عمليات نيروهاي هم پيمان، سنگين ترين نبرد هوايي تاريخ بود
در 24 مارس 1999 ناتو، اتحاديه نظامي بلوك غرب، در پنجاهمين سال عمر خود به يك كشور مستقل كه اعضاي آن اتحاديه را هم مورد تهديد قرار نداده و به مخاطره نيفكنده بود. حمله نظامي برد. اين حمله كه در تاريخچه ناتو بي سابقه بود با حمله هوايي و بمباران آغاز شد ناتو از ماه اكتبر سال 1998 (شش ماه پيش از آغاز حمله)، يوگسلاوي را كه به كوزوو 14 هزار نيرو فرستاده بود تا به بهانه محافظت از اقليت صرب دست به نسل كشي كروات ها و مسلمانان بزند. تهديد به مداخله نظامي مي كرد. حملات هوايي به يوگسلاوي زيان مالي فراوان وارد و يك پل رود دانوب آن كشور توسط ناتو ويران شد. در اين حملات دولت آمريكا يك بمب افكن رادار گريز خود را از دست داد. در يكي از اين حملات هوايي، ساختمان سفارت چين در بلگراد ويران شد و چند تن از اتباع چين كشته و مجروح شدند. دولت چين نسبت به اين رويداد واكنش شديد نشان داد و آن را محكوم كرد. ناتو به اعتراض مكرر دولت روسيه كه يك كشور اسلاو و خويشاوند روسيه را بمباران مي كرد اعتنا نكرد و سرانجام دولت يوگسلاوي حاضر شد كه نيروهاي خود را از كوزوو خارج كند تا نيروهاي ناتو در آنجا به عنوان پاسدار صلح مستقر شوند.
نيروهاي هم پيمان
نيروي نظامي ناتو متشكل از 11 كشور (سال 1999) قرار بود با جمهوري فدرال يوگسلاوي نبرد كند. نيروهاي هم پيمان شركت كننده در جنگ عليه يوگسلاوي از سه بخش تشكيل مي شدند. اين بخش ها عبارت بودند از نيروي زميني (نيروهاي زميني ارتش مستقر در آلباني و مقدونيه)، نيروهاي هوايي (نيروي هوايي مستقر در پايگاه هوايي در ايتاليا، آلمان، انگلستان، فرانسه و آمريكا) و نيروي دريايي (نيروي دريايي مستقر در درياي آدرياتيك شامل نيروي دريايي فرانسه و نيروي دريايي ناتو مستقر در درياي مديترانه).
كشورهاي آمريكا، فرانسه وانگليس از نيروهاي كشورهاي هم پيمان پيش از جنگ با يوگسلاوي و در طول كشمكش هاي سال هاي 1993 تا 1998 در حدود 250 تا 300 فروند هواپيماي جنگنده با توان عملياتي بالا ساختند كه محل استقرار آنها در فرودگاه هاي ايتاليا و فرانسه بود. قسمتي از تجهيزات نيروهاي كشورهاي هم پيمان در طول جنگ، قبلا به صورت فعال در عراق استفاده شده بود. به همين دليل قبل از آغاز عمليات در يوگسلاوي اين نيروها به طور جزئي توسط 65 فروند هواپيما تقويت شدند.
افزون بر آن نيروهاي دريايي نيز با آرايش اصلي دو ناو هواپيمابر به سمت منطقه بحراني حركت كردند. در جلوي اين ناوگان يك ناو هواپيمابر نيروي دريايي فرانسه به نام فوچ با 18 فروند هواپيماي جنگي و يك ناو هواپيمابر نيروي دريايي ايتاليا با نام گاريبالدي با 10 فروند هواپيماي جنگنده قرار داشتند. در اطراف اين دو ناو،آرايشي متشكل از 33 كشتي و زيردريايي جنگي نيز وجود داشت. چهار فروند كشتي و يك فروند زيردريايي از آن دسته، مجهز به موشك كروز توماهاوك بودند. از طرف كشورهاي هم پيمان تعداد موشك برآورد شده براي اين جنگ 228 فروند بود كه 164 فروند در كشتي ها و 65 فروند توسط هواپيماهاي بي-52 بارگيري شده بود. آمريكايي ها از سايت هاي زميني براي پردازش اطلاعات دريافتي از تجهيزات جاسوسي و فضايي استفاده مي كردند. فرانسه و ايتاليا هم رادار تجسسي جي استارز و سيستم هاي تشخيص هدف داشتند. همزمان آمريكايي ها براي به دست آوردن اطلاعات از هواپيماهاي بدون سرنشين پاراديتور از پايگاهي در بوسني و هواپيماهاي بدون سرنشين هانتر از پايگاهي در مقدونيه و آلماني ها نيز از هواپيماهاي بدون سرنشين سي ال-289 كه مقر آن هم در مقدونيه بود استفاده مي كردند.
عمليات نيروهاي هم پيمان
استراتژي:
ناتو طي حملات گسترده هوايي از ارتفاعات بالا جهت منهدم كردن يگان هاي يوگسلاوي اقدام كرد.نيروهاي زميني به كارگرفته نشدند، زيرا ناتو مي خواست در اين عمليات كمترين تلفات جاني را داشته باشد، زيرا با انتقادهاي بسياري مواجه مي شد.
عمليات:
نيروهاي كشورهاي هم پيمان با نزديك به هزار فروند هواپيما حمله كردند.در پاسخ نيروهاي پدافند يوگسلاوي با شليك موشك هاي زمين به هوا و توپ هاي ضد هوايي به مقابله پرداختند. در اين جنگ بارها نبرد هوايي بين هواپيماهاي دو طرف نيز انجام پذيرفت.
نيروهاي يوگسلاوي
نيروي هوايي يوگسلاوي 210 فروند هواپيماي جنگنده در ابتداي جنگ داشت كه از آنها مي توان به 63 فروند هواپيماي ميك-15،21 فروند ميگ -29 و 20 فروند ميگ -21 آر شناسايي اشاره كرد. نيروهاي پدافندي يوگسلاوي هم از شش گردان موشك هاي تركيبي پدافند بهره مي بردند.
آغاز عمليات
در اواسط اكتبر سال 1998، نيروهاي ناتو با لشكركشي به كوزوو و به كارگيري تجهيزاتي همچون هواپيماهاي جاسوسي براي انجام يك عمليات هوايي آماده شدند و حدود شش ماه بعد در 24 مارس 1999، نبرد هوايي با بمباران شبانه آغاز شد. نيروي هوايي كشورهاي هم پيمان در حمله 78 روزه، سه مرحله عمليات هوايي انجام داد. با شروع جنگ يك گروه هواپيمايي متشكل از 286 فروند هواپيماي جنگنده نزديك يوگسلاوي مستقر شدند. آمريكايي ها براي انجام سه مرحله عمليات خود قصد داشتند از هواپيماها به دو روش (حملات هجومي متركز و حملات هجومي دسته اي) استفاده كنند. آغاز حملات همانند جنگ عراق در شب انجام شد تا تجهيزات تلويزيوني نوري شناسايي موجود در موشك هاي پدافندي يوگسلاوي نتوانند درست عمل كنند. به علاوه تعداد كمي از خلبانان يوگسلاوي آموزش هاي پرواز در شب را گذرانده بودند و انجام عمليات در شب باعث مي شد كه عملكرد هواپيماهاي جنگنده يوگسلاوي پايين بيايد. از طرف ديگر هواپيماها به دستور فرماندهان ناتو براي انجام عمليات پاكسازي به صورت گروهي، يكپارچه و توزيع شده از دسته هاي هفت فروندي به پرواز درمي آمدند كه از جمله اهداف مشخص شده آنها مي توان به سيستم هاي پدافندي، فرودگاه ها، راه آهن، بزرگراه ها، پل ها، كارخانه هاي توليدي و انبارهاي ذخيره سلاح هاي متداول و تجهيزات و مهمات، پالايشگاه هاي نفت، سيستم هاي توليد انرژي، محل استقرار نيروهاي نظامي و وزارتخانه ها اشاره كرد. نخستين مرحله حمله متمركز نيروهاي مهاجم شامل منهدم كردن اهداف مهم و استراتژيك با استفاده از موشك هاي كروز (هواپايه و دريا پايه)، نابودكردن سيستم پدافند هوايي و فراهم كردن زمينه براي حمله همه جانبه بود. روش هاي به كار رفته در عمليات هاي سامانه هاي پدافند هوايي و به كارگيري هواپيما در درگيري هاي هوايي توسط يوگسلاوي موجب شد كه ناتو،آرايش و سازمان عمليات هجومي خود را تغيير دهد.
در نخستين حمله به سيستم هاي بدون تحرك و مراكز و گروه هاي فرماندهي يوگسلاوي خسارات زيادي وارد آمد؛ در حدود 30 درصد سيستم هاي راداري كه براي اعلام خطر استفاده مي شد. در اين حملات از بين رفت. همين امر به نيروهاي هوايي ناتو اين اجازه را داد كه با آزادي عمل بيشتري به عمليات بپردازند. در ابتداي جنگ، حضور 460 فروند هواپيما در نبرد پيش بيني شده بود اما چون اين جنگ از سطح بالاتري برخوردار بود، در مدت يك ماه تعداد هواپيماها يك و نيم برابر شد و در پايان عمليات تعداد آنها به دو و نيم برابر نيز رسيد. نيروي هوايي ناتو اقدامات موثري در سازماندهي هواپيماها و پشتيباني همه نيازهاي ضروري براي شروع جنگ انجام داد. براي ايجاد قابليت اطمينان و نيز برقراري امنيت رواني بايستي به گونه اي عمل مي شد كه هيچ ترسي از واكنش تهاجمي از طرف يوگسلاوي به وجود نمي آمد. به همين خاطر ناتو سرويس هاي در فرودگاه هاي انگلستان، آلمان، ايتاليا و تركيه در نظر گرفته بود كه در آنها سوخت. مهمات و ديگر تجهيزات لازم براي استفاده در يك دوره بلند مدت جنگي ذخيره و نگهداري مي شد. عملكرد نيروي هوايي ناتو در اين جنگ بالاتر از حد انتظار بود. اين امر زماني آشكار شد كه هماهنگي انواع هواپيماهاي متفاوت در انجام عمليات عليه يك منطقه وسيع به خوبي انجام پذيرفت.
از نكات ديگر اين جنگ مي توان از بمباران هاي پي در پي اهداف، در دسته هاي مشخص ياد كرد. اين اهداف بر اساس اولويت و حق تقدمي كه براي آنها بر حسب يك دوره زماني عمليات در نظر گرفته شده بود انجام گرفت كه در نتيجه آن، تقريبا نصف سيستم هاي پدافندي يوگسلاوي نابود شدند و سيستم ارتباطي تا حد زيادي از كار افتاد از طرفي يوگسلاوي شديدا براي سوخت دچار مشكل بود و از اين رو سربازان در كوزوو، كم شدن توان مقابله را احساس مي كردند. نيروهاي ناتو بعد از شش هفته، به فهرست اهداف مورد نظر خود در كشور يوگسلاوي، اهداف جديدي را افزودند. اهداف جديد، سيستم هاي تامين نيرو بود. انجام اين اقدامات موجب شد كه فعاليت كمپاني ها و شركت هاي صنعتي متوقف و سيستم هاي ارسال برق شهر نيز دچار مشكل شود كه نتيجه آن در تنگنا قرارگرفتن مردم بود.
نتيجه چه شد
در مرحله نخست كشورهاي هم پيمان در مدت زمان چهار روز برتري هوايي را به دست آوردند. سپس مرحله دوم در مدت زمان 23 روز نابودي تدريجي نظامي و اقتصادي يوگسلاوي و در حقيقت اعمال خسارت سنگين و تجزيه ارتش را در پي داشت. در مرحله سوم و در 51 روز باقيمانده شرايط براي انجام حمله زميني فراهم شد. در اين نبرد تعداد 61 هواپيما، هفت هلي كوپتر 30 پهپاد و 238 موشك كروز ناتو سرنگون شد. سرانجام دولت يوگسلاوي حاضر شد كه نيروهاي خود را از كوزوو خارج كند و نيروهاي ناتو در آنجا به عنوان پاسدار صلح مستقر شدند.
كاسترو: حمله ناتو به يوگسلاوي فراموش نشود
هشت سال پس از عمليات هوايي ناتو عليه يوگسلاوي، فيدل كاسترو رئيس جمهور كوبا خواستار فراموش نشدن اين جنگ شد. به نقل از آژانس پرنسا لاتينا كوبا، فيدل كاسترو در مقاله اي با عنوان «سكوت همدست» تأكيد كرد جهان نمي تواند اجازه دهد حمله ناتو به بالكان به خاطر سكوت برخي كه گردانندگان و شركاي مهم آن بودند، فراموش شود. فيدل كاسترو در آن مقاله افزود: «در جلسه اي كه روز سيزدهم آوريل سال 1999 در كاخ سفيد بين بيل كلينتون و خوسه ماريا آسنار، سران وقت آمريكا و اسپانيا برگزار شد، تصميم به تشديد بمباران ها گرفته شد و رهبر اسپانيايي پيشنهاد حمله به راديو و تلويزيون و ديگر مراكزي را كه منجر به قرباني كردن شمار زيادي غيرنظامي مي شد، مطرح كرد.» رهبر كوبا با اشاره به حضور سندي برگر و مادلين آلبرايت مشاور امنيت ملي و وزير خارجه وقت آمريكا در جلسه كلينتون و آسنار گفت: «شايد برخي از اين افراد در اظهارات مطبوعاتي با يادداشت هاي خاطرات خود، به شكلي محدود به آن ماجراجويي اشاره كرده باشند، اما نه به اين معنا كه موقعيت خطرناك واقعي و جنگ هايي را كه آمريكا عليه بشريت به راه انداخته است، بيان كنند.» كاسترو در آن مقاله همچنين خاطرنشان كرد؛ «در حالي كه كمتر از ده سال از آن جريان مي گذرد، آمريكا همدستاني در اروپا و ديگر نقاط جهان دارد تا نسبت به اين جنگ سكوت كنند اما اين ماجرا نبايد فراموش شود.»
منبع: دانستنيها، شماره 28.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}