نویسنده :علی اکبر خدامیان آرانی





 
واژه نامه: حدیث، حدیث پیامبر، حدیث نبوی، شیعه، جامع الأحادیث، جعفر بن علی بن احمد، ابومحمد جعفر بن علی بن احمد الفقیه القمی الإیلاقی، احادیث الفبایی.

چکیده
 

کتب حدیثی شیعه میراث گرانبهایی هستند که بیانگر سخنان گهربار معصومین علیهم السلام در تمام جنبه های دین و زندگی هستند. کتاب جامع الأحادیث که مؤلف آن جعفر بن علی بن احمد القمی است، یکی از این میراث گرانبهاست که نگارنده در پی آن است تا شناختی از مؤلف را به خوانندگان عرضه بدارد و کتاب ایشان را معرفی کند و خصوصیات آن را بیان کند. نویسنده مقاله بر این باور است که این کتاب اولین تألیف شیعه در مورد احادیث مختصّ به پیامبر است که به صورت الفبایی به نگارش درآمده و احادیث آن منحصر در موضوع خاصی نیست.

درآمد
 

این مقاله، همانطور که از نامش پیداست، در مورد اولین اثر و کتاب شیعه به نام «جامع الأحادیث» است که به جمع آوری احادیث منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است و تنها، احادیث پیامبر را در آن ذکر کرده است. مؤلف آن از علمای قرن چهارم هجری می باشد و به گفته بسیاری از بزرگان، نیازی به توثیق و تزکیه ندارد. اما سؤال این است که چرا این کتاب مورد توجه معاصرین نیست، در حالی که بسیاری از احادیثش دارای اعتبار هستند و در کتب دیگر ما نقل شده است و همه احادیثش نیز مسند می باشد و حتّی این کتاب در نرم افزارهایی مانند مکتبة اهل البیت و جامع الأحادیث نیز وجود ندارد، در حالی که این کتاب اولین اثر شیعه در جمع آوری احادیث گهربار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. این مقاله سعی بر آن دارد که تحقیقی را در مورد مؤلف محترم و این کتاب شریف به خوانندگان عرضه بدارد، امید که مورد توجه قرار بگیرد.

مؤلف
 

تمام مصادر تراجم اتفاق نظر دارند که نام مؤلف «جعفر» است ولی در نام پدرش اختلاف کرده اند، بعضی گفته اند که «جعفر بن احمد بن علی» است و برخی دیگر «جعفر بن علی بن احمد» گفته اند.
سید ابن طاووس در الدروع الواقیة[1] و فلاح السائل[2] و علامه حلّی در التحصین[3] و عدة الداعی[4] و شهید ثانی در روض الجنان[5] و علامه مجلسی در مقدمات بحار[6] و خوانساری در روضات الجنات[7]، قول اول را پذیرفته اند و نام او را در کتبشان «جعفر بن احمد بن علی» ضبط کرده اند.
علامه شعرانی در مقدمه چاپ سنگی این کتاب نوشته است: «مصنّف این کتب الشیخ الثقة ابو محمد جعفر بن احمد بن علی القمی الإیلاقی نزیل ریّ است و در بعضی نسخ ابن علی بن احمد آمده است ولی صحیح همان اولی است[8].»
اما شیخ صدوق در معانی الاخبار[9] و التوحید[10] و عیون اخبار الرضا[11] نام دوم را ذکر کرده و فرموده است: «حدثنا ابو‌محمد جعفر بن علی بن احمد الفقیه القمی ثم الإیلاقی[12] رضی الله عنه.»
همچنین شیخ طوسی و ابن داوود در رجالشان فرموده اند: «جعفر بن علی بن احمد القمی المعروف بابن الرازی یکنی ابا‌محمد، ثقة، مصنّف[13].»

دلایل صحت نام دوم:
 

1- شیخ صدوق که بدون واسطه از او حدیث نقل کرده و معاصر ایشان می باشد نام دوم را در اسناد روایاتش ذکر کرده است و این بهترین دلیل بر صحت نام دوم می باشد.
2- شیخ طوسی که صاحب دو کتاب از کتب اصلی رجال شیعه است نیز نام دوم را ضبط کرده است.
3- ابن داوود که ایشان هم مؤلف یکی از کتب اصلی رجال شیعه است نام مؤلف را جعفر بن علی بن احمد ذکر کرده است.
بنابراین با توجه به این سه دلیل باید گفت که قول صحیح، همان جعفر بن علی بن احمد می باشد.

اقوال بزرگان در مورد مؤلف
 

شیخ صدوق او را با لفظ «الفقیه» توصیف کرده است و در سه کتاب التوحید، معانی الاخبار و عیون أخبار الرضا برای او طلب رضوان کرده است: «حدثنا ابو‌محمد جعفر بن علی بن احمد الفقیه القمی ثم الإیلاقی رضی الله عنه[14].»
شیخ طوسی نام او را در باب «من لم یرو عن الائمة علیهم السلام» ذکر کرده است و جرح و تعدیلی انجام نداده است و فقط گفته است که ایشان صاحب مصنّفاتی هستند: «جعفر بن علی بن أحمد القمی المعروف بابن الرازی یکنى أبا محمد صاحب المصنفات‏[15].»
اما ابن داوود در رجالش به نقل از رجال شیخ طوسی، ایشان را توثیق می کند: «جعفر بن علی بن احمد القمی المعروف بابن الرازی یکنی ابا‌محمد، ثقة، مصنّف [16]»، ولی در رجال فعلی شیخ طوسی لفظ ثقة وجود ندارد. البته مرحوم قهبائی در رجالش همان عبارتی را آورده است که ابن داوود در رجالش به نقل از رجال طوسی آورده است[17]، لذا ممکن است در بعضی از نسخ رجال شیخ طوسی لفظ ثقة موجود بوده است.
سید علی بن طاووس در اواخر کتاب الدروع الواقیة می نویسد: «و هذا جعفر بن محمد، عظیم الشأن، من الأعیان، ذکر الکراجکی فی کتاب الفهرست أنه صنّف مأتین و عشرین کتاب بقمّ و الریّ[18].»
همچنین در فلاح السائل نیز فرموده است: «روی ذلک الشیخ الفقیه السعید ابو محمد جعفر بن احمد القمی فی کتاب ادب الإمام و المأموم[19].»
در اول تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز ایشان به «الشیخ الفقیه» توصیف شده اند[20].
علامه مجلسی نیز در مقدمات بحار هنگام بیان اصول و کتب می فرماید: «و الاصل الآخر... و یظهر منه جلالة مؤلفّه[21].»
و در جای دیگر می فرماید: « الشیخ النبیل ابی محمد جعفر بن احمد بن علی القمی نزیل الرّی رحمة الله علیه[22].»
سید خوانساری در روضات الجنات فرموده است: « الامام الهمام التمام الکامل المؤید ابو محمد جعفر بن احمد بن علی القمی نزیل الری... و بالجمله، فالرجل من المحدّثین الأعیان و المصنّفین فی أفنان[23].»
سید امین در اعیان الشیعه گفته است: «و ممّا مرّ یعلم أنه لا ینبغی التأمل فی وثاقته و جلالته لو لم یکن وصَفه الصدوق بالفقه کافیاً فیها، کیف و وصفه بها دالٌ علی ذلک[24].»
آقا بزرگ طهرانی نیز در طبقات أعلام الشیعة ایشان را به «ثقة مصنّف» توصیف کرده است[25].
میرزای نوری در خاتمه مستدرک می نویسد: «و من جمیع ما ذکرنا یظهر أنه کان من العلماء المعروفین الذین لا‌یحتاجون الی التزکیة و التوثیق ... [26].»
آیة الله سبحانی نیز در موسوعة طبقات الفقهاء می نویسد: «و کان فقیهاً، عیناً، عظیم الشأن، کثیر التصانیف[27].»
بنابراین با توجه به ادلّه فوق و اینکه مؤلف از اساتید شیخ صدوق می باشد و خود شیخ صدوق نیز برای ایشان طلب رضوان نموده است، ایشان از اجلاء و بزرگان می باشند و مهمتر اینکه صدوق او را توصیف به «الفقیه» کرده و بنابر نظر برخی از رجالیون از جمله میرداماد صاحب الرواشح السماویة این لفظ افاده وثاقة می کند[28].

طبقه مؤلف
 

مؤلف یکی از مشایخ شیخ صدوق است که جناب صدوق از او روایت نقل می کند و البته مؤلف هم از شیخ صدوق نقل روایت می کند و همچنین از راویانی که متوفی قرن چهارم می باشند روایت نقل می کند.
بعضی از راویانی که از آنها نقل روایت می کند عبارتند از:
سهل بن احمد الدیباجی متوفای 370، ابو محمد هارون بن موسی متوفای 385، ابو المفضّل محمد بن عبدالله الشیبانی و محمد بن وهنان و أبی عبدالله حسین بن هارون الضّبی و محمد بن احمد بن الغطریف متوفای 387.
بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که ایشان از علمای قرن چهارم و پنجم هجری و معاصر شیخ صدوق بوده است.

تألیفات
 

مرحوم کراجکی در الفهرست برای ایشان 220 کتاب برشمرده که در قم و ریّ تصنیف کرده است. ولی با تأسف، باید چنین گفت که حتی اسامی آن کتب نیز به ما نرسیده است تا چه برسد به نُسخ آنها مگر کتبی که از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند.

اما تألیفات ایشان:
 

1- ادب الإمام و المأموم[29]
2- المنبئ عن زهد النبی (صلی الله علیه و آله و سلّم)[30]
3- فضائل جعفر بن ابی طالب[31]
4- فضل الجمعة[32]
5- دفن المیت[33]
این پنج کتاب متأسفانه به دست ما نرسیده است ولی سید ابن طاووس در کتبش از آنها روایت نقل می کند و نام این کتب در تراجم شیعه ذکر شده است.
اما شش کتاب بعدی که ذکر می شود به دست ما رسیده و نسخه های آنها موجود است و برخی از آنها به چاپ رسیده است.
6- نوادر الأثر فی علیّ خیر البشر: این کتاب در بیان طرق حدیث شریف «علیّ خیر البشر» می باشد[34].
7- المسلسلات: مؤلف در این کتاب احادیث مسلسل[35] را جمع آوری کرده است[36].
8- الغایات: مصنّف در این کتاب با ذوقی که داشته است احادیثی را که با أفعل التفضیل مانند أفضل الأعمال یا أبغضها الی الله شروع شده اند گردآوری کرده است[37].
9- العروس: این کتاب در مورد خصائص روز جمعه و فضائل آن می باشد[38].
10- الأعمال المانعة من دخول الجنة: احادیثی که توضیح دهنده اعمالی است که مانع از ورود به بهشت می شود در این کتاب جمع آوری شده است[39].
این چهار کتاب مورد توجه علمائی مانند علامه مجلسی بوده و نسخه های آن نزد ایشان موجود بوده است و بر همین اساس علامه مجلسی بسیاری از احادیث این چهار کتاب را در موسوعۀ کبیر بحارالأنوار نقل کرده است.
11- جامع الأحادیث النبویة: که موضوع بررسی این مقاله قرار گرفته است. در این کتاب به گفته شیخ آقا بزرگ طهرانی کتاب شناس معروف شیعه، مؤلف 1000 حدیث از احادیث پیامبر را جمع آوری کرده است[40].

روش تألیف
 

مؤلف محترم در این کتاب نزدیک به 600 حدیث را نقل کرده است و طبق شمارشی که بنده انجام دادم 578 حدیث می باشد.
این احادیث بر طبق حروف الفبایی مرتب شده است و این نشان از ذوق بالای مؤلف دارد ولی احادیث هر باب طبق حروف الفبا مرتب نشده است و بصورت پراکنده ذکر شده است.
همه این روایات از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد که به واسطه ائمه اطهار (علیهم السلام) نقل شده است.
مؤلف در این کتاب از احادیث اهل سنت نیز استفاده کرده و تعدادی از احادیث عامه را نیز نقل کرده است.

انگیزه تألیف
 

با توجه به مقدمه کتاب، روشن می شود که مؤلف، این کتاب را به درخواست شخصی نوشته است که از او خواسته بوده سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را طبق حروف الفبا برای او جمع آوری کند و مؤلف هم به خواسته او جامۀ عمل پوشانده است.
مؤلف در مقدمه کتابش می نویسد: فقد سألتنی –أدام الله عزّک- أن أجمع لک طرفا ممّا سمعت منّی فی مجلس المذاکرة من ألفاظ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) علی حروف المعجم، فأجبتک إلی ملتمسک تقرّباً إلی الله و إلی نبیِّه (صلی الله علیه و آله و سلم)... .

سند روایات
 

مصنّف در اولین حدیث از هر بابی سند خود را ذکر می کند، ولی در بقیه احادیث آن باب به جهت اختصار همانطور که خود در مقدمه کتاب به آن اشاره کرده است، سند را نیاورده است.
طریق تحمّل حدیث مؤلف نیز از نوع سماع می باشد زیرا در اول اسناد از لفظ «حدثنا» و «حدثنی» استفاده کرده است.
تعداد زیادی از این احادیث در کتاب الجعفریات اسماعیل بن موسی بن جعفر (علیه السلام) موجود است.
قاضی نعمان بن محمد بن منصور قاضی مصر، این احادیث را در دعائم الاسلام ذکر کرده است.
همچنین مرحوم سید فضل الله راوندی نیز بسیاری از این احادیث را در النوادر خودش نقل کرده است.
با تحقیقات انجام شده در چاپ جدید کتاب، تمام روایات مصدریابی شده است و با نگاهی به آن می بینیم که تعداد قابل توجهی از روایات آن در کتب اربعه بخصوص کافی و من لایحضره الفقیه نیز ذکر شده است و این نشان از اعتبار احادیث این کتاب دارد.
شاید دلیل اعتماد مؤلف به این احادیث، وثوق الصدوری بودن ایشان باشد و با توجه به قرائنی که برای ایشان روشن و ظاهر بوده است، احادیث را معتبر و صحیح می دانسته اند.

تعداد احادیث
 

همانطور که ذکر شد تعداد احادیث این کتاب حدود 578 روایت می باشد، هر چند شیخ آقا بزرگ طهرانی در الذریعة نوشته است: جامع الأحادیث النبویة الفُ حدیث[41]، و سید امین نیز در أعیان الشیعة نیز همین تعداد را گفته است[42]، حال آنکه با شمارشی که ما انجام دادیم تعداد واقعی احادیث، حدود 578 روایت می باشد، مگر اینکه با تقطیع روایات، تعداد آنها به هزار برسد که این هم بعید می باشد. احتمال دیگری که ممکن است به ذهن برسد این است که گفته شود در بعضی از نسخه ها تعداد احادیث هزار بوده است و نسخه ای که الان موجود است افتادگی دارد، این احتمال نیز بعید می باشد زیرا ابواب این کتاب به تعداد حروف الفبا می باشد و کتاب موجود نیز تمام ابواب را داراست و افتادگی ندارد. نکته دیگری که محتمل است و در مقدمه چاپ جدید کتاب، محقق آن، این احتمال را ذکر کرده است این است که ممکن است مرحوم آقا بزرگ طهرانی دچار اشتباه شده باشند و سید امین نیز به تبع ایشان همین تعداد را گفته باشند[43].

مشایخ و شاگردان
 

برخی از مشایخ و کسانی که مؤلف از آنها نقل روایت نموده است عبارتند از:
محمد بن علی بن الحسین ابوجعفر الصدوق؛
سهل بن احمد الدیباجی: لا بأس به کان یخفى أمره کثیرا ثم ظاهر بالدین فی آخر عمره‏[44]؛
و محمد بن محمد الکوفی: عالم، جلیل‏[45]؛
و هارون بن موسی التلعکبری ابو محمد: کان وجها فی أصحابنا ثقة، معتمدا لا یطعن علیه، له کتب‏[46]؛
و ... .
برخی از کسانی که از ایشان روایت نقل کرده اند:
عبید الله بن موسی بن احمد العلوی السید ابوالفتح، محمد بن علی بن الحسین ابوجعفر الصدوق، محمد بن علی بن محمد بن جعفر الدقّاق و محمد بن علی بن محمد الفویّ من شیوخ المفید الثانی[47].

چاپ کتاب
 

چاپ سنگی این کتاب با مقدمه علّامه شعرانی می باشد که در چاپ جدید کتاب، محقق به آن اشاره کرده است، ولی چاپ جدید آن با تحقیقات ارزنده و کامل و با فهرست های مختلفی توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی با تحقیق سید محمد حسینی نیشابوری در سال 1371شمسی به چاپ رسیده است. از مزایای این چاپ این است که محقق محترم تمامی احادیث آن را از کتب شیعه و اهل سنّت مصدریابی نموده و اختلافات آنها را نیز بیان نموده است و همچنین برخی واژه های مشکل آن را در پاورقی توضیح داده است و طبق شمارشی که محقق نیز انجام داده است، تعداد روایات این کتاب 578 حدیث می باشد.

نسخ خطی
 

این کتاب دارای سه نسخه خطی کامل می باشد که در تحقیق چاپ جدید کتاب، از آن استفاده شده است:
1- نسخه ای به خط محمد حسین بن زین العابدین الأرمویّ در تاریخ 1347 از مخطوطات آستان قدس رضوی به رقم 7950.
2- نسخه ای به خط العلامة المحدث الشیخ میرزا محمد بن رجبعلی العسکری الطهرانی نزیل سامرّاء در تاریخ 1328.
3- نسخه تصحیح شده از مخطوطات کتابخانه فیضیّه در تاریخ 1340 به رقم 1879[48].

ابواب کتاب
 

همانطور که قبلا اشاره شد، این کتاب طبق حروف الفبا نوشته شده است و به تعداد حروف الفبا دارای باب می باشد، البته ایشان باب مستقلی را نیز به روایاتی اختصاص داده که با حرف نفی «لا» شروع شده اند و لذا این کتاب دارای 29 باب می باشد. تعداد احادیث هر کدام از حروف الفبا را ذکر می کنیم و برای هرکدام نمونه ای آورده می شود.
ألف: 29 حدیث: أغد عالما أو متعلما و إیاک أن تکون لاهیا متلذّذا؛ صبح کن در حالی که یا عالم باشی یا علم آموز، و بپرهیز از اینکه عمرت در لذائذ غفلت‏زا و کامجوئی های زیان بخش سپری گردد.
باء: 28 حدیث: باکروا بالصدقة فإن البلایا لا تتخطّاها؛ بامداد خود را با صدقه آغاز کنید زیرا بلا از صدقه نمی گذرد.
تاء: 34 حدیث: تواضع یرفعک الله؛ تواضع کن تا خداوند مقامت را بالا ببرد.
ثاء: 1 حدیث: الثرید برکة؛ آبگوشت، برکت داده شده است(مبارک است).
جیم: 12 حدیث: الجنة دار الأسخیاء؛ بهشت، منزل سخاوتمندان است.
حاء: 16 حدیث: حرمة الجار علی الجار کحرمة أُمّه؛ حرمت همسایه بر گردن همسایه مانند حرمت مادر است.
خاء: 25 حدیث: خیر النساء من إذا أعطیت شکرت و إذا ابتلیت صبرت؛ بهترین زنان، زنی است که وقتی به او چیزی دادی سپاسگزاری کند و هنگامی که گرفتار شدی صبر کند.
دال: 17 حدیث: الدّاعی بلا عمل کالرّامی بلا وَتَر؛ دعوت کننده بى‏عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.
ذال: 5 حدیث: ذکر الله ما بین طلوع الفجر إلی طلوع الشّمس أبلغ فی طلب الرّزق من الضّرب فی الأرض؛ ذکر خدا گفتن بین طلوع فجر تا طلوع شمس، از جستجو در زمین روزی را بیشتر می رساند.
راء: 27 حدیث: الراشی و المرتشی و الرائش بینهما ملعونون؛ رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آنها لعنت شده اند.
زاء: 9 حدیث: زفّوا عرائسکم لیلاً و أطعموا ضحیً؛ عروسى را در شب بگیرید و روز اطعام نمایید.
سین: 20 حدیث: السَحور برکة؛ سحرى خوردن، موجب برکت است‏.
شین: 19 حدیث: شرار أمتی عزّابها؛ جوانان بى‏همسر بدترین افراد امت من هستند.
صاد: 22 حدیث: صدیقُ عدوِّ علیٍّ، عدوُّ علیّ علیه السلام؛ دوست دشمن على علیه السلام، دشمن ایشان است‏.
ضاد: 7 حدیث: ضرب المسلم یدَه علی فخِذِه عند المصیبة إحباط لأجره؛ ضربت زدن بر ران و زانو به هنگام‏ مصیبت باعث نابودى اجر است.
طاء: 16 حدیث: طوبی لمن ترک شهوة حاضرة لموعودٍ لم یره؛ خوشا بحال کسی که شهوت و خوشى حاضر و آماده‏اى را بخاطر نوید نادیده‏اى (پاداش بهشت) ترک نماید.
ظاء: 4 حدیث: ظهور البواسیر و موت الفجأة و الجذام من إقتراب الساعة؛ پیدایش بواسیر و مرگ ناگهانى(سکته) و مرض جذام از علائم نزدیک قیامت است‏.
عین: 21 حدیث: العطسة عند الحدیث شاهد؛ عطسه زدن هنگام سخن گفتن گواه است(بر راستى).
غین: 10 حدیث: غیّروا الشیب و لا تشبّهوا بالیهود؛ سپیدى مو را تغییر دهید(خضاب کنید) و مانند یهود نباشید.
فاء: 12 حدیث: فرّغ قلبک لما خٌلِق له؛ قلبت را برای آنچه برایش خلق شده فارغ کن.
قاف: 16 حدیث: قلیل فی سنَّة خیر من کثیر فی بدعة؛ عمل اندکی که موافق سنت است، بهتر از عمل بسیار مخالف سنت است‏.
کاف: 24 حدیث: کفی بالماء طیباً؛ بس است آب برای پاک کنندگی.
لام: 32 حدیث: لیس شیء أسرع إجابة من دعاءِ غائبٍ لغائب؛ نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت، دعاى برادر مؤمن براى برادرش در غیاب اوست.
میم: 55 حدیث: من أصبح و أکبر همّه غیر الله، فلیس من الله؛ کسی که صبح کند و بزرگترین همّتش غیر خدا باشد، خداوند به او نظر لطفی نمی کند.
نون: 26 حدیث: نظر المؤمن فی وجه أخیه حبّا له عبادة؛ نگاه محبّت‏آمیز و صمیمانه مؤمن به چهره برادر مؤمن خود، عبادت است‏.
واو: 19 حدیث: ویل لتُجّار أمتی من: «لا والله» و «بلی والله»؛ وای بر تاجران امت من از قسم خوردن به «لا والله» و «بلی والله».
هاء: 4 حدیث: الهدیّة علی ثلاثة أوجه: هدیة مکافأة و هدیة مصانعة و هدیة لله عزّ و جلّ؛ هدیه بر سه گونه است: هدیه ‏اى به عوض، هدیه‏ اى به ظاهر سازى و هدیه ‏اى براى خدا.
لا: 49 حدیث: لا یملأ جوفَ ابن آدم إلا التراب؛ هیچ چیزی شکم آدمی زاد را پر نمی کند مگر خاک.
یاء: 19 حدیث: یُحشر أبوطالب علیه السلام یوم القیامة فی زیّ الملوک و سیماء الأنبیاء علیهم السلام؛ حضرت أبوطالب علیه السلام در روز قیامت در لباس پادشاهان و سیمای انبیاء محشور خواهد شد.

عناوین و موضوعات کتاب
 

احادیث این کتاب منحصر در موضوع خاصّی نیست، بلکه در موضوعات مختلفی مانند: اعتقادات، فقه، اخلاق، طبّ، فضائل، علم، ازدواج، قرآن، دعا و ... می باشد. با بررسی انجام شده حجم احادیث اخلاقی و فقهی آن نسبت به دیگر موضوعات بیشتر می باشد. به عنوان مثال تعداد احادیثی که در مورد اهل بیت علیهم السلام است 7 حدیث می باشد، احادیث مربوط به علم، 32 حدیث و احادیث طبّی، 26 مورد است.
برای آشنائی با احادیث و موضوعات آنها، نمونه هایی را ذکر می کنیم:
علم؛ ثواب علم: إن العالم و المتعلّم فی الأجر سواء یأتیان یوم القیامة کفرسَی رهان؛ عالم و دانشجو در پاداش مساوی هستند و در روز قیامت مانند دو اسب مسابقه خواهند بود.
علم؛ برتری علم بر عبادت: قلیل الفقه خیر من کثیر العبادة؛ دانش کم بهتر از عبادت بسیار است.
اعتقادی؛ فضائل اهل بیت: النّجوم أمان لأهل السماء و أهل بیتی أمان لأهل الأرض؛ ستارگان امان اهل آسمانند و اهل بیت من امان برای اهل زمین.
اعتقادی؛ دشمنان اهل بیت: الویل لظالمی أهل بیتی، عذابهم مع المنافقین فی الدّرک الأسفل من النار؛ وای بر کسانی که به اهل بیت من ظلم کنند که عذابشان همراه منافقین در پایین ترین درجه آتش خواهد بود.
اعتقادی؛ فضائل اهل بیت: الولد ریحانة و إنّ ریحانتیَّ الحسن و الحسین علیهما السلام؛ فرزند، ریحانه (گل) است و در ریحانه من حسن و حسین علیهما السلام هستند.
فقهی؛ نماز: کلّ صلاة لا یُدعی فیها للمؤمنین و المؤمنات فصلاةٌ خِداج؛ هر نمازی که مؤمنین و مؤمنات در آن دعا نشوند، نماز ناقصی است.
فقهی؛ نماز جماعت: الصفُّ الاول فی الصلاة أفضل و الصفُّ الاخیر فی الجنازة أفضل؛ در نماز صف اول بهتر است و در (تشییع) جنازه صف آخر بهتر است.
فقهی؛ زکاة: الزکاة قنطرة الاسلام؛ زکات، پل اسلام است.
فقهی؛ بیع: غبن المسترسل ربا؛ مغبون کردن کسی که به انسان وثوق داشته و اطمینان کرده است مانند خوردن رباست.
فقهی؛ شفعه: الشّفعة لا تورث؛ حقّ شفعه به ارث نمى‏رسد.
فققهی؛ ضمان: لیس علی المستودع الضمان؛ بر شخص امانتدار ضمانتی نیست.
فقهی؛ ربا: لیس بیننا و بین أهل حربنا ربا؛ بین ما و کسانی که با ما در جنگ هستند ربایی نیست.
فقهی؛ روزه: لیس من البرّ الصّوم فی السفر؛ روزه در سفر، جزء نیکی و خوبی نیست.
اخلاقی؛ نیکی به والدین: برَّ أباک و إن سافرتَ فی ذلک سنتین؛ به پدرت نیکی کن اگرچه مجبور شوی بخاطر آن دو سال سفر کنی.
اخلاقی؛ حسن خلق: لو علم الرجل ما له فی حسن الخُلق لَعلم أنّه یحتاج أن یکون لی خلقٌ حسن؛ اگر انسان مى‏دانست چه سودى در حسن خلق هست متوجه مى‏شد که او به حسن خلق نیاز دارد.
اخلاقی: سخاوت: طعام السّخیّ دواء و طعام الشّحیح داء؛ طعام شخص سخاوتمند، داروست و طعام شخص بخیل، درد است.
اخلاقی؛ صله رحم: صِل رَحِمَک و لو بشربة من ماء و أفضل ما یوصَل به الرحم کفّ الأذی عنها؛ صله رحم کن گر چه با شربتى از آب و بهترین صله رحم بازداشتن آزار از اوست.
فضائل مردم: أسعد الناس بهذا الدّین أهل فارس؛ سعادتمندترین مردم به این دین (اسلام)، اهل فارس (فارسی زبانان) هستند.
فضائل مکان ها: قزوین بابٌ من أبواب الجنّة؛ قزوین یکى از درهاى بهشت است‏.
طبّی؛ حجامت: نعم للعبد الحجامة، تجلو البصر و تجفّ الدّم؛ چه خوب است برای عبد حجامت کردن، دیده را روشن می کند و درد را ریشه‏کن می سازد.
طبّی؛ خواصّ عسل: العسل شفاء، یطرد الرِّیح و الحمّی؛ عسل شفاست، باد و تب را از بین می برد.
طبّی؛ آداب خوردن: کلوا الثّمار وتراً لا یضرّ و استاکوا عرضاً و لا تستاکوا طولاً؛ میوه را یکی یکی بخورید تا مضرّ نباشد و به عرض مسواک بزنید نه به طول.
ازدواج: إیّاکم و تزوّج الحمقاء، فإنّ صحبتها بلاء و ولدها ضَیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید، زیرا هم‏نشینى با احمق مایه اندوه و بلاء و فرزندش نیز تباه و بدبخت است.
امر به معروف و نهی از منکر: بئس القوم قومٌ لا یأمرون بالمعروف و لا ینهون عن المنکر؛ جماعتى که امر بمعروف و نهى از منکر نمی کنند، جماعت بدی هستند‏.
اعتقادی؛ ذکر: سیّد القول لا اله الّا الله؛ بهترین گفتار، لا اله الّا الله است.
قرآن: خیارکم من تعلّم القرآن و علَّمه؛ بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و آن را به دیگران یاد بدهد.
جوانی: الشّباب شُعبة من الجنون؛ جوانى، یکى از اقسام جنون و دیوانگى بشر است.
استجابت دعاء: من سرّه أن تستجاب دعوته فلیُطب کسبَه؛ کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود باید کسبش (روزیش) را پاکیزه کند.

شرح و توضیح احادیث
 

مؤلف این کتاب، ظاهرا فقط به جمع آوری احادیث اهتمام داشته است و آنها را شرح و تفسیر نکرده است و شاید دلیلش اختصار بوده باشد زیرا اسناد احادیث را نیز به دلیل اختصار حذف نموده است و از میان 578 حدیث، فقط یک حدیث را که موضوع آن فقهی می باشد در ذیل آن شرح کرده است که عین عبارت آن را در اینجا ذکر می کنیم:
النَّفخُ کلامٌ.
قال مصنِّف هذا الکتاب رحمه الله: یعنی فی الصَّلاة ینفخ فی موضع سجوده؛ فوت کردن در نماز هنگام سجده کردن در حکم کلام و سخن گفتن می باشد. (توضیح اینکه برای کنار کردن گرد و غبار از محل سجده، اگر فوت کنیم، این فوت کردن حکم حرف زدن در نماز را دارد و باعث بطلان نماز می شود.)
تا آنجایی که نگارنده جستجو نموده است هیچگونه ترجمه و شرحی برای این کتاب نوشته نشده است و لذا شایسته است که مورد توجه بیشتری قرار گیرد و ترجمه یا شرحی برای آن نوشته شود.

نتیجه
 

با توجه به مطالبی که گذشت، روشن شد که مؤلف این کتاب از بزرگان و علمای قرن چهارم هجری می باشد و وثاقتش با توجه به توصیف شیخ صدوق ایشان را به «الفقیه» ثابت شد و بر فرض که وثاقت از آن استفاده نشود، دلالت بر مدح ایشان دارد، و این کتاب شریف، اولین اثر از شیعه در جمع آوری سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد، زیرا با توجه به بررسی های انجام شده تا قبل از ایشان در شیعه کسی کتابی که مختصّ به احادیث پیامبر باشد را تألیف نکرده است و لذا شایسته توجه بیشتری است و احادیث آن نیز مسند می باشد و همانطور که اشاره شد شاید از باب وثوق به صدور آنها باشد و تعداد بسیار بالایی از احادیثش نیز همانطور که در چاپ جدید کتاب مصدریابی شده است در کتب دیگر ما نیز موجود است.

پی‌نوشت‌ها:
 

[1] - الدروع الواقیة، 272 و 273.
[2] - فلاح السائل، 161 و 265.
[3] - التحصین، 20.
[4] - عدة الداعی، 227.
[5] - روض الجنان، 361.
[6] - بحارالانوار، ج1، ص19.
[7] - روضات الجنات، ج2 ، ص172.
[8] - مقدمه چاپ جدید کتاب جامع الاحادیث، ص11.
[9] - معانی الاخبار، ص6.
[10] - التوحید، ص88 و 417 و 441.
[11] - عیون اخبار الرضا، ج2، ص159.
[12] - إیلاق نام مکانی است و اینکه این مکان کجاست سه قول وجود دارد: الف: نام یکى از شهرهاى چاچ هم مرز ترکستان، ب: شهری است از نواحی نیشابور، ج: شهری است از نواحی بخارا. معجم البلدان، ج1، ص372و373.
[13] - رجال شیخ، 418(لفظ ثقة در رجال شیخ نیامده)، رجال ابن داوود، 64.
[14] - معانی الاخبار، ص6، التوحید، ص88 و 417 و 441، عیون اخبار الرضا، ج2، ص159.
[15] - رجال شیخ، 418.
[16] - رجال ابن داوود، 64.
[17] - مجمع الرجال، ج 2، ص 31.
[18] - الدروع الواقیة، ص272.
[19] - مقدمه چاپ جدید کتاب جامع الاحادیث، ص11.
[20] - تفسیر الامام العسکری علیه السلام، ص9.
[21] - بحارالانوار، ج1، ص26.
[22] - همان، ج1، ص19.
[23] - روضات الجنات، ج2 ص172.
[24] - أعیان الشیعة، ج 4، ص83.
[25] - طبقات أعلام الشیعة، ج1، ص68.
[26] - خاتمة المستدرک، ج1، ص110.
[27] - موسوعة طبقات‏الفقهاء، ج‏4، ص119.
[28] - الرواشح السماویة، ص103.
[29] - روضات الجنات، ج2، ص172، أعیان الشیعة، ج4، ص83، الذریعة، ج1، ص386، الفوائد الرضویة، ص126.
[30] - الدروع الواقیة، ص272 و 273، فلاح السائل، ص161 و 265، عدة الداعی، ص228، التحصین، ص20، روضات الجنات، ج2، ص172، أعیان الشیعة، ج 4، ص83، الفوائد الرضویة، ص126، الذریعة، ج22، ص355.
[31] - مقدمه چاپ جدید کتاب جامع الاحادیث به نقل از ضیافة الإخوان، ص321.
[32] - کتاب العروس، ص166، الذریعة، ج16، ص266، أعیان الشیعة، ج 4، ص83، فوائد الرضویة، ص126.
[33] - کتاب الغایات، ص230، الذریعة، ج8، ص233، روضات الجنات، ج2، ص173، أعیان الشیعة، ج4، ص83.
[34] - الذریعة، ج24، ص343- این کتاب چاپ نشده و طبق گفته الذریعة، فقط نسخه های آن در بعضی کتابخانه ها موجود است.
[35] - حدیث مسلسل حدیثی است که تمامی یا بیشتر افراد سلسلۀ سند تا به معصوم، همنام یکدیگر باشند یا تمامی روات، اهل یک شهر باشند، یا همگان هنگام روایت دارای خصوصیت مشابهی در گفتار یا کردار باشند یا هر یک از روات، از پدر خویش نقل نموده باشند؛ مثل أخبرنی فلان والله که لفظ مزبور در یکان یکان افراد سلسلۀ سند تکرار شده باشد. درایة الحدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، ص100.
[36] - روضات الجنات، ج2، ص173، أعیان الشیعة، ج4، ص83، فوائد الرضویة، ص126، سفینة البحار، ج1، ص400، الذریعة، ج21، ص21.
[37] - الذریعة، ج16، ص3، فوائد الرضویة، ص126، سفینة البحار، ج1، ص400، أعیان الشیعة، ج4، ص83، تأسیس الشیعة، ص414.
[38] - الذریعة، ج15، ص253، فوائد الرضویة، ص126، سفینة البحار، ج1، ص400، روضات الجنات، ج2، ص173، أعیان الشیعة، ج4، ص83، تأسیس الشیعة، ص414.
[39] - الذریعة، ج2، ص247 و ج19، ص30، فوائد الرضویة، ص126، سفینة البحار، ج1، ص400، روضات الجنات، ج2، ص173، أعیان الشیعة، ج4، ص83، تأسیس الشیعة، ص414.
[40] - الذریعة، ج5، ص31، أعیان الشیعة، ج4، ص83، تأسیس الشیعة، ص414.
[41] - الذریعة، ج5، ص31.
[42] - أعیان الشیعة، ج4، ص81
[43] - مقدمه چاپ جدید کتاب جامع الاحادیث، ص43.
[44] - معجم رجال الحدیث، ج8 ص333.
[45] - معجم رجال الحدیث، ج17 ص212.
[46] - معجم رجال الحدیث، ج19 ص235.
[47] - مقدمه چاپ جدید کتاب جامع الاحادیث، ص47.
[48] - مقدمه چاپ جدید کتاب جامع الأحادیث، ص47.
 

کتابنامه
أعیان الشیعة، سید محسن أمین، بیروت، دارالتعارف.
بحار الأنوار، علامه محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء.
تأسیس الشیعة، سید حسن صدر، تهران، انتشارات أعلمی.
التحصین، ابن فحد حلّی، قم، مدرسة الامام المهدی علیه السلام.
تفسیر الامام حسن عسکری علیه السلام، قم، مدرسة الامام المهدی علیه السلام..
تکملة الرجال، شیخ عبد النبی الکاظمی، نجف اشرف، مطبعة الآداب.
التوحید، شیخ صدوق، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
جامع الأحادیث، جعفر بن احمد بن علی القمی، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.
خاتمة المستدرک، میرزای نوری، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام.
درایة الحدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
الدروع الواقیة، سید ابن طاووس، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام.
الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، بیروت، دار الأضواء.
رجال ابن داوود، قم، انتشارات رضی.
رجال شیخ طوسی، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
الرواشح السماویة، میرداماد محمد باقر الحسینی الاسترآبادی، قم، دارالحدیث.
روضات الجنات، سید محمد باقر خوانساری، قم، مکتبة إسماعیلیان.
روض الجنان، شهید ثانی، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام.
سفیتة البحار، محدث قمّی، بیروت، دارالمرتضی.
طبقات أعلام الشیعة، آقا بزرگ تهرانی، بیروت، دار الکتب العربی.
عدة الداعی، ابن فهد حلی، قم، انتشارات وجدانی.
العروس، جعفر بن احمد بن علی القمی، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.
عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، بیروت، مؤسسة الأعلمی.
فلاح السائل، سید ابن طاووس، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
الفوائد الرضویّة، محدث قمی، قم، دفتر نشر نوید اسلام.
مجمع الرجال، قهپائی، قم، اسماعیلیان.
معانی الأخبار، شیخ صدوق، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
معجم رجال الحدیث، آیة الله خوئی، نرم افزار درایة النور.
موسوعة طبقات الفقهاء، آیة الله سبحانی، قم، مؤسسة امام صادق علیه السلام.
فصلنامه علمی تخصصی حدیث حوزه، شماره اول، مرکز تخصصی علوم حدیث
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sib618