گنج‌يابي به نام دوربين


 






 

نگاهي به زواياي دوربين در هشت سال دفاع مقدس
 

مصاحبه سردار جاويدالاثر احمد متوسليان با دوربين علي داوودي در بالاي يكي از ارتفاعات غرب، از آثار ماندگار و جاويد دوربين اوست. داوودي ساعاتي، او و همرزمانش را در حاليكه تجهيزات نظامي را بر دوش دارند و از ميان شكاف كوه و مسيرهاي پر پيچ و خم مي‌گذرند، تعقيب مي‌كند و با قولي كه از حاج احمد براي مصاحبه در بالاي كوه گرفته، علي‌رغم سنگيني دوربين، باطري كمري و تجهيزات همراهش، سختي مسير را بر خود هموار نموده و با وي مصاحبه مي‌نمايد؛ مصاحبه‌اي با يك سردار جنگ كه شايد اين شرايط در آن شكل و محيط خاص تا انتهاي جنگ براي هيچ مستندسازي فراهم نشد.
انتخاب‌نكردن تصاوير با صداي نامطلوب ـ حتي اگر تصاوير به‌خوبي گرفته شده بودند و دقت لازم در رنگ و نور آن‌ها به عمل آمده بوده است! ـ و يا حتي انتخاب افراد براي فيلم‌برداري و اعزام آن‌ها به خطوط مقدم، همگي نشان از اين واقعيت دارند كه گروه روايت‌فتح و به‌طور خاص، شخص سيد مرتضي آويني به اين نكته ايمان داشتند كه اصل اول و بديهي در ساخت مستند و جذب مخاطب، قبل از ارائه پيام به او، عوامل فني مطلوب و درنتيجه تصاوير، نور، رنگ، صدا و ديگر مؤلفه‌هاي بصري و شنيداري است.
نكته‌اي كه نبايد از نظر دور داشت اين است كه با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري، دفاع‌مقدس گنجي است بي‌پايان كه مي‌توان از آن بسيار بهره برد. در زمينه ساخت فيلم‌هاي مستند نيز موضوعات و مسائل بكر و جذاب فراواني وجود دارد كه مستندسازان خوش قريحه ايراني مي‌توانند از آن‌ها بهره گيرند.
زماني‌كه سربازان نازي در حال درنورديدن خاك كشورهاي مختلف اروپايي بودند، به دستور وزارت تبليغات آلمان نازي،‌ گروه‌هاي فيلمبرداري به همراه سربازان، در حال ثبت وقايع جنگ و پيروزي‌هاي آن‌ها بودند و شايد كسي به اين نكته نمي‌انديشيد كه زماني ارزش قطعاتي از يك فيلم مستند براي شرح يك تاريخ تمام شده به چه ميزان است. فيلم‌هايي همچون «غسل تعميد آتش» درباره جنگ لهستان و «پيروزي در غرب» درباره جنگ فرانسه، جزو توليدات همين گروه‌ها بود. اين فيلم‌ها علاوه بر اينكه از منابع تصويري اصلي در جنگ استفاده كرده بودند و به نوعي به واقعيت وفادار بودند، تبليغاتي پُرقدرت براي نازي‌ها به شمار مي‌رفتند. نازي‌ها از اين روش مؤثر تبلغي به شيوه‌هاي گوناگون بهره بردند و بسيار به آن معتقد بودند؛ تا جايي‌كه «گوبلز» در گردهمايي حزب نازي در نورنبرگ در سال 1934 مي‌گويد: «قدرت متكي به تفنگ شايد چيز خوبي باشد، ولي تسخير قلب يك ملت و نگه‌داشتن آن بهتر و ارضاكننده‌تر است.» اكنون كه بعد از سال‌ها به‌عنوان نمونه «پيروزي اراده» لني ريفنشتال را مشاهده مي‌كنيم به خوبي غرور و تبختر نازيسم را مي‌بينيم و ارزش تبليغي اين فيلم در زمان خود را متوجه مي‌شويم.
سال‌هاي سال و در جنگ‌هاي گوناگون، در نقاط مختلف دنيا از تكنولوژي فيلم‌سازي براي ارائه اخبار، واقعيات و يا تبليغات عليه يكي از طرف‌هاي جنگ استفاده شده است. در ايران نيز با اينكه جنگ بين ما و عراق به اندازه‌اي بدون مقدمه و غافلگيركننده شروع شد كه لزوم ثبت وقايع اصلي جنگ، آدم‌ها، زندگي آن‌ها و بسياري موضوعات ديگر در اولويت كاري مسئولين قرار نداشت، اما باز هم افرادي بودند كه اين دغدغه را در سر مي‌پروراندند. افرادي همچون سيدحسين هاشمي و اعضاي گروهش كه در شهر قصرشيرين و زير آتش دشمن در حالي‌كه مردم دسته‌دسته شهر را ترك مي‌كردند، از محل درگيري نيروهاي مردمي و سپاه و ارتش با قواي دشمن، فيلم‌برداري مي‌كردند. البته تعدادي از اعضاي گروه مجروح و تعدادي از آن‌ها از جمله خود آقاي هاشمي به اسارت گرفته شدند و اكثر فيلم‌ها در بمباران دشمن از بين رفت. گروه‌هاي ديگري نيز پابه‌پاي جنگ، فيلم‌برداري و فيلم‌سازي را آغاز كردند كه اين افراد غالباً از امكانات نهادهاي نظامي مانند سپاه پاسداران يا سازمان‌هايي كه در ارتباط با جنگ بودند و يا از تجهيزات صداوسيما استفاده مي‌كردند، مانند تشكيل گروه چهل شاهد در اوايل سال 61 از سوي ستاد تبليغات جنگ براي ثبت وقايع جنگ و گروه‌هاي خبري و يا فيلم‌برداري متعددي كه از سوي سازمان صدا و سيما به اين امر اختصاص داده شده بودند. در همين گام نخست و ابتداي ساخت فيلم‌هاي مستند و خبري از جنگ براي فيلم‌برداران و فيلم‌سازان اين مسئله مشخص شد كه براي هرچه نزديك‌تر شدن به واقعيت و استناد و ثبت صحيح‌تر وقايع، عنصر اساسي، حضور در ميادين اصلي نبرد است. اصلي كه توسط مستند‌سازان حرفه‌اي در تمامي دنيا رعايت مي‌شود. به همين دليل ميزان دقت مخاطب به مسائل ارائه شده، ارتباط مستقيم به نزديكي دوربين به سوژه در موقعيت جنگي دارد. به‌عنوان نمونه، گروه‌هاي فيلم‌برداري چهل شاهد كه معمولاً جوان بودند و با اينكه از تجربه فيلم‌برداري اطلاع چنداني نداشتند، پابه‌پاي رزمندگان در صحنه‌هاي گوناگون حضور يافته و خود را روياروي وقايع مختلف قرار مي‌داند.
در ميان گروه‌هاي فيلم‌برداري متعدد، افرادي نيز بودند كه با انتخاب سوژه‌هايي گوناگون در موقعيت‌هاي مختلف، آثار هنري زيبايي از خود ارائه دادند كه تا امروز به يادگار مانده است. مستند «زندگي در ارتفاعات» عزيزالله حميدنژاد، كه بعدها همين فيلم دست‌مايه ساخت فيلم سينمايي «اشك سرما» توسط همين كارگردان قرار گرفت و يا آثار مستند علي داوودي و برخي فيلم‌سازان مستقل ديگر از اين جمله است. اين فيلم‌ساز نيز با حضور در صحنه حادثه و ثبت وقايع و نزديكي به آدم‌هاي حاضر و ورود به كنه وجوه شخصيتي و رفتاري آن‌ها، تصاوير ماندگاري را به ثبت رساندند. مصاحبه سردار جاويدالاثر احمد متوسليان با دوربين علي داوودي در بالاي يكي از ارتفاعات غرب، از آثار ماندگار و جاويد دوربين اوست. داوودي ساعاتي، او و همرزمانش را در حاليكه تجهيزات نظامي را بر دوش دارند و از ميان شكاف كوه و مسيرهاي پر پيچ و خم مي‌گذرند، تعقيب مي‌كند و با قولي كه از حاج احمد براي مصاحبه در بالاي كوه گرفته، علي‌رغم سنگيني دوربين، باطري كمري و تجهيزات همراهش، سختي مسير را بر خود هموار نموده و با وي مصاحبه مي‌نمايد؛ مصاحبه‌اي با يك سردار جنگ كه شايد اين شرايط در آن شكل و محيط خاص تا انتهاي جنگ براي هيچ مستندسازي فراهم نشد.
از سوي ديگر، گروه‌هايي با بهره‌گرفتن از امكانات دولتي، ولي با دوري از فرمول‌هاي معمول فيلم‌برداري‌هاي صدا و سيما براي پوشش خبري جنگ، براي نزديكي به واقعيات جنگ و رزمندگان و نشان دادن واقعيتي كه ايشان براي آن مهم پاي در عرصه جهاد گذاشته بودند، ساخت برنامه‌هايي را شروع كردند. موفق‌ترين اين گروه‌ها گروه تلويزيوني جهاد بود كه با شروع جنگ تحميلي با توليد فيلم‌هاي حقيقت و روايت‌فتح كوشيدند از جنبه‌هاي ظاهري جهاد گذشته و به درونيات جنگاوران و اصالت اهداف آن‌ها بپردازند. مجموعه توليدات گروه روايت‌فتح در دوران دفاع، به معناي واقعي كلمه تبليغ براي دفاع‌مقدس محسوب مي‌شد؛ تبليغ براي اهداف و آرمان‌هاي انقلاب و امام و رزمندگاني كه با نگاه دفاع از اسلام و كيان اسلامي به جبهه‌ها رفته بودند. اين مستندها با نگاهي جديد به رزمندگان، شيوه‌اي نو در مستندسازي و نگاه مستندساز به جهان ايجاد نمودند.
در توليدات آن سال‌هاي مستندسازان دفاع‌مقدس، توليدات گروه روايت‌فتح را مي‌توان پديده عالم مستندسازي در ايران دانست. توليدات اين گروه كه با همين نام از تلويزيون ايران پخش مي‌شد، به حدود شصت قسمت مي‌رسد. اين فيلم‌هاي مستند عرصه جديدي را در نگاه مستندساز به جهان اطراف خويش گشودند و توانستند با گروه بزرگ‌تري از مخاطبين عام ارتباط برقرار كنند و اهداف مورد نظر خود را به او القا نمايند. اما نكته مهم و ظريفي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه توليدات روايت‌فتح در وراي مسائل دقيق فني و احاطه تكنيكي مستندسازان، اعم از گروه‌هاي توليدي و پس توليدي(تدوين و صداگذاري) به محتوا و ارائه پيام پرداختند. در اين ميان نقش «سيد مرتضي آويني» از ديگران بيشتر نمايان مي‌گردد؛ دقت‌هاي او در انتخاب تصاوير گرفته شده توسط فيلم‌برداران، انتخاب‌نكردن تصاوير با صداي نامطلوب ـ حتي اگر تصاوير به‌خوبي گرفته شده بودند و دقت لازم در رنگ و نور آن‌ها به عمل آمده بوده است! ـ و يا حتي انتخاب افراد براي فيلم‌برداري و اعزام آن‌ها به خطوط مقدم، همگي نشان از اين واقعيت دارند كه گروه روايت‌فتح و به‌طور خاص، شخص سيد مرتضي آويني به اين نكته ايمان داشتند كه اصل اول و بديهي در ساخت مستند و جذب مخاطب، قبل از ارائه پيام به او، عوامل فني مطلوب و درنتيجه تصاوير، نور، رنگ، صدا و ديگر مؤلفه‌هاي بصري و شنيداري است. فيلم‌برداران گروه روايت‌فتح با توجه به اين مسائل، مي‌دانند چه مي‌خواهند و چگونه بايد به بهترين صورت آن را نمايش دهند؛ به سوژه‌ها نزديك مي‌شوند و متنوع‌ترين ويترين مستند را توليد مي‌نمايند. با انتخاب‌هاي دقيق سيدمرتضي و نگارش متن و اجراي نَرِيشِن بجا، به تصاوير عمق لازم را داده و پيام اصلي دفاع كه همان دفاع از آرمان‌هاي انقلاب امام است را از دهان رزمندگان، بسيجيان و ارتشيان به مخاطب خود ارائه مي‌دهد و اين‌گونه بهترين مستندهاي تبليغي براي دوران دفاع شكل مي‌گيرند كه هم اكنون هم تماشاي توليدات آن سال‌هاي روايت‌فتح، جذابيّت‌هاي فراواني براي بيننده دارند.
در سال‌هاي پس از جنگ نيز تلاش‌هاي فراواني از سوي مستندسازان براي پرداختن به مضامين مرتبط با دفاع‌مقدس صورت پذيرفت، اما هيچ‌گاه نتوانست به جذابيت فيلم‌هاي آن دوران، خصوصاً مستندهاي روايت‌فتح در دوران حضور آويني برسد. حتي توليدات مؤسسه روايت‌فتح هم جز تعدادي اندك نتوانستند به سطح توليدات سابق خود برسند و در كسب نظر مخاطب موفق باشند. البته اين مسئله علاوه بر نوع نگاه مستندسازان بعد از آويني در روايت‌فتح، به انتخاب مضامين و نوع پرداخت سوژه‌ها نيز برمي‌گردد.
يكي از مستندهاي ساخته شده بعد از جنگ كه توانست به نگاه آرماني در توليد مستند نزديك شود، مجموعه «خنجر و شقايق» به كارگرداني نادر طالب‌زاده بود كه با موضوع جنگ بوسني و هرزگوين ساخته شد. اين مجموعه ده قسمتي با حضور دو فيلم‌بردار در خطوط اصلي درگيري در شهرهاي مختلف بوسني، گوشه‌هايي از واقعيت اين جنگ را به مخاطب بازگو مي‌كند. نزديك‌شدن به رزمندگان مسلمان بوسنيايي، اعتقادات آن‌ها را براي ما افشا مي‌سازد. مخاطبي كه تاكنون تنها از طريق اخبار رسمي تلويزيون به اتفاقات بوسني نگريسته است، حالا مبارز مسلمان بوسنيايي را در حالي‌كه بر روي خشاب اسلحه خود واژه «الله‌اكبر» را حك نموده و آن‌را فرياد مي‌زند، مي‌بيند و دور از نگاه‌هاي رسمي رسانه‌اي، به حقيقت آنچه در بوسني اتفاق افتاد آگاه مي‌شود.
در سال‌هاي اخير نيز مستندهايي با نگاه به سال‌هاي دفاع توليد شده‌اند كه توانسته‌اند با دقت در انتخاب سوژه و پرداخت مناسب آن به موفقيت دست يابند. در اين ميان افرادي همچون محمدعلي فارسي، مرتضي شعباني، محمود رحماني و تني چند از مستندسازان ديگر همچنان در موضوعات دفاع‌مقدس توليداتي دارند كه برخي از آثار آن‌ها با نگاه‌هاي متفاوت و جذاب توانسته در اين عرصه خودنمايي كنند؛ مستندهايي همچون مجموعه «قصه‌هاي جنگ» فارسي و مستند «مدار صفر درجه» رحماني.
نكته‌اي كه نبايد از نظر دور داشت اين است كه با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري، دفاع‌مقدس گنجي است بي‌پايان كه مي‌توان از آن بسيار بهره برد. در زمينه ساخت فيلم‌هاي مستند نيز موضوعات و مسائل بكر و جذاب فراواني وجود دارد كه مستندسازان خوش قريحه ايراني مي‌توانند از آن‌ها بهره گيرند. سوژه‌هايي همچون جنگ از نگاه دشمن؛ افراد تأثيرگذار آن‌ها، حزب بعث و صدام، بررسي دقيق شكست‌هاي ايران در برخي عمليات‌ها، نقش مردم بومي در جنگ، پشت صحنه جنگ ايران، روابط سياسي ايران، مخالفين جنگ در ايران، سودجويي‌هاي اقتصادي در دوران جنگ و... گوشه‌اي از هزاران سوژه كمتر ديده شده از سال‌هاي جنگ ايران و عراق است كه مي‌توان به آن‌ها پرداخت و علاوه بر جذب مخاطب، خصوصاً مخاطب جوان، گامي براي رساندن پيام انقلاب و دفاع‌مقدس به او برداشت.
منبع: ماهنامه امتداد شماره 51.