چرا و چگونه وقف کنیم؟

بخش اول: چرا وقف کنیم؟
ایجاد انگیزه برای انجام وقف

طرح مسأله:
پرسش هایی: از قبیل چرا وقف می کنیم؟ چرا باید وقف کنیم؟ چرا انسان های عاقل و دانشمند مال خود را وقف کرده و می کنند؟ وقف چه خدمتی به واقف و سایر مردم می کند؟ و... واقعاً پرسش های مهمی است که نیاز به پاسخ منطقی دارد. پاسخ به این پرسش ها را- بطور غیر مستقیم- تحت عنوان چند تحلیل، در این کلمه بیان می کنیم.

الف- تحلیل عقلی: اگر وقف نکنیم چه کنیم؟
ابناء بشر- تابع هر دین و آیینی که باشند – فطرتاً علاقه مندند: اولاً خودشان، ثانیاً نامشان و ثالثاً اموالشان جاویدان بماند. با توجه به آنکه برای بشر مسلم شده خود جسمی و فیزیکی او جاودان نمی ماند، سعی و تلاش می کند که نام و اموال او جاودان بماند و بی تردید بهترین وسیله برای جاویدان ماندن نام و اموال، وقف است.

بشری که معتقد است: روحش جاودان است، مایل است که نام و ثروتش نیز جاودان بماند.

ثروتی که انسان در طول زندگی خود با هزاران رنج و زحمت بدست آورده و بعد برای نگهداری آن یک عمر سعی و تلاش کرده تا از دستبرد دیگران در امان بماند، به تجربه ثابت شده، پس از مرگش به وسیله فرزندان بی نیاز، یا سایر ارث بران (برادران و خواهران و...) و یا اگر وارثی نداشته باشد، به وسیله حکومت وقت، تصرف و در مدت کمی نیست و نابود می شود،

لذا آدمی به فکر و اندیشه فرو رفته، که چه کند تا نام و اموال و ثروتش- همانند روحش- جاودان بماند. به بیان دیگر چه کند و چه چاره ای بیندیشد که اصل اموال او که با زحمت زیاد بدست آورده پس از مرگ او نیز باقی بماند،

در عین حال فرزندان و بستگان و جامعة بشری از منافع آن اموال بهره مند شوند، همانند درختی که اصل آن ثابت و شاخه ها و میوه های آن به آسمان رفته و مورد استفاده قرار می گیرد.
 
به نظر می رسد انسان اندیشمند در طول تاریخ، برای جاودان نمودن نام و اموال خود راه حلی منطقی تر و عقلانی تر از «وقف» پیدا نکرده است.

به بیان دیگر بشر فطرتاً تلاشگر و جستجوگر خلق شده و تمام فکر و ذکرش این است که در این تلاش، یا علم بدست آورد، یا قدرت، یا مال و ثروت. لذا در طول تاریخ بشریت، هیچ انسان عاقل و متعادلی دیده نشده که دست از تلاش بکشد و عزلت و گوشه نشینی اختیار کند.
 
کل من الوجود یطلب صیداً انّما الاختلاف فی الشبکات

این تلاش در بعضی از انسانها به کسب علوم زمان منتهی شده و می شود. در بعضی به جمع آوری قدرت و در بعضی به جمع آوری مال و ثروت. آنکه علم فراوان بدست آورده، علم خود را به وسیلة تعلیم یا تدریس یا نوشتن کتاب و مقاله و... به نسل بعدی منتقل می کند.

و بدین وسیله وجدانش ارضا می شود و در این زمینه راه عقلانی دیگر ندارد. آنکه قدرت بدست آورده جز افسوس چیزی برایش باقی نمی ماند. چون کسانی که به وسیلة او به قدرت رسیده اند برای حفظ قدرت خود، علیه او و اعقاب او اعمال قدرت می کنند مگر اینکه در دوران زندگی از قدرتش حسن استفاده کرده و به مستضعفان و نیازمندان جامعه خدمت کرده باشد.

اما آنکه مال و ثروت زیاد به دست آورده، چه کند؟ راستی چه کند؟ صد البته هیچ عاقلی نمی گوید فرزندان نیازمند خود را از ارث محروم و تمام مال خود را وقف کند. فرض کنید فرزندی ندارد اهل یا فرزند نیازمند ندارد.

که از مال و ثروت او- بعد از او- نگهداری کند. مرگ هم در پیش است و از آن راه فرار ندارد. این باور و اعتقاد، او را از استرس و نگرانی نجات می دهد و یادآوری می کند که نام و مال خود را، بعد از خود جاودان کند(وقف کند)، تا از طریق وقف اصل مال برای همیشه محفوظ بماند و منافع مال در راه خدا و خلق خدا هزینه شود. لطفاً شما راه حل منطقی تر و عقلانی تری می دانید ما را راهنمایی کنید؟

ب- تحلیل نقلی: بیان حضرت امام علی علیه السلام خطاب به مردگان:
آنگاه که حضرت امام علی علیه السلام از جنگ صفین بازگشت و به قبرستان نزدیک کوفه رسید، خطاب به مردگان فرمود: (ای مردمی که در سرزمین ترسناک، بی آب و گیاه و قبرهای تاریک زندگی می کنید! ای خاکیان! ای غریبان!

ای بی کسان! ای ترسیده گان! شما در رفتن بر ما سبقت گرفتید و ما به زودی به مشا ملحق خواهیم شد. خانه های شما را تصرف کردند زنانتان شوهر نمودند. اموالتان را تقسیم کردند این خبرهایی بود که ما داشتیم، شما چه خبری دارید؟)

امام علی علیه السلام سپس متوجه یاران خود شده و خطاب به آنان فرمود: (به خدا سوگند اگر اجازه داشتند سخن بگویند، به شما اطلاع می دادند که بهترین توشه برای قبر پرهیزکاری است.

منبع:
نشریه روشنان شماره 11

این مقاله در تاریخ 1402/7/26 بروز رسانی شده است.