نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (2)


 

نويسنده: دكتر مرتضي رحيمي*




 

دعاي پدر و مادر در حق فرزند
 

دعاي پدر و مادر درباره فرزند از جمله دعاهايي است كه در متون اسلامي از اهميت آن سخن به ميان آمده و تصريح شده كه حتماً ‌به اجابت مي رسد. پيامبر(ص) فرموده اند: « ثلاث دعوات مستجابات لاشك فيهن: دعوه الوالد علي ولد و دعوه المسافر و دعوه المظلوم. (الراوندي، ‌قطب الدين، ‌1407 ق: ص30) سه دعا بي ترديد به اجابت مي رسند كه عبارتند از: دعاي پدر براي فرزندانش، ‌دعاي مسافر و دعاي مظلوم. از همين روي بر اساس آيه (والذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين) (الفرقان /74) از جمله صفات مومنان راستين آن است كه به تربيت فرزند و خانواده خويش توجه خاص داشته و براي خود در برابر آنها مسووليت فوق العاده اي قائلند «و آنها پيوسته (از درگاه خدا مي خواهند و) مي گويند: پروردگارا از همسران و فرزندان ما كساني قرار ده كه مايه روشني چشم ما گردند، البته منظور از جمله ياد شده آن نيست كه تنها در گوشه اي بنشينند و دعا كنند، بلكه دعا دليل شوق و عشق درونيشان بر اين امر است. در پاره اي روايات (بحراني، سيد هاشم، ‌1416ق: 155/4) آمده كه« ان ازواجنا: خديجه، ‌و ذرياتنا، فاطمه (عليهما السلام)، ‌قره اعين: الحسن و الحسين(عليهما السلام)، و اجعلنا للمتقين اماما: علي بن ابي طالب(ع)». با توجه به مستجاب بودن يا در معرض اجابت بودن دعاي والدين در حق فرزندانشان، ‌در متون اسلامي توصيه شده كه پدر ومادر براي فرزندان خود اعم از ذكور و اناث دعاي خوب نموده و از دعاي بد و نفرين بپرهيزند، ‌چنانچه از آيه (تعاونوا بالبر و التقوي و لا تعاونوا علي الاثم و العدوان)( المائده/3) اين امر به خوبي مورد استفاده قرار گرفته است از همين روي به دعاهاي خوب پدر و مادر در حق فرزندانشان به شكل زير اشاره مي شود:
1- دعاء براي اصلاح فرزندان:
در آيات( و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قال رب أوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي و علي والدي و ان اعمل صالحا ترضاه و اصلح لي في ذريتي اني تبت اليك واني من المسلمين اولئك الذين نتقبل عنهم احسن ماعملوا و نتجاوز عن سيئاتهم في اصحاب الجنه وعد الصدق الذي كانوا يوعدون): ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند، مادرش او را با ناراحتي حمل مي كند، ‌و با ناراحتي بر زمين مي گذارد، ‌و دوران حمل و از شير باز گرفتنش سي ماه است، ‌تا زماني که به كمال قدرت و رشد برسد، ‌و به چهل سالگي وارد گردد، ‌مي گويد: پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتي را كه به من و پدر و مادرم دادي بجا آورم، و عمل صالحي انجام دهم كه از آن خشنود باشي، ‌و فرزندان مرا صالح كن، من به سوي تو بازم مي گردم و توبه مي كنم، ‌و من از مسلمينم. آنها كساني هستند كه ما بهترين اعمالشان را قبول مي كنيم، ‌و از گناهانشان مي گذريم، و در ميان بهشتيان جاي دارند، اين وعده صدقي است كه وعده داده مي شدند. (احقاف /15 و 16) از يك سو به دعاي خير فرزندان نسبت به والدين توصيه شده و از طرفي از پدر و مادر درخواست شده در هنگامي كه به سن چهل سالگي يا بلوغ فكري و عقلاني رسيدند، به دعاهاي ذيل اقدام كنند (مكارم شيرازي، ‌ناصر، 1374 ش:329/21):
الف- توفيق به جا آوردن شكر نعمتي كه خداوند به پدر و مادرم ارزاني داشته است. (رب اوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي و علي والدي)
ب- توفيق انجام اعمال صالح براي كسب رضايت خداوند. (و ان اعمل صالحاً‌ ترضاه).
ج- تداوم بخشيدن صلاح و رستگاري در فرزندان و دودمان (و اصلح لي في ذريتي)
پاره اي روايات اشاره دارند كه پس از مرگ انسان، فرزند صالح كه برايش دعا كند مي تواند براي او مفيد باشد، چنانچه رسول خدا(ص) فرموده اند:« اذا مات الانسان انقطع عمله عنه الا من ثلاث: علم ينتفع به او صدقه تجري له او ولد صالح يدعوله» (مجلسي، محمد باقر، 1403 ق:23/2) از آيه اخير استفاده مي شود كه دعاي خير و صلاح و توفيق پدر براي فرزندان خويش مستحب است. (سبزواري نجفي، 1406 ق:434/1)

2- تقاضاي نام نيك و زبان خير به وسيله فرزندان:
 

در برخي آيات تقاضاي خوشنامي و زبان خير توسط فرزنداني كه مايه مباهات و نيك نامي هستند مورد توصيه قرار گرفته است، ‌چنانچه حضرت ابراهيم(ع) از خداوند درخواست نموده كه «واجعل لي لسان صدق في الاخرين»(خدايا! براي من نام نيك در امتهاي آينده قرار ده) (الشعراء/84) دعاي حضرت ابراهيم(ع) مستجاب شده، ‌چه آن كه همه اديان، ‌ابراهيم (ع) را مدح نموده و نبوتش را قبول دارند، ‌و برخي گفته اند: يعني در ميان آخرين امت، ‌فرزند خوبي به من عطا كن كه زبان به راستي گشايد و به حق قيام كند، اين دعاي ابراهيم(ع) با بعثت پيامبر اسلام(ص) كه از ذريه اوست به اجابت رسيده است( مترجمان، ‌1360 ش:32/18) و آيه «جعلنا لهم لسان صدق عليا» (مريم /50) به اجابت دعاي ياد شده اشاره دارد. از سويي از پيامبر (ص) منقول است كه فرموده:» انا دعوه ابي ابراهيم من اثر دعاي پدرم ابراهيم هستم. (الحاكم النيشابوري، 1406ق:418/2) در تفسير ديگري (فيض كاشاني، ا419 ق: 296/4) منظور از«لسان صدق» علي (ع) دانسته شده است.
هر چند كه دعاي ياد شده از حضرت ابراهيم(ع) به عنوان پدر براي فرزندانش مطرح شده، در عين حال بر مطلوبيت دعاي نيك پدران براي فرزندانشان دلالت دارد، ‌از همين روي ابن عربي در ذيل تفسير آيه مورد بحث گفته (ابن عربي، احكام القرآن، بي تا:1436/2):« مالك گفته: ايرادي ندارد كه آدمي ثناي خوب را براي خود خواسته باشد، ‌و در اعمال صالحان چنين چيزي ديده شود مشروط به آن كه قصد قربت از آن مورد نظر باشد، ‌چنين ثنايي ثناي خوب است خداوند فرموده: القيت عليك محبه مني» از همين روي است كه برخي از نويسندگان آيات الاحكام اشاره نموده اند كه آيه ياد شده دلالت دارد بر اين كه اكتساب هر چه كه موجب نام نيك شود مستحب است(كياهراسي، 1405 ق:334/4 و 460) بديهي است كه فرزند از جمله مواردي است كه نام نيك را در پي دارد، ‌از اين رو دعاي نيك براي فرزندان كه موجب نيك نامي والدين شوند مطلوب و پسنديده است.
همچنين لسان صدق به معناي نام نيك مورد تشويق علي(ع) قرار گرفته، زيرا فرموده اند: اي مردم انسان، ‌هر چند ثروتمند باشد، از اقوام و بستگان خود، بي نياز نيست كه از وي، با دست و زبان دفاع كنند. آنها در واقع، ‌بزرگترين گروهي هستند كه از او پشتيباني مي كنند و پريشاني و مشكلات را از ميان مي برند و به هنگام بروز حوادث سخت، ‌نسبت به او، ‌از همه، مهربان ترند و نام نيكي كه خداوند (در سايه نيكوكاري و محبت) به انسان عطا مي كند، از ثروتي كه به هر حال، براي ديگران به ارث مي گذارد بهتر است، (كه اين، ‌ثروتي است معنوي و ماندگار، و آن جيفه اي مادي و فرار) (مكارم شيرازي، 1379 ش:62/2)
آيه الله مكارم شيرازي درباره جملات ياد شده فرموده اند(همان مكارم شيرازي): «لسان، در اين گونه موارد، ‌به معناي يادي است كه از انسان مي شود و هنگامي كه آن را به «صدق» اضافه كنيم، ‌معناي نام نيك و ذكر خير و خاطره خوب در ميان مردم را مي دهد. بي شك، ‌اين، ‌يك مساله تشريفاتي و ساده نيست و آثار زيادي براي فرد و جامعه دارد: نخست اين كه افتخاري است ماندگار، در حالي كه اموال و ثروت هاي مادي، در همان نسل نخست، ‌تقسيم مي شود و در حقيقت، ‌از ميان مي رود. ديگر اين كه ذكر خير و ياد نيك، ‌در مورد انبيا و اولياء الله، سبب فرستادن درود، و در افراد عادي، ‌موجب طلب آمرزش بندگان خدا مي شود و بي شك، همه اينها اثر عميق معنوي دارد. سوم اينكه موجب مي شود كه مردم، از آنها تاثير نيكو بگيرند و به آنان، ‌اقتدا كنند و ارزش ها، ‌در جامعه، ‌زنده شود و ضد ارزش ها، ‌در جامعه، بميرد و به مقتضاي روايت معروف «من سن سنه حسنه كان له مثل اجر من عمل بها» «هر كس، ‌سنت حسنه اي از خود بگذارد همانند ثواب و پاداش كساني كه به آن عمل مي كنند، براي او ثبت مي شود.» چهارم اين كه براي بازماندگان، ‌نسل اندر نسل، مايه آبرو و حيثيت و شخصيت است و بسياري از افراد عادي را مي شناسيم كه بسبب ارتباطشان با شخصيت هايي كه همه جا ذكر خير آنها بر زبان ها است، ‌آبرو و حيثيت كسب كرده اند.»

3- دعا براي فراواني رزق و روزي فرزندان:
 

حضرت ابراهيم(ع)در دعاهاي خويش، ‌فراواني رزق و روزي و امنيت و نمازگزار بودن و دور بودن از بت پرستي و مورد توجه قلبي ديگران واقع شدن و نيز مسلمان بودن را از خداوند براي فرزندان و ذريه خويش درخواست كرده است. با توجه به آيه «وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الاخر» « البقره/26» كه در آن از ايمان به خدا و روز قيامت سخن گفته شده و نيز با توجه به تبعيضي بودن «من» در آيه « و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امه مسلمه لك» « البقره/128» «دعاهاي ياد شده براي فرزندان و ذريه مومن حضرت ابراهيم (ع) و به تعبير پاره اي روايات » (فيض كاشاني، 1419ق:172/1)، براي اهل بيت (ع) صورت گرفته است. دعاهاي ياد شده در آيات ذيل به چشم مي خورند:
« ربنا اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلاه فجعل افئده من الناس تهوي اليهم وارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون» (ابراهيم/37) پروردگارا من بعضي از فرزندانم را در سرزمين بي آب و علفي در كنار خانه اي كه حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را بر پاي دارند، ‌تو قلبهاي گروهي از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزي ده شايد آنان شكر تو را به جاي آورند. «ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الآخر» (البقره/126) روزي اهلش را که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند، فراوان کن «ربنا و جعلنا مسليمن لک و من ذريتنا امه مسلمه لک» ( البقره/128) پروردگارا ما را تسليم فرمان خود گردان و فرزندان ما را هم تسليم و رضا و پرستش خود گردان. اجنبني و بني ان نعبد الاصنام (ابراهيم/35) من و فرزندانم را از پرستش بتان دور دار.
از آيه« قال اني جاعلك للناس اماماً قال و من ذريتي قال لاينال عهدي الظالمين» (البقره /124) استفاده مي شود ( موسي همداني، سيد محمد باقر، 1374ش:359/8) كه حضرت ابراهيم، رسيدن به مقام امامت را براي فرزندان و ذريه خويش از خدا درخواست كرده و به آن دعا نموده است، خداوند در جوابش فرمود دعايت تنها درباره آن افرادي از ذريه ات مستجاب است كه ستمكار نباشند، ‌چون عهد من (امامت) به ستمكارن نمي رسد.

4- طلب مغفرت و آمرزش پدر براي فرزندان:
 

بر اساس آيات قالوا يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا كنا خاطئين قال سوف استغفرلكم ربي انه هوالغفور الرحيم» (يوسف/97 و 98) برادران حضرت يوسف(ع) كه از رفتار گذشته خود نادم و پشيمان شده بودند، از حضرت يعقوب (ع) خواستند كه براي ايشان از خدا طلب مغفرت كند، و حضرت يعقوب فرموده اند كه برايتان از خداوند طلب مغفرت خواهم كرد، ‌طبرسي گفته( مترجمان، 1360 ش:359/12):« ابن عباس و طاووس گفته اند: علت اين كه يعقوب در همان حال براي آنها طلب آمرزش نكرد اين بود كه مي خواست در سحر شب جمعه براي آمرزش آنها دعا كند( و آن وقت را براي استجابت دعاي خود درباره آنها انتخاب كرد كه دعا زودتر باجابت رسد). و همين معني از امام صادق(عليه السلام) نيز روايت شده. و ابن مسعود و ديگران گفته اند: استغفار گناه آنها را به وقت سحر موكول داشت چون آن وقت به استجابت دعا نزديكتر است، و در حديث ديگري نيز از امام صادق عليه السلام همين معني روايت شده است. و وهب گفته: بيش از بيست سال در هر شب جمعه براي آنها طلب آمرزش كرد. و بعضي گفته اند: بيست سال تمام يعقوب به درگاه خدا مي ايستاد و دعا مي كرد و آمرزش پسران را از خدا مي خواست و فرزندانش نيز پشت سرش بصف ميايستادند و آمين ميگفتند تا خدا توبه شان را قبول كرد. و روايت شده كه جبرئيل عليه السلام دعاي زير را تعليم يعقوب كرد كه براي اين منظور بخواند:« يا رجاء المومنين لا تخيب رجائي، و يا غوث المومنين اغثني و يا عون المومنين اعني، ‌يا حبيب التوابين تب علي و استجب لهم»

5- دعاء براي بهبودي فرزندان از بيماري:
 

بر اساس شأن نزولي كه ابن عباس براي آيات« يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا.» (الانسان/7 و 8) بيان نموده (جرجاني، ‌1404 ق:241 و 242 و مكارم شيرازي، 1374 ش:244/25 و 245)
حسن و حسين(ع) بيمار شدند پيامبر(ص) با جمعي از ياران به عيادتشان آمدند، ‌و به علي (ع) فرمودند: اي ابوالحسن! خوب بود نذري براي شفاي فرزندان خود مي كردي، ‌علي و فاطمه(ع) و فضه كه خادمه آنها بود نذر كردند كه اگر حسنين شفا يابند سه روز روزه بگيرند (طبق برخي روايات حسنين (ع) نيز گفتند ما هم نذر مي كنيم روزه بگيريم). چيزي نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالي كه از نظر مواد غذايي دست خالي بودند علي (ع) سه من جو قرض نمود، ‌و فاطمه(س) يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، ‌هنگام افطار سائلي بر در خانه آمد و گفت: السلام عليكم اهل بيت محمد (ص). سلام بر شما اي خاندان محمد! مستمندي از مستمندان مسلمين هستم، ‌غذايي به من بدهيد خداوند به شما از غذاهاي بهشتي مرحمت كند، ‌آنها همگي مسكين را بر خود مقدم داشتند، ‌و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند. روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتي كه غذا را آماده كرده بودند ( همان نان جوين) يتيمي بر در خانه آمد آن روز نيز ايثار كردند و غذاي خود را به او دادند ( بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند). در سومين روز اسيري به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاي خود را به او دادند هنگامي كه صبح شد علي (ع) دست حسن و حسين(ع) را گرفته بود و خدمت پيامبر (ص) آمدند هنگامي كه پيامبر(ص) آنها را مشاهده كرد ديد از شدت گرسنگي مي لرزند! فرمود! اين حالي را كه در شما مي بينيم براي من بسيار گران است، ‌سپس برخاست و با آنها حركت كرد هنگامي كه وارد خانه فاطمه (س) شد ديد در محراب عبادت ايستاده، ‌در حالي كه از شدت گرسنگي شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودي نشسته، پيامبر(ص) ناراحت شد. در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت اي محمد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت مي گويد، سپس سوره «هل اتي»را بر او خواند( بعضي گفته اند كه از آيه «ان الابرار» تا آيه كان سعيكم مشكورا كه مجموعا هيجده آيه است در اين موقع نازل گشت.)
با توجه به آن كه كار پيامبر (ص) و ديگر معصومين(ع) براي ما اسوه و الگو و سرمشق است از آيات مورد بحث مي توان مشروعيت و مطلوبيت نذر براي امور راجح از جمله بهبودي فرزندان را نتيجه گرفت و از آنجا كه نذر معمولاً‌ با دعا و درخواست امري از خداوند همراه است مي توان مطلوبيت دعاي والدين براي بهبودي بيماري فرزندان را نيز نتيجه گرفت، بديهي است كه نذر يا دعاي مورد بحث مي تواند از عوامل ايجاد محبت بين اعضاي خانواده و تحكيم پايه هاي آن باشد.

6- دعا و درخواست پدر براي آن كه خداوند، ‌فرزند او را مرضي خود قرار دهد:
 

از جمله دعاهايي كه در قرآن از زبان پيامبران در حق فرزندانشان شده آن است كه از خداوند درخواست شده كه فرزند ايشان را مرضي خود قرار دهد، به عبارتي خداوند از فرزند ايشان راضي باشد، ‌چنانچه از زبان زكريا (ع) گفته شده كه: «واجعله رب رضيا» خداوندا او (يحيي) را مرضي و مورد رضا قرار بده. (مريم/6) بر اساس اين آيه و آيات قبل، ‌حضرت زكريا(ع) از خداوند درخواست فرزندي مي كند كه مرضي وي باشد (به گونه اي كه از قول و عمل او راضي باشي و هميشه مطيع و منقاد فرمان تو باشد) و خداوند، دعاي وي مستجاب نموده و يحيي(ع) را به او عطا مي نمايد.
حضرت زكريا(ع) در مورد فرزندش دعا و درخواستي نموده كه به نوعي مطلوب بودن دعاي پدر براي فرزندش را نتيجه مي دهد و نشانگر آن است كه انسان بايد براي صلاح و خوبي فرزند خود، حتي قبل از انعقاد نطفه، ‌دعا كند و از سويي اين دعا در ايجاد محبت و تحكيم بنياد خانواده موثر است.

پي نوشت ها :
 

* عضو هيات علمي دانشگاه شيراز
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40