چکیده
در این مقال می خوانیم که یکی از دغدغه هائی که معمولا پدر ها و مادر ها برای گرم نگه داشتن کانون خانواده دارند، ارتباط صمیمی اعضاء خانواده با یکدیگر می باشد ؛ اساسا خانواده باید کانون مهر و محبت و سرشار از عواطف انسانی باشد و همچنین پدر و مادر بایستی در بهتر تربیت نمودن فرزندان خویش بسیار کوشا و سرسخت باشند زیرا ما در عصری واقع شده ایم که عصری واقع شده ایم که عصر تکنولوژی و پیشرفت می باشد و به اصطلاح عصر دهکده جهانی می باشد و جوانان ما با ابزارهای رسانه ای از قبیل اینترنت و یا ماهواره مورد هجمه بسیار سنگین دشمن واقع شده ایم . به تعبیر رساتر می توانیم بگوئیم که در این زمان شیاطین از جنس انسان ها برای گمراه نمودن فرزندان ما کمر همت خویش را محکم بسته اند. بدین جهت در صدد بر آمدیم که شیوه درسی قرآن کریم در تحسین و یا بر حذر دانستن قرآن از فرزندان بیان گردد. که به برخی از آیات برخورد نمودیم که از فرزند به عنوان گل سر سبد عالم خلقت ، تعریف و تمجید نموده و به برخی از آیات ، برخورد نمودیم که ما را بر حذر نموده و بدین جهت دستور داده که در تربیت آن ها کوشا باشیم.
مقدمه و پیشگفتار
باید به دقت به این نکته مهم توجه ویژه ای داشت که فرزند، در مرحله اول با يك وجود بسيار كوچك ذره بينى به درون مادر وارد مىشود و سير سريع خود را به سوى عالم انسانى از آنجا آغاز مي نمايد. پيوست او با مادر نخستين مرحله ترقى او است، از جسم مادر تغذيه ميكند و روزهای متمادی در درون شکم مادر میهمان می باشد تا صورت انسانى به خود بگيرد و لباس احسن تقويم بپوشد چنان که خدای تبارک و تعالی ی فرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم (1)یعنی: مسلما ما انسان را در بهترين شكل و نظام آفريديم . و سپس خداوند در تن و جسم او روح مي دمد و خَلق جديدى مىشود كه می بايست به آفريننده او با صيغه تبریک به خویش آفرين گفت چنان که خدای تعالی فرمودند: فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ(2) یعنی : پس شايستهى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است. پس كودك هر چه دارد از مادر دارد استعداد پاك و روش نيك با خون و شير مادر در اعصاب و رگهاى او پا برجا مىشود عقيده مادر، احساسات مادر، افكار مادر در نهاد كودك متمكن ميگردد و در افكار و اعمال او منعكس مىشود، در همه وقت ويژه امروزه فرزندان نيك ديندار و شجاع و دانشمند را از مادران نيك سرشت و دانشمند و تربيت شده خواهان اند. در اين شكى نيست كه مادر لائق و دانا فرزند رشيد و دانشمند بار مىآورد ولى نبايد معتقد بود كه مادر دانا فقط زنى است كه به مدرسه رفته و اصطلاحات رسمى ياد گرفته است . باید توجه داشت که پدر و مادر از نقش دوستی و الفت بسیار زیاد در رشدالهی و حتي جسماني فرزندان خود غفلت دارند و بسیار کمتر به تاثير و اهمیت سحر آميز آن توجه دارند و لذا که محبت و الفت و دوستی در کانون خانواده دارويي شفابخش بسياري از دردهاست. و همچنین بسیاری از ناسازگاري ها و پرخاشگريهاي فرزندان را با محبت و دوستی حتما ميتوان پيشگيري نمود. نکته بسيار مهمي که بسياري از والدین محترم خصوصا باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند اینست که تربيت فرزندان و نقشپذيري آن ها ازآغازین لحظات زندگي او آغاز ميگردد یعنی از آن موقعی که کودک پا به عرصه وجود این خاک می گذارد و کودک از لحظات آغازين تولد، را آغاز می نماید.
دیدگاه قرآن راجع به فرزند
در 14 قرن پیش، در روزگاری که جهل سر تا سر جهان را فرا گرفته بود، و آن زمانی که فقر فرهنگی حکم فرما بود دین مقدس اسلام به ارزش و اهمیت پرورش کودک و فرزندان توجه شایانی داشت و در این مورد تعلیم های بسیار زیادی به پیروان خویش مینموده است. اسلام درباره اساس ازدواج و شرايط والدین از نظر پاكى نسل و همچنين درباره رضاع و شيردادن و پرورش جسم و جان كودك قدم به قدم وظايف مردم را بيان فرموده است. بسيارى از نكات و دقايق روانى و تربيتى است كه در برنامه پرورش فرزندان دانشمندان امروز جهان در كتاب هاى علمى خود آورده اند و اولياى اسلام نيز در قرون گذشته به آن ها تصريح نموده اند و در اخبار مذهبى آمده است. چه بسيار مباحث مختلف علمى كه پیشوایان بزرگ اسلام در مورد فرزند يا ساير موضوعات گفته اند و در اثر مشكلات وسايل ثبت و كتابت و کمبود امکانات نوشته نشده و به ما نرسيده است. بدون شک يك قسمت عمده و مهم بدبختى هاى جامعه و آلودگى هاى اخلاقى جوانان ما از محيط خانواده ها سرچشمه گرفته و علت اساسی آن تربيت هاى نادرست دوران كودكى و بچه گی آنها است و با اختلافى كه والدین آن ها از نظر روحى دارند، سوء تربيت در کانون خانواده ها ريشه هاى مختلفى دوانیده است. برخی از پدران و مادران، خود مردمى فاسد و فاسق و بد خلقند و طبیعتا فرزندان خود را با خوى مسموم و خلق ناپسند خود تربيت مى نمایند .اين فرزندان در محيط خانواده از پدر و مادر کلاس درس نادرستى و بداخلاقى و ناپسندی را مى آموزند و با ناپاكى و انحراف حتی اخلاقی رشد مى كنند. پر واضح است که رفتار و گفتار چنين كودكانى در اجتماع جز پليدى و زبونی و فساد نخواهد بود. قرآن کریم به عنوان نسخه شفا بخش بشریت ، و داروی همیشگی وجود ما انسان ها ، بیان های لطیفی برای فرزندن ارائه نموده است. فرزند را در دنیای کنونی ما بسیار ستوده است تا جائی که در آیات گوناگون و متعدده قرآن کریم، هم فرزند را مورد تحسین و تمجید دانسته است و هم چنین در برخی از موارد ، تربیت آنها را از چنان مشکلاتی برخوردار است که قرآن کریم هشدار داده است که به برخی از آن ها اشاره می شود.
1 – فرزندان زینت دنیایند
به حکم عقل فطری بشری ، انسان بالفطره زیبائی را دوست دارد و این محبت و دوستی در نهاد بشری نهفته شده است . همان گونه که خدای تبارک و تعالی می فرماید: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (3) یعنی : پس با گرايش به حقّ به اين دين روى بياور، (اين) فطرت الهى است كه خداوند مردم را بر اساس آن آفريده است، براى آفرينش الهى دگرگونى نيست، اين است دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند. بدین جهت، آنچه كه بشر بآن علاقه مىيابد، از آن جهت که زیبائی و زینت دنیائی محسوب می گرد، مانند مال و ثروت و وسايل زندگی که موجب آسايش زندگى انسان است و همچنين فرزند که محصول زندگى مشترک و تربيت پدر و مادر است و از نظر اينكه بقاء نسل آدمی به آن استوار می باشد، زینت و زیبائی دنیائی معرفی گردیده است. همانگونه که خدای تبارک و تعالی می فرماید: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً(4) یعنی : مال و فرزندان، زينت زندگى دنيايند و كارهاى ماندگار شايسته، نزد پروردگارت پاداشى بهتر دارند و اميد داشتن به آنها نيكوتر است. اساسا باید توجه نمود که همهى نعمتهاى مادّى، زينت دنيا هستند، ولى مال و فرزند جلوهى بيشترى دارد و به همين دليل نام اين دو از ميان نعمتهاى بىشمار الهى مطرح شده است. نكته ديگر اينكه: كلمه (زينت) که در این آیه شریفه آمده است ، از جهت ادبیاتی مصدر می باشد. که بيانگر مبالغه در معنا مىباشد. يعنى مال و فرزند براى انسان عين زينت و آراستگى دنيوى می باشند. نظير (زيد عدل) يعنى زيد، عادل كه هست بجاى خود، بلكه عين عدل است. از سياق و مضمون اين آيه مورد بحث كه به منزله نتيجهگيرى از آيه قبل مىباشد ، به خوبى معلوم ميشود که افراد و رؤساى مردمى كه در زمان نزول اين آيات زندگى مىكردهاند فوقالعاده به اموال و فرزندان مخصوصا پسران خويشتن مىباليدهاند، و به آنها اميدوار و علاقمند بودهاند. چون آنان اينطور بودهاند لذا خداى عليم حکیم در اين آيه به ايشان خاطر نشان مىكند: اموال و اولاد انسان فقط باعث زينت و آراستگى دنيوى هستند. و چه بسا بعضى از زنان و فرزندان انسان به نحوى دشمن وى خواهند بود كه بايد از آنان برحذر باشد.(5) شایان توجه است که قرآن كريم نه تنها مال و فرزند را زینت سرای دنیا و باعث پوچی و از بین رفتن می داند که زينتهاي ظاهري مانند باغ و بنا را نیز مايهٴ آرامش در روی زمين ميداند و ابزار آزمايش انسان، نه مايه آراستگي انسان، و آن را ناپايدار معرّفي ميكند که خدای تعالی در این زمینه می فرماید :إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (6) یعنی : البتّه ما آنچه را روى زمين است، زينت براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدامشان بهتر و نيكوتر عمل مىكنند. نکته پایانی این که باید اکیدا به کسانی که دنیا زده شده اند و به وسیله فرزند متأسفانه فریب دنیا را خورده اند و به اصطلاح دنیا زده شده اند یاد آور شد که بهترین زینت ها از نگاه قرآن کریم همان ایمان به خدای باری تعالی است که هیچ گاه از بین نمی رود و نیست نمی گردد.چنان که خدای تبارک و تعالی در این زمینه می فرماید: ولكنّ الله حبّب إليكم الإيمان وزيّنه في قلوبكم وكرّه إليكم الكفر والفسوق والعصيان (7)یعنی : لكن خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهايتان زينت بخشيد. بنابراين، فريفتگان زينت زمين تحت ولايت شيطانند وگرويدگان به ارزشهاي معنوي تحت ولايت رحمان می باشند. (8)
2 - فرزند نور چشم انسانند
قرآن کریم در بیانی نورانی و زیبا فرزند را نور چشم معرفی نموده است. وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً(9) یعنی: و آنان كه مىگويند: اى پروردگار ما، از همسران و فرزندانمان دلهاى ما را شاد دار (و ديدگان ما را آرام بخش)، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان. توضیح این که : قرة اعين" معادل نور چشم است كه در فارسى مىگوئيم، كنايه از كسى كه مايه سرور و خوشحالى است اين تعبير در اصل از كلمه قر (بر وزن حر) گرفته شده كه به معنى سردى و خنكى است، و از آنجا كه معروف است (و بسيارى از مفسران به آن تصريح كردهاند) اشگ شوق همواره خنك، و اشكهاى غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا قرة عين به معنى چيزى است كه مايه خنك شدن چشم انسان مىشود، يعنى اشك شوق از ديدگان او فرو مىريزد، و اين كنايه زيبايى است از سرور و شادمانى است .(10)ویل دورانت که یکی از متفکران غربی است در نقش فرزند در کانون خانواده می نویسد: ملاحظه كنيد كه زناشويى بى فرزند, چگونه پژمرده است و چگونه پس از آوردن فرزند, شكفته مى گردد.
ازدواج پيش از داشتن فرزند, قراردادى است براى آماده ساختن آسايش جسمانى متقابل , ولى پس از بچه دارشدن , معناى حقيقى خود را به دست مى آورد.فـرزند مقام خود را در كل , بالاتر مى برد و مانند آبى است كه به پاى گياهى مى ريزند تا آن را تازه و شكفته گردانند.زن در مـيان رنج و زحمت و نگرانى و جنجال , رضايت عجيبى حس مى كند كه نظير لذت معنوى است .
او هـنـگـام تـجمل پرستى و بيكارى خود, چنين خوشبخت نبود و اين وظيفه و تكليف جديد, او را چنان كامل مى كند كه حاضراست حتى خود رافداى اجتماع كند.(11)
3– فرزندان مایه برکت زندگی اند
باید بدین نکته اعتقاد راسخ جدی قلبی داشت که فرزند در زندگی هر انسانی نه تنها دست و پا گیر نیست بلکه بسیار نقش سازنده را در زندگی ایفاء می کند و حتی برکت رزق و روزی خود را به نص صریح قرآن کریم با خود می آورد. از این رو قرآن کریم به اعراب جاهلی که از روی فقر و نداری فرزندان خود را زنده به گور می نمودند هشدار می دهد و می فرماید: وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً (12) یعنی : فرزندان خود را از بيم تنگدستى نكشيد. اين ما هستيم كه آنان و شما را روزى مىدهيم. يقيناً كشتن آنان گناهى است بزرگ است.مرحوم طیب در تفسیر اطیب البیان در بیانی لطیف می فرماید: إِمْلاقٍ بتجربه حتى بر خود حقير معلوم شده و از اخبارهم استفاده ميشود كه اولاد بخصوص دختر باعث سعة رزق ميشود نه ضيق نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ نوع بشر توهم ميكنند كه رزق منوط باقدام و جديت خود بشر است غافل از اينكه به قول شاعر :.
غم روزى مخور بر هم مزن اوراق دفتر را
كه يزدان پر كند پيش از ولد پستان مادر را
و همچنین رزق بجميع اقسام رزق از حيات و علم و توفيق و امور معيشتى از اكل و شرب و لباس و غير اينها بيد قدرت او است و اياكم شما قدرت بر جلب نفعى يا دفع ضررى از خود نداريد. (13)در تکمیل این کلام ذکر این داستان که مورد شاهد ماست خالی از لطف نیست که نقل می کنند که يكى از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از آن حضرت پرسيد: که اى رسول خدا! صبر صابره بنى اسرائيل چگونه بود؟حضرت فرمود: در بنى اسرائيل زن و شوهرى بودند، اين زن و شوهر دو پسر عزيزى داشتند روزى شوهر به زنش گفت: غذايى درست كن تا چند نفر از مردم را دعوت كنم. زن مطابق دستور شوهر غذايى تهيه كرد و مهمانها آمدند. اين زن و شوهر مشغول پذيرايى مهمانان بودند و دو پسرشان با هم بازى مىكردند كه ناگهان در چاه منزل افتادند و مردند. مادر وقتى متوجه شد كه بچهها در چاه افتاده و مردهاند جنازه آنها را در پارچهاى پيچيد و در اطاقى گذاشت، هيچ گونه سر و صدايى نكرد كه مبادا وضع مهمانى شوهرش مختل گردد و به هم بخورد. وقتى شوهرش از پذيرايى مهمانها فارغ شد آمد نزد او و گفت: بچهها كجايند. زن گفت: در خانه هستند و زن نيز خود را آراسته و خوشبو نمود به طورى كه مقدمات مجامعت و همبسترى را با شوهرش آماده كرد و آنها با هم همبستر شدند پس از آن شوهر باپرسيد فرزندانم كجا هستند؟ زن نيز گفت: در خانه هستند. آنگاه مرد فرزندانش را صدا زد آنها از اطاق ديگر خارج شدند و شتابان به طرف پدرشان آمدند زن از اين قضيه تعجب كرد و گفت: سبحان اللَّه به خدا قسم كه هر دو مرده بودند، ولى خداوند به خاطر صبر من اينها را زنده كرد. مطابق نقل انس بن مالك، وقتى خداوند متعال به ام سليم فرزند عنايت كرد «يعنى همان فرزندى كه پس از انعقاد نطفه او پيغمبر برايش دعا كرد و فرمود: خدا او را قرين بركت قرار دهد» ام سليم فرزند را با مقدارى از خرما به شوهرش ابو طلحه داد و گفت: اين را نزد رسول خدا ببر، ابو طلحه بچه را نزد حضرت برد. حضرت فرمودچيزى ديگر با بچه است؟ ابو طلحه گفت: بلى مقدارى خرما است . حضرت خرما را گرفت و دانهاى از آنها را جويد سپس آن را از دهن مبارك بيرون آورد و در دهان بچه گذاشت سپس او را حنك نمود و عبد اللَّه نام نهاد. يكى از انصار گفت: من نه نفر از فرزندان همين عبد اللَّه را ديدم كه همه قارى قرآن بودند.(14)
4 – بهترین فرزندان ،شایسته ترین آنهاست
یکی دیگر از لطائفی که قرآن روی او اهمیت زیادی برای فرزند انسان قائل گردیده است اینست که آن فرزندی می تواند مایه خیر بشریت و حتی پدر و مادر شود که شایسته ترین باشد و یا به تعبیر بهتر این که تربیت صحیح دینی گردیده باشد . بدین جهت شایسته اسست که پدران و مادران در بهتر تربیت نمودن فرزندانشان کوشائی جدی را روا دارند. قرآن کریم انسان ها را نسبت به بستگان و اقوام و همچنین فرزندان نسبت به دین و ایمانشان ، هشدار جدی داده است. در قرآن کریم خدای تعالی می فرماید: لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير (15) یعنی : هرگز بستگان و اولاد شما سودى به حالتان نخواهند داشت، و در قيامت ميان شما جدايى مىافكند، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد بينا است . در شان نزول این آیه شریفه مفسرین داستانی را نقل نموده اند که توجه خوانندگان را جلب می کنم : جريان چنين بود كه زنى بنام" ساره" كه وابسته به يكى از قبائل مكه بود ، از مكه به مدينه بود خدمت رسول خدا ص آمد، پيامبر ص به او فرمود: آيا مسلمان شدهاى و به اينجا آمدهاى؟ عرض كرد نه، فرمود: به عنوان مهاجرت آمدهاى؟گفت: نه. فرمود: پس چرا آمدى؟ عرض كرد: شما اصل و عشيره ما بوديد، و سرپرستان من همه رفتند، و من شديدا، محتاج شدم نزد شما آمدهام تا عطائى به من كنيد و لباس و مركبى ببخشيد. فرمود: پس جوانان مكه چه شدند؟ (اشاره به اينكه آن زن خواننده بود و براى جوانان خوانندگى مىكرد) گفت: بعد از واقعه بدر، هيچكس از من تقاضاى خوانندگى نكرد، (و اين نشان مىدهد ضربه جنگ بدر تا چه حد در مشركان مكه سنگين بود) حضرت (صلی الله علیه و اله) به فرزندان عبد المطلب، دستور داد، لباس و مركب و خرج راهى به او دادند، و اين در حالى بود كه پيامبر (صلی الله علیه و اله) آماده فتح مكه مىشد. در اين موقع" حاطب بن ابى بلتعه" (يكى از مسلمانان معروف كه در جنگ بدر و بيعت رضوان شركت كرده بود) نزد" ساره" آمد و نامهاى نوشت و گفت: آن را به اهل مكه بده و ده دينار و بقولى ده درهم نيز به او داد، و پارچه بردى نيز به او بخشيد. حاطب" در نامه به اهل مكه چنين نوشته بود رسول خدا قصد دارد به سوى شما آيد، آماده دفاع از خويش باشيد!" ساره" نامه را برداشت و از مدينه به سوى مكه حركت كرد. جبرئيل اين ماجرا را به اطلاع پيامبر رسانيد، رسول خدا، على و عمار و عمر و زبير و طلحه و مقداد و ابو مرثد را دستور داد كه سوار بر مركب شوند و به سوى مكه حركت كنند و فرمود در يكى از منزلگاههاى وسط راه به زنى مىرسيد كه حامل نامهاى از" حاطب" به مشركين مكه است، نامه را از او بگيريد. آنها حركت كردند و در همان مكان كه رسول خدا فرموده بود به او رسيدند، او سوگند ياد كرد كه هيچ نامهاى نزد او نيست، اثاث سفر او را تفتيش كردند و چيزى نيافتند، همگى تصميم بر بازگشت گرفتند، ولى على فرمود: نه پيامبر به ما دروغ گفته، و نه ما دروغ مىگوئيم، شمشير را كشيد و فرمود نامه را بيرون بياور، و الا به خدا سوگند گردنت را مىزنم!" ساره" هنگامى كه مساله را جدى يافت نامه را كه در ميان گيسوانش پنهان كرده بود بيرون آورد، آنها نامه را خدمت پيامبر آوردند. حضرت به سراغ" حاطب" فرستاد، فرمود اين نامه را مىشناسى؟! عرض كرد: بلى، فرمود: چه چيز موجب شد به اين كار اقدام كنى؟! عرض كرد اى رسول خدا! به خدا سوگند از آن روز كه اسلام را پذيرفتهام لحظهاى كافر نشدهام، و هرگز به تو خيانت ننمودهام، و هيچگاه دعوت مشركان را از آن زمان كه از آنها جدا شدم اجابت نكردم، ولى مساله اين است كه تمام مهاجران كسانى را در مكه دارند كه از خانواده آنها در برابر مشركان حمايت مىكند، ولى من در ميان آنها غريبم و خانواده من در چنگال آنها گرفتارند، خواستم از اين طريق حقى به گردن آنها داشته باشم تا مزاحم خانواده من نشوند، در حالى كه مىدانستم خداوند سرانجام آنها را گرفتار شكست مىكند، و نامه من براى آنها سودى ندارد. پيامبر عذرش را پذيرفت، ولى عمر برخاست و گفت: اى رسول خدا! اجازه بده گردن اين منافق را بزنم! پيامبر فرمود: از جنگجويان بدر است، و خداوند نظر لطف خاصى به آنها دارد.(16) که یکی از نکات ارزنده ای که از این جریان و داستان می توانیم بگیریم این که باید بستگان و فرزندان انسان، آنقدر از ایمان محکمی برخوردار باشند که سریع در اثر گذر زمان خود را نبازند و همچنین باید گفت که ترك هر گونه دوستى نسبت به مشركان و دشمنان خدا به از نشانه های اصلی دینداری ارحام و اولاد قلمداد می شود. چرا كه اگر اولاد و بستگان بىايمان باشند نه آبرو و سرمايهاى براى اين دنيا خواهند بود و نه وسيله نجاتى در آخرت، پس چرا افراد مؤمن به خاطر آنها كارى كنند كه موجب خشم خدا و بريدن از اولياء او گردد. همان گونه که خدای تعالی می فرماید: َیوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه (17) یعنی : در آن روز كه انسان از برادر خود فرار مىكند، و از مادر و پدرش، و زن و فرزندانش، در آن روز هر كدام از آنها وضعى دارد كه او را كاملا به خود مشغول مىسازد.
از اینها نیز باید بر حذر بود
در ضمن باید گفت که غیر از این که فرزند از نگاه قرآن خیرات و مبرات زیادی دارد، خدای تعالی از چند چیز هم خانواده ها را از شر فرزندان بر حذر داشته است که به برخی از آن ها اشاره می گردد.
1 – فرزند مایه غفلت از یاد خداست
اساسا یاد خدا مایه آرامش انسانی است و انسان را از ورطه و منجلاب اضطراب و ناراحتی و زبونی نفس نجات می دهد همان طور که خدای تبارک و تعالی می فرماید: الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب(18)یعنی : آنها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مىيابد! حال با این که دائما باید در کارهایمان یاد خدا را سرمشق قرار دهیم ، ممکن است بر اثر علل و عواملی خدا را فراموش کنیم که یکی از آن عوامل از نگاه قرآن کریم ، مال و فرزندان می باشد.چنان که خدای تعالی می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون (19)یعنی: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند، و هر كس چنين كند زيانكار است. تعبير به" خاسرون" (زيانكاران) به خاطر آن است كه حب دنيا چنان انسان را سرگرم مىكند كه سرمايههاى وجودى خويش را در راه لذات ناپايدار، و گاهى اوهام و پندارها، صرف مىكند و با دست خالى از اين دنيا مىرود در حالى كه با داشتن سرمايههاى بزرگ براى زندگى جاويدانش كارى نكرده است. (20)مرحوم آیت الله طیب ذیل آیه شریفه در بیانی زیبا می فرمایند: در این زمان برخی ها دختران و پسران را از سن هفت سالگى كلاسها را طى كنند تا دكتر و ليسانسيه شوند ولی نه معرفت به اصول دين و نه در بند احكام شرع و نه تهذيب اخلاق و نه تكميل ايمان. به هر حال بسيارند كسانى كه وقتى چشم برزخى پيدا مىكنند و خود را در آخرين لحظات زندگى و در آستانه قيامت مىبينند، و پردههاى غفلت و بيخبرى از جلو چشمان آنها كنار مىرود، و مىبينند بايد اموال و سرمايهها را بگذارند و بروند بىآنكه بتوانند از آن توشهاى براى اين سفر طولانى برگيرند، پشيمان مىشوند، و آتش حسرت به جانشان مىافتد، و تقاضاى بازگشت به زندگى مىكنند، هر چند بازگشتن كوتاه و گذرا باشد، تا جبران كنند، ولى دست رد بر سينه آنها گذارده مىشود، چرا كه سنت الهى است كه اين راه، بازگشت ندارد! لذا در آخرين آيه با قاطعيت تمام، مىفرمايد:" خداوند هرگز مرگ كسى را، هنگامى كه اجلش فرا رسد، به تاخير نمىاندازد. نقل می کنند در حالات عالم بزرگ،" شيخ عبد اللَّه شوشترى" كه از معاصرين مرحوم" علامه مجلسى" است نوشتهاند، فرزندى داشت كه بسيار مورد علاقه او بود، اين فرزند، سخت بيمار شد، پدرش مرحوم شيخ عبد اللَّه، هنگامى كه براى اداء نماز جمعه به مسجد آمد، پريشان بود، هنگامى كه طبق دستور اسلامى، سوره منافقين را در ركعت دوم تلاوت كرد و به اين آيه رسيد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ:" (21)یعنی : اى كسانى كه ايمان آوردهايد اموال و فرزندان شما نبايد شما را از ياد خدا غافل كند" چندين بار آيه را تكرار كرد (تكرار آيات قرآن در نماز جايز است) هنگامى كه از نماز فراغت يافت، بعضى از ياران از علت اين تكرار سؤال كردند، فرمود: هنگامى كه به اين آيه رسيدم به ياد فرزندم افتادم و با تكرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان مبارزه كردم كه فرض كردم فرزندم مرده، و جنازهاش در برابر من است، و من از خدا غافل نيستم، آن گاه بود كه ديگر آيه را تكرار نكردم.(22)
2 – فرزندان مایه آزمایشند
یکی دیگر از موضوعاتی که در مورد تربیت صحیح فرزندان، خدای تعالی روی آن تأکید داشته است و همگان را از سهل انگاری بر آن بر حذر داشته است ؛ آزمایش و آزمون سختی است که بر اثر داشتن فرزند بر انسان ها تحمیل نموده است چنان که خدای تعالی می فرماید: إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيم (23)یعنی : اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند، و اجر و پاداش عظيم نزد خدا است. در واقع خداوند براى تربيت انسان، دائما او را در كورههاى داغ امتحان قرار مىدهد، و با امور مختلفى او را مىآزمايد، اما اين دو که در آیه شریفه گوشزد شده یعنی (اموال و فرزندان) از مهمترين وسائل امتحان او را تشكيل مىدهند، چرا كه جاذبه اموال از يك سو و عشق و علاقه به فرزندان از سوى ديگر، چنان كشش نيرومندى در انسان ايجاد مىكند كه در مواردى كه رضاى خدا از رضاى آنها جدا مىشود، انسان سخت در فشار قرار مىگيرد . ضمنا تعبير به" انما" در آیه شریفه كه معمولا براى حصر آورده مىشود نشان مىدهد كه اين دو موضوع، بيش از هر چيز ديگر وسيله امتحان است (24)و به همين دليل در روايتى از امير مؤمنان على ع مىخوانيم كه فرمود: لا يَقُولَنَّ اَحَدكُم:" اَلَّلهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الفِتنَة" لِاَنَّه لَيسَ اَحَدٌ اِلّا وَ هُوَ مُشتَمِلٌ عَلى فِتنَة، وَ لكِن مَن استَعاذَ فَليَستَعِذ مِن مضَلَّاتِ الفِتَن، فَاِنَّ اللَّهَ سُبحانَهُ يَقُول:" وَ اعلَمُوا اِنَّما اَموالُكُم وَ اَولادُكُم فِتنَةٌ(25) یعنی : هيچكس از شما نگويد خداوندا، من به تو پناه مىبرم، از امتحان و آزمايش، چرا كه هر كس داراى وسيله آزمايشى است (و حد اقل مال و فرزندى دارد و اصولا طبيعت زندگى دنيا، طبيعت آزمايش و بوته امتحان است) و لكن كسى كه مىخواهد به خدا پناه برد، از امتحانات گمراه كننده پناه برد چه اينكه خداوند مىگويد: إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيم (26)
3 – برخی از فرزندان دشمن انسانند
وقتی که به جرائد و یا بخشی از حوادث روزنامه ها مراجعه می کنیم، می بینیم که داستان های بسیار زیادی که همه آنها واقعیت می باشد ، حکایت از دشمنی زن و فرزند نسبت به پدر یا مادر خویش دارد. چنان که خدای تبارک و تعالی می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم (27) یعنی : اى كسانى كه ايمان آوردهايد بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد، و اگر عفو كنيد و صرفنظر نمائيد و ببخشيد (خدا شما را مىبخشد) چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است.توضیح این که بدون شك نه همه فرزندان چنينند، و نه همه همسران، و لذا در آيه با تعبير" من" تبعيضيه، به همين معنى اشاره مىكند كه تنها بعضى از آنها چنينند، مراقب آنها باشيد. البته اين دشمنى گاه در لباس دوستى است و به گمان خدمت است، و گاه به راستى با نيت سوء و قصد عداوت انجام مىگيرد، و يا به قصد منافع خويشتن. مهم اين است كه وقتى انسان بر سر دوراهى قرار مىگيرد كه راهى به سوى خدا مىرود و راهى به سوى زن و فرزند، و اين دو احيانا از هم جدا شدهاند، بايد در تصميمگيرى ترديد به خود راه ندهد كه رضاى حق را بر همه چيز مقدم بشمارد زيرا نجات دنيا و آخرت در آن است.(28) به طور نمونه می توان به این حکایت جرم اشاره نمود که به نقل از روزنامه اعتماد یاد آور می شویم که ر این جرم 4 فرزند عامل قتل پدر خود شده بودند که پليس آگاهي سرهنگ فرامرز به گذر سرپرست پليس آگاهي استان همدان ، درخصوص جزئيات پرونده گفت: با پيدا شدن جسدي در حوالي يكي از روستاهاي همدان در حالي كه از ناحيه جمجمه مورد اصابت چهار ضربه با جسم سخت قرار گرفته و پلاستيك مشكي رنگي به دور سرش كشيده شده بود، اكيپي از كارآگاهان براي روشن شدن علت قتل و دستگيري متهمان وارد عمل شدند. در اولين گام با شناسايي مقتول 40 ساله به نام سهراب و بررسي سوابق او مشخص شد مقتول به داشتن روابط نامشروع مشهور بوده است.
به اين خاطر با توجه به نحوه جنايت احتمال اينكه قتل به دليل مشكلات اخلاقي وي صورت گرفته باشد، قوت گرفت. در اين راستا يكي از زناني كه گفته مي شد با مقتول ارتباط داشته است دستگير و با وجودي كه او اين موضوع را تاييد كرد اما تحقيقات كارآگاهان مشخص كرد وي نقشي در قتل نداشته است.سرهنگ به گذر ادامه داد: سرنخ اصلي جنايت با يك نكته متناقض به دست كارآگاهان افتاد.
در تحقيقات اوليه انجام شده از خانواده مقتول آنها عنوان كردند مقتول هيچ گاه تلفن همراه نداشته است اما منابع محلي و برخي اهالي روستا به كارآگاهان گفتند سهراب يك هفته قبل از حادثه يك خط تلفن همراه اعتباري خريداري كرده بود. با دريافت اطلاعات دور جديدي از تحقيقات آغاز و مشخص شد حتي يك روز پس از قتل هم با خط موردنظر تماس برقرار شده است، ضمن اينكه در بررسي دوباره از منزل مقتول مقداري لكه خون روي فرش ها كشف شد و كارشناسان اداره تشخيص هويت اعلام كردند نمونه خون كشف شده با نمونه خون مقتول مطابقت دارد، به همين دليل چهار فرزند سهراب به همراه همسرش مجدداً احضار شدند و از آنها تحقيقات به عمل آمد. همسر و دختران مقتول عنوان كردند پس از مفقود شدن سهراب تلفن همراه او را به رودخانه پرت كرده اند اما از آنجا كه صحبت هاي پنج عضو خانواده به شدت با هم متناقض بود كارآگاهان به آنها مشكوك شدند و درنهايت با تحقيقات فراوان يكي از دختران مقتول به قتل پدر اعتراف كرد و گفت: پدرش مردي بد اخلاق بود و تحمل اين موضوع براي آنها زجرآور شده بود. شب حادثه نيز مقتول در حالي كه ساعت 30/2 بامداد به خانه آمد، قصد كتك زدن همسر و فرزندانش را داشت و با تيشه به سمت آنها حمله كرد اما فرزندانش تيشه را از دست پدر گرفتند و چند ضربه به سر او وارد كردند و پس از اطمينان از مرگ او براي ريخته نشدن خون به زمين سر مقتول را درون پلاستيك قرار دادن و روز بعد جنازه را به بيرون از روستا منتقل كردند.(29)
4– فرزند مایه افتخار و مباهات نیست
قرآن کریم از گروهی سخن گفته است که به مال و فرزندان خود می نازند و به اصطلاح به فرزند و مال خود افتخار و یا حتی مباهات می کنند. تصور آن ها چنین است که این ها برای همیشه و دائما برای آن ها می ماند. خدای تعالی از تکبر و غرور و خود خواهی کافران انتقاد کرده و سخنان آن ها را بیان نموده است ؛ از جمله حرف های کافران این است که آن ها می گفتند: وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (30)یعنی : و گفتند: ما از جهت اموال و اولاد بيشتريم (و اين نشانه لطف خداوند به ماست) و ما عذاب نمىشويم. بنا برین نوعا اين اشخاص ، با مال و فرزندان زیاد گمان مىكنند كه اينها مورد تفضلات الهى هستند و مقرب درگاه او و فقراء و تهى دستان و مظلومين مورد غضب و عذاب هستند و بى قابليت و بى اعتناء هستند چنان چه يزيد تمسك كرد به آيه قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ ولى غافلند از اين كه با همين مال و فرزند، آنها را به جهنم و عذاب مىاندازد . (31)
نکته پایانی
در پایان باید بیان کنیم که به طور کلی باید گفت که كودك هر چه دارد از مادر دارد یعنی استعداد پاك و روش نيك با خون و شير مادر در اعصاب و رگهاى او پا برجا مىشود عقيده مادر، احساسات مادر، افكار مادر در نهاد كودك متمكن ميگردد و در افكار و اعمال او منعكس مىشود، در همه وقت ويژه امروزه فرزندان نيك ديندار و شجاع و دانشمند را از مادران نيك سرشت و دانشمند و تربيت شده خواهان اند. در اين شكى نيست كه مادر لائق و دانا فرزند رشيد و دانشمند بار مىآورد ولى نبايد معتقد بود كه مادر دانا فقط زنى است كه به مدرسه رفته و اصطلاحات رسمى ياد گرفته است . باید توجه داشت که پدر و مادر از نقش دوستی و الفت بسیار زیاد در رشد الهی و حتي جسماني فرزندان خود غفلت دارند و بسیار کمتر به تاثير و اهمیت سحر آميز آن توجه دارند و لذا که محبت و الفت و دوستی در کانون خانواده دارويي شفابخش بسياري از دردهاست. برخی از پدران و مادران، خود مردمى فاسد و فاسق و بد خلقند و طبیعتا فرزندان خود را با خوى مسموم و خلق ناپسند خود تربيت مى نمایند .اين فرزندان در محيط خانواده از پدر و مادر کلاس درس نادرستى و بداخلاقى و ناپسندی را مى آموزند و با ناپاكى و انحراف حتی اخلاقی رشد مى كنند. پر واضح است که رفتار و گفتار چنين كودكانى در اجتماع جز پليدى و زبونی و فساد نخواهد بود. قرآن کریم به عنوان نسخه شفا بخش بشریت ، و داروی همیشگی وجود ما انسان ها ، بیان های لطیفی برای فرزندن ارائه نموده است.باید بدین نکته اعتقاد راسخ جدی قلبی داشت که فرزند در زندگی هر انسانی نه تنها دست و پا گیر نیست بلکه بسیار نقش سازنده را در زندگی ایفاء می کند و حتی برکت رزق و روزی خود را به نص صریح قرآن کریم که بیان نمودیم با خود می آورد. از این رو قرآن کریم به اعراب جاهلی که از روی فقر و نداری فرزندان خود را زنده به گور می نمودند هشدار می دهد و می فرماید: وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً (32) یعنی : فرزندان خود را از بيم تنگدستى نكشيد. اين ما هستيم كه آنان و شما را روزى مىدهيم. يقيناً كشتن آنان گناهى است بزرگ است. در خاتمه بحث این که دائما باید در کارهایمان یاد خدا را سرمشق قرار دهیم ، ممکن است بر اثر علل و عواملی خدا را فراموش کنیم که یکی از آن عوامل از نگاه قرآن کریم ، مال و فرزندان می باشد.چنان که خدای تعالی می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون (33)یعنی : اى كسانى كه ايمان آوردهايد اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند، و هر كس چنين كند زيانكار است. چقدر از بزرگان و علماء پیشین دغدغه فرزندان و حتی نسلهای آینده را داشتند به طور نمونه مرحوم آیت الله طیب ذیل آیه شریفه در بیانی زیبا می فرمایند: در این زمان برخی ها دختران و پسران را از سن هفت سالگى كلاسها را طى كنند تا دكتر و ليسانسيه شوند ولی نه معرفت به اصول دين و نه در بند احكام شرع و نه تهذيب اخلاق و نه تكميل ايمان. به هر حال بسيارند كسانى كه وقتى چشم برزخى پيدا مىكنند و خود را در آخرين لحظات زندگى و در آستانه قيامت مىبينند، و پردههاى غفلت و بيخبرى از جلو چشمان آنها كنار مىرود، و مىبينند بايد اموال و سرمايهها را بگذارند و بروند بىآنكه بتوانند از آن توشهاى براى اين سفر طولانى برگيرند، پشيمان مىشوند، و آتش حسرت به جانشان مىافتد، و تقاضاى بازگشت به زندگى مىكنند، هر چند بازگشتن كوتاه و گذرا باشد، تا جبران كنند، ولى دست رد بر سينه آنها گذارده مىشود.(34)
پينوشتها:
1.(تین ،4)
2. (مومنون، 14)
3. (روم،30)
4 .(کهف ،46)
5 .(تفسیر نمونه ، ذیل آیه شریفه)
6.(کهف ،8)
7.(حجرات ، 7)
8.(تفسیر نمونه ، ذیل آیه شریفه)
9.(فرقان، 74)
10. (تفسير نمونه، ج15، ص: 168)
11. ( تربیت کودک در جهان امروز، احمد بهشتی ، ص54)
12. (اسراء ،31)
13.( أطيب البيان في تفسير القرآن، ج8، ص: 247)
14.( آرام بخش دل داغديدگان، ص: 163
15. (ممتحنه ، 3)
16. ( تفسير نمونه، ج24، ص: 11)
17.(عبس، 34-37)
18. ( رعد ، 28)
19 .(منافقون ، 9)
20 .(تفسیر نمونه، ذیل آیه شریفه)
21 .(منافقون ، 9)
22 . (تفسير نمونه، ج24، ص: 176
23 .(تغابن ، 15)
24 . (تفسير نمونه، ج24، ص: 207)
25 .(نهج البلاغه" كلمات قصار جمله 93)
26. (تغابن ، 15)
27 .(تغابن،14)
28 .(تفسیر نمونه، ذیل آیه شریفه)
29 .( روزنامه اعتماد، شماره 1686 به تاريخ 6/3/87، صفحه 19 (حوادث) )
30 .(سبا،35)
31 . (أطيب البيان ، ج10، ص: 569)
32 . (اسراء ،31)
33. (منافقون ، 9)
34. (تفسیر اطیب البیان ، ذیل آیه شریفه)
منابع:
1 .قرآن کریم
2 .سید رضی،شرح و ترجمه نهج البلاغه، پنجم،فیض الاسلام،تهران،موسسه تالیفات فیض الاسلام،1379
3. قرائتی،محسن،تفسیر نور،مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چ 11،تهران،1383ش
4 . نوري الطبرسي، حاج ميرزا حسين، مستدرک الوسائل ،بیروت،موسسه آل البیت،چ 1،1408
5 . حر عاملى، محمد بن حسن; وسايل الشيعه، قم، موسسة آل البيت(ع)، 1405هـ . ق ، چاپ دوم.
6 .مجلسى، محمدباقر; بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1403، چاپ سوم
7 . مکارم شیرازی ، ناصر، تفسیر نمونه، /تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش، اول
8 .طیب،سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن ،تهران، انتشارات اسلام،1378 ش، دوم
9 .حر عاملی، محمد بن حسن ، آرام بخش دل داغديدگان، تهران ، انتشارات روح ، اول ، 1380
10. بهشتي، احمد، تربيت كودك در جهان امروز، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1377.
11 . ( روزنامه اعتماد، شماره 1686 به تاريخ 6/3/87، صفحه 19 (حوادث) ) ، اول – 1210 - حسینی همدانی ، سید محمد حسین ، انوار درخشان ، تهران،کتابفروشی لطفی،1404ق
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}