آفتابي در پس آفتاب
آفتابي در پس آفتاب
آفتابي در پس آفتاب
رهبر، خود شما
امام خميني بعد از حادثة انفجار مسجد ابوذر در سال 60 كه قبل از رياست جمهوري حضرت آقا، اتفاق افتاد، فرمودند: «خداوند ذخيرة انقلاب را حفظ كرد.» عليمحمد بشارتي نقل ميكند: در تابستان سال 58 هنگامي كه مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشي داشتيم كه آقاي شريعتمداري در مشهد گفته بود: «من بالاخره عليه امام اعلام جنگ ميكنم.» خدمت امام رسيديم و ضمن ارائة گزارشي، خبر مذكور را هم گفتند. ايشان سرش پايين بود و گوش ميداد. اين جمله را كه گفتم، سربلند كرد و فرمود: «اينها چه ميگويند؟! پيروزي ما را خدا تضمين كرده است. ما موفق ميشويم، در اينجا حكومت اسلامي تشكيل ميدهيم و پرچم را به صاحب پرچم ميسپاريم.» پرسيدم: خودتان؟ امام سكوت كردند و جواب ندادند.
حضرت امام ميفرمايند: يك نفر را مثل آقاي خامنهاي پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بناي قلبياش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نميكنيد، ايشان را من سالهاي طولاني ميشناسم.
حضرت امام خميني در پيامي به مناسبت ترور آيتالله خامنهاي نوشتند: اكنون دشمنان انقلاب، با سوءقصد به شما كه از سلالة رسول اكرم(ص) و خاندان حسين بن علي(ع) هستيد... عواطف ميليونها انسان متعهد را در سراسر كشور، بلكه جهان، جريحهدار نمودند... من به شما خامنهاي عزيز تبريك ميگويم كه در جبهههاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالي، سلامت شما را براي ادامة خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.
آقاي خامنهاي هست
اين جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام براي مقام معظم رهبري، كلمه برادر را به كار ميبردند. قطعاً اين تعبير بيمعنا نبود. ما آن روزها از اين تعبيرات، به موضوع رهبري حضرت آيتالله خامنهاي منتقل نشديم. اما گفتههاي امام خميني(ره) نشانگر اين است كه معظمله، آيتالله خامنهاي را شايسته اين كار ميدانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: «الحق ايشان شايستگي رهبري را دارند.»
خوشا به حال او
خورشيد اينجا تابيد و رفت
قبل از رياست جمهوري، روزي آقا به بيت حضرت آيتالله العظمي بهاءالديني ميروند. آقاي بهاءالديني ميفرمايد: «خورشيد لحظهاي تابيد و رفت.» زماني براي امضاي قائم مقامي رهبري، خدمت حضرت آيتالله بهاءالديني ميرسند، ايشان امضا نميكنند. هر چه از فرستادگان آقاي منتظري اصرار از ايشان انكار، تا آنجا كه خود آقاي منتظري شخصاً خدمت ايشان ميرسد و تمام كتابهايي را كه دربارة ولايت فقيه نوشته است، جلوي روي آقاي بهاءالديني ميچيند. آيتالله بهاءالديني تمام كتب را جمع ميكنند و به آقاي منتظري ميگويند: «ولايتفقيه نوشتني نيست، فهميدني است.» بعد كه از ايشان ميپرسند: آقا چرا ايشان را تأييد نكرديد، مگر شخص ديگري هم ميتواند؟ ميفرمايند: نظر ما سيدعلي خامنهاي است. آقاي بهاءالديني فرموده است: «البته هيچ كس حاجآقا روحالله نميشود، ولي آقا سيدعلي خامنهاي حقيقت ولايتفقيه هستند و رهبر. از همه به امام نزديكتر است. كسي كه ما به او اميدواريم، آقاي خامنهاي است. شما از ما قبول نميكنيد، ولي اين ديد ماست، نزد ما محرز است آقا سيدعلي خامنهاي رهبر آينده هستند.»
يكي از روزها كه حضرت آقا تشريف برده بودند به جمكران، حدود ساعت دوشب به حضرت آيتالله العظمي بهاءالديني خبر ميدهند كه آقا صبح بعد از نماز ميخواهند تشريف بياورند منزل شما. تيم حفاظت ساعت چهار صبح براي آماده كردن شرايط به منزل ايشان ميروند كه متوجه ميشوند آقاي بهاءالديني، پيرمرد نود ساله جلوي در خانه ايستادهاند. ميگويند: آقا چرا با اين كهولت سن اينجا تشريف داريد؟ ايشان ميفرمايند: براي ديدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتي كه شما زنگ زديد آمدهام استقبال.
تضعيف شما را حرام ميدانم
ختم صلوات براي سلامتي
به تقوايش پي بردم
شهيد مطهري در پنجم بهمن 1353 به تجليل از شخصيت آيتالله سيدعلي خامنهاي پرداخته است. آيتالله خامنهاي در آن زمان توسط شهرباني استان خراسان بازداشت شده بود. در گزارش ساواك آمده است: «مطهري در محل دانشكده الهيات دانشگاه تهران، ضمن اظهار تأسف از بازداشت سيدعلي خامنهاي اظهار داشته: ما كمتر نمونه ارزنده چون [آيتالله]خامنهاي داريم و اين نيروها هم بايد با اينگونه هدر روند و گوشههاي زندان تلف گردند. مطهري پس از ستودن [آيتالله]خامنهاي او را از عوامل مؤثر در روشن كردن افكار اجتماع دانسته است...»
مثل رهبر عظيمالشأن
اميد آينده اسلام
رهبري تالي تلو معصوم(ع)
گوششان به دهان حضرت حجت(عج) است
ايشان در جاي ديگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا ميكند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامة عارف آيتالله طباطبايي دربارة شاگردش علامة حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج). راهي كه حسنزاده در پيش دارد، خاك آن توتياي چشم طباطبايي. جناب علامه حسنزاده در مقدمة يكي از كتابهاي خود خطاب به حضرت آقا مينويسد: با سلام و تحيت خالصانه و ارائة ارادت بي پيرايه و درود نويد جاويد به حضور آن قائد ولي وفي و رائد سائس حفي، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» تقديم ميگردد و عرض ميشود «يا ايها العزيز جئنا ببضاعه مزجاه» دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
(التمسك بذيل الولايه، حسن حسنزاده آملي)
آيتالله حسنزاده آملي ميفرمايند: رهبر عظيمالشأنتان را دوست بداري، عالمي، رهبري، موحدي، سياسي، دينداري، انساني، رباني، پاك منزه، كسي كه دنيا شكارش نكرده، قدر اين نعمت عظما را كه خدا به شما عطا فرموده، قدر اين رهبر ولي وفي الهي را بدانيد، مبادا اين جمعيت ما را، مبادا اين كشور ما را، مبادا اين كشور علوي را، اين نعمت ولايت را از دست شما بگيرند. خدايا به حق پيامبر و آل پيامبر سايه اين بزرگمرد، اين رهبر اصيل اسلامي حضرت آيتالله معظم خامنهاي عزيز را مستدام بدار.
آيتالله حسنزاده آملي ميفرمايند: رهبر عظيمالشأنتان را دوست بداري، عالمي، رهبري، موحدي، سياسي، دينداري، انساني، رباني، پاك منزه، كسي كه دنيا شكارش نكرده، قدر اين نعمت عظما را كه خدا به شما عطا فرموده، قدر اين رهبر ولي وفي الهي را بدانيد، مبادا اين جمعيت ما را، مبادا اين كشور ما را، مبادا اين كشور علوي را، اين نعمت ولايت را از دست شما بگيرند. خدايا به حق پيامبر و آل پيامبر سايه اين بزرگمرد، اين رهبر اصيل اسلامي حضرت آيتالله معظم خامنهاي عزيز را مستدام بدار.
سيدنا علي
هر چه ايشان گفت گوش كنيم
در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خميني گفتم كه شما طي يك سخنراني اعلام كرديد كه «هر كس بين اطاعت از مقام معظم رهبري و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمريكاست» كه ايشان با تأييد دوباره اين سخن گفتند، بنده از روي اعتقاد اين حرف را زدهام. بعد ايشان فرمودند: برخي از اين افراد دور من را گرفتهاند كه بنده را در مقابل حضرت آيتالله خامنهاي قرار دهند كه من متوجه شدم و توي دهنشان زدم.
حاج احمدآقا در ادامه فرمود: بايد به اين احمقهايي كه ميگويند آقاي خامنهاي نبايد رهبر شود، گفت «پس چه كسي؟» اگر نظر آنها بر روي فلاني است، او كه حتي توانايي ادارة خانواده خود را ندارد چه برسد به يك مملكت.
همچنين ايشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظري، يعني سال 1365، سران قواي سهگانه كشور در جماران جلسه داشتند كه آن روز آقاي منتظري نيز با امام راحل(ره) ملاقاتي داشت، آنها مشغول بحث و گفتوگو بودند كه يكدفعه امام خميني برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتي وارد اتاق ميشود.
بنا به گفته حاجاحمدآقا، در اين جلسه خود ايشان، ميرحسين موسوي با منصب نخستوزيري، موسوي اردبيلي رئيس قوه قضاييه، هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس و آيتالله خامنهاي نيز با سمت رياست جمهوري حضور داشتند.
امام(ره) با ناراحتي تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظري به درد رهبري نميخورد، مجلس خبرگان رأي بر شايستگي او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذيرفتم، ولي امروز به صورت صريح اين سخن را تكرار ميكنم.
در آن وضعيت سكوت عميقي در جلسه حاكم شد كه آيتالله خامنهاي با طرح اين سئوال كه پس چه كسي عهدهدار رهبري شود؟ سكوت را شكستند كه در همين لحظه امام بدون كوچكترين مكثي انگشت اشاره را به سوي حضرت خامنهاي گرفتند و گفتند: «خود شما، مگر شما از ديگران چه كم داريد؟»
وي گفت: سكوت بيشتر شد تا حدي كه نفسها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبري خطاب به امام گفتند: «اين مسئله كه شما ميفرماييد موضوع جديدي است، بنده ميخواستم شما به اعضاي اين جلسه حكم ولايي كنيد كه ما حق دم زدن از اين جلسه را نداريم تا زماني كه خود شما حكم بفرماييد.» امام نيز اين حكم را كردند.
حاج احمد آقا ميفرمايند: بايد در كنار نظاممان پشت سر رهبري قرار بگيريم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههاي شناخته شدة انقلاب كه ساليان سال در زندانهاي سفاك پهلوي به سر برده... هيچ كس حق شكستن حريم رهبري را ندارد. حرمت رهبري نظام اسلامي، از اصول خدشهناپذير انقلاب اسلامي ماست. همه بايد به دستور رهبري عمل كنند... ما امروز موظف هستيم پشت سر مقام معظم رهبري حضرت آيتالله خامنهاي حركت كنيم. هر چه ايشان گفت گوش كنيم. اگر روزي حركت ما با حركت ولي نخواند، بدانيد كه نقص از ماست... قاطعتر پشت رهبري باشيم و نگذاريم رهبرمان احساس تنهايي كنند. همانطور كه نگذاشتيد امام احساس تنهايي كند. اطاعت از خامنهاي، اطاعت از امام است. هر كس منكر اين معنا شود، مطمئن باشيد در خط امام نيست و هر كس بگويد كه اطاعت از امام غير از اطاعت از آيتالله خامنهاي است، در خط آمريكاست.
من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد كردهام كه كوچكترين قدمي را عليه رهبري و بر خلاف رهبري و حتي بر خلاف ميل رهبري بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنين پيماني را تجديد كنيد، مطمئن باشيد كه ما در تمام زمينهها بر آمريكا پيروز ميشويم... به حسن و برادرانش اين توصيه را مينمايم كه هميشه سعي كنند در خط رهبري حركت كنند و از آن منحرف نشوند كه خير دنيا و آخرت در آن است و بدانند كه ايشان موفقيت اسلام و نظام كشور را ميخواهند. هرگز گرفتار تحليلهاي گوناگون نشوند كه دشمن در كمين است.(7)(به نقل از آيتالله خزعلي)
مرحوم حاج احمد آقاي خميني ميفرمودند: بر خود واجب ميدانم شهادت دهم زندگي داخلي آيتالله خامنهاي، نه از باب اينكه رهبر عزيز انقلاب ما به اين حرفها نياز داشته باشند، بلكه وظيفة خود ميدانم تا اين مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ايران بگويم. من از داخل منزل ايشان مطلع هستم، مقام معظم رهبري در خانه، بيش از يك نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظمله روي موكت زندگي ميكنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس آنجا بود، من از زبري فرش به موكت پناه بردم.
در ملاقاتي كه مقام معظم رهبري با حاج احمدآقاي خميني داشتهاند، ايشان ميفرمايد: حضرت امام بارها از جنابعالي بهعنوان مجتهدي مسلم و بهترين فرد براي رهبري نام بردند.
استعداد مرجعيت
مرحبا به سيدحسن
يكسال ديگر كه حضرت آقا در طرقبة مشهد بودند، ماجراي تصادف خونيني را در روزنامه ميخوانند كه نام آقاسيدصفي نيز در بين كشتهگان بوده است.(1)(به نقل از حجتالاسلام و المسلمين كاظم صديقي)
روح بزرگ ايثارگر
سرما و فرمان شما
شهيد آويني بعد از رحلت امام خميني، خطاب به حضرت آقا مينويسد: عزيز ما،اي وصي امام عشق، آنان كه معناي ولايت را نميدانند، در كار ما سخت درماندهاند. اما شما خوب ميدانيد كه سرچشمة اين تسليم و اطاعت و محبت در كجاست؟ خودتان خوب ميدانيد كه چقدر شما را دوست ميداريم و چقدر دلمان ميخواست آن روز كه به ديدار شما آمديم، سر در بغل شما پنهان كنيم و بگرييم. ما طلعت آن عنايت ازلي را در نگاه شما بازيافتيم. لبخند شما، شفقت شما را داشت و شب انزواي ما را شكست. سر ما و قدمتان كه وصي امام عشق هستيد و نايب امام زمان ـ عجلاللهتعاليفرجهالشريف.
نعمتهاي خدا را خود فراهم ميكند
شهيد صدوقي: محضر مبارك آيتالله العظمي آقاي خامنهاي...
در سال 56 به اتفاق آقاي صدوقي و تعدادي از آقايان ديگر، تصميم گرفتيم برويم به افرادي كه در تبعيد هستند، سري بزنيم. چون مقام معظم رهبري به ايرانشهر تبعيد شده بودند، خدمت ايشان رسيديم. به امامت آقاي صدوقي نماز مغرب و عشا را خوانديم. من شنيده بودم كه در سمت ايرانشهر، كفشهاي خوبي توليد ميشود، لذا تصميم گرفتم به بازار بروم و يك جفت كفش بخرم. كارم يك الي دو ساعت طول كشيد. به خانه آقاي خامنهاي تلفن زدم كه ديگر آقاي صدوقي و آقاي خامنهاي براي صرف غذا منتظر من نباشند و شام را ميل كنند. وقتي برگشتم ديدم اين دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد كه شدم، آقاي صدوقي به من گفت: «ماشاءالله، ماشاءالله اين آقاي سيدعلي آقا خيلي مُشتشان پر است.» صبح روز بعد رفتيم چابهار براي زيارت آقاي مكارم؛ در اين فاصله، اسم آقاي خامنهاي از دهان آقاي صدوقي نيفتاد؛ از بس مجذوب ايشان شده بود.
بعد از زيارت آقاي مكارم، گفتم كنار دريا برويم تا مدتي استراحت كنيم. ايشان گفت من ميخواهم برگردم پيش آقاي خامنهاي و بعد حدود دو ساعتي با هم بحث كردند. از لحاظ علمي آقاي خامنهاي، مورد تأييد صددرصد آقاي صدوقي بود.
در زمان انقلاب، بين حزب جمهوري اسلامي و امام جمعه بندرعباس اختلافي در گرفت. آقاي صدوقي به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشي بياورم. بعد از تهيه و دادن گزارش آن به آقاي صدوقي، ايشان پرسيدند: كي به تهران ميروي؟ گفتم فردا. ايشان پاكتي را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: «تقديم به محضر مبارك آيتالله العظمي آقاي خامنهاي» پسر آقاي صدوقي اعتراض كردند كه آيا ايشان به مقام آيتاللهي رسيدهاند؟ آقاي صدوقي از بالاي عينك به پسرش نگاه كرد و گفت: «بله كه آيتالله هستند.»(حجتالاسلام راشد يزدي)
اللهم ايد آيتالله العظمي خامنهاي
آيتالله شاهرودي: علم اعطايي خدا را ديدم
گاهي هم ما آنجا ميرويم. يكبار خيلي غوغا و سر و صدا شد. بحث پيرامون يك مسئله فقهي پيچيده بود. بعد از اتمام جلسه، آقاي شاهرودي به من گفت، امشب من «العلم نور يقذف الله في قلب من يشاء» را درك كردم. يعني آقا مچ همه را پيچانده بود.(11)(به نقل از حجتالاسلام راشد يزدي)
منبع:ماهنامه امتداد ویژه نامه رهبری
/ع
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}