آيا هواپيماهاي بازسازي شده از انواع نو بهترند؟


 

ترجمه و نوشته: مهندس کيوان بني هاشمي




 
امروزه در بازار فروش انواع هواپيما، نمونه هاي بازسازي شده اي قابل ابتياع است که افراد را در خريداري هواپيماي نو دچار شک و ترديد مي کند چون مي توانيد آنها را با قيمتي مناسب تر و با کيفيتي کاملاً قابل مقايسه با انواع نو خريداري کنيد.
آنچه که مسلم است اينکه درک ويژگي هاي يک هواپيماي نو کار دشواري نيست و هيچ چيزي لذت بخش تر براي يک خلبان نيست که سوئيچ يک هواپيماي نو را براي خريداري و پرواز به دست او دهند، چون مالکيت يک هواپيماي جديد بدون ترديد نه تنها همراه با غرور خواهد بود بلکه مزاياي ديگري نيز براي آن متصور است. هواپيماهاي جديد از آخرين تکنولوژي ها برخوردارند و چون تاريخچه اي از صدمه ديدن و خسارت وارده به آنها وجود ندارد لذا مزايايي مانند تخفيف هاي بيمه اي و همين طور پوشش هاي گارانتي به آنها تعلق مي گيرد. در طرف مقابل هواپيماهاي استفاده شده و دست دوم قرار دارند مثلاً يک هواپيماي اسکاي لين مناسب و در شرايط عالي را مي توانيد به يک چهارم قيمت مدل نوي آن خريداري کنيد. اما موضوع اينجاست که مواردي از عدم اطمينان در مورد آن وجود دارد، مثلاً موتور يا موتورهاي آن را به چه شکل استفاده کرده اند و نحوه نگهداري از آنها چگونه بوده چون بسياري از نارسايي هاي موتور ممکن است ساعت ها بعد از پرواز خود را بروز دهد و با يک پرواز آزمايشي متوجه آنها نشويد.
راه حل اين مشکل اين است که بعد از خريداري يک هواپيماي دست دوم به طور کامل آن را بازسازي کنيد، البته امکان آنکه آن را همانند روز اول کنيد وجود ندارد ولي مي توانيد آن را تبديل به هواپيمايي تقريباً نو کرده. ضمن آنکه مي توانيد تجهيزات جديد و زيادي را نيز به آن اضافه کنيد که از جمله آنها مي توان به صفحات نمايشگر LCD و همين طور سيستم هاي پرهيز از برخورد با زمين که به طور مثال در هواپيماي Mooney ساخت 1966 وجود ندارد (چون در آن اختراع نشده بودند) اشاره داشت.
هواپيماهايي که به شرح آنها خواهيم پرداخت بسيار متنوع هستند، از بيزنس جت چند ميليون دلاري گرفته تا يک هواپيماي کلاسيک با تجهيزات معمولي. البته هيچ يک از آنها به درد موزه نمي خورند چون هنوز گروهي از آنها در حال خدمت رساني هستند و امکان به روز شدن دارند. در مورد هواپيماهاي دست دوم واقعيتي وجود دارد و آن اين است که اگر قصد بازسازي يک هواپيماي دست دوم خوب را داريد، نيازي نيست که همه کار را يکباره انجام دهيد و مي توانيد به تدريج آن را به انجام برسانيد.
اگر قصد خريداري يک هواپيماي جت بيزنس را داريد فقط مراکز محدودي وجود دارند که تجربه کار با صنايع سيرا را دارا هستند. در طي 20 سال گذشته صنايع سيرا آخرين نسل مدل هاي Citation را به گونه اي بازسازي کرده که کارآيي آنها حتي از مدل نو بهتر است و انجام اين کار با تعويض موتورها و استفاده از موتورهاي نسل جديد، اصلاحات آيروديناميکي و ارتقاء و بهبود دستگاه هاي خودکار آنها همراه بوده است.
اين هواپيما يکي از پرفروش ترين مدل هاي توليدي کمپاني سنا بوده که يک خلبان دارد و سازه بال آن کاملاً مستقيم بوده و تنها هواپيمايي است که در گروه هواپيماهاي بازسازي شده قرار دارد و خصوصي نيست و متعلق به يک سازمان دولتي است.
البته مشتريان سيرا مي توانند سناريوهاي مختلفي را در هنگام بازسازي هواپيماهاي سفارشي خود پيگيري کنند که شامل تغييرات محدود و يا کامل است. به طور نمونه هواپيمايي که در تصوير مشاهده مي کنيد نمونه اي استفاده شده و دست دوم بوده که در آن سناريوي بازسازي کامل انجام گرفته که شامل تعويض موتورها، سيستم هاي هدايت خودکار، فضاسازي داخلي و بالاخره رنگ بوده که در نتيجه مالک، صاحب يک هواپيماي زيباي Citation گرديد که تجهيزات ناوبري و هدايت هواپيما از نوع صفحه تخت بودند و هواپيما از نظر کارآيي قابل رقابت با هواپيماي جت جديد بود، با اين تفاوت که قيمت هواپيماي جديد دو برابر آن برآورد مي گردد و ضمناً کابين و فضاي داخل بسيار جادار و لوکس به وجود آمده بود.
موتورهاي جديد آن ساخت کمپاني ويليامز با کششي به ميزان 2300 پاوند براي هر موتور و مجهز به سيستم کنترل مکانيکي بوده که کارکرد با آن بسيار آسان است و دقتي معادل يک سيستم کنترل ديجيتالي و الکترونيکي دارد. اصلاحاتي که در زمينه عملکرد و کارآيي هواپيما به دليل استفاده از چنين موتورهايي به وجود آمده واقعاً باورنکردني است. سرعت کروز آن حدود 740 کيلومتر در ساعت (94 کيلومتر بيش از موتورهاي قبلي) بوده و حداکثر باري که مي تواند حمل کند در صورتي که باک بنزين آن پر باشد معادل 1670 پاوند است. شعاع پروازي آن در وضعيت جديد و بازسازي شده به 2600 کيلومتر مي رسد و بنابراين در زمره هواپيماهاي ميان پرواز قرار دارد. مزيت ديگر موتورهاي جديد آن اين است که بي صدا تر از موتورهاي اصلي بوده و از نظر مصرف بنزين به مراتب اقتصادي تر از موتورهاي پرت اند ويتني اوليه هستند.
نصبت تجهيزات گارمين G1000 روي آن به گونه اي انجام گرفته که به نظر مي رسد بدواً براي اين هواپيما ساخته شده بوده و مجموعه سيستم هاي کنترل آن از 3 صفحه نمايشگر بزرگ تشکيل شده که تمامي اطلاعات مورد نياز خلبان روي آنها قابل نمايش است.
همان گونه که اشاره شد کابين مسافران و خلبان به طور کامل دگرگون شده به طوري که صندلي ها، موکت و پوشش دور تا دور کابين، ميزها و سيستم روشنايي و بسياري چيزهاي ديگر تعويض و با فرم جديد و زيبايي آرايش داده شده است. طول کابين تقريباً 4 متر بوده که داراي يک آشپزخانه کوچک و دستشويي و تعداد 7 تا 8 صندلي براي مسافران در کمال راحتي است.
اين هواپيما قيمتي معادل 2/75 ميليون دلار با تجهيزات و امکاناتي که شرح آنها گذشت دارد که بسيار ارزشمند تر از بهايي است که براي خريداري آن پرداخت مي شود. ميزان مصرف بنزين آن در هر ساعت پروازي حدود 110 گالن است.

هوپيماي بارون B58 از Beechcraft
 

هنگامي که آقاي «کريستوفر لئونارد» از خريداري يک فروند هواپيماي به روزآوري شده و بازسازي شده سسنا sky Lane (هواپيماي قبلي) منصرف شده و اقدام به خريداري يک هواپيماي بارون G58 نو کرد، پي برد که با مشکلي مواجه است. ترديدي وجود نداشت که بيچکرافت هاوکر دو موتوره با قيمتي معادل 1/3 ميليون دلار يک هواپيماي نو زيبا و جذاب است ولي قيمت آن حداقل براي آقاي «کريستوفر» بيش از اندازه گران بود. بنابراين تصميم گرفت اقدام به خريداري يک هواپيماي بارون دست دوم کرده و آن را بازسازي کند. بر اساس محاسبات او قيمت هواپيماي بازسازي شده کمتر از يک سوم نو آن بود. در پي تحقيق اين موضوع او اقدام به خريداري يک فروند بارون 58 مدل 1990 کرد و کار بازسازي آن را آغاز کرد. از اولين کارهايي که روي اين هواپيما انجام گرفت تعويض موتورهاي آن با موتورهاي IO-550 ساخت کنتيننتال، اضافه کردن سيستم ارکانديشن به هواپيما و يک سيستم خلبان خودکار بود اما اين همه چيزي نبود که آقاي «لئونارد» قصد انجام آن را داشت چون مدرنيزه کردن پنل خلبان و فضاي کابين نيز در برنامه قرار داشت.
يکي از ملاحظات اوليه آقاي «لئونارد» اين بود که عمليات بازسازي هواپيما در مدت زمان منطقي انجام گيرد و زمان زيادي براي آن صرف نشود. خوشبختانه عمليات بازسازي در طي مدت 8 هفته به انجام رسيد.
ابتدا از زنگ بدنه هواپيما شروع شد که بعد از پاک کردن رنگ اصلي سه لايه پوششي و يک لايه نهايي روي آن پاشيده شد. براي کابين، موکت ها تعويض گرديد و همين طور صندلي ها و پوشش کامل داخل کابين و براي دو صندلي جلو کمربند ايمني به همراه اربگ نصب شد و سيستم روشنايي و پنجره ها نيز تعويض گرديد.
جهت سيستم هاي هدايت و ناوبري از گارمين مدل G500 استفاده شد که مجهز به سيستم ديد مصنوعي يا SVT بود. نتيجه اين اقدامات به وجود آمدن هواپيمايي بود که از نظر راحتي و تجهيزات و کارآيي با يک هواپيما بارون نو برابري مي کند. با اين تفاوت که يک سوم قيمت نوي آن براي آقاي «لئونارد» هزينه داشت. قيمت اين هواپيما با احتساب هزينه هاي بازسازي آن 450 هزار دلار برآورد گرديد که قابليت حمل 6 سرنشين را داشته و حداکثر سرعت کروز آن 370 کيلومتر و ميزان مصرف بنزين درهر ساعت 36 گالن است.

هواپيماي Mooney M2OE
 

اگر به تصوير هواپيماي صفحه بعد با دقت نگاه کنيد، باور اينکه 45 سال از عمر آن مي گذرد دشوار است. چون رنگ بدنه کاملاً جديد بوده و کوچک ترين ايراد و نقصي در کابين آن وجود ندارد و پنل خلبان از نظر تکنولوژي به مراتب جلوتر از پنل اصلي و اوليه آن است.
«مايک يانگ» حدود 20 سال پيش اين هواپيما را که سال ساخت آن 1966 ميلادي بوده خريداري کرد و به مدت 10 سال با آن پرواز کرد تا اينکه تصميم به بازسازي آن گرفت و خود ايشان در اين مورد مي گويد هدف اوليه من زيبايي ظاهري هواپيما بود اما محصول فرعي اين بازسازي منجر به ايجاد هواپيمايي شد که سريع تر پرواز کرده و سوخت کمتري مصرف مي کند.
يکي از مهم ترين اقدامات که آقاي «يانگ» در خصوص بازسازي اين هواپيما انجام داد تغيير ساختار نوک بال هاي آن بود و همين طور فرم شيشه جلو و هواکش آن و اضافه کردن قاب هاي پوشش و در پوش هايي دور تا دور هواپيما به منظور آيروديناميک تر کردن بدنه آن در نتيجه ميزان گستردگي بال حدود 30 سانتي متر افزايش پيدا کرد و بدنه اصلي آن بر خلاف وضعيت اوليه که داراي خطوطي زاويه دار بود از خطوط نرم و هم طراز تشکيل گرديد.
بعد از اتمام عمليات بازسازي و تغييرات آيروديناميکي در بخش بيرون هواپيما که شرح آن گذشت آقاي «يانگ» کار روي کابين هواپيما را آغاز کرد و بدين منظور براي پوشش صندلي هاي از چرم طبيعي و از پلاستيک براي پنل هاي کناري و از موکت بژ براي پوشش کف بهره برد.
از ديگر تغييراتي که در طول بازسازي روي اين هواپيما انجام گرفت، تعمير کامل موتور و افزودن ملخ سه تايي به آن بود که باعث شد هم هواپيما زيباتر به نظر برسد و هم کارآيي آن بهتر شود. در مورد سيستم هاي هدايت و ناوبري هواپيما نيز از گارمين G600 همراه با ديد مصنوعي در آن استفاده شده و تمامي وضعيت عملکرد موتور روي صفحه نمايشگر قابل رؤيت است. سرعت کروز اين هواپيما حدود 290 کيلومتر در ساعت بوده و ميزان مصرف بنزين آن 9/10 گالن در هر ساعت پرواز است. قيمت آن با احتساب هزينه هاي بازسازي اندکي بيش از 100 هزار دلار برآورد شد و قابليت حمل 4 سرنشين را دارد.

هواپيماي بونانزا Beechcraft A36
 

ممکن است تعجب کنيد که چنين هواپيماي نو و تر و تازه اي در فهرست هواپيماي بازسازي شده تشکيل دهنده بخشي از اين مقاله است. ولي بايد اعتراف کرد که اين بونانزا در طول حيات پرواز خود که فقط 10 سال از عمر آن مي گذرد، تحت يک بازسازي کامل قرار گرفته است.
زماني که آقاي «فيل بوير» در جستجوي هواپيمايي براي دوران بازنشستگي خود بود، ابتدا توجه او روي هواپيماهاي نو و به خصوص انواع دو موتوره بود. چون علاقه مند به چيزي بود که بتواند در ارتفاعات بالا پرواز کرده و ضمناً بتواند سريع خود را به مقاصد مورد نظرش برساند، ضمناً قيمت مناسبي داشته باشد.
وي بعد از بررسي زياد و تحقيقات جامع تصميم گرفت نسبت به خريداري يک بونانزاي دست دوم از نوع Beechcraft A36 به شرطي که سال ساخت آن پس از 2000 ميلادي باشد اقدام کند. دليل آن اين بود که بونانزاهايي که بعد از سال 2000 ساخته شده اند مجهز به سيستم هاي هدايت از نوع گارمين G1000 هستند. ضمناً او مي دانست که به راحتي مي تواند يک هواپيماي دست دوم از اين نوع را با قيمتي بسيار ارزان تر از مدل نو و بسيار کم هزينه تر از چيزي که پيش بيني وي براي بازسازي بود خريداري کند.
يکي از نيازها و انتظارات «بوير» وجود سيستم ضد يخ زدگي در هواپيما بود و او توانست يک بونانزا A36 سال 2002 را در اواخر سال 2008 خريداري کند که علاوه بر آن مجهز به سيستم هاي ديگري مانند CAV و TKS نيز بود. اين هواپيما که تصوير آن را مشاهده مي کنيد داراي سيستم اکسيژن داخلي براي سرنشينان و باک بنزين اضافه بوده و همين طور سيستم کنترل و مانيتورينگ موتور به نام JPI که به عقيده «بوير» براي هواپيماهاي تک موتوره و به خصوص آنان که علاقه مند به استفاده از سوخت هاي رقيق هستند از اهميت ويژه اي برخوردار است.
با وجود آنکه هواپيماي خريداري شده مجهز به سيستم گارمين مدل GTX330 بود ولي «بوير» علاقه مند به ارتقاء آن بود و به همين دليل او گارمين GMX 200 که صفحه نمايشگر چند منظوره داشت (MFD) را روي آن نصب کرد. کل هزينه خريد، ارتقاء و بازسازي هواپيما براي وي رقمي معادل 450 هزار دلار بود که با صرف چنين هزينه هايي او صاحب هواپيمايي شد که توان توليدي موتور آن 300 اسب بخار بود و قابليت حمل 6 سرنشين را داشت، آن هم با سرعت کروز 380 کيلومتر در ساعت با مصرف بنزيني معادل 17 گالن در هر ساعت.

AERONCA CHAMP 7AC
 

هنگامي که اين پرنده کوچک در سال 1946 از کارخانه متعلق به آئرونکا در ايالت اوهايو خارج شد، هيج کس تصور آن را نمي کرد که 65 سال بعد يعني در سال 2011 همان هواپيما از آشيانه اي واقع در TAMPA ايالت فلوريدا در حالي که جديدتر از روز اول به نظر مي رسد، به قصد انجام پرواز خارج شود. ضمناً اين هواپيما در بين تمامي شرکت کنندگان که مربوط به سال هاي 1945 تا 1955 بودند و توان توليدي موتور آنها حداکثر 100 اسب بخار بود برنده جايزه ممتاز گرديد.
«جان موري» که خلبان يکي از خطوط هوايي مسافري بوده اظهار مي کند که چند سال پيش در صدد برآمدم با جستجو در گوگل اولين هواپيمايي که چمپ 7AC بود و با آن پرواز کرده بودم را پيدا کنم. خوشبختانه متوجه شدم که چنين هواپيمايي در شهر کلمبيا ايالت کاروليناي جنوبي وجود دارد ولي به دليل خراب شدن موتور مجبور به فرود در يک مزرعه پنبه شده و دماغه آن از بين رفته بود.
شرکت بيمه AIG آن را کاملاً از بين رفته تلقي کرده و به مزايده گذاشته بود. آقاي «جان موري» با شرکت در اين مزايده، برنده شد. سپس هواپيما را به آشيانه اي براي انجام عمليات بازسازي انتقال داد و تصميم گرفت که خود به انجام آن بپردازد اما سريعاً متوجه شد که عمليات بازسازي نياز به کار و توجه دائمي داشته که او گرفتار بود و بنابراين امکان به اتمام رساندن اين پروژه تعميراتي وجود نداشت و لذا کار به دست آقاي «ماک» سپرده شد. «ماک» مي گويد در مواجهه با اين هواپيما اولين نکته اي که نظرم را جلب کرد اين بود که از آن به سختي کار کشيده اند و بعد هم آن را رها کرده و کنار گذاشته اند.
تمامي قطعات از سازه اصلي بال براي کنترل وجود درز و شکاف جدا گرديد و در نقاطي که نياز بود رنگ جديد زده شد. تمامي قطعات فلزي مانند لبه هاي جلويي بال توسط اپوکسي پوشانده شدند. رنگ بدنه و اسکلت اصلي هواپيما زدوده شده و رنگ پودري بر آن قرار گرفت و سکان عقب يا دم هواپيما با لايه اي از اپوکسي و سپس رنگ نوبت به رنگ بدنه هواپيما رسيد و همين طور حروف و لوگو و نشانه هايي که بايد روي آن و به خصوص دم هواپيما چسبانده مي شد.
در کابين هواپيما مراحل بازسازي عبارت بودند از تعويض رويه صندلي ها با پارچه جديد و همين طور پنل هاي روي در و ساير قسمت هاي داخلي و تعويض پنل خلبان و نصب يک درجه نشانگر بنزين در باک که از فورد مدل A گرفته شده بود. کف هواپيما نيز از تخته اي از جنس چوب ماهون به زنگ قهوه اي مايل به قرمز که بسيار زيبا رنگ آميزي شده بود پوشانده شد. تکميل کننده عمليات بازسازي نصب يک موتور تعمير کامل شده کنتيننتال A65-8 بود. «ماک» مي گويد تاکنون اقدام به بازسازي هواپيماهاي زياد و متنوعي کرده اما اين مدل وضعيت خاصي دارد چون انسان را به دوران اوليه پرواز باز مي گرداند. عمليات بازسازي حدود 1200 ساعت به طول انجاميد. قيمت اين هواپيما 6دهه پيش، زماني که از کمپاني سازنده بيرون آمد، اندکي کمتر از 3 هزار دلار بود و امروزه شما مي توانيد يکي از نمونه هاي بازسازي شده و خوب آن را با قيمتي حدود 10 برابر قيمت اوليه پيدا کنيد. همچنين مي تواند انتخاب خوبي براي خلباني باشد که از پرواز لذت مي برند ولي بودجه کافي براي خريد و تعمير و نگهداري ندارند.
هزينه اي که آقاي «موري» براي خريداري آن پرداخت 30 هزار دلار بود و هزينه تعميرات آن 20 هزار دلار برآورد گرديد و نتيجه آن هواپيمايي تک موتوره شد به توان توليدي 65 اسب بخار با 2 سرنشين، که سرعت کروز آن حدود 137 کيلومتر در ساعت بوده و در هر ساعت 4 گالن سوخت مصرف مي کند.
منبع: ماهنامه نوآور شماره 88