رسوايي آمريکا در والفجر 8
رسوايي آمريکا در والفجر 8
رسوايي آمريکا در والفجر 8
نويسنده: علي هاشمي
عمليات والفجر 8 و در اختيار گرفتن منطقه فاو با وجود فشارهاي شديد رژيم بعث و هم پيمانان او تمام مبادلات سياسي و نظامي عراق و حاميان او را به هم زد.
* دو ابرقدرت شرق و غرب ادامه اين روند را مطلوب نمي دانستند و علي رغم سياست هاي قبلي مبني بر گسترش جنگ در منطقه درصدد جلوگيري از افزايش فعاليت هاي نظامي و ديپلماسي ايران بودند.
شولتز وزير امور خارجه آمريکا اعلام کرد: «ميان دو ابرقدرت براي پايان دادن جنگ بين ايران و عراق ابتکار تازه اي در جريان است. در اين مذاکرات واشنگتن و مسکو به توافق رسيده اند که پايان يافتن جنگ به نفع آمريکا و شوروي است.»
اخبار راديوها و نشريات مبني بر تحويل سلاح و مهمات به ايران يا موافقت برخي کشورها با فروش تسليحات نظامي به ايران باعث شروع راي زني هاي شتابان آمريکا و شوروي براي پايان دادن جنگ مي شد.
مقامات رسمي شوروي جنگ را بي معني و غير ضروري خوانده و خواستار پايان يافتن هرچه زودتر جنگ شدند.
دبير کل سازمان ملل از دو ابرقدرت شرق و غرب خواست با نفوذ خود از ادامه جنگ جلوگيري کنند و شوراي امنيت قطع نامه جديدي را در 64/12/5 به شماره 582 صادر کرد. در بند 3 پيش نويس قطع نامه آمده است. «دبير کل از ايران و عراق بخواهد دو کشور بي درنگ در زمين، دريا و هوا آتش بس را رعايت کرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را از مرزهاي بين المللي شناخته شده به عقب بکشند.»
قطع نامه تصويب شده بلافاصله توسط عراق پذيرفته شد. اما وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين قطع نامه در 17 اسفند 64 طي بيانيه اي اعلام کرد.
« عدم موضع گيري صريح و قاطع در اين زمينه و عدم تعيين متجاوز نشانگر آن است که شورا هنوز اراده سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس آن قسمت از قطع نامه که به کل موضع جنگ و خاتمه مناقشات مربوط مي شود ناقص و بي اعتبار و غيرقابل اجراست. اولين قدم براي حرکت به سمت حل عادلانه جنگ محکوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است.»
اما يکي از مسائل سياسي مهمي که همراه با پيامدهاي والفجر 8 مطرح مي شود ماجراي « مک فارلين» يا «ايران گيت» يا «ايران کينترا» است.
* علني شدن اين ماجرا توسط رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي و فرمانده جنگ يعني آيت ا... هاشمي رفسنجاني در مراسم 13 آبان 65 رسوايي بزرگي را براي دولت رايگان در پي داشت.
فاش شدن تمايل آمريکا براي ايجاد ارتباط با ايران و فروش اسلحه به جمهوري اسلامي ايران و به نوعي حمايت آمريکا از شورشيان نياکاراگوئه و تقويت شدن موضع ايران در منطقه به عنوان يک کشور با نفوذ در حل مسائل سياسي و ديپلماسي و اثبات ناتواني آمريکا در حل مسائل مربوط به گروگانهاي آمريکايي در لبنان از پيامدهاي سفر مک فارلين به ايران بود.
آقاي هاشمي رفسنجاني در سخنراني 13 آبان 65 پيش از طرح موضوع مک فارلين از عجز آمريکايي ها در برخورد با مسئله هواپيماي ربوده شده در بيروت و نفوذ ايران در حل اين مسئله يا مسائلي نظير آن را به عنوان نمونه اي از استيصال آنان ياد کرد.
از سوي ديگر چون دولت ريگان نمي توانست رسماً به شورشيان نيکاراگوئه موسوم به «کنتراها» کمک کند با پيشنهاد سرهنگ نورث مبني بر فروش سلاح به ايران و واگذاري پول آن به کنتراها موافقت کرد هرچند رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريکا موضع رسمي خود را در خصوص اين رابطه اعلام نکرد و دليل ايجاد ارتباط با ايران را نگراني در خصوص گروگان هاي آمريکايي دانست.
به هر حال موضوع گروگان هاي هواپيماي T.W.A آمريکايي تا 8 تيرماه 64 ادامه يافت و سرانجام با نفوذ ايران حل شد. حل اين موضوع توسط جمهوري اسلامي ايران باعث اميدواري آمريکا براي آزادي گروگان هاي آمريکايي و غربي در لبنان شد.
جمهوري اسلامي نيز مايل بود از امکانات بالقوه خود براي دست يابي به سلاح هاي بلوکه شده در آمريکا و دريافت طلب يک ميلياردي خود از فرانسه حداکثر استفاده را بنمايد به خصوص که در آن برهه نياز مبرمي به سلاح و پول داشت.
آقاي هاشمي در يکي از مصاحبه هاي خود راجع به وضعيت سلاح و مهمات چنين مي گويد: «در آن زمان موشک هاي تاو ما در حال تمام شدن بود و اين مشکلي بسيار جدي بود، موشک هاي ضد هوايي هاگ نيز داشت تمام مي شد. علاوه بر اين رادار ضد هوايي هاگ لامپي داشت که بايد تعويض مي شد و ما از اين لامپ دو عدد بيشتر نداشتيم... مشکل ديگر اين بود که موشک هاي هارپون ما هم تمام شده بود.»
« يکي از هواپيماهايي که براي ما از کشورهاي خارجي اسلحه مي آورد، اجازه عبور گرفت که وارد فرودگاه شود و اسلحه اش را در فرودگاه تخليه کند که ابتدا اسلحه اش برخي نيازهاي نظامي پيچيده ما بود و کساني که به عنوان خدمه هواپيما اجازه ورود را گرفته بودند 5 نفر بودند که داخل هواپيما بودند. خلبان، کمک خلبان و افراد ديگري که معمولاً هستند. آن ها در بدو ورود اسامي ايرلندي به ما داده بودند.
وقتي که هواپيما وارد فرودگاه مهرآباد شد به ما اطلاع دادند که اين آقاياني که در فرودگاه از هواپيما پياده شده اند مي گويند ما آمريکايي هستيم و براي مسئولان کشور ايران از آقاي ريگان و مسئولان آمريکا پيام آورده ايم که ما با رؤساي قوا تشکيل جلسه داديم و گفتيم اين آقايان را فعلاً در فرودگاه توقيف کنيد تا ببينيم مسئله آن ها چيست؟
هواپيماي آنان را به پايگاه نظامي منتقل کرديم و سه ساعت و نيم آن ها را نگه داشتيم، آنها در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستيم تصميم بگيريم و خدمت امام مسئله را عرض کرديم، امام فرمودند با آن ها صحبت نشود و پيام آن ها را نگيريد و ببينيد آن ها کي هستند و براي چه به ايران آمده اند. آن ها را هتل منتقل کرديم، در هتل ادعا کردند که آقاي مک فارلين و يک دو نفر ديگر از مشاورين ريگان در بين اين افراد هستند که براي مقامات ايران پيام آورده اند.»
آقاي هاشمي افزود: «قيافه يکي از آن ها به قيافه مک فارلين شبيه بود البته ما هنوز صددرصد مطمئن نيستيم که همان بوده است يا نه؟ چون کسي تا حال صحبت نکرده است و کساني که از طرف ما يا آن ها روبرو هستند همان مأموران امنيتي هستند و يکي از کساني که در خريد اسلحه با آن دلال ها بود و آن دلال اسلحه هم با اينها آمده بود.»
در هر صورت مک فارلين و همراهان او ضمن اظهار گله از نحوه برخورد جمهوري اسلامي با آن ها خواستار ملاقات با مقامات رسمي کشور مي شوند که موضوع با حضرت امام در ميان گذاشته شده و ايشان با آن مخالفت مي کنند.
نهايتاً گروه مک فارلين پس از 5 روز معطلي ايران را ترک مي کنند.
در ادامه تحقيقات راجع به موضوع و از متن صبحت هاي آقاي هاشمي رفسنجاني چنين بر مي آمد که وعده ايجاد ارتباط با ايران و استقبال از آمريکايي ها توسط دلالان اسلحه صورت گرفته و به گفته آقاي هاشمي: «ما فهميديم که آن ها را حسابي رنگ کرده اند.»
ماجراي سفر مک فارلين به ايران و ارسال اسلحه توسط آمريکا به صورت مخفي و محرمانه و مسکوت ماند.
در ادامه سخنراني، آقاي هاشمي به عجز آمريکا در مقابل مسائل لبنان اشاره مي کند و حل مشکل گروگان هاي غربي را در لبنان منوط به آزادي اموال توقيف شده در فرانسه و اثبات عدم همکاري آمريکا با عراق در جنگ مي داند و مي گويد:
« ما به عنوان حرکت انساني مثل هواپيماي T.W.A نظرمان را به دوستانمان در لبنان و جاهاي ديگر مي گوييم و اگر آن ها از ما حرف شنوي داشته باشند آن بدبخت هايي که گروگان هستند آزاد خواهند کرد و شرايط اين است که شما از خر شيطان بياييد پايين.»
همان شب تلويزيون (ABC) آمريکا به نقل از منابع دولتي آمريکا اعلام کرد: «رابرت مک فارلين اخيراً به منظور ارائه پيشنهاد و قطعات يدکي تسليحات آمريکايي به ايران يک مأموريت سري به تهران انجام داده است. اين منبع افزود مأموريت مشاور سابق رياست جمهوري آمريکا در امور امنيت ملي در چارچوب تلاش هايي به منظور آزادسازي گروگان هاي آمريکايي انجام گرفته است.»
در نهايت پس از رسوايي بزرگي که براي دولت آمريکا پيش آمد رونالد ريگان اعلام کرد: «هدف ما از اعزام مک فارلين به ايران از سرگيري روابط با ايران و خاتمه دادن به جنگ، حل مسئله گروگان ها در لبنان و از بين بردن ريشه هاي تروريسم بوده است.»
روز بعد دفتر رياست مجلس نامه نخست وزير ژاپن نفي تروريسم و تقدير از کوشش ايران از آزادسازي مسافران هواپيماي T.W.A از ادامه اسارت 7 آمريکايي در لبنان اظهار تأسف کرد و خواستار اعمال نفوذ ايران در اين امر شد.
بازتاب رسانه اي سفر مک فارلين به ايران در سطح جهان دولت آمريکا را کاملاً مستعصل کرده و امکان هر گونه اظهار نظر از آنان را گرفته بود.
ماجراي مک فارلين يکي از ماجراهاي بحث برانگيز پشت پرده جنگ بود که با تسلط ايران بر جزيره فاو و برتري نظامي و ديپلماسي ايران در آن وهله به وقوع پيوست. البته گمانه زني هاي بسياري راجع به اين ماجرا در سطح رسانه هاي بين المللي، و خبرگزاري ها و حتي شخصيت هاي سياسي داخل و خارج کشور صورت پذيرفته است که خود جاي تأمل دارد. در هر حال استفاده نظام جمهوري اسلامي از اين ماجرا باعث شد تا موضوع مک فارلين به عنوان يک رسوايي تاريخي براي آمريکا در صفحات تاريخ باقي بماند.
منبع: نشريه يارا، شماره 8.
* دو ابرقدرت شرق و غرب ادامه اين روند را مطلوب نمي دانستند و علي رغم سياست هاي قبلي مبني بر گسترش جنگ در منطقه درصدد جلوگيري از افزايش فعاليت هاي نظامي و ديپلماسي ايران بودند.
شولتز وزير امور خارجه آمريکا اعلام کرد: «ميان دو ابرقدرت براي پايان دادن جنگ بين ايران و عراق ابتکار تازه اي در جريان است. در اين مذاکرات واشنگتن و مسکو به توافق رسيده اند که پايان يافتن جنگ به نفع آمريکا و شوروي است.»
اخبار راديوها و نشريات مبني بر تحويل سلاح و مهمات به ايران يا موافقت برخي کشورها با فروش تسليحات نظامي به ايران باعث شروع راي زني هاي شتابان آمريکا و شوروي براي پايان دادن جنگ مي شد.
مقامات رسمي شوروي جنگ را بي معني و غير ضروري خوانده و خواستار پايان يافتن هرچه زودتر جنگ شدند.
دبير کل سازمان ملل از دو ابرقدرت شرق و غرب خواست با نفوذ خود از ادامه جنگ جلوگيري کنند و شوراي امنيت قطع نامه جديدي را در 64/12/5 به شماره 582 صادر کرد. در بند 3 پيش نويس قطع نامه آمده است. «دبير کل از ايران و عراق بخواهد دو کشور بي درنگ در زمين، دريا و هوا آتش بس را رعايت کرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را از مرزهاي بين المللي شناخته شده به عقب بکشند.»
قطع نامه تصويب شده بلافاصله توسط عراق پذيرفته شد. اما وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين قطع نامه در 17 اسفند 64 طي بيانيه اي اعلام کرد.
« عدم موضع گيري صريح و قاطع در اين زمينه و عدم تعيين متجاوز نشانگر آن است که شورا هنوز اراده سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس آن قسمت از قطع نامه که به کل موضع جنگ و خاتمه مناقشات مربوط مي شود ناقص و بي اعتبار و غيرقابل اجراست. اولين قدم براي حرکت به سمت حل عادلانه جنگ محکوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است.»
اما يکي از مسائل سياسي مهمي که همراه با پيامدهاي والفجر 8 مطرح مي شود ماجراي « مک فارلين» يا «ايران گيت» يا «ايران کينترا» است.
* علني شدن اين ماجرا توسط رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي و فرمانده جنگ يعني آيت ا... هاشمي رفسنجاني در مراسم 13 آبان 65 رسوايي بزرگي را براي دولت رايگان در پي داشت.
فاش شدن تمايل آمريکا براي ايجاد ارتباط با ايران و فروش اسلحه به جمهوري اسلامي ايران و به نوعي حمايت آمريکا از شورشيان نياکاراگوئه و تقويت شدن موضع ايران در منطقه به عنوان يک کشور با نفوذ در حل مسائل سياسي و ديپلماسي و اثبات ناتواني آمريکا در حل مسائل مربوط به گروگانهاي آمريکايي در لبنان از پيامدهاي سفر مک فارلين به ايران بود.
اما ماجرا از کجا آغاز شد!!
آقاي هاشمي رفسنجاني در سخنراني 13 آبان 65 پيش از طرح موضوع مک فارلين از عجز آمريکايي ها در برخورد با مسئله هواپيماي ربوده شده در بيروت و نفوذ ايران در حل اين مسئله يا مسائلي نظير آن را به عنوان نمونه اي از استيصال آنان ياد کرد.
از سوي ديگر چون دولت ريگان نمي توانست رسماً به شورشيان نيکاراگوئه موسوم به «کنتراها» کمک کند با پيشنهاد سرهنگ نورث مبني بر فروش سلاح به ايران و واگذاري پول آن به کنتراها موافقت کرد هرچند رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريکا موضع رسمي خود را در خصوص اين رابطه اعلام نکرد و دليل ايجاد ارتباط با ايران را نگراني در خصوص گروگان هاي آمريکايي دانست.
به هر حال موضوع گروگان هاي هواپيماي T.W.A آمريکايي تا 8 تيرماه 64 ادامه يافت و سرانجام با نفوذ ايران حل شد. حل اين موضوع توسط جمهوري اسلامي ايران باعث اميدواري آمريکا براي آزادي گروگان هاي آمريکايي و غربي در لبنان شد.
جمهوري اسلامي نيز مايل بود از امکانات بالقوه خود براي دست يابي به سلاح هاي بلوکه شده در آمريکا و دريافت طلب يک ميلياردي خود از فرانسه حداکثر استفاده را بنمايد به خصوص که در آن برهه نياز مبرمي به سلاح و پول داشت.
آقاي هاشمي در يکي از مصاحبه هاي خود راجع به وضعيت سلاح و مهمات چنين مي گويد: «در آن زمان موشک هاي تاو ما در حال تمام شدن بود و اين مشکلي بسيار جدي بود، موشک هاي ضد هوايي هاگ نيز داشت تمام مي شد. علاوه بر اين رادار ضد هوايي هاگ لامپي داشت که بايد تعويض مي شد و ما از اين لامپ دو عدد بيشتر نداشتيم... مشکل ديگر اين بود که موشک هاي هارپون ما هم تمام شده بود.»
سلاح و مهمات توسط دلالي به نام قرباني فر از کشورهاي غربي خريداري و با قيمت بالاتر به جمهوري اسلامي فروخته مي شد. به هر حال محموله هاي هوايي سلاح و مهمات از طريق بازار سياه خريداري مي شد و در اختيار جمهوري اسلامي قرار مي گرفت. برخي از اين سلاح ها توسط کشور آمريکا و با واسطه گري قرباني فر به ايران ارسال مي شد.
آقاي هاشمي رفسنجاني درباره سفر مک فارلين به ايران در سخنراني 13 آبان 65 مي گويد: « يکي از هواپيماهايي که براي ما از کشورهاي خارجي اسلحه مي آورد، اجازه عبور گرفت که وارد فرودگاه شود و اسلحه اش را در فرودگاه تخليه کند که ابتدا اسلحه اش برخي نيازهاي نظامي پيچيده ما بود و کساني که به عنوان خدمه هواپيما اجازه ورود را گرفته بودند 5 نفر بودند که داخل هواپيما بودند. خلبان، کمک خلبان و افراد ديگري که معمولاً هستند. آن ها در بدو ورود اسامي ايرلندي به ما داده بودند.
وقتي که هواپيما وارد فرودگاه مهرآباد شد به ما اطلاع دادند که اين آقاياني که در فرودگاه از هواپيما پياده شده اند مي گويند ما آمريکايي هستيم و براي مسئولان کشور ايران از آقاي ريگان و مسئولان آمريکا پيام آورده ايم که ما با رؤساي قوا تشکيل جلسه داديم و گفتيم اين آقايان را فعلاً در فرودگاه توقيف کنيد تا ببينيم مسئله آن ها چيست؟
هواپيماي آنان را به پايگاه نظامي منتقل کرديم و سه ساعت و نيم آن ها را نگه داشتيم، آنها در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستيم تصميم بگيريم و خدمت امام مسئله را عرض کرديم، امام فرمودند با آن ها صحبت نشود و پيام آن ها را نگيريد و ببينيد آن ها کي هستند و براي چه به ايران آمده اند. آن ها را هتل منتقل کرديم، در هتل ادعا کردند که آقاي مک فارلين و يک دو نفر ديگر از مشاورين ريگان در بين اين افراد هستند که براي مقامات ايران پيام آورده اند.»
آقاي هاشمي افزود: «قيافه يکي از آن ها به قيافه مک فارلين شبيه بود البته ما هنوز صددرصد مطمئن نيستيم که همان بوده است يا نه؟ چون کسي تا حال صحبت نکرده است و کساني که از طرف ما يا آن ها روبرو هستند همان مأموران امنيتي هستند و يکي از کساني که در خريد اسلحه با آن دلال ها بود و آن دلال اسلحه هم با اينها آمده بود.»
در هر صورت مک فارلين و همراهان او ضمن اظهار گله از نحوه برخورد جمهوري اسلامي با آن ها خواستار ملاقات با مقامات رسمي کشور مي شوند که موضوع با حضرت امام در ميان گذاشته شده و ايشان با آن مخالفت مي کنند.
نهايتاً گروه مک فارلين پس از 5 روز معطلي ايران را ترک مي کنند.
در ادامه تحقيقات راجع به موضوع و از متن صبحت هاي آقاي هاشمي رفسنجاني چنين بر مي آمد که وعده ايجاد ارتباط با ايران و استقبال از آمريکايي ها توسط دلالان اسلحه صورت گرفته و به گفته آقاي هاشمي: «ما فهميديم که آن ها را حسابي رنگ کرده اند.»
ماجراي سفر مک فارلين به ايران و ارسال اسلحه توسط آمريکا به صورت مخفي و محرمانه و مسکوت ماند.
در ادامه سخنراني، آقاي هاشمي به عجز آمريکا در مقابل مسائل لبنان اشاره مي کند و حل مشکل گروگان هاي غربي را در لبنان منوط به آزادي اموال توقيف شده در فرانسه و اثبات عدم همکاري آمريکا با عراق در جنگ مي داند و مي گويد:
« ما به عنوان حرکت انساني مثل هواپيماي T.W.A نظرمان را به دوستانمان در لبنان و جاهاي ديگر مي گوييم و اگر آن ها از ما حرف شنوي داشته باشند آن بدبخت هايي که گروگان هستند آزاد خواهند کرد و شرايط اين است که شما از خر شيطان بياييد پايين.»
چرا موضوع مک فارلين آشکار شد...؟
همان شب تلويزيون (ABC) آمريکا به نقل از منابع دولتي آمريکا اعلام کرد: «رابرت مک فارلين اخيراً به منظور ارائه پيشنهاد و قطعات يدکي تسليحات آمريکايي به ايران يک مأموريت سري به تهران انجام داده است. اين منبع افزود مأموريت مشاور سابق رياست جمهوري آمريکا در امور امنيت ملي در چارچوب تلاش هايي به منظور آزادسازي گروگان هاي آمريکايي انجام گرفته است.»
در نهايت پس از رسوايي بزرگي که براي دولت آمريکا پيش آمد رونالد ريگان اعلام کرد: «هدف ما از اعزام مک فارلين به ايران از سرگيري روابط با ايران و خاتمه دادن به جنگ، حل مسئله گروگان ها در لبنان و از بين بردن ريشه هاي تروريسم بوده است.»
روز بعد دفتر رياست مجلس نامه نخست وزير ژاپن نفي تروريسم و تقدير از کوشش ايران از آزادسازي مسافران هواپيماي T.W.A از ادامه اسارت 7 آمريکايي در لبنان اظهار تأسف کرد و خواستار اعمال نفوذ ايران در اين امر شد.
بازتاب رسانه اي سفر مک فارلين به ايران در سطح جهان دولت آمريکا را کاملاً مستعصل کرده و امکان هر گونه اظهار نظر از آنان را گرفته بود.
ماجراي مک فارلين يکي از ماجراهاي بحث برانگيز پشت پرده جنگ بود که با تسلط ايران بر جزيره فاو و برتري نظامي و ديپلماسي ايران در آن وهله به وقوع پيوست. البته گمانه زني هاي بسياري راجع به اين ماجرا در سطح رسانه هاي بين المللي، و خبرگزاري ها و حتي شخصيت هاي سياسي داخل و خارج کشور صورت پذيرفته است که خود جاي تأمل دارد. در هر حال استفاده نظام جمهوري اسلامي از اين ماجرا باعث شد تا موضوع مک فارلين به عنوان يک رسوايي تاريخي براي آمريکا در صفحات تاريخ باقي بماند.
منبع: نشريه يارا، شماره 8.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}