بررسي جايگاه خانوادگي و اجتماعي عفو و بخشش در آموزه هاي ديني(2)
بررسي جايگاه خانوادگي و اجتماعي عفو و بخشش در آموزه هاي ديني(2)
بررسي جايگاه خانوادگي و اجتماعي عفو و بخشش در آموزه هاي ديني(2)
نويسندگان: دكتر اعظم پرچم* و الهام رمضاني نژاد **
كاربرد روش عفو در خانواده
سياق اين آيات نشان مي دهد خانواده و فرزندان ميدان آزمايشي براي مومنان هستند، و بايد زمينه اي براي پرورش روح و استكمال باشند نه اينكه مانع رشد در اين مسير قرار گيرند، اما گاه اطاعت و دلبستگي به زن و فرزند موجب كوتاهي در انجام بعضي از مسئوليت هاي اجتماعي و شرعي همچون حضور در جبهه و جهاد در راه خدا مي شود و در نهايت منجر به ناراحتي و دلخوري از زنان و فرزندان مي شود دستور آيه مبتني بر عفو و صرف نظر از مؤاخذه و عقوبت بر فرزندان و همسران است در صورتي كه همسر و فرزندان از كار خود پشيمان شدند و در مقام عذرخواهي برآمدند چرا كه خدا غفور و رحيم است.
بنابراين ذكر دو صفت فعلي پرودگار در اين آيه نمايانگر تشويق مومنان به چشم پوشي از خطا و لغزش همسران و فرزندان و ترغيب به تشبه و تخلق به صفت عفو و مغفرت از خطاكار مي باشد تا از اين رهگذر از صفت رحمت و مغفرت پروردگار بهره مند شوند. (طباطبايي، 1374، ج19: 516 مكارم شيرازي، 1374، ج24: 202، حسيني همداني 1404، ج16: 411) حتي خداوند رعايت اين رفتار اخلاقي را در هنگام طلاق و جدايي زن و شوهر گوشزد مي كند و مي فرمايد در اين مورد نيز هرگز گذشت و نيكوكاري را در ميان خويش فراموش نكنيد:« و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد فرضتم لهن فريضه فنصف ما فرضتم الا ان يعفون او يعفوا الذي بيده عقده النكاح و ان تعفوا اقرب للتقوي و لا تنسوا الفضل بينكم ان الله بما تعملون بصير»(بقره/237)
پرداخت نصف مهر، حكم قانوني مسئله طلاق قبل از زناشويي است كه اگر شوهر همه مهر را داده نصف آن را مي تواند پس بگيرد. اما توصيه به عفو و احسان، جنبه ي اخلاقي و عاطفي آن است که داراي مراتب مختلف مي باشد. گاه ممكن است مواردي پيش آيد كه سرسختي در گرفتن نصف مهر احساس شوهر و اقوامش را جريحه دار كند و در صدد انتقام جويي برآيند، اين جاست كه پدر براي حفظ مصلحت دخترش لازم مي بيند از حق او گذشت كند؛ و گاه آيه وظيفه مردان را از نظر اخلاقي بيان مي كند بدين صورت كه اگر تمام مهر را پرداخته اند، چيزي پس نگيرند و اگر نپرداخته اند، در صورت توان همه آن را بپردازند، زيرا مسلم است زني كه از شوهر خود جدا مي شود، ضربه سختي مي خورد و از نظر رواني اجتماعي با مشكلاتي روبه رو مي شود. بي گمان، گذشت شوهر و پرداخت تمام مهر، تا حدي بر اين جراحات مرهم مي نهد. در هر صورت، اگر مرد و زني نتوانند با هم زندگي مسالمت آميز داشته باشند. و به دلايلي از هم جدا شوند، دليلي ندارد كه ميانشان عداوت و دشمني حاكم گردد.(طباطبايي، 1374، ج2: 368 طيب، 1378 ج 2: 485، مكارم، 1374 ج 2: 202 طوسي، بي تا، ج274: 2)
بنابراين عفو و گذشت، از ويژگي هاي نيكويي است كه افراد، بايد با پايبندي به اين صفت خداوند با يكديگر رفتار كنند، همچنان كه اين خصلت در سيره ائمه معصوم و انبياي الهي(ع) جلوه تام دارد. نمونه اي چون چشم پوشي حضرت يوسف(ع) از گناه برادرانش و زليخا؛ يوسف نبي (ع) از ستم بزرگي كه برادرانش در حق او كردند، در اوج عزت و قدرت، با بزرگواري و جوانمردي گذشت كرد و به آنان فرمود:« شما مرا عزيز مصر كرديد». از جرم زليخا نيز و سال هاي سخت زندان را به هيچ انگاشت. بدين گونه در روابط خانوادگي گذشت از حقوق شخصي به قصد استمرار و استحكام روابط همسري بسيار مهم و با ارزش تلقي مي شود زيرا پافشاري بر حقوق گاه موجب مي شود تا اختلافات از دايره و سطح قابل مهار بيرون رود و تنش ها را افزايش دهد.
آثار عفو در خانواده و اجتماع از منظر قرآن و روايات
1) افزايش ايمان و آمرزش گناهان: عفو و بخشش، از نشانه هاي ايمان و مكارم اخلاق است. كسي كه خطاهاي ديگران را ناديده بگيرد، خداي متعال نيز از گناهان او در مي گذرد و او را مشمول رحمت و آمرزش قرار مي دهد:« و ليعفوا و ليصفحوا الا تحبون ان يغفرالله لكم و الله غفور رحيم» (نور/22) اين آيه و ديگر آيات مربوط در اين باره گذشت و ناديده گرفتن لغزش ها و فرونشاندن خشم در برابر بدي ها و خطاهاي ديگران، را از جمله اموري مي داند كه آمرزش حق تعالي را به دنبال دارد.
3) جلب رحمت و محبت خاص خداوند: گذشت از لغزش ها باعث جلب رحمت و محبت الهي و آرامش برخاسته از آن مي شود، گاه عواملي همچون پيمان شكني و سرپيچي از اوامر الهي منجر به ناراحتي و دوري از رحمت خداوند مي شود كه مي توان از طريق عمل به عفو و گذشت نسبت به خطا و لغزش ديگران خود را در جرگه محبان الهي قرار داد و از اين طريق به مقام حب الهي كه سرمنشاء بسياري از كرامات انساني است دست يافت همچنان كه در آيه زير آمده« فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به و لا تزال تطلع علي خائنه منهم الا قليلا منهم فاعف عنهم و اصفح ان الله يحب المحسنين »(مائده/13) (حسيني همداني، 1404، ج4: 379)
3) تهذيب نفس: جامعه سالم مي تواند محلي براي سلوك و عروج و تكامل افراد آن باشد؛ هر گاه كسي به انسان ستمي روا مي دارد، حس انتقام جويي او بر مي انگيزد؛ با گذشت و چشم پوشي مي توان بر هيجانات نفساني منفي غلبه كرد و با وسوسه هاي شيطاني مبارزه كرد، كه در نهايت اين امر به تهذيب نفس و قرار گرفتن در زمره صابران و كساني كه بهره اي عظيم از ارزش هاي انساني دارند منجر مي شود: «وما يلقاها الا الذين صبروا و ما يلقاها الا ذو حظ عظيم». (فصلت:35) و اين (خصلت) را جز كساني كه شكيبا بوده اند، نمي يابند و آن را جز صاحب بهره اي بزرگ، نخواهند يافت.
آثار اجتماعي عفو
1) جلوگيري از ناهنجاري: عفو و گذشت جلو تسلسل ناهنجاري ها، كينه ها و خشونت ها را مي گيرد و در نتيجه پايداري زندگي اجتماعي و خانواده را بدنبال دارد و در حديثي از رسول گرامي اسلام در مورد تاثير عفو و گذشت چنين آمده است «تعافوا تسقط الغضائن بينكم» از يكديگر در گذريد تا كينه ها از ميانتان رخت بربندد. (متقي هندي، 1401، ج3: 373)
2)عزت، صميميت و سرافرازي: هر گاه شخصي لغزش هاي ديگران و مخصوصاً اعضاي خانواده را با بدي پاسخ گويد و انتقام جويي كند، با اين گونه برخورد، كينه و دشمني آنها را برمي انگيزد، ولي هنگامي كه بدي را با نيكي و نرمي پاسخ گويد، مي تواند از اين راه، طرف مقابل را شرمسار و آگاهانه همراه خود سازد و كينه و دشمني او را به دوستي و رأفت تبديل كند، چنان كه خداوند در قرآن مي فرمايد:
«ولا تستوي الحسنه و لا السيئه ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينك و بينه عداوه كانه ولي حميم» (فصلت/34) و نيكي با بدي يكسان نيست. )(بدي را) به آنچه خوب تر است دفع كن. آن گاه كسي كه ميان تو و ميان او دشمني است، گويي دوستي يكدل مي گردد.
از پيامبر(ص) نقل شده است كه عفو و گذشت عزت را زياد مي كند گذشت كنيد تا خدا شما را عزيز گرداند و هر كس از ظلمي كه به او شده، عفو كند خدا عزت او را در روز قيامت زياد مي كند.(نراقي، 1386: 22) همچنين در حديثي از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود:« انا اهل البيت مروتنا العفو عمن ظلمنا: عليكم بالعفو، فان العفو لا يزيد العبد الا عزا، فتعافو يعزكم الله» ما خانداني هستيم كه مردانگي ما گذشت از كسي است كه به ما ستم كرده است. بر شما باد به گذشت؛ زيرا كه گذشت جز بر عزت بنده نمي افزايد، پس از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند شما را عزت بخشد(محمدي ري شهري، 1379ج 8: 3834) بدين ترتيب، با داشتن روحيه بخشش و ناديده گرفتن خطاي ديگران، مي توان محيط سالم و زندگي مسالمت آميز را ايجاد كرد؛بنابراين انسان مي تواند در فضاي سالم جامعه و خانواده استعدادهاي خود را شكوفا كند و به پيشرفت هاي مادي و معنوي زيادي برسد؛ و نيز از بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي همچون پرخاشگري، اختلالات رفتاري عاطفي، بدبيني و لجاجت؛ در سايه بكارگيري رفتار ارزشي عفو جلوگيري كرد. و از اين جهت مي توان عفو را از صفات كليدي براي خلق صفات برجسته ديگر دانست و گنجينه كاربردي و سازنده براي تثبيت ارزش هاي ديگر خواند.
3) بقاي حكومت و دوام قدرت: يكي از راهكارهايي ارزشي كه منجر به دوام و پايداري حكومت و قدرت است بكار بردن عفو و بخشش در حكومت و جامعه انساني مي باشد پيامبر اكرم (ص) نيز در حديثي به اين مطلب اشاره كرده است و مي فرمايد«عفو الملوك بقاء الملك» عفو و گذشت زمامدار سبب بقا حكومت است. (مجلسي، 1385، ج7: 168) چرا كه از دشمني ها و مخالفت ها مي كاهد و بر دوستان و طرفداران مي افزايد.
4) آرامش فرد و خانواده و جامعه: عمل به رفتار هنجاري چون عفو و گذشت موجب مي شود تا انسان در نوعي آرامش خاص قرار گيرد كه نمي توان آنرا از راهي ديگر كسب كرد؛چشم پوشي، گذشت و عدم مقابله به مثل در برابر بدي ها و لغزش هاي اعضاي خانواده و جامعه منجر به آرامش جان و سلامت روان مي شود و افراد آن جامعه در محيطي سرشار از نشاط و تندرستي رشد پيدا مي كنند رسول گرامي اسلام (ص) در اين زمينه مي فرمايند: عفو و گذشت سبب سلامت روح و آرامش جان و طول عمر افراد خواهد شد (محمدي ري شهري، 1379، ج8: 3836)
سخنان تند و نيش دار و كردار بد، صفا و دوستي و محبت را از ميان مي برد و زمينه را براي رشد ديگر اختلاف ها، كدورت ها و نابساماني ها فراهم مي سازد. شيريني، صفا و معنويت خانواده، در گرو بخشش ها و از خودگذشتگي هايي است كه به وقوع مي پيوندد و در سايه آن استحكام و تثبيت نظام خانواده به وجود مي آيد.
گونه شناسي عفو در قرآن
1- گذشت در برابر ستمگر: عفو و نرمش ناشي از ضعف در برابر ستمگر، عين عجز و ذلت و نوعي تسليم و رضايت به ظلم به شمار مي رود و ظالم را جسورتر مي كند و از اين رو دين اسلام چنين عفو و مدارايي را جايز نمي داند« و جزاء سيئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علي الله انه لا يحب الظالمين و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئك ما عليهم من سبيل«40 و 41/ شوري) اين آيات در حقيقت تاكيد و توضيح است براي مجازات ظالم و عفو و گذشت در موارد مناسب، و هدف از آن اين است كه مجازات و انتقام گرفتن از ظالم حق مظلوم است و هيچكس حق ندارد مانعي بر سر راه او ايجاد كند، در عين حال هر گاه مظلوم، پيروز و مسلط بر ظالم شد اگر صبر كند و انتقام نگيرد فضيلت بزرگي خواهد بود. امام سجاد(ع) خداوند متعال مي فرمايد: و كسي كه بعد از مظلوم شدن، ياري بطلبد، ايرادي بر او نيست» بدين گونه دعوت به صبر و عفو بدين معنا نيست كه حقوق انساني مظلوم پايمال شود. خداوند نيز چنين گذشتي را ناپسند مي شمارد(عروسي حويزي، 1415، ج4: 586، طباطبايي، 1374، ج18: 96 مكارم شيرازي، 1374 ج 20: 469)
2- گذشت ناپسند: گذشتي كه موجب لطمه زدن به دين و موجب تباهي شخص بشود، گذشت ناپسند و نابجا نام دارد و مورد سرزنش قرار گرفته شده است و اسلام در هيچ مورد چنين عفو و گذشتي را نمي پسندد همچنين كه سياق اين آيات نشان مي دهد كفر به خدا و رسول خدا از جمله مواردي است كه عفو و بخشش در مورد آن ناپسند و مطرود شمرده شده است.« استغفر لهم اولا تستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعين مره فلن يغفر الله لهم ذلك بانهم كفروا بالله و رسوله و الله لا يهدي القوم الفاسقين»( توبه/80)
امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند «جاز بالحسنه و تجاوز عن السيئه ما لم يكن ثلماً في الدين او وهنا في سلطان الاسلام» بدي يا خوبي را به نيكي پاداش ده و از بدي در گذر، به شرط آنكه به دين لطمه اي نزند يا در قدرت اسلام ضعفي پديد نيايد. (محمدي ري شهري، 1379، ج8: 3839)
3- گذشت در هنگام قدرت: عفو و گذشت هنگامي پسنديده است كه انسان قدرت انتقام داشته باشد و بخشش او از موضع ضعف نباشد و اين نوع عفو، سازنده است هم براي مظلوم پيروز كه به او اعتماد به نفس و صفاي دل مي بخشد و هم براي ظالم مغلوب كه او را به اصلاح رفتار خويش وا مي دارد. همانند گذشت حضرت يوسف(ع) از برادرانش كه در اوج قدرت و حكومت قرار داشت و از گناه برادران خود چشم پوشي كرد و آن را ناديد گرفت. «قال لا تثريب عليكم اليوم يغفرالله لكم و هو ارحم الراحمين»(يوسف/92) (طيب، 1378، ج7: 266) همچنين امام علي(ع) مي فرمايند:« عند كمال القدره تظهر فضيله العفو» در هنگام اوج قدرت است، كه فضيلت گذشت آشكار مي شود( محمدي ري شهري، 1379، ج8: 3837) و از حضرت در نهج البلاغه آمده است: «اولي الناس بالعفو قدرهم علي العقوبه» سزاوارترين مردم به گذشت توانمندترين آنان به مجازات است. (امامي و آشتياني، 1367، ج 3: 213) « اذا قدرت علي عدوك، فاجعل العفو عنه شكرا للقدره عليه» زماني كه بر دشمنت پيروز شدي به پاس شكر بر قدرت يافتن بر او، او را ببخش. ( امامي و آشتياني، 1367، ج214:3)
بنابراين با توجه به مطالب گفته شده در مسائل شخصي، به ويژه در معاشرت و هم زيستي اجتماعي كه با حقوق ديگران در تقابل نيست، اصل بر نرمش و مدارا و گذشت است و بهترين نوع گذشت آن است كه در هنگام قدرت و توانايي باشد.
نتيجه:
- عفو از رفتارهاي ارزشي بسيار مهم در زندگي اجتماعي انسان هاست؛ و انسان بوسيله آن مي تواند ارزش و جايگاه واقعي خويش را بدست آورد، و بر هيجانات نفساني منفي و وسوسه هاي شيطاني غلبه كند، و در نتيجه ارزش و كرامت انساني را براي افراد جامعه حفظ كند.
- منابع كسب عفو در افراد عبارت است از ايمان، اراده قوي، صبر و فضايل اخلاقي كه با وجود چنين مواردي مي توان عفو را در وجود خود دروني كرد و جامعه اي سالم و سرشار از آرامش را بوجود آورد.
- برخي از آثار و فوايد رفتار ارزشي عفو در جامعه عبارتست از پرورش روح از قيد خودخواهي و خودپرستي، جلوگيري از تسلسل ناهنجاري ها و كينه ها، عزت، صميميت و سرافرازي و ايجاد محيط سالم و مسالمت آميز و در نتيجه كم شدن ناهنجاري هاي اجتماعي، عاطفي، همچون پرخاشگري، عصبانيت، بدبيني و نهايتاً آرامش فرد و اعضاي جامعه.
- در رويكرد قرآن عفو و بخشش داراي سه مؤلفه ي شناختي، عاطفي و رفتاري مي باشد جز شناختي آن، كه شامل شناخت هدف خلقت و جز عاطفي آن شامل افزايش صميميت و سرافرازي و قرار گرفتن در شمار مومنان پرهيزكار و سرانجام جز رفتاري آن شامل تلاش براي تهذيب نفس دوري از سخنان تند و نيش دار و بخشش كسي كه به انسان ظلم كرده است.
- از منظر دين اسلام عفو و بخشش داراي انواعي ست و ارزشمندترين و اصيل ترين آن، بخشش در هنگام قدرت و توانايي و در مسائلي كه با حقوق ديگران و منافع فرد منافاتي نداشته باشد است.
پي نوشت ها :
*استاديار دانشگاه اصفهان
* كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث
قرآن كريم
ابن منظور، محمد بن مكرم.(1414)، لسان العرب، بيروت، دار صادر.
امامي و آشتياني (1367) ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه مطبوعاتي هدف.
پاينده، ابوالقاسم (1382). نهج الفصاحه، تهران، دنياي دانش.
حسيني شاه عبدالعظيمي، حسين بن احمد. (1363) تفسير اثنا عشري، تهران، ميقات.
حسني همداني، سيد محمد حسين(1404) انوار درخشان، تحقيق محمد باقر بهبودي، تهران، كتابفروشي لطفي.
حقي برسوي، اسماعيل. (بي تا) تفسير روح البيان، بيروت، دارالفكر.
خاني، رضا و رياضي، حشمت اله.(1372). ترجمه بيان السعادت في مقامات العبادات، تهران، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور.
خميني، روح الله. (1382) شرح حديث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني.
راشدي، سعيد مطوف. (1388) صحيفه سجادي، قم، پيام علمدار.
طباطبايي، محمد حسين. (1374) تفسير الميزان، محمد باقر موسوي، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه ي مدرسين حوزه.
طبرسي، فضل بن حسن.(1372) مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو.
طيب، سيد عبدالحسين(1387) اطيب البيان في تفسير القرآن تهران، اسلام
عروسي حويزي، عبد علي بن جمعه. (1415) تفسير نورالثقلين، قم اسماعليان.
عطايي، محمد رضا (1369) مجموعه ورام، مشهد، آستان قدس.
فراهيدي، خليل بن احمد (1410) العين، قم، هجرت.
فيض كاشاني، محسن(1415) تفسير الصافي، تهران، الصدر
1379. المحجه البيضا في تهذيب الاحياء، محمد رضا عطائي، جلد4، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي.
متقي هندي، حسام الدين (1401) كنز العمال، بيروت، الرساله
مجلسي، محمد باقر(1385 ق) بحارالانوار، تهران، اسلاميه
محمدي ري شهري، محمد (1377)، ميزان الحكمه، جلد 8، تهران، بنگاه نشر و ترجمه.
مكارم شيرازي، ناصر (1374) تفسير نمونه، تهران دارالكتب الاسلاميه.
مهدوي كني، محمد رضا (1380) نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
نراقي، احمد. (1386) معراج السعاده، قم انتشارات هجرت.
نيلي پور، مهدوي(1386). بهشت اخلاق، اصفهان، موسسه ي انتشاراتي ولي عصر.
منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}