کوه به کوه مي رسد چه رسد به آدميزاد!
کوه به کوه مي رسد چه رسد به آدميزاد!
کوه به کوه مي رسد چه رسد به آدميزاد!
نويسنده: شاهين ارسالي
شايد بعد از خواندن عنوان اين مقاله تعجب کرده باشيد، چون همه ما شنيده ايم که: "کوه به کوه نمي رسد ولي آدم به آدم مي رسد." حال اين مطلب را تا پايان بخوانيد؛ آنگاه خواهيد ديد کدام يک از اين دو عبارت صحيح تر است!
اصولاً قدما اشارات دقيق و عميقي را در جملات قصار خود به کار برده اند. به طوري که بسياري از آنها به شکل ضرب المثل در آمده و تکيه کلام ديگران شده است. اما از ديدگاه نگارنده، اين اشارات با توجه به ميزان دانش و بينش گوينده آنها در زمان خود، ارزش و اعتباري نسبي دارند. دانش زمين شناسي، سال هاست به اين واقعيت پي برده است که کوه ها هم مي توانند حرکت کنند! اما چگونه؟
مطالعات و پژوهش هاي دانشمندان زمين در قرن بيستم به نظريه اي با نام "زمين ساخت صفحه اي"(1) منجر شد که نشان مي دهد سطح خارجي سياره ما بسيار پوياست و مدام در حال تغيير و تحول است و اين تغييرات و تحولات، طي ساليان دراز سيماي زمين را دگرگون مي کنند. نخستين کوشش ها براي اثبات اين نظريه به سال 1915 بر مي گردد. زماني که "آلفرد، و گنر"(2) هواشناسي آلماني در کتابش با نام "منشأ قاره ها و اقيانوس ها"(3) بر اساس دلايلي محکم، امکان تحرک پوسته زمين و تغيير موقعيت قاره ها و اقيانوس ها را عنوان کرد. وي اعتقاد داشت در آغاز، قاره اي يکپارچه وجود داشته که بعدها شروع به تقسيم شدن کرد و سرانجام قاره هاي کنوني پديد آمدند. و گنر، عامل اصلي اين رويداد را نيروي حاصل از چرخش زمين و نيروي جزر و مد مي دانست که در طولاني مدت، موجب پاره پاره شدن قاره ها شده است. پس از او، دانشمندان ديگري نيز در اين زمينه تلاش هايي انجام دادند. "آرتور هولمز"(4) در سال 1928 نظريه جديدي براي ساز و کار حرکت قاره ها ارائه کرد که توجيه منطقي تري به نظر مي رسيد. وي اظهار داشت که قاره ها بر اثر جريان هاي همرفتي (5) موجود در زير پوسته زمين حرکت مي کنند. در دهه 60 ميلادي، "هري هس "(6) زمين شناس آمريکايي از دانشگاه پرينستون که مطالعات وسيعي در مورد اقيانوس ها داشت، فرضيه گسترش بستر درياها (7) را مطرح کرد. هس معتقد بود بستر درياها در امتداد شکاف هايي موسوم به پشته هاي ميان اقيانوسي(8) که با جريان هاي همرفتي زير زمين مرتبط هستند پديد مي آيد. بدين صورت که با خروج مواد مذاب از درون زمين، بستر اقيانوس به طرفين رانده شده و پوسته جديدي در محل شکاف ايجاد مي شود. اين فرضيه، نقطه عطفي در تکامل علم زمين شناسي محسوب مي شد.
سرانجام در سال 1968، از تطبيق و تلفيق نظريه ها و فرضيه هاي موجود، نظريه زمين ساخت صفحه اي که بسيار کامل تر و جامع تر متولد شد. بر پايه اين نظريه، پوسته سخت و جامد زمين که سنگ کره(9) ناميده مي شود از 7 صفحه اصلي (10) و تعدادي صفحه کوچک يا فرعي (11) تشکيل شده که اين صفحه ها نسبت به يکديگر داراي حرکت هستند. صفحات مي توانند از نوع قاره اي يا اقيانوسي و يا هر دو باشند. در زير سنگ کره، بخشي وجود دارد که به علت فشار و دماي زياد، مواد دروني زمين به نقطه ذوب خود نزديک شده و حالتي نرم و مذاب به خود گرفته اند. به اين بخش سست کره (12) گفته مي شود. در واقع صفحات سخت و صلب سنگ کره بر روي سست کره سيال و روان، در حالتي شناور سر خورده و جابه جا مي شوند.
حرکت صفحه ها نسبت به هم، در سه حالت کلي رخ مي دهد. در حالت اول، صفحات واگرا(13) هستند، يعني از هم دور مي شوند. در محل فصل مشترک دو صفحه، پشته هاي ميان اقيانوسي، شکل گرفته و پوسته اقيانوسي بين دو صفحه، گسترش پيدا مي کند و رفته رفته بر وسعت درياها و اقيانوس ها افزوده مي شود. هر چه از محل اين پشته ها دور شويم سن پوسته اقيانوسي بيشتر مي شود. اقيانوس اطلس بهترين مثال در اين خصوص است. البته در بستر درياهاي جواني مثل درياي سرخ هم اين اتفاق مي افتد. در اصل، پيدايش درياي سرخ محصول دور شدن صفحه عربستان از صفحه آفريقا است. گاهي هم ممکن است فرايند دور شدن صفحات، در وسط يک قاره اتفاق بيفتد. در اين صورت پوسته قاره اي شکاف برداشته و مواد مذاب از دل زمين بيرون ريخته و بلندي هايي ساخته مي شوند. مانند منطقه شرق آفريقا و کوه معروف کليمانجارو که نتيجه بروز چنين پديده اي است.
در حالت دوم، صفحات همگرا(14)هستند يعني به هم نزديک مي شوند. که اين حالت خود به سه دسته تقسيم مي شود؛ اول، برخورد صفحه اقيانوسي(15) با صفحه قاره اي (16). در اين نوع برخورد، صفحه اقيانوسي به دليل چگالي بيشتر، به زير صفحه قاره اي رانده مي شود و کم کم به داخل سست کره فرو رفته و ناپديد مي شود. اين پديده را فرورانش(17) مي نامند. در محل اين فروراندگي، معمولاً رشته هاي کوه هاي طويل و مرتفعي تشکيل مي شوند که با فعاليت هاي آتشفشاني(18) و زمين لرزه همراه است.
در حالت سوم، دو صفحه در کنار هم حرکت مي کنند و در اصطلاح مي لغزند. به اين نوع صفحات، امتدادلغز(22) مي گويند. معمولاً در راستاي لغزش دو صفحه، زمين لرزه هاي زيادي روي مي دهد. نمونه مشخص اين حالت، گسل (23)بزرگ سن اندرياس(24) در کاليفرنيا است.
به غير از حالات ذکر شده، فرآيند جالبي وجود دارد که حاصل عملکرد آن تشکيل ساختارهاي آتشفشاني ويژه اي در اعماق اقيانوس ها است که به شکل جزيره هاي خطي (25) و رشته کوه هاي دريايي(26) سر از آب بيرون مي آورند. طي اين فرآيند، مواد مذاب در نقاط ثابتي به نام نقطه داغ(27) از زير پوسته زمين بالا مي آيند و پس از خروج، جزايري را مي سازند. در واقع با عبور صفحات سنگ کره از روي نقاط داغ، اين جزيره ها پديد مي آيند و در اثر حرکت صفحات، جزاير ساخته شده به صورت زنجيره وار به دنبال هم قرار مي گيرند. مجموعه جزاير هاوايي (28) از اين دست هستند که نزديک ترين جزيره به نقطه داغ، جوان ترين و دورترين جزيره، پيرترين آنهاست. اصولاً اين فرآيند در زير صفحه هاي اقيانوسي اتفاق مي افتد ولي صفحه هاي قاره اي نيز از روي نقاط داغ عبور مي کنند. تاکنون بيشتر از 40 نقطه داغ در سراسر جهان شناسايي شده است. فعاليت اين نقاط، جهت حرکت صفحات را به خوبي نشان مي دهد. نکته قابل توجه در اين مبحث که منظور ما را تأمين مي کند، حرکت جزاير به سمت يک صفحه نزديک شونده به آنهاست. به عنوان مثال حرکت صفحه اقيانوس آرام که جزاير هاوايي بر روي آن قرار دارند به سوي صفحه آسيا –اروپا(29). آينده قابل پيش بيني اين نزديک شدن، رسيدن جزاير هاوايي به حاشيه قاره اي صفحه آسيا و جوش خوردن به لبه آن خواهد بود. به طور کلي در نتيجه برخورد جزاير کماني و جزيره هاي خطي با يک قاره، رشته کوه هايي به وجود مي آيند. هر چند اين رشته کوه ها به مراتب کوچک تر از آنهايي است که از برخورد دو قاره حاصل مي شوند. مانند کمربند چين خورده شمال گينه نو.
همان طور که پيش تر نيز اشاره شد هنگامي که صفحه اقيانوسي به زير سنگ کره قاره اي فرورانش مي کند، رشته کوهي بر لبه قاره شکل مي گيرد. اگر صفحه فرورونده شامل سنگ کره قاره اي نيز باشد تداوم اين فرايند سبب همگرايي دو قاره مي شود. در اين صورت رشته کوهي که در اثر برخورد قاره ها به وجود مي آيد در کنار رشته کوه حاصل پيشين پوسته اقيانوسي با قاره قرار خواهد گرفت. اين نوع کوه ها، رشته کوه هاي برخوردي(30) خوانده مي شوند و احتمال مي رود در هيماليا نيز هنگام برخورد صفحه هند به آسيا چنين اتفاقي افتاده باشد.
با توجه به مطالب پيش گفته مي توان نتيجه گرفت کوه ها هم حرکت مي کنند و در شرايط خاصي مثل همگرايي صفحه ها به يکديگر خواهند رسيد، حتي اگر اين رخداد ساليان متمادي در مقياس زمان زمين شناسي به طول انجامد. و در همين جا به مفهوم عميقي که در آيه 88 سوره نمل وجود دارد پي مي بريم:" کوه ها را مي بينيد و آنها را ساکن مي پنداريد، در حالي که همچون ابرها در حرکت اند." بنابراين شايد بهتر باشد اين ضرب المثل را به روز کرده و اين طور بگوييم که کوه به کوه مي رسد، چه رسد به آدميزاد! شما چه مي انديشيد؟
چيزي که ما به نام قاره مي شناسيم در واقع توده اي عظيم با ترکيبي از مواد سبک و کم چگالي پوسته زمين است که در اثر جدايش از ساير بخش هاي چگال تر پوسته به خارجي ترين سطح آن راه يافته و تجمع کرده است. ترکيب شيميايي پوسته قاره اي به طور کلي اسيدي و غني از سيليس است، در صورتي که ترکيب شيميايي پوسته اقيانوسي، بازي و عمدتاً شامل بازالت است. ضخامت ميانگين پوسته قاره اي حدود 35 کيلومتر است ولي اين مقدار در پوسته اقيانوسي تنها به 7 کيلومتر مي رسد. سن پوسته قاره اي تا 4 ميليارد سال برآورد شده است که سن قديمي ترين سنگ هاي کشف شده در قاره هاست. اما پوسته اقيانوسي در هيچ جا سني بيشتر از 200 ميليون سال نداشته و اين نشان دهنده پير بودن قاره ها است.
حرکت آهسته همه اين رويدادها در سطح زمين به صورت کاملاً تدريجي و بسيار آهسته در طي ميليون ها سال رخ مي دهند. مثلاً داده هاي حاصل از اندازه گيري هاي ماهواره اي نشان داده است صفحه هاي اقيانوسي با سرعتي در حدود 50 ميلي متر در سال و صفحه هاي قاره اي با سرعتي معادل 15 ميلي متر در سال حرکت مي کنند. حالا تصور کنيد چند ميليون سال طول خواهد کشيد تا حوضه اقيانوس آرام بسته شود يا درياي سرخ، خود به اقيانوسي بزرگ بدل گشته و يا قاره آفريقا به دو تکه تقسيم شود و...
در نگارش اين مقاله از منابع زير نيز استفاده شده است:
1-کري، فيليپ و واين، فردريک/ حسن زاده، جمشيد و مدبري، سروش/ زمين ساخت جهاني/ انتشارات دانشگاه تهران/ شماره 2684.
2-داستان پور، محمد/ زمين شناسي تاريخي/ انتشارات دانشگاه شهيد باهنر کرمان/ شماره 206.
اصولاً قدما اشارات دقيق و عميقي را در جملات قصار خود به کار برده اند. به طوري که بسياري از آنها به شکل ضرب المثل در آمده و تکيه کلام ديگران شده است. اما از ديدگاه نگارنده، اين اشارات با توجه به ميزان دانش و بينش گوينده آنها در زمان خود، ارزش و اعتباري نسبي دارند. دانش زمين شناسي، سال هاست به اين واقعيت پي برده است که کوه ها هم مي توانند حرکت کنند! اما چگونه؟
مطالعات و پژوهش هاي دانشمندان زمين در قرن بيستم به نظريه اي با نام "زمين ساخت صفحه اي"(1) منجر شد که نشان مي دهد سطح خارجي سياره ما بسيار پوياست و مدام در حال تغيير و تحول است و اين تغييرات و تحولات، طي ساليان دراز سيماي زمين را دگرگون مي کنند. نخستين کوشش ها براي اثبات اين نظريه به سال 1915 بر مي گردد. زماني که "آلفرد، و گنر"(2) هواشناسي آلماني در کتابش با نام "منشأ قاره ها و اقيانوس ها"(3) بر اساس دلايلي محکم، امکان تحرک پوسته زمين و تغيير موقعيت قاره ها و اقيانوس ها را عنوان کرد. وي اعتقاد داشت در آغاز، قاره اي يکپارچه وجود داشته که بعدها شروع به تقسيم شدن کرد و سرانجام قاره هاي کنوني پديد آمدند. و گنر، عامل اصلي اين رويداد را نيروي حاصل از چرخش زمين و نيروي جزر و مد مي دانست که در طولاني مدت، موجب پاره پاره شدن قاره ها شده است. پس از او، دانشمندان ديگري نيز در اين زمينه تلاش هايي انجام دادند. "آرتور هولمز"(4) در سال 1928 نظريه جديدي براي ساز و کار حرکت قاره ها ارائه کرد که توجيه منطقي تري به نظر مي رسيد. وي اظهار داشت که قاره ها بر اثر جريان هاي همرفتي (5) موجود در زير پوسته زمين حرکت مي کنند. در دهه 60 ميلادي، "هري هس "(6) زمين شناس آمريکايي از دانشگاه پرينستون که مطالعات وسيعي در مورد اقيانوس ها داشت، فرضيه گسترش بستر درياها (7) را مطرح کرد. هس معتقد بود بستر درياها در امتداد شکاف هايي موسوم به پشته هاي ميان اقيانوسي(8) که با جريان هاي همرفتي زير زمين مرتبط هستند پديد مي آيد. بدين صورت که با خروج مواد مذاب از درون زمين، بستر اقيانوس به طرفين رانده شده و پوسته جديدي در محل شکاف ايجاد مي شود. اين فرضيه، نقطه عطفي در تکامل علم زمين شناسي محسوب مي شد.
سرانجام در سال 1968، از تطبيق و تلفيق نظريه ها و فرضيه هاي موجود، نظريه زمين ساخت صفحه اي که بسيار کامل تر و جامع تر متولد شد. بر پايه اين نظريه، پوسته سخت و جامد زمين که سنگ کره(9) ناميده مي شود از 7 صفحه اصلي (10) و تعدادي صفحه کوچک يا فرعي (11) تشکيل شده که اين صفحه ها نسبت به يکديگر داراي حرکت هستند. صفحات مي توانند از نوع قاره اي يا اقيانوسي و يا هر دو باشند. در زير سنگ کره، بخشي وجود دارد که به علت فشار و دماي زياد، مواد دروني زمين به نقطه ذوب خود نزديک شده و حالتي نرم و مذاب به خود گرفته اند. به اين بخش سست کره (12) گفته مي شود. در واقع صفحات سخت و صلب سنگ کره بر روي سست کره سيال و روان، در حالتي شناور سر خورده و جابه جا مي شوند.
حرکت صفحه ها نسبت به هم، در سه حالت کلي رخ مي دهد. در حالت اول، صفحات واگرا(13) هستند، يعني از هم دور مي شوند. در محل فصل مشترک دو صفحه، پشته هاي ميان اقيانوسي، شکل گرفته و پوسته اقيانوسي بين دو صفحه، گسترش پيدا مي کند و رفته رفته بر وسعت درياها و اقيانوس ها افزوده مي شود. هر چه از محل اين پشته ها دور شويم سن پوسته اقيانوسي بيشتر مي شود. اقيانوس اطلس بهترين مثال در اين خصوص است. البته در بستر درياهاي جواني مثل درياي سرخ هم اين اتفاق مي افتد. در اصل، پيدايش درياي سرخ محصول دور شدن صفحه عربستان از صفحه آفريقا است. گاهي هم ممکن است فرايند دور شدن صفحات، در وسط يک قاره اتفاق بيفتد. در اين صورت پوسته قاره اي شکاف برداشته و مواد مذاب از دل زمين بيرون ريخته و بلندي هايي ساخته مي شوند. مانند منطقه شرق آفريقا و کوه معروف کليمانجارو که نتيجه بروز چنين پديده اي است.
در حالت دوم، صفحات همگرا(14)هستند يعني به هم نزديک مي شوند. که اين حالت خود به سه دسته تقسيم مي شود؛ اول، برخورد صفحه اقيانوسي(15) با صفحه قاره اي (16). در اين نوع برخورد، صفحه اقيانوسي به دليل چگالي بيشتر، به زير صفحه قاره اي رانده مي شود و کم کم به داخل سست کره فرو رفته و ناپديد مي شود. اين پديده را فرورانش(17) مي نامند. در محل اين فروراندگي، معمولاً رشته هاي کوه هاي طويل و مرتفعي تشکيل مي شوند که با فعاليت هاي آتشفشاني(18) و زمين لرزه همراه است.
رشته کوه هاي آند در حاشيه غربي آمريکاي جنوبي نمونه بارز چنين برخوردي هستند. در جنوب شرقي ايران هم مي توان کوه هاي مکران را نام برد که در اثر فرورانش پوسته اقيانوسي عمان به زير بلوک لوت ايران به وجود آمده اند. دوم، برخورد دو صفحه اقيانوسي با يکديگر. در اين حالت يکي از صفحات به زير ديگري فرورانده مي شود و در حاشيه دو صفحه، فعاليت هاي آتشفشاني فراواني رخ مي دهد.
اين آتشفشانها در اعماق دريا قرار دارند و در نتيجه فعاليت آنها، جزاير آتشفشاني خاصي پديد مي آيند که به جزاير کماني (19) معروفند. جزاير کماني اقيانوس آرام از اين جهت مشهورند. اين نوع برخورد سبب کوچک شدن حوضه هاي اقيانوسي مي شود. سوم، برخورد دو صفحه قاره اي با هم. وقتي دو صفحه قاره اي به يکديگر نزديک مي شوند منحصراً پديده کوه زايي(20) و چين خوردگي(21) اتفاق مي افتد. کوه هاي هيماليا در آسيا و رشته کوه آلپ در اروپا حاصل اين نوع فرآيند کوه زايي هستند. کوه هاي زاگرس هم در ايران، مثال خوبي است که در نتيجه برخورد صفحه عربستان به صفحه آسيا قد بر افراشته اند.در حالت سوم، دو صفحه در کنار هم حرکت مي کنند و در اصطلاح مي لغزند. به اين نوع صفحات، امتدادلغز(22) مي گويند. معمولاً در راستاي لغزش دو صفحه، زمين لرزه هاي زيادي روي مي دهد. نمونه مشخص اين حالت، گسل (23)بزرگ سن اندرياس(24) در کاليفرنيا است.
به غير از حالات ذکر شده، فرآيند جالبي وجود دارد که حاصل عملکرد آن تشکيل ساختارهاي آتشفشاني ويژه اي در اعماق اقيانوس ها است که به شکل جزيره هاي خطي (25) و رشته کوه هاي دريايي(26) سر از آب بيرون مي آورند. طي اين فرآيند، مواد مذاب در نقاط ثابتي به نام نقطه داغ(27) از زير پوسته زمين بالا مي آيند و پس از خروج، جزايري را مي سازند. در واقع با عبور صفحات سنگ کره از روي نقاط داغ، اين جزيره ها پديد مي آيند و در اثر حرکت صفحات، جزاير ساخته شده به صورت زنجيره وار به دنبال هم قرار مي گيرند. مجموعه جزاير هاوايي (28) از اين دست هستند که نزديک ترين جزيره به نقطه داغ، جوان ترين و دورترين جزيره، پيرترين آنهاست. اصولاً اين فرآيند در زير صفحه هاي اقيانوسي اتفاق مي افتد ولي صفحه هاي قاره اي نيز از روي نقاط داغ عبور مي کنند. تاکنون بيشتر از 40 نقطه داغ در سراسر جهان شناسايي شده است. فعاليت اين نقاط، جهت حرکت صفحات را به خوبي نشان مي دهد. نکته قابل توجه در اين مبحث که منظور ما را تأمين مي کند، حرکت جزاير به سمت يک صفحه نزديک شونده به آنهاست. به عنوان مثال حرکت صفحه اقيانوس آرام که جزاير هاوايي بر روي آن قرار دارند به سوي صفحه آسيا –اروپا(29). آينده قابل پيش بيني اين نزديک شدن، رسيدن جزاير هاوايي به حاشيه قاره اي صفحه آسيا و جوش خوردن به لبه آن خواهد بود. به طور کلي در نتيجه برخورد جزاير کماني و جزيره هاي خطي با يک قاره، رشته کوه هايي به وجود مي آيند. هر چند اين رشته کوه ها به مراتب کوچک تر از آنهايي است که از برخورد دو قاره حاصل مي شوند. مانند کمربند چين خورده شمال گينه نو.
همان طور که پيش تر نيز اشاره شد هنگامي که صفحه اقيانوسي به زير سنگ کره قاره اي فرورانش مي کند، رشته کوهي بر لبه قاره شکل مي گيرد. اگر صفحه فرورونده شامل سنگ کره قاره اي نيز باشد تداوم اين فرايند سبب همگرايي دو قاره مي شود. در اين صورت رشته کوهي که در اثر برخورد قاره ها به وجود مي آيد در کنار رشته کوه حاصل پيشين پوسته اقيانوسي با قاره قرار خواهد گرفت. اين نوع کوه ها، رشته کوه هاي برخوردي(30) خوانده مي شوند و احتمال مي رود در هيماليا نيز هنگام برخورد صفحه هند به آسيا چنين اتفاقي افتاده باشد.
با توجه به مطالب پيش گفته مي توان نتيجه گرفت کوه ها هم حرکت مي کنند و در شرايط خاصي مثل همگرايي صفحه ها به يکديگر خواهند رسيد، حتي اگر اين رخداد ساليان متمادي در مقياس زمان زمين شناسي به طول انجامد. و در همين جا به مفهوم عميقي که در آيه 88 سوره نمل وجود دارد پي مي بريم:" کوه ها را مي بينيد و آنها را ساکن مي پنداريد، در حالي که همچون ابرها در حرکت اند." بنابراين شايد بهتر باشد اين ضرب المثل را به روز کرده و اين طور بگوييم که کوه به کوه مي رسد، چه رسد به آدميزاد! شما چه مي انديشيد؟
1-کري، فيليپ و واين، فردريک/ حسن زاده، جمشيد و مدبري، سروش/ زمين ساخت جهاني/ انتشارات دانشگاه تهران/ شماره 2684.
2-داستان پور، محمد/ زمين شناسي تاريخي/ انتشارات دانشگاه شهيد باهنر کرمان/ شماره 206.
پينوشتها:
1-plate Tectonics
2-Alfred Wegener
3-Origin of Continents and Oceans
4-Arthur Holmes
5-Convection Currents
6-Harry Hess
7-See floor spreading
8-Mid-oceanic ridges
9-Lithosphere
10-Plate
11-Subplate
12-Astenosphere
13-Divergent
14-Convergent
15-Oceanic Plate
16-Continental Plate
17-Subduction
18-Volcanic Activities 19-Arc Islands
20-Orogenesis
21-Folding
22-Transform
23-Fault
24-San Andreas
25-Linear Islands
26-Seamount Chains
27-Hot Spot
28-Hawaii series
29-Eurasia
30-Collisional mountain ranges.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}