موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام(2)
موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام(2)
مفهوم موسيقي و غنا
کلام فقها در تعريف موسيقي و غنا
1. شهيدين و محقق کرکي (قدس سره): شهيد اول (شيخ شمس الدين محمد بن مکي عاملي، شهيد 786 هـ. ق) در لمعه «غناء» را يکي از کارهاي حرام شمرده و شهيد ثاني (شيخ زين الدين علي بن احمد، شهيد 965 هـ. ق) در شرح آن، چنين آورده است.
و هومد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب، او ما سمي في العرب غناء و ان لم يطرب، سواء کان في شعر، ام قرآن، ام غير هما؛
غنا عبارت است از: آوازي که مشتمل بر ترجيع مطرب باشد، يا در عرف مردم «غناء » ناميده شود اگر چه مطرب نباشد، چه در شعر يا قرآن باشد و چه در غير آنها.(1)
ايشان در مسالک نيز شبيه همين عبارت را آورده است.(2)
محقق کرکي (شيخ علي بن حسين، متوفاي 940 هـ. ق) نيز در جامع المقاصد مي نويسد:
و المراد به - علي ما في الدروس -: مد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب. و ليس مطلق مد الصوت محرماً و ان مالت القلوب اليه ما لم ينته الي حيث يکون مطرباً بسبب اشتماله علي الترجيع المقتضي لذلک؛
منظور از غنا - همان گونه که در کتاب دروس شهيد اول آمده - عبارت است از: آواز مشتمل بر ترجيع مطرب، تنها کشش صدا، اگر چه دل ها به آن مايل شوند، و به حدي نرسد که در اثر اشتمال بر ترجيع، مطرب باشد، حرام نيست.(3 )
2. محقق سبزواري (قدس سره): محقق سبزواري (محمد باقر بن محمد مؤمن متوفاي 1090 هـ. ق) پس از اشاره به اختلاف کلمات اهل لغت و فقها در تعريف غنا، مي فرمايد:
والظاهر ان ما اجتمع فيه الاطراب و الترجيع فهو غناء. والطرب علي ما قاله الجوهري و غيره: خفه تصيب الانسان بسبب حزن او سرور. والترجيع: ترديد الصوت في الحلق و الظاهر انه يحصل بتکرير الالفاظ و الاصوات بالنغمات؛
ظاهر آن است: هر آوازي که در آن طرب انگيزي و ترجيع باشد غناست و طرب نيز همان گونه که واژه شناسايي همچون جوهري و ديگران گفته اند - عبارت است از: نوعي خفت و سبکي که در اثر غم يا شادي به انسان دست مي دهد، و ترجيع عبارت است از: چرخاندن صدا در گلو که با تکرار الفاظ و صداهاي همراه با آهنگ حاصل مي شود.(4)
3. صاحب حدائق (قدس سره): شيخ يوسف بحراني (متوفاي 1186 هـ. ق) در حدائق پس از تعريف غنا به صوت مشتمل بر ترجيع مطرب، مي نويسد:
ورده بعضهم الي العرف، فما سمي فيه غناء يحرم و ان لم يطرب. واختاره في المسالک و غيره، و هو المختار؛
برخي از فقها فهم معناي غنا را به عرف، ارجاع داده و گفته است: هر صدايي که در عرف، غنا ناميده شود حرام است اگر چه طرب آور نباشد.
سپس مي افزايد:
اين سخن را صاحب مسالک (شهيد ثاني) و ديگران اختيار کرده اند و مختار من نيز همين است.(5)
4. شهيد همداني (قدس سره): شهيد شيخ عبدالصمد همداني که از شاگردان برجسته وحيد بهبهاني بود و در سال 1216 هـ. ق در کربلا به دست وهابي ها شهيد شد، در رساله في الغناء پس از اشاره به چند مورد از تعريف هاي واژه شناسان و فقيهان درباره غنا، مي نويسد:
والحاصل ان الصوت المشتمل علي القيدين محرم... وما يسمي في العرف غناء فهو أيضاً حرام، والأحوط الاحتراز من الصوت المطرب ايضاً؛
خلاصه: صدايي که مشتمل بر دو قيد «ترجيع و طرب» باشد... هم چنين صدايي که در عرف آن را غنا بنامند. (اگر چه بدون ترجيح مطرب باشد ) حرام است، و احتياط آن است که، از هر صداي طرب انگيز- اگر چه بدون ترجيح باشد - اجتناب گردد.(6)
5. ميرزاي قمي (قدس سره): شيخ ابوالقاسم بن محمد حسن گيلاني (متوفاي 1231 هـ. ق)، معروف به ميرزاي قمي تشخيص موضوع غنا را به عرف مردم محول کرده و آن را چنين معرفي فرموده است.
هو ما يسمي في العرف غناءً؛
غنا آن است که در عرف مردم، غنا شمرده شود.(7)
ايشان در جواب سؤالي که پرسيده است: غنايي که شرعاً مذموم است، کدام است؟ استماع مراثي و قرآن که با لرزش آواز باشد، چه صورت دارد؟ فرموده اند:
اظهر در غنا، رجوع به عرف است؛ يعني آن چه را در متعارف «خوانندگي» مي گويند، حرام است خواندن و شنيدن آن و در صورتي که مشکوک فيه باشد، اظهر حليت و احوط اجتناب است و مجرد لرزيدن صدا، معناي غنا نيست و فرقي مابين قرآن و مراثي و غير آن نيست.(8)
6. صاحب رياض (قدس سره): صاحب رياض (سيد علي طباطبائي (متوفاي 1231 هـ. ق) غنا را اين گونه تعريف کرده است.
و هو مد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب او ما يسمي في العرب غناءً و ان لم يطرب سواء کان في شعرأو قرآن أو غيرهما علي الاصح الاقوي بل عليه اجماع العلماء؛
غنا عبارت است از: کشش صدايي که مشتمل بر چهچهه ي طرب آور باشد، يا صدايي که در عرف مردم، غنا ناميده شود اگر چه طرب آور نباشد، اعم از اين که در شعر يا قرآن باشد و يا در غير آنها. اين تعريف، صحيح تر و قوي تر از تعريف هاي ديگر است، بلکه اجماع علما بر اين است.(9)
7. نراقيين (قدس سره): احمد نراقي (قدس سره) (متوفاي 1245 هـ. ق) پس از نقل دوازده قول در معناي «غناء» و عدم تأييد هيچ کدام از آنها مي نويسد:
البته، آن معناي قدر متيقني که همه اين اقوال متفقاً بر آن صدق کند، بدون شک و ترديد، در نظر همه صاحبان اين اقوال دوازده گانه «غناء» مي باشد، که عبارت است از: کشيدن صدايي که مشتمل بر ترجيع طرب آور - اعم از طرب شادي يا حزن و اندوه - بوده و الفاظ آن نيز معنا دار باشد؛ هو مد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب الاعم عن السار و المحزن المفهم لمعنيً.
ايشان پس از نقل سه معناي ديگر و رد آنها مي گويد:
به خاطر همين اختلاف است که معناي غنا مبهم و نامعلوم گشته است، ولي همان قدر متيقن مذکور، به طور قطع و يقين غناست، چه در قرآن، دعا و مرثيه باشد يا در غير اينها، به ويژه اگر قيد «مناسب بودن آهنگ صدا با مجالس لهو» را نيز به تعريف فوق اضافه کنيم، کامل مي شود.(10)
بنابراين، خلاصه کلام ايشان در تعريف «غناء» چنين مي شود: « غنا عبارت است از کشيدن صداي مشتمل بر ترجيع طرب انگيز، با آهنگ هاي مخصوصي که در مجالس لهو و لعب رايج است و امروزه از آن به «خوانندگي » تعبير مي شود.»
و فرزند ايشان: ملا محمد نراقي (متوفاي 1297 هـ. ق) پس از نقل کلماتي از اهل لغت و فقها در بيان ماهيت «غناء» مطلبي دارد که خلاصه اش چنين است:
نتيجه تحقيق من در اين باره اين است: شکي در اين نيست که «ترجيع طرب انگيز» در تحقق ماهيت «غناء» مؤثر است و مي دانيم که، هر صداي خوب همراه با ترجيع «غناء» نيست، بلکه غنا عبارت است: از کيفيت مخصوصي از ترجيع و آهنگ هاي خاصي که برانگيزاننده وجد، سرور و شادي يا موجب گرفتگي، غم و اندوه باشد و آن آهنگ ها در ميان اهل فسق و فجور رايج بوده و غالباً آنها را با آلات موسيقي و امثال آن اجرا مي کنند.(11)
8. ملارسول کاشاني (قدس سره): ملا محمد رسول کاشاني (قدس سره) (زنده در 1258 هـ. ق) در رساله في تحريم الغناء پس از اشاره به برخي از کلمات فقها و اهل لغت و تأييد نظريه معروف «المراد بالغناء ماسمي في العرب غناء » مي نويسد:
والاظهر،- وفاقاً اللاکثر، انه لغهً وعرفاً -: مد الانسان صوته مع الترجيع و التطريب؛
ظاهر اين است که غنا در لغت و عرف مردم عبارت است از: کشيدن صدا به گونه اي که ترجيع داشته و طرب آور باشد و اکثر فقها با اين تعريف موافقند... .
ايشان پس از توضيح مختصري، اضافه مي کند:
معيار در مطرب بودن صدا، حال اغلب مردم است؛ يعني اگر صدايي براي اکثر مردم طرب آور باشد - اگر چه براي بعضي ها طرب آور نباشد - غنا مي باشد... و بين طرب شديد و خفيف فرقي نيست هم چنان که بين طرب شادي و طرب حزن آور نيز فرقي نمي باشد و نيز تفاوتي ندارد که مطلب آن حق باشد، يا باطل.(12)
از قسمت دوم عبارت ايشان معلوم مي شود در تحقق معناي غنا، «طرب» فعلي لازم نيست، بلکه طرب شأني کافي است.
9. ميرزاي شهرستاني (قدس سره) ميرزا محمد جعفر شهرستاني (قدس سره ) متوفاي 1260 هـ. ق) در رساله و جيزه في الغناء پس از اشاره به برخي از سخنان اهل لغت و فقهاي اسلام مي نويسد:
والحاصل ان القدر المتيقن من النصوص و الفتاوي الدالين علي حرمه الغناء، هو حرمه الصوت الممدود المشتمل علي الترجيع و التطرب المسمي في العرف غناءً حقيقهً و ان لم يطرب السامع؛
قدر متيقن از آيات و روايات و فتاواي فقها که دلالت بر حرمت غنا دارد اين است که، هر صداي کشش داري که مشتمل بر ترجيع و طرب انگيزي باشد و در عرف مردم نيز به طور حقيقي (نه مجازي) غنا ناميده شود، حرام است اگر چه (در اثر موانعي) براي شنونده طرب نياورد.(13)
از اين عبارت معلوم مي شود ايشان طرب شأني را در تحقق غنا کافي مي دانند (وان لم يطرب السامع).
10. صاحب جواهر (قدس سره) صاحب جواهر (شيخ محمد حسن نجفي ) متوفاي 1266 هـ. ق) پس از اشاره به چند تعريف از اهل لغت مي فرمايد:
از مجموع مطالب معلوم مي شود منظور از غنا، کيفيت خاصي از صداست که تشخيص آن به عهده عرف مي باشد، هم چنان که در موارد مشابه نيز رجوع به عرف مي شود، البته عرف مردم عوام در اين گونه موارد اعتبار ندارد، زيرا در حال حاضر يقين داريم که مردم عوام در مفهوم غنا اشتباه مي کنند، زيرا همان آهنگ مخصوصي که در غير قرآن، دعا و عزاداري غنا مي دانند، در قرائت قرآن، دعا و عزاداري امام حسين (ع) غنا نمي دانند و اين اشتباه است، زيرا قطع داريم که خصوصيت الفاظ دخالتي در تحقق غنا ندارد؛ بلکه همان گونه که گفتيم، غنا کيفيت خاصي از صداست به هر لفظي که باشد.
در پايان، به عنوان نتيجه ي بحث مي نويسد:
والتحقيق الرجوع في موضوع الي العرف الصحيح الذي لاريب في شموله للمقامات المعلومه و شعبها المعروفه عند اهل فنها، بل لاريب في تناوله لغير ذلک مما يستعمله سواد الناس من الکيفيات المخصوصه، بل الورع يقتضي اجتناب جميع الافراد المشکوک في اندراجها في موضوعه و ان کان الاصل يقضي الاباحه في شبهه الموضوع، الراجعه الي شبهه الحکم؛
نتيجه تحقيق اين است که؛ در تشخيص موضوع غنا بايد به عرف صحيح رجوع شود که بدون شک همه آهنگ هاي معروف و جزئيات آنها که پيش اهل فنش معلوم است، در نظر عرف غناست، بلکه آهنگ هاي ديگري که مردم عادي و عوام به کار مي برند نيز در نظر عرف صحيح غنا مي باشد، بلکه احتياط اقتضا مي کند که، از همه موارد مشکوک نيز اجتناب شود، اگر چه در شبهه موضوعي که به شبهه حکمي برگشت کند، اصل برائت مقتضي اباحه است.(14)
11. شيخ انصاري (قدس سره): مرحوم شيخ مرتضي انصاري (1214 - 1281 هـ. ق) پس از بحث درباره مفهوم غنا، مي نويسد:
و کيف کان، فالمحصل من الادله المتقدمه حرمه الصوت المرجع فيه علي سبيل اللهو؛
به هر صورت، آن چه از دلايل گذشته به دست مي آيد، اين است: هر صدايي که در آن ترجيع شده و به صورت لهوي باشد حرام خواهد بود.
ايشان درباره انوع لهو مي فرمايد:
لهو، سه گونه است:
1. لهو به وسيله آلتي از آلات موسيقي محقق گردد و آواز انسان به هيچ عنوان در آن دخالت نداشته باشد، مانند تار زدن و امثال آن.
2. عنوان لهو، به وسيله جريان صداي انسان با دميدن در آلت خاصي تحقق يابد، مانند سرنا زدن، ني زدن و امثال آنها.
3. آواز لهوي خالي از هرگونه آلت و وسيله اي باشد؛ يعني صرفاً خواندن باشد بدون اين که همراه با آلتي بوده باشد.
پس هر صدايي که کيفيت آن لهوي بوده و عنوان لهو بر آن صدق نمايد و از آهنگ هاي اهل فسق و معصيت شمرده شود، حرام خواهد بود، اگر چه تعريف غنا شامل آن نگردد. و هر صدايي که لهو شمرده نشود حرام نخواهد بود. اگر چه - به فرض غير محقق - تعريف غنا بر آن صادق باشد، چون دليلي بر حرکت غنا جز از جهت «لهو»، «لغو»، «زور» و «باطل» بودن آن وجود ندارد.
هم چنين درباره تحقق لهو مي نويسد:
ثم ان اللهو يتحقق بامرين: احدهما: قصد التلهي و ان لم يکن لهواً. و الثاني: کونه لهواً في نفسه عند المستمعين و ان لم يقصد به التلهي؛
عنوان لهو به دو چيز محقق مي گردد:
1. قصد خواننده انجام دادن لهو باشد اگر چه صداي او لهو محسوب نگردد، (اگر مقصود شخص خواننده لهو باشد، ليکن در اثر موانع و عواملي مانند درشتي صدا و ناموزون بودن آن يا برخورداري شنونده از روح قوي و غير منفعل، عنوان لهو در ظاهر تحقق نيايد، ولي در واقع به دليل وجود قصد لهو، لهو محسوب مي شود).
2. خود صدا في نفسه در نزد شنوندگان لهو باشد، اگر چه قصد شخص خواننده لهو نباشد.
(مثلاً قرآن و امثال آن را به قصد عبادت بخواند، ولي با آهنگ مناسب با مجالس لهو و لعب بخواند، در اين صورت نيز عنوان لهو تحقق يافته وحرام خواهد بود). (15)
12. سيد خوانساري (قدس سره): سيد محمود بن عبدالعظيم خوانساري (زنده در 1291 هـ. ق) در رساله في الغناء پس از بررسي کلمات اهل لغت و فقها مي فرمايد:
چکيده مباحث ما درباره غنا اين است که، غنا در عرف و لغت عبارت است از: کشيدن صداي مشتمل بر ترجيع طرب انگيز... . پس نتيجه اين مي شود که صداي طرب انگيز با ترجيع، قطعاً غناست اگر چه بالفعل طرب نياورد؛ فتحصل من ذلک ان الصوت المطرب المرجع غناء قطعاً و لو لم يطرب فعلاً. (16)
از اين عبارت معلوم مي شود که، ايشان نيز طرب فعلي را در تحقق غنا شرط نمي دانند، بلکه طرب شأني را کافي مي دانند.
13. علامه مامقامي (قدس سره): علامه ثاني شيخ عبدالله مامقامي (زنده در 1327 هـ. ق) در تعريف غناء مي فرمايد:
غنا عبارت است از: چرخاندن صدا (چهچهه) به صورت لهوي و به گونه اي که با آهنگ هاي فاسقان و مرتکبان گناهان کبيره سازگار و هماهنگ باشد، پس غناء کيفيتي است در صدا، نه خود آن، و در حرام بودن آن فرقي در اين نيست که شعر يا نثر را با آن آهنگ بخوانند و يا قرآن، دعا و مرثيه را.(17)
14. اصفهاني (قدس سره): شيخ محمدرضا اصفهاني (استاد امام خميني) در کتاب الروضه الغناء في تحقيق معني الغناء در بيان مفهوم غنا مي فرمايد:
الغناء: صوت الانسان الذي من شأنه ايجاد الطرب بتناسبه لمتعارف الناس؛
غنا عبارت است از: صداي انسان که به خاطر تناسب با ذوق مردم، قابليت ايجاد طرب داشته باشد.
در بيان معناي «طرب» نيز مي نويسد:
والطرب: هو الخفه التي تعتري الانسان، فتکاد ان تذهب بالعقل، و تفعل فعل المسکر لمتعارف الناس ايضاً؛
«طرب» عبارت است از: خفت و سبکي که به انسان عارض مي شود به گونه اي که نزديک است همانند شراب و امثال آن، عقل انسان متعارف را از بين ببرد.(18)
از دقت در هر دو عبارت، معلوم مي شود که ايشان نيز طرب شأني را در تحقق مفهوم غنا کافي مي دانند.
15. امام خميني (قدس سره): امام خميني (1320 - 1409 هـ. ق) پس از نقل برخي از تعاريفي که درباره «غناء» انجام گرفته مي فرمايد:
فالاولي تعريف الغناء بانه صوت الانسان الذي له رقه وحسن ذاتي و لو في الجمله، و له شانيه ايجاد الطرب بتناسبه؛ لمتعارف الناس؛
بهتر است غنا را چنين تعريف کنيم: غنا عبارت است از صداي انسان، صدايي که تا اندازه اي نازکي و زيبايي ذاتي داشته باشد و در اثر تناسب با طرب، شأنيت و صلاحيت ايجاد طرب در افراد معمولي را داشته باشد.(19)
ايشان در تحرير الوسيله پس از اشاره به حرمت غنا و حرمت شنيدن آن و کسب درآمد با آن مي فرمايد:
وليس هو مجرد تحسين الصوت، بل هو مده وترجيعه بکيفيه خاصه مطربه تناسب مجالس اللهو، و محافل الطرب، و آلات للهو و الملاهي، و لا فرق بين استعماله في کلام حق: من قراء القرآن، و الدعاء و المرثيه وغيره من شعر او نثر، بل يتضاعف عقابه لو استعمله فيما يطاع به الله تعالي؛
تنها زيبا کردن صدا «غناء» نمي باشد، بلکه غنا عبارت است از: کشيدن صدا و ترجيع آن به گونه اي که طرب انگيز بوده و متناسب با مجالس لهو و محفل هاي سرور و شادي و هماهنگ با آلات لهو و موسيقي باشد و فرقي ندارد که در کلام حق از قبيل قرائت قرآن، دعا و مرثيه باشيد يا در غير آن از قبيل شعر و نثر، بلکه غنا در چيزهايي که وسيله اطاعت خداست، موجب افزايش عذاب خواهد بود.(20)
ملاحظه مي فرماييد که ايشان، نازکي صدا را در تعريف اول تا حدي معتبر دانسته، ولي «مد» و «ترجيع» را مطرح نکرده اند و در تعريف دوم عکس آن را انجام داده است، ولي قيد«طرب انگيز بودن» در هر دو تعريف به چشم مي خورد. از اين جا معلوم مي شود که ايشان در تشخيص غنا «مطرب شأني بودن» را معيار اصلي قرار داده اند.
پاسخ امام خميني (قدس سره) به چند سؤال
جواب: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشکوک مانع ندارد و تشخيص با عرف است.(21)
16. شهيد مصطفي خميني (قدس سره): شهيد آيه الله سيد مصطفي خميني فرزند امام خميني (قدس سره) (شهيد 1398 هـ. ق) در شرح تحرير الوسيله، پس از اشاره به اختلاف علما در معناي «غناء» که به بيش از بيست، بلکه سي قول رسيده است و پس از نقل کلام والد بزرگوارش از مکاسب محرمه، در تعريف غنا مي فرمايد:
و الذي ظهر لي انه من الصوت ما طرب به، و کونه مطرباً فعلياً و لو لجماعه غير مستمعين اليه، و لا وجه للاختصاص بالانسان، و لا سائر القيود الزائده، بل هو امر عند العرف واضح؛
آن معنايي که براي من معلوم و مورد قبول است اين است که «غناء» عبارت است از: آوازي که بالفعل - اگر چه براي افراد غير شنونده - مطرب باشد و اختصاص دادن غنا به صداي انسان و روي آوردن قيدهاي زايد ديگر در تعريف غنا لزومي ندارد، بلکه مفهوم غنا در نظر عرف، واضح و روشن است.(22)
17. آيه الله خويي (قدس سره): آيه الله سيد ابوالقاسم خويي (متوفاي 1413 هـ. ق) پس از نقل چند تعريف درباره معناي «غناء» و اشاره به اين که، هيچ کدام از تعريف هاي مذکور به دليل جامع افراد و مانع اغيار نبودن آنها، تعريف حقيقي نيست، مي فرمايد:
آن چه از مجموع روايات - با ضميمه بعضي بر بعض ديگر - استفاده مي شود همان است که شيخ انصاري (قدس سره) در کبراي مسئله بيان کرده است.
توضيح مطلب اين است که غناي حرام عبارت است از: آواز زير و بم داري که به طريق لهو، باطل و گمراه کردن از راه حق، ادا شود، چه در کلام حق باشد يا باطل، که جوهري در کتاب صحاح از آن به «سماع» تعبير کرده و در زبان فارسي به عنوان «دوبيت، سرود، پسته و آواز خواندن» از آن ياد مي کنند و در عرف مردم، عنوان «قول زور» و «صداي لهوي» بر آن، صادق مي باشد.
لهو حرام نيز انواعي دارد، گاهي تنها با آلت لهو بدون آواز انسان انجام مي گيرد، مانند تار زدن و امثال آن. و گاهي با آواز خالي. و گاهي با صدا در آلات موسيقي مانند؛ دميدن در ني، سرنا و... انجام مي گيرد گاهي تنها با حرکات بدن مثل رقص، لهو محقق مي شود، و گاهي نيز با عواملي غير از اينها، لهو حرام تحقق مي يابد.
پس هر صدايي که صداي لهوي باشد و در ميان مردم از آهنگ هاي اهل فسق و معصيت شمرده شود، غناي حرام است؛ فکل صوت کان صوتاً لهوياً و معدوداً في الخارج من الحان اهل الفسوق و المعاصي فهو غناء محرم.(23)
18. آيه الله گلپايگاني (قدس سره): آيه الله سيد محمدرضا گلپايگاني (متوفاي 1414 هـ. ق) در معرفي موضوع «غناء» مي فرمايد:
و اما موضوع غنا، مرجع تشخيص آن عرف است هم چنان که تشخيص موضوعات احکام شرعي ديگر نيز بر عهده عرف مي باشد. پس هر آوازي که در نظر عرف غنا باشد، حرام است، با قطع نظر از اين که عنوان لهو و امثال آن بر آن صدا صدق بکند يا کند، چه در کلام حق باشد يا باطل، خواه با چيزي از محرمات ديگر از قبيل استعمال آلات لهو و رقص و امثال اينها همراه باشد يا نباشد.(24)
ايشان پس از اشاره به نظريه شيخ انصاري (مبني بر حرمت غنا از جهت تطبيق با عنوان باطل، لهو و قول زور)، آن را رد کرده و مي فرمايد:
در برخي از روايات، حکم حرکت روي عنوان «غناء» رفته يا از قرائت قرآن به صورت «غناء» نهي شده است و... پس هر صدايي که عنوان «غناء» به آن صادق باشد، حرام است و انطباق عنوان هاي ديگر از قبيل لهو، باطل و قول زور، دخالتي در مفهوم «غناء» و حرمت آن ندارد؛ فکلما صدق عليه الغناء فهو حرام...(25)
پاسخ آيه الله موسوي گلپايگاني (قدس سره) به چند سؤال
جواب: غنا که حرام است، آوازي است مشتمل بر ترجيع و تطريب و مناسب با مجالس لهو و لعب و صداهاي ديگر، که اين خصوصيت را نداشته باشد، حرام نيست.(26)
سؤال: معناي غنا و حکم آن را بيان فرماييد؟
جواب: غنا، کشيدن صدا و دور دادن آن به کيفيت خاصه طرب آور است که مناسب با مجالس لهو و محافل انس و طرب و موافق با آلات لهو و لعب است و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تکسب به آن حرام است و فرقي نمي کند که همراه با آلات لهو خوانده شود، يا نه و در کلام باطل استعمال شود، يا در قرآن، يا دعا، يا مرثيه، يا شعر.(27)
19. آيه الله مکارم شيرازي مدظله: آيه الله ناصر مکارم شيرازي، پس از نقل ده تعريف از اهل لغت و فقها مي فرمايد:
بهترين سخن در اين مورد همان است که شيخ بزرگ ما [شيخ مرتضي] انصاري بيان کرده و آن اين است:
ان الغناء هي الالحان المناسبه لمجالس اهل الفسوق و المعاصي، و نزيد عليه انه تناسبها المقارنه لضرب الآلات و الرقص و التصفيق و شبه ذلک و ان لم تکن بالفعل؛
غنا عبارت است از: آهنگ هايي که با مجالس اهل فسق و فجور و معصيت تناسب داشته باشد. چيزي که ما بر آن مي افزاييم اين است که، منظور از تناسب با مجالس اهل فسق آن است که آهنگ صدا به گونه اي باشد که براي هماهنگي و همراهي با نواحتن آلات موسيقي، رقص، کف زدن و امثال آنها تناسب دوئدذز داشته باشد اگر چه در حال حاضر همراه با آنها نباشد.(28)
ايشان در ادامه مي فرمايد:
قدر متيقن از غناي (حرام) همان آهنگ هاي مخصوص مجالس فسق و فجور است و اين معنا يک مفهوم مشکلي نيست که مخفي باشد، بلکه همه - اعم از خواص و عوام - آن را تشخيص مي دهند و در مصاديق مشکوک نيز حکم به برائت مي شود، اگر چه احتياط طريق نجات است.(29)
پاسخ آيه الله مکارم شيرازي به چند سؤال
جواب: در اين گونه موارد بايد به عرف عام متدين مراجعه کرد که تشخيص دهند کدام آهنگ و صوت مناسب مجالس لهو و فساد است و کدام نيست. علما و فقها نيز در اين گونه موارد به چنين عرفي رجوع مي کنند.(30)
سؤال: چه نوع موسيقي حرام است؟
جواب: موسيقي هايي که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام مي باشد و غير آنها حلال است و تشخيص آن با مراجعه به عرف عام امکان پذير است.(31)
سؤال: برخي، حالت طرب را شبيه به حالت مستي کرده اند. چه دليلي به اين تشبيه وجود دارد؟ آيا چنين حالتي را تاکنون کسي ديده است؟
جواب: از اين که بسياري از انواع غنا مانند مواد مخدر عمل مي کند جاي شک نيست، منتهي در اين جا تخدير از طريق گوش حاصل مي شود.(32)
سؤال: مجالس لهو ولعب به چه نوع مجالسي گفته مي شود؟
جواب: منظور مجالسي است که براي عياشي و هوس راني و بي بند وباري تشکيل شده است و به تعبير ديگر، به مجالسي گفته مي شود که در نزد عرف متشرعه و متدين مجلس گناه محسوب مي شود، موسيقي هاي مناسب آن حرام است؛ هر چند در مجالس عادي نواخته شود، يا به صورت فردي باشد (دقت کنيد.) (33)
سؤال: اساساً چه ملاکي براي تشخيص غناي حرام از حلال وجود دارد؟ حکم شنيدن موسيقي و ترانه چيست؟ و آيا بين موسيقي نوين و سنتي، يا بين موسيقي فرح انگيز و حزن انگيز از نظر شرعي تفاوتي وجود دارد؟
جواب: همان گونه که در مسائل سابق اشاره شد، موسيقي هاي مجالس لهو و فساد حرام است و غير آن حلال است و تفاوتي ميان موسيقي سنتي و نوين و يا فرح انگيز و غير آن نيست.(34)
20. آيه الله فاضل لنکراني مدظله: نظريه آيه الله محمد فاضل لنکراني را در معرفي موسيقي و غنا، از پاسخ هايي که به سؤال هاي زير داده اند مي توان به دست آورد:
سؤال: موسيقي چيست؟ و آيا همه انواع آن از نظر اسلام حرام است؟
جواب: موسيقي به يک تعريف، ترکيب اصوات است به نحوي که خوشايند باشد، لذا اگر مناسب مجالس لهو ولعب باشد حرام است، و اگر نه اشکالي ندارد.(35)
سؤال: بفرماييد موسيقي مطرب يعني چه؟
جواب: معناي مطرب اين است که حالت غير عادي از نظر وجد و نشاط به وجود آورد.(36)
سؤال: غنا به چه معناست؟ چه حالاتي بر آن مترتب است؟
جواب: غنا عبارت از صوتي است که علاوه بر مطرب بودن به معنايي که ذکر شد، مشتمل بر ترجيع، يعني زير و بم و فرو بردن و بيرون آوردن صدا باشد.(37)
سؤال: غنا چيست؟ و حکم آن را بيان کنيد.
جواب: غنا آوازي است که در آن صدا را در گلو مي گردانند، که به زبان عرفي چهچهه مي گويند، و طرب انگيز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که اين حرام است.(38)
سؤال: کدام موسيقي حرام است؟ و آيا گوش دادن به آن براي رفع خستگي ناشي از کار يا افسردگي ومانند آن، اشکال دارد؟
جواب: موسيقي که داراي طرب و ترجيع باشد حرام است و فرقي بين رفع خستگي و غير آن نمي کند.(39)
سؤال: نظر مبارکتان در مورد موسيقي و آواز موسيقي چه مي باشد اگر با صداي زن باشد چه حکمي دارد؟
جواب: موسيقي که مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و اگر صداي زن باشد، حرمت مؤکد مي شود.(40)
سؤال: نظر حضرت عالي در مورد آهنگ هايي که از راديو و تلويزيون پخش مي شود چيست؟
جواب: آهنگ هاي مناسب مجالس لهو و لعب و مهيج حرام است و اگر چنين نيست مانعي ندارد.(41)
سؤال: اگر کسي هيچ نوع آهنگي براي او ايجاد تحريک نکند، گوش دادن او به آهنگ ها چگونه است؟
جواب: ملاک نوع مردم است، نه شخص انسان.(42)
سؤال: آيا غنا و موسيقي دو مقوله از هم جدا هستند؟ و طرب به چه معناست؟ و معامله آلات موسيقي چگونه است؟
جواب: غنا و موسيقي دو مقوله مي باشد، ولي علت حرمت در هر دو، يک چيزاست و آن ايجاد طرب است و مقصود از طرب، تحول غير اختياري است که در مستمع پيدا مي شود، و معامله آلات لهو و لعب حرام است.(43)
21. آيه الله مشکيني مدظله: آيه الله حاج شيخ علي مشکيني در مصطلحات الفقه مي نويسد:
اهل لغت و هم چنين فقهاي اسلام، براي کلمه «غناء» معاني و تعريف هاي گوناگون گفته اند، شايد تعريف زير از همه آنها نزديک تر به واقع باشد:
انه عباره عن الصوت الانساني الحسن العارض في الغالب علي الاقوال و الالفاظ الذي له شانيه الاطراب لمتعارف الناس، کان التأثير لنفسه اوله مع الاقوال المعروضه له اذا کانت باطله:
غنا عبارت است از: صداي زيباي انسان که بيشتر بر کلمات و الفاظ عارض مي شود، به گونه اي که تأثير طرب انگيزي براي افراد معمولي در شأن آن باشد، چه آن تأثير طرب انگيزي از آواز تنها باشد يا از آواز به ضميمه سخنان باطل.
ايشان سپس مي فرمايد:
فرقي ندارد که با محرمات ديگر از قبيل اختلاط زن و مرد، شراب خواري، قماربازي، نوازندگي و امثال اينها همراه باشد يا نباشد.(44)
همو در مقاله اي که درباره غنا نوشته اند، آن را چنين تعريف نموده اند:
غنا در لغت صوتي را گويند که از حنجره و حلقوم انسان در بيايد و غناي اصطلاحي که در شرع اسلام حرام است، عبارت از اين است که، صوت نيکو و خوشي از حلقوم انساني بيرون آيد و داراي سه شرط باشد:
شرط اول: صوت خوبي که زير و بم داشته باشد؛ يعني صوتي که قطع بخورد و به تعبير ساده تر چهچهه در آن باشد.
شرط دوم: مستمع را از حالت عادي در آورد و ايجاد نشاط و سرور در او بکند، يا حالت غصه و اندوه فراوان در او ايجاد نمايد که ناخودآگاه اشکش سرازير شود.
شرط سوم: (و اين مهم ترين شرط است) شنونده بگويد: اين صدا، صداي مجالس رقص و دانس مي باشد؛ يعني معمولاً چنان غنايي با رقص و عرق و ورق و... همراه است.
...اجمالاً بعضي از صوت ها که خواننده ها مي خوانند و کشش دارد از اين قبيل است، و تصنيف هم از اين قبيل است گر چه اين صفت را هم نداشته باشد.(45)
22. آيه الله حسيني زنجاني مد ظله: نظريه آيه الله سيد عزالدين حسيني زنجاني را درباره مفهوم غنا و موسيقي، از پاسخ ايشان به دو سؤال زير به دست مي آيد:
سؤال: واژه «موسيقي» چه کلمه اي است و نسبت مفهوم آن با «غنا» چيست؟
جواب: موسيقي عبارت است از: فن ترکيب اصوات به نحوي که به گوش خوش آيد، و غنا؛ يعني آواز خوش و طرب انگيز. پس، از اين تعريف، فرق بين موسيقي و غنا روشن مي شود که، غنا از صفات صوت است، ولي موسيقي ترکيب اصوات است.
سؤال: رابطه موسيقي و غنا با آلات لهو چيست؟
جواب: رابطه ي موسيقي با آلات لهو است، ولي غنا خود مستقل است، و لو اين که همراه آلات لهو خوانده مي شود.(46)
پي نوشت ها :
1. الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه، ج 1، ص 309، (چاپ سنگي).
2. ج 3، ص 126.
3. ج 4، ص 23.
4. سبزواري، کفايه الاحکام، کتاب الشهادات، ص 280 و 281.
5. الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره، ج 18، ص 101.
6. ميراث فقهي 1، ج 1، ص 672؛ رساله في الغناء، ص 4.
7. جامع الشتات، ج 2، ص 377، جواب سؤال 173؛ ميراث فقهي 1، ج1، ص 708 (رساله في تحقيق الغناء، ص 2).
8.جامع الشتات، ج 1، ص 418، سؤال 491 و ج 2، ص 69، سؤال 60.
9. رياض المسائل، ج 8، ص 155.
10. نراقي، مستند الشيعه، ج 14، ص 6- 125 (مکاسب محرمه) و ج 18، ص 4- 182 (مبحث شهادت).
11. محمد نراقي، مشارق الاحکام، ص 148.
12. ميراث فقهي 1، ج 1، ص 7- 726؛ رساله في تحريم الغناء، ص 4و 5.
13. همان، ص 792؛ رساله وجيزه في الغناء، ص 4.
14. جواهر الکلام، ج 22، ص 46 و 47.
15. مکاسب، ج 1، ص 296.
16. ميراث فقهي 1، ج 2، ص 842 و 843؛ رساله في الغناء، ص 6 و 7.
17. مامقاني، مناهج المتقين، ص 206.
18. ميراث فقهي 1، ج 2، ص 508 (الروضه الغناء في تحقيق معني الغناء، ص 2).
19. امام خميني، المکاسب المحرمه، ج 1، ص 202.
20. ج 1، ص 497، مسئله 13.
21. استفتائات از محضر امام خميني، ج 2، ص 14.
22. مصطفي خميني، مستند تحرير الوسيله،ج 1، ص 396.
23. مصباح الفقاهه، ج 1، ص 311.
24. کتاب الشهادات (تقرير درس گلپايگاني به قلم حسيني )، ص 95.
25. همان، ص 97- 99.
26. گلپايگاني، مجمع المسائل، ج 2، ص 11و 12.
27. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج 1، ص 66.
28. انوار الفقاهه، کتاب التجاره، ص 329.
29. همان، ص 330.
30. مکارم، استفتائات جديد، ج 2، ص 228؛ سؤال 695.
31. همان، ص 146، سؤال 519.
32. مکارم، استفتائات جديد، ج 1، ص 229، سؤال 699.
33. همان، ص 231، سؤال 704.
34. همان، ص 147، سؤال 527.
35. فاضل لنکراني، جامع المسائل، ج 1، ص 258، سؤال 1005.
36. همان، سؤال 1006.
37. همان، سؤال 1007.
38. همان، ص 252، سؤال 978.
39. همان، ص 254، سؤال 988.
40. همان، ج 1، ص 254، سؤال 989.
41. همان، ص 255، سؤال 995.
42. همان، سؤال 996.
43. همان، ص 252، سؤال 979.
44. ص 393.
45. مجله پاسدار اسلام، شماره 43، تير ماه 1364، ص 11، مقاله آيه الله مشکيني.
46. استفتاء.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}