نقش خانواده در توسعه ي کار آفريني زنان ايراني


 

تهيه و تنظيم: مهسا مظلومي رضواني




 

چکيده:
 

کارآفريني در جهان امروز به سرعت در حال پيشرفت است. کار آفريني زنان موضوع پر التهاب کشورهاست. گزارش سال 2002 کارآفريني جهان که توسط مرکز کارآفريني کافمن منتشر شده است، تأکيد مي کند کارآفريني زنان نقش برجسته اي در سلامت اقتصاد ملت ها دارد. از طرف ديگر تئوري اجتماعي بيان مي دارد که ساختارهاي اجتماعي، محيط کار، خانواده و زندگي اجتماعي ساختار يافته، بر روي دسترسي زنان به فرصت هاي شغلي تأثير داشته و بر عملکرد آنان موثر مي باشد. همچنين تبعيض شغل و انتظارات در مورد نقش هاي خانواده مي تواند زنان را در محيط هاي صنعتي محدود نمايد؛ به علاوه، اين موارد بر انگيزه ها، اهداف زنان و ريسک هاي مالي و تجاري آن ها نيز تأثير مي گذارد. در حال حاضر، زنان در کشور ما به عنوان نيمي از جامعه، نه تنها ديگر خانه نشين نيستند بلکه متقاضيان مهارت ديده و داراي تحصيلات عاليه اي هستند که از اين نظر بر مردان برتري يافته اند، به طوري که هم اينک بيش از 60 درصد از ظرفيت هاي دانشگاه ها را به خود اختصاص داده اند. با توجه به محدوديت هاي سرمايه گذاري از سوي دولت، اگر نگوييم کارآفريني تنها راه پيش رو است، دست کم يکي از مهمترين راه حل هاي معضل بيکاري زنان محسوب مي شود.
اما جامعه ي ما با پذيرش اين بينش که کار منزل براي زنان و کار بيرون براي مردان است و اولويت اشتغال براي مردان است (زيرا آنان نان آوران خانه هستند.) نيمي از آحاد جامعه را از صحنه هاي اقتصادي کشور حذف نموده اند.
لذا زنان کشور ما، نياز به الگوهايي دارند که آنان را در يافتن مسير مناسب زندگي کاري ياري دهد. براي ارائه ي چنين الگويي توجه به عوامل فرهنگي جامعه با در نظر گرفتن جايگاه اصلي زنان در خانواده ضروري به نظر مي رسد. در اين مقاله سعي شده است که با ارائه ي تعريفي از کارآفريني زنان و با استفاده از آخرين اطلاعات موجود از کارآفريني زنان در جهان، ضرورت و اهميت کار آفريني زنان تبيين گردد. سپس به بررسي تأثير خانواده در توسعه ي کارآفريني زنان در زمينه هاي الگوي نقش، تضاد نقش و تعادل زندگي کاري و شخصي زنان کارآفرين پرداخته و آن گاه با بيان نتايج تحقيقات انجام شده بر روي 140 زن کارآفرين ايراني در مورد ذکر شده با توجه به موانع موجود زنان کارآفرين، پيشنهادها و راهکارهاي لازم ارائه گردد.

تعريفي از کارآفريني از زنان
 

پرفسور لاوي دينا، زنان کارآفرين را اينچنين تعريف مي نمايد: شخصي که به تنهايي ، با مشارکت، يا از طريق ارث کسب و کاري را ايجاد کرده و يا پذيرفته و با قبول مسئوليت هاي اجتماعي و اداري و مالي، در اداره ي امور روزانه شرکت مي جويد. شخصي که خطرات مالي را به منظور ورود به کسب و کاري مي پذيرد و با خلاقيت و نوآوري، محصولات جديدي را ايجاد و توليدات جديد را گسترش مي دهد تا در بازار خريد و فروش بر رقبا غلبه يابد.
وضعيت کارآفريني زنان در جهان بر اساس آخرين آمار مرکز جهان کارآفريني (GEM) از بين 2/4 ميليارد نيروي کار در جهان، مردان 50 درصد بيشتر از زنان درگير امر کارآفريني هستند (13/9 درصد از مردان در مقايسه با فقط 8/9 درصد از زنان). اين نسبت در کارآفريني مبتني بر اين است که فرصت براي مردان بيشتر است. به هر حال عموماً مردان دو برابر زنان درگير فعاليت کارآفريني مي باشند، اما اين موضوع در هر کشور با کشور ديگر تفاوت دارد. چنانچه در کشورهاي در حال توسعه حضور زن و مر در کارآفريني، تقريبا برابر است؛ (مانند: تايلند، چين، آفريقاي جنوبي و مکزيک) اما در کشورهاي اروپايي و کشورهاي توسعه يافته اين نسبت، 3 به 1 است (مانند کرواسي، سنگاپور، ژاپن).
از ميان 37 کشور در بررسي هاي (GEM) کار آفريني زنان در ژاپن از 6/. درصد (6 از 1000) به 18/5 درصد (185 در 1000) در تايلند متغير است. با وجود آن که تعداد زنان کارآفرين در جهان افزايش مي يابد، اما سهم زنان در کارآفريني، هنگامي که با نرخ مشارکت آن ها مقايسه مي شود، پايين است. به عنوان مثال، نسبت زنان کارآفرين تقريباً 30 درصد تعداد کارآفرينان در دنياي غرب را تشکيل مي دهند. با آن که بيش از 40 درصد از استخدام شدگان را زنان تشکيل مي دهند.
اما به هر صورت کارآفريني زنان در همه جاي جهان در حال گسترش است. مطالعات نشان داده است، کسب و کارهايي که مالکشان زنان هستند بين يک چهارم تا يک سوم کسب و کارهاي اقتصاد رسمي را در جهان شامل مي شوند و احتمالا نقش مهمي در بخش هاي رسمي اقتصاد ايفا مي کنند.

ضرورت و اهميت کارآفريني زنان
 

زنان در کشورهاي رو به توسعه، اميد اول براي ارتقاء خانواده ها و رشد و توسعه ي کشورهاي خود محسوب مي شوند. موفقيت زنان در کارآفريني در جوامع نه تنها سبب سودهاي اقتصادي مي شود، بلکه منافع اجتماعي و فرهنگي هم ايجاد مي نمايد.
زنان به دلايل متعدد از جمله بيکاري و کاهش دستمزدها و نارضايتي از شغل قبلي وارد کارآفريني مي شوند؛ چنانچه کار آفريني راهي براي برون رفت از بيکاري معمول است. با توجه به آمارهاي رسمي در سال هاي اخير، سهم اشتغال زنان ، فقط 14 درصد است و نرخ بيکاري در ميان زنان خصوصاً نيروي تحصيل کرده افزايش قابل توجهي داشته است. نرخ بيکاري در سال 1383، حتي بسيار فراتر از متوسط نرخ بيکاري در کشور است.
لذا بنا به ضرورت توسعه ي سهم زنان در اقتصاد ملي و مقابله با بحران بيکاري زنان ضروري است که شرايط لازم براي توسعه و کارآفريني زنان فراهم گردد. تا زنان با ايجاد کسب و کار و فرصت هاي شغلي براي خود و ديگران بتوانند معضل کنوني جامعه را پايان بخشند.

الگوي نقش و تأثير آن در کارآفريني زنان
 

از جمله عواملي که از تجارب فرد ناشي مي شود، مي توان به همنشيني با افرادي اشاره کرد که مي توانند تأثير به سزايي در تصميم فرد به کارآفرين شدن داشته باشند که به اين عامل الگوي نقش گفته مي شود.
خانواده و دوستان نيز به عنوان الگوهاي نقش براي کارآفرين شدن مؤثر مي باشند، تأثير زمينه هاي خانوادگي و نقش پدر و مادر بر روي کار آفرينان به طور اخص سهم مي باشد. کارآفريناني که خانواده شان کارآفرين بودند، کارآفريني شان با کار آفريني خانواده شان رابطه ي مستقيم دارد، به اين گونه رفتار و مشخصه ي والدين تأثير مثبتي ايجاد مي نمايد و براي کودکان الهام بخش است. خانواده به خصوص پدر و مادر نقش مهمي در ايجاد يک تصور باور نکردني و عمومي از کارآفريني در ذهن فرزندان خود دارند. تحقيقات نشان مي دهد که اغلب کارآفرينان داراي پدرهاي خوداشتغال هستند.
چنين پدراني اغلب الگوي فرزندان خود قرار گرفته و ويژگي هاي کارآفرينانه از قبيل استقلال، اعتماد به نفس و انعطاف پذيري را مستقيم و غيرمستقيم به آن ها مي آموزند. تحقيقات نشان مي دهد که اين تاثيرات با حضور يک مادر کارآفرين بسيار تشديد شده است. تضاد نقش زنان کار آفرين و تعادل برقرار کردن بين کار و زندگي شخص ارزش ها و اولويت هاي مردان و زنان هنگام شروع کار متفاوت است. کارآفرينان زن بيش از مردان به رفاه خانواده و فرزندان خود اهميت مي دهند. اين امر تضاد را بين ارزش هاي کار و خانواده به وجود مي آورد. کارآفرينان زن، به ميزان زيادي، بين ارزش هاي کار و ارزش هاي خانواده تضادي قائلند، لذا آنان به ارزش هاي کلي و توازن در خانواده اهميت بيشتري مي دهند تا رشد و درآمد در کسب و کار.

موانع و مشکلات خانوادگي زنان در کارآفريني
 

در گسترده اي که در آن زنان کارآفرين با موانع ساختاري، در عرصه هاي کسب وکار، مواجه مي شوند، اين موانع تأثير قابل توجهي بر روي عملکرد و سرمايه گذاري آنان دارد.
زنان هنوز هم مسئوليت هاي اوليه ي (خانه داري) خود را به خاطر محبت و دوستي و صميميت به خانواده قبول مي کنند. درنتيجه پذيرفتن بسياري از فرصت هاي شغلي و تجاري تا زماني که بچه هاي آن ها بزرگ شوند به تعويق مي افتد و به همين دليل زنان عموماً از سال هاي زيادي را که به عنوان خانه دار صرف نموده اند و به طور مشخصي سبب عدم مزيت آن ها شده است، بي اطلاعند.
بدون حمايت بزرگ خانواده، به سختي کسي مي تواند تصميم خود را به مرحله اجراء بگذارد، خصوصاً در مورد زناني که مي خواستند کسب و کاري شروع نمايند و اجازه ي آن را نداشتند. زنان که در جستجوي تأمين مالي بودند با آنکه اکثرا توسط شوهران خود حمايت مي شوند، توسط بقيه ي اعضاء خانواده دلسرد مي شدند؛ به خصوص مورد انتقاد خانواده ي شوهر قرار مي گرفتند.
کساني که به دنبال رضايت خود بودند، معمولا با مخالفت همسر و خانواده ي همسر خود روبرو مي شوند؛ زيرا آن ها فکر مي کردند زنان مسئوليت هاي خود را در منزل انجام ندهند و يا در انجام آن کوتاهي کنند. درنتيجه بعضي از زنان نتوانستند کاري را شروع نمايند. زنان کارهايي را انتخاب مي نمايند که بتوانند ساعات زيادي را صرف انجام کارهاي خانواده يا کسب و کارهايي درآمد زا نمايند و نياز به پايه گذاري کارهايي دارند که متناسب با برنامه هاي روزانه شان باشد که عبارت است از کارهايي مانند کسب و کارهاي خانگي قابل تنظيم در بخش هاي سنتي و کارهاي زنانه ( چنين کارهايي مستلزم مهارت کم و همچنين فعاليت زياد است. سود کمي دارد و يا اصلاً سودي دربر ندارد.)

نتايج تحقيقات در ايران
 

نتايج حاصل از تحقيق انجام شده بر روي 140 زن کارآفرين ايراني نشان مي دهند که خانواده و وقايع مهم مانند فوت همسر، طلاق، بيماري همسر و ... در کارآفريني زنان مؤثر است.
همچنين، زنان عواملي چون چند مسئوليته بودن، محدوديت هاي مسافرت، تفکيک فعاليت ها (کارخانه براي زنان و کار بيرون براي مردان) و عدم تصرف در دارايي هاي خود را از موانع و مشکلات خانوادگي خود مي دانستند.
با توجه به نتايج تحقيق و مطالعات انجام شده پيشنهادهاي زير ارائه مي گردد:

پيشنهادات
 

- فرهنگ سازي در تغيير نگرش جامعه نسبت به توانمندي اشتغال زنان در تأمين نيازها و رفاه خانواده
- تأثيرپذيري از اعضاء موفق خانواده به عنوان الگوي نقش و به کارگيري تجربيات آنان.
- تأثيرپذيري مثبت از اتفاقات ناگوار
- ايجاد تسهيلات و خدماتي در انجام امور منزل
- انتخاب نوع فعاليت ها با توجه به ارزش ها و هنجارهاي خانواده
- مشارکت خانوادگي و استفاده از محارم در کسب و کار در مواردي که تعصبات خاصي در اين زمينه وجود دارد.
- کسب دانش مذهبي توسط زنان، به منظور تحقيق و تفحص درباره ي دستورات و نگرش مذهب به کسب و کار زنان مسلمان.
- ايجاد فضاي امن براي بروز خلاقيت هاي زنان.
منبع: نشريه بانو شماره 32