قسم به «وقت»
قسم به «وقت»
قسم به «وقت»
نويسنده: محمد ولي سهرابي اسمرود
سال هاست اين پرسش در ذهنم بوده که چرا براي قشر عظيمي از جوانان اين مرز و بوم، دوران مقدس سربازي نتوانسته است به عنوان دوران طلايي زندگي يک جوان، نقش آفرين، خاطره انگيز و به يادماندني باشد.
وقتي جواني، فرصت تکرارناپذيرعمر آدمي است، چرا دوره 2 ساله خدمت سربازي که اوج جواني است، نمي تواند به عنوان دوره خوشايند زندگي جوانان ما در دل و ذهنشان نقش ببندد و در آينده آنها نقش آفريني کند؟ چرا اين دوراندر نگاه بسياري از جوانان، عقب ماندن از پيشرفت و يا از قافله زندگي تلقي مي شود؟ چرا اين احساس در ذهن پسر ايراني وجود دارد که گويي با رفتن به سربازي، به بي راهه مي رود؟ و...
رديف کردن اين پرسش ها ده ها پرسش ديگر در اين مقوله، اين ذهنيت را در برخي جوانان يا مخاطبان مجله ايجاد نکند که گويي خداي نکرده با گذران اين دوران طلايي، مشکل داريم يا مخالفيم! نه، برعکس، معتقديم خدمت سربازي به عنوان وظيفه ملي، عرفي و ميهني، موثرترين و اثرگذارترين بخش زندگي پسر ايراني است که بايد سپري شود، اما چگونه؟!
هدف از اين نوشته، پاسخ به همين پرسش پاياني است که «چگونه» بايد از اين دوران استفاده بهينه کرد يا «چگونه» بايد مسئولان کشور و نظام وظيفه، طرح هاي در خور و هماهنگ با ذائقه و سليقه اين قشر طراحي و اجرا کنند تا فلسفه وجودي اين دوران پرهياهو براي سربازان جوان، روشن و تبيين شود، به گونه اي که هر سربازي احساسش اين باشد که عليرغم دلبستگي، وابستگي و تعلق خاطر به بودن در کنار خانواده، دوستان و ... اين مرحله از زندگي نيز با برنامه ريزي مسئولان و خود سرباز، مي تواند برهه اي خاطره انگيز از پازل زندگي او باشد. اما چرا معمولاً اين گونه نيست؟ شايد عمده ترين دلايلش اين باشد:
- عموماً براي ما ايراني ها قانون و مقررات، يعني محدوديت، چه برسد به مقررات دوران سربازي که مجبوريم ازهمه تعلقات ظاهري و باطني بگذريم!
- شنيده هاي نديده از دوستان و خدمت کرده ها که دوران سربازي را در ذهن و فکر جوانان، بدل به تابو و دوران سخت محدوديت و بي سرو ساماني مي کنند که گاهي بسياري از اين شنيده ها نيز دور از واقعيت است.
- عدم توجه به توانايي ها، تحصيلات، تفاوت هاي قومي، فرهنگي، زباني، روحي و اخلاقي و ... سربازان با سليقه ها و ذائقه هاي گوناگون، در کنار اعمال به حق قوانين نظامي.
براي هر يک از سه مؤلفه مطرح شده، مي توان بحث جداگانه اي کرد، اما در اين مقال قصد اين است فقط به بخش سوم، يعني عدم توجه و يا بهتر بگويم، کم توجهي به توانايي ها، تحصلات و رشته تحصيلي و ... شايد همه ما در خانواده، فاميل و آشنايان، جواناني را سراغ داريم که عليرغم داشتن تحصيلات دانشگاهي و مدارک علمي معتبر، در دوران خدمت سربازي، به کارهايي گمارده شده اند که نه تنها هيچ سنخيتي با رشته تحصيلي و آموخته هاي علمي او نداشته، بلکه او را فرسنگ ها از قافله دور ساخته است. سالها پيش،دوستي تعريف مي کرد: يکي از همدوره اي هاي دانشگاهي اش که فوق ليسانس الکترونيک از يکي از دانشگاه هاي معتبر بوده، در مقطعي از دوران خدمت، مسئوليتش اين بوده تا با حضور در سلف سرويس پادگان، مواظب باشد تا سربازي دوبار غذا نگيرد! هرچند ممکن است اينگونه اتفاقات نادر باشد، اما مواردي اينچنيني، با درجه کمتر يا بيشتر، وجود دارد که نمونه عيني آن خلاصه نامه اي است از خواننده مجله ما-آقاي مصطفي بيان که گزيده اي آن در پايان اين نوشته خواهد آمد.
هدف از بيان اين موضوع و پرداختن به اين مقوله اجتماعي، اين است که:
الف- بخش قابل توجهي از مخاطبين مجله ما را قشر جوان تحصيلکرده تشکيل مي دهند.
ب- جوانان، به عنوان نيروهاي پرتوان و با انگيزه، جمعيت انبوهي از جامعه کنوني ما هستند.
ج- تعداد زيادي از همين گروه، اين دوره مقدس و اين وظيفه ميهني را سپري کرده و يا سپري خواهند کرد.
د- هرچند معتقدم حتماً مسئولين سازمان نظام وظيفه و ساير مسئولين نيروهاي نظامي و انتظامي، براي استفاده بهينه از توان بالقوه اين نيروها، خصوصاً تحصيلکرده ها و متخصصين علوم و فنون مختلف برنامه دارند، اما پرداختن به اين موضوع و يا تکرار آن، شايد تلنگري دوباره باشد براي اينکه از «وقت» اين جوانان به موقع، شايسته و بايسته استفاده کنيم.
جادوي «وقت» و استفاده صحيح از آن، گم شده جامعه ماست که بايد براي مصرف درست آن مجدانه بکوشيم. ما ايراني ها خوشبختانه «وقت» اضافه زياد داريم، اما «وقت» زياد براي استفاده درست از اين «وقت» هاي اضافه را نداريم! گويند: «وقت کشي، آدم کشي است» شايد اين جمله به نظر اغراق باشد، اما اگر منصفانه بينديشيم، ما هم به همين نتيجه مي رسيم، چرا که همه معتقديم «وقت» کالايي گرانبها است، به اين خاطر که وابسته به انساني است که ارزشمند است و ارزش وجودي «وقت» هم به همين خاطر است والا «وقت» به خودي خود ارزشمند نيست. پس، برنامه ريزي براي بهره گيري بيشتر از «وقت» براي نيل به تعالي و پيشرفت در هر کاري و در هر زماني نخست بر عهده صاحبنظران و خبرگان زمان شناس، مسئولين و قانون گذاران آگاه و نکته سنج و در نهايت، برعهده تک تک افراد جامعه است و اگر در جامعه اي، طرح و برنامه اي براي «وقت» افراد وجود نداشته باشد، «وقت» اضافه اي براي جبران اوقات تلف شده در کار نخواهد بود، چرا که پيشرفت فردي و اجتماعي هر قوم و ملتي،در گرو توجه به زمان و «وقت» است، و يکي از مصاديق بارز اين برنامه ريزي، بايد استفاده صحيح از «وقت» جوانان سرباز ما باشد، در جهت سازندگي و بالندگي کشور اسلامي مان.
قبل از اينکه نامه آقاي بيان سربازي رفته و سرد و گرم سربازي چشيده را که موضوع سرمقاله امسال مجله شد، بخوانيد، لازم مي دانيم پيشاپيش، آغاز سال جديد را شادمانه به شما ياران با وفا و «وقت» شناس مجله که يار و ياور همه ساله ما بوده و خواهيد بود، تبريک بگوييم و برايتان از خداومند متعال طلب سلامتي و شادکامي بکنيم.
منبع:نشريه اطلاعات علمي - شماره367
وقتي جواني، فرصت تکرارناپذيرعمر آدمي است، چرا دوره 2 ساله خدمت سربازي که اوج جواني است، نمي تواند به عنوان دوره خوشايند زندگي جوانان ما در دل و ذهنشان نقش ببندد و در آينده آنها نقش آفريني کند؟ چرا اين دوراندر نگاه بسياري از جوانان، عقب ماندن از پيشرفت و يا از قافله زندگي تلقي مي شود؟ چرا اين احساس در ذهن پسر ايراني وجود دارد که گويي با رفتن به سربازي، به بي راهه مي رود؟ و...
رديف کردن اين پرسش ها ده ها پرسش ديگر در اين مقوله، اين ذهنيت را در برخي جوانان يا مخاطبان مجله ايجاد نکند که گويي خداي نکرده با گذران اين دوران طلايي، مشکل داريم يا مخالفيم! نه، برعکس، معتقديم خدمت سربازي به عنوان وظيفه ملي، عرفي و ميهني، موثرترين و اثرگذارترين بخش زندگي پسر ايراني است که بايد سپري شود، اما چگونه؟!
هدف از اين نوشته، پاسخ به همين پرسش پاياني است که «چگونه» بايد از اين دوران استفاده بهينه کرد يا «چگونه» بايد مسئولان کشور و نظام وظيفه، طرح هاي در خور و هماهنگ با ذائقه و سليقه اين قشر طراحي و اجرا کنند تا فلسفه وجودي اين دوران پرهياهو براي سربازان جوان، روشن و تبيين شود، به گونه اي که هر سربازي احساسش اين باشد که عليرغم دلبستگي، وابستگي و تعلق خاطر به بودن در کنار خانواده، دوستان و ... اين مرحله از زندگي نيز با برنامه ريزي مسئولان و خود سرباز، مي تواند برهه اي خاطره انگيز از پازل زندگي او باشد. اما چرا معمولاً اين گونه نيست؟ شايد عمده ترين دلايلش اين باشد:
- عموماً براي ما ايراني ها قانون و مقررات، يعني محدوديت، چه برسد به مقررات دوران سربازي که مجبوريم ازهمه تعلقات ظاهري و باطني بگذريم!
- شنيده هاي نديده از دوستان و خدمت کرده ها که دوران سربازي را در ذهن و فکر جوانان، بدل به تابو و دوران سخت محدوديت و بي سرو ساماني مي کنند که گاهي بسياري از اين شنيده ها نيز دور از واقعيت است.
- عدم توجه به توانايي ها، تحصيلات، تفاوت هاي قومي، فرهنگي، زباني، روحي و اخلاقي و ... سربازان با سليقه ها و ذائقه هاي گوناگون، در کنار اعمال به حق قوانين نظامي.
براي هر يک از سه مؤلفه مطرح شده، مي توان بحث جداگانه اي کرد، اما در اين مقال قصد اين است فقط به بخش سوم، يعني عدم توجه و يا بهتر بگويم، کم توجهي به توانايي ها، تحصلات و رشته تحصيلي و ... شايد همه ما در خانواده، فاميل و آشنايان، جواناني را سراغ داريم که عليرغم داشتن تحصيلات دانشگاهي و مدارک علمي معتبر، در دوران خدمت سربازي، به کارهايي گمارده شده اند که نه تنها هيچ سنخيتي با رشته تحصيلي و آموخته هاي علمي او نداشته، بلکه او را فرسنگ ها از قافله دور ساخته است. سالها پيش،دوستي تعريف مي کرد: يکي از همدوره اي هاي دانشگاهي اش که فوق ليسانس الکترونيک از يکي از دانشگاه هاي معتبر بوده، در مقطعي از دوران خدمت، مسئوليتش اين بوده تا با حضور در سلف سرويس پادگان، مواظب باشد تا سربازي دوبار غذا نگيرد! هرچند ممکن است اينگونه اتفاقات نادر باشد، اما مواردي اينچنيني، با درجه کمتر يا بيشتر، وجود دارد که نمونه عيني آن خلاصه نامه اي است از خواننده مجله ما-آقاي مصطفي بيان که گزيده اي آن در پايان اين نوشته خواهد آمد.
هدف از بيان اين موضوع و پرداختن به اين مقوله اجتماعي، اين است که:
الف- بخش قابل توجهي از مخاطبين مجله ما را قشر جوان تحصيلکرده تشکيل مي دهند.
ب- جوانان، به عنوان نيروهاي پرتوان و با انگيزه، جمعيت انبوهي از جامعه کنوني ما هستند.
ج- تعداد زيادي از همين گروه، اين دوره مقدس و اين وظيفه ميهني را سپري کرده و يا سپري خواهند کرد.
د- هرچند معتقدم حتماً مسئولين سازمان نظام وظيفه و ساير مسئولين نيروهاي نظامي و انتظامي، براي استفاده بهينه از توان بالقوه اين نيروها، خصوصاً تحصيلکرده ها و متخصصين علوم و فنون مختلف برنامه دارند، اما پرداختن به اين موضوع و يا تکرار آن، شايد تلنگري دوباره باشد براي اينکه از «وقت» اين جوانان به موقع، شايسته و بايسته استفاده کنيم.
جادوي «وقت» و استفاده صحيح از آن، گم شده جامعه ماست که بايد براي مصرف درست آن مجدانه بکوشيم. ما ايراني ها خوشبختانه «وقت» اضافه زياد داريم، اما «وقت» زياد براي استفاده درست از اين «وقت» هاي اضافه را نداريم! گويند: «وقت کشي، آدم کشي است» شايد اين جمله به نظر اغراق باشد، اما اگر منصفانه بينديشيم، ما هم به همين نتيجه مي رسيم، چرا که همه معتقديم «وقت» کالايي گرانبها است، به اين خاطر که وابسته به انساني است که ارزشمند است و ارزش وجودي «وقت» هم به همين خاطر است والا «وقت» به خودي خود ارزشمند نيست. پس، برنامه ريزي براي بهره گيري بيشتر از «وقت» براي نيل به تعالي و پيشرفت در هر کاري و در هر زماني نخست بر عهده صاحبنظران و خبرگان زمان شناس، مسئولين و قانون گذاران آگاه و نکته سنج و در نهايت، برعهده تک تک افراد جامعه است و اگر در جامعه اي، طرح و برنامه اي براي «وقت» افراد وجود نداشته باشد، «وقت» اضافه اي براي جبران اوقات تلف شده در کار نخواهد بود، چرا که پيشرفت فردي و اجتماعي هر قوم و ملتي،در گرو توجه به زمان و «وقت» است، و يکي از مصاديق بارز اين برنامه ريزي، بايد استفاده صحيح از «وقت» جوانان سرباز ما باشد، در جهت سازندگي و بالندگي کشور اسلامي مان.
قبل از اينکه نامه آقاي بيان سربازي رفته و سرد و گرم سربازي چشيده را که موضوع سرمقاله امسال مجله شد، بخوانيد، لازم مي دانيم پيشاپيش، آغاز سال جديد را شادمانه به شما ياران با وفا و «وقت» شناس مجله که يار و ياور همه ساله ما بوده و خواهيد بود، تبريک بگوييم و برايتان از خداومند متعال طلب سلامتي و شادکامي بکنيم.
منبع:نشريه اطلاعات علمي - شماره367
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}