راز تيغه هاي بُِِرّان


 

نويسنده: ساناز دهخوارقاني




 

مرد ماسکي اين بار هم راز حقه هايي را فاش مي کند که سال ها به عنوان اسرار شعبده بازان مطرح بودند
 

دنياي سحر و جادو چند اصل مهم دارد که هر شعبده بازي بايد بلد باشد. بيشتر حقه هاي شعبده بازي بر اساس اين اصول طراحي و پايه ريزي مي شوند؛ اصولي مانند ناپديد کردن، بلند شدن از زمين و معلق ماندن، بريدن و اره کردن و دو نيم کردن، عبور از اجسام غير قابل عبور و... .
شعبده بازان مشهور در طول تاريخ شعبده بازي، هر کدام از اين اصول را با کمي چاشني خلاقيت، هيجان و مهارت مخلوط کرده و نمايش هاي شگفت انگيزي به اجرا مي گذاشتند؛ نمايش هايي که تا چند سال پيش هيچ کس رازشان را نمي دانست و چگونگي اجراي آنها هميشه به صورت يک معماي بزرگ باقي مانده بود. اما در اين ميان، شعبده بازي شجاع به ميدان آمد و با افشاي اين رازها دنياي شعبده بازي را دگرگون کرد. اين شعبده باز شجاع کسي نيست جز وال والنتينو يا همان مرد ماسکي که اين بار قصد دارد راز فرو بردن تيغه هاي تيز و برنده در بدن و عبور سکه از جسمي جامد مانند شيشه را براي ما افشا کند.

جنگ با تيغه هاي برنده براي بقا
 

مرد ماسکي اين بار راز حقه اي را فاش مي کند که به قرن ها قبل بر مي گردد، حقه اي که در آن شعبده باز، يک بار ديگر داوطلبانه خود را در خطر مي اندازد تا طرفدارنش را شگفت زده کند.
اين حقه را اولين بار يکي از شاگردان هوديني روي صحنه اجرا کرد و راز آن مسکوت مانده بود؛ تا اينکه مرد ماسکي به صحنه آمد. در اين حقه، شعبده باز ابتدا يک جعبه عجيب و غريب را به تماشاچيان نشان مي دهد و با هيجان تمام تعريف مي کند که چه اتفاقي قرار است برايش بيفتد. او جعبه را از تمام جهات به تماشاچيان نشان مي دهد تا مطمئن شوند راهي براي فرار ندارد.
جعبه آن قدر بزرگ است که يک انسان بالغ به طور ايستاده در آن جاي مي گيرد. سپس از دستيارانش مي خواهد به صحنه بيايند؛ يکي از آنها دو تيغه در دست دارد، يکي بزرگ و ديگري کوچک تر. شعبده باز تيغه ها را مي گيرد و امتحان مي کند. تيغه ها بسيار تيز هستند. چند ضربه مي زند تا هيچ مشکلي باقي نماند که تيغه ها واقعي اند، از جنس آهن برنده که به خوبي صيقل داده شده اند. سپس دستياري ديگر درهاي جعبه را باز مي کند و شعبده باز به کمک او درون جعبه جاي مي گرد. او فضاي زيادي براي تکان خوردن ندارد. دستيار به آرامي ميله آهني را که براي زير گردن تعبيه شده، مي بندد و سپس نوبت به کمربند آهني مي رسد که مرز بين بالا تنه و پاها را جدا مي کند. سپس درهاي جعبه با دقت بسته مي شوند و تماشاچيان فقط پاهاي شعبده باز را مي بينند، سر و بدن او پشت درهاي بسته قرار دارد اما ديدن پاها کافي است تا همه مطمئن شوند در طول اجراي برنامه، شعبده باز از جايش تکان نخورده و همچنان درون جعبه قرار دارد.
دستياران، جعبه را بار ديگر مي چرخانند و بينندگان ديگر مطمئن مي شوند پشت جعبه نيز راهي براي فرار وجود ندارد. حالا قسمت اصلي نمايش شروع مي شود. در حالي که شعبده باز درون جعبه قرار گرفته، يکي از دستيارانش تيغه کوچکتر را بر مي دارد و از ناحيه گردن به داخل فرو مي برد و با اين کار سر شعبده باز را از بدنش جدا مي کند.
حالا تيغه بزرگ تر در ناحيه کمر فرو برده مي شود، ظاهرا دستيار کمي به سختي اين کار، را انجام مي دهد، او تمام نيرويش را جمع مي کند و با يک فشار، تيغه را درون جعبه فرو مي کند. هنوز پاهاي شعبده باز را مي بينيم، پس مطمئنا او در طول اجراي نمايش درون جعبه بوده، دستياران درها را يکي يکي باز مي کنند.
بله، درست است، شعبده باز هنوز آنجاست، ابتدا سرش را مي بينيم اما هنگامي که دستياران درهاي مياني جعبه را باز مي کنند، هيچ چيز ديده نمي شود. بدن شعبده باز ناپديد شده. آنها درهاي جعبه را از هر چهار طرف باز مي کنند، قسمت مياني جعبه که بدن شعبده باز را در بر گرفته بود، خالي است اما پاهاي شعبده باز هنوز سرجايشان هستند. سر شعبده باز جدا شده، قسمت مياني بدنش ناپديد شده و پاهايش هنوز سرجايشان هستند.
دوباره درها بسته مي شود و يکي از دستياران تيغه ها را بيرون مي کشد. ابتدا تيغه بزرگ تر و بعد تيغه کوچک تر. جعبه را بار ديگر مي چرخانند تا به بينندگان اطمينان دهند حقه اي در پشت جعبه در جريان نيست. درها بار ديگر باز مي شوند. ابتدا قسمت سر و بعد قسمت مياني، بدن شعبده باز دوباره ظاهر شده و او صحيح و سالم بدون کوچک ترين خراشي از جعبه بيرون مي آيد. اين همان چيزي است که دنياي سحر و جادو نام دارد.

راز اين حقه در چيست؟
 

به نظرتان شعبده باز چگونه از خطر تيغه هاي برنده نجات پيدا کرد و قسمت مياني بدنش ناپديد شد؟ اين نمايش هم مطمئنا حقه اي دارد و رازي در پس آن نهفته. مرد ماسکي اين بار هم راز يکي ديگر از حقه هاي شعبده بازي را فاش مي کند. ابتدا شعبده باز درون جعبه قرار مي گيرد و درها بسته مي شوند؛ تا اينجا حقه اي در کار نيست اما پيش از اينکه تيغه اول در ناحيه گردن فرو برده شود، شعبده باز کار خود را آغاز مي کند. در قسمت بالايي جعبه، محفظه اي وجود دارد که درون آن نمونه اي ساختگي از سر شعبده باز جاسازي شده و هنگامي که درها بسته مي شوند، شعبده باز به سرعت اين ماکت ساختگي را پايين مي آورد و در جاي مناسب قرار مي دهد و هنگامي که دستيار شعبده باز تيغه کوچک را درون جعبه فرو مي کند، در واقع تيغه از زير اين ماکت ساختگي عبور مي کند و حتي با بدن شعبده باز برخورد هم نمي کند؛ چرا که درون جعبه در قسمت پايين آن سکوي کوچکي تعبيه شده که مانند صندلي عمل مي کند و رنگ مشکي آن، باعث مي شود از ديد بينندگان پنهان بماند.
به محض اينکه درها بسته مي شوند، شعبده باز ماکت ساختگي سر را از درون محفظه بيرون مي آورد سپس خودش روي سکو مي نشيند و سرش را خم مي کند و تيغه دوم از بالاي سرش رد مي شود. پاهاي او همچنان در همان حالت اوليه قرار دارند و اين حرکات به قدري سريع انجام مي شود که هيچ کس حتي فرصت شک کردن هم ندارد. تيغه دوم هم از بالاي بدن او رد مي شود و فرو بردن تيغه به درون جعبه با فشار زياد و به سختي قسمتي از نمايش است تا بينندگان فکر کنند واقعا تيغه از بدن شعبده باز رد شده. هنگامي که درها باز مي شوند، از مقابل، سري ديده مي شود که از بدن جدا شده که در واقع يک نمونه ساختگي از سر شعبده باز است. قسمت مياني بدن هم که ناپديد شده و پاهايي که در تمام طول نمايش ثابت بوده اند. بار ديگر درها بسته مي شوند و نمايش بر عکس اجرا مي شود. دستيار ابتدا تيغه بزرگ را بيرون مي کشد، در نتيجه شعبده باز مي تواند بار ديگر بايستد. سپس تيغه دوم از ناحيه گردن بيرون کشيده مي شود و شعبده باز ماکت سر ساختگي را دوباره سر جايش قرار مي دهد و مي ايستد. چرخاندن جعبه که قسمتي از نمايش است به شعبده باز اين فرصت را مي دهد تا به راحتي بايستد. ماکت ساختگي را بالا بزند و خودش در موقعيت اوليه قرار گيرد. بار آخر که درها باز مي شوند، شعبده باز صحيح و سالم و با بدني يکپارچه بيرون مي آيد تا طرفدارانش را شگفت زده کند.

عبور سکه از شيشه
 

نمايش عبور سکه از شيشه يکي از آن حقه هايي است که بارها و بارها شعبده دوستان را در حالت شگفتي قرار داده؛ چرا که عبور دو جسم جامد از يکديگر به نظر محال مي رسد اما شعبده بازان خياباني هميشه از اين حقه استفاده کرده اند و با عبور دادن سکه از يک ميز به شيشه اي نمايشي خارق العاده خلق کرده اند که همه را انگشت به دهان باقي گذاشته. در اين نمايش شعبده باز سکه اي آهني را در دست مي گيرد و به تماشاچيان نشان مي دهد و براي اينکه به آنها ثابت کند سکه و شيشه واقعي اند، چند ضربه با سکه به شيشه مي زند و سپس چند ضربه به روي شيشه.
ظاهرا حقه اي در کار نيست، ميز و شيشه هر دو جامد و واقعي اند. سپس يک دستش را زير شيشه قرار مي دهد و دست ديگرش را همراه با سکه روي شيشه. کف دستش را به شيشه مي چسباند و دست ديگرش را روي سکه که بالاي شيشه است، قرار مي دهد. کمي دستش را روي شيشه به همراه سکه تکان مي دهد و در يک چشم به هم زدن دستش را بر مي دارد و سکه اي که روي ميز قرار داشت، حالا ناپديد شده يا به عبارتي از شيشه عبور کرده و کف دست ديگرش زير شيشه ديده مي شود. اين ديگر حقه نيست، به راستي سکه اي که روي شيشه بود، حالا کف دستش زير شيشه قرار گرفته. اما چگونه؟ واقعا عبور دو جسم جامد از يکديگر امکان پذير است؟

راز اين حقه در چيست؟
 

آيا فکر مي کنيد سکه واقعا از شيشه عبور کرده؟ مطمئنا چنين چيزي ممکن نيست. اين نمايش راز ساده اي دارد. براي اجراي اين نمايش شعبده باز به يک ميز شيشه اي، دو عدد سکه و يک آهن رباي قوي نياز دارد. او يکي از سکه ها را در کف دستي که قرار است به زير ميز برود، پنهان مي کند. سکه ديگر را پس از حرکات نمايشي براي اثبات واقعي بودن شيشه و سکه روي ميز قرارمي دهد.
او در دستي که قرار است روي ميز قرار بگيرد، آهن ربايي قوي را پنهان کرده که سکه آهني را به خود جذب مي کند. شعبده باز آهن ربا را زير انگشترش قرار داده. حالا شعبده باز دو دستش را روي هم قرار مي دهد؛ يکي روي ميز شيشه اي و ديگري زير ميز شيشه اي. بينندگان هرگز متوجه سکه اي که در کف دست چپش و زير ميز قرار داشت، نمي شوند؛ چرا که آهن رباي قوي سکه را از روي شيشه به خودش جذب مي کند. حالا تنها بايد دستش را جلو ببرد تا سکه و آهن ربا حرکت کند و بالاي کف دستي که زير شيشه است، قرار بگيرد. او هنوز با دو سکه سر و کار دارد. يکي روي ميز قرار گرفته و تماشاچيان مي بينند و ديگري زير ميز به آهن رباي زير انگشترش جذب شده.
مرحله بعدي بسيار حساس است و بايد با دقت اجرا شود تا راز دو سکه بودن نمايش لو نرود. شعبده باز بايد با مهارت و دقت دست راستش را که بالاي ميز است، بلند کند. با اين حرکت سکه زير ميز از آهن ربا جدا شده و کف دستش مي افتد و در عوض سکه روي ميز جذب آهن ربا مي شود و به نظر مي رسد سکه از ميز شيشه اي عبور کرده و کف دست ديگرش افتاده. در حقيقت سکه ديگر هم که روي ميز بود، در لحظه آخر که او دستش را بلند مي کند، جذب آهن ربا مي شود و حالا فقط کافي است شعبده باز سکه اي را که از روي ميز جذب آهن ربا شده کف دست راستش پنهان کند، تا کسي آن را نبيند. به همين سادگي!
شما هم مي توانيد با وسايل ساده اين نمايش را اجرا کنيد و وانمود کنيد قدرت عبور دادن دو جسم جامد از يکديگر را داريد.

منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 101