پديده اي ناهنجار در واپسگرايي جامعه
پديده اي ناهنجار در واپسگرايي جامعه
پديده اي ناهنجار در واپسگرايي جامعه
نویسنده:عبدالرضا باقي
يكي از پديدههاي ناهنجار و آسيب زا در روابط اجتماعي كه در قرون متمادي وجود داشته و جوامع بشري را نگران و گاه متحمل زيانهاي فراوان كرده و باعث اختلاط حق و باطل، حلال و حرام شده است، پديده شوم رشوهخواري است. اين پديده با وجود اينكه از قديميترين جرائم تاريخ كيفري بشر است، اما با كمال تأسف، هنوز نيز همان ماهيت خود را حفظ كرده و در جوامع امروزي نيز كاربرد زيادى دارد. حكومتها در هر زمان رِشا و ارتشاء را مخل نظم و موجب بياعتمادي مردم به حاكميت ميدانستهاند و حتي مجازاتهاي بسيار سنگيني براي آن لحاظ ميكردند. براي مثال هرودوت مورخ بزرگ يوناني در كتاب خود آورده است كه كمبوجيه، دومين پادشاه هخامنشي، دستور داد تا: «سيسامنس يكي از قضات بزرگ را به جرم دريافت رشوه اعدام كنند، پوست از تنش جدا كنند و آن پوست را بر مسند قضاوت پهن كنند. سپس پسر آن قاضي را به جاي او منصوب كرد و به او يادآوري كرد كه بر چه جايي نشسته است.» در قوانين جزايي معاصر جهان نيز، به طور مفصل به اين موضوع پرداختهاند. پس شكي نيست كه مسأله رشوهخواري عمر بسياري دارد و حكومتها و نظامهاي جهاني نيز در برابر آن بي تفاوت و بدون موضع نبودهاند و آن را شديداً مورد نكوهش قرار دادهاند تا به آن جا كه عواقب وخيم اين پديده شوم، جامعه جهاني را مجبور به عكسالعمل كرده و در نتيجه تصويب كنوانسيون پيمان منع رشوه و فساد اداري را سبب شده است.
الف) معناى لغوى: رشوه اسم مصدر و به معناى كود و خاشاك است كه كشاورزان براى آماده كردن زمين براي زراعت روى زمين پخش ميكنند. وجه مناسبت اين معنا با معناى اصطلاحى قانونى ـ كه مرتكب آن بزه كار شناخته مىشود ـ اين است كه رشوه هم مرتشى را براى انجام منظور راشى آماده و مرتشى را به سوى راشى جلب ميكند.
ـ مفهوم عام رشوه: در مجمع البحرين آمده است:
رشوه غالباً در اعطاي چيزي به منظور ابطال حقي و يا احياي باطلي به كار برده ميشود.
ـ مفهوم خاص: اين مفهوم نيز از دو منظر قابل تفكيك است: فقهى و حقوقى،
فقهى: رشوه چيزي است كه به حاكم شرع يا اشخاص اعطا ميشود تا به نفع او حكمي صادر شود و يا حكم مطابق خواست رشوهدهنده تنظيم كنند. به بيان كاملتر:
«رشوه چيزى است كه به قاضى داده ميشود براى اينكه به نفع پرداختكننده به باطل و برخلاف حق حكم كند يا اينكه مال را پرداخت كند تا به نفع او حكم كند، حق باشد يا باطل، يا اين كه مال را بدهد تا راه مخاصمه را به او بياموزد تا بر خصمش غالب آيد.»
حقوقى: در ترمينولوژي واژه رشوه، در كتب حقوقي آمده است: از مجموع سخن لغتشناسان چنين بر ميآيد كه: رشوه دادن مالي است به مأمور رسمي يا غيررسمي دولتي يا بلدي، بهمنظور انجام كاري از كارهاي اداري يا قضايي ولو اينكه آن كار مربوط به شغل گيرنده مال نباشد. خواه مستقيماً آن مال را دريافت كند و يا به واسطه شخصي ديگر آن را بگيرد، فرق نميكند كه گيرنده مال، توانايي انجام كاري را كه براي آن، رشوه گرفته را داشته باشد يا خير و فرق نميكند كه كاري كه براي راشي (دهنده رشوه) بايد انجام شود حق او باشد يا نه، بر طبق قانون است يا نه.
پس رشوه عبارت است از: دادن چيزي به طمع صدور حكمي يا وصول به اطلاعاتي يا تسريع انجام كاري يا رسيدگي به آن خارج از وقت و نوبت و حتي براي احقاق حقي و دفع باطلي يا برعكس براي احياي باطلي و از بين بردن حق ديگران است. واژه رشاء در اينجا به دهنده و ارتشاء به گيرنده رشوه برميگردد كه از آنها به ترتيب به راشى و مرتشى تعبير ميشود.
رشوهدهي ممكن است با نامهاي ديگري صورت گيرد؛ اما ماهيت آن در همه موارد يكسان است و قباحت آن به قوت خود ميباشد و تغيير نام و عنوان، در ماهيت نامشروع رشوه تأثير نداشته و زشتي آن را دگرگون نخواهد كرد. در اينجا ممكن است اين سؤال به ذهن برسد كه وجه تمايز رشوه از هديه چيست؟
اگر كسي مالي يا كالايي را به شخصي، به رسم هبه و بخشش و تحت عنوان هديه بدهد تا در ضمير هديه گيرنده اثر گذارد و محبت او را نسبت به خود جلب كند و در نتيجه به نفع او كاري انجام دهد اعم از اينكه حكمي به حق يا باطل كند يا اطلاعاتي را در اختيار او گذارد، اين همان رشوه است، با اين تفاوت كه رشوه مستقيماً مشخص است، براي چه چيزي داده ميشود، اما هديه ايصال به مقصود، به صورت غيرمستقيم و از راه تحريك رواني و عاطفي فرد است.
به همين شيوه است كه گاه به تدريج بخش اعظم و كليدي سرمايه يك كشور در دست گروه اندكي قرار ميگيرد و بخش اندك سرمايهها در دست گروه اكثريت است و همين جاست كه عدالت اجتماعي نقض ميشود و همين گروه اندك رانتجو، سررشته سمت و سودهي به جامعه را از نظر اقتصادي، سياسي، قضايي، مديريتي و فرهنگي و... را به دست ميگيرند. علاوه بر اين موارد سرگرم شدن نيروي انساني به كسب رانت و بازماندن از كار مولد، پايين آمدن انگيزه توليد، افزايش رشد بيكاري، گسترش دلالي، توقف رشد تكنولوژي در جامعه، كاهش بهرهوري، افزايش تورم، حذف وجدان كار، تضاد طبقاتي و دوقطبي شدن جامعه، فساد گسترده مالي، ناعادلانه شدن سيستم توزيع و تأمين منافع خاص و... از ديگر زيانهاى مهم اين پديده شوم است.
«يعني اموال همديگر را به ناحق نخوريد و براي خوردن اموال مردم مرتكب گناه نشده قسمتي از آن را به قضات ندهيد در حاليكه بطلان آن را ميدانيد.»
علامه طباطبايي(ره) در ذيل آيه فوق آوردهاند كه منظور رشوه دادن به حاكمان است و در حقيقت حكم مورد «ادلا» از نظر رشوهدهنده، به منزله آب ته چاه قلمداد شده، كه به وسيله دلو رشوه، بالا كشيده ميشود و در هر صورت آيه مذكور راشي و مرتشي را، نهي ميكند كه طي آن ميخواهند با هم سازش كنند و اموال مردم را به ناحق و از غير راه صحيح بخورند.
اگرچه اين آيه درباره جمعي است كه بسيار علاقمند به شنيدن دروغ و خوردن مال حرام و رشوهاند ولي مفسران «اكالون للسحت» را به رشوهخواران تفسير كردهاند.
طبرسي(ره) ميگويد: اينكه رشوه را قرآن «سحت» ناميده است از اين روست كه:
1. پيامد عذاب استيصال و نابودي را دارد
2. هيچ بركتي براي اهل آن نيست و منجر به هلاكت ميشود
3. عمل زشتي است كه در آن ننگ هست
4. سوره نسا آيه 29 آمده است:
«غير آنچه از طريق تجارت مشروع و صحيح به دست ميآوريد؛ مصرف نكنيد.»
اين آيه با صراحت ميگويد اگر كساني از طريق رشوه در دادگاه حاكم شوند، مال مورد نزاع بر آنها حرام خواهد بود و حاكميت ظاهري در دادگاه اموال را حلال نميكند.
«اما بعد آنان كه پيش از شما بودند تباه گرديدند. آنان حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خريدند و به راه باطلشان بردند و آنها پيرو آنان گرديدند.»
بديهي است پس از مدتي كه مردم حق خود را با رشوه گرفتند، ياد ميگيرند كه آنچه حق آنها نيست هم با رشوه به دست آورند و از اين راه حقوق ديگران پايمال ميشود؛ از همين روست كه حضرت سفارش ميكنند در نظام سياسي و سيستم اداره كشور سزاوار نيست فرد يا افرادي امور را به دست گيرند كه به خاطر حكم كردن رشوت ستاند تا حقوق را پايمال كنند و آن را چنانكه بايد نرساند.
همچنانكه در روايتي ديگر از حضرت علي(ع) آمده است كه فرمودهاند:
«حكمراني كه رشوه بگيرد مشرك است.»
انسان رشوهخوار از يك سو چون چشم از خالق برگرفته و چشم به دست خلق دوخته است، يأس خود را از رحمت و لطف خدا به نمايش گذاشته است كه به تصريح قرآن جز كافر كسي از رحمت خدا مأيوس نميشود. از اين رو رشوهخوار كافر است. از سوي ديگر چون مخلوق را نيز، به مثابه منبع رزقي در كنار خدا ميانگارد، به وادي شرك خفي فرو غلطيده است. از اين رو رشوهخوار مشرك نيز هست. به هر صورت از مجموعه روايات استفاده ميشود كه رشوه در تمام كارها حرام است، ولي در قضاوت علاوه بر حرمت و عقاب اخروي به منزله كفر و شرك به خدا نيز تلقي ميشود. بر همين اساس است كه از نظر فقهاي اسلامي نيز رشوه حرام است.
ب) در سخني از امام صادق (ع) آمده است:
«رشوه در قضاوت كفر به خداوند متعال است» زيرا هنگامي كه قاضي رشوه ميگيرد، مجبور است كه رعايت حق و عدالت را نكند و جانب حقيقت و راستي را نگه ندارد و به نفع مجرم و ظالم رأي بدهد و اين جز انتخاب باطل و كفر معناي ديگري ندارد.»
از پيامبر(ص) نيز به همين مضمون نقل شده است كه رشوهخواري به منزله كفر محض است.
حال در اينجا اين سؤال مطرح ميشود، راز اينكه عقل و دين اين پديده شوم را بر نميتابند و با تأكيد هرچه تمامتر آن را مطرود و مردود ميدانند چيست؟ پاسخ اين پرسش را ميتوان از رهگذر توجه و تأمل در پيامدهاى ارتشا از ابعاد مختلف به دست آورد.
بعد فردي: انسان با دريافت رشوه در كاري كه شرعاً و قانوناً موظف به انجام است عزت نفس خود را از دست ميدهد، خود را تحقير ميكند، خود را به ثمن بخس ميفروشد. چنين انساني به تدريج به اين پندار ميرسد كه من برخود مسلط نيستم، قدرت نه گفتن در امور غيرقانوني را ندارم، انساني ضعيف و درماندهام و به نوعي احساس حقارت در ميغلطد كه همين احساس خود منشأ بسياري از خطاها و خلافهاي بعدي است.
بعد اجتماعي: پيامدهاي رواج رشوهخواري در يك جامعه از ابعاد گوناگون اقتصادي، سياسي، اداري، قضايي، فرهنگي قابل بررسي است:
پيامدهاي رشوه در بعد اقتصادي:
الف) ايجاد شكاف و فاصله طبقاتي بين مردم و ايجاد نوعي تبعيض و شرايط نامطلوب اقتصادي در جامعه
ب) رسيدن برخى افراد به درآمدهاي هنگفت و ناعادلانه و تأمين منافع گروه خاص
ج) رواج فساد مالي در جامعه
د) تضعيف انگيزه كار و توليد
1. از ناكارآمدي و ضعف آن نظام سياسي در اجراي قانون پرده بردارد.
2. حقوق شهروندي را از بين ببرد.
3. سوءاستفاده از خلأهاى قانونى در برخى مواقع و مواضع.
4. ظهور سوءظن و نارضايتي بين مردم و افزايش تنشهاي سياسي.
5. نقض عدالت اجتماعي.
6. تغيير فرايندهاي دولتي و دگرگونى در مراحل انجام امور.
1. شيوع فساد اداري در سه سطح ساختار، مديريت و كارمندان،
2. از بين رفتن حس مسئوليت و وجدان كاري و رواج كم كاري،
3. گسترش دلالي اداري،
4. رواج پارتيبازي و كلاهبرداري،
5. چوب حراج زدن به اطلاعات و داراييهاي سازمان و فروش اطلاعات محرمانه،
رشد و رويش پديده شوم رانتخواري.
زماني خواهد آمد كه حرام به عنوان هديه حلال شمرده ميشود.
رواج روحيه رشوهخواري نوعي بيتفاوتي و انقلاب ارزشي را در جامعه دامن ميزند و روابط صميمانه و انساني را در جامعه مخدوش ميكند. عزت نفس، توكل و اميد را در انسانها ميميراند. هر چه قبح رشوه نزد جامعه كمتر شود، شيوع ارتشاء بيشتر و عميقتر و متنوعتر و پيچيدهتر ميگردد و قهراً درمان آن نيز سختتر ميشود.
نكته مهمي كه در اينجا بايد به آن اشاره كرد اين است كه، كم و كيف رشوه در همه مشاغل يكسان نيست، بلكه پايگاه اجتماعي مشاغل خاص و اهميت آنها در جامعه، احتمال تحقق رشوه را در مورد آنها افزايش ميدهد، براي مثال مشاغلي از قبيل قضاوت، پزشكي قانوني، نيروهاي انتظامي، مشاغل علمي و تحصيلاتي و ... بيشتر در معرض ابتلا به رشوهاند؛ از اين رو هر شغلي را بايد متناسب با نقطه آسيب پذيريش زير نظر قرار داد و حريم آن را از آلوده شدن به اين پديده مخرب و شوم پاس داشت، اما به راستي چه عواملي در پيدايش و رويش و ظهور اين پديده مخرب مؤثر است؟
عوامل دروني: جهل رشوهدهنده (راشى) به روند امور و فرايند قانوني كار، جهل رشوهگيرنده از پيامدها و عواقب كار، سادهلوحي و اغفال، ميل رشوهدهنده به تسريع و تسهيل كار، افزونطلبي و زيادهخواهي در رشوه گيرنده و ميل به طي كردن ره چند ساله در كوتاهترين زمان ممكن، فقر مذهبي و فقر فرهنگي، فقدان حس عزتمندي، دوري از معنويت و ايمان و اخلاق، ضعف يا فقدان روحيه قناعت، ضعف يا فقدان وجدان كاري و اخلاقي، وجود نوعي احساس حقارت در رشوهگيرنده، انحراف در نگاه و نگرش انسانها نسبت به زندگي و آرمانهاي زندگي، براي زندگي هدفسازي كردن و تلاش براي رسيدن به آن از هر راه ممكن بهگونهاي كه رشوهدهنده ميخواهد به مطلوب خود راحتتر و سريعتر برسد و رشوهگيرنده هم ميخواهند به مطلوب خود از هر راه ممكن برسد، از جمله عوامل فردي و دروني است كه در رشد و رويش اين پديده شوم و آسيبزا و انحطاطآور مؤثر است.
البته عواملي كه بيان شد از عوامل دخيل در شيوع و ظهور ارتشاء است كه اگر با آنها مقابله نشود تبديل به يك فرهنگ ميشود. اگرچه عوامل مذكور نه همه عوامل محسوب ميشود و نه همه اين عوامل هميشه و هم هجا و براي همگان باعث و مايه ارتشاست و چه بسا از جامعهاي به جامعه ديگر و از زماني به زماني ديگر، نوع عوامل مؤثر در اين مسأله متفاوت باشد.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
مفهومشناسي رشوه
الف) معناى لغوى: رشوه اسم مصدر و به معناى كود و خاشاك است كه كشاورزان براى آماده كردن زمين براي زراعت روى زمين پخش ميكنند. وجه مناسبت اين معنا با معناى اصطلاحى قانونى ـ كه مرتكب آن بزه كار شناخته مىشود ـ اين است كه رشوه هم مرتشى را براى انجام منظور راشى آماده و مرتشى را به سوى راشى جلب ميكند.
ب) معناى اصطلاحى
ـ مفهوم عام رشوه: در مجمع البحرين آمده است:
رشوه غالباً در اعطاي چيزي به منظور ابطال حقي و يا احياي باطلي به كار برده ميشود.
ـ مفهوم خاص: اين مفهوم نيز از دو منظر قابل تفكيك است: فقهى و حقوقى،
فقهى: رشوه چيزي است كه به حاكم شرع يا اشخاص اعطا ميشود تا به نفع او حكمي صادر شود و يا حكم مطابق خواست رشوهدهنده تنظيم كنند. به بيان كاملتر:
«رشوه چيزى است كه به قاضى داده ميشود براى اينكه به نفع پرداختكننده به باطل و برخلاف حق حكم كند يا اينكه مال را پرداخت كند تا به نفع او حكم كند، حق باشد يا باطل، يا اين كه مال را بدهد تا راه مخاصمه را به او بياموزد تا بر خصمش غالب آيد.»
حقوقى: در ترمينولوژي واژه رشوه، در كتب حقوقي آمده است: از مجموع سخن لغتشناسان چنين بر ميآيد كه: رشوه دادن مالي است به مأمور رسمي يا غيررسمي دولتي يا بلدي، بهمنظور انجام كاري از كارهاي اداري يا قضايي ولو اينكه آن كار مربوط به شغل گيرنده مال نباشد. خواه مستقيماً آن مال را دريافت كند و يا به واسطه شخصي ديگر آن را بگيرد، فرق نميكند كه گيرنده مال، توانايي انجام كاري را كه براي آن، رشوه گرفته را داشته باشد يا خير و فرق نميكند كه كاري كه براي راشي (دهنده رشوه) بايد انجام شود حق او باشد يا نه، بر طبق قانون است يا نه.
پس رشوه عبارت است از: دادن چيزي به طمع صدور حكمي يا وصول به اطلاعاتي يا تسريع انجام كاري يا رسيدگي به آن خارج از وقت و نوبت و حتي براي احقاق حقي و دفع باطلي يا برعكس براي احياي باطلي و از بين بردن حق ديگران است. واژه رشاء در اينجا به دهنده و ارتشاء به گيرنده رشوه برميگردد كه از آنها به ترتيب به راشى و مرتشى تعبير ميشود.
رشوهدهي ممكن است با نامهاي ديگري صورت گيرد؛ اما ماهيت آن در همه موارد يكسان است و قباحت آن به قوت خود ميباشد و تغيير نام و عنوان، در ماهيت نامشروع رشوه تأثير نداشته و زشتي آن را دگرگون نخواهد كرد. در اينجا ممكن است اين سؤال به ذهن برسد كه وجه تمايز رشوه از هديه چيست؟
تفاوت هديه با رشوه
اگر كسي مالي يا كالايي را به شخصي، به رسم هبه و بخشش و تحت عنوان هديه بدهد تا در ضمير هديه گيرنده اثر گذارد و محبت او را نسبت به خود جلب كند و در نتيجه به نفع او كاري انجام دهد اعم از اينكه حكمي به حق يا باطل كند يا اطلاعاتي را در اختيار او گذارد، اين همان رشوه است، با اين تفاوت كه رشوه مستقيماً مشخص است، براي چه چيزي داده ميشود، اما هديه ايصال به مقصود، به صورت غيرمستقيم و از راه تحريك رواني و عاطفي فرد است.
از رشوه تا رانت
به همين شيوه است كه گاه به تدريج بخش اعظم و كليدي سرمايه يك كشور در دست گروه اندكي قرار ميگيرد و بخش اندك سرمايهها در دست گروه اكثريت است و همين جاست كه عدالت اجتماعي نقض ميشود و همين گروه اندك رانتجو، سررشته سمت و سودهي به جامعه را از نظر اقتصادي، سياسي، قضايي، مديريتي و فرهنگي و... را به دست ميگيرند. علاوه بر اين موارد سرگرم شدن نيروي انساني به كسب رانت و بازماندن از كار مولد، پايين آمدن انگيزه توليد، افزايش رشد بيكاري، گسترش دلالي، توقف رشد تكنولوژي در جامعه، كاهش بهرهوري، افزايش تورم، حذف وجدان كار، تضاد طبقاتي و دوقطبي شدن جامعه، فساد گسترده مالي، ناعادلانه شدن سيستم توزيع و تأمين منافع خاص و... از ديگر زيانهاى مهم اين پديده شوم است.
رشوه از منظر عقل و نقل
زشتي رشوه در قرآن:
الف) در سوره بقره آيه 188 آمده است كه:
«يعني اموال همديگر را به ناحق نخوريد و براي خوردن اموال مردم مرتكب گناه نشده قسمتي از آن را به قضات ندهيد در حاليكه بطلان آن را ميدانيد.»
علامه طباطبايي(ره) در ذيل آيه فوق آوردهاند كه منظور رشوه دادن به حاكمان است و در حقيقت حكم مورد «ادلا» از نظر رشوهدهنده، به منزله آب ته چاه قلمداد شده، كه به وسيله دلو رشوه، بالا كشيده ميشود و در هر صورت آيه مذكور راشي و مرتشي را، نهي ميكند كه طي آن ميخواهند با هم سازش كنند و اموال مردم را به ناحق و از غير راه صحيح بخورند.
ب) در سوره مائده آيه 42 نيز آمده است:
اگرچه اين آيه درباره جمعي است كه بسيار علاقمند به شنيدن دروغ و خوردن مال حرام و رشوهاند ولي مفسران «اكالون للسحت» را به رشوهخواران تفسير كردهاند.
طبرسي(ره) ميگويد: اينكه رشوه را قرآن «سحت» ناميده است از اين روست كه:
1. پيامد عذاب استيصال و نابودي را دارد
2. هيچ بركتي براي اهل آن نيست و منجر به هلاكت ميشود
3. عمل زشتي است كه در آن ننگ هست
4. سوره نسا آيه 29 آمده است:
«غير آنچه از طريق تجارت مشروع و صحيح به دست ميآوريد؛ مصرف نكنيد.»
اين آيه با صراحت ميگويد اگر كساني از طريق رشوه در دادگاه حاكم شوند، مال مورد نزاع بر آنها حرام خواهد بود و حاكميت ظاهري در دادگاه اموال را حلال نميكند.
زشتي رشوه در روايات:
«اما بعد آنان كه پيش از شما بودند تباه گرديدند. آنان حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خريدند و به راه باطلشان بردند و آنها پيرو آنان گرديدند.»
بديهي است پس از مدتي كه مردم حق خود را با رشوه گرفتند، ياد ميگيرند كه آنچه حق آنها نيست هم با رشوه به دست آورند و از اين راه حقوق ديگران پايمال ميشود؛ از همين روست كه حضرت سفارش ميكنند در نظام سياسي و سيستم اداره كشور سزاوار نيست فرد يا افرادي امور را به دست گيرند كه به خاطر حكم كردن رشوت ستاند تا حقوق را پايمال كنند و آن را چنانكه بايد نرساند.
همچنانكه در روايتي ديگر از حضرت علي(ع) آمده است كه فرمودهاند:
«حكمراني كه رشوه بگيرد مشرك است.»
انسان رشوهخوار از يك سو چون چشم از خالق برگرفته و چشم به دست خلق دوخته است، يأس خود را از رحمت و لطف خدا به نمايش گذاشته است كه به تصريح قرآن جز كافر كسي از رحمت خدا مأيوس نميشود. از اين رو رشوهخوار كافر است. از سوي ديگر چون مخلوق را نيز، به مثابه منبع رزقي در كنار خدا ميانگارد، به وادي شرك خفي فرو غلطيده است. از اين رو رشوهخوار مشرك نيز هست. به هر صورت از مجموعه روايات استفاده ميشود كه رشوه در تمام كارها حرام است، ولي در قضاوت علاوه بر حرمت و عقاب اخروي به منزله كفر و شرك به خدا نيز تلقي ميشود. بر همين اساس است كه از نظر فقهاي اسلامي نيز رشوه حرام است.
ب) در سخني از امام صادق (ع) آمده است:
«رشوه در قضاوت كفر به خداوند متعال است» زيرا هنگامي كه قاضي رشوه ميگيرد، مجبور است كه رعايت حق و عدالت را نكند و جانب حقيقت و راستي را نگه ندارد و به نفع مجرم و ظالم رأي بدهد و اين جز انتخاب باطل و كفر معناي ديگري ندارد.»
از پيامبر(ص) نيز به همين مضمون نقل شده است كه رشوهخواري به منزله كفر محض است.
حال در اينجا اين سؤال مطرح ميشود، راز اينكه عقل و دين اين پديده شوم را بر نميتابند و با تأكيد هرچه تمامتر آن را مطرود و مردود ميدانند چيست؟ پاسخ اين پرسش را ميتوان از رهگذر توجه و تأمل در پيامدهاى ارتشا از ابعاد مختلف به دست آورد.
پيامدهاي رشوه
بعد فردي: انسان با دريافت رشوه در كاري كه شرعاً و قانوناً موظف به انجام است عزت نفس خود را از دست ميدهد، خود را تحقير ميكند، خود را به ثمن بخس ميفروشد. چنين انساني به تدريج به اين پندار ميرسد كه من برخود مسلط نيستم، قدرت نه گفتن در امور غيرقانوني را ندارم، انساني ضعيف و درماندهام و به نوعي احساس حقارت در ميغلطد كه همين احساس خود منشأ بسياري از خطاها و خلافهاي بعدي است.
بعد اجتماعي: پيامدهاي رواج رشوهخواري در يك جامعه از ابعاد گوناگون اقتصادي، سياسي، اداري، قضايي، فرهنگي قابل بررسي است:
پيامدهاي رشوه در بعد اقتصادي:
الف) ايجاد شكاف و فاصله طبقاتي بين مردم و ايجاد نوعي تبعيض و شرايط نامطلوب اقتصادي در جامعه
ب) رسيدن برخى افراد به درآمدهاي هنگفت و ناعادلانه و تأمين منافع گروه خاص
ج) رواج فساد مالي در جامعه
د) تضعيف انگيزه كار و توليد
پيامدهاي سياسي
1. از ناكارآمدي و ضعف آن نظام سياسي در اجراي قانون پرده بردارد.
2. حقوق شهروندي را از بين ببرد.
3. سوءاستفاده از خلأهاى قانونى در برخى مواقع و مواضع.
4. ظهور سوءظن و نارضايتي بين مردم و افزايش تنشهاي سياسي.
5. نقض عدالت اجتماعي.
6. تغيير فرايندهاي دولتي و دگرگونى در مراحل انجام امور.
پيامدهاي اداري و مديريتي
1. شيوع فساد اداري در سه سطح ساختار، مديريت و كارمندان،
2. از بين رفتن حس مسئوليت و وجدان كاري و رواج كم كاري،
3. گسترش دلالي اداري،
4. رواج پارتيبازي و كلاهبرداري،
5. چوب حراج زدن به اطلاعات و داراييهاي سازمان و فروش اطلاعات محرمانه،
رشد و رويش پديده شوم رانتخواري.
پيامدهاي قضايي و حقوقي
پيامدهاي فرهنگي
زماني خواهد آمد كه حرام به عنوان هديه حلال شمرده ميشود.
رواج روحيه رشوهخواري نوعي بيتفاوتي و انقلاب ارزشي را در جامعه دامن ميزند و روابط صميمانه و انساني را در جامعه مخدوش ميكند. عزت نفس، توكل و اميد را در انسانها ميميراند. هر چه قبح رشوه نزد جامعه كمتر شود، شيوع ارتشاء بيشتر و عميقتر و متنوعتر و پيچيدهتر ميگردد و قهراً درمان آن نيز سختتر ميشود.
نكته مهمي كه در اينجا بايد به آن اشاره كرد اين است كه، كم و كيف رشوه در همه مشاغل يكسان نيست، بلكه پايگاه اجتماعي مشاغل خاص و اهميت آنها در جامعه، احتمال تحقق رشوه را در مورد آنها افزايش ميدهد، براي مثال مشاغلي از قبيل قضاوت، پزشكي قانوني، نيروهاي انتظامي، مشاغل علمي و تحصيلاتي و ... بيشتر در معرض ابتلا به رشوهاند؛ از اين رو هر شغلي را بايد متناسب با نقطه آسيب پذيريش زير نظر قرار داد و حريم آن را از آلوده شدن به اين پديده مخرب و شوم پاس داشت، اما به راستي چه عواملي در پيدايش و رويش و ظهور اين پديده مخرب مؤثر است؟
عوامل مؤثر در پيدايش ارتشاء
عوامل بيروني عوامل دروني
عوامل دروني: جهل رشوهدهنده (راشى) به روند امور و فرايند قانوني كار، جهل رشوهگيرنده از پيامدها و عواقب كار، سادهلوحي و اغفال، ميل رشوهدهنده به تسريع و تسهيل كار، افزونطلبي و زيادهخواهي در رشوه گيرنده و ميل به طي كردن ره چند ساله در كوتاهترين زمان ممكن، فقر مذهبي و فقر فرهنگي، فقدان حس عزتمندي، دوري از معنويت و ايمان و اخلاق، ضعف يا فقدان روحيه قناعت، ضعف يا فقدان وجدان كاري و اخلاقي، وجود نوعي احساس حقارت در رشوهگيرنده، انحراف در نگاه و نگرش انسانها نسبت به زندگي و آرمانهاي زندگي، براي زندگي هدفسازي كردن و تلاش براي رسيدن به آن از هر راه ممكن بهگونهاي كه رشوهدهنده ميخواهد به مطلوب خود راحتتر و سريعتر برسد و رشوهگيرنده هم ميخواهند به مطلوب خود از هر راه ممكن برسد، از جمله عوامل فردي و دروني است كه در رشد و رويش اين پديده شوم و آسيبزا و انحطاطآور مؤثر است.
البته عواملي كه بيان شد از عوامل دخيل در شيوع و ظهور ارتشاء است كه اگر با آنها مقابله نشود تبديل به يك فرهنگ ميشود. اگرچه عوامل مذكور نه همه عوامل محسوب ميشود و نه همه اين عوامل هميشه و هم هجا و براي همگان باعث و مايه ارتشاست و چه بسا از جامعهاي به جامعه ديگر و از زماني به زماني ديگر، نوع عوامل مؤثر در اين مسأله متفاوت باشد.
پينوشتها:
* استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرضا
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}