تغيير پذيري در رفتار


 

نويسنده: دکتر رضا پور زاهد
عضو هيئت علمي دانشگاه



 
تغيير مانند در اطاقي است که بايد از داخل باز شود
تغيير در قوانين طبيعت هميشه در حال اجراست. اين تغييرات از کوه ها گرفته تا درياها و اقيانوس ها، از گياهان تا حيوانات و نهايتاً در مورد انسان ها، قابل مشاهده و پيش بيني است. مرگ يا به کلامي ديگر فنا و نابودي در طبيعت وجود ندارد.
آنچه که اتفاق مي افتد، تغيير است. آدم ها زندگي مي کنند به قولي عمودي، وقتي فوت مي کنند افقي مي شوند. تغيير از عمودي به افقي. جسم به خاک بر مي گيرد و انرژي حاصل از آن موجب رشد موجودات ديگر. اين چرخش و گردش در ابعاد مختلف، در مسير طبيعت صورت مي پذيرد. از ريزش برگ پاييزي از درخت که موجب رويش برگ سبز بهاري مي شود، از آب شدن يخ تا بخار شدن آن از فرسايش کوه ها طي ميليون ها سال، تا زايش کوهي ديگر در جاي ديگر، همه اين ها در مسير تغيير قرار دارند. تغييرات اين چنيني قابل مشاهده و پيش بيني است.

اما در مورد انسان
 

تغييرات فيزيکي به مرور زمان خود به خود اتفاق مي افتد. بچه ها بزرگ مي شوند و بزرگ ترها پير، اما آنچه بايد اتفاق بيفتد، تغييرات رفتاري است.
هيچ کس نمي تواند رفتار فردي را عوض کند، مگر فرد مورد نظر خود علاقه مند به تغيير باشد. تغيير مانند در اطاقي است که فقط از داخل باز مي شود و ما همه در بيرون در، به مراقبه نشسته ايم تا در، از داخل باز شود. وقتي خودت در را باز مي کني يعني پيروزي و نتيجه بالا رفتن اعتماد به نفس، صفاي باطن کنترل و هدايت از درون، شما را آرام مي کند. بنابراين از درون خود را تعريف کنيد و در فکر تعريف و يا مقايسه با ديگران نباشيد.

کنترل مستقيم، کنترل غير مستقيم
 

کنترل مستقيم، مربوط به رفتار ماست که بايد به مرور تغيير پيدا کند.
کنترل غيرمستقيم، مربوط به رفتار ديگران است که بايد با شناخت فرد مورد نظر، راه نفوذ را پيدا کرد. ملاحظه، کنار آمدن، لبخند، و يا خيرخواهي. در نهايت هميشه راه نفوذ در ديگران وجود دارد. بايد پيدا کرد و بايد به دنبال ارزش هاي طرف مقابل بود تا با آگاهي از خصوصيات او و يا پي بردن به ارزش هايي که شايد مورد قبول شما نباشد، راهي براي نفوذ پيدا شود.
و اما براي کنترل مستقيم، نمي توان از جملات القابي استفاده کرد. از دعا به باور يقين تا جملات تاکيدي مطلب ديگر اينکه از اگرها بپرهيزيد. اگر فرزند حرف شنويي داشتم، اگر کي وقت داشتم، اگر مدرک تحصيلي بالاتري داشتم و هزاران اگر ديگر. اين اگر ها خط مداوم و ممتدي هستند که هيچ گاه به جاي مناسبي نمي رسند و عمر و زمان انسان را به هدر مي دهند. لزوماً بر بودن و شدن و توانستن تکيه کنيد. مي توانم صبور باشم. مي توانم عاقل تر و دوست داشتني تر باشم.
داستان يوسف پيامبر که به مدت 13 سال در زندان به سر برد، اما با تکيه بر بودن و در لحظه ماندن نه در گذشته و نه در تاريکي آينده و با تکيه بر بودن به جاي داشتن، کار کرد و عاقبت فرمانرواي مصر شد. بنابراين با تکيه بر روي آنچه که هستيم و بر بودن در لحظه، مي توان به دنياي جديدي قدم گذاشت به جاي تکيه بر کنترل غير مستقيم ديگران، در فکر اصلاح و تغيير خود باشيم.
کنترل مستقيم، يعني جا به جايي پاراديم خود.
براي نفوذ بر ديگران، راز شنيدن را بايد آموخت. همچنين راز دوست داشتن را. همکاري کردن با خلوص و صداقت، و از ته دل لبخندزدن.
آدم ها، براي خوشبختي خود همه چيز را تغيير مي دهند ؛ اتومبيل، دکوراسيون منزل، ولي در فکر تغيير خود نيستند. در حالي که آن کس که بايد تغيير کند، خود انسان است. تغيير يعني دگرگون کردن روال قبلي، يعني يک قدم به جلو، و در نهايت خويش را پيدا کردن. به قول اقبال لاهوري:
«خويش را در خويش پيدا کن، گوهر خود را هويدا کن، کمال اين است و بس»
منبع:مجله راه کمال شماره 27