گلوله هاي آتش ايتاليا


 

نويسنده: رادين حيدري




 

مروري بر همه محصولات اتومبيل سازي لامبورگيني
 

وقتي صحبت از لامبورگيني مي شود، تنها چيزي که به ذهن انسان مي رسد، ترکيبي از قدرت و سرعت است. «اتوموبيلي لامبورگيني» که کارش را از توليد تراکتور آغاز کرد و البته هم چنان هم به توليد تراکتور ادامه مي دهد، در تاريخ خودروسازي جهان، فصل هاي نويني را گشوده است. از همان ابتداي تاسيس تا امروز که بيش از 50 سال از آن مي گذرد، سوپراسپرت هاي لامبورگيني، هميشه ماشين هايي بودند که در رده خود، حرف اول را در دنيا مي زده اند. در اين پرونده، مي خواهيم مرور کوتاهي داشته باشيم به همه لامبورگيني هايي که در زمان خود (و چه بسا تا امروز) بخش درخشاني از صنعت خودروسازي ايتاليا و جهان بوده اند. در طول اين دوران، کمپاني لامبورگيني چندين بار دست به دست شده که در نوار وسط صفحه، نام صاحبان اين کمپاني و اتومبيل هايي که در دوره آنها عرصه شده اند را مي بينيد.

تولد يک رويا
 

مدل 350 GT اولين توليد لامبورگيني بود که توليدش از ماه مي 1964 آغاز شد. پس از نمايش 350 GT در نمايشگاه اتومبيل ژنو 1964 و استقبال گسترده از آن، لامبورگيني آغازي مستحکم و مصمم داشت. اين اتومبيل در ابتدا 350 GTV نام داشت و توسط جيوتوبيزاريني طراحي شده بود اما پس از کناره گيري وي از کمپاني و جانشيني فروچيو لامبورگيني و جيان پائولو دالارا، آن دو بر اين عقيده بودند که 350 GTV از نظر طراحي و زيبايي ظاهري صلاحيت توليد را ندارد. بنابراين شاسي از نو طراحي شد و بدنه تغييرات زيادي پيدا کرد تا به مرحله توليد برسد و اولين گاو خشمگين ايتاليايي چشم به جهان گشود.
پيشرانه اي که بيزاريني براي 350 GT در نظر گرفته بود، 12 سيلندر خورجيني 3/5 ليتري بود که مي توانست 400 اسب بخار را در 11 هزار دور در دقيقه توليد کند که پس از کناره گيري بيزاريني، دالارا و فروچيو با دستکاري پيشرانه، قدرت خروجي به 270 اسب بخار کاهش پيدا کرد. لامبورگيني با ظاهر زيباي خود، رقيبي براي فراري هاي زمانش محسوب مي شد و از نظر قابليت نيز تهديدي براي فراري بود. لامبورگيني 350 GT به ياري پيشرانه نيرومند و بدنه و شاسي آلومينيومي که فقط 1450 کيلوگرم وزن داشت، مي توانست در 6/8 ثانيه از سکون به صد کيلومتر بر ساعت برسد و در نهايت تا 254 کيلومتر بر ساعت سرعت بگيرد. از اين اتومبيل استثنايي فقط 135 دستگاه در سال هاي 1964 تا 1966 توليد شد و امروزه چون جواهري ناياب است.

پرواز به سوي موفقيت
 

اواخر دهه 1960، لامبورگيني 400 GT جانشين 350 GT شده و در دو نمونه توليد شد. نمونه اول که از آن با نام هاي 400 GT يا 400 GT Interim ياد مي شد از نظر ظاهري شباهت هايي با اولين توليد لامبورگيني داشت. پيشرانه مورد استفاده براي آن، از نوع 12 سيلندر خورجيني با حجم 3/9 ليتر بود که 320 اسب بخار نيرو توليد مي کرد. 23 دستگاه از اين لامبورگيني توليد شد که سه دستگاه، بدنه اي آلومينيومي داشتند. نمونه دوم اين مدل که 400 GT 2 +2 خوانده مي شد، فاصله اکسل هايش بيشتر بود و خط سقف اش هم متفاوت بود. بدنه طويل تر، اين لامبورگيني را قادر ساخت تا دو سرنشين را در عقب جاي دهد. تغييرات اندکي که در بدنه آن نسبت به 400 GT داشت نيز کاملا محسوس بود. اين مدل در سال 1966 در نمايشگاه اتومبيل ژنو رونمايي شد. طراحي بدنه را همچون 350 GT، کاروزريا تورينگ (Carrozzeria Touring) بر عهده داشت. اين لامبورگيني با 1472 کيلوگرم وزن، با گيربکس طراحي خود لامبورگيني کار مي کرد. مجموعا 247 دستگاه از 400 GT 2+2 بين سال هاي 1966 تا 1968 ساخته شد. يک مدل منحصر به فرد از اين مدل با نام 400 GT Monza هم ساخته شده بود که فقط يک دستگاه از آن توليد شد. اين مدل توسط جورجيونري و لوچيانوبوناسيني (از طراحان لامبورگيني که روي پروتوتايپ شاسي و پيشرانه 350 GTV کار کرده بودند) ساخته شد. اين مدل توسط Islero در سال 1968 جايگزين شد.

شمشير گاوکش
 

لامبورگيني اسپادا، بين سال هاي 1968 تا 1978 توليد مي شد. از اين گرند تورر (GT) در نمايشگاه ژنو 1967 رونمايي شد. هدف توليد اسپادا، معرفي يک کوپه اسپرت چهار نفره بود تا طيف محصولات لامبورگيني در آن زمان را که شامل ميورا و 400 GT مي شد، پر کند. 1217 دستگاه اسپادا طي 11 سال توليد شد که موفق ترين توليد اين شرکت در آن روزها بود. نيروي محرکه 12 سيلندر خورجيني چهار ليتري اسپادا مي توانست 325 اسب بخار توليد کند. سيستم تعليق مستقل و ديسک هاي ترمز براي هر چرخ از جمله جزئيات فني اسپادا بودند . بيشتر گيربگس هاي اسپادا، دستي بودند اما در اين ميان، چند نمونه اي هم اتوماتيک ديده مي شود که جزو اولين گيربکس هاي اتوماتيکي بود که مي توانست گشتاور و نيروي يک موتور 12 سيلندر را تحمل کند. اسپادا در طول سال هاي توليد در سه نمونه S1 ( 1968 تا 1970)، S2 (1970 تا 1972) و S3 (1972 تا 1978) معرفي شد که هر يک، افزايش قدرت جزئي نسبت به قبلي داشتند. تغييرات ظاهري نيز بسيار اندک بود که مهم ترين آن افزودن سپر جلو در سال 1975 با توجه به قوانين ايمني جديد آمريکا بود. فرمان خودکار هم در سال 1974 به صورت آپشن براي اسپادا در نظر گرفته شد.

انقلاب اول: ميورا
 

لامبورگيني با معرفي ميورانه تنها تحولي در محصولات خود ايجاد کرد بلکه دنياي سوپراسپرت ها را متحول کرد. اين مدل بين سال هاي 1966 تا 1972 توليد مي شد و حتي الان هم به عنوان يکي از جاودانه ترين سوپراسپرت هاي تاريخ شناخته مي شود. در آن زمان نصب نيروي محرکه در وسط بدنه، بين شرکت کنندگان مسابقات «لمان» همچون فراري LM 250 و فورد GT 40 به خوبي جواب داده بود. ولي ميورا اولين خودرو خياباني بود که از آرايش موتور وسط بهره مي برد. سه مهندس اصلي لامبورگيني ، دلارا، استانزاني و والاس، با فلسفه ساخت خودرويي که در پيست ها، مسابقات را فتح کند و بتواند در خيابان هاي شهر هم مالکش را جابه جا کند، در اوغات فراغت خود، ميورا را طراحي کردند. اين بر خلاف فلسفه و ميل فروچيو لامبورگيني بود. او عقيده داشت که توليداتش بايد نيرومند باشند، نه اينکه مانند «فراري» اتومبيل مسابقه اي خياباني باشند. بالاخره طرح آنها با موافقت روبه رو شد و طراحي ميورا زير نظر مارچلو گانديني (طراح برتوني) تکميل شد و شاسي آن در نمايشگاه اتومبيل تورين 1965 به نمايش درآمد و پروتوتايپ ميورا هم سال بعد در همان نمايشگاه معرفي شد. استقبال بي نظير و پرشکوه از ميورا و تمجيد از طراحي انقلابي آن، باعث شد تا 764 دستگاه از آن توليد شود. اين لامبورگيني در نسخه هاي P 400, P 400 S, P 400 SV, P 400 Jota, P 400 SV/J, P 400 SV/ J Spyder و رودستر معرفي شد که همگي با موتور 12 سيلندر 3/9 ليتري، قدرتي بين 350 تا 385 اسب بخار توليد مي کردند. نکته قابل توجه در مورد P 400 SV/ J آن است که فقط پنج دستگاه از آن توليد شد که اصلاحاتي در بدنه، پيشرانه، کابين و سيستم تعليق آن نسبت به ميورا استاندارد صورت گرفته بود. يکي از آن 5 دستگاه که توسط محمدرضا پهلوي خريداري شده بود در کنار يک SV ديگر در کاخ سعد آباد نگه داري مي شد. پس از انقلاب، اين اتومبيل مصادره شده و با راه يافتن به دوبي در حراج بروکس (Brooks) 1997 توسط نيکلاس کيج، به قيمت 490 هزار دلار خريداري شد که گران ترين ميورا تاريخ بوده است. نيکلاس کيج، اين ماشين را سال 2002 فروخت.
لامبورگيني از زمان توليد ميورا و هم زمان با ارائه برند جديد کمپاني به شکل يک گاو نر، نام گاوها را براي توليداتش در نظر گرفت. ميورا نام گاو نر مبارز اسپانيايي و از گونه «گاوهاي مبارز مرتع ميورا» است. اين مرتع در سويا اسپانياست و مالک آن، دون ادواردو ميورا فرناندز ( Don Eduardo Miura Fernandez) است که به پرورش گاوهاي عظيم الجثه و وحشي شهرت دارد. بنيانگذار اين مرتع، خوان ميورا، اولين گاو ميورا را در 30 آوريل 1849 در مادريد معرفي کرد. ريشه هاي نژاد ميورا را بايد در پنج نژاد اسپانيايي گاياردو (نام مدل مشهور لامبورگيني)، کابررا، نابارا، باراگوا و بيستاارموسا- پارلاده جست و جو کرد.

در برابر بحران
 

لامبورگيني ايزلرو، سال 1968 جايگزين 400 GT شد و در طول دو سال توليدش، فقط 225 دستگاه از آن ساخته شد. لامبورگيني براي ساخت شاسي ايزلراد دچار بحران شده بود. چون کاروزريا تورينگ که براي لامبورگيني شاسي مي ساخت ورشکست شد و کاروزريا ماراتزي (Marazzi) جايگزين شرکت ورشکسته شد. اين شرکت را ماريوماراتزي از کارمندان اسبق کاروزرياتورينگ، تاسيس کرده بود. اصل ايده بدنه اين مدل فيس ليفتي از 400 GT آمده بود. عرض بيشتر، تايرهاي پهن تر، کابين جادارتر و ديد بهتر بيرون همچنين عايق بندي صوتي بهتر، از جمله مواردي بود که نسبت به 400 GT پيشرفت داشت. موتور 12 سيلندر خورجيني چهار ليتري ايزلرومي 325 اسب بخار قدرت داشت و حداکثر سرعت 248 کيلومتر بر ساعت مي رفت. شتاب صفر تا 100 کيلومتر بر ساعتش 6/4 ثانيه بود اما فقط تعداد 125 دستگاه از اين خودرو توليد شد. نمونه نيرومندتر اين مدل، با پسوند S در سال 1969 راهي بازار شد که 25 اسب بخار قدرت بيشتر توليد مي کرد اما گشتاورش همان مقدار قبلي باقي ماند. حداکثر سرعت مدل S،11 كيلومتر بر ساعت افزايش و شتاب اوليه آن، 0/2 ثانيه کاهش داشت. تغييرات ظاهري و فني جزئي روي نمونه S صورت گرفت که شامل ورودي هاي هواي جلو، شيشه هاي تيره، ديسک هاي ترمز بزرگ تر، سيستم تعليق اصلاح شده براي عقب، يک دريچه بزرگ روي کاپوت که وظيفه اش هوارساني به کابين بود نه موتور را شامل مي شد. علاوه بر اين، کابين و داشبورد نيز دستخوش تغييراتي شده بود. نام اين مدل ، (با تلفظ صحيح ايز- لر- اوه) از گاو نر ميورا گرفته شده است که در 28 اگوست سال 1947 ماتادور معروفي به نام مانوئل رودريگز را کشت! در آن زمان شخص فروچيو لامبورگيني و برادرش، ادموندو، اين مدل لامبورگيني را استفاده مي کردند.

لامبورگيني براي همه
 

لامبورگيني اوراکو يک کوپه 2+2 بود که طراح اش کارماچلو گانديني بود. اين مدل در نمايشگاه تورين 1970 به نمايش درآمد اما تا 1973 روي خط توليد نرفت. لامبورگيني با عرضه اين مدل مي خواست خودرويي براي عموم مردم معرفي کرده باشد. اوراکو، فراري دينوومزراتي مارک را رقباي خود مي ديد.
با پايان يافتن توليد اوراکو در 1979، مجموعا 791 دستگاه از اين مدل توليد شده بود. اين مدل در نسخه هاي P 200, P 250, P 300 به بازار راه يافت که بر خلاف مدل هاي قبلي لامبورگيني، موتور هشت سيلندر با حجم 2، 2/5 و 3 ليتر داشت و به نوعي سنت شکني بود. 21 دستگاه از 791 دستگاه با کد Urraco PIII شناخته مي شوند که منحصرا براي آمريکا ساخته شد. اين نسخه سپرهاي جلوي بزرگ تر داشتند و با داشتن کنترل کننده هاي آلايندگي و مصرف سوخت، نيروي کمتري از اوراکوهاي استاندارد توليد مي کردند.
لامبورگيني هاي سيلوئت (Silhouette) جالپا (Jalpa) که جانشين اوراکو شده بودند، روي همان پلتفورم اوراکو ساخته شدند.

محله گاوبازها
 

سال 1970، لامبورگيني تصميم گرفت، نسل جديد ايزلرو را براي مطابقت با استانداردها و قوانين جديد آلايندگي آمريکا معرفي کند که سرانجام پروژه منجر به ساخت جاراما شد که با نام Islero mark II نيز شناخته مي شود. جاراما يکي ديگر از توليدات لامبورگيني بود که باز هم طراحش مارچلو گانديني (از شرکت برتوني) بود. يکي از دغدغه هاي فروچيو لامبورگيني، نام اين مدل بود که فکر مي کرد با پيست جاراما در نزديکي مادريد اشتباه شود! اما در واقع، جاراما نام محله گاوبازها در مادريد است. اين لامبورگيني از پلتفورم اسپادا سود مي برد و شاسي اش نسبت به ايزلرو، 27 سانتي متر کوتاه تر است. اگر چه وزن بيشتري دارد. دو نسخه از اين لامبورگيني در طول سال هاي 1970 تا 1976 توليد شد که عبارتند از جاراما GT با موتور 12 سيلندر 350 اسب بخاري که در سه سال اول توليد مي شد و جاراما GTS با همان موتور و 15 اسب بخار بيشتر که در سه سال دوم توليد شد. تعداد 176 دستگاه GT و 152 دستگاه GTS توليد شد. شخص فروچيو لامبورگيني يک دستگاه جاراما GTS داشت که الان در موزه لامبورگيني نگهداري مي شود.

انقلاب دوم، کانتش
 

خودروساز سنت آگاتابولونيا (محل کارخانجات لامبورگيني) با معرفي کانتش، براي بار دوم توانست انقلابي در دنياي سوپراسپرت ها ايجاد کند. نسل بدنه هاي موتور وسط که اتاق شان خيلي به جلو منتقل مي شد. توسط کانتش مرسوم شد. همچنين طراحي بدنه با خطوط تيز و شکسته و زاويه هاي تند از ديگر بدعت هاي اين مدل بود که در آن زمان بسيار جلوتر از دوران خودش بود. طراح بدنه اين مدل، مثل خيلي ديگر از جاودانه ترين مدل هاي لامبورگيني، بر عهده مارچلو گانديني بود. طول 4/1 متر در عين حال ارتفاع 1/06 متري بدنه، باعث شده بود تا کانتش از هر زاويه اي، جلب توجه کند. حتي کابين تقريبا هم سطح بدنه به نظر مي رسيد! درهاي مدل قيچي (Scissor doors) از ديگر نوآوري هاي اين مدل بود. زبان طراحي کانتش يعني خطوط و سطوح شکسته و تيز بدنه علاوه بر درهاي قيچي، بعدها در ديگر توليدات به يادماندني لامبورگيني مانند دايابلو و مورچه لاگوبه کار گرفته شد. اگر چه موتور اصلي کانتش، 12 سيلندر با پنج ليتر حجم بود، اما توليدات اوليه با نيروي محرکه چهار ليتري ميورا عرضه شدند. در توليدان بعدي نيروي محرکه پنج ليتري و در مدل QV، 12 سيلندر 5/2 ليتري به کار گرفته شد. ضعيف ترين نسخه اين مدل (LP 400) 353 اسب بخار و قوي ترين نسخه (500 QV) 457 اسب بخار (براي بازار آمريکا 420 اسب بخار) قدرت داشت. شاسي و بدنه آلومينيومي با استفاده از فناوري هاي صنعت هوافضا ساخته شد که ضمن مقاومت زياد سبک هم هست. براي همين وزن کانتش حدود 1400 کيلوگرم بود. لامبورگيني کانتش در نسخه هاي LP 400, Lp 400 S, LP 500 S, 5000QV و نسخه مخصوص بيست و پنجمين سالگرد تاسيس کمپاني عرضه شد که به ترتيب تعداد 157، 237، 321، 676 و 650 دستگاه از هريک به توليد رسيد که با مجموع توليد 2042 دستگاه در 16 سال (1974 تا 1990) رکوردي براي لامبورگيني است. يک دستگاه از کانتش با نام Walter Wolf بنا به سفارش مالک تيم فرمول يک کانادايي والترولف توليد شد که با 447 اسب بخار قدرت توانست به حداکثر سرعت 315 کيلومتر بر ساعت برسد.

مشق برتوني
 

اين لامبورگيني يک کوپه اسپرت دودر و موتور وسط بود که بين سال هاي 1976 تا 1979 فقط تعداد 54 دستگاه از آن توليد شد. اين لامبورگيني در واقع، تمرين طراحي براي طراح نامدار ايتاليايي برتوني بود که در نمايشگاه اتوموبيل ژنو معرفي شد. سيلوئت بر پايه لامبورگيني اوراکو ساخته شد ولي خطوط و زواياي تيزتر بدنه، آن را از اوراکو متفاوت ساخته است. اين مدل، اولين لامبورگيني بود که سقف تارگا داشت.
نيروي محرکه سيلوئت، هشت سيلندر خورجيني با سه ليتر حجم بود که تماما از آلياژ ساخته شده و به صورت اريب در پشت راننده نصب شده بود. شتاب صفر تا صد کيلوکتر بر ساعت آن، 6/5 ثانيه و حداکثر سرعتش 260 کيلومتر بر ساعت بود. تعداد 12 دستگاه از مجموع 54 تا فرمان سمت راست داشتند. در حال حاضر 31 دستگاه سيلوئت سالم موجود است.

لامبورگيني ارزان
 

اين مدل جايگزين سيلوئت شد و بين سال هاي 1981 تا 1988 توليد مي شد. لامبورگيني جالپا بسيار ارزان تر از کنتاک بود. جالپا نيز مانند مدل قبلي موتور هشت سيلندر داشت اما با 3/5 ليتر حجم مي توانست 255 اسب بخار قدرت توليد کند. حداکثر سرعت رسمي آن 234 کيلومتر بر ساعت اعلام شده است. شتاب صفر تا صد کيلومتر بر ساعتش هم 6/8 بود.
طراحي آن بر عهده برتوني بود. قطعات پلاستيکي بدنه مثل سپرها و ورودي هاي هوا به صورت استاندارد مشکي بودند و چراغ هاي مستطيلي عقب از روي سيلوئت برداشته شده بود. اگر چه در سال 1984 با چراغ هاي مدور تعويض شدند. همچون مدل هاي ديگر لامبورگيني، نام آن از يکي از گاوهاي مبارز مشهور گرفته شده است. در سال 1988 با کاهش چشمگير ميزان فروش، لامبورگيني در تملک کرايسلر قرار گرفت و موتور هشت سيلندر آن در دوج دايتونا به کار رفت. الان، لامبورگيني گاياردو جايگزين جالپا شناخته مي شود.

لامبروگيني هزاره
 

اين مدل اولين لامبورگيني توليدي با سرعت بالاي 300 کيلومتر بر ساعت بود و بين 1990 تا 2001 تعداد 2884 دستگاه از آن ساخته شد. در زمان ساخت دايابلو، لامبورگيني در تملک سرکت سوئيسي ميمرام (Mimram) بود. سال 1985 «پروژه 132» به عنوان جايگزين مدل کنتاک عرضه شد. هدف اصلي اين پروژه رسيدن به سرعت بيش از 315 کيلومتر بر ساعت بود. طراحي ديابلو هم کار مارچلو گانديني بود. اما وقتي کرايسلر، لامبورگيني را خريد، بودجه اي خاص براي اين پروژه اختصاص داد. اين مدل در استوديوي طراحي کرايسلر در ديترويت مورد بازنگري قرار گرفت و خطوط و زواياي تيز آن، نرم تر شد که نارضايتي گانديني را به همراه داشت. اين امر موجب شد گانديني، سوپر اسپرت Cizeta Moroder V16 را طراحي کند. لامبورگيني دايابلو در دو نسل ساخته شد. نسل اول بين سال هاي 1990 تا 1998 و نسل دوم بين سال هاي 1998 تا 2001 توليد شد. نسل اول در نسخه استاندارد با توليد 900 دستگاه، VT با توليد 400 دستگاه، SE 30 150 دستگاه (25 دستگاه براي بازار آمريکا)، SE 30 Jota با 28 دستگاه (به صورت کيت روي SE 30 نصب مي شد)، SV و VT Roadster با توليد 200 دستگاه ساخته شد. نسخه استاندارد و VT 492 اسب بخار و 580 نيوتن متر گشتاور، SE 30 526 اسب بخار و 580 نيوتن متر، SE 30 Jota 596 اسب بخار و 639 نيوتن متر، SV 510 اسب بخار و 580 نيوتن متر و VT رودستر 492 اسب بخار و 580 نيوتن متر گشتاور توليد مي کرد.
تمام نسخه هاي نسل اول موتور 12 سيلندر 5/7 ليتري داشتند. نسل دوم در نسخه هاي SV با توليد 100 دستگاه، VT.VT رودستر 100 دستگاه (به علاوه 30 دستگاه Millennium –هزاره)، GT با 83 دستگاه (که 80 دستگاه آن به فروش رسيد) و VT6، 0 به توليد رسيد. سه نسخه اول با همان نيروي محرکه 5/7 ليتري، 537 اسب بخار و 605 نيوتن متر گشتاور توليد مي کردند. دو نسخه GT و VT6,0 به نيروي محرکه 12 سيلندر شش ليتري مجهز شدند که در GT 575 اسب بخار و 630 نيوتن متر و در VT 6.0 549 اسب بخار و 620 نيوتن متر توليد مي کرد. برخي از مدل هاي هر دو نسل، داراي چهار چرخ متحرک بودند و برخي ديگر از نسخه هاي هر دو نسل فقط ديفرانسيل عقب، جعبه دنده مورد استفاده در همگي، پنج سرعته دستي بود. نام اين لامبورگيني از گاو مبارز وحشي که توسط دوک باراگوآ در قرن 19 تربيت شده بود، برداشته شده است. اين گاو وحشي به دليل مبارزه حماسي اش با ماتادوري به نام ال چيچورو در مادريد در سال 1869 شهرت دارد. اين لامبورگيني چند سال بعد، با مورچه لاگو جايگزين شد.

لامبورگيني متفاوت
 

لامبورگيني که به ساخت سوپر اسپرت مشهور بود، با طراحي و ساخت يک شاسي بلند همه را متعجب کرد. اينکه چگونه لامبورگيني تصميم به ساخت يک شاسي بلند گرفت جالب است. لامبورگيني در 1977 با ساخت مدل «چيتا» اولين خودروي نظامي خود را با اميد فروش به ارتش آمريکا، ساخت. اما اين پروتوتايپ که موتور هشت سيلندر جنرال موتورز داشت، در آزمايش هاي ارتش آمريکا نابود شد. سپس لامبورگيني مدل LM 001 را توليد کرد که شبيه «چيتا» بود ولي موتور هشت سيلندر AMC داشت. اما مشخص شد که نصب نيروي محرکه در عقب يک شاسي بلند، تاثيري منفي در هندلينگ آن دارد. به همين دليل، لامبورگيني مدل LMA002 را با شاسي جديدي معرفي کرد. نيروي محرکه 12 سيلندر سوپراسپرت کنتاک در جلو اين مدل قرار گرفت و پس از آزمايش هاي بسيار، کد 002 LM براي آن در نظر گرفته شد. نمونه توليدي LM002 در اوايل سال 1986 معرفي شد. نمونه نظامي LM002 هيچ گاه توليد نشد. اگر چه شايعاتي وجود دارد که ارتش عربستان سعودي و ليبي تعدادي از آن را سفارش داده بودند. اما LM002 به هيچ ارتش و دولتي داده نشد و فقط نمونه شهري آن بين سال هاي 1986 تا 1993 در تعداد 328 دستگاه به توليد رسيد. به دليل قابليت هاي LM002، بيشتر توليدات آن در عربستان سعودي فروخته شد. براي عملکرد بهتر LM002، لامبورگيني تايرهاي مخصوصي را به پيرلي سفارش داد که فقط براي اين مدل ساخته شده بود. اين تايرها در دو نسخه عرضه شدند: يکي براي استفاده در شن هاي صحرا و ديگري براي استفاده براي هر نوع مسيري. يک نمونه استيشن از LM002 توسط مالک يک تعميرگاه در تورين ساخته شد.

درخشان، بر تارک تاريخ صنعت
 

لامبورگيني مورچه لاگو (در ايران گاهي به اشتباه مورسيه لاگو گفته مي شود) پرچمدار لامبورگيني به شمار مي رود. عمدتا شرکت لامبورگيني را با اين مدل مي شناسند. اين مدل بين سال هاي 2001 تا 2010 در تعداد 4099 دستگاه به توليد رسيد و در تاريخ 5 نوامبر 2010 (آذر 1389) توليدش به پايان رسيد. اين مدل جايگزين دايابلو بود و اولين مدل با زبان طراحي جديد در 11 سال و اولين مدل پس از تحت تملک قرار گرفتن لامبورگيني به وسيله آئودي به شمار مي رفت. طراحي اش بر عهده لوک دانکرولکه (Luc Donckerwolke) بود. نسخه رودستر اين مدل، سال 2004 معرفي شد که در پي آن LP 640 کوپه و LP640 رودستر عرضه شدند. پس از آن نسخه SV که تحولي در نيروي محرکه تاريخي 12 سيلندر لامبورگيني را رقم زد توليد شد. مورچه لاگوي استاندارد که بين سال هاي 2001 تا 2005 توليد مي شد با سود جستن از موتور 12 سيلندر 6/2 ليتري 572 اسب بخار و 649 نيوتن متر گشتاور توليد مي کرد که در 3/5 ثانيه به سرعت صد کيلومتر بر ساعت مي رسيد و مي توانست به حداکثر سرعت 330 کيلومتر بر ساعت دست يابد. نسخه LO 640/4 کوپه با استفاده از نيروي محرکه 12 سيلندر 6/5 ليتري با 640 اسب بخار و 660 نيوتن متر گشتاور توانست شتاب صفر تا صد 3/3 ثانيه و حداکثر سرعت 340 کيلومتر بر ساعت را به ثبت برساند. نسخه رودستر LP640 با همان قدرت و گشتاور در شتاب صفر تا صد و حداکثر سرعت به ترتيب 0/1 ثانيه و 10 کيلومتر بر ساعت کندتر بود. يک نمونه رودستر منحصر به فرد از مورسيه لاگو با پسوند LP650 نيز در تعداد محدود توليد شد که 10 اسب بخار بيشتر از LP640 توليد مي کرد. شتاب صفر تا صد و حداکثر سرعت آن نيز مشابه LP640 رودستر بود اما در برخي نوشته ها شتاب صفر تا صد آن 2/8 ثانيه اعلام شده است.

نقطه عطف لامبورگيني
 

اين گاو خشمگين نقطه عطف ديگري در تاريخ اين برند است. با بيش از هفت سال حضور در بازارهاي جهاني، تا پايان سال 2010 تعداد 10 هزار و 33 دستگاه از آن به فروش رسيد که پرفروش ترين مدل لامبورگيني در تاريخ است. نام آن به گونه اي از گاوهاي نر جنگجو تعلق دارد و گاياردو در زبان اسپانيولي به معناي شجاع و دلير است. گاياردو جانشيني براي جالپا بود که در نسخه هاي متعددي توليد شد که در زير به مهم ترين آنها اشاره مي کنيم. گاياردوي استاندارد، موتور 10 سيلندر خورجيني به حجم پنج ليتر دارد که 493 اسب بخار قدرت و 510 نيوتن متر گشتاور توليد مي کند. گاياردو مي تواند در 4/2 ثانيه به سرعت صد کيلومتر در ساعت برسد و تا سرعت 309 کيلومتر در ساعت سرعت مي گيرد. گاياردوي SE که سال 2005 معرفي شد با توليد معدود 250 دستگاه، در سقف مشکي رنگ و رينگ هاي زيباي کاستلو، با گاياردوي استاندارد تفاوت داشت. جالب است که فقط رنگ هاي سبز، زرد، نارنجي و سفيد براي اين نسخه قابل سفارش بود. SE با همان پيشرانه استاندارد، 513 اسب بخار توليد مي کرد که شتاب صفر تا صدش 0/2 ثانيه کاهش و حداکثر سرعت آن پنج کيلومتر بر ساعت افزايش يافته بود. گاياردوي اسپايدر با سقف پارچه اي متحرک نسخه روباز گاياردو بود که در ژانويه 2006 در نمايشگاه اتومبيل لس آنجلس معرفي شد. سال 2006 که توليد آن آغاز شد، تعداد 1025 دستگاه از آن به فروش رفت که تقريبا دو برابر فروش کوپه آن بود. گاياردوي اسپايدر با 513 اسب بخار و 510 نيوتن متر گشتاور، صفر تا صدي برابر 4/3 ثانيه و حداکثر سرعتي معادل 314 کيلومتر بر ساعت بود. گاياردوي سوپرلگرا (به معناي فوق سبک) با وجود استفاده از فيبر کربن براي ديفيوزر، سيني زير بدنه، قاب آينه ها، پنل درها، صندلي ها و... 1430 کيلوگرم وزن داشته که صد کيلوگرم سبک تر از گاياردو بوده و با 10 اسب بخار افزايش قدرت، 530 اسب بخار نيرو توليد مي کرد که شتاب صفر تا صدش به 3/8 ثانيه و حداکثر سرعت آن به 315 کيلومتر بر ساعت رسيده بود. اين گاياردو با رنگ سفيد، خاکستري، مشکي، زرد و نارنجي توليد شد که به ترتيب از هر يک تعداد 10، 34، 37، 45 و 46 دستگاه توليد شد. در نمايشگاه اتومبيل ژنو سال 2008، نسل جديد گاياردو با پسوند LP 570-4 معرفي شد که عدد 560 نشان از قدرت موتور و عدد چهار نشان از چهار چرخ متحرک آن دارد. شتاب صفر تا صد آن به 3/8 ثانيه و حداکثر سرعت آن به 325 کيلومتر بر ساعت رسيده بود. گيربکس E-gear آن 40 درصد سريع تر دنده تعويض مي کرد و 20 کيلوگرم سبک تر از گاياردو استاندارد بود. خود گاياردو LP 570-4 در نسخه هاي مختلفي عرضه شد. اسپايدر که در شتاب 0/3 ثانيه کندتر از LP 570-4 کوپه بود، گاياردو LP 550-2 بالبوني که با توليد 250 دستگاه، به گفته والنتينو بالبوني (راننده رسمي لامبورگيني) سيستم چهار چرخ متحرک از آن حذف شده بود و 550 اسب بخار نيرو به چرخ هاي عقب منتقل مي شد و نهايتا گاياردوي LP 570-4 سوپر لگرا که 570 اسب بخار نيرو توليد مي کند و با استفاده گسترده از فيبر کربن، وزن آن به 1340 کيلوگرم رسيد که باعث شد شتاب اوليه 3/4 ثانيه و حداکثر سرعت 325 کيلومتر بر ساعت را براي آن به ارمغان آورده سريع ترين گاياردوي توليدي محسوب مي شود.

عنصر ششم لامبورگيني
 

سستوالمنتو، به معناي عنصر ششم بوده و در واقع يک مدل آزمايشي براي استفاده از فيبر کربن به صورت گسترده و مشاهده نتايج آن بوده است. شاسي، بدنه، مليه محرک، سيستم تعليق، داشبورد و بسياري از قطعات بدنه و کابين، از فيبر کربن ساخته شده است که باعث شده تا وزن آن به 998 کيلوگرم برسد! و اين يعني سبک ترين لامبورگيني که تا به حال ساخته شده است. نيروي محرکه «عنصر ششم» همان موتور 10 سيلندر 5/2 ليتري گاياردوي LP 570 بوده که 570 اسب بخار توليد مي کند. اين نيرو به وسيله گيربکس شش سرعته دستي با پدال هاي تعويض دنده روي ستون فرمان، به چهار چرخ منتقل مي شود. با اين تفاسير، نسبت قدرت به وزن «عنصر ششم» 1/75 کيلوگرم به هر اسب بخار است. اين لامبورگيني مي تواند به حداکثر سرعت 300 کيلومتر بر ساعت دست يابد و شتاب صفر تا يک صد کيلومتر بر ساعت آن از سوي لامبورگيني، 2/5 ثانيه اعلام شده است که در صورت صحت آن، شتاب «عنصر ششم» با بوگاتي ويرون؛ سريع ترين اتومبيل توليدي برابري مي کند. چند ماه پيش رسما اعلام شد که لامبورگيني فقط تعداد 10 دستگاه از «عنصر ششم» را با قيمتي نجومي توليد مي کند. منظور از عنصر ششم، فيبر کربن است که با توجه به استفاده گسترده در اين مدل، به عنوان ششمين عنصر حياتي شناخته مي شود.

جنگنده زميني
 

لامبورگيني ربنتون در نمايشگاه فرانکفورت 2007 به معرض نمايش عموم گذاشته شد و با 1/31 ميليون دلار قيمت براي نسخه کوپه، تا پيش از مدل »سستو المنتو»، گران ترين لامبورگيني بود. ربنتون از نظر فني با مورچه لاگو LP 640 يکسان است و روي همان پلتفورم ساخته شده. اگر چه بدنه زيبا و راديکالي آن از جنگنده F Raptor 22 الهام گرفته شده است. ربنتون اولين لامبورگيني توليدي بوده است که به چراغ هاي روز متشکل از LED 7 مجهز شده که آن را بايد مديون کمک هاي آئودي دانست!
موتور 12 سيلندر 6/5 ليتري برداشته شده از مورچه لاگو LP 640، 640 اسب بخار را به چهار چرخ ربنتون منتقل مي کند. حداکثر سرعت آن به طور رسمي، 340 کيلومتر بر ساعت در لس آنجلس به ثبت رسيد. لامبورگيني رقابتي بين ربنتون و جنگنده Tornado Panavia را در يک مسير سه کيلومتري ترتيب داد که در بيشتر طول رقابت، لامبورگيني جلوتر بود ولي نهايتا با اختلاف چند متر، جنگنده سريع تر از خط پايان گذشت. تعداد 20 دستگاه از کوپله ربنتون توليد شد. به علاوه يک ربنتون ديگر با شماره توليد «20/0» که در موزه لامبورگيني نگهداري مي شود. دو سال پس از معرفي کوپه ربنتون، نسخه رودستر (روباز) آن با تعداد 15 دستگاه توليد شد که از نظر فني مشابه مورچه لاگوي LP 670 SV بود با اين تفاوت که شتاب اوليه آن در 3/3 ثانيه و حداکثر سرعت آن به 330 کيلومتر بر ساعت رسيده بود. ربنتون نام گاو نر جنگجويي است که توسط خانواده دن هربرتو رودريگز (Don Heriberto Rodriguez) پرورش يافته و شهرت ربنتون به دليل کشتن گاوباز مشهور مکزيکي (فليکس گازمن) در سال 1943 است. ربنتون در زبان اسپانيولي به معناي انفجار است که البته در زبان بومي، اين لغت براي مهماني و جشن بزرگ هم استفاده مي شود. ولي در دنياي خودرو، اين لغت معني «خارق العاده ترين ساخته لامبورگيني!».

منبع: دانستنيها-ش27