غنا و موسيقي از منظر روايات(2)
غنا و موسيقي از منظر روايات(2)
روايات در مذموم بودن موسيقي و ممنوعيت آلات آن
بدي کمک به اهل موسيقي
«اي مردم ! آيا مي خواهيد از علامت هاي نزديک شدن قيامت خبر دهم؟
اصحاب گفتند: آري يا رسول الله.
فرمود:
من اشراط الساغه: اضاعه الصلوات، و اتباع الشهوات، و الميل مع الاهواء، و تعظيم المال، و يبع الدين بالدنيا، فعندها يذوب قلب المومن في جوفه، کما يذوب الملح في الماء مما يري من المنکر، فلا يستطيع آن يغيره... و تظهره الکوبه، و القينات، و المعازف، و اليل الي اصحاب الطنابير، و الدفوف، و المزامير و سائر آلات اللهو. الا و من اعان احداً منهم بشيء من الدينار و الدرهم، والالبسه، و الاطعمه، و غيرها، فکانما زني مع امه سبعين مره في جوف الکعبه؛
از جمله علامت هاي قيامت عبارت است از: ضايع کردن نمازها، يپروي از شهوات، ميل به هوا و هوس، تعظيم به مال دنيا، فروختن دين به دنيا، در آن زمان قلب مؤمن در اندرون خود، ذوب مي شود همانند ذوب شدن آب در نمک، زيرا مي بيند که مردم مرتکب منکرات مي شوند و او قدرت بر نهي از منکر ندارد... در آن زمان، کوبه، قينات و معازف (1) رايج مي شود، مردم به اهل طنبور (ساز)، دف(دايره) و مزامير (2) و ديگر آلات لهو و لعب روي مي آورند، آگاه باشيد که هر کس به يکي از آنان با دادن پول، لباس، غذا و امثال آنها کمک نمايد، همانند کسي است که با مادر خود در داخل کعبه هفتاد بار زنا کرده باشد....! (3)
زوال غيرت اهل موسيقي
ان شيطانا يقال له: القفندر، اذا ضرب في منزل رجل اربعين صباحاً بالبربط، و دخل عليه الرجال، وضع ذلک الشيطان کل عضو منه علي مثله من صاحب البيت، ثم نفخ فيه نفخهً فلا يغار بعدها حتي توتي نساوه فلا يغار؛
اگر چهل روز در منزل مردي «بربط» (4) نواخته شود و مردان ديگر نيز وارد شوند، شيطاني به نام قفندر (بدقيافه) هر عضوي از بدن خود را بر روي عضو مثل آن در بدن صاحب خانه قرار مي دهد و بر بدن او نفسي مي دمد که غيرت مردانگي را از دست مي دهد، به گونه اي که اگر به ناموسش هم تجاوز شود، غيرتش به حرکت نمي آيد و اهميت نمي دهد!. (5)
درحديث ديگر آمده است:
فاذا کان کذلک نزع منه الحياه، و لم يبال ما قال و لا ما قيل فيه:
وقتي که چنين شد، شرم و حيا از او (صاحب خانه) برداشته مي شود به گونه اي که از سخنان ناروايي که به مردم مي گويد، يا مردم درباره ي او مي گويند، پروايي ندارد.(6)
ممنوعيت آلات موسيقي از سوي پيامبر
انها کم عن الزفن و المزمار، وعن الکوبات، والکبرات؛
شما را از رقص، مزمار، کوبه ها و کبرات نهي مي کنم.(7)
دلالت اين حديث برحرمت رقص وموسيقي غير قابل انکار است؛ زيرا نهي از چيزي، ظهور در حرمت آن دارد.
بدبختي جامعه
لا يقدس الله امه فيها بربط يقعقع...؛
پاک و سعادتمند نمي شود ملتي که در ميان آنان «بربط» به صدا در آيد...(8)
مانع ورود ملائکه
لاتدخل الملائکه بيتاً فيه خمر، او دف، او طنبور، او نرد، و لا يستجاب دعاوهم، و ترفع عنهم البرکه؛
در خانه اي که شراب يا دفع يا طنبور و يا نرد باشد؛ فرشتگان رحمت به آن وارد نمي شوند، دعاي ساکنان آن مستجاب نمي شود و برکت از آنان برداشته خواهد شود.(9)
فرشته رحمت به کدام خانه وارد مي شود؟
به عکس، خانه اي که در آن قرائت قرآن، ذکر و نماز باشد؛ محل نزول فرشتگان رحمت و مايه برکت و خيرات فراوان مي گردد. چنان که اميرمؤمنان علي (ع) مي فرمايد:
البيت الذي يقرا فيه القرآن، و يذکر الله عز وجل فيه، تکثر برکته و تحضره الملائکه، و تهجره الشياطين، و يضي ء لاهل السماء کما تضيء الکواکب لاهل الارض، و ان البيت الذي لا يقرا فيه القرآن و لا يذکر الله عزو جل فيه، نقل برکته، و تهجره الملائکه و تحضره الشياطين؛
خانه اي که در آن قرائت قرآن و ذکر خدا باشد، برکت آن فراوان مي گردد، فرشتگان رحمت در آن حاضر و شياطين از آن دور مي شوند.
آن خانه براي اهل آسمان روشني مي بخشد، همان طور که ستارگان براي اهل زمين روشني مي بخشند؛ ولي خانه اي که در آن قرائت قرآن و ذکر خدا نباشد، برکت آن اندک مي شود، فرشتگان رحمت از آن دور و شياطين در آن حاضر مي شوند.(10)
تحريم آلات موسيقي
ان الله حرم الدف، والکوبه و المزامير، و ما يلعب به؛
خداوند متعال، دايره، طبل، مزمار (ناي) و هر چيزي که وسيله بازي (قمار و امثال آن) باشد، حرام فرموده است.(11)
7. در حديث مفصلي که در کتاب تحف العقول از امام صادق (ع) روايت شده است، اين عبارت به چشم مي خورد:
انما حرم الله الصناعه التي هي حرام کلها التي يجي ء منها الفساد محضاً، نظير البرابط، والمزامير، و الشطرنج، و کل ملهو به... فحرام تعليمه و تعلمه، و العمل به، واخذ الاجر عليه، و جميع التقلب فيه من جميع وجوه الحرکات کلها؛
خداوند، ساخت و ساز چيزهايي که همه منافع آنها حرام و فساد آور باشد، حرام فرموده است، مانند: بربط ها، مزمارها، شطرنج و هر چيزي که وسيله لهو و غفلت از ياد خدا باشد ( پس از شمردن چيزهايي مثل: بت، صليب و... فرمود: ) اينها چيزهايي هستند که ياد دادن، ياد گرفتن، کار کردن با آنها، مزد گرفتن براي کار با آنها و هرگونه نقل وانتقال و تصرف در آنها به هر کيفيتي که باشد، حرام است.(12)
8. در فقه الرضا آمده است:
اعلم - يرحمک الله - ان کل ما يتعلمه العباد من اصناف الصنايع، مثل الکتاب و الحساب و التجاره و... فحلال کله تعليمه و العمل به، و اخذ الاجره عليه... الا ان يکون صناعه محرمه، او منهياً عنها، مثل الغناء و صنعه آلاته و... و مثل صنعه الدف و العود و اشباهه و عمل الخمر و المسکر، و الآلات التي لا تصلح في شي ء من المحللات، فحرام عمله، وتعليمه و لايجور ذلک و بالله التوفيق؛
بدان - خدا تو را رحمت کند - هر صنعتي که بندگان خدا ياد مي گيرند، مانند: نويسندگي، حسابداري، تجارت و امثال آن همه اينها حلال است؛ هم چنين ياد دادن آنها، کار کردن با آنها و مزد گرفتن بر آنها نيز حلال مي باشد... مگر صنعتي که حرام يا مورد نهي خدا باشد، مانند؛ خوانندگي و نوازندگي و ساختن آلات آن... و ساختن دف، عود و امثال آن؛ هم چنين ساختن شراب و هر چيز مست کننده و وسايلي که هيچ مصرف حلال ندارد، حرام است، انجام دادن و ياد دادن آنها نيز جايز نمي باشد، و توفيق از خداست.(13)
مأموريت پيامبر
ان الله تعالي بعثني هدي و رحمه للعالمين، و امرني ان امحو المزامير، و المعازف، و الاوتار، و الاوثان، و امور الجاهليه...ان آلات المزامير شراوها و بيعها وثمنها والتجاره بها حرام...؛
خداي تعالي، مرا براي هدايت مردم و به عنوان رحمت بر آنان مبعوث نموده و امر فرموده است که، همه انواع آلات موسيقي، بت ها و تمام کارهاي زمان جاهليت را از بين ببرم، و... خريد و فروش و قيمت آلات موسيقي حرام است... .(14)
10. در حديث ديگر ابن عباس از آن حضرت روايت کرده که فرمود:
امرت بهدم الطبل والمزمار؛
از طرف خدا براي نابود کردن طبل و مزمار، مأمور شده ام.(15)
اين دو روايت براي لزوم محو آلات موسيقي دلالت صريح دارد.
شکستن آلات موسيقي
12. در حديثي از امام صادق (ع) نقل شده که از طريق پدران معصوم خود (ع) از حضرت علي (ع) روايت کرده است که فرمود:
من تعدي علي شيء مما لايحل کسبه فاتلفه، فلا شيء عليه فيه، و رفع اليه رجل کسر بربطاً فابطله؛
هر کس وسيله اي را که کسب با آن حلال نمي باشد، اتلاف نمايد، چيزي بر او نيست (ضامن نيست) و مردي را به جرم اين که بربطي را شکسته بود پيش حضرت علي آوردند، آن حضرت، دعوي را ابطال و متهم را آزاد فرمود.(17)
13. امام باقر (ع) فرمود:
من کسر بربطاً، او لعبهً من اللعب، او بعض الملاهي، او خرق زق مسکر، او خمر، فقد احسن و لا غرم عليه؛
هر کس بربط يا يکي از آلات قمار يا موسيقي را بشکند، يا ظرف شراب و هر مست کننده ي ديگري را پاره کند و به زمين بريزد، کار خوبي کرده است و قيمت آن را ضامن نيست. (18)
اهل موسيقي و سلام
سته لا ينبغي ان يسلم عليهم:... فاليهود، و النصاري، و اصحاب النرد و الشطرنج، و اصحاب الخمر و البربط و الطنبور، و المتفکهون بسب الامهات، والشعراء؛
به شش گروه سلام دادن روا نيست: 1. يهودي. 2. مسيحي. 3. اهل نرد و شطرنج ( اهل قمار ) 4. اهل شراب و بربط و طنبور (اهل موسيقي ). 5. خنده کنندگان با فحش به مادران (شايد منظور اين باشد که او به مادر ديگران فحش مي دهد و با استهزا مي خندد، يا ديگران به مادر او فحش مي دهند و او نيز خوشش مي آيد و مي خندد ). 6. شاعران (شاعراني که شعرهاي باطل يا بيهوده مي سرايند).(19)
نگهداري آلات موسيقي و غضب خدا
انه من ابقي في بيته طنبوراً، او عوداً، او شيئاً من الملاهي من المعزفه، و الشطرنج، و اشباهه اربعين يوماً، فقد باء بغضب من الله، فان مات في اربعين مات فاجراً فاسقاً، ماواه النار و بئس المصير؛
کسي که چهل روز در خانه اش طنبور (ساز) يا عود (تار کوتاه و سرکج) يا چيزي از آلات لهو و لعب از قبيل: معزفه (پيانو) و سطرنج (از آلات قمار) و امثال آنها را نگهداري کند، گرفتار غضب خداوند مي شود، اگر در آن مدت بميرد، فاسق و فاجر مرده و جايگاهش آتش دوزخ است و چه بد سرانجامي است.(20)
16. امام صادق (ع) فرمود:
من بقي في بيته طنبور اربعين صباحاً، فقد باء بغضب من الله؛
هر کس در خانه اش چهل روز «طنبور» بماند، به غضب خدا گرفتار مي شود.(21)
پي نوشت ها :
1. کويه: به معناي طبل باريک، يا به معناي نرد و شطرنج است.
قينات: جمع قينه به معناي زن خواننده است.
معازف: جمع معزف و معزفه، يکي از آلات موسيقي است که به آن «پيانو» نيز گفته مي شود.
2. مزامير: جمع مزمار، به معناي ناي است.
3. جامع احاديث شيعه، ج 16، ص 487 و 789، ابواب جهاد النفس، باب 12، حديث 12، همه رجال سند اين حديث توثيق شده اند.
4. بربط: ساز کوتاه و سرکجي است که شبيه سينه اردک مي باشد، شبيه طنبور است و کاسه بزرگ و دسته کوتاه دارد.
5. وسائل الشيعه، ج 17، ص 312، ابواب ما يکتسب به، باب 100، حديث 1( 22626)؛ جامع احاديث الشيعه، ج 22، ص 247؛ باب 21، حديث 11 ( 1987).
همه رجال سند اين حديث توثيق شده اند، ولي چون دو نفر از آنان به نام هاي: عثمان بن عيسي و اسحاق بن جرير در عين حالي که توثيق شده اند پيرو مذهب واقفي بوده اند، سند حديث موثق مي باشد.
6. همان، حديث 2؛ همان، حديث 12.
7. همان، حديث 6 (22631)؛ همان، حديث 1 ( 31977).
در سند اين حديث، اگر چه حسين بن يزيد بن محمد نوفلي و اسماعيل بن ابي زياد سکوني توثيق نشده اند، ولي رواياتشان مورد اعتماد مي باشد. (ر. ک: الموسوعه الرجاليه الميسره، ج 1، ص 292 و ج 2، ص 465).
8. همان، ج 17، ص 313، ابواب ما يکتسب به، باب 100، حديث 4( 22629 )؛ همان، ج 22، ص 248، ابواب ما يکتسب به، باب 21، حديث 13 ( 31989).
9. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 218، ابواب ما يکتسب به، باب 79، حديث ( 15174) 15.
10. وسائل الشيعه، ج 6، ص 199، ابواب قراءه القرآن، باب 16، حديث 2 ( 7725).
11. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 245، ابواب ما يکتسب به، باب 21، حديث 5 ( 31981).
12. ص 352، وسائل الشيعه، ج 17، ص 85، ابواب ما يکتسب به، باب 2، حديث 22047 (1).
13. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 194، ابواب ما يکتسب به، باب 1، حديث 31802 ( 19).
14. جامع احاديث الشيعه، ج 22، ص 245، ابواب ما يکتسب به، باب 21، حديث 7 ( 31983).
15. کنز العمال، ج 15، ص 216، حديث 40640.
16. جامع احاديث الشيعه، ج 22، ص 248، باب 21، حديث 14 ( 31990): عن علي (ع): انه رفع اليه رجل کسر بربطاً فابطله، و لم يوجب علي الرجل شيئاً».
17. همان، ص 271، باب 24، حديث 1 (32071).
18. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 271، باب 24، حديث 2.
19. خصال، ج 1، ص 131، باب السته، حديث 29؛ بحارالانوار، ج 76، ص 252، باب المعارف و الملاهي، حديث 7.
20. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 248، باب 21، حديث 17 ( 31993)؛ بحار الانوار، ج 76، ص 253؛ باب المعارف والملاهي، حديث 11.
21. لئالي الاخبار، ج 5، ص 219.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}