12 فيلم از محبوب ترين فيلم هاي تاريخ سينماي کودک


 

مترجم: علي افتخاري




 

شگفت انگيزها
 

برخلاف آن چه عموماً تصور مي شود، فيلم هاي متعلق به سينماي کودک صرفاً به کودکان تعلق ندارد. چه بسا بسياري از همين فيلم ها براي بزرگسالان نيز دلنشين است. فهرستي که مشاهده مي کنيد 12 فيلمي را در بر مي گيرد که معمولاً در نظرسنجي هاي مربوط به انتخاب بهترين آثار سينماي کودک به آنها اشاره مي شود. به راحتي مي توان اين فهرست را گسترش داد و حتي به رقم به نظر نا معمول 100 رساند. اما وجه مشترک فيلم هاي انتخاب شده، خاطره انگيز بودن آنهاست که حضورشان در اين فهرست را اجتناب ناپذير ساخته است.

1.ئي. تي. موجود ماوراي زميني E.T. the Extra - Terrstial
 

فيلمنامه نويس: مليسا ماتيسن، کارگردان: استيون اسپيلبرگ، تهيه کننده ها: اسپيلبرگ و کاتلين کندي، محصول 1982 آمريکا، 115 دقيقه.
سفينه اي فضايي که سرنشينان آن را گروهي بيگانه تشکيل مي دهد در حومه لس آنجلس به زمين مي نشيند. وقتي بيگانه ها متوجه مي شوند که نيروهاي زميني به حضور آنها پي برده اند، به سرعت زمين را ترک مي کنند، اما يکي از بيگانه ها جا مي ماند. ئي تي موجود کوچکي است که خود را در سياره اي غريب تنها مي يابد. از بخت خوش، ئي تي با پسر بچه اي 10 ساله به نام اليوت (هنري تامس) آشنا مي شود که با مادرش (دي والاس)، برادرش (رابرت مک ناتن) و خواهر خود (درو باريمور) زندگي مي کند. در همين حال نيروهاي زميني شب و روز به دنبال نخستين موجود فضايي که به زمين پا گذاشته، مي گردند. ئي. تي دوست دارد هرچه زودتر به خانه خود بازگردد. او پس از آن که موفق به برقراري ارتباط با اليوت و ديگران مي شود، با ابداع يک دستگاه خاص براي هم نوعان خود پيغام مي فرستد که بازگردند و او را به خانه ببرند. به زودي ئي. تي بيمار مي شود و به خاطر ارتباط خاصي که با اليوت دارد، بيماري خود را به او نيز منتقل مي کند. با دخالت نيروهاي زميني شرايط پيچيده تر مي شود، اما ئي. تي با کمک بچه ها مي گريزد و به سياره خود باز مي گردد.

2.تيتر: سفيد برفي و هفت کوتوله Sno white and the seven dwarfs
 

فيلمنامه نويسان: تد سيرز، ريچارد کريدون، اوتو انگلندر، ديک ريچارد، ارل هرد، مريل دي ماريس، دوروتي آن بلنک و وب اسميت (بر مبناي داستاني از برادران گريم، بدون ذکر نام در عنوان بندي)، کارگردان ها: ديويد هند، پرس پيرس، لري موري، ويليام کوترل، ويلفرد جکسون و بن شار پيستن، توليد والت ديزني، محصول 1937 آمريکا، 83 دقيقه، انيميشن.
سفيد برفي دختر يتيمي است که در قصر ملکه کار مي کند. يک روز آينه ملکه که هميشه او را زيباترين زن زمين معرفي مي کرد به ملکه مي گويد که سفيد برفي از او زيباتر است. ملکه حسود و شيطان صفت مي کوشد از دست سفيد برفي راحت شود. او به يک شکارچي دستور مي دهد که سفيد برفي را به جنگل ببرد و او را سر به نيست کند. شکارچي دلش نمي آيد که سفيد برفي را بکشد. او مي گريزد و آواره جنگل مي شود.
سفيد برفي سر از خانه اي نامرتب درمي آورد که به زودي متوجه مي شود متعلق به هفت کوتوله است. آنها ابتدا فکر مي کنند که سفيد برفي يک غول است، اما وقتي او داستان زندگي اش را تعريف مي کند، هفت کوتوله مي پذيرند که او با آنها زندگي کند. ملکه متوجه مي شود که سفيد برفي هنوز زنده است. بنابراين خود را به شکل يک پيرزن درمي آورد و با دادن يک سيب سمي به سفيد برفي کاري مي کند که او به خواب ابدي فرو رود.
هفت کوتوله با اين تصور که سفيد برفي مرده است او را در تابوتي شيشه اي قرار مي دهند.
به حکم ملکه، سفيد برفي بيدار نمي شود مگر روزي شاهزاده اي از راه برسد و با نخستين رفتار محبت آميز، سفيد برفي را از خواب بيدار کند. حيوانات جنگل به ديدن سفيد برفي مي آيند. يکي از بازديد کنندگان، شاهزاده اي جوان است که تصميم مي گيرد براي آخرين بار او را ببوسد. به اين شکل سفيد برفي بيدار مي شود و همراه شاهزاده زندگي شادي را آغاز مي کند.

3.تيتر: صد و يک سگ خالدارone Hundred and one dalmatians
 

فيلمنامه نويس: بيل پيت (بر مبناي رمان صدويک سگ خالدار نوشته دادي اسميت)، کارگردان ها: کلايد جرونيمي، هاميلتن لاسک و ولفگانگ رايترمن، توليد والت ديزني، محصول 1961 آمريکا، 79 دقيقه، انيميشن.
دو سگ خالدار به نام هاي پانگو و پرديتا صاحب 15 توله مي شوند. زندگي به خوبي جريان دارد تا اينکه روزي سروکله کروئلادوويل، دوست دوران مدرسه آنيتا صاحب پرديتا - که با راجر صاحب پانگو ازدواج کرده است - پيدا مي شود. او که زني حيله گر و پولدار است به آنيتا و راجر پيشنهاد مي کند توله ها را به وي بفروشند. هدف کروئلا اين است که از اين سگ ها براي خود يک پالتو پوست بسيار گران قيمت درست کند. او دو نفر را به کار مي گيرد تا توله ها را بدزدند. آنها توله ها را به همراه 84 توله ديگر به خانه اي متروک در حومه شهر مي برند. وقتي راجر و آنيتا موفق به بازگرداندن توله ها نمي شوند، خود پانگو و پرديتا دست به کار شده و با کمک سگ هاي ديگر، صدويک سگ خالدار را نجات مي دهند.

4.فانتازيا fantasia
 

فيلمنامه نويسان: لي بلر، المر پلامر، فيل ديک، سيلويا مابرلي - هولاند، نورمن رايت، آلبرت هيث، بيانکا ماجولي، گراهام هايد، پرس پيرس، کارل فالبرگ، ويليام مارتين، لئو تيله، رابرت استرنر، جان فريزر مک ليش، اوتو انگلندر، وب اسميت، اردمن پنر، جوزف سابو، بيل پيت، ورنون استالينگز، کمبل گرانت و آرتور هاينمان، کارگردان ها: جيمز آلگار، ساموئل آرمسترانگ، فورد بي بي، نورمن فرگوسن، جيم هندلي، تي. هي. ويلفرد جکسون، هاميلتن لاسک، بيل رابرترز و پل ساترفيلد، توليد والت ديزني، محصول 1940 آمريکا، 125 دقيقه، انيميشن.
تلفيقي غريب از انيميشن و موسيقي شامل هفت قطعه موسيقي کلاسيک با اجراي ارکستر سمفوني فيلادلفيا به رهبري لئوپولد استوکوفسکي. بخش هاي فيلم عبارتند از: «شاگرد جادوگر» اثر بل دوکا، «توکاتا و فوگ در دمينور» اثر باخ، «سوئيت فندق شکن» اثر چايکوفسکي، «پرستش بهار» اثر استراوينسکي، «سمفوني پاستورال» اثر بتهوون، «رقص ساعت ها» اثر پونکيلي و «شبي بر فراز کوه سنگي» اثر موسور گسکي.
شاگرد جادوگر: ميکي ماوس در قالب يک جادوگر بلند پرواز محدوديت هاي خود را ناديده مي گيرد.
توکوتا و فوگ دردمينور: تصاويري انتزاعي و کاملاً متأثر از آثار اسکار فيشينگر، انيماتور آلماني، يک سوم اول اين بخش نه انيميشن بلکه زنده است و ارکستر در زمينه اي از نورها و سايه هاي انتزاعي برنامه اجرا مي کند.
سوئيت فندق شکن: تصويري خاص از تغيير فصول، ابتدا از تابستان به پاييز و بعد از پاييز به زمستان، تصاويري همراه با پريان، ماهي ها و گل ها.
پرستش بهار: روايتي فشرده از آفرينش زمين و شکل گيري اين سياره، نخستين موجودات زنده، عصرهاي مختلف و انقراض دايناسورها. همين طور تصاويري از آتش فشان ها و زمين لرزه.
سمفوني پاستورال: تصويري از يک افسانه قديمي درباره دنياي قنطورس، اسب بالدار و خدايان اليمپيوس، داستان مخلوقات اسطوره اي که به احترام خداي شراب گرد هم مي آيند و ضيافت آنان با شيطنت زئوس به هم مي ريزد.
رقص ساعت ها: يک باله کمدي که توسط شترمرغ ها، کرگدن ها، فيل ها و سوسمارها اجرا مي شود.
شبي بر فراز کوه سنگي: نبرد ميان خير و شر. فضاي وحشتناک ناشي از حضور اهريمنان، ارواح، اسکلت ها و هارپي ها (هيولاهايي اساطيري با سر و تنه زن و چنگال و بال پرنده) با شنيده شدن زنگ کليسا خاتمه مي يابد و «خداي سياه» و مخلوقات ترسناک او را وامي دارد که به خفا فرو روند.

5. شير شاه the lion king
 

فيلمنامه نويسان: آيرن مکي، جاناتان رابرتز و ليندا وولورتن، کارگردان ها: راجر آلرز و راب مينکوف، توليد والت ديزني، محصول 1994 آمريکا، 89 دقيقه، انيميشن.
يک شاهزاده شير جوان به نام سيمبا در آفريقا به دنيا مي آيد. موفاسا پدر سيمبا که سلطان جنگل است، او را جانشين خود اعلام مي کند. اسکار برادر موفاسا که آرزويش رسيدن به پادشاهي است، براي از ميان برداشتن موفاسا و سيمبا نقشه اي طرح مي کند. سلطان به قتل مي رسد و اسکار پادشاه جنگل مي شود. اسکار کاري مي کند که سيمبا خودش را مسئول مرگ پدر بداند. سيمبا چنان احساس گناه مي کند که به جايي دور از خانه و خانواده اش مي گريزد. او در کنار دوستانش تيمن و پومبا بزرگ مي شود و پس از سال ها تبعيد وقتي به آنچه در واقعيت اتفاق افتاده پي مي برد، براي انتقام بازمي گردد.

6.زيباي خفته sleeping Beauty
 

فيلمنامه نويسان: جورينالدي، وينستن هيبلر، بيل پيت، تد سيرز، رالف رايت و ميلت بانتا (بر مبناي اقتباس اردمن پنر از داستاني نوشته شارل پرو)، کارگردانان: اريک لارسن، ولفگانگ رايترمن و لس کلارک، توليد والت ديزني، محصول 1959 آمريکا، 75 دقيقه، انيميشن.
شاه استفان و همسرش صاحب دختري مي شوند. در جشني که به مناسبت تولد او برگزار شده، سه پري به نام هاي فلورا، فونا و مري ويدر هداياي جادويي خود را به کودک تقديم مي کنند. اما يک جادوگر شيطاني از راه مي رسد و به خاطر اظهار نظر بي ادبانه مري ويدر، پرنسس را طلسم مي کند تا در جشن تولد 16 سالگي خود بر اثر دست زدن به يک دوک نخ ريسي سمي، جوانمرگ شود. مري ويدر مي کوشد طلسم جادوگر را خنثي کند. او کاري مي کند که شاهزاده خانم در 16 سالگي به خوابي طولاني فرو رود و تنها با بوسه اي محبت آميز از خواب بيدار شود. اين سه پري، پرنسس را که اورورا نام دارد به بيشه زار مي برند و او را دور از چشم جادوگر بدجنس بزرگ مي کنند. اورورا در شانزدهمين سال تولد خود با شاهزاده فيليپ آشنا مي شود و به او دل مي بازد. اما جادوگر شيطان صفت به کمک وردست خود که يک کلاغ است، محل اختفاي اورورا را پيدا مي کند و طلسمش را به کار مي بندد. او شاهزاده فيليپ را هم به اسارت درمي آورد، اما سه پري بيکار نمي نشينند و به کمک آنها مي آيند.

7.کتاب جنگل jungle book
 

فيلمنامه نويسان: لري کلمنس، راف رايت، کن آندرسن وونس گري (بر مبناي رماني نوشته روديارد کيپلينگ)، کارگردان: ولفگانگ ريترمن، توليد والت ديزني، محصول 1967 آمريکا، 78 دقيقه.
پسري هندي به نام موگلي (سابو) که در کودکي توسط يک پلنگ به نام باقيرا پيدا شده، در ميان گرگ ها بزرگ مي شود. باقيرا متوجه مي شود که يک ببر بد جنس به نام شير خان قصد دارد به جنگل بازگردد. بنابراين تصميم مي گيرد موگلي را پيش هم نوعان خود بازگرداند. سفر آنها در ميان جنگل با حوادث زيادي همراه است. موگلي با خرسي تنبل و خوش گذران به نام بالو آشنا مي شود که اين دوستي سرخوردگي باقيرا را به همراه دارد. او موگلي را ترک مي کند. گروهي ميمون موگلي را مي دزدند و پيش رهبر خود مي برند. اما بالو و باقيرا موفق به نجات موگلي مي شوند. شير خان از راه مي رسد و به موگلي حمله مي کند. بالو در دفاع از موگلي جان خود را از دست مي دهد. اما موگلي با کمک دو کرکس و با استفاده از آتش، شيرخان را فراري مي دهد. در نهايت او با دختري آشنا مي شود و به خاطر او جنگل را ترک مي کند.

8.شرک 2 shrek 2
 

فيلمنامه نويسان: اندرو آدامسن، جو استيلمن، جي. ديويد استم و ديويد ان وايس (برمبناي داستاني از اندرو آدامسن، برگرفته از کتابي نوشته ويليام استيگ)، کارگردان ها: اندرو آدامسن، کلي آزبري و کنراد ورنون، توليد دريم ورکس پيکچرز، محصول 2004 آمريکا، 92 دقيقه، انيميشن.
شرک و پرنسس فيونا که به تازگي ازدواج کرده اند به دعوت پدر و مادر فيونا راهي قلمرو پادشاهي «دور، دورتر» مي شوند. الاغ نيز در اين سفر آنها را همراهي مي کند. اين در حالي است که والدين فيونا نمي دانند دختر و دامادشان هر دو به غول تبديل شده اند. وقتي يک پري پير پي مي برد که فيونا و شرک با هم ازدواج کرده اند، قراري را که سال ها پيش با پادشاه گذاشته بود به ياد مي آورد، اين که فيونا بايد با پسر شاهزاده چارمينگ ازدواج مي کرد. شاه که انتظار چنين چيزي را نداشت، براي کشتن شرک گربه اي جنگجو به نام گربه چکمه پوش را استخدام مي کند. اما خيلي زود گربه هم در اردوي شرک قرار مي گيرد. آنها به اتفاق هم مي کوشند نقشه شيطاني پري پير را خنثي کنند.

9.پينوکيو pinocchio
 

فيلمنامه نويسان: آرليوس باتاليا، ويليام کاترل، اوتو انگلندر، اردمن پنر، جوزف سابو، تد سيرز و وب اسميت (بر مبناي ماجراهاي پينوکيو نوشته کارلو کولودي)، کارگردان ها: هاميلتن لاسک و بن شارپستين، توليد والت ديزني، محصول 1940 آمريکا، 88 دقيقه، انيميشن.
پيرمردي نجار به نام ژپتو، عروسکي چوبي مي سازد و نام پينوکيو را براي او انتخاب مي کند. ژپتو پيش از خواب آرزو مي کند که اي کاش پينوکيو يک پسر بچه واقعي بود. روياي او واقعيت مي يابد و همان شب يک پري ظاهر شده به پينوکيو جان مي دهد. پري جيرجيرکي به نام جيميني کراکت را نيز به عنوان «وجدان» پينوکيو برمي گزيند و به پسرک چوبي مي گويد که اگر پسر خوبي باشد به انساني واقعي تبديل خواهد شد. فرداي آن روز پينوکيو به مدرسه مي رود، اما سر راه با روباهي مکار و دوست او آشنا شده و از اينجا دردسرهاي پينوکيو آغاز مي شود.

10.بامبي bambi
 

فيلمنامه نويسان: پرس پيرس و لري موري (بر مبناي رماني نوشته فليکس سالتن)، کارگردان: ديويد هند، توليد والت ديزني، محصول 1942 آمريکا، 70 دقيقه، انيميشن.
با به دنيا آمدن گوزني به نام بامبي، حيوانات جنگل مراسمي خاص براي او برگزار مي کنند. بامبي رفتاري ناشيانه دارد، اما به تدريج راه و رسم زندگي را مي آموزد. بچه خرگوشي به نام تامپر دوست صميمي اوست و به تدريج همه چيز را به بامبي ياد مي دهد. بامبي با يک بچه گوزن ماده به نام فيلين دوست شده و با او بازي مي کند. بامبي به تدريج از مادر دور شده و با آهوهاي بزرگي تر از جمله آهوي بزرگ که همه او را دانا و شجاع مي دانند، آشنا مي شود. زمستان فرا مي رسد و بامبي براي نخستين بار ريزش برف را مي بيند. با آمدن بهار بامبي به دشت مي رود. شکارچيان مي آيند و مادر بامبي در اثر شليک اسلحه آنها کشته مي شود. بهار ديگري از راه مي رسد. بامبي و تامپر بزرگ شده اند. وقتي انسان ها/شکارچي ها از راه مي رسند، بامبي بايد هر آنچه را که تاکنون ياد گرفته به کار بندد تا جان خود و فيلين را نجات دهد. آنها از خطر انسان ها رها مي شوند و زندگي جديدي را آغاز مي کنند.

11.مري پاپينز mary poppins
 

فيلمنامه نويسان: بيل والش و دان داگريدي (بر مبناي مجموعه کتاب هاي مري پاپينز، نوشته پي. ال. تراورس)، کارگردان: رابرت استيونسن، توليد والت ديزني، محصول 1964 آمريکا، 140 دقيقه.
دو بچه به نام هاي جين (کارن دوتريس) و مايکل (ماتيو گاربر) آنقدر سر به سر خانمي که به عنوان پرستار بچه در خانه آنها کار مي کند، مي گذارند که او ناچار به ترک آنجا مي شود.
جرج بنکس (اندرو وان دايک)، پدر آنها که بانکدار است، به روزنامه آگهي استخدام يک پرستار مي دهد. هم زمان با وزش باد، مري پاپينز (جولي اندروز) با چتري از ابرها فرود مي آيد تا نگه داري بچه ها را برعهده بگيرد. ويژگي بچه ها کاملاً با اين پرستار عجيب و غريب سازگار است، اما پدر آنها که مردي منضبط است چنين نظري ندارد. مري پاپينز به شکلي جادويي مي کوشد جين و مايکل را با دنياي پيرامون آشنا کند، اما اين وضعيت براي پدر بچه ها قابل قبول نيست. آنان وارد منظره اي از روستا مي شوند که برت، دوست مري روي زمين کشيده است.
روز بعد مري بچه ها را به ديدن آلبرت عموي خود مي برد. برت به بنکس مي گويد که با قيافه اخمو به جايي نمي رسد. وقتي بنکس از بانک خارج مي شود، لطيفه اي را که شنيده براي رئيس هيئت مديره تعريف مي کند. او که سال هاست نخنديده از شنيدن آن لطيفه به قدري خنده اش مي گيرد که مي ميرد. بنکس به عنوان عضو هيئت مديره انتخاب مي شود. او ديگر مثل سابق اخمو نيست، بلکه وقت بيشتري را با بچه ها مي گذراند. مري که احساس مي کند وظيفه خود را انجام داده، پرواز مي کند و به آسمان مي رود.

12. تنها در خانه Home ALone
 

فيلمنامه نويس: جان هيوز، کارگردان: کريس کلمبوس، تهيه کننده: جان هيوز، محصول 1990 آمريکا، 103 دقيقه.
در فصل تعطيلات، خانواده پسر بچه اي به نام کوين مک آليستر (مکي کالکين) به فرانسه سفر مي کنند، اما ناخواسته کوين را جا مي گذارند.
کوين صبح از خواب بيدار مي شود و خود را تنها مي بيند. ابتدا از اين مسئله خوشحال است، اما به زودي پي مي برد که بايد با دو دزد که هري (جو پشي) و مارو (دانيل استرن) نام دارند، مقابله کند. اينجاست که هوش و زرنگي کوين به کمک او مي آيد. هري و مارو تصور مي کنند که کوين در خانه تنهاست. اما او با روشن کردن چراغ هاي خانه دزدان را فريب مي دهد. در همين حال مادر کوين سعي مي کند با هواپيما خود را به خانه برساند. کوين به کليسايي مي رود و در آنجا با مردي سالخورده آشنا مي شود که با خانواده اش قهر کرده است. غروب همان روز هري و مارو دوباره براي دزدي به خانه کوين مي آيند، اما او با استفاده از تله هاي ابتکاري خود در مقابل آنها مي ايستد و در نهايت از پيرمرد کمک مي خواهد. هم زمان با ورود مادر کوين، دو دزد بدجنس توسط پليس دستگير مي شوند و پيرمرد هم با خانواده خود آشتي مي کند.
منبع: نشريه فيلم نگار شماره 37