هشت پاي پشمالو كه ترس ندارد!
هشت پاي پشمالو كه ترس ندارد!
هشت پاي پشمالو كه ترس ندارد!
نويسنده: مجيد جويا
اين يكي از قديمي ترين داستان هاي بشر است؛ جنگلي تاريك و سرشار از داستان هاي ناشناخته. از بيرون مانند تكه اي از بهشت بود. تك تك سلول هاي سبز گياهان بدون آسيبي از سوي جانوران و تنها تحت تأثير قوانين فيزيك و رقابت رشد مي كردند. سپس به آرامي، جانوران به حاشيه جنگل نزديك شدند. آنها هنوز پيچيده نبودند و خام دستانه در هكتارها جنگل حركت مي كردند.
ناگهان همه چيز تغيير كرد. شكارچيان وارد جنگل شدند و يكي يكي شروع به خوردن جانوران گياهخوار كردند. ديگر بهشتي وجود نداشت. هيولاهاي عنكبوتي هم با آن پاهاي پشمين و چندين رديف چشم بزرگ و دندان هاي تيز و دهشت بار خود از راه رسيدند. ما اكنون مي توانيم اين هيولاها را در حمام و باغچه يا زير مبل هاي خانه خود در حالي ببينيم كه در حال تنيدن تار و بافتن تور هستند و بي صبرانه ورود شكار لذيذ خود را انتظار مي كشند.
در سال 2006، انريكه پنالور از موزه تاريخ طبيعي آمريكا توانست كهربايي 110 ميليون ساله پيدا كند كه در آن يك عنكبوت و بخشي از شبكه تارهاي آن مدفون شده و در داخل تور، يك مگس به دام افتاده بود!
در همين زمان ها گونه هاي عنكبوت از هم جدا شده بودند. برخي مي توانستند شنا كنند و ديگران با استفاده از چترهاي ابريشمين تنيده خود پرواز مي كردند. گروه ديگري هم توپ هاي ابريشمين درست شده از تارهاي خود را به سوي پروانه هايي كه به هواي بوي آنها نزديك شده بودند، پرتاب مي كردند.
عنكبوت ها بيشترين راه هاي كشتن ديگر موجودات را اختراع كرده اند. آنها مدت ها قبل از پيدايش پلنگ ها كمين مي كردند. قبل از شيرها مي دريدند. پيش از ظهور گرگ هاي امروزي گرگ بودند(!) وهمچنين اولين مخترعان ده ها شيوه ديگر شكار بودند كه پستانداران امروز از آنها استفاده مي كنند.
شايد صدها گونه عنكبوت روي زمين وجود داشته باشد كه صدها هزار شيوه مختلف براي كشتن و زنده ماندن دارند.
شايد حتي عنكبوتي هم كه ديشب از زير تخت داشت به شما نگاه مي كرد، هنوز نامگذاري نشده باشد. مشخصاً بخشي از مشكل ناشناخته بودن عنكبوت ها براي ما از ترس ما نسبت به آنها نشأت مي گيرد. شايد شما جزو آن دسته نباشيد ولي حتماً كساني را در اطراف خود مي شناسيد كه از عنكبوت مي ترسند. تحقيق جديدي نشان داده درصد كساني كه عنكبوت ها برايشان ترسناك است، بيشتر از اين درصد براي هر جانور ديگري است. خيلي از بزرگسالان و كودكان از اين جانور مي ترسند. اگر به كودكان كمتر از دو سال عكسي از يك عنكبوت و عكسي از يك مگس را نشان دهيد، مي بينيد كه عموماً با حالتي عصبي روي عكس عنكبوت تمركز مي كنند.
فرهنگ و فيلم هاي ترسناك، بدون شك تأثير عميقي بر ترس ما از عنكبوت ها دارد؛ چرا كه اين بيزاري و ترس در همه فرهنگ ها يكسان نيست.
بعضي روان شناسان اعتقاد دارند ترس ما از عنكبوت ها به اين دليل است كه تعدادي از نياكان ما كه احتياط كافي را رعايت نمي كردند، بر اثر نيش عنكبوت مرده اند. ولي به نظر مي رسد كه اين روان شناسان فراموش كرده اند بپرسند كه آيا اصلاً عنكبوت ها انسان ها را مي كشند، يا حتي اگر مي كشند، تعداد قربانيان به حدي زياد بوده كه منجر به انتخاب طبيعي ترس از عنكبوت در بين ما شده باشد يا خير.
در حالي كه من به همراه 30 نفر ديگر از كساني كه مبتلا به ترس از عنكبوت بودند، در باغ وحش لندن روي زمين دراز كشيده بودم، هيپنوتراپيست پشت سر هم اين جملات را تكرار مي كرد كه: «در حضور عنكبوت ها تو كاملاً آرام و آسوده هستي.» و سپس با تحكم افزود: «با وجود حضور عنكبوت ها در اينجا همه چيز را در كنترل خود داري.»
تا پيش از اين هيچ يك از شركت كنندگان -كه عمدتاً از زنان جوان بودند- به هيچ وجه در حضور عنكبوت ها احساس آرامش نمي كردند. يكي از بانوان اعتراف كرد كه هر شب با يك جاروبرقي در كنار تختش مي خوابد كه آماده بلعيدن اين مهاجمان هشت پاست؛ هنگامي كه يك مرد فهميد جنگل هاي باراني بليز جاي مخصوصي براي يك مرد دچار ترس از عنكبوت ندارد،ماه عسلش خراب شد.
دقايق بعد به جست و خيز شادمانه و در آغوش گرفتن همديگر و كف زدن گذشت.
در پايان 90 درصد از ما توانستيم ادعا كنيم كه «درمان» شده ايم؛ هرچند نگراني هايي در مورد بازگشت ترس در عرض چند ماه وجود دارد ولي ما پذيرفتيم كه تماس منظم با عنكبوت ها راز آرام ماندن در حضور آنهاست.
واقعيت اين است كه با وجود اينكه عنكبوت ها معمولاً كشنده هستند (البته براي قربانيانشان)، در تعداد گازهايي كه از انسان گرفته اند به شدت مبالغه شده است. ريچارد وتر از دانشگاه كاليفرنيا گزارش هاي حمله توسط عنكبوت قهوه اي در ايالت هاي كاليفرنيا، واشنگتن،اورگان و كلرادو را بررسي كرد. او و ديگر همكارانش، 216 گزارش مربوط به حمله توسط اين عنكبوت را در سه سال گذشته بررسي كردند ولي تنها شش مورد از اين حملات در محل هايي رخ داده بود كه اين گونه در آن يافت مي شود. نتايج تحقيقات وتر، به سطح مشابهي از تشخيص اشتباه در ايالت فلوريدا، انگليس، استراليا و تقريباً هر جاي ديگر جهان منجر شد.
تصور مي كنيد چگونه چنين چيزي ممكن است. مردم جاي نيش ناجوري را مي بينند، مي ترسند و با خود مي گويند: «نه! حتماً گاز عنكبوت است.» سپس جيغ مي زنند، مي ترسند (يا حتي غش مي كنند) و به سراغ پزشك مي روند. دكتر هم مي گويد: «شما دچار يك زخم قانقاريايي شده ايد.» و سپس با لحن خاصي كه براي موارد ابتلا به بيماري هاي نادر كنار گذاشته، مي گويد: «اين جاي نيش عنكبوت است!» در اغلب مواقع (يعني تقريباً همه موارد) چنين چيزي نيست. حتي دكترهاي آلاسكا كه صدها كيلومتر از نزديك ترين عنكبوت قهوه اي فاصله دارد، جاي نيش را به عنكبوت قهوه اي نسبت داده اند.
اغلب، هنگامي كه مورد مشكوك است، ترجيح مي دهيم آن را به نيش عنكبوت نسبت دهيم. ولي اكثر «نيش هاي عنكبوت» ربطي به عنكبوت هاي كشنده ندارند؛ بخش عمده آنها حتي ربطي به عنكبوت ها ندارد. ويروس تبخال، عفونت هاي قارچي، غدد لنفاوي اختلالات عروقي، نيش ساس، پيچك سمي، زخم هاي شيميايي، زخم هاي ديابتي و خيلي از مشكلات ديگر كه در پوست ما يافت مي شوند، مي توانند سبب ايجاد نقاط بد شكلي روي پوست شوند، كه ما به سرعت آنها را به عنكبوت هاي بيچاره منتسب مي كنيم. پس اگر فكر مي كنيد يك عنكبوت شما را گاز گرفته، كمي شجاع تر باشيد، شايد فقط يك تبخال باشد. حتي در موارد نادري كه واقعاً قرباني عنكبوت شده باشيم، احتمال اينكه اين نيش سلامتي ما را تهديد كند خيلي كم است. پس چرا ما (و دكترهاي ما) هميشه آماده ايم تاهر جوش و دملي را به اين بيچاره ها بچسبانيم؟ شايد عنكبوت ها مداري را در مغز ما فعال مي كنند كه به منظور ديگري تكامل يافته است. شايد ايده مخلوق ترسناك با دهان بيش از اندازه بزرگ كه مي تواند قرباني خود را در يك پارچه ابريشمي بپيچاند و انبار كند تا سر فرصت آن را بخورد، ترسناك است. علت هر چه باشد، اين ترس اکنون غير منطقي است. اين ترس بدون دليل در ما رشد مي كند و ما را به كشتن عنكبوت ها تحريك مي كند. ما آنها را لگد مي كنيم و جيغ مي كشيم. ولي پرواضح است كه عنكبوت ها بهترين جانوراني هستند كه در خانه هايمان پيدا مي شوند؛ و در دفاع از قلمروي ما حتي از سگ ها و گربه ها هم قابل اعتمادترند. آنها مانعي بر سر راه هيولاهايي هستند كه در غياب آنها مي توانستند زندگي را براي ما به جهنم تبديل كنند. در داستان هاي كودكان، آنها مگس ها را مي خورند. در خانه هاي ما اما آنها علاوه بر مگس ها، پشه ها را هم مي خورند.
به طريقه مشابهي مي توان گفت كه اين عنكبوت ها و خيلي از شكارچيان كوچك ديگر هستند كه ما را از قحطي نجات مي دهند. بدون عنكبوت ها دنيا به زودي پر از پشه ها، مگس ها، كنه ها و آفات مشابه مي شد. بدون عنكبوت ها و ديگر همرزمان جان ستانشان، ما در مدت كوتاهي به محاصره اين آفات درمي آمديم.
ما مي توانيم عنكبوت ها را از منازل خود پاك سازي كنيم ولي به نظر نمي رسد بخواهيم يا بتوانيم آنها را از زندگي خود خارج كنيم. يكي از نتايج انقراض بزرگ در پايان دوره كرتاسه، ساده شدن حيات روي زمين بود. تمام اجداد مهره داران، گياهان و حشرات منقرض شدند. ولي عنكبوت ها آسيبي از اين دوران نديدند. آنها اين توفان بنيان كن را تحمل كردند و در پايان آن، اگر تنوعشان بيشتر نشده بود، كمتر هم نشد. آنها همچنين از انقراض دايناسورها هم جان به در بردند.
در واقع هيچ يك از گونه هاي پايه اي عنكبوت ها منقرض نشدند (هرچند نمي توان چنين چيزي را در مورد زير گونه ها ادعا كرد.) تمام گونه هاي عنكبوتي اي كه در 100، 200 يا 300 ميليون سال پيش مي زيستند، هم خانواده هايي دارند كه امروزه سالم و سرحال به زندگي خود ادامه مي دهند.
عنكبوت ها دوران حيات ما را هم پشت سر خواهند گذاشت، حال هرچه تلاش كنيم آنها را له كنيم يا اينكه رويشان تحقيق كنيم يا آنها را مسؤول بيماري هايي بدانيم كه هيچ ربطي به آنها ندارند، نخواهيم توانست مانع از بقاي نسل آنها شويم. آنها دوام خواهند آورد. هر روز بچه هاي بيشتري از آنها سر از تخم بيرون خواهند آورد و خود را براي خوردن حشرات آماده خواهند كرد. برعكس ما كه هر روز رشد نسلمان كاسته مي شود، عنكبوت ها پر زاد و ولد و خوش خوراك هستند.
پس بنشينيد و از تار تنيدن آنها لذت ببريد. آنها را در حالي كه به سوي قرباني خود خرامان گام برمي دارند، تماشا كنيد. همچنين آنها را در حالي كه تار خود را به هوا پرتاب مي كنند تا به جاي جديدي بروند، ببينيد. با ديدن عنكبوت ها مي توانيد به ياد بياوريد كه گذشته چگونه بود و همچنين آينده چه شكلي خواهد داشت: سرزميني پر از ميلياردها عنكبوت هشت پا.
ترسيدن از اين پاها نه منطقي است و نه مفيد. در واقع تنها ترس عنكبوتي كه واقعاً منطقي است؛ ترسي است كه شايد عنكبوت ها از انسان ها و چكمه هايشان داشته باشند.
منبع: دانستنيها شماره 37
ناگهان همه چيز تغيير كرد. شكارچيان وارد جنگل شدند و يكي يكي شروع به خوردن جانوران گياهخوار كردند. ديگر بهشتي وجود نداشت. هيولاهاي عنكبوتي هم با آن پاهاي پشمين و چندين رديف چشم بزرگ و دندان هاي تيز و دهشت بار خود از راه رسيدند. ما اكنون مي توانيم اين هيولاها را در حمام و باغچه يا زير مبل هاي خانه خود در حالي ببينيم كه در حال تنيدن تار و بافتن تور هستند و بي صبرانه ورود شكار لذيذ خود را انتظار مي كشند.
هجوم مرده دزدها
در سال 2006، انريكه پنالور از موزه تاريخ طبيعي آمريكا توانست كهربايي 110 ميليون ساله پيدا كند كه در آن يك عنكبوت و بخشي از شبكه تارهاي آن مدفون شده و در داخل تور، يك مگس به دام افتاده بود!
در همين زمان ها گونه هاي عنكبوت از هم جدا شده بودند. برخي مي توانستند شنا كنند و ديگران با استفاده از چترهاي ابريشمين تنيده خود پرواز مي كردند. گروه ديگري هم توپ هاي ابريشمين درست شده از تارهاي خود را به سوي پروانه هايي كه به هواي بوي آنها نزديك شده بودند، پرتاب مي كردند.
عنكبوت ها بيشترين راه هاي كشتن ديگر موجودات را اختراع كرده اند. آنها مدت ها قبل از پيدايش پلنگ ها كمين مي كردند. قبل از شيرها مي دريدند. پيش از ظهور گرگ هاي امروزي گرگ بودند(!) وهمچنين اولين مخترعان ده ها شيوه ديگر شكار بودند كه پستانداران امروز از آنها استفاده مي كنند.
شايد صدها گونه عنكبوت روي زمين وجود داشته باشد كه صدها هزار شيوه مختلف براي كشتن و زنده ماندن دارند.
شايد حتي عنكبوتي هم كه ديشب از زير تخت داشت به شما نگاه مي كرد، هنوز نامگذاري نشده باشد. مشخصاً بخشي از مشكل ناشناخته بودن عنكبوت ها براي ما از ترس ما نسبت به آنها نشأت مي گيرد. شايد شما جزو آن دسته نباشيد ولي حتماً كساني را در اطراف خود مي شناسيد كه از عنكبوت مي ترسند. تحقيق جديدي نشان داده درصد كساني كه عنكبوت ها برايشان ترسناك است، بيشتر از اين درصد براي هر جانور ديگري است. خيلي از بزرگسالان و كودكان از اين جانور مي ترسند. اگر به كودكان كمتر از دو سال عكسي از يك عنكبوت و عكسي از يك مگس را نشان دهيد، مي بينيد كه عموماً با حالتي عصبي روي عكس عنكبوت تمركز مي كنند.
فرهنگ و فيلم هاي ترسناك، بدون شك تأثير عميقي بر ترس ما از عنكبوت ها دارد؛ چرا كه اين بيزاري و ترس در همه فرهنگ ها يكسان نيست.
بعضي روان شناسان اعتقاد دارند ترس ما از عنكبوت ها به اين دليل است كه تعدادي از نياكان ما كه احتياط كافي را رعايت نمي كردند، بر اثر نيش عنكبوت مرده اند. ولي به نظر مي رسد كه اين روان شناسان فراموش كرده اند بپرسند كه آيا اصلاً عنكبوت ها انسان ها را مي كشند، يا حتي اگر مي كشند، تعداد قربانيان به حدي زياد بوده كه منجر به انتخاب طبيعي ترس از عنكبوت در بين ما شده باشد يا خير.
در اروپا كلاس هاي غلبه بر ترس از عنكبوت ها برگزار مي شود
آرامش در حضور عنكبوت ها
عنكبوت كه ترس ندارد!
در حالي كه من به همراه 30 نفر ديگر از كساني كه مبتلا به ترس از عنكبوت بودند، در باغ وحش لندن روي زمين دراز كشيده بودم، هيپنوتراپيست پشت سر هم اين جملات را تكرار مي كرد كه: «در حضور عنكبوت ها تو كاملاً آرام و آسوده هستي.» و سپس با تحكم افزود: «با وجود حضور عنكبوت ها در اينجا همه چيز را در كنترل خود داري.»
تا پيش از اين هيچ يك از شركت كنندگان -كه عمدتاً از زنان جوان بودند- به هيچ وجه در حضور عنكبوت ها احساس آرامش نمي كردند. يكي از بانوان اعتراف كرد كه هر شب با يك جاروبرقي در كنار تختش مي خوابد كه آماده بلعيدن اين مهاجمان هشت پاست؛ هنگامي كه يك مرد فهميد جنگل هاي باراني بليز جاي مخصوصي براي يك مرد دچار ترس از عنكبوت ندارد،ماه عسلش خراب شد.
پيوند گروهي
زمان آزمايش
دقايق بعد به جست و خيز شادمانه و در آغوش گرفتن همديگر و كف زدن گذشت.
در پايان 90 درصد از ما توانستيم ادعا كنيم كه «درمان» شده ايم؛ هرچند نگراني هايي در مورد بازگشت ترس در عرض چند ماه وجود دارد ولي ما پذيرفتيم كه تماس منظم با عنكبوت ها راز آرام ماندن در حضور آنهاست.
ترس
واقعيت اين است كه با وجود اينكه عنكبوت ها معمولاً كشنده هستند (البته براي قربانيانشان)، در تعداد گازهايي كه از انسان گرفته اند به شدت مبالغه شده است. ريچارد وتر از دانشگاه كاليفرنيا گزارش هاي حمله توسط عنكبوت قهوه اي در ايالت هاي كاليفرنيا، واشنگتن،اورگان و كلرادو را بررسي كرد. او و ديگر همكارانش، 216 گزارش مربوط به حمله توسط اين عنكبوت را در سه سال گذشته بررسي كردند ولي تنها شش مورد از اين حملات در محل هايي رخ داده بود كه اين گونه در آن يافت مي شود. نتايج تحقيقات وتر، به سطح مشابهي از تشخيص اشتباه در ايالت فلوريدا، انگليس، استراليا و تقريباً هر جاي ديگر جهان منجر شد.
تصور مي كنيد چگونه چنين چيزي ممكن است. مردم جاي نيش ناجوري را مي بينند، مي ترسند و با خود مي گويند: «نه! حتماً گاز عنكبوت است.» سپس جيغ مي زنند، مي ترسند (يا حتي غش مي كنند) و به سراغ پزشك مي روند. دكتر هم مي گويد: «شما دچار يك زخم قانقاريايي شده ايد.» و سپس با لحن خاصي كه براي موارد ابتلا به بيماري هاي نادر كنار گذاشته، مي گويد: «اين جاي نيش عنكبوت است!» در اغلب مواقع (يعني تقريباً همه موارد) چنين چيزي نيست. حتي دكترهاي آلاسكا كه صدها كيلومتر از نزديك ترين عنكبوت قهوه اي فاصله دارد، جاي نيش را به عنكبوت قهوه اي نسبت داده اند.
اغلب، هنگامي كه مورد مشكوك است، ترجيح مي دهيم آن را به نيش عنكبوت نسبت دهيم. ولي اكثر «نيش هاي عنكبوت» ربطي به عنكبوت هاي كشنده ندارند؛ بخش عمده آنها حتي ربطي به عنكبوت ها ندارد. ويروس تبخال، عفونت هاي قارچي، غدد لنفاوي اختلالات عروقي، نيش ساس، پيچك سمي، زخم هاي شيميايي، زخم هاي ديابتي و خيلي از مشكلات ديگر كه در پوست ما يافت مي شوند، مي توانند سبب ايجاد نقاط بد شكلي روي پوست شوند، كه ما به سرعت آنها را به عنكبوت هاي بيچاره منتسب مي كنيم. پس اگر فكر مي كنيد يك عنكبوت شما را گاز گرفته، كمي شجاع تر باشيد، شايد فقط يك تبخال باشد. حتي در موارد نادري كه واقعاً قرباني عنكبوت شده باشيم، احتمال اينكه اين نيش سلامتي ما را تهديد كند خيلي كم است. پس چرا ما (و دكترهاي ما) هميشه آماده ايم تاهر جوش و دملي را به اين بيچاره ها بچسبانيم؟ شايد عنكبوت ها مداري را در مغز ما فعال مي كنند كه به منظور ديگري تكامل يافته است. شايد ايده مخلوق ترسناك با دهان بيش از اندازه بزرگ كه مي تواند قرباني خود را در يك پارچه ابريشمي بپيچاند و انبار كند تا سر فرصت آن را بخورد، ترسناك است. علت هر چه باشد، اين ترس اکنون غير منطقي است. اين ترس بدون دليل در ما رشد مي كند و ما را به كشتن عنكبوت ها تحريك مي كند. ما آنها را لگد مي كنيم و جيغ مي كشيم. ولي پرواضح است كه عنكبوت ها بهترين جانوراني هستند كه در خانه هايمان پيدا مي شوند؛ و در دفاع از قلمروي ما حتي از سگ ها و گربه ها هم قابل اعتمادترند. آنها مانعي بر سر راه هيولاهايي هستند كه در غياب آنها مي توانستند زندگي را براي ما به جهنم تبديل كنند. در داستان هاي كودكان، آنها مگس ها را مي خورند. در خانه هاي ما اما آنها علاوه بر مگس ها، پشه ها را هم مي خورند.
منجيان بالفطره
به طريقه مشابهي مي توان گفت كه اين عنكبوت ها و خيلي از شكارچيان كوچك ديگر هستند كه ما را از قحطي نجات مي دهند. بدون عنكبوت ها دنيا به زودي پر از پشه ها، مگس ها، كنه ها و آفات مشابه مي شد. بدون عنكبوت ها و ديگر همرزمان جان ستانشان، ما در مدت كوتاهي به محاصره اين آفات درمي آمديم.
ما مي توانيم عنكبوت ها را از منازل خود پاك سازي كنيم ولي به نظر نمي رسد بخواهيم يا بتوانيم آنها را از زندگي خود خارج كنيم. يكي از نتايج انقراض بزرگ در پايان دوره كرتاسه، ساده شدن حيات روي زمين بود. تمام اجداد مهره داران، گياهان و حشرات منقرض شدند. ولي عنكبوت ها آسيبي از اين دوران نديدند. آنها اين توفان بنيان كن را تحمل كردند و در پايان آن، اگر تنوعشان بيشتر نشده بود، كمتر هم نشد. آنها همچنين از انقراض دايناسورها هم جان به در بردند.
در واقع هيچ يك از گونه هاي پايه اي عنكبوت ها منقرض نشدند (هرچند نمي توان چنين چيزي را در مورد زير گونه ها ادعا كرد.) تمام گونه هاي عنكبوتي اي كه در 100، 200 يا 300 ميليون سال پيش مي زيستند، هم خانواده هايي دارند كه امروزه سالم و سرحال به زندگي خود ادامه مي دهند.
عنكبوت ها دوران حيات ما را هم پشت سر خواهند گذاشت، حال هرچه تلاش كنيم آنها را له كنيم يا اينكه رويشان تحقيق كنيم يا آنها را مسؤول بيماري هايي بدانيم كه هيچ ربطي به آنها ندارند، نخواهيم توانست مانع از بقاي نسل آنها شويم. آنها دوام خواهند آورد. هر روز بچه هاي بيشتري از آنها سر از تخم بيرون خواهند آورد و خود را براي خوردن حشرات آماده خواهند كرد. برعكس ما كه هر روز رشد نسلمان كاسته مي شود، عنكبوت ها پر زاد و ولد و خوش خوراك هستند.
پس بنشينيد و از تار تنيدن آنها لذت ببريد. آنها را در حالي كه به سوي قرباني خود خرامان گام برمي دارند، تماشا كنيد. همچنين آنها را در حالي كه تار خود را به هوا پرتاب مي كنند تا به جاي جديدي بروند، ببينيد. با ديدن عنكبوت ها مي توانيد به ياد بياوريد كه گذشته چگونه بود و همچنين آينده چه شكلي خواهد داشت: سرزميني پر از ميلياردها عنكبوت هشت پا.
ترسيدن از اين پاها نه منطقي است و نه مفيد. در واقع تنها ترس عنكبوتي كه واقعاً منطقي است؛ ترسي است كه شايد عنكبوت ها از انسان ها و چكمه هايشان داشته باشند.
منبع: دانستنيها شماره 37
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}