تمرکز در کار و غلبه بر خستگی


 

نویسنده: حسن مانیان
منبع اختصاصی:راسخون




 

چکیده
 

هر انسانی برای پیشرفت بهتر فعالیت ها و اعمال روزمره خود نیازمند به تمرکز است. این تمرکز حاصل نمی شود الا این که شخص از خستگی و کوفتگی و کسالت به دور باشد. برای رفع خستگی و دست یابی به تمرکز واقعی، سپس تصمیم گیری بجا و عمل صحیح و در نهایت، موفقیت، نیازمند به بررسی دو مقوله تمرکز و خستگی در کنار یکدیگر می باشیم. بدین خاطر برای آگاهی بیشتر و تسلط بهتر به مباحث زیر می پردازیم: چرایی و چگونگی «نه» گفتن به اطرافیان، آینده نگری، منع کامل-گرایی، شناخت بهانه های تنبلی، استفاده از ضیق وقت، نوشتن اهداف، تنظیم خواب و خوراک و...
کلید واژه: تمرکز، خستگی، تنبلی، تفکر، وقت.

مقدمه
 

زمان به هر حال خواهد گذشت، تنها پرسش که مطرح می شود این است که چگونه از وقتتان استفاده کنید و در پایان هفته ها و ماه هایی که می گذرند به کجا قرار است برسید. و جایی که در آخر به آن می رسید عمدتاً بستگی به میزان توجهی دارد که به عواقب احتمالی اعمال خود، در کوتاه مدت معطوف می دارید. فکر کردن مدام در مورد نتایج بالقوه انتخاب ها، تصمیمات و رفتارهایتان یکی از بهترین راه-هایی است که از طریق آن می توانید اولویت های خود را در کار و زندگی فردی تان تعیین نمایید.

احادیثی چند در مورد شاد بودن
 

چون مقدمه تمرکز بیشتر و دوری از ملال و خستگی، شاد بودن است، ابتداءً چند حدیث درباره شادی ارائه می کنیم:
حضرت رسول اكرم (ص) می فرمایند: «مؤمن شوخ و شاداب است.» (1)
حضرت على (ع) می فرمایند: «شادمانى، گشايش خاطر مى‏آورد.» (2)
نیز می فرمایند: «اوقات شادى، غنيمت است.» (3)
باز در جایی دیگر می فرمایند: «هركس شادى‏اش اندك باشد، آسايش او در مرگ خواهد بود.» (4)
امام رضا (ع) می فرمایند: «كوشش كنيد اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتى براى عبادت و خلوت با خدا، زمانى براى تأمين معاش، ساعتى براى معاشرت با برادران مورد اعتماد و كسانى كه شما را به عيب‏هايتان واقف مى‏سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتى را هم به تفريحات و لذايذ خود اختصاص مى‏دهيد و از شادى ساعت‏هاى تفريح، نيروى لازم براى عمل به وظايف وقت‏هاى ديگر را تأمين كنيد.» (5)
‏يكى از صحابيان از رسول خدا (ص) پرسيد: «آيا اگر با دوستان خود شوخى كنيم و بخنديم، اشكالى دارد؟» حضرت فرموند: «اگر سخن ناشايستى در ميان نباشد، اشكالى ندارد.» (6)

فقط یک کار، نه چند کار
 

هاریس در کتاب «برنده ها و بازنده ها» می گوید: برنده ها حواس خود را متمرکز می-کنند و بازند ها حواسشان را می افشانند. درست به همان گونه که اگر اشعه خورشید را از یک عدسی یا هر چیز دیگری به طور متمرکز به جایی بتابانید تولید آتش می کند، مهارت های معمولی هم اگر هدفمند باشند اعجاز می کنند. به عبارت دیگر، متنوع ساختن فعالیت ها یعنی افشاندن، ضایع کننده وقت و مهارت هاست. امرسون موضوع را با زدن شاخه و برگ های اضافی یک درخت توضیح می دهد؛ می گوید درست به همان شکل که یک باغبان با زدن شاخه های اضافی تمام نیروی درخت را در چند شاخه باقی مانده متمرکز می سازد، شما هم باید در هر لحظه تنها به یک موضوع فکر کنید. هدف های روز خود را به دو یا سه مورد محدود کنید. وینس لومباردی گاه مورد انتقاد قرار می گرفت که بازیکنان تیمش را به انجام چند حرکت محدود می کند. اما لومباردی معتقد بود که حتی اگر با قهرمانان برجسته سروکار داشته باشید، توجه به چند حرکت محدود و احاطه کامل بر آن ها بهتر از داشتن امکان انتخاب از میان حرکات بسیار متنوع و مختلف است. لومباری معتقد بود که با تنوع زیاد، داشتن شیوه تهاجمی دشوار است. احتمالاً شما هم تا کنون بارها به حیرت دیده اید که هر آینه زمان محدودی برای انجام کار خود تعیین کرده اید و یا در مواقعی که تحت تأثیر بحران موجود همه نیرو و توجه خود را به یک فعالیت واحد اختصاص داده اید، حاصل کارتان بسیار چشمگیر بوده است. در برخورد با همه کارها از این سیاست استفاده کنید و از نتیجه آن متحیر شوید. صرف نظر از مبحث افشاندن باید از این شاخه به آن شاخه پریدن هم خودداری کنید.
موضوع مورد نظر من عادت نیمه تمام گذاشتن کارهاست؛ منظور این است که تا کاری را تمام نکرده اید به امور دیگر نپردازید و به عبارت دیگر مانند پروانه نباشید که هر لحظه روی یک گل می نشیند. از آن گذشته، به راحتی، کاری را ناتمام به بعد موکول نکنید.
کالوین کولیج می گوید: «در دنیا چیزی نیست که جای مداومت را بگیرد، نه استعداد، که افراد مستعد ناموفق زیاد داریم و نه نبوغ که ناموفق بودن نابغه-ها ضرب المثل شده است. تحصیل تنها هم کافی نیست؛ دنیا پر از تحصیل کرده های بی نام و نشان بی استفاده است. تنها مداومت و عزم جزم هستند، که قدیر و قادرند.» (7)
برای آن که بتوانید تمرکز خود را روی مهمترین کارهایتان حفظ نمایید تا آنها را طبق برنامه به پایان برسانید سه سؤال وجود دارد که می توانید مرتباً از خود بپرسید. سؤال اوّل این است: «با ارزش ترین فعالیت های من کدامند؟» به بیان دیگر، بزرگ ترین کاری که باید انجام بدهید تا بیشترین نقش را در پیشبرد اهدافتان ایفا نمایید، کدامند؟ این یکی از مهم ترین سؤالاتی است که باید از خود بپرسید و به آن پاسخ دهید. با ارزش ترین فعالیت های شما کدامند؟ ابتدا این سؤال را از خودتان بپرسید، سپس از اطرافیان، آن را سؤال نمایید. قبل از آغاز کار باید مانند لنز دوربین نسبت به با ارزش ترین فعالیت های خود به طور واضح و روشن متمرکز باشید.
دوّمین سؤالی که مرتباً باید از خود بپرسید این است: «کدام کار است که اگر من و تنها من، به خوبی انجام دهم یک تحول اساسی ایجاد خواهد نمود؟» این سؤال متعلق به پیتر دراکر استاد مدیریت است. این یکی از بهترین پرسش ها برای دست-یابی به کارایی فردی است. کدام کار است که شما و تنها شما، می توانید آن را انجام دهید و اگر آن را به خوبی انجام دهید یک تحول اساسی ایجاد می نمایید؟ این کاری است که تنها شما قادر به انجام آن می باشید و اگر شما آن را انجام ندهید فرد دیگری آن را انجام نخواهد داد. اما اگر شما آن را انجام دهید و آن را به خوبی انجام دهید یک تحول اساسی در زندگی و کارتان ایجاد خواهد نمود. این چه کاری است؟ هر ساعت از روز می توانید این سؤال را از خود بپرسید و یک پاسخ صریح و روشن برای آن وجود خواهد داشت وظیفه شما این است که این پاسخ را پیدا نموده و قبل از انجام هر کاری این کار را شروع نمایید.
سوّمین سؤالی که می توانید از خود بپرسید این است: «بهترین استفاده ای که در حال حاضر می توانم از وقتم بکنم چیست؟» این سؤال پرسش کلیدی مدیریت زمان است. پاسخ آن کلید غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به فردی بسیار فعال و کارآمد می باشد. هر ساعت از روز پاسخی برای این سؤال وجود خواهد داشت. مدام این سؤال را از خود بپرسید و همواره پاسخ آن هر چه که بود همان کار را انجام دهید.
کارهایی را که اول باید انجام شوند همان ابتدا انجام دهید و هرگز در این مرحله به کارهایی که در اولویت های بعدی هستند نپردازید. همان طور که گوته می گوید: «کارهایی که اهمیت بیشتری دارند هرگز نباید قربانی کارهایی شوند که اهمیت کمتری دارند.» هر اندازه پاسخ شما به این سؤال صحیح تر باشد، آسان تر می توانید اولویت ها را مشخص نموده، بر تنبلی غلبه نمایید و فعالیتی را آغاز کنید که با انجام آن به بهترین نحو از وقت خود استفاده نموده اید.
 
اُریسون سووت ماردِن می گوید: «میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بسته به این است که تا چه اندازه می تواند نیروهایش را در یک سو متمرکز سازد».
نشانه تفکر برتر یک انسان این است که بتواند پیش بینی درستی نسبت به نتیجه انجام دادن یا ندادن یک کار داشته باشد. نتایج بالقوه هر کار یا فعالیتی عامل تعیین کننده اهمیت واقعی آن برای شما می باشد. با این شیوه ارزیابی اهمیت کار می توانید مشخص کنید که در حقیقت، سخت ترین کار شما کدام است؟
دکتر ادوارد بانفیلد از دانشگاه هاروارد، پس از پنجاه سال تحقیق و بررسی به این نتیجه رسید که داشتن «دید بلند مدت» مهم ترین عامل پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی در آمریکاست. ثابت شده که داشتن دید بلند مدت مهم تر از پس زمینه خانوادگی، تحصیلات، نژاد، هوش و استعداد، ارتباطات و در واقع هر عامل دیگری تعیین کننده موفقیت شما در کار و زندگی می باشد. نگرش شما نسبت به زمان یا «افق زمانی شما» تأثیر شگرفی بر رفتار و انتخاب های شما دارد. افرادی که نگرش بلند مدّت نسبت به زندگی و کارهایشان دارند نسبت به کسانی که خیلی کم در مورد آینده خود فکر می کنند همواره قادرند بسیار بهتر در رابطه با زمان و فعالیت هایشان تصمیم گیری نمایند.
«تفکر دراز مدت، تصمیم گیری های کوتاه مدت را بهبود می بخشد.»
افراد موفق در مورد آینده خود جهت گیری روشنی دارند؛ آنها در مورد پنج، ده و بیست سال آینده خود فکر می کنند و انتخاب ها و رفتارهای خود را در زمان حال مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند تا اطمینان حاصل کنند که با آینده بلند مدتی که مورد نظرشان می باشد هماهنگ است.
در کارتان، داشتن ایده ای روشن از آن چه واقعاً در دراز مدت برایتان مهم می-باشد شما را قادر می سازد که بهتر در رابطه با اولویت های کوتاه مدت خود تصمیم گیری نمایید. طبق تعریف: کارهای مهم به طور بالقوه نتایج دراز مدت دارند اما کارهای غیر مهم پیامدهای دراز مدت بسیار اندک دارند و یا اینکه اصلاً پیامدی ندارند. قبل از آغاز هر کاری ابتدا از خود بپرسید: «نتایج بالقوه انجام دادن یا ندادن این کار چه خواهد بود؟»
«آینده نگری بر کارهای فعلی ما تأثیر می گذارد و در اغلب موارد تعیین کننده آنها می باشد.»
هر اندازه اهداف آینده شما روشن تر باشد تأثیر آن بر روی فعالیت های فعلی تان بیشتر خواهد بود. با داشتن یک نگرش بلند مدتِ روشن و مشخص، بیشتر می توانید فعالیتی را که در حال حاضر پیش رو دارید ارزیابی نمایید و اطمینان حاصل کنید که آیا این فعالیت با آن چه هدف نهایی شماست و می خواهید در آخر به آن برسید تطابق دارد یا نه؟
افراد موفق کسانی هستند که لذت های کوتاه مدت را به تعویق می اندازند تا بتوانند از نتایج بسیار بزرگ ترِ دراز مدت بهره بگیرند. بر عکس، افراد ناموفق، بیشتر در مورد لذّت های کوتاه مدت و آنی فکر می کنند و به آینده خود کمتر توجه دارند.
دنیس ویتلی (سخنران معروف) می گوید: «انسان های ناموفق به کارهایی می پردازند که رفع کننده تنش ها و ناراحتی هاست در حالی که افراد موفق به کارهایی می-پردازند که آنها را به هدفشان می رساند.» به عنوان مثال، زود سر کار رفتن، مطالعه مدام در زمینه مربوط به شغلتان، شرکت در کلاس هایی که مهارت های شما را بالا می برد و تمرکز بر روی کارهایی که در صرفه شما ارزش بالایی دارند، همگی تأثیر مثبت چشم گیری بر آینده شما خواهد داشت. از طرف دیگر، در آخرین لحظه سر کار رفتن، روزنامه خواندن، قهوه نوشیدن و سرگرم صحبت شدن با همکاران ممکن است در کوتاه مدت، جالب و لذت بخش به نظر آید اما به طور قطع در آینده به عدم پیشرفت، دست نیافتن به اهداف و درجا زدن منجر می شود.
اگر کار یا فعالیتی بالقوه نتایج مثبت فراوانی دارد آن را در اولویت بالا قرار داده و بلا فاصله شروع به انجام آن نمایید. همچنین اگر کاری بالقوه نتایج منفی فراوانی دارد انجام ندادن آن نیز باید در اولویت بالا قرار بگیرد. کار شما هرچه سخت باشد، قاطعانه تصمیم بگیرید که قبل از هر کاری آن را انجام بدهید.
انگیزه باید علتی داشته باشد. هنگامی که عمل یا رفتاری را به وضوح برای خود تعریف کردید هر اندازه که تأثیر مثبت بالقوه آن بر روی زندگی تان بیشتر باشد انگیزه شما برای غلبه بر تنبلی و انجام سریع آن کار، بیشتر خواهد بود. اگر به طور مدام کارهایی را که می توانند تغییر عمده ای در محل کارتان و به طور کل، در زندگی تان ایجاد کنند آغاز نموده و آنها را به اتمام برسانید، می-توانید تمرکز خود را حفظ نموده و پیشرفت نمایید.

گفتن «نه»
 

اغلب اوقات یکی از علل کم وقتی ما این است که گفتن یک کلمه دو حرفی به نام «نه» را یاد نگرفته ایم. در بسیاری از اوقات با آن که به انجام کاری راغب نیستیم، صرفاً چون نه گفتن را نیاموخته ایم بدون هرگونه ابراز وجود، هر خواهش را می پذیریم و از کنار اولویت های خود بی تفاوت می گذریم و گرفتار می شویم، اما دیگر کار از کار گذشته است.

آینده نگری
 

یکی از اشتباهات بزرگ ما این است که به حوادث گذشته و این که چه باید می شد، بیش از اندازه بها می دهیم و به اکنون و این که چه می تواند بشود توجه نمی-کنیم.

عدم کامل گرایی
 

یکی از مظاهر کامل گرایی، انجام ندادن کارهاست.

استفاده از یادداشت
 

- فردا یعنی هرگز!
- مهم امروز است.
- تنبلی مانع موفقیت است.
- فعالیت بر کم کاری پیروز می شود.
- تنها در مدت دو روز، فردا دیروز می شود.
- وقت طلاست.
- هرطور می توانی انجام بده.
- به حالا عادت کن.
- صبر برای چه؟
- تأخیر مکن؛ امروز تمامش کن.
- فردای خوشی داشته باشی؛ کار امروز را امروز انجام بده.
- اگر امروز نه پس کی؟
- امروز یا انجام بده یا بباز!
- اشخاص به عمر، ناکام نمی شوند؛ ناکام می شوند زیرا کاری را که قصد داشته-اند، انجام نمی دهند.
- امروز را به خوبی کار کن.
- زندگی از انگشتان تو نشت می کند.
- قبل از غروب کارت را تمام کن.
- شما وقت پیدا نمی کنید؛ آن را خَلق می نمایید.
- فقط کار کن.
- به جای وقت گذرانی کارت را انجام بده.
- بگذار که اتفاق بیفتد.
- تنها بی فکرها تنبلی می کنند.
- دیروز چک باطل شده است؛ فراموشش کن.
- فردا چک وعده دار است؛ روی آن حساب نکن.
- امروز چک نقدی است؛ از آن استفاده کن.
- امروز تنها هدیه ای است که می توانم ارزانی خود کنم.
- چرا فردا، همین امروز انجام بده.
- تلاش کردن و شکست خوردن، بهتر از کاری انجام ندادن و موفق نشدن است.
- شروع کردن، نیمی از موفقیت است.
- غبار را از خود دور کن.
- اگر ارزش دارد باید همین حالا انجام شود.
- یا به پیش برو یا به کنار!
- یا انجام دهید یا از خیر آن بگذرید.
- برنده ها صبر نمی کنند.
- امروز را به کار امروز انتخاب کن.
- وقتی برای کار و وقتی برای بازی است.
- حالا وقت کار است.
- اگر مجبور به انجامش هستید، همین حالا آن را انجام دهید.
- تنبلی دزد زمان است.
- فردا بیش از حد دیر است.
- مشکل ترین کارت را اول انجام بده.
- وقتی فردا از راه برسد، آرزو می کنم که چه کاری را ای کاش امروز انجام می دادم.
- شروع که کردید، تمام می شود.
- مسافت هزار کیلومتری با یک قدم شروع می شود، این قدم را بردارید.

تمرکز
 

هر چه بر کاری که انجام می دهی، بیشتر تمرکز داشته باشی و به عبارت دیگر هر چه بیشتر در کار یا موضوع یا فردی که مقابل توست، تأمل کنی، بیشتر در زمان حال، زندگی می کنی. این تمرکز کلید موفقیت توست در همه امورات زندگی. هر چه از تمرکز بهتری برخوردار باشی، قادر خواهی بود سریع تر و مؤثرتر کار کنی. به جزئیاتی نائل خواهی شد که دیگران نمی بینند. مسلماً با تقویت قدرت تمرکز می-توانی به مشاهدات خردمندانه برسی. یاد خواهی گرفت که در مورد افرادی که سر راهت قرار می گیرند، قضاوت دقیق و درستی داشته باشی. قدرت تمرکزت به تو این امکان را می دهد که با یک نظر بفهمی که آنها چه کسانی هستند و در واقع، همه چیز را آن طور که هست خواهی دید.
اغلب مردم همانند افرادی که در خواب راه می روند، همیشه گیج و سرگردان هستند. در حقیقت، چیزها و یا افرادی که در سر راهشان قرار می گیرند را نمی-بینند. گویی در حال خواب زندگی می کند. هرگز در زمان حال زندگی نمی کنند. فکر آنها، دائم مشغول اشتباهات و شکست هایشان می باشد. ذهن این افراد مملو از ترس از آینده است.
زمانی که نیروی تمرکزت را پرورش داده و تقویت می کنی، تصویری که از خودت در ذهن داری، تغییر می کند. انسان، موجود ناشناخته ای است؛ متأسفانه، اغلب ما، نه تنها برای دیگران بلکه برای خود نیز ناشناخته و معما هستیم. این موضوع در اثر نبود تمرکز بر روی خودمان است. با تمرکز جایگاه کنونی خود را در جهان درمی یابیم. این موضوع برایمان روشن و روشن تر، آشکار و آشکار خواهد شد. ذهنمان مملو از تفکرات آرامش بخش و دلگرم کننده خواهد شد و می بینیم که انگار از خوابی سنگین و طولانی بیدار شده ایم. و با خود می گوییم: «آه، پس من این هستم!»، «به همین دلیل در این لحظه اینجا هستم!»، «به همین دلیل کارم این است!». (8)

چهل بهانه در توجیه تنبلی
 

1- ناخوشایند است.
2- دیر شده است.
3- زیر فشار بهتر کار می کنم.
4- اگر صبر کنم احتمالاً به خودی خود بر طرف می شود.
5- خیلی زود است.
6- امروز که خیلی دیر شده است.
7- یادداشت هایم را با خود ندارم.
8- دشوار است.
9- حالا میلی به انجامش ندارم.
10- سرم درد می کند.
11- دیرتر هم انجام دهم اتفاقی نمی افتد.
12- ممکن است مهم باشد، اما اضطراری ندارد.
13- ممکن است مرا ناراحت کند.
14- دلم می خواهد این کار را بکنم اما فراموش می کنم.
15- اگر صبر کنم ممکن است سایرین آن را انجام دهند.
16- ممکن است خجالت بکشم.
17- نمی دانم از کجا شروع کنم.
18- اول باید دمی به خمره بزنم.
19- بیش از حد خسته هستم.
20- کار خسته کنده ای است.
21- فعلاً سرم شلوغ است.
22- ممکن است مؤثر واقع نشود.
23- اول باید مرتب کنم.
24- باید درباره اش فکر کنم.
25- وقت بیشتری می خواهد.
26- نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم.
27- تلويزیون برنامه جالبی دارد.
28- تا شروع کنم مزاحمی از راه می رسد.
29- به مطالعه بیشری نیاز دارم.
30- تا حالا کسی شکایت نکرده است.
31- طالع من نشان می دهد که زمان مناسبی نیست.
32- اگر همین حالا این کار را بکنم فوراً کار دیگری به من واگذار می کنند.
33- هوای بدی است.
34- حیف روز به این خوبی نیست که آن را صرف کار کنم.
35- قبل از شروع باید کمی استراحت کنم.
36- تا مقدماتش را فراهم سازم این کار را می کنم.
37- در فرم خوبی نیستم.
38- هر چه زودتر عقب بیفتم فرصت بیشتری برای پرداختن به آن خواهم داشت.
39- تا اول سال صبر می کنم آن وقت برنامه می ریزم.
40- حالا که کار از کار گذشته است. (9)
گوته می گوید: اگر آغاز نمایید ذهن شما گرم می شود و اگر ادامه دهید کار به انجام خواهد رسید.
تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز نمایید. پرتوهای خورشید تا زمانی که متمرکز نشوند نمی سوزانند. عامل محدود کننده همیشه وجود دارد و وظیفه همیشگی شما یافتن آن است.
شاید هرگز نمی توانید از کارهایتان پیشی بگیرید و باید این فکر را از سر بیرون کنید. تنها چیزی که می توانید به آن امیدوار باشید این است که مسئولیت-های اصلی را به انجام برسانید و سایر کارها فعلاً باید در لیست انتظار بمانند. بسیاری از افراد می گویند که تحت مهلت کاری معین شده، بهتر عمل می-نمایند. متأسفانه، سال ها تحقیق و بررسی نشان می دهد که چنین چیزی به ندرت صدق می نماید. هنگامی که افراد برای پرهیز از تنبلی و تأخیر، برای خود مهلت کاری تعیین می نمایند اغلب دچار استرس شده، خطاهای بیشتری مرتکب می گردند و بیشتر از سایر شرایط، مجبور به دوباره کاری می شوند. اغلب افرادی که سعی می-کنند کارشان را در مهلت سفت و سختی که خودشان مشخص کرده اند به اتمام برسانند دچار خطاهایی می شوند که منجر به قصور در کار و بالا رفتن هزینه ها می-شود و چنین چیزی در دراز مدت به زیان های مالی قابل توجه منجر خواهد شد. گاهی اوقات هنگامی که افراد سعی می کنند در لحظات آخر، کار را به سرعت به پایان برسانند، مجبور به دوباره کاری می شوند و در نتیجه کار در مدت زمان بیشتری به پایان می رسد.

وقت گذرانی
 

عادت بدی است که اغلب داریم. کاری که باید در مدت ده دقیقه انجام دهیم در یک ساعت تمام می کنیم. باید با این گرایش مبارزه کنید در واقع با این کار، شما قانون پارکینسون را اجرا نمی کنید که می گوید: «انجام کار را به تناسب زمان موجود، کش دهیم.» بنابراین راه حل های این معضل این است که وقت آزاد کمتری را در اختیار داسته باشیم. برای خود زمان پایانی را مشخص نمایید و عهد کنید که اگر در رأس زمان تعیین شده کار را تمام کنید به خود پاداش بدهید. توجه داشته باشید که سرعت انجام کار شما در فرصتی که برای کارها دیگر باقی می ماند، نقش تعیین کننده دارد. با علم و اطلاع از فلسفه سرعت کار، اغلب می توانید زمان موجود برای انجام کارهای بعدی را تا دو برابر افزایش دهید.

تأخیر عمدی
 

تأخیر به خودی خود نه خوب است، نه بد. بستگی به شرایط و احوال دارد. با این حساب به تأخیر انداختن عمدی تضمین رفتار درست نیست. به خاطر داشته باشید که خط مرز میان بلاتکلیفی و تأخیر عمدی بسیار باریک است و این امکان وجود دارد که از فقدان اطلاعات لازم برای طفره رفتن کارها استفاده کنید. به همین دلیل لازم است که چهار سؤال زیر را در نظر بگیرید:
1- آیا به راستی به اطلاعات بیشتری نیاز دارید؟ آیا این اطلاعات اضافی صرفاً تأيیدی بر آنچه از قبل می دانید نیست؟
2- اگر تنها به استناد حقایق موجود انتخاب کنید، امکان ریسک چقدر است؟ توجه داشته باشید که تأخیر هم برای خود خطراتی دارد و بخت با عمل کردن است. به جای بی حالی، روی فعالیت و پویایی شرط بندی کنید.
3- اگر فرض کنیم که برای تصمیم گیری به حقایق بیشتری احتیاج دارید، آیا برای کسب این اطلاعات اقدامات لازم را صورت داده اید؟ آیا منتظر نشسته اید که این اطلاعات به خودی خود فراهم آیند؟
4- آیا کمال گرایی می کنید و می خواهید برای کلیه موارد و اعتراضات احتمالی پاسخی داشته باشید؟ اگر جواب شما مثبت است به اصل پیتون توجه کنید: «یک برنامه خوب برای امروز بهتر از یک برنامه عالی برای فرداست!»
صرف نظر از دلایلی که تا کنون در زمینه تأخیر عمدی مطرح ساختیم دلائل دیگری هم وجود دارد که می توان به آنها اشاره کرد: ثابت شده است که اثر بخشی مطالعه فشرده در یک مدت زمان محدود، در مقایسه، کمتر از همین مطالعه در همین مدت در فواصل زمانی بلند مدت است.
برای بررسی بیشتر در این باره، قرار شد که سه گروه مختلف کار دشواری را انجام دهند: این عده باید صرفاً با تماشای مداد و کاغذ در آینه طرح پیچیده ای را ترسیم می کردند. گروه اوّل به شیوه یادگیری فشرده، بیست طرح پشت سر هم کشید. گروه دوّم در فاصله هر طرح، دقایقی را به استراحت صرف کرد. گروه سوّم از یک روز استراحت برخوردار شد. گروه سوّم در مقایسه با دو گروه نخست، موفقیت بیشتری به دست آورده بود. بدترین نتیجه متعلق به گروه نخست بود که بدون انقطاع، طرح کشیده بودند. دانش آموزانی که شب امتحان به طور فشرده درس می خوانند نتایج خوب اما کم دوام می گیرند. دانش آموزانی که بخواهند مطالب در ذهنشان باقی بماند، باید مطالعات خود را با وقفه های زمانی انجام دهند. (10)

کمبود وقت
 

اغلب اوقات طفره رفتن از انجام کارها با ذهنیت انسان ارتباطی ندارد. مسئله این است که فرصتی برای انجام کارها پیدا نمی کنید. بله قبول دارم که تنبلی از این نوع بسیار متداول است. فهرست را مورد به مورد مرور کنید، کدام یک از موارد را می توانید حذف کنید؟ نه به این منظور که زیادی و بیهوده هستند، بلکه حذف کنید چون فرصت شما کفاف نمی دهد و خشنودی ناشی از انجام آنها نیز به قدر کافی نیاز نیست، به همین دلیل این موارد را حذف می کنید تا فرصتی برای کارهای مهمتر ایجاد کنید.
در زندگی شخصی خود نیز باید صادقانه و به طور عمیق خود را مورد بررسی قرار دهید تا عامل محدود کننده ای که تعیین کننده سرعت شما در رسیدن به اهداف شخصی تان می باشد مشخص نمایید. افراد موفق همواره برای تجزیه و تحلیل محدودیت-ها با این پرسش آغاز می کنند: «چه عاملی درون من است که مرا از پیشرفت باز می دارد؟» این افراد مسئولیت کامل اعمالشان را می پذیرند و علت مشکلاتشان و راه حل آنها را در درون خود جستجو می کنند. همواره از خود سؤال کنید: «چه چیزی تعیین کننده سرعت من، در دست یافتن به نتایج دل خواهم می باشد؟» تعیین عامل محدود کننده مشخص می کند که برای از بین بردن آن از چه روشی باید استفاده کنید. عدم تشخیص عامل محدود کننده واقعی و یا تشخیص عامل محدود کنده نادرست، شما را گمراه می کند. آن گاه خود را درگیر حل مشکلی می کنید که عامل محدود کننده واقعی نمی باشد.
نخستین اصلی که باید درک کنید این است که اگر در هر لحظه زمانی، کاری را که در آن لحظه از همه مهمتر است انجام دهید آن چنان نتیجه مؤثری نخواهید داشت. باید از قبل برنامه ریزی کنید، تابع برداشت های لحظه ای بودن به هیچ وجه درست نیست، حواس شما را از هر کاری که باید بکنید پرت می کند. در پایان هر هفته قلم و کاغذی بردارید و برای هفته پیش رو، برنامه ای بریزید. تنها یادداشت کردن حوادث کافی نیست!
به اعتقاد من اگر به ده مورد زیر توجه کنید تا حدود زیاد موفقیت خود را تضمین می کنید: تقلّا، بوکس و باد، اطفاء حریق، دودلی، وقت گذرانی، افشاندن افکار، از شاخه ای به شاخه دیگر پریدن، تن دادن، نو نواری، کامل گرایی. از این ها اجتناب کنید. قول می دهم که وقت کافی برای انجام اغلب کارهایتان پیدا می کنید.

آوردن هدف بر روی کاغذ
 

وقتی هدف خود را روی کاغذ می نویسید، افکارتان را منظم می کنید. به جای کلی گویی هایی مانند «امنیت مالی» روی کاغذ رقم مشخصی را برای کسب درآمد خود در نظر بگیرید و به جای کلمه بی در و پیکر «خوشبختی» اعمالی را که می تواند به خوشبختی و خشنودی شما منجر شود، مشخص می کنید. به جای هدف «سلامتی کافی» مثلاً کاستن پنج کیلوگرم از وزن بدن یا رساندن فشار خون به رقم معین یا اختصاص دقایقی از روزتان را به ورزش در نظر می گیرید. هدف های خود را بر روی کاغذ بنویسید. مداد و کاغذ دو ابزار قدرتمند مدیریت و استفاده مطلوب از وقت است. در عین حال توصیه می کنم هدف های بلند مدت و کوتاه مدت را مجزا از یکدیگر در نظر بگیرید.

محیط مناسب کار و فعالیت
 

در بسیاری از موارد، محیط نقش کلیدی دارد و در مواردی هم آنقدرها مهم نیست. اما معمولاً محیط کار می تواند فعالیت را تا حدودی تشویق یا دل سرد کند، به همین دلیل لازم است به این جنبه نیز توجه کافی شود که کدام یک از عوامل محیطی در جلوگیری از تنبلی مؤثرتر هستند؟ دو مورد بسیار مهم عبارتند از:
1. داشتن ابزار و مواد لازم؛ 2. استفاده سازمان یافته از آنها.
اگر بتوان درجه حرارت محل کار را مطابق میل و سلیقه نگاه داشت، اقدام به جایی است که باید انجام گیرد. بر اساس مطالعه ای که چند سال پیش در دانشگاه جان هوپ کینز صورت گرفت، برای کارهای سخت جسمانی هوای حدود 16 درجه سانتی-گراد و برای کارهای با تحرک، کمتر 17 إلی 18 درجه سانتی گراد مناسب است؛ با توجه به این بررسی بهترین درجه حرارت مناسب محل کار کارمندان پشت میز نشین با توجه به فصل تفاوت می کند. مناسب ترین درجه حرارت در زمستان در حدود 20 درجه و در تابستان بین 23 تا 25 درجه سانتی گراد است. اما اینها درجه حرارت مطلوب هستند و لزوماً درجه حرارت نباید در این سطح باشد. چند درجه کمتر یا بیشتر نباد بهانه ای برای انجام ندادن کار شود. کمی ناراحتی، بهانه کار نکردن نیست، اندکی خویشتن داری می تواند چند درجه تفاوت را جبران کند.
با این حساب در صورت امکان، خلوت خود را حفظ کنید، اگر در منزل کاری دارید که انجام دهید، چند ساعتی زودتر از سایرین برخیزید یا دیرتر به رختخواب بروید و یا این که با همسر و فرزندان خود قرار بگذارید که در زمان به خصوصی که به خلوت احتیاج دارید با شما صحبت نکنند. اگر محیط کار شلوغی دارید و اگر اتاق شما دارای دری است که می توانید آن را ببندید حتماً این کار را بکنید، لازم نیست که درِ اتاق خواب شما در تمام مدت روز باز باشد، هر وقت به توجه و تمرکز احتیاج داشتید آن را ببندید. به همکارانتان تفهیم کنید که وقتی درِ اتاق خود را می بندید، می خواهید دور از مزاحمت دیگران کارتان را انجام دهید. البته بستن درهای اتاق هرگز به مفهوم انجام ندادن کارهای ضروری و فوری نیست؛ از آن گذشته وقتی درِ اتاق را می بندید اغلب همکارانتان می دانند که چه می کنید؛ به علاوه خود شما نیز به لحاظ روانی به انجام کار مورد نظر تشویق می شوید؛ می دانید که خلوت کرده اید تا کاری انجام دهید. اگر شما با اشخاص کاری و کارا معاشر باشید، احتمالاً کارایی بیشتری پیدا می کنید؛ اگر با کم کارها و باری به هر جهت ها، همکار باشید کم کار و باری به هر جهت، می-شوید. انسان تلقیهاً احساسات و ارزش های دیگران را به خود منتقل می سازد. شاید مهمترین عامل در محیط کار ما باشند؛ البته شخصیت اشخاص بسیار تعیین کننده است و شخصیت های محکم کمتر در معرض آسیب از ناحیه دیگران قرار می گیرند؛ اما نقش دیگران، بی تأثیر هم نیست. اشخاص هر کدام تا حدی تحت تأثیر بی تفاوتی دیگران دلسرد می شوند. در میان بوقلمون ها بودن و رفتار عقاب ها را داشتن دشوار است. علاقه و پشت گرمی و شوق و ذوق واگیردار هستند، همان طور که بی حالی و کسالت منتقل می شوند. بنابراین راهی برای اثبات اینکه شما ناخدای روح و روان خود هستید این است که کشتی وجود خود را به دریاهای دیگری که سازگارتر باشند هدایت کنید. (11)

غلبه بر ضعف و خستگی
 

دکتر لئونارد هایمز و دکتر ریچارد تایسون معتقدند که تنها بیست درصد اشخاصی که از خستگی مزمن شکایت می کنند احتیاج به درمان پزشکی دارند؛ این بیست درصد هم به دلایل مختلف خسته می شوند که از جمله آنها می توان به خستگی های ناشی از کم خونی، بد کار کردن کبد، قند خون، عفونت کلیه، سل، ورم کبد و یا اختلالات هرمونی ناشی از مصرف دارو و یا دلایل طبیعی اشاره کرد.
یکی از دلایل تنبلی، خستگی مزمن است و از جمله دلایل مهم خستگی مزمن هم، نداشتن آمادگی جسمانی است و علت اصلی نداشتن آمادگی جسمانی هم، ورزش نکردن به اندازه كافي است. صمیمانه اعتقاد دارم که یک برنامه ورزشی حساب شده، تا حدود زیاد از شدت میل به تنبلی می کاهد؛ از آن گذشته، تنها داشتن نیروی بیشتر مطرح نیست؛ تمرینات ورزشی روی تصویر ذهنی شما هم تأثیر می گذارد. با داشتن آمادگی جسمانی، احساس اعتماد به نفس بیشتری می کنید، مصمم تر می شوید و شاداب تر می گردید. به انجام کارهایی تن می دهید که اگر از این خصوصیات بی بهره بودید از کنار آن بی تفاوت می گذشتید. تنبلی یک عادت مجزا و منفک نیست، هم با سلامت جسم ارتباط دارد و هم با چشم انداز ذهن.
تا جایی که می توانید، حرکت داشته باشید. قبلاً به جای آن که کارمندی را برای صحبت صدا بزنید، در صورت امکان برای ملاقات به اتاق او بروید، به جای آسانسور تا حد امکان از پله ها استفاده کنید. اتومبیل خود را کمی دورتر از محل کارتان پارک کنید تا چند قدم بیشتر راه بروید؛ در صورت امکان، در حین کار چند قدمی راه بروید. راه رفتن بعد از ناهار عادت خوبی است.
 
بنسون به این نتیجه رسید که برنامه هایی از نوع ذن، مراقبه متعالی، یوگا و نظائر آن که در اشخاص ایجاد آرامش می کنند، تأثیرات روانی قابل ملاحظه ای بر جای می گذارند؛ این شیوه ها مستلزم رعایت چهار خصوصیت مشترک هستند: محیط آرام، وجود یک عامل ذهنی (مانند یک صدا یا کلمه) طرز تلقی انفعالی و محلی آرام برای به حداقل رساندن حرکات عضلات. برای قرار گرفتن در حالت آرام، در جای راحتی بنشینید، چشمانتان را ببندید، عضلات خود را شُل و آزاد و رها کنید، از پاها شروع کنید و به سر برسید و در هر مرحله فرمان آزادی و شُل بودن عضلات خود را صادر کنید؛ با بینی نفس بکشید، نفس های سنگین و عمیق بکشید و هوای قفسه سینه را به آرامی بیرون دهید. بیست دقیقه به این تمرین ادامه دهید. برای اطلاع از زمان تمرین می توانید گهگاه چشمانتان را باز کنید اما از زنگ ساعت استفاده نکنید. چند روز متوالی هر روز دو بار این برنامه را تمرین کنید. بهتر است که بلافاصله بعد از صرف غذا به این تمرین نپردازید؛ خواهید دید که نیروی انجام کار در شما افزایش می یابد و به انجام کارهایی راغب می-شوید که قبلاً به آنها علاقه ای نداشتید. (12)
بدان «مشکل فقط وقتی مشکل است که تو آن را مشکل در نظر بگیری.» هر چه قوای ذهنت بالا باشد، در نتیجه مشکلات در نظرت کم اهمیت جلوه خواهند کرد. این سرچشمه آرامش درون است، پس ذهنت را متمرکز کن؛ این یکی از بزرگ ترین کلیدهای موفقیت است. کسانی که در نیل به هدف هایشان از موفقیت چشم گیری بهره مند نیستند، همواره باید به سطوح بالاتری از تمرکز دست یابند. هر گاه ذهنت در بالاترین درجه تمرکز باشد به وضعیتی منحصر به فرد خواهی رسید که در آن سطح، آرزوهایت با واقعیت، یکسان می شوند. (13)

خوابیدن در میانه روز
 

خوابیدن در میانه روز، به خصوص برای اشخاص میان سال و بالاتر بسیار مفید است؛ حتی 15 یا 20 دقیقه چُرت زدن در بعد از ظهر و یا قبل از صرف شام باطری-های خالی شده را شارژ می کند. البته این خواب برای همه لازم نیست؛ بعضی ها اگر بخوابند بی حال و سنگین می شوند؛ اما اغلب اشخاص موفق در فواصل روز عادت به خواب داشته اند. از جمله این اشخاص موفق می توان به آلبرت اینشتین، توماس ادیسون، وینستون چرچیل، باکمینستر فولر، ژنرال جرج سی مارشال، جان دی راکفلر، مارگارت تاچروترومن، آیز نهاور، کندی و جانسون رؤسای جمهور آمریکا اشاره کرد. اینها بعضاً معتقد بودند که چند دقیقه چُرت زدن در بعد از ظهر، به اندازه دو ساعت خوابیدن در شب تأثیر دارد. البته چُرت زدن هم می تواند وسیله-ای برای فرار از انجام کار باشد. به همین دلیل این خود شما هستید که در این-باره تصمیم می گیرید که آیا چُرت زدن به شما کمک می کند یا مخالف مصالح شما عمل می کند. توصیه من به شما این است که چُرت زدن را امتحان کنید، شاید شما هم از زمره آن خوشبخت افرادی باشید که با چند دقیقه خوابیدن منابع انرژی و ذخیره توانی خود را افزایش می دهند. اگر سرگرم مبارزه با تنبلی هستید، دلیلی وجود ندارد که به طور هم زمان با خستگی هم مبارزه کنید، مگر اینکه شرایط، شما را به این کار مجبور کند.

برنامه غذایی
 

برنامه غذایی موضوع مهم و مفصلی است و نمی توانیم به جزئیات آن بپردازیم. اما همین قدر بگویم که برنامه غذایی نا مناسب به خستگی منتهی می شود؛ یکی از آنها مصرف قند است. بسیاری از ما چند برابر نیازمان قند مصرف می کنیم. اما آیا شکر نیروزا نیست؟ بسیاری از اشخاص خیال می کنند شکر نیروزاست اما اشتباه می کنند و یا دست کم آن طور که گمان می کند نیست. با توجه به اطلاعات به دست آمده، هر آمریکایی هفته ای دو پوند یعنی کمی کمتر از یک کیلو شکر تصفیه شده مصرف می کند! توجه داشته باشید که بسیاری از مواد غذایی ما با شکر آمیخته شده است. مثلاً شاید برایتان جالب باشد که 29 درصد سُس های گوجه فرنگی که در سوپر مارکت ها می فروشند شکر است! اگر مصرف قند تصفیه شده تولید نیرو می کرد، اثری از تنبلی و سُستی در جماعت آمریکا پیدا نمی شد. البته این را هم بگویم که با کم شدن قند خون، نیرو کمتر می شود. اما راه مناسب تأمین قند خون (گلوکز) داشتن یک برنامه غذایی حساب شده است. وقتی نظام بدن را با مصرف زیاد مواد قندی تسویه شده به هم می ریزید بدن شما برای مقابله با این همه شیرینی که مصرف کرده اید انسولین تولید می کند و در نتیجه، قند خون شما از آنچه قبلاً بوده، پایین تر می آید و یکی از آثار این فعل و انفعال، خستگی است. به نظر پیچیده می رسد اما شرایطی است که وجود دارد. البته مصرف زیاد از حد قند و شکر آثار نامطلوب دیگر هم دارد... .
یکی از نتایج برنامه های غذایی نا متناسب و از جمله مصرف مواد قندی بیش از اندازه، خستگی است، اگر قرار باشد میان کار و طفره رفتن از آن یکی را انتخاب کنید بدون شک طفره رفتن را انتخاب می کنید. با این حساب برنامه غذایی بد موجب تنبلی نمی شود اما شرایط را برای آن مهیا می سازد و اگر برنامه غذایی عادت شود و شما به خستگی مزمن دچار گردید در برنامه های روزانه خود با مشکل جدی روبرو می شوید.
صبحانه، موضوع پر اهمیتی است. اگر بدون صرف صبحانه و یا اگر تنها با صرف یک فنجان قهوه و کمی نان تُست به استقبال زندگی بروید مثل آن می ماند که بدون مهمّات به جنگ بروید. در فاصله صبح و ناهار هم توصیه می کنم به جای کیک خامه-ای و بیسکوئیت، یک پرتقال، سیب یا هلو بخورید. در صورت صرف غذای مناسب برای صبحانه، صرف نظر از تأمین سلامتی برای خود، با آمادگی بیشتری کار می کنید.
مصرف بیش از اندازه کافئین به شکل قهوه، چای، نوشابه و یا قرص می تواند با تولید بی قراری و نا آرامی و نیز با مخدوش کردن خواب، به خستگی منجر گردد. در واقع دکتر هایمز و دکتر تایسون، مصرف بیش از اندازه کافئین را یکی از ربایندگان انرژی نامیده اند که در بسیاری از اشخاص وجود دارد و عادت شده است. به اعتقاد این آقایان، مردم باید مصرف کافئین را کم کنند که نتیجه این کار افزایش انرژی است. اگر شما هم از زمره مصرف کنندگان کافئین بیش از حد هستید، بهتر است که مصرف آن را به تدریج پایین بیاورید. گاه کسانی که به مصرف چای و قهوه عادت شدید دارند با قطع این مصرف دچار سردرد می شوند، كه پس از چندي رفع خواهد شد.
توجه داشته باشید که نیروی لازم بدن خود را باید با مصرف غذاهای مناسب تأمین کنید. مصرف میوه های تازه و سبزیجات و در کنار آنها ورزش کردن به سلامت شما کمک می کند. نیروی شما با آنچه نیم ساعت قبل خوردید ارتباط چندانی ندارد، مهم است که در شش ماهه گذشته چه مصرف کرده اید.
نیکوتین، رگ های بدن را تنگ می کند و این به معنای رسیدن خون کمتر به مغز است. در نتیجة خون کمتر، اکسیژن کمتری به مغز می رسد و مونواکسید کربن در آن بیشتر می شود. و در نهایت شرایطی فراهم می آید که از ذخیره انرژی می کاهد. (14)

کاهش خستگی
 

قرآن کريم به مناسبت هاي مختلف قدرت جسماني را يکي از مشخصه هاي انسان هاي برگزيده اعلام مي فرمايد. به عنوان مثال علت انتخاب طالوت به فرماندهي و رهبري عده ای از بني اسرائيل، قدرت علمي و جسمي او عنوان شده. (15) و يا قدرت جسماني قوم هود به عنوان يک نعمت «ارزشمند» يادآوري شده. (16) در بعضي از رشته هاي ورزشي هدفمند روايات خاص وارد شده که در ذيل تقديم مي گردد: خداوند در قرآن می فرماید: «وَ اَعِدُّوا لَهُم مَإستَطَعتُم مِن قُوَّه...؛ هر چه در توان داريد از نيرو و اسب هاي آماده، بسيج کنيد...». (17) رسول خدا (ص) در تفسير «قوه» فرمودند: قوه يعني تيراندازي. رسول خدا (ص) فرمودند: «محبوب ترين سرگرمي (بندگان) نزد خداي متعال اسب سواري و تيراندازي است». (که بسیار نیازمند به تمرکز هستند.) و نيز فرمودند: «کسي که تيراندازي را ياد بگيرد و سپس از روي بي علاقگي آن را رها کند کفران نعمت کرده است». و نيز در فرمايش ديگري فرمودند: «...بدانيد خداي عز وجل به سبب يک تير، صد نفر را به بهشت مي برد: کسي آن را بسازد و کسي که آن را براي مجاهدان خريداري کند و کسي که آن را در راه خدا پرتاب کند». (18)
برخي آثار و فوايد ورزش: 1- ورزش يکي از مفيدترين و سالم ترين سرگرمي هايي است که مي تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند و از خستگی و تنبلی بی مورد آنها جلوگیری بکند. 2- ورزش، کسالت و تنبلي را از انسان زدوده و به وي نشاط و شادابي بخشيده، او را براي انجام کارهاي و وظايف فردي و اجتماعي آماده نموده و اخلاقش را بهبود مي بخشد. 3- ورزش، روحيه شجاعت، از خود گذشتگي، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقويت نموده، اراده وي را قوي مي سازد. 4- ورزش، توان رزمي انسان را افزايش مي دهد. بالا بودن توان جسماني نيروهاي نظامي و رزمي، تنها در زمان هاي گذشته که جنگ-ها با سلاح هاي سرد صورت مي گرفت، مورد توجه نبوده، بلکه امروزه نيز حائز اهميت فراوان است و تمرينات بدني قسمت عمده اي از آموزش هاي نظاميان و به ويژه کماندوها و نيروهاي ويژه را تشکيل مي دهد. همچنين افرادي که از نقطه نظر بدني و جسماني، ضعيف و يا ناقص باشند، در ارتش پذيرفته نشده و گاه از خدمت سربازي نيز معاف مي گردند. 5- اهميت سلامتي و توان مندي جسماني بر کسي پوشيده نيست. پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) درباره حق بدن بر انسان مي فرمايد: «انَّ لِرَبِّکَ عَلَيکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَيکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَيکَ حَقّاً؛ پروردگارت بر تو حقي دارد، و بدنت بر تو حقي دارد، و خانواده ات بر تو حقي دارد». (19) آن چه در اين حديث ارزنده قابل توجه است، اين است که پيامبر بزرگوار اسلام، تا بدان پايه براي جسم و بدن ارزش و اهميت قائل است که حق بدن را در رديف حق پروردگار و در کنار حق خانواده ذکر مي فرمايد. زماني انسان مي تواند حق پروردگار و خانواده خويش را به بهترين نحوي ادا کند، که از بدني سالم و نيرومند برخوردار باشد.
پروفسور بارتلی می گوید: یکی از داروهای مفید برای تخفیف خستگی، آسپرین است که با توجه به مواد متشکله خود می تواند بسیاری از ناراحتی های عمومی بدن را برطرف سازد. بسیاری از اشخاص، بی توجه به سن و سالشان از دردهای خفیف بدن رنج می برند و آسپرین می تواند با از بین بردن بسیاری از این دردها، این جنبه مشترک خستگی را از میان بردارد. با آن که گفته می شود خاصیت دردزدایی آسپرین روی قوای احساسی اشخاص تأثیر بد می گذارد، هوشیاری اشخاص با مصرف آسپرین افزایش می یابد.
یکی از آنها طرز نگاه داشتن بدن است. اگر بدن خود را قائم نگاه دارید به حفظ انرژی و بهبود تلقی هایتان کمک می کنید. وقتی شانه هایتان خموده، چشمانتان متوجه زمین، چانه تان در یقه و تنفستان کم عمق و کوتاه باشد، از رسیدن به شادابی لازم و لاجرم، انجام به موقع کارها محروم می شوید.
اگر کار خسته کننده و یكنواختی را پشت سرهم انجام دهید البته خسته می شوید. به خصوص اگر احساساتتان را به دل بریزید و به جای توجه به کاری که قرار است بکنید به ملالت ها و خستگی های ناشی از آن فکر کنید، حالتان خراب تر می شود. اما این خستگی کاذب را هم نمی توانید با تنبلی و فرار از کار، از بین ببرید؛ راه درمان آن پویایی و فعال بودن است. در حال کار، ذهن از خستگی فاصله می گیرد و مسئله انرژی، به خودی خود حل می شود. همه ما می دانیم که حوادث بیرونی نیز می-توانند ناگهان خستگی را از بین ببرند؛ ممکن است خسته باشید و بعد از ظهر سوت و کوری را در منزل بگذرانید، در همین لحظه تلفن زنگ می زند، میهمان ناخوانده ای در راه است. قصد دیدارتان را دارد شما هم به لباس و سر و وضع مرتب اهمیت می دهید، فوراً از جا بلند می شوید تا دستی به سر و صورت خود بکشید و لباستان را عوض کنید، خستگی به یک باره فراموش می شود. این حقیقت که خستگی بر اثر احساساتی نظیر هیجان، کنجکاوی، ترس، عصبانیت و پیش بینی، به یک لحظه می تواند از بین برود، نشان می دهد که شرایط قابل کنترلی است. تنها با میزان کار روزانه ما و با این مهم که چه وقتی از روز است رابطه ندارد، بلکه با طرز تلقی و با علائق ما در ارتباط است و این ثابت می کند که با کمی اراده می-توانیم بر خستگی خود غالب شویم.
البته با گفتن «نمی گذارم خستگی بر من چیره شود.» از شر خستگی خلاص نمی شوید. اما اگر بگویید «بله خسته هستم اما تصمیم دارم که علی رغم خستگی، کارم را تمام کنم.» احتمالاً نتیجه بهتری خواهید گرفت. بعد، وقتی در کار غرق می شوید و با عزم جزم و علی رغم خستگی به آن می پردازید می فهمید ذخائری از انرژی داشته-اید که از آن بی خبر بوده اید.
ویلیام جیمز می گوید: اگر به حکم ضرورت به انجام کاری مجبور شویم اتفاق غریبی می افتد؛ خستگی ابتدا بیشتر می شود، اما پس از نقطه ای ناگهان از میان می رود و سر و حال تر از اول می شویم انگار منبع انرژی تازه ای پیدا کرده ایم. احساس راحتی می کنیم، احساس توانمندی می کنیم، نیرویی در خود می یابیم که قبلاً از آن بی اطلاع بودیم زیرا از روی عادت، از مانع خستگی عبور نمی کنیم. (20)

نتیجه گیری
 

مباحثی که در این مقاله به آنها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می گردد به شرح ذیل می باشد:
1. تا کاری را تمام نکرده اید به امور دیگر نپردازید.
2. در دنیا چیزی نیست که جای مداومت و پیگیری را بگیرد.
3. نشانه تفکر برتر یک انسان این است که بتواند پیش بینی درستی نسبت به نتیجه انجام دادن یا ندادن یک کار داشته باشد.
4. تفکر دراز مدت، تصمیم گیری های کوتاه مدت را بهبود می بخشد.
5. افراد موفق کسانی هستند که لذت های کوتاه مدت را به تعویق می اندازند تا بتوانند از نتایج بسیار بزرگ ترِ دراز مدت بهره بگیرند. بر عکس، افراد ناموفق، بیشتر در مورد لذّت های کوتاه مدت و آنی فکر می کنند و به آینده خود کمتر توجه دارند.
6. انسان های ناموفق به کارهایی می پردازند که رفع کننده تنش ها و ناراحتی-هاست در حالی که افراد موفق به کارهایی می پردازند که آنها را به هدفشان می رساند.
7. هر چه بیشتر در کار یا موضوع یا فردی که مقابل توست، تأمل کنی، بیشتر در زمان حال، زندگی می کنی.
8. تعیین عامل محدود کننده مشخص می کند که برای از بین بردن آن از چه روشی باید استفاده کنید.
9. دو عامل محیطی در رفع خستگی و تنبلی مؤثر است: 1. داشتن ابزار و مواد لازم؛ 2. استفاده سازمان یافته از آنها.
10. علاقه و پشت گرمی و شوق و ذوق واگیردار هستند، همان طور که بی حالی و کسالت منتقل می شوند. بنابراین راهی برای اثبات اینکه شما ناخدای روح و روان خود هستید این است که کشتی وجود خود را به دریاهای دیگری که سازگارتر باشند هدایت کنید.
11. برنامه غذایی و خواب مناسب برای خستگی بسیار مؤثر و در رفع آن بسیار مفید است.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. تحف العقول، ص ‏49
2. غررالحكم و دررالکلم، حدیث ‏2023
3. غررالحكم و دررالکلم ، حدیث ‏1084
4. بحارالانوار، ج ‏78، ص ‏12
5. بحارالانوار، ج ‏75، ص ‏321
6. اصول كافى، ج ‏2، ص ‏663 - تحف‏العقول، ص ‏323
7. روان شناسی تنبلی، ص 185 و 186
8. حکایت دولت و فرزانگی، صص 81- 83
9. روان شناسی تنبلی، صص 203- 205
10. روان شناسی تنبلی، صص 160- 166
11. روان شناسی تنبلی، صص 133 - 136
12. اقتباس از کتاب روان شناسی تنبلی، صص 94 - 100
13. حکایت دولت و فرزانگی، ص 84
14. روان شناسی تنبلی، صص 102 - 104
15. بقره، 247
16. تفسير نمونه، ج 6، ص 228
17. انفال، 60
18. ميزان الحکمه، ج 5، ص 2138
19. بحارالانوار، ج 103، ص 189
20. روان شناسی تنبلی، صص 105- 108
 

منابع پایانی
1. قرآن کریم.
2. ابن شعبه، حسین بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ترجمه صادق حسن زاده، انتشارات موسسه نشر اسلامی، بی چا، قم، 1374ش.
3. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، غررالحکم و دررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، انتشارات مهر آئین، بی چا، بی جا، 1378ش.
4. بلس، ادوانس، روان شناسي تنبلي، ترجمه مهدي قراچه داغي، انتشارات ياسمن، چاپ چهارم، بي جا، 1376ش.
5. فيشر، مارك، حكايت دولت و فرزانگي، ترجمه گيتي خوشدل، انتشارات گفتار، بي چا، تهران، 1372ش.
6. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات مکتب صدوق، بی چا، تهران،1381ق.
7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1365ش.
8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1375ش.
9. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الإسلامیه، چاپ مکرر، قم، 1377ش.