ویژگیهای گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیسم


 






 

۱. پنهان کردن مبنای اصطلاحات و مفاهیم نهفته در پس آنها:
 

حیلهء اصلی در گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیسم، تلاش برای پنهان سازی مرجع نهایی و مفاهیم نهفته در اصطلاحات است. هنگامی که صهیونیست ها از «صلح» یا «حکومت خودگردان» سخن می گویند، مرجع این اصطلاحات را به طور کامل پنهان می کنند، بدین ترتیب مشخص نمی شودکه آیا مرجع این صلح مصوبات سازمان ملل است یا مفهوم اسرائیلی صلح؟ آیا تشکیلات خودگردان فلسطینی به معنای حق تعیین سرنوشت نیز هست یا آنکه تنها به معنای برپایی حکومتی تسلیم در برابر خطدهی های رژیم صهیونیستی است؟

۲. تلاش برای نادیده گرفتن یا تحریف ریشه های تاریخی اصطلاحات:
 

از حیله های اصلی در گفتمان صهیونیستی، تلاش برای جدا کردن پدیده ها و اصطلاحات ازریشه های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی آنها است به گونه ای که گویا واقعیت، تنها اقدامات،فرآیند و رویدادهایی است که تاریخ روشن و سیاق تاریخی مشخص ندارند! در نتیجه ازعلت شناخته شده یا رویکرد معینی برخوردار نیستند. در اینجا علت با نتیجه ارتباطی ندارد ونتیجه با سبک تاریخی اش بی ارتباط است و امر شناخته شده در قالب یک الگو قرارنمی گیرد. در نتیجه ممکن است امری حاشیه ای به اصلی و اصلی به حاشیه ای تبدیل شود ومی توان هر معنایی را بر هر واقعه ای تحمیل کرد و آن را درون هر الگویی قرار داد (به طورمعمول الگوی تکرارپذیر یهودی). پس به عنوان مثال ستیز اعراب و اسرائیل میوه پیمان خاموش میان تمدن غرب و جنبش صهیونیسم نیست، امری که حکومتهای امپریالیستی به اقتضای خویش اقدام به کاشت یک مجموعه بشری غریب در وسط جهان اسلام و عرب نمود واین مجموعه به حکومتی کارکردی تبدیل شد که انزوای خود را حفظ می کند و ساکنان اصلی و همسایگان آنها را به نفع این حامی امپریالیست مورد حمله قراردهد. یعنی این که این ستیزی است که علت های تاریخی آشکاری دارد و در یک الگوی آشکار یعنی الگوی استعمارِ اشغالگرِ شهرک نشین قرار می گیرد. تمامی اینها به فراموشی سپرده می شود و ستیز اعراب و اسرائیل به عنوان نتیجهء نپذیرفتن طرح تقسیم توسط اعراب مطرح می شود! (بدین ترتیب موضوع حاشیه ای به اصلی تبدیل می شود) و نتیجهء حمله ستمگرانه آنها بر ضد یهودیان صلح طلب - بدون داشتن علت آشکارو قابل فهم - مطرح می گردد (بدین ترتیب نتیجه جای علت را می گیرد). صهیونیسم خود را نه به عنوان یک جنبش استعماری شهرک نشین و اشغالگر، بلکه به عنوان اظهار «رؤیای مشیحانی یهود در ارتباط با بازگشت به صهیون یا سرزمین موعود» و یا «جنبش نجات یهودیان جهان از حمله دیگران» معرفی می کند. در این راستا مقاومت، نوعی ترور غیرعقلائی و نامفهوم تلقی می گردد. ولی یورش های اسرائیلی بر ضد اعراب دفاع مشروع و به مفهوم دفاع از خود می باشد. در نتیجه از ارتش اسرائیل به عنوان «ارتش دفاع اسرائیل» یادمی گردد.این حیله، «دروغ های راست نما[ ۱.truelies. ]

۳. غلبه عنصر مکان بر زمان:
 

تلاش برای چیره ساختن عنصر مکان بر زمان با رویکرد پیشین یعنی انکار ریشه های تاریخی پدیده ها مرتبط می باشد. از این رو فلسطین به «سرزمین» و یا حتی «ارتس یسرائیل»، و «سرزمین اعراب»، «منطقه» نامگذاری می شود. اسرائیل از «مرزهای امن

۴. نگاه به پدیده های صهیونیستی تنها از درون:
 

صهیونیست ها در تعامل با پدیده های یهودی، آن را از مورد مشابه خود در جوامع بشری جدامی سازند. از این رو نابود سازی نازی ها رویدادی است که تنها برای یهودیان اتفاق افتاده است، بی آنکه به آنچه برای کولی ه[ ۱.Gypsies. ]

۵. استفاده از اصطلاحات به ظاهر بی گرایش، اما در واقع محو کننده تاریخ و واقعیت اعراب:
 

از دیگر حیله های بلاغی صهیونیستی، به کارگیری اصطلاحات به ظاهر بی طرف و بی گرایش به جای اصطلاحات دارای محتوای تاریخی و انسانی عربی است. شاید از مهم ترین این تلاش ها، اشاره به فلسطین به عنوان «سرزمین بدون ملت» باشد. این عبارت کاملاً بی طرفانه است. چون ممکن است فلسطین همان سرزمین موعود یهودیان نباشد. در اساس مراد از«سرزمین بدون ملت» فلسطین نیست بلکه صرفاً یک سرزمین است و بس، مکانی بدون زمان و تاریخ.این پدیده در اختلاف بر سر قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت رخ می نمایاند. در مقدمه این قطعنامه بر اصل عدم جواز سلطه بر سرزمین با توسل به زور تصریح شده است

۶. استفاده از اصطلاحات دینی یهود در سیاق های تاریخی و زمانی:
 

این حیله بلاغی نیز تلاشی است برای جدا کردن پدیده از سیاق تاریخی خود. با توجه به اهمیت و رواج زیاد این طرفند شایسته است که به طور مستقل مورد بررسی قرار گیرد.می توان گفت گفتمان دینی و حلول گر[ . حلول گرایی ( msiehtnaP ) فرقه ای از متصوفه که معتقد به حلول خدا در کائنات هستند. (المنجد)] خدا و ملت را از یکدیگر جدا نمی کند. به همین دلیل میان تاریخ زمانی و تاریخ مقدس و نیز میان مطلق و نسبی تفاوتی قائل نیست. گفتمان صهیونیستی هنگام اشاره به فلسطین به عنوان سرزمین مقدس یا «سرزمین موعود» و یا«اسرائیل»[ . اسراییل اسم اسحاق است پس از این که با خدا جنگید.]در واقع همین شیوه را به کار می برد. به کارگیری این اصطلاحات دینی در سیاق زمانی، نوعی استمرار به وجود می آورد که بیرون از چارچوب تاریخ قرار می گیرد. واقعه خروج عبرانی ها از سرزمین تبعید یعنی مصر و صعود آنان به سرزمین کنعان الگویی تکرارپذیر می شود که بر تاریخ های اعضای گروههای یهودی در هر زمان و مکانی منطبق می باشد. بنابراین شهرک نشینی صهیونیستی در فلسطین نیز خروج از دیار تبعید و نیز صعودبه فلسطین است. این امر با خروج یهودیان شوروی سابق یا یهودیان فلاش[ . ahsalaF ، یهودیان اتیوپی.] از دیار خویش (تبعید) و صعود به سرزمین کنعان (حکومت اسرائیل) نیز تفاوت چندانی ندارد.

۷. محو اعراب یا به کارگیری اصطلاحی خاص با هدف محو آنان:
 

صهیونیست ها به محو کامل برخی اصطلاحات و یا واژگان از فرهنگ سیاسی و تمدنی پناه می برند تا بتوانند مفهوم یا حقیقتی را که اصطلاحات به آن اشاره دارند محو سازند و از نقشه ادراکی انسان نهان سازند. این راهبرد در گفتمان شهرک نشین استعماری غرب که اصول توراتی را به کار می برد ریشه دارد. استعمارگرانِ شهرک نشین، «عبرانی» یا «ملت برگزیده»می شوند و سرزمینی را که فتح می کنند (خواه در آمریکای شمالی، آفریقای جنوبی یافلسطین) «صهیون» یا «اسرائیل» می باشد و به ساکنان این سرزمین «کنعانی» اطلاق می گردد.در نتیجه سرنوشت ساکنانِ آن سرزمین کشته شدن و نابودی است.سپس این رویکرد سکولار می شود و استعمارگران شهرک نشین همان «حاملان مشعل تمدن غرب و روشنفکری» خوانده می شوند و در برابر ساکنان سرزمین مورد هجوم (ساکنان اصلی)، «انسانهای ابتدایی»، «وحشی» و یا «سرخپوستان» خوانده می شوند. سرزمینشان نیزنام خویش را از دست می دهد. به عنوان مثال «زیمبابوه» تغییر نام می یابد و «رودزیا» نام می گیرد؛ سرزمین «اباشی» و «چروکی» به نامهای خود باقی نمی مانند و منسوب به کاشف این سرزمین (امریگو ویسپوچی) آمریکا نام می گیرد. مشابه این حالت در گفتمان صهیونیستی رخ داد. شهرک نشینان صهیونیست «عبرانی» و «حالوتیسم» می باشند. (در فرهنگ سکولاری، به معنای کاشفانی است که به این سرزمین رسیده و آن را کشف کردند) اما ساکنان اصلی این سرزمین، یا «کنعانی» یا اشماعیلی اند.

۸. درهم آمیختن اصطلاحات و فرض گرفتن هم معنایی میان آنها:
 

صهیونیست ها به درهم ریختن برخی اصطلاحات دارای تعریف های مشخص مبادرت می ورزند. آنان تلاش می کنند میان اصطلاحات «یهودی»، «صهیونیستی» و «اسرائیلی» و گاه «عبرانی» خلط صورت گیرد. این در حالی است که هر اصطلاح، حوزه دلالتی و معنایی آشکار و خاص به خود را دارد. این خلط برای تأکید بر مفهوم وحدت یهودیت که اساس دیدگاه صهیونیستی را تشکیل می دهد، صورت گرفت. کاربرد اصطلاح صهیونیستی درحوزه دلالی سخن از «حکومت یهودی» و «حکومت یهود»، «حکومت صهیونیستی» به عنوان عبارتهایی مترادف ممکن گردید و عبارت «هر یهودی صهیونیست است و هر صهیونیست یهودی است» و تمام یهودیان حکومت صهیونیستی را تأیید می کنند، رایج گردد. هر چند درواقع یهودیان غیر صهیونیست و صهیونیست های غیر یهودی نیز وجود دارند.

۹. به کارگیری نامهایی که بر اشیاء گوناگون دلالت دارند:
 

نامهایی مانند «ملت یهود»، بدون تعریف این ملت، و «ارتس یسرائیل»، بدون سخن ازمحدوده و مرزهایش، به کار برده می شود. با توجه به اینکه هر صهیونیست تعریف خاص

10. به کارگیری نامهای متعدد دلالت کنندهءبر یک مصداق یا بر مصادیق متعدد با حوزه دلالتی مشترک و گسترده میان آنها:
 

صهیونیست ها اصطلاحات بسیاری چون «صهیونیسم سیاسی»، «صهیونیسم تجدید نظرطلب»،«صهیونیسم کارگری»، «صهیونیسم دینی» و... را به کار می برند. اینها جریانهای صهیونیستی متعددی اند که می توان آنها را در دو دسته تقسیم کرد: صهیونیسم شهرک نشین، و صهیونیسم اسکانی[ . نویسنده کتاب از صهیونیست های خارج از فلسطین که از شهرک نشینی در فلسطین حمایت می کنند، با «الصهیونیة التوطینیة» یاد می کند. ما اصطلاح «صهیونیسم اسکانی» را در برابر آن برگزیدیم. م ]چنانکه به فلسطین اشغالی به عنوان «الیشوف»، «ارتس یسرائیل» و یا «اسرائیل» اطلاق می شود. هر دو شیوه پیشین در تعامل با اصطلاحات خلأهایی ایجاد می کنند - که هر صهیونیستی

۱۱. به کارگیری اصطلاحاتی با دو معنا: معنایی لفظی و آشکار و معنایی ناپیدا:
 

صهیونیست ها عباراتی به کار می برند که اگر تنها به لحاظ حوزه معنایی فرهنگ نامه ای تعریف شوند به ظاهر بی گرایش و ساده اند، ولیکن هنگامی که حوزه معنایی آنها در فرهنگ تمدنی و سیاق تاریخی مشخص خود تعریف می شوند معنای حقیقی آنها آشکار می گردد.تعبیرهایی چون «حقوق بین المللی عمومی»، «حقوق عمومی» و یا «حقوق ملل» در معنای ظاهری و لفظی همان معنای ظاهری کلمات را دارند. اما در فرهنگ نامه تمدن غرب در قرن نوزدهم به معنای «حقوق کشورهای غربی استعماری» می باشد. همین حالت در مورد عبارتی چون «شرکت مجوز دار» (یعنی شرکتی که برای انجام مأموریتی خاص قرار داد بسته است)صدق می کند. معنای تحت اللفظی آن عبارت است از شرکتی که مجوز کسب کرده است نه کمتر ونه بیشتر، اما در فرهنگ نامه سیاست تمدن غرب، به معنای «شرکتی شهرک نشین است که مانند حکومت به انتقال توده ای مردم از غرب اقدام نموده و در منطقه ای از آسیا یا افریقا و به منظور بهره کشی اقتصادی از آنها، اسکان می دهد». بنابراین معنای حقیقی استعماری بسیاری از اصول صهیونیستی با ظرافت در پس کلمه هایی بی طرف پنهان می شود.می توانیم اصطلاح «صلح» یا «روند صلح» را در این تقسیم بندی قرار دهیم. کلمه «صلح»واژه ای عام و مبهم است و می تواند به معنای «صلح همیشگی»، «صلح عادلانه» و «صلح مبتنی بر عدالت» باشد. اما به معنای «صلح بر اساس شرایط صهیونیستی - آمریکایی» یا «صلح مبتنی بر جنگ و بیانگر معادله های موجود قدرت نیز می تواند» باشد. رفتار اسرائیلی ها وهم پیمانان آمریکایی شان نشان می دهد که مراد آنان از «صلح» همین معنای اخیر است.

۱۲. به کارگیری اصطلاحاتی که بیانگر معانی پایین تر از حداقل های صهیونیستی اند امابه آن دلالت دارند:
 

شاید مهم ترین مثال در این باره، اصطلاحی باشد که در کنگره بال برای اشاره به «حکومت یهودی» یعنی طرح پیش بینی شده برای عملیات انتقال یهودیان و اسکان و به کارگیری آنها از آن استفاده شد. این اصطلاح که از آن به شعار کنگره اول صهیونیسم (۱۸۹۷) یاد شد عبارت بود از «تأسیس حکومت تنها چاره مشکل یهود است».هرتصل در یادداشت هایش چنین نوشته بود: «امروز بنیان حکومت یهود پایه ریزی شد».با این وصف به هنگام بحث بر سر این مصوبه، حاضران در کنگره تلاش کردند تا جای ممکن از واژه «حکومت» در اعلامیه پایانی پرهیز کنند تا بیم مقامات عثمانی را برنینگیزند. همچنین طراحان این برنامه آگاهی کامل داشتند که بیشتر یهودیان یا به جوامع خویش پیوسته اند یا به امکان ایجاد این پیوستگی ایمان دارند. بنابراین در آن زمان با اندیشه قومیت یهود موافق نبودند و آن را ردّ می کردند. به همین دلیل رهبر صهیونیستی «ماکس نوردو» به جای واژه حکومت، واژهء « ettatsmieH » را پیشنهاد داد که یک واژه مبهم آلمانی و به معنای «استقلال»است. اما الزاماً به معنای دولت نیست. نوردو خود می گوید که از شیوه ابهام گویی یا چند پهلوبودن معنا استفاده کرده و واژه مزبور (که معانی خانه، سرا، پناهگاه، مأمن، موطن و منزل دارد)را به عنوان جایگزین واژه «حکومت» پیشنهاد کرده است. نوردو می افزاید: «اما همه ما منظوراز این واژه را فهمیدیم و در آن زمان نیز برای ما مانند امروز، دلالت بر حکومت یهودی داشت».هرتصل در نشریه «دی فیلت» می گوید تنها گزینه پیش روی من برای یهودیانی که در جای دیگر نمی توانند حیات داشته باشند، ایجاد «خانه پناه» با پشتوانه «قانون ملل» hcilthcerrekloV می باشد. هنگامی که در اثنای کنگره، عبارت «قانون ملل» مطرح گردید، بحث های زیادی رابرانگیخت، چون برخی، این عبارت را در بردارنده پذیرش اندیشه دخالت کشورهای بزرگ غربی تلقی کردند. از این رو نوردو واژه « hcilthceR » یعنی «فقط قانون» را پیشنهاد کرد و این پیشنهاد پذیرفته نشد. در نهایت بر ساختاری مرموز توافق شد و آن عبارت « hciltneffOhcilthceR » یعنی «قانون کلی» بود که حوزه معنایی آن از واژه «قانون» که ممکن است از آن قوانین شهری یا دهستانها فهمیده شود گسترده تر است و لیکن معنای حاکمیت قومی یا هرنوع حاکمیت را نیز در خود ندارد.این بُعد از گفتمان صهیونیستی، با توان صهیونیست ها در پذیرش اصطلاحات (یا راهکارهایی)که به آنان عرضه می گردد - هر چند این اصطلاحات کمتر از حداقل های صهیونیستی باشد -ارتباط دارد. البته تاکید می شود که این پذیرش امری تاکتیکی و موقت است و محتوای حقیقی اصطلاحی یا راهکار بیانگر حداقل های صهیونیستی است که شاید اعلام یا پافشاری بر آن د درمرحله ای معین خطرناک باشد. به عنوان مثال، مقامات کشور دارای قیمومیت (انگلیس) پولی چاپ کردند که کلمه «فلسطین» به زبان عربی بر آن چاپ شده بود و کلمه « enitselaP » نیزچاپ شد ولیکن تنها دو حرف .I.E به عبری بر آن حک شده بود (که اختصار learsI stre بود). این دو حرف برای تأکید بر حقوق شهرک نشینان صهیونیست ثبت شد اما به جای نوشتن کامل عبارت به این دو حرف بسنده شد تا حساسیت اعراب را برنینگیزانند. رهبران صهیونیست این راه حل را پذیرفتند (هر چند برخی «تندروها» اعتراض کردند).هنگامی که طرح تقسیم (که کمیته مالکیت در سال ۱۹۳۷ آن را صادر کرد) به «وایزمن[ . nameziW (۱۸۷۴ - ۱۹۵۲ م) دانشمند اسرائیلی و اولین رئیس جمهور اسرائیل. بعد از ۱۹۲۰ رهبر نهضت صهیونیست گردید. (فرهنگ معین)]داده شد، صحرای نقب را دربر نداشت. اما او این قانون را پذیرفت و افزود نقب به حال خودباقی می ماند و «هرگز حرکت نخواهد کرد» (یعنی در آینده امکان الحاق آن وجود دارد).هنگامی که برخی صهیونیست ها بر نپذیرفتن کتاب سفید اول و نپذیرفتن هیچ چیز جز منشوریهود اصرار ورزیدند، همین موضع تکرار شد. «وایزمن» بر اساس اصلِ «عمل بر اساس واقعیت موجود» به جای اصرار بر حداقل های صهیونیستی گفت: «کتاب سفید واقعیتی است موجود، ولیکن منشور چنین نیست».این حیله های لفظی فریبکارانه را استعمار طلبان انگلیس از پیش به کار برده اند. به هنگام صدور اعلامیه بالفور که فلسطین را سرزمین قومی ملت یهود برشمرد، صهیونیست ها به عنوان سازش تاکتیکی آن را پذیرفتند و حداقل های صهیونیستی مسکوت باقی ماند. این حیله ای است که لوید جورج نخست وزیر انگلیس پذیرفت، چون گفت: «هنگامی که زمان دادن سازمانهای نمایندگی به فلسطین فرا می رسد و یهودیان اکثریت مطلق ساکنان فلسطین می شوند، فلسطین کامنولث.Commonwealth [ ۱. ]

۱۳. رها کردن عرصه های خالی میان عناصر مختلف و ارتباط ندادن مقدمه ها با نتایج گفتمان:
 

صهیونیسم به عمد میان عناصر مختلف و نیز میان مقدمات و نتایج شکاف های وسیعی را ره می کند. لذا نتایج بدون مقدمه ها و مقدمات بدون نتایج ذکر می شوند و این عرصه ها خالی رهامی شود؛ در برابرِ برخی مسائل سکوت پیشه می شود، چون پرکردن و آشکار کردن آنهاممکن است موجب فاش شدن زود هنگام اهداف صهیونیستی گردد که شاید این عمل در این مرحله به صلاح نباشد. این تاکتیکی شناخته شده در دنیای سیاست است. پس از آنکه پروس دو منطقه آلزاس و لورین را ضمیمه خاک خود ساخت، شعار ساکنان این دو منطقه فرانسوی این بود: «نه درباره این دو منطقه سخن بگو و نه هرگز از اندیشیدن درباره آنها دست بردار!»بن هالبرن، تاریخ دان حوزه اندیشه حکومت یهود می گوید: یهودیان ییدیشی و یهودیان غرب اروپا بر ضرورت سکوت در مورد اندیشه حاکمیت یهود و شیوه های سیاسی تحقق آن توافق کردند. هرتصل در یادداشت های روزانه اش می نویسد: «نباید هر امری برای همگان آشکار گردد، باید تنها نتایج یا آنچه را که شاید فرد در یک بحث و جدل به آن نیاز دارد آشکارکرد». آحاد هاآم[ . ma-ahdahA (۱۸۵۶ - ۱۹۲۷ م) نامی است که نویسنده روسی «آشرگینزبرگ» به آن شهرت داشت. (ر.ک: موسوعةالیهود و الیهودیة و الصهیونیة، ج ۶، ص ۲۴۸)] نسبت به علنی کردن «دیدگاههای ما در مورد آینده فلسطین» هشدار داد چراکه در آن زمان چنین اقدامی خطر ساز بود و هنوز آینده ترکیه رقم نخورده بود.هنگامی که اصطلاح «حکومت» در کنگره اول صهیونیستی به بحث گذاشته شد و اصطلاح «سرزمین قومی» به کار رفت، هرتصل به همگان اطمینان داد که «جای نگرانی نیست، به هرحال مردم آن را «حکومت یهودی» خواهند خواند» و «نیاز به موشکافی و دقت نیست، چراکه همه مراد ما را در پرداختن به این کار می دانند، و هیچ دلیلی برای سخت تر کردن مأموریت کمیته اجرایی با پافشاری بر این ظرافت ها وجود ندارد». معنای سخنان هرتصل این است که هدف ناگفته صهیونیستی و طرح جامع و اساسی صهیونیستی یهودی را همگان می دانند وهمه خود را به آن پایبند می شمارند، اما نیازی به آشکار کردن آنها نیست.برخی «افراطی ها» در مواردی به روند سکوت و علنی نکردن پایبند نیستند، مثلاًجابوتنسکی در دوره قیمومیت اصرار داشت نام «ارتس یسرائیل» به طور کامل بر روی پول چاپ شود و از خواسته خود مبنی بر علنی سازی این موضوع که هدف صهیونیسم برپایی حکومت یهودی در کرانه های رود اردن می باشد دست نکشید. اما همان گونه که گفتیم

۱۴. نوسان عمدی و مستمر میان بالاترین سطوح تعمیم و تجرید و پایین ترین سطوح تخصیص:
 

صهیونیست ها در به کارگیری عبارات می کوشند به اقتضای شرایط از بیشترین سطوح تعمیم و تجرید به سوی کمترین سطح تخصیص حرکت کنند. از این رو هنگامی که بحث درباره یهود و افکار عمومی در غرب باشد، صورت کلی و مجرد از سرزمین مقدس موعود و حق ازلی در آن و وعدهءالهی ذکور در عهد قدیم را به خود می گیرد. در اینجا بحث بر سر تبعید به بابل و بازگشت از آن به عنوان شیوه ای تکرارپذیر و فشارهای وارده بر یهود و... است. همچنین ممکن است سخن از شهرک نشینان به عنوان نمایندگان تمدن غرب و پیشرفت و نیز سخن ازاینکه آنان فلسطین و فلسطینی ها را شکست دادند (در نتیجه حق آنان است که سرزمینی را که به آن حمله کرده اند باز پس گیرند) به میان آید. این بخشی از گفتمان استعماری انجیلی داروینی است که غربی ها آن را می فهمند. اما اگر روی سخن، گفتمان صهیونیستی با اعراب باشد.

۱۵. شمایل سازی برخی اصطلاحات و عبارات:
 

از حیله های اصلی صهیونیسم که ما آن را «شمایل سازی» اصطلاح یا عبارت می نامیم،عبارت است از تبدیل اصطلاحات به شبه شمایل ها، به طوری که اصطلاح، خود مبنای خویش می گردد و حقایق مرکب مانند شمایل انحصاری می شوند، به طوری که قابل مناقشه، بازنگری،مطالعه و یا پرسش نیستند. این چیزی است که زمانی برای دو عبارت «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین» و «مذاکرات رو در رو» رخ داد. در زمان حاضر اصطلاحاتی چون «روند صلح» و «صلح در برابر زمین» ظهور کرده اند.شاید از مهم ترین عبارات شمایل شده، عبارت «شش میلیون یهودی» باشد که فرض می شوداین عبارت بیانگر تعداد قربانیان نابودسازی یهود توسط نازی ها است. تنها پرسش در موردمیزان دقت این آمار نوعی کفر به شمار می رود و «انکار کشتار» نامیده می شود.

۱۶. رواج برخی تصویرها که واقعیت را انحصاری می کند:
 

در ارتباط با اقدام قبلی، یعنی شمایل سازی، تلاش می شود برخی تصویرهای مجازی رواج یابد که واقعیت را انحصاری و آن را به طرحی صهیونیستی ترجمه می کنند. اسرائیل درنده ترین حکومت است که بیشترین سلاح و قدرت نظامی را دارد، اما در تصویری که رواج می یابد باید اسرائیل صاحب حق و صلح طلب معرفی شود که از خویش دفاع می کند.تمامی اینها به تصویر مجازی داود و طالوت ترجمه شده، به طوری که اسرائیل، داوودکوچک است که تنها مجهز به منجنیق است. این داود برضد طالوت ددمنش و سراپا مسلح که به وی حمله ور شده می جنگد (جالب است که انتفاضه ۱۹۸۷ امور را واژگون کرد، چون فلسطینی ها مسلح به منجنیق بودند اما اسرائیلی ها طالوت سراپا مسلح بودند!).از دیگر تصاویری که رواج یافته تصویر اسرائیل به عنوان نماد دموکراسی غربی است. این امر مستلزم پنهان سازی تمامی اقدامات سرکوب گرانه و تروریستی آنان می باشد. همچنین ازدیگر تصویرها ارائه اسرائیل به عنوان الگوی تولید و شایستگی است. این نیز نیازمند پنهان سازی کمک های غرب است که به این جامعه گسیل می شود

۱۷. تغییر دستاویزها و گونه گون سازی آنها متناسب با تغییر مخاطب:
 

گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیستی و توان او در تغییر چهرهءآفتاب پرست صفتش، در تبلیغات صهیونیستی که به سرعت تغییر چهره می دهند آشکار می گردد. به عنوان مثال در مرحله پیش از اعلامیهء بالفور، تبلیغات صهیونیستی بر نیاز یهود به سرزمین قومی در هر نقطه از جهان،تأکید می کرد. با تعیین استراتژی امپریالیستی انگلیس و با تصویب طرح تقسیم حکومت عثمانی فقط فلسطین (نه جای دیگری) سرزمینی شد که یهودیان می توانند در آن زندگی کنند(«شمایل سازی»).قبل از سال ۱۹۴۸ م سخن از لزوم تقسیم فلسطین با اعراب بود؛ اما بعد از این تاریخ این سخن کاملاً محو شد. از این پس دیگر سخن از تقسیم، افراطگرایی و تروریسم و تهدیدکننده بقای یهودیان بود. با این حال مشاهده می شود تبلیغات صهیونیستی - اسرائیلی تا سال ۱۹۵۶ م موضع دفاع از یهودیت و حکومت یهودی را به خود گرفت بدون آنکه به صبغه قومی خود توجه کرده باشند.
منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقيقات اسلامي،نشر زمزم هدایت(1386)