نماز در محراب حسيني


 






 
بيست‌وهشتم دي‌ماه 1358، حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي با حكم امام خميني(ره) امامت جمعه تهران را بر عهده گرفت. امام خميني(ره) پيش‌تر در جمع دانشجويان دانشگاه تهران كه در چهلم شهادت استاد مطهري به خدمت ايشان رسيده بودند، توصيه فرموده‌ بود كه «من پيشنهاد مي‏كنم كه آقاي آقا سيدعلي آقا بيايند، خامنه‏اي. شما ممكن است كه برويد پيش ايشان از قول من بگوييد ايشان بيايند به جاي آقاي مطهري. بسيار خوب است ايشان، فهيم است؛ مي‏تواند صحبت كند؛ مي‏تواند حرف بزند.» در حكم امامت جمعه آيت‌الله خامنه‌اي هم اشاره فرمودند كه «بحمدالله به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شايسته هستيد».
گزينش امام(ره) و حكم اين‌چنيني دربارة امام جمعه جديد تهران كه به تازگي چهل سالگي را پشت سر نهاده بود، براي عده‌اي سنگين آمد، برخي را در اعجاب فرو برد و بعضي‌ها هم جوسازي‌هايي كردند. در حالي كه عنايت امام‌(ره) به آيت‌الله خامنه‌اي حكايت از شناخت خصوصيات و ويژگي‌هايي داشت كه در شخصيت سياسي و فرهنگي و علمي ايشان نهفته بود. اين مخالفت‌ها نيز به زودي با قدرت تحليل، فن خطابه و قرائت دل‌نشين ايشان فروكش كرد و براي عموم مردم، درايت امام(ره) در حسن انتخاب و انتصاب ايشان روشن گرديد و نمازهاي جمعه در دانشگاه تهران شكوه و عظمت ديگري يافت.
جواد مقصودي، رئيس سابق ستاد نمازجمعه تهران كه بخش عمده اين سه دهه مسئوليت اداره اين مراسم با شكوه هفتگي را بر عهده داشته، خاطراتي جالب از آن دوران به ياد دارد.
ابتدا نمازجمعه دست ما نبود و آقاي طالقاني به امر امام(ره) نمازجمعه را شروع كردند. ايشان چند نمازجمعه بيشتر نخواندند. متأسفانه ستاد نمازجمعه را آن روزها ليبرال‌ها و منافقين تسخير كرده بودند. آقاي طالقاني كه فوت كردند ساعت هفت همان شب امام(ره) آقاي منتظري را معرفي كردند. از همان‌جا شهيد مظلوم دكتر بهشتي، شهيد دكتر باهنر و مرحوم شفيق گفتند برويد نمازجمعه را بگيريد. فكر مي‌كرديم با منافقين و ليبرال‌هايي كه در اين نهاد نفوذ كرده بودند، درگير مي‌شويم. ولي آن‌ها ترسيدند و طرف ما نيامدند. البته هر مقدار وسايل و امكانات آنجا بود، بردند. حتي كانتينري را كه مرحوم آيت‌الله طالقاني روي آن خطبه مي‌خواندند، هم بردند. خودمان داربستي درست كرديم و امكانات ضروري را فراهم نموديم. البته آقاي منتظري هم بعد از مدتي گفت كه من ديگر نمي‌خواهم بيايم. گفتيم چرا، بهانه آورد.
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي كه منصوب شدند، خيلي خوشحال شديم. ايشان خطيب خيلي خوبي بودند كه بين انقلابيون به شدت محبوب بودند. حكم امام جمعه‌اي حضرت آقا را امام(ره) به ايشان داده بودند و من يادم هست كه آقا هميشه مي‌فرمودند كه من اين حكم را با هيچ چيز عوض نمي‌كنم. اين مسئله خيلي مهمي بود كه قداست امام(ره) نزد مقام معظم رهبري را در اوج نشان مي‌داد.
حضرت آقا خلقيات ويژه‌اي داشتند. براي نمونه ايشان به هيچ وجه حاضر نبودند كه از آسايشي بيشتر از نمازگزاران برخوردار باشند. محل برگزاري نمازجمعه آن زمان كه طاق نداشت و بر سر مردم آفتاب مي‌خورد. براي تريبون كه حضرت آقا پشتش مي‌ايستادند، سقفي درست كرده بوديم كه آفتاب بر سر ايشان نخورد، ايشان فرمودند سقف آن را برداريد، همان‌طور كه مردم زير آفتاب هستند من هم بايد زير آفتاب بمانم.
بعد از آن حادثه‌اي كه براي آقا پيش آمد و منافقين ايشان را ترور كردند، مدتي نتوانستند به نمازجمعه بيايند و جانشيناني معرفي شدند. كمي كه بهبود يافتند، ما به منزل ايشان براي عيادت مي‌رفتيم و عرض مي‌كرديم كه شما كي براي نمازجمعه تشريف مي‌آوريد، علاقه داشتيم كه هرچه زودتر از ايشان بهره‌مند شويم. البته ابتدا حال مساعدي براي ايستادن طولاني و ايراد خطبه نداشتند و بعدها كه بحمدالله حال‌شان بهتر شد، مجددا تشريف آوردند. ما حدود 27 سال در خدمت نمازجمعه بوديم و در طول اين مدت هرگاه ايشان براي ايراد خطبه مي‌آمدند، همه سر از پا نمي‌شناختيم و توفيق داشتيم خدمت‌شان باشيم. كما اينكه نمازگزاران جمعه هم در زمان اقامه نماز توسط ايشان شور و شعف بي‌نظيري داشتند.
طي مدت مسئوليت بنده ستاد نمازجمعه تهران حدود 1400 مرتبه اين آئين عبادي و سياسي را در دانشگاه تهران برگزار كرد و از ابتدا تا كنون در همه شرايط سخت، در سرما و گرما و حتي تهديدات خارجي و در دوران موشك باران، بمب‌گذاري منافقين و.‌.‌. هيچ توقفي در برگزاري نمازجمعه به وجود نيامد. نزديك به هزار و سي‌صد مرتبه قبل از خطبه‌هاي نمازجمعه شخصيت‌هاي علمي ـ سياسي مسائل را تبيين كردند.
اين برگزاري در كنار حضور غيورانه مردم، حاصل زحمات بيش از هزار عضو افتخاري خواهر و برادر در ستاد نمازجمعه است كه افتخار خدمتگزاري در برپايي اين سنت حسنه كه ستون حكومت اسلامي است را دارند.
ما هميشه دقت مي‌كرديم آهنگ حضرت آقا در چه جهتي است تا ما هم به حكم وظيفه به آن جهت حركت كنيم.
در يك مقطع زماني حضرت آيت‌الله خامنه‌اي(حفظه الله) اعلام كردند كه تهاجم فرهنگي همه جانبه شده و اين تبديل به شبيخون فرهنگي شده است. حقيقتش اين است كه فكر كردم براي اين مطلبي كه آقا فرمودند چه بايد كرد؟ خيلي فكر كردم و به چند نفر از سخنرانان مطرح پيشنهاد كردم كه شبهاتي كه منافقين و دگرانديشان و.‌.‌.
به اسلام و دين وارد مي‌كنند، آن‌ها را در سخنراني پيش از خطبه‌ها پاسخ دهند؛ قبول نكردند. اسم‌هاي آن‌ها را نمي‌برم. رفتيم سراغ آيت‌الله اميني به ايشان عرض كردم كه شما كتابي درباره ولايت فقيه نوشتيد و اين موضوع را اثبات كرديد. شما همان‌ها را در پيش از خطبه‌هاي نمازجمعه تهران بيان كنيد و شبهاتي را كه آن‌ها براي ولايت فقيه درست كردند و مي‌خواهند به محور اصلي نظام الهي ضربه بزنند، شما بياييد و برطرف كنيد. آيت‌الله اميني گفتند كه حال من مساعد نيست. با آيت‌الله مصباح هم صحبت كرده بوديم. از ايشان درباره آيت‌الله مصباح پرسيديم، ايشان فرمودند خوب است. گفتيم مي‌شود شما از ايشان دعوت كنيد؟ گفتند بله. جواب ايشان را به ما منتقل كردند و ما هم رفتيم خدمت آيت‌الله مصباح، عرض شد اهداف ما مسئله‌اي است كه آقا اعلام كرده و فرموده‌اند كه تهاجم فرهنگي رخ داده است و اين تهاجم تبديل به شبيخون فرهنگي شده است.
شما هم بياييد شبهات و سؤالات و نقدهايي كه روي ولايت فقيه مي‌شود پاسخ دهيد. خود ايشان هم مي‌دانستند كه راهي است بسيار خطرناك، لكن مي‌دانستيم ايشان شجاع هستند و قبول مي‌كنند، كه قبول هم كردند. البته بعد هم چه سخنان زشتي كه عليه ايشان گفتند، خود بهتر مي‌دانيد؛ هم عليه ما و عليه ايشان. ولي ايشان با قدرت تمام آمدند و حكيمانه شبهات را پاسخ گفتند. به گونه‌اي كه به ايشان پيشنهاد مناظره دادند و آيت‌الله مصباح هم فرمودند، هركس كه مي‌خواهد مناظره كند، حاضرم؛ كه بعد مناظره‌اي بين ايشان و آقاي حجتي رخ داد. ايشان همه آن حركت‌هاي همه جانبه مثل حركت كديور و سروش و مهاجراني و ديگران دگرانديشان كه عليه اسلام و نظام و ولايت فقيه ترتيب داده بودند را پاسخ دادند. خيلي هم عليه ايشان جوسازي كردند و بد گفتند و توهين كردند. حرف‌هايي كه نمي‌خواهم بگويم كه در شأن خودشان است. اين مسأله با پيروزي قطعي ولايت‌مداران نتيجه گرفت. درجات ايشان را هم خداوند متعال بالا برد و آن‌ها را هم رسوا كرد. ديگر حنايشان براي مردم رنگي ندارد و مورد تنفر مردم قرار گرفتند. برخي مخالفت كردند و به ما زياد حمله كردند. بعضي جاهاي حساس با ما مخالفت مي‌كردند كه گفتن آن‌ها صحيح نيست.
حضرت آقا به شدت طرفدار آيت‌الله مصباح يزدي بودند. حضرت آقا گفته بودند اگر علامه طباطبايي و شهيد مطهري نيست، آيت‌الله مصباح هستند. يك روزي ايشان دعوت بودند و اعلام شد اين هفته رهبر معظم انقلاب نمازجمعه را اقامه خواهند كرد. طبق معمول كه قبل از رهبري سخنراني نداريم، گفتند ايشان نيايند. ما به آيت‌الله مصباح عرض كرديم نياييد. روز جمعه من رفتم در تريبون و خدمت ايشان عرض كردم كه بعضي‌ها گفتند كه ايشان نيايند. حضرت آقا، ناراحت شدند. شديداً ناراحت شدند. متوجه شدم كه ما درست عمل كرديم و ديگران اشتباه عمل مي‌كنند. نظر حضرت آقا نسبت به دعوت ايشان كاملاً مثبت بود.
در جايگاه اتاقي هست كه قبل از خطبه ايشان به آنجا تشريف مي‌آورند. در مدتي كه مسئوليت به عهده بنده بود، وقتي وارد مي‌شدند، نسبت به شخصيت‌ها و رجالي كه اغلب آنجا مي‌آيند لطف و تفقد مي‌كردند و از بنده و ديگر خادمان نمازجمعه هم احوالپرسي مي‌فرمودند و گاهي به خاطرات گذشته و دوران مبارزه از حاضرين اشاره‌اي مي‌كردند و به حاضرين در آنجا مي‌فرمودند كه مي‌دانيد كه اين‌ها از دوستان قديم من هستند. عموماً هم زماني كه شعارهاي مرگ برآمريكا ‌و مرگ بر اسراييل توسط مردم داده مي‌شد، ايشان براي قرائت خطبه به پشت تريبون تشريف مي‌بردند.
چندين بار از رئيس‌جمهور سابق براي سخنراني در نمازجمعه دعوت كرديم كه تنها قبل از انتخابات سال 1376 كه از هر چهار نامزد در چهار هفته دعوت كرده بوديم، آمدند. حتي در آخرين سال مسئوليت آقاي خاتمي هم براي هفته دولت از او دعوت شده بود كه نپذيرفتند. از سران اصلاح‌طلبان در زمان مسئوليت‌شان بارها دعوت كرديم ولي نيامدند. اما در دولت نهم طي نامه‌اي از اعضاي كابينه خواستيم كه گزارشي از عملكردشان را از اين تريبون به مردم ارائه كنند كه مورد استقبال گسترده قرار گرفت و حتي رئيس‌جمهور نيز اين دعوت را اجابت كردند. تريبون نمازجمعه در دوران مسئوليت ما در اختيار گروه و يا جناح خاصي نبود و ما از همه كساني كه در خط نظام هستند دعوت مي‌كرديم، اما نمازجمعه مورد توجه برخي از مسئولان سابق نبود.
در نماز عيد فطر امسال، فرموده بودند مرا صدا كنند، خدمت‌شان رسيدم و عرض ادب و تبريك عيد گفتم. مثل سال‌هاي قبل كه فطريه را از طريق بنده پرداخت مي‌فرمودند، فطريه را مرحمت فرمودند كه تحويل كميته امداد بدهم. ايشان كه مرحمت فرمودند و توضيح دادند كه چندتا از آن‌ها سيد و چندتا عام است، ديگر همراهان ايشان و كساني كه در جايگاه خدمت ايشان بودند نيز فطريه‌هايشان را دادند كه همه را داخل پاكت گذاشتم و به تفكيك به كميته امداد امام خميني تحويل دادم.
در اين مدت ارادتمان نسبت به ايشان هم بيشتر شده است و هم هرچه بيشتر در عملكرد ايشان انديشه و مطالعه مي‌كنيم به عظمت شخصيت ايشان بيشتر روشن مي‌شود. اميدواريم كه خداوند متعال وجود ايشان را براي امت اسلامي حفظ كند و ما هم به‌عنوان بخشي از امت بتوانيم به تكاليف خودمان عمل بنماييم و اين نظام الهي ان‌شاء‌الله توسط ايشان به حضرت ولي‌عصر(عج) تحويل گردد.

سي سال امامت جمعه
 

 21 دي‌ماه 1358 آقاي منتظري كه پس از مرحوم طالقاني خطيب جمعه تهران شده بود، با معرفي آيت‌الله خامنه‌اي به‌عنوان امام جمعه جديد تهران، در آخرين نمازجمعه‌اش گفت: «ايشان هم از من باسوادتر است و هم بهتر خطبه مي‌خواند.» و پس از اقامه نمازجمعه، نماز عصر را به ايشان واگذاشت. آيت‌الله خامنه‌اي اولين خطبه را در بيست‌وهشتم دي‌ماه 58 در دانشگاه تهران ايراد كردند. ايشان اولين سخنان‌شان را چنين آغاز كردند: «.‌.‌. و سپاس از امام امت، از اينكه سخنگوي اين جمعيت عظيم را و امام جماعت اين جمع را آن كسي قرار داده است كه به ضعف و عجز خود معترف است. اللهم ان هذا مقام اوليائك و احبائك، اين مسند اولياي بزرگ خداست، اين مسند صالحان و شايستگان است... لكن اكنون چنين شده است.‌.‌.»
امام جمعه جديد تهران در همان خطبه اول، جايگاه نمازجمعه را چنين تشريح كردند: «نمازجمعه يك سمبل است، رمز است، نشان‌دهنده‌ ابعاد گوناگون است. اولا‌ً نماز است؛ يعني ذكر خداست.‌.‌. در نمازجمعه آنچه از همه چيز ‌‌مهم‌تر‌‌ است اجتماع مردم در جهت تقواست، يعني تقوا هم، زهد هم، عبادت هم، ارتباط به خدا هم، در خلوت و تنهايي اثر مطلوب خود را نمي‌بخشد، اين جامعه است كه بايد در اين جهت حركت كند.‌.‌. ثانياً سلاح است، حالت جنگيدن با دشمن خدا و با شيطان‌هاست. امام جمعه كه رمز نمازجمعه است بايد به سلاحي تكيه كند... نمازجمعه‌ ما مردمي كه در اين شهر، در تهران، گرد آمده‌ايم، داراي بُعد افزون‌تري از همه‌ نمازجمعه‌هاي ديگر است، همه‌ نمازجمعه‌ها به‌طور طبيعي در مسجد تشكيل مي‌شود و نمازجمعه‌ ما در دانشگاه تشكيل مي‌شود.‌.‌. تا نگويند ـ دشمناني كه انقلاب ما را با هر تدبيري و با هر شيوه‌اي خواستند لكه‌دار بكنند ـ كه اين يك انقلاب كور است، يك انقلاب بي‌جهت است؛ نه، قشرهاي گوناگون مردم ما، زن و مرد ما، درس‌خوانده و درس‌ناخوانده‌ ما، از همه‌ گروه‌ها و قشرهاي اجتماعي نمازي را كه سمبل معنويت و نيز سمبل اقتدار ملي است، در خانه‌ دانش برگزار مي‌كند. اين نمازجمعه‌ ماست.»
و در پايان اولين خطبه، پس از پاسخ به برخي شبهات موجود در جامعه، به وظيفه‌ وحدت بخشي نمازجمعه توجه كرده و توصيه فرمودند كه «سعي كنيد از تفرقه‌هاي تازه جلوگيري كنيد، سعي كنيد بر مشتركات اصولي، همه گِرد بياييد، سعي كنيد دل‌ها به هم نزديك شود، سعي كنيد دل‌ها بيش از اين از هم جدا نشود.‌.‌. امروز روزي نيست كه مردمِ ما، هرچه بيشتر در ميانه‌ خود، در داخله‌ خود براساس مسائل گوناگون، براساس مسائل غيراصولي باز با يكديگر اختلاف كنند.»
امامت جمعه آيت‌الله خامنه‌اي را بايد به سه دوره قبل از رياست، خطيب جمعه به‌عنوان نفر دوم كشور و خطيب جمعه به‌عنوان امام امت تقسيم كرد. ايشان در طول اين سه دوره بيش از 240 بار به اقامه نماز پرداخته‌اند. دوره‌ نخست سال‌هاي 1358 تا 1360 كه فضاي عمومي كشور در بحران ناشي از فعاليت ضدانقلاب ملتهب شده بود و نمازجمعه به امامت ايشان به‌عنوان سنگر دفاعي، سياسي و فرهنگي جدي شكل گرفته بود. در نهايت در تاريخ ششم تيرماه سال 1360 ايشان مورد سوء‌قصد قرار گرفته و حدود سه ماه در بيمارستان بستري بودند تا بهبود يافتند.
در اين مقطع حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در نقش خطيبي دلسوز به كمك مسئولان مي‌شتافت و تلاش مي‌كرد كه عنصر وحدت آفريني نمازجمعه را متبلور سازد. به‌عنوان نمونه مي‌توان به خطبه ايشان پس از انتخاب بني‌صدر به رياست‌جمهوري اشاره كرد. آنچه در صفحات تاريخ نقش بسته است، مخالفت جدي ايشان با بني‌صدر در جامعه روحانيت مبارز و ديگر نهادهاي تصميم‌ساز است، تا آنجا كه ايشان جلسه‌ جامعه روحانيت مبارز را ترك نموده بودند.
اما با انتخاب توسط اكثريت مردم، در خطبه‌هاي نمازجمعه راه وحدت بعد از انتخابات را تجويز مي‌نمايند و خود به‌عنوان يكي از چهره‌هاي مطرح مخالف رئيس‌جمهور منتخب، چنين خطابه ايراد مي‌كنند: «.‌.‌. دشمن در هر مقطعي از مقاطع اين پيروزي، خواسته است نگذارد كه ملت مزه‌ پيروزي را بچشد و از آن لذت ببرد؛ با ايجاد دودستگي‌ها و اختلاف‌ها، حتي با ايجاد درگيري‌ها. اما در اين تجربه‌ بزرگ در انتخابات رياست‌جمهوري براي نخستين‌بار در تاريخ ملت مستضعف ما ـ كه دشمنان براي اين روز فكرها كرده بودند و توطئه‌ها چيده بودند ـ نيز ملت توانست موفق و پيروز و سربلند بشود؛ توانست رئيس‌جمهور خود را انتخاب بكند. ملت توانستند با اكثريتي بزرگ و چشمگير بر يك نفر توافق كنند؛ اين پيروزي بزرگي براي ملت است.‌.‌. »
اين حفظ وحدت تا جايي ادامه داشت كه حتي در جمعه پس از غائله 14 اسفند 1359 كه منافقان قصد اغتشاش در نمازجمعه تهران را داشتند، ايشان با تعابيري سرشار از ادب به بيان ضرورت شرعي سكوت در هنگام خطبه‌ها اشاره مي‌كنند و وحدت صفوف مردم را با بازگشت دادن آن‌ها به ايمانشان حفظ مي‌كنند.
اما همين دعوت به صلاح، سبب كينه منافقين شد و تنها يك روز بعد از اين سخنان، آيت‌الله در مسجد ابوذر مورد سوء‌‌قصد قرار گرفت. امام خميني (ره) در بخشي از پيام خود به اين مناسبت، به خوبي ريشه‌ ترور را بيان داشته‌اند: «اينان آن‌قدر از بينش سياسي بي‏نصيبند كه بي‏درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند؛ و به كسي سوء قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين‌انداز است.‌.‌.»
از آنجا كه آيت‌الله خامنه‌اي در ششم تيرماه 1360 با انفجار بمب در مقابل ايشان در هنگام سخنراني بيدارگر در مسجد ابوذر تهران به شدت مجروح شدند و امكان ادامه‌ حضور پشت تريبون نمازجمعه را نداشتند، پس از سوءقصد و ترور نافرجام ايشان توسط منافقين و در دوران نقاهت، نياز به امام جمعه‌ موقت در تهران بيشتر احساس شد و امام (ره) با حفظ ايشان در جايگاه امامت جمعه‌ تهران، ديگراني را به‌عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب فرمودند. اما جايگاه ايشان را به‌عنوان خطيب جمعه حفظ و تثبيت
كردند. اين مسئوليت حتي در دوره رهبري ايشان نيز تداوم يافت.
در اين دوره اگرچه به علت مشغله‌هاي متعدد رهبر فرزانه‌ انقلاب، با حضور كمتر ايشان در اين تريبون همراه بود، اما هر حضور ايشان با حماسه‌اي از حضور مردمي قرين شد.
در اين دوره نيز امام جمعه تهران و امام امت از جايگاه نمازجمعه، به‌عنوان جايگاهي براي اداره‌ بحران‌ها و بيان شفاف مسائل با عموم مردم بهره جستند. ايشان در همان نخستين روزهاي رهبري در جمع ائمه جمعه سراسر كشور، اين جايگاه را چنين تبيين فرمودند: « به نظر من، يكي از ‌‌مهم‌تر‌‌ين عوامل حفظ ايمان و روحيه در مردم، همين نمازهاي جمعه و خطبه‌هاي جمعه و حضور معنوي مردم در صحنه‌ نمازجمعه است و اين‌كه يك نفر انسان امين، با زبان صادقي كه مردم او را قبول دارند، هر جمعه از اوضاع كشور براي مردم مي‌گويد و آن‌ها ‌را نصيحت و جهت‌گيري‌شان را تصحيح مي‌كند.»
تاريخ‌ نماز‌هاي جمعه نشان مي‌دهد كه پيوند ميان امام و امت، پيوندي محكم، ناگسستني و سرشار از اعتماد متقابل است. در طول سي سال عمر انقلاب اسلامي و به ويژه در برهه‌هاي عطف اين انقلاب مانند اعلام جنگ مسلحانه منافقين عليه ملت ايران، آغاز جنگ تحميلي، پذيرش قطعنامه و ... از اين تريبون و بدون واسطه، مواضع نظام و رهبرش با مردم در ميان گذاشته شده است.
«من براي رفتن به نمازجمعه، شايد به‌طور متوسط سه ساعت مطالعه مي‌كنم و هميشه هم ناراضي‌ام؛ به خاطر اينكه واقعاً سه ساعت وقت كمي است. به دليل اشتغالات زيادي كه هميشه داشتم، قبل از روز جمعه‌اي كه مي‌خواهم به نماز بروم، فرصت نمي‌كنم مطالعه كنم. روز جمعه از ساعت هشت صبح تا وقتي كه به نماز مي‌روم، مي‌نشينم مطالعه مي‌كنم؛ درعين‌حال احساس مي‌كنم وقتِ بسيار كمي است.
واقعاً جا دارد كه يك خطبة روز جمعه، هفت، هشت ساعت مطالعه پشت سر خودش داشته باشد. اگر ما بتوانيم اين مهم را تأمين كنيم، احساس مي‌شود كه يك كلاس عمومي سراسري براي عامة مردم خواهيم داشت، و اين چيزي است كه قطعاً انقلاب را پيش خواهد برد. بنابراين، بايستي هم ارتباط و اتصال آقايان روزبه‌روز مستحكمتر بشود، و هم آنچه كه به مردم داده مي‌شود، روزبه‌روز سطحش بالاتر رود.
مردم به نمازجمعه و امام جمعه و چيز فهميدن و يادگيري مسائل سياسي عالم علاقه‌مندند. هر كس قدري از اخبار و تحليل‌ها و حرف‌هاي تازة دنيا و كشور را براي مردم بزند، آن‌ها با شوق و علاقه دور او جمع مي‌شوند و به حرف او گوش مي‌دهند. اگر اين برنامه در نمازجمعه باشد، بلاشك جاذبه پيدا خواهد كرد. بايد با جاذبه‌هاي گوناگون، نمازجمعه را مورد توجه مردم قرار داد، تا آن‌ها بيايند و اهميت آن را درك كنند.»
(سخنراني در مراسم بيعت ائمة جمعة سراسر كشور به اتفاق رئيس مجلس خبرگان 12/4/68)
منبع ماهنامه امتداد ویژه نامه رهبری