با كمك مشاور مثلث موفقيت را بسازيم


 

نويسنده:مهناز اسماعيلي
كارشناس علوم تربيتي



 
دليل مراجعه نكردن بسياري از زوج ها به مشاور، ترس از گفته ها و را ه حل هايي است كه مشاور به آنها ارائه مي كند. همه ي ما يكي از اصلي ترين دلايل مراجعه به مشاور خانواده را، وجود يا شروع اختلاف در زنگي مشترك مي دانيم و تا زماني كه كارد به استخوان نرسد، به مشاور فكر نمي كنيم. عجيب تر اينكه، گاهي حتي تيغ تيز مشكلات، گوشت و پوست مان را پاره پاره مي كند، اما باز هم از مشاور، روانشناس و روانپزشك كمك نمي گيريم. شايد مي ترسيم كه ديگران به ما انگ ديوانگي، افسردگي، شكست و... بزنند و همين ترس مسخره، موجب مي شود همين طور ادامه بدهيم تا به آخر خط برسيم. هر چند در اغلب موارد دليل مراجعه ي زوج ها به مشاور، بروز اختلاف در زندگي آنهاست، اما مشورت با مشاور، روانشناس و روانپزشك نبايد فقط محدود به زمان بروز اختلاف شود. در واقع مشاور مي تواند مانند يك دوست، همواره همراه مان باشد و ما را براي زندگي بهتر و نه لزوماً حل اختلاف،‌ ياري كند. در اين مقاله به مشاوره و زمان مناسب آن و دلايل و ضرورت هاي كمك گرفتن از مشاور بيشتر آشنا مي شويم. درست است كه هزينه ي مراجعه به مشاور در مقايسه با درآمد بسياري از ما بالاست، اما وقتي براي ادامه ي مسير زندگي اين قدر از نظر روحي-رواني خسته و افسرده ايم كه توان برداشتن حتي يك قدم ديگر را نداريم، بايد چه كار كنيم؟
متأسفانه در كشور ما برخلاف بسياري از كشورهاي جهان، اين هزينه ها، لوكس و تجملي به نظر مي رسد و به همين دليل بسياري از مردم ما (به ويژه زوج هاي جوان) با وجود مشكلات فراوان به مراكز مشاوره مراجعه نمي كنند. اما فراموش نكنيم اگر هزينه كردن بتواند (كه حتماً هم مي تواند) مشكلات زندگي مشتركمان را برطرف كند، بايد با كاستن از مخارج غير ضروري، هزينه ي مراجعه به مشاوره را تأمين كنيم.

مشاور ترسناك نيست
 

شايد اين حرف كمي عجيب به نظر برسد، اما بررسي ها نشان مي دهد بعضي از زوج ها به دليل ترس از مشاوره به مشاور مراجعه نمي كنند! اين افراد عقيده دارند گفته هاي مشاور و تعيين خط مشي مشخص براي آنها، آزادي عمل شان را سلب مي كند و همين سلب آرامش و آسايش ناشي از عمل به گفته هاي مشاور، زندگي زناشويي را بيش از پيش دچار مشكل مي كند. ترديدي نيست كه با مراجعه به مشاور، راهكارهاي جديدي از سوي مشاور براي رفع مشكلات زندگي ما ارائه مي شود، اما اين راهكارها به هيچ وجه عاملي براي سلب آرامش و آسايش نيست. دليل آن هم اين است كه اولاً اين راهكارها به صورت پيشنهاد مطرح مي شوند و ما مي توانيم با مشورت بيشتر و در ميان گذاشتن نظراتمان با مشاور، بهترين راهكار را انتخاب كنيم. در ثاني اگر قرار بود زندگي ما با رفتارها و قوانيني كه در حال حاضر به آنها پايبند هستيم به خوبي ادامه يابد، مشكلي در زندگي مان به وجود نمي آمد كه براي رفع آن از مشاور كمك بخواهيم. پس بايد تغيير كنيم. مشاور بر اساس اطلاعات و داده هاي ما، راهكارهاي رفع مشكل را ارائه مي كند، پس ترس از شكست مجدد، ناكارآمدي راهكارهاي مشاور، سلب آسايش و آرامش به دليل عمل به راهكارهاي مشاور و ترس و اضطراب بي دليل است. براي آنكه پس از مراجعه به مشاور بهترين نتيجه را بگيريم دو نكته را از ياد نبريم:
1-مراجعه به مشاور باعث سلب آرامش و آسايش ما نمي شود، بلكه به زندگي و رفتارهاي نادرست ما جهت مي دهد و آنها را اصلاح مي كند.
2-شكست مجدد پس از مراجعه به مشاور، زماني رخ مي دهد كه مشكلات را به درستي با مشاور در ميان نگذاريم. اطلاعات نادرست يا ناقص ما، مشاور را سردرگم مي كند. بدون ترس و خجالت همه ي آنچه را كه بايد بازگو كنيم، با مشاور در ميان بگذاريم.

چه وقت مشاور را ببينيم؟
 

بعضي از ما آن قدر تعلل مي كنيم تا كار به جاي باريك برسد و بعد سراغ دوا و درمان مي رويم. اين دست دست كردن و تعلل بي دليل، براي حل مشكلات روحي-رواني بيشتر ديده مي شود؛ شايد چون پوسيدن و خرد شدن اعصابمان را نمي بينيم! بنابراين لازم است تا به محض قرار گرفتن در هر يك از اين شرايط، در اولين فرصت از مشاور كمك بگيريم:
-تصميم به آغاز زندگي مشترك؛ حتي اگر هيچ مشكل خاصي احساس نمي كنيم.
-در سال هاي نخست ازدواج، پنج تا هشت سال اول زندگي حساس ترين دوره ي زندگي مشترك است.
-تولد نوزاد يا تصميم به انتخاب كودكي به عنوان فرزند خوانده.
-پذيرش نقش پدر يا مادر خواندگي.
-نازايي زن يا مرد.
-ابتلا به بيماري هاي حاد و خاص، اعم از جسمي يا روحي-رواني.
-شروع دوران يائسگي.
-خيانت يا ترك زندگي مشترك، توسط يكي از طرفين به هر دليلي.
-جدايي، اعم از جدايي قانوني (طلاق) يا جدايي عاطفي (طلاق عاطفي).
-مشكلات اقتصادي؛ به ويژه اگر تأثير شديدي بر روند عادي زندگي گذاشته باشند.
-مشكلات مختلف اعم از اختلاف در مسائل جنسي، تفاوت هاي فرهنگي، فردي و اجتماعي و هر نوع ناهماهنگي در زندگي مشترك.

انتخاب مهم است
 

روانشناسان معتقدند شرط اول و مهم قبول حرف و راهنمايي كسي، اطمينان به اوست. درباره ي مسائل درماني (اعم از روانپزشكي يا پزشكي) اطمينان مراجع به پزشك يا مشاور، نكته ي حائز اهميتي است و تأثير بسزايي در روند درمان بيمار دارد. بنابراين بايد مشاورمان را انتخاب كنيم. مشاور بايد در ما احساس امنيت، اعتماد و آرامش ايجاد كند؛ در غير اين صورت مطمئن باشيم كه از مشاوره نتيجه يي نخواهيم گرفت. در اينكه همه ي مشاوران، روانشناسان و روانپزشكان به كارشان مسلط هستند،‌ شكي نيست، اما مهم برقراري ارتباط دو طرفه بين بيمار و درمانگر است. اين انتخاب مي تواند با كمك گرفتن از افراد مورد اطمينان مثل دوستان و اقوامي كه قبلاً به مشاور مراجعه كرده اند يا با كسب اطلاعات از مراجعان مشاور صورت بگيرد.

چند بار مراجعه كافي است؟
 

معمولاً براي اغلب زوج ها، هفته يي يك بار وقت مشاوره تعيين مي شود. استاندارد دفعات مراجعه نيز بين دوازده تا بيست جلسه و زمان معمول نيز بين يك تا يك و نيم ساعت در هر بار مراجعه است. اما اين زمان ها و دفعات قراردادي است و اصل،‌ تشخيص مشاور است. تشخيص نحوه ي مراجعه (تك نفري يا دو نفري) نيز به عهده ي مشاور است. بنابراين پس از انتخاب مشاور و مراجعه، كاملاً با مشاور و تصميم هاي او هماهنگ شويم تا بتوانيم به بهترين نتيجه در حداقل زمان ممكن برسيم.

چه مي گوييم و چه مي شنويم؟
 

هر چند هر يك از مشاوران روش هاي خاصي براي خود دارند و گفت و گو با مراجعان را به شيوه ي خاص خود آغاز مي كنند،‌ اما يكي از شاخص ترين روش هاي شروع، پرسش و پاسخ هاي رد و بدل شده بين مشاور و مراجع است. از شاخص ترين پرسش ها مي توان به اين موارد اشاره كرد:
-«دليل انتخاب همسر»:‌ هدف از اين پرسش آگاهي از معيارهاي زن و شوهر براي انتخاب طرف مقابل است. اين آگاهي به مشاور كمك مي كند تا با روحيه ي ما بيشتر آشنا شود.
-گفت و گو درباره ي مشكل يا مشكلاتي كه زندگي زناشويي ما را دچار التهاب و تلاطم كرده است. دقت كنيم تا به درستي و به دور از هر گونه خجالت، مسائل را با مشاور در ميان بگذاريم. در غير اين صورت با ندادن اطلاعات كافي يا دادن اطلاعات نادرست و ناقص، مشاور را گمراه مي كنيم.
-پرسش درباره ي ويژگي ها، نقص ها و خصوصيات رفتاري خود و همسرمان.
-نقاط ضعف و قوت زندگي مشترك مان.
-پرسش درباره ي گذشته ي ما و همسرمان در دوران مجردي.
-كسب اطلاعات درباره ي ساير روش هاي درماني كه پيش از اين انجام داده ايم. (اعم از درمان هاي دارويي يا روان درماني يا مشاوره يي)
و در نهايت اينكه مراجعه به مشاور، روانپزشك و روانشناس، نيمي از راه درمان و از ميان برداشتن مشكلات است. نيم ديگر، ما و رفتارهاي ماست كه مي تواند برنامه و راهكارهاي ارائه شده توسط مشاور را به نتيجه برساند. بنابراين زن و شوهر و مشاور سه رأس يك مثلث هستند كه بايد با همكاري هم، مثلث موفقيت را بسازند.
منبع: نشريه 7 روز زندگي شماره 83