زندگي ساده سيدعلي
زندگي ساده سيدعلي
زندگي ساده سيدعلي
زندگي مقام معظم رهبري به روايت آشنايان
حجتالاسلام سيدعلي اكبري:
سردار سيدرحيم صفوي:
حجتالاسلام و المسلمين محمدي گلپايگاني:
دكتر غلامعلي حداد عادل:
زندگي آيتالله خامنهاي هنوز هم همينطور است. روش ايشان در زندگي عوض نشده است. اگر معظمله مردم را به صرفهجويي دعوت ميكنند، خودشان قبل از مردم به صرفهجويي عمل مينمايند.»
آيتالله مصباح يزدي:
سردار شهيد نورعلي شوشتري:
آيتالله سيدمحمودهاشمي شاهرودي:
سيد علياكبر طاهايي:
حجتالاسلام مسيح مهاجري:
حجتالاسلام والمسلمين سيدعلياصغر باقيزاده:
حجتالاسلام راشد يزدي:
آنموقع، براي ايشان هديه ميآوردند و آقا نميپذيرفتند. يكبار به ايشان گفتم با اين نپذيرفتنها باعث ميشويد كه ما هم به خاطر شما بسوزيم.
در قبل از تبعيد اينگونه بودند، الان هم همين گونهاند. ايشان از سهم امام، خمس و ... استفاده نميكنند. تمام مايملك اين مرد يك خانه گلي در مشهد بود و بعد آن را فروخت و با كمي قرض خانهاي در خيابان ايران خريد. پاسداراني كه خانه ندارند، براي مدتي در آن زندگي ميكنند.
يكبار به ايشان گفتم نرفتهايد ديدن خانواده شهدا؟ ايشان گفتند: «چند وقت پيش ديدن يكي از خانوادههاي شهدا در شهرري رفتم. پدر شهيد بعد از خوشآمدگويي به من گفت: خواهشي دارم كه نبايد نه بگوييد. گفتم: هر كاري از دستم برآيد انجام ميدهم. گفت: من دو پسر دارم كه آنها خانه ندارند، كاري كنيد كه آنها صاحب خانه شوند.
گفتم: من چهار تا پسر دارم، هر چهارتاي آنها در خانهاي اجارهاي زندگي ميكنند. بعد كه از خانهشان بيرون آمدم، گفتم پرسوجو كنند كه آيا ميتوانند كرايه و اجاره بدهند، كه به من خبر دادند آنها سوپرماركت دارند و ميتوانند اجاره دهند.»
تمام چيزهايي كه به مقام معظم رهبري هديه دادهاند، ايشان به موزه حضرت رضا(ع) تقديم كردهاند. هيچ چيزي براي خودشان نگهنميدارند.
چندي قبل به همراه يكي از فرزندان آقا به مراسمي در كيش دعوت شديم. در برگشت چند دست سرويس كامل ظروف به ما هديه دادند. بعد از چند روز وقتي به ديدن آقا رفتم ايشان در مورد هديه گفتند: «نه به درد ما ميخورد نه به درد مهمانهاي ما» و بعد قرار شد آن را بفروشند و پولش را به فقيران بدهند.
يكبار در مراسمي چند خانواده، به محضر رهبري آمده بودند و با ايشان ديدار داشتند و ما هم حضور داشتيم. حاج ناصر، چايي براي مهمانان آورد. به من كه رسيد، گفتم قند برايم ضرر دارد، اگر امكان دارد خرما بياور. او در نعلبكي خرما گذاشت و برايم آورد. وقتي خرما را به پسر آقا تعارف كردم، پسر حضرت آقا گفتند: من خرما نميخورم؛ خرما براي مهمان آقا است. معلوم نيست جايز باشد من هم از آنها بخورم.
يكبار خانم آقا به كربلا رفته بود، دختران من وقتي به حضور ايشان رسيدند، خانم آقا گفته بود: من از سيزده سالگي خرج سفر كربلا را كنار گذاشتم تا اينكه حالا توانستم يكبار كربلا بروم.
آقاي رفيقدوست در كنار مصلي يك عمارتي بهعنوان مقر رهبري ساخت، آقا از آنجا بازديد كردند، ولي نرفتند.
يكي از آنها به من گفت: به آقا بگو هواي آنجا بهتره و چند دليل ديگر. وقتي من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من يازده سال است اينجا هستم و در اين مدت اصلاً احساس هواي بد نكردم، من با بقية مردم هيچ تفاوتي ندارم. من هم مثل بقيه.
حجت الاسلام مروي:
خود آقا تعريف ميكردند كه خانوادة ما يكوقت رفته بودند منزل برخي از مسئولين ديده بودند دور تا دور اتاق پشتي قاليچهاي گذاشتهاند و بعد ميفرمودند واقعاً چه لزومي دارد كه خانه پشتي قاليچهاي داشته باشد، آيا نميشود با پشتي معمولي زندگي كرد.
سيزده يا چهارده سال قبل يكي از مسئولين كه ميخواست آپارتماني به قيمت 20 ميليون تومان در تهران بخرد و نامهاي به من داد كه به دست رهبري برسانم، نامه را كه به آقا دادم نگاهي كردند و گفتند واقعاً نميشود اين خانه را ارزانتر بخرد، اصلاً چه لزومي دارد منزل بيست ميليون توماني بگيرد، بعد به من گفتند «ميترسم در حكومت و جامعه ما طبقه جديدي از مرفهين ايجاد شود كه به بيتالمال هم دستاندازي كنند».
خود آقا ميگفتند ما در كل خانه تنها يك فرش دستباف داريم كه جهيزية همسرم بوده كه نگه داشتهايم و بقية خانه موكت است.
قبلتر دفتر كار رهبري بالا بود و منزلشان طبقة پايين، ايشان تعريف ميكردند «گاهي من ظهرها پايين ميرفتم تا يك يا دو ساعتي پيش خانواده باشم و كار را هم انجام دهم. به خاطر كمردردي كه دارم گفتم يك مبل دو نفره خريدند و آن را بردند منزل. شب كه رفتم خانه ديدم خانواده مبل را دم در گذاشتهاند. گفتم براي چي اين را گذاشتيد دم در خانمم گفت كه آقا زندگي ما تا حالا طلبگي بوده، اين هم به زندگي ما نميخورد. توضيح دادم كه اين مبل براي كار است كه وقتي خانه هستم بتوانم هم كنار شما باشم هم بتوانم به كارها برسم كه با كلي اصرار خانواده پذيرفتند، ولي گفتند فقط همين يكي را تحمل ميكنيم نه بيشتر».
خانواده ما تعريف ميكردند در مهمانيهايي كه گاهي خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبري سادهترين لباسها را به تن دارند و سادهترين لباس را همسر آقا ميپوشند، خود حضرت آقا هم همواره سادهترين لباسها را به تن ميكنند و سعي ميكنند لباسها با كمترين قيمت تهيه شود.
آيتالله خامنهاي به برخي مسئولين تأكيد ميكردند كه هدايايي كه از خارجيها ميگيريد و گرانقيمت است مال بيتالمال است نه مال خودتان؛ براي مثال به يكي از معاونين وزرا يك بنز گران قيمت هديه داده شده بود كه آقا گفته بود اينها در برابر هدايايي است كه از بيتالمال ميبريد، پس مال بيتالمال است، هدايايي را هم كه به خودشان داده ميشود يا به آستان قدس ميدهند يا پخش ميكنند.
يكبار يكي از سران عرب چهار يا پنج عباي گرانقيمت به آقا داده بود و آقا عباها را به من دادند و گفتند اين را ببر قم بفروش از پولش چهارده و يا پانزده عبا بخر بده به طلاب.
چند سال قبل شب عيد فطر دفتر بوديم براي استهلال و كارهاي آن، نماز را به امامت ايشان خوانديم. بعد از نماز گفتند افطار را برويم منزل ما و ما تعارف كرديم كه نه، اگرچه تمايل داشتيم كه برويم. ايشان اصرار كردند كه نه، بياييد منزل ما. ما هم رفتيم، سر سفره چاي بود و نان و پنير و ظرفي حلوا، ما با اين غذاها خودمان را سير نكرديم كه براي غذاي اصلي جا داشته باشيم، به اشاره از خادم آقا كه پيرمردي است پرسيديم خبري هست، گفت: نه، همين غذاست.
وقتي آقا رفتند اين خادم گفت خانواده آقا رفتهاند مشهد و براي خانه يك ظرف بزرگ حلوا درست كردهاند. افطار همين را هر شب ميخوريم، دربارة سحري پرسيديم، گفت «هر شب من يك آبگوشتي براي سحر بار ميگذارم و سحر با آقا ميخوريم.»
مسئول حوزه هنري سازمان تبليغات، يكبار تعريف ميكرد حدود بيست تا سي جلد كتاب از مجموعههايي را كه جديد منتشر شده براي آقا فرستاده است و ايشان بعد از چند ماه كتابها را در حاليكه براي همة آنها حاشيه نوشته بودند، پس فرستادند.
منبع ماهنامه امتداد ویژه نامه رهبری
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}