سرانجام جوامع اسرافگر از ديدگاه قرآن (4)


 

نويسندگان: عارفه خوروش (1)
و حميد رضا نريماني (2)



 

4- قوم بني اسرائيل
 

قوم بني اسرائيل نيز با آن که در ابتدا از چنگال ظلم فرعون رهايي يافتند و مورد لطف و عنايت پروردگار قرار گرفتند، ليکن از جمله اقوامي هستند که خداوند در آياتي چند از قرآن کريم به توصيف احوال آنان و ارائه ي نمونه هايي از گناهان آنان پرداخته و سرانجام آنان را به عنوان مصداقي بارز از جامعه اي اسرافگر که سزاوار عذاب الهي شدند معرفي مي نمايد. اما خصوصيات اين گروه اسرافگر و گناهان شايع در ميان آن ها چه بود؟
1- يکي از بارزترين صفات اين قوم تجاوزکار آن بود که آنان عهد و پيماني را که با خدا بسته بودند شکستند و دچار نقض پيمان شدند و از اين جهت شديداً از سوي پروردگار مورد سرزنش قرار گرفته و در برابر اين نقض پيمان به رسوايي و ذلت در اين جهان و کيفر شديد در آن جهان تهديد شدند.
2- خصوصيت ديگر آنان اين بود که به فرموده ي قرآن به تبديل نعمتها پرداختند و نعمت هاي الهي را در راه غلط صرف کردند. (بقره / 211). منظور از تبديل نعمت اين است که انسان امکانات و منابع مادي و معنوي را که در اختيار دارد در مسيرهاي انحرافي و گناه به کار گيرد.
3- سپس به هنگام ورود به سرزمين مقدس از فرمان موسي (ع) سرپيچي نموده و همچون افراد ضعيف و ترسو از موسي تقاضا کردند تا آن سرزمين را از افراد زورمند و جبار برايشان پاک سازي کند و سپس گام در آنجا گذارند (مائده /22).
4- مسئله ي قتل و خون ريزي، مخصوصاً قتل هايي که از روي حسد و تفوق طلبي سرچشمه مي گيرد در ميان آن ها فراوان بوده است. هم اينک نيز قربانيان بيگناهي که به دست آن ها کشته مي شوند رقم بزرگي را تشکيل مي دهد، به همين جهت نخستين بار حکم الهي در مورد قتل به آنان اختصاص يافت[9].

روش قرآن در خصوص جوامع اسرافکار:
 

روش قرآن اين است که به جوامع اسرافکار قبل از آن که آنان را به عذاب دنيا و آخرت مبتلا گرداند، فرصت توبه و بازگشت مي دهد،
#139@
در اين مورد نيز براي اينکه راه به روي جانيان خطرناک بسته نشود و در صورتي که در صدد اصلاح بر آيند راه جبران و تجديد نظر به روي آن ها گشوده باشد، در آيه بعد (توبه / 34) مي فرمايد: "مگر آن ها که قبل از دست يافتن شما بر آنان توبه کنند، بدانيد (که خدا توبه ي آنان را مي پذيرد) خداوند آمرزنده و مهربان است."البته تنها در صورتي مجازات حد از آن ها برداشته مي شود که پيش از دستگير شدن به ميل و اراده ي خود از اين جنايت صرف نظر کنند و پشيمان گردند که البته توبه ي آن ها تنها در ساقط شدن حق الله تأثير دارد و اما حق الناس بدون رضايت صاحبان حق، ساقط نخواهد شد.
آري قرآن رمز شکست و فناي ملت ها را در به هم خوردن همبستگي و پديد آمدن کشمکش ها و جنگ هاي داخلي مي داند، ملتي که در برابر هم صف آرايي کنند و سنگ تفرقه در ميانشان انداخته شود و به جاي کمک به يکديگر به جان هم بيفتند و براي ريختن خون يکديگر آستين ها را بالا بزنند، دير يا زود نابود مي گردند، کشورشان ويران مي گردد و خود بيچاره و بدبخت خواهند شد.

5- اهالي قريه ي انطاکيه
 

انطاکيه يکي از شهرهاي شامات بوده است که در روزگار قديم از حيث ثروت و علم و تجارت يکي از سه شهر بزرگ کشور روم محسوب مي شده و هم اکنون جزو قلمرو کشور ترکيه به حساب مي آيد. اهل اين شهر بت پرست بودند و براي هدايت آنان و دعوت آن ها به سوي توحيد پيامبراني از جانب خدا فرستاده شد، که همگي مورد تکذيب و استهزاء آن ها قرار گرفتند؛ از جمله سه تن از رسولان که داستان آن در سوره ي يس، آيات 13 تا 30 براي تنبه مشرکان زمان پيامبر و متعاقب آن تنبه همه ي انسان ها آمده است. آري اين قوم لجوج و سرکش نيز همانند ساير هم کيشان خود، نه تنها رسولان الهي را تکذيب کردند، بلکه به آن ها گفتند ما شما را به فال بد گرفته ايم. ممکن است مقارن با آمدن اين پيامبران بعضي مشکلات در زندگي مردم آن ديار بر اثر گناهانشان يا به عنوان هشدار الهي حاصل شده باشد، چنانکه بعضي از مفسران گفته اند مدتي نزول باران قطع شد ولي آن ها عبرتي نگرفتند، بلکه اين حوادث را به وجود رسولان پيوند دادند. و آنان را تهديد به سنگسار شدن و يا مجازاتي شديدتر کردند. ليکن پيامبران در پاسخ به اين تنگ نظري آنان گفتند: اين شومي از خود شماست (نتيجه ي اعمال خودتان است)، بلکه شما گروهي اسراف کاريد. درد اصلي شما همان اسراف و تجاوزگري شماست. اگر توحيد را انکار کرده، به شرک روي مي آوريد، دليل آن اسراف و تجاوز از حق است، و اگر جامعه ي شما گرفتار سرنوشت شوم شده است، سبب آن نيز اسراف درگناه و آلودگي به شهوات است، و بالاخره اگر در برابر خير خواهي خير خواهان آن ها را تهديد به مرگ مي کنيد، اين نيز به خاطر تجاورگري شماست. آنان حتي در برابر سخنان فرد مؤمني از قوم خويش که آن ها را به اطاعت از امر رسولان و برائت از بت ها فرا مي خواند نيز موضع گيري کرده و نه تنها سخنان پرشور و هيجان آن مرد با ايمان در قلب هاي سياه آنان اثر مثبتي نگذاشت، بلکه آتش کينه و عداوت را در دل هاي آنان بيش از پيش بر افروخت و در نهايت بي رحمي و قساوت او را سنگباران کردند و يا به بيان ديگر، او را در زير پاها لگد مال کردند و به شهادت رسانيدند. اما پس از اين ماجرا به گفته ي بعضي از مفسران، آنان فرستادگان خدا را نيز به شهادت رسانيدند و بعد از اين سرکشي و لجاجت آشکار بود که فرمان مجازات آنان صادر شد. قرآن در آيه ي 28 و 29 سوره ي يس در اين باره بيان مي دارد: براي مجازات آنان هيچ لشکري از آسمان نفرستاديم و هرگز سنت خداوند چنين نيست، بلکه قدرت پروردگار آنچنان عظيم است که براي مجازات بندگان سرکش نيازي به لشکر کشي ندارد، تنها يک صيحه ي آسماني کافي بود تا ناگهان همگي آنان را خاموش سازد و به ديار نيستي فرستد.
ممکن است اين صيحه صداي صاعقه اي بوده باشد يا صيحه ي حاصل از يک زمين لرزه، به هر حال هر چه بود، يک لحظه ي زود گذر بيش نبود، فريادي بود که همه ي فريادها را خاموش کرد و چنين است قدرت پروردگار و چنان است سرنوشت اقوام تجاوزگر و اسرافکار و زياده رو.

نتيجه گيري
 

از مجموعه آيات فوق و درک و دريافت معناي اسراف و سرانجام جوامع اسرافگر از ديدگاه قرآن کريم، مي توان به مجموعه نتايج زير دست يافت. هر چند مطالبي که بيان شد همه به نوعي تأمل برانگيز و عبرت آموز است.
1- هر گونه زياده روي و تجاوز از حد اعتدال از نظر قرآن اسراف است و اسراف به هر طريقي که باشد نکوهيده است و مذموم.
2- اسراف سبب پيدايش نوعي فساد در جهان هستي شده و قوانين جهان ايجاب مي کند تا جهت ايجاد دوباره ي تعادل، عامل ايجاد فساد، به طور خود به خود از چرخه ي زندگاني و با روش هايي تحت عنوان عذاب الهي، حذف گردد.
3- شرط لازم براي جلوگيري از اين حذف شدگي، از طرفي توبه و انابه و بازگشت به سوي پروردگار و از طرف ديگر بازگشت در مسير تعادل جهان و طبيعت است.
اين بازگشت در ابعاد مادي، شامل کاربرد روش هاي صحيح استفاده از مواهب، نعمت ها و ماديات طبيعت، چه از لحاظ ميزان و اندازه، و چه در زمان و مکان و شکل صحيح استفاده (بهره وري) است. و در ابعاد معنوي نيز پرهيز از هر گونه گناه و عصيان و تمرد و سرکشي دوباره از دستورات خداوند را شامل مي شود.
4- اسراف نکردن به معناي عدم بهره گيري از زينت هاي الهي و روزي هاي پاکيزه و حلال نيست و به تعبير قرآن (اعراف / 32) همه ي اين نعمت ها براي افراد با ايمان آفريده شده است؛ چرا که ايمان به فرموده ي قرآن نور است و جدا کننده ي حق از باطل، و خود سبب رعايت اعتدال و مانع از تمتع و بهره گيري بي جا و بي اندازه از اين مواهب خواهد شد.
5- مهم ترين نتيجه آن است که پرهيز از اسراف در هر دو بعد مادي و معنوي (به معناي اسراف بر نفس و زياده روي در گناه و عصيان) لازم و مکمل يکديگر است، لذا در صورتي که همچون برخي از جوامع امروزي فقط در جستجوي پيدايش راه هايي براي صرفه جويي و استفاده ي بهينه از امور مادي باشيم. در حالي که اعتقادات غلط، اخلاق و اعمال ناپسند، به طور افسار گسيخته در جامعه رواج يابد، اين غرق شدگي در ظواهر، خود زمينه ي رفاه زدگي و در نتيجه طغيان و سرکشي بر اثر مال و ثروت و به دنبال آن مجازات در زندگاني دنيا و عذاب آخرت را فراهم خواهد ساخت.
6- بررسي خصوصيات اقوامي که از ديدگاه قرآن کريم با ابتلا به گناه کبيره ي اسراف سزاوار عذاب الهي گشتند، اين حقيقت را روشن مي سازد که هر يک از آنان علاوه بر آن که ممکن است در امور مادي مسرف بوده اند، بر نفس خويش نيز به نوعي اسراف روا داشته و در ارتکاب به يکي از انواع گناهان، سرآمد زمان خويش بوده اند؛ چنانکه قوم لوط در ارزاي شهوات جنسي از راه هاي غير مشروع، قوم فرعون در ظلم و ستم به ضعيفان، قوم بني اسرائيل در تبديل نعمت ها و بهانه جويي از پيامبر خويش، قوم ثمود در عيش و نوش و رفاه زدگي و اهالي انطاکيه در انکار و آزار فرستادگان خدا.
سپس در ادامه با بررسي بيشتر اين آيات در مي يابيم که اين جوامع علاوه بر آن که هر يک داراي صفات رذيله ي شاخصي بودند، اما به طور کلي اقوامي سرکش و طغيان گر بودند که بر انجام تعداد زيادي از گناهان اصرار و پافشاري مي کردند و از اين حيث داراي نقاط مشترکي نيز بودند که تحليل آن ها به شرح زير و مطابقت آن با شرايط امروز، شايد سبب عبرت و جلوگيري از تکرار مجدد تاريخ بر ما گردد:
- يکي از بزرگ ترين و مهمترين مصاديق اسراف در ميان اقوام اسرافگري که مستحق مجازات دردناک الهي شدند؛ به گونه اي که امروز تنها نامي از آن ها در صفحه ي حوادث تاريخ باقي مانده است، رد پذيرش نعمت ولايت نمايندگان الهي و ديني زمان خويش بوده است، به طوري که اين عدم پذيرش، همواره با عناد و لجاجت و ممانعت ديگران از پذيرش، و نيز آزار و اذيت رهبران ديني به همراه بوده؛ به گونه اي که حتي اقوام به قتل تعداد زيادي از پيامبران الهي نمودند.
اين مسأله؛ يعني رد پذيرش رهبران ديني و انتخاب نادرست راهبر و راهنما، در مورد قوم بني اسرائيل تا حدي بود که حتي در چند روزه ي محدودي که حضرت موسي براي دريافت الواح تورات از ميان آنان بيرون رفت، با وجود آن که هارون به عنوان يک رهبر الهي هنوز در ميان آن ها بود، او را رها کرده به سوي سامري رفتند و با راهنمايي و راهبري غلط وي سرانجام به گوساله پرستي هدايت شدند. و
در زمان حاضر و در دوران غيبت حضرت ولي عصر (عج) نيز اصل انتخاب صحيح رهبر و راهنماي ديني که از سوي خدا مورد تأييد باشد، بسيار با اهميت است. در نظام اسلامي ما که اصلي ترين هدف از برپايي آن اجراي حدود الهي در جايگاه خود بوده و تلاش در جهت استمرار آن واجب و از اصول قانون اساسي است، ولي فقيه نماينده ي مطلق و نايب امام عصر بوده و طبق نظر امام خميني (ره) ولايتي که براي پيامبر اکرم و ائمه ي اطهار (ع) مطرح مي باشد، براي فقيه هم ثابت است و در اين مطلب هيچ شکي نيست؛ به گونه اي که ولايت مطلق فقيه معيار اصلي مشروعيت حکومت اسلامي است. بنابراين هر گونه عدم پذيرش و مخالفت با ولي فقيه، به منزله ي مخالفت و رويگرداني از ولايت امام زمان (عج) و خروج از محدوده ي ارزش هاي اسلامي است و اين هشداري است جدي براي ما، که مبادا با تنها گذاردن ولي زمان و انتخاب ناصحيح بيراهه نمايان و دنباله روي کورکورانه از آنان، عاقبت به پرستش و اطاعت بي چون و چراي گوساله هاي دوران و سران کفر و طاغوت هدايت شويم. بي شک در صورت ايجاد اين مهمترين ويژگي مشترک با اقوام اسرافگر در جامعه ي کنوني، ما نيز به سر نوشت آن اقوام و مجازات ويرانگر الهي دچار خواهيم شد.
- در ميان اقوام اسرافگري که قرآن کريم از آنان سخن به ميان آورده، قوم بني اسرائيل به سبب داشتن برخي ويژگي هاي خاص، درس هاي زيادي براي عبرت آموزي در زمان حاضر دارند؛ به عنوان مثال پس از آن که خداوند اين قوم را به رهبري حضرت موسي از چنگال ظلم و ستم فرعون نجات داد و در سرزميني جاي داد که از انواع مواهب الهي برخوردار بود، ديري نگذشت که اين قوم لجوج همه ي اين نعمت ها را نايده گرفته و شروع به بهانه جويي و تنوع طلبي کردند؛ از جمله آن که خواستار خوراک هاي جديد و متنوع شدند تا آن جا که به سبب اين ناسپاسي، دوباره به غضب الهي گرفتار شده و مهر فقر و ذلت بر پيشاني آن ها نهاده شد. امروز که ما نيز به لطف و مدد الهي و به ياري رهبران دلسوز ديني، از ظلم و ستم طاغوت رهايي يافته و مشمول نعمتهاي بي شمار الهي گشته ايم، شايسته نيست تا با کفران و فراموشي نعمت هاي بزرگي چون نعمت ولايت و حاکميت دين، آرامش، عزت، اقتدار و امنيت و... در برابر برخي کاستي هاي جزيي و مادي، دست به همان بهانه جويي ها و طغيان ها زده و با بزرگ نمايي اين کمبودها و تنوع طلبي، مستوجب قهر و غضب الهي و فقر و ذلت دوباره از سوي پروردگار خويش گرديم.
- برخورداري بيش از حد از مال و ثروت دنيا و به دنبال آن غرق شدن در زرق و برق و تجمل گرايي و ظواهر مادي زندگي، يکي ديگر از نقاط مشترک موجود در ميان جوامع اسرافگر بوده که خود يکي از اصلي ترين علل شروع اسراف و سپس پاي نهادن در مسير ساير گناهان است و گاه آنقدر چشم دل انسان را کور مي کند که نه تنها خود، بلکه ديگران را نيز به دايره ي طغيان و انحراف مي کشاند، هيچ پندي در دلش اثر نمي کند، همه ي راه ها را براي توبه و بازگشت به روي خود مي بندد و لذا تنها راه باقي مانده، نابودي و گرفتار شدن در چنگال عذاب خواهد بود. آري حقيقت امر اين است که آدمي چون خود را بي نياز ديد سرکشي مي کند (علق / 6).
رسول اکرم (ص) در اين باره فرمود: از سه چيز پس از مرگم بر اين امت بيمناکم و سومين آن را طغيان و سرکشي در اثر مال و ثروت ذکر نموده و سپس فرمود: نجات از تبعات مال و ثروت به اين است که سپاس نعمت به جاي آرند و حقش را ادا کنند [9].
7- در نهايت بايد دانست در صورتي که افراد و اقوام اسرافگر گرفتار مجازات الهي گردند، اين مجازات سبب پاک شدن و بخشودگي گناهان آنها نشده و عذاب آخرت که بسي سخت تر و پايدارتر است نيز در انتظار آنان خواهند بود.

1- قرآن کريم، ترجمه فولادوند.
2- قرآن کريم، ترجمه مکارم شيرازي.
3- اکبري محمدرضا، (1377)، تحليلي نو و عملي از ولايت فقيه، اصفهان: پيام عترت، چاپ سوم.
4- اميني گلستاني محمد، (1382)، سرچشمه حيات، قم: انتشارات مکتب اسلام.
5- حسيني حسين، (1382)، قصه هاي قرآن، تهران: دارالکتب الاسلاميه، چاپ سوم.
6- حسيني دشتي مصطفي، دائره المعارف جامع اسلامي (نسخه ي الکترونيکي از کتاب معارف و معاريف)، موسسه فرهنگي آرايه.
7- طباطبائي، الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، کانون انتشارات محمدي، ج 17 و 14.
8- طاهري مهدي، (1385)، سلامتي و طول عمر در احکام اسلام، قم: عصر جوان، چاپ اول.
9- مکارم شيرازي ناصر و ديگر مفسران، (1377)، تفسيرنمونه، تهران: دارالکتب الاسلاميه، چاپ سي و پنجم، 27 جلد.
10- مجلسي محمد باقر، بحار الانوار، ترجمه محمد باقر کمره اي، ج 72.

پي نوشت ها :
 

1- کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث.
2- کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 38