماي هوا باعث آب شدن يخ هاي قطبي شده و ميلياردها تن گاز متان (يکي از گازهاي گلخانه اي که حدود 30برابر قوي تر از CO2 مي تواند گرماي خورشيد را در زمين نگه دارد) را وارد جو زمين مي کند. اين چرخه ساخته دست بشر اوضاع را زا قبل وخيم تر کرده و تا سال 2050 گرسنگي، بيماري و حتي بروز جنگ بين کشورهاي پيشرفته جهان را تهديد مي کند. هند و پاکستان قحطي زده، با نااميدي انگشت خود را بر ماشه موشک هاي اتمي خود گذاشته اند تا به منابع طبيعي همسايگانشان دست پيدا کنند. ناگهان يک بمب اتمي از هند شليک مي شود و اوضاع جهان را از آنچه هست بدتر مي کند!

نحوه برخورد با اين مشکل
 

بايد فرضيه مهندسي زمين را فراموش کرده و در عوض هم تلاش کنيم که ميزان CO2 جو زمين را تا حد امکان در کمترين ميزان خود نگه داريم.

تغيير در آسمان
 

مهندسي آب و هوا ممکن است حتي بيش از گرم شدن کره زمين براي انسان ها مشکل آفرين باشد

اصلاح ژنتيک پشه ها
 

حشرات بسيار خطرناکي که با انتقال بيماري هايي مانند مالاريا، تب زرد و بسياري ديگر سالانه ميليون ها انسان را در سراسر جهان به کام مرگ مي کشند را مي توان کشنده ترين موجودات زمين ناميد. با گرم تر شدن زمين به تعداد حشرات افزوده شده وبا گسترش قلمرو خود بيماري ها را به مناطق بيشتري انتقال مي دهند. در پنج سال گذشته تنها در آمريکا هزاران مورد ابتلا به بيماري تب استخوان که قبلا يک بيماري خاص مناطق استوايي بود، گزارش شده. انواع داروهاي حشره کش که سال ها براي کنترل جمعيت پشه ها استفاده مي شده هم تاثيرشان را از دست داده اند. پژوهشگران استفاده از مواد شيميايي را توصيه نمي کنند زيرا ديگر پشه ها نسبت به حشره کش ها مقاوم تر شده اند. براي همين آنها دنبال روش هاي ژنتيکي براي مقابله با اين موجودات هستند. هدف اصلي پروژه کنترل ژنتيکي پشه ها، نابودي يا بي خطر کردن آنهاست. مثلا محققان دانشگاه جان هاپکينز سعي مي کنند با فعال سازي يک ژن مشخص در پشه هاي مالاريا آنها را در برابر انتقال اين بيماري مقاوم کنند [گزارش دانستنيهاي شماره 30 را ببينيد ]. همچنين يک شرکت انگليسي به نام اگزايتک (Oxitec) نژادي از پشه توليد کرده که بدون وجود اندازه از پيش تعيين شده تتراسايکلين قادر به ادامه حيات نخواهد بود. طول عمر کوتاه اين نوع پشه تنها به اواجازه مي دهد تا رسيدن به مرحله جفت گيري و انتقالتتراسايکلين به نشل بعدي زنده بماند. سال گذشته در يک آزمايش، پشه هاي اصلاح شده اگزايتک توانست جمعيت پشه هاي يک جزيره را ظرف مدت شش ماه 80 درصد کاهش دهند. هنوز هيچ کس نمي تواند ميزان مقاومت پشه ها و بيماري هايي که منتقل مي کنند را نسبت به آزمايش هاي انجام شده پيش بيني کند و شايد نسل جديد پشه ها باعث انتقال نوع جديدي از مالاريا يا بيماري هاي ديگر شوند. جولاينز (JoLines) متخصص مالاريا و بيماري هاي استوايي در لندن روند اين آزمايش ها را اين گونه توصيف مي کند: «نبرد متوالي ميان دو دشمن، که انگل مالاريا هميشه پيروز ميدان بوده» نتيجه آزمايشات اگزايتک نشان داد سه درصد از پشه هاي وابسته به تتراسايکلين عمر بيشتري از بقيه داشتند. حال تصور کنيد در صورت جفت گيري اين پشه ها با نوع ديگري از پشه هاي موجود در طبيعت چه اتفاقي خواهد افتاد. ممکن است تغييرات ايجاد شده در اين پشه ها به جانوران ديگر منتقل شود. حتي شايد ژن هاي تغيير يافته باعث تغيير ژنتيکي مشابهي در پشه هاي معمولي و مگس ها شود که در نتيجه عمر کوتاه اين حشرات، فاجعه اي در زنجيره غذايي پرندگان، خفاش ها، قورباغه ها و ماهي ها به وجود بيايد.

نحوه برخورد با اين مشکل
 

جوکانلون (Joe Conlon) مشاور فني انجمن کنترل جمعيت پشه در آمريکا معتقد است استفاده از انواع روش هاي مختلف در آن واحد مانند استفاده از مواد کشنده لارو حشرات که ضرر کمتري نسبت به حشره کش هاي معمولي براي محيط زيست دارند، تله گذاري براي پشه ماده آماده تخمگذاري و جلوگيري از ايجاد مرداب و آب راکد که محل مناسبي براي زاد و ولد حشرات است. مي تواند مفيد تر از تغييرات ژنتيکي باشد.

قطع کردن اينترنت
 

آخرين بارکه امکان خاموش کردن اينترنت وجود داشت احتمالا سال 1969 بود که شبکه تنها مجمو عه اي از دو کامپيوتر بود! اما در سال هاي اخير و براي جلوگيري از حملات مجازِي، کنگره آمريکا به دنبال چنين راه حلي بوده است. سال 2009، سناتور جي راکفلر (Jay Rockefeller) لايحه اي را به مجلس ارائه داد که به واسطه آن به رئيس جمهور اجازه داده مي شد دستور «قطع شبکه يا سيستم هاي ارتباطي مهم» را صادر کند. البته اين لايحه به تصويب نرسيد تا اينکه سال 2010 سناتور جواميبرمن (Joe Liberman) لايحه ديگري را به مجلس ارائه داد که به رئيس جمهور اجازه مي داد دستور «قطع تمامي ارتباطات اينترنتي ورودي به شبکه آمريکا» را صادر کند. به نظر مي رسد ساخت چنين کليدي براي قطع و وصل يک شبکه بسيار دشوار باشد. مثلا ارسال اطلاعات از چين به داخل آمريکا ممکن است از راه هاي مختلفي از جمله ماهواره، کابل هاي زير دريايي، راديويي يا حتي از طريق شبکه کشورهاي ديگر و به وسيله IP درس هاي جعلي انجام شود. در اين صورت امکان تشخيص اينکه کدام IP آدرس متعلق به داخل يا خارج کشور است، وجود نخواهد داشت. حتي اگر امکان جدا کردن سيستم ارتباطي آمريکا از ساير کشورهاي جهان وجود داشته باشد (با فرض اينکه زمان و منابع مالي مورد نياز آن تامين شود) به طور يقين هکرها راهي براي نفوذ به اين سيستم را خواهند يافت. پاييز گذشته، قبل از اينکه پليس آلمان بتواند کاري شبيه «خاموش کردن اينترنت آلمان» کند، 30 ميليون کامپيوتر آلوده به ويروس شورع به ارسال اسپم کردند. اين کار به وسيله فردي اهل ارمنستان و از طريق سرورهاي ويپيان هلندي و به وسيله سرويس اجاره اي معمولي وب انجام شده بود. پليس تنها توانست عامل را دستگير کند. در حال حاضر ما در عصري از ارتباطات هستيم که هر شخصي مي تواند هر زمان و هر مکاني به راحتي وارد اينترنت شود. الان ديگر کليد خاموش يا روشن کردن ارتباط يا ايزوله کردن يک کشور از شبکه جهاني نه تنها احمقانه بلکه بي معني و بدون توجه به مفاهيم بنيادي علوم کامپيوتر است. در حقيقت ممکن است استفاده از کليدي بيشتر از خطرات احتمالي درون شبکه خطرناک بوده و هدف بهتري براي هکرها باشد. وجود کليد براي روشن و خاموش کردن اينترنت به هکرها امکان دسترسي و هک خود اين کليد را خواهد داد.
يک هکر مي تواند با وانمود کردن به يک حمله تروريستي مجازي، دولت يک کشور را دچار سردرگمي کرده و آنها را وادار به خاموش کردن سرويس کند. اين مورد يکي از مسائلي است که نتايج حاصل از آن حتي براي متخصصان علوم کامپيوتر اين کار باعث ناتمام ماندن ارسال نامههاي الکترونيکي خواهد شد بلکه تمام عمليات بانکي، سهام و بسياري ديگر از عمليات وابسته به آن را دچار اختلال خواهد کرد. البته مشکل ديگري نيز وجود دارد و آن بازگرداندن تمامي اطلاعات نيمه کاره خواهد بود.

نحوه برخورد با اين مشکل
 

بهتر است به جاي قطع اينترنت، رمز نگاري کامل بين سرويس دهنده و سرويس گيرنده (End-to-End encryption) انجام بگيرد. به نظر مي رسد اين روش براي تامين امنيت کاربران اينترنت در برابر هکرها و جاسوسان مجازي مفيد تر شود.

حفاري در اعماق ابر آتشفشان ها
 

در زمان انفجار آتشفشان وزوو (Vesuvius) در سال 79 ميلادي، هيچ هشداري به مدمي که در نزديکي آن زندگي مي کردند، داده نشد و درنتيجه اين انفجار 10 هزار نفر جان خود را از دست دادند. البته در صورت انفجار همسايه آن که آتشفشان کامپي فلگري (Campi Flegrei) نام دارد، شرايط مي توانست از آن هم بدتر شود. آتشفشان در زمره ابر آتشفشان هايي نظير آتشفشان تامبورا (Tambora) قرار مي گيرد که انفجار در سال 1815 جمعيتي نزديک به 92 هزار نفر از مردم اندونزي را به کام مرگ فرستاد. جالب است بدانيد که انفجار کامل کامپي فلگري، فاجعه اي در عصر کنوني زمين شناسي به وجود خواهد آورد که مي تواند زمين را در شرايطي نظير عصر يخبندان قرار دهد؛ با اين تفاوت که اين بار دانشمندان مصمم هستند تا قبل از وقوع چنين انفجار عظيمي، جمعيت 3 ميليون نفري شهر ناپل که زير سايه اين آتشفشان زندگي مي کنند را از آن آگاه کنند. البته اين تنها يکي از اهداف پروژه حفاري در اعماق کامپي فلگري است. گروهي از دانشمندان از 18 کشو مختلف و با حمايت مالي اتحاديه اروپا، گرد هم آمده اند تا با انجام حفاري در اعماق اين آتشفشان و قرار دادن حسگرهاي بسيار قوي، ميزان تغييرات دما، حرکات ماگما و ارتعاشات زمين را اندازه گيري کنند. فاز اول اين پروژه شامل حفر ي گودال تا عمق 500 متري زمين براي بررسي اجزاي سازنده سنگ هاي اين منطقه است و در فاز دوم گودالي باريک و اصلي به عمق چهار کيلومتر حفر خواهد شد. حسگرهاي انتهاي اين گودال ها به دانشمندان کمک خواهند کرد تا تقشه هاي بي نظير و دقيقي از اعماق زمين تهيه کنند و در عين حال مقامات محلي را را از هر گون فوران قريب الوقوع آگاه خواهند کرد. اما متاسفانه ممکن است حفاري ها يا قراردادن حسگرها در اعماق گودال ها منجر به فاجعه اي خطرناک شود. رابرت جي بادنار (Robert J.Bodnar) استاد دانشگاه ويرجينيا که 10 سال در اين منطقه مطالعه کرده مي گويد: «با اينکه فعاليت هاي حفاري ممکن است باعث ايجاد ارتعاشاتي در اين منطقه شود اما شدتش آن قدر ضعيف است که تنها راتعاش سنج ها مي توانند آن را ثبت کنند.
اما نبايد از عواقب احتمالي و شديد آن غافل بود؛ مثلا اگر يکي از مته هاي حفاري به يک توده آب گرم زيرزميني برسد، گازهاي خطرناکي از قبيل سولفيد هيدروژن را آزاد کرده و باعث انفجار و ارتعاش شده يا سطح خاک منطقه را سمي خواهد کرد. اگر اين ارتعاشات شدت زيادي داشته باشند حتي ممکن است با واکنش هاي زنجيره اي و تحريک لايه زيرين کامپي فلگيري باعث وقوع زلزله يا فوران آتشفشاني شديدي در اين منطقه شوند.» سال 2006 فاجعه مشابهي به دنبال انجام حفاري هاي علمي در آتشفشان لوسي (Lusi) در اندونزي روي داد. اين حفاري ها منجر به فوران آتشفشان شده و با گرفتن جان 13 نفر، 30 هزار نفر را مجبور به ترک اين منطقه کرد. اما دانشمندان پروژه کامپي فلگيري معتقدند گودال هاي حفر شده در اين منطقه آن قدر کوچک هستند که خطري براي منطقه ايجاد نخواند کرد. با اين حال شهدر دار ناپل چند ماه پيش در مصاحبه با نيوزويک: «مسؤولان اين پروژه بايد تضمين کنند که هيچ خطري اين منطقه را تهديد نمي کند. در غير اين صورت اجازه حفاري به آنها داده نخواهد شد.»

نحوه برخورد با اين مشکل
 

مي توان ارتعاشات آتشفشان را از سطح زمين بررسي کرده و طرح قابل اجرايي براي جابه جايي سريع ساکنين نواحي شبيه ناپل به منطقه امن توسط نهادهاي جهاني تهيه کرد.

خرابکاري صنعتي در دنياي سايبري
 

استفاده از کامپيوتر ها براي انجام کارهاي روزمره آنچنان به امري عادي و روزمره تبديل شده که خرابکاري توسط آنها هم شايد امري طبيعي به نظر برسد. اولين بار کرم استاکس نت در سال 2009 براي مختل کردن عمليات صنعتي ايران از سوي رژيم صهيونيستي منتشر شد. استاکس نت توانسته بود پس از سال ها جست و جو در دنياي مجازي قرباني حود را يافته و به آرامي کنترل نرم افزارهاي اداره کننده تاسيسات فراوري هسته اي نطنز که توسط زيمنس طراحي شده بودند را به دست گرفته و مختل کند [به گزارش دانستنيهاي شماره 31 مراجعه کنيد]. در چنين تاسيساتي تنها راه جلوگيري از آلوده شدن و از کار افتادن دستگاه ها، خارج کردن آنها از شبکه است. بنابراين براي انتقال استاکس نت به سيستم هاي اصلي اين تاسيسات اتمي بايد فردي نظير کارمند يا پيمانکار (خودآگاه ياناخوآگاه) آن را از طريق يواس بي به يکي از کامپيوترهاي کارخانه منتقل کرده باشد. بعد از آلوده شدن تنها يکي از کامپيوترهاي تاسيسات، استاکس نت از طريق شبکه داخلي به دنبال کامپيوترهاي مورد نظر گشته و کنترل آنها را به دست گرفته بود. متاسفانه استاکس نت توانست از طريق نامعلومي وارد اينترنت شود و تا پاييز سال گذشته صدها هزار کامپيوتر را در 155 کشور آلوده کرد. براساس گفته زيمنس، 15 تاسيسات صنعتي در سراسر دنيا توسر استاکس نت آلوده شدند. البته هنوز از ميزان خرابي به وجود آمده اطلاعي در دست نيست اما به نظر مي رسد استاکس نت از توانايي بالايي در عمليات خرابکارانه برخوردار باشد. براي همين افتتاح نيروگاه اتمي ايران در بوشهر تاکنون به تاخير افتاده است. استاکس نت به گونه اي طراحي شده که مي تواند سيستم عامل کامپيوتر هاي صنعتي کنترل کننده خطوط لوله، تسمه هاي بالابر، ديگ هاي بخار، سيستم هشدار دهنده و اعلام خطر و ديگر قسمت هاي يک کارخانه را مختل کند. متخصصان هشدار داده اند شايد استاکس نت قادر به منفجر کردن ديگ هاي بخار يک کارخانه، تخريب خطوط لوله گاز و ايجاد اختلال در نيروگاه هاي مولد برق باشد. به نظر مي رسد استاکس نت طرح اوليه انجام عمليات خرابکارانه در چنين سطوح بالايي را در اختيار هکرها قرار داده که همين موضوع نگراني بسيار ريادي را درباره امنيت دنياي مجازي در سراسر جهان به وجود آورده است.

نحوه برخورد با مشکل
 

به نظر متخصصان در زمينه امنيت دنياي مجازي، بابررسي مجدد زير ساخت هاي مهم و حياتي، بايد به گونه اي آنها را طراحي کرد که در صورت بروز هر گونه حمله مجازي بتوانند به وضعيت «پيش فرض اوليه» برگشته و به کار خود ادامه دهند.
منبع: مجله همشهري دانستنيها