تشويق در قرآن با نگاهي بر سوره حجرات
تشويق در قرآن با نگاهي بر سوره حجرات
يکي از نکات بارز سوره تکرار نداي مبارک «يَا أَيُّها الَّذيِنَ آمَنُوا» در ابتداي پنج آيه (1و2و6و11و12) است، اولين کاربرد اين عبارت، آيه 104 بقره است و در 84 مورد ديگر تا آخر قرآن اين خطاب ديده مي شود که حاکي از اهميت اين سبک بيان است و مي توان نتيجه گرفت که شارع از اين طرز بيان مقصودي را دنبال مي کرده است.
مراد از «اَلَّذيِنَ آمِنُوا» در قرآن و تفاوت آن با مومنين چيست؟
جايگاه هاي تشويق در قرآن
به صالحان وعده بهشت مي دهد «وَاَدخِلَ الَّذينَ آمِنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَناتٍ تَجري مِن تَحتَهَا الانهارُ» (ابراهيم/23) و به شاکرين، وعده ازدياد نعمت «لَئِن شَکَرتُم لأزِيدَنَّکُم» (ابراهيم/7)، و مستغفرين را به غفران مژده مي دهد «فَمَن تَابَ مِن بَعدِ ظُلمِهِ وَ أَصلَحَ فَاِنَّ اللهَ يَتُوبُ عَلَيهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». اين چنين فضاسازيها، توصيفها و حتي امدادهاي غيبي و گشايشها در زندگي دنيا انسان را به حرکت و تلاش وامي دارد و در او شوقي ايجاد مي کند. هر آيه اي که در درون انسان شوق به انجام عمل يا ترک فعلي پديد مي آورد، در حقيقت انسان را به انجام آن عمل يا ترک آن فعل تشويق مي کند. صبر(3)، توکل(4)، اخلاص (5) و بسياري موارد ديگر، مواضعي هستند که قرآن نسبت به آنها ترغيب و تشويق مي کند.
مواضع تشويق در سوره حجرات
هنگام سخن گفتن با پيامبر صداي خود را بالا نبريد «لاَ تَرفَعُوا اَصوَاتَکُم فَوقَ صَوتِ النَّبيِّ» [حجرات/2]، تشويق اين موضع، از نحوه تخاطب «يَا اَيُّهَا اَلَّذيِنَ آمِنُوا» بر مي آيد.
آمرزش و پاداش عظيمي در انتظار کساني است که صداي خود را نزد رسول خدا- از روي ادب-پايين مي آورند «لَهُم مَغفِرَهٌ وَ أَجرٍ عَظيمٌ» [حجرات/3]. اين نتايج شوقي براي پايين آوردن صدا از روي ادب ايجاد مي کنند. البته اين نکته محدود به محضر رسول خدا نيست. مي توان پيام آيه را به زمينه هاي اجتماعي ديگر تعميم داد.(6)
با يادآوري غفور و رحيم بودن ترغيب کرد. خدا غفور و رحيم است [حجرات/4و5]. پس بي ادبي هاي گذشته را مي بخشد.
نداي «يَا اَيُّهَا اَلَّذيِنَ آمِنُوا» نشان دهنده احترام به مخاطب است. احترام زمينه لازم براي پذيرش دستور آيه را فراهم کرده و انسان را به طاعت بر مي انگيزد. دستور آيه بررسي خبري است که فاسق مي آورد «فَتَبَيَّنُوا» [حجرات/6](7)
ارزشي بالاتر از اين نيست که خدا کسي را دوست بدارد و خدا مقسطين را دوست دارد «إِنَّ اللهَ يُحِبُّ المُقسِطين» [همان/9]. پس اي انسان اگر مشتاق هستي خدا تو را دوست بدارد قسط را برپا کن.
صلح و صفا مقدمه دريافت رحمت الهي است «فَاَصلِحُوا...تُرحَمُون» [همان/10].(8)
مشمول رحمت خدا شدن، انسان را تشويق مي کند که به اصلاح روابط اجتماعي خود بپردازد.
ايمان ايجاب مي کند از تمسخر، عيب جويي و بدنام بردن ديگران بپرهيزيد «لاَ يَسخَر قَومٌ مِّن قَومِ...» اجتناب از اين معاصي، نشانه ايمان است. موضع تشويقي آيه 11 همين جا است.
اهل سوءظن، تجسس و غيبت را به ترک اين معاصي تشويق کنيد، زيرا «اِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ» [حجرات/12].
«لاَ يَلتِکُم مِّن أَعمالِکُم شَيئاً» [حجرات/14] خدا ذره اي از اعمال شما را کم نمي کند. اين نکته انسان را ترغيب به انجام عمل صالح و اجتناب از محرمات مي کند؛ زيرا خدا ذره اي از آنها کم نمي کند، چه خوب و چه بد.
موضعي که آن را بيشتر تحليل مي کنيم تشويق آيه سوم سوره است:
«اِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ اَصوَاتَهُم عِندَ رَسولِ اللهِ اُولَئِکَ الَّذينَ امتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُم لِلتَّقوي لَهُم مَّغفِرَهٌ وَ اَجرٌ عَظيمٌ»
همانا کساني که نزد پيامبر (به خاطر ادب و احترام) صداهايشان را پايين مي آورند، همانها کساني هستند که خداوند دلهايشان را براي تقوي آزمايش کرد. و آمرزش و پاداش بزرگ متعلق به آنهاست.
بايد توجه داشت هر کلامي دو بعد دارد: يکي ظاهر و آهنگ کلام است و ديگري محتواي کلام. (9) بحث ما مربوط به قسمت ظاهر کلام است.
نکات
کلمه إمتحن را بعضي از باب تفسير، به معني آزمايش گرفته اند، اما اين معنا اشکالي را وارد مي کند؛ کسي امتحان مي کند که از حقيقت آگاه نيست، اما خدا عالم مطلق است.(11) مراد از امتحان الهي در آيات و روايات، انجام و سرزدن عملي از انسان است تا پس از آن به کيفر يا پاداشي برسد نه اينکه حقيقت براي خدا آشکار شود.(12)
نکره به کار رفتن مغفره ي، توصيف اجر به عظيم و تقدم مغفرت به اجر هر کدام پيامي در بردارند.(13) نکره بودن مغفره براي آن است که نشان دهد آمرزش بسيار عظيمي مدنظر است. نتيجه آن بار تشويقي بيشتر است. توصيف اجر، به صفت عظيم مشوق را قويتر مي کند. تقدم آمرزش بر اجر نشان مي دهد که انسان به هر مرتبه اي برسد باز هم امکان تشويق او به مرتبه بالاتر وجود دارد. نتايجي که آيه بر مي شمرد انسان را به رعايت ادب و آرام و متين سخن گفتن در محضر رسول خدا و در شکل تعميم يافته والدين، استاد و... تشويق مي کند.
تشويق به سخن گفتن آرام
(پسرم) در راه رفتن اعتدال را رعايت کن؛ از صداي خود بکاه و (و هرگز فرياد مزن) که زشت ترين صداها صداي خران است.
لقمان حکيم فرزندش را به رعايت اعتدال در سخن گفتن، آرام سخن گفتن و در حقيقت اجتناب از خودپسندي اندرز مي دهد. (14) تعبير «يا بُنَيّ» که در آيه 17 آمده بار عاطفي و احساسي دارد. وقتي کسي انسان را مورد عطوفت قرار مي دهد، معلوم مي شود او خيرخواه انسان بوده و توصيه هايش در جهت رشد و تعالي انسان است. در ساز و کار تربيتي تشويق اشاره کرديم که انسان فطرتاً تعالي خواه است. استمداد از عواطف براي تشويق به رشد بيشتر مي تواند شور و نشاط بيشتري براي حرکت در مسير کمال فراهم کند.
آهسته سخن گفتن بر وقار مي افزايد و نفوذ سخن را در مغز شنونده مستحکم مي کند، اين نتيجه عملي، خود مي تواند بهترين مشوق باشد. آهسته سخن گفتن نشانه آرامش رواني، تسلط بر اعصاب و قدرت روح است. آهسته سخن گفتن، از بزرگ عظمتي است فوق العاده و از کوچک ادبي جالب و زيبا.(15)
پي نوشت ها :
1) تفسير الميزان،ج1، صص 372-375.
2) رفتارگرايي.
3) «إِنَما يُوَفي الصَّابِرُون أَجرَهُم بِغَير حِسابِ»؛ زمر/10.
4) «وَمَن يَتَوَکَّل عَلَي الله فَهُوَ حَسبُهُ» طلاق/3.
5) «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَاصلِحُوا وَاعتَصِمُوا بِالله وَ اَخلَصُوا دينَهُمُ فَاُولَئِکَ مَعَ المُومِنين وَ سَوفَ يُوتِ اللهُ الموُمِنينَ أَجراً عَظيماً»؛ نساء/146.
6) تفسير سوره حجرات، ص40.
7) همان/ص51.
8) تفسير نمونه، ج22،ص169.
9) تفسير سوره حجرات، ص36.
10) تفسير سوره حجرات، ص40.
11) تفسير سوره حجرات، ص43.
12)تفسير سوره حجرات، ص41.
13) اخلاق و عرفان در سوره حجرات، ص32.
14) تفسير الميزان، ج16، ص327.
15) تفسير سوره حجرات، ص48.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}