مردي در خانه نيست


 

نويسنده: الهه خسروي يگانه




 

نگاهي به فعاليت هاي اجتماعي زنان در دوران مشروطه دوم و مقاومت در برابر اولتيماتوم هاي روسيه
 

مشروطه دوم و ماجراي مورگان شوستر، جدا از همه ويژگي ها و ماجراهايي که به دنبال داشت، از نظر نقش زنان در شکل گيري اعتراضات و پيش بردن آن در تاريخ مشروطه، يگانه است. اگر چه زنان از آغاز مشروطه در پي دستيابي به حقوق اوليه خود بر آمدند و تلاش هايي نيز براي احقاق اين حقوق از سوي مجلس و دولتمردان به صورت جسته و گريخته انجام مي گرفت اما حضور خشمگين زنان در ماجراي مشروطه دوم در برابر تهديد روسيه يکي از اتفاقات منحصر به فرد در روند مبارزه هاي آزادي خواهان آن زمان به شمار مي رود.
زنان که در ماجراي درخواست روسيه براي اخراج شوستر از بي عملي حکومت به تنگ آمده بودند تصميم گرفتند خود به مبارزه با استعمار بپردازند. ناگهان «نداي خشم در سراسر کشور، از جمله در ميان زنان اصفهان، قزوين و آذربايجان طنين انداز شد. حتي زنان از هند به اعتراض بين المللي پيوستند.»(1)
 
بدين ترتيب هزاران زن کفن پوشيده و به عزا نشسته وارد ميدان مبارزه با خواسته هاي زورگويانه روسيه شدند. در اين ميان «انجمن مخدرات وطن» نقشي اساسي بازي مي کرد. به دعوت اين انجمن تظاهراتي شکل گرفت که خيلي ها را چه در داخل و چه در خارج از کشور بهت زده کرد. روزنامه بامداد درباره آن تظاهرات مي نويسد که هزاران زن در اين تظاهرات شرکت کرده اند، به روي سکوي خطابه رفته اند و در دفاع از انقلاب سخنراني هاي آتشين کرده اند. آن ها از مجلس مي خواستند در برابر اولتيماتوم قدرت هاي خارجي مقاومت کند و دست از بي عملي و انفعال بردارد.
خود شوستر نيز در شرح اين ماجرا مي نويسد:«از پس اندروني ها و حرم هاي محصور، سيصد ضعيفه با چهره هاي مصمم خشم آلود بيرون ريختند. چادرهاي سياه و روبندهاي سفيد داشتند. بسياري در زير دامن يا در ميان دست هاي شان طپانچه گرفته بودند. مستقيم به سوي مجلس رفتند و در آنجا اجتماع کردند و از رئيس مجلس خواستند همه را به حضور بپذيرند.»
به روايت شوستر سرانجام تعدادي از زنان را به درون مجلس راه داده اند. آن ها به رئيس مجلس و نمايندگان اخطار کرده اند:« در تالار پذيرايي با او رويارو شدند و براي آن که او و هم قطارانش کوچک ترين ترديدي در مقصود آنها نداشته باشند مادران، همسران و دختران محجبه ايراني تهديد کنان طپانچه هاي خود را نشان دادند. روبنده هاي خود را کنار زدند و گفتند که اگر نمايندگان در ايفاي وظيفه خود براي پاسداري از آزادي و سربلندي ملت و کشور ايران تزلزل نشان دهند با همين طپانچه شوهران و پسران خود را خواهند کشت.»
کار به همين جا اما ختم نشد. انجمن مخدرات تلگرافي به مجلس زد و مجلسيان را بابت انفعال سرزنش کرد. آنان کاستي ها و مشکلات جامعه ايران را يک به يک به نمايندگان مجلس گوشزد کردند. مشکلاتي مانند استقرار قشون روسيه در شمال کشور، اولتيماتوم هاي پي در پي روسيه بدون هيچ توجيهي و دخالت علني در سياست داخلي ايران، حيف و ميل شدن ميليون ها تومان از بودجه کشور، نا امن بودن راه ها، نبود نان کافي براي مردم و اين ها همه در حالي بود که يک سال و نيم از اعاده مشروطه مي گذشت. همه اين ها باعث شده بود زنان به مجلس پيغام بدهند:« يا بايد بپذيريد که در مدت معيني نظم و آباداني را برقرار کنيد يا اگر در اين مدت نمي توانيد بايد استعفا دهيد تا کسان ديگري به داد ملت برسند.»(2)
البته انجمن مخدرات تنها به مجلس تلگراف نزد بلکه در حوزه بين المللي نيز بسيار فعال ظاهر شد. مثلاً به مبارزان حق رأي زنان در انگلستان پيام داد که:« حکومت روسيه با اولتيماتوم از ما مي خواهد که استقلال خود را به او واگذار کنيم. گوش مردان اروپا فريادهاي ما را نمي شنود مگر شما زنان به ما کمک کنيد.» استمدادي که بي پاسخ ماند چرا که مبارزان حق رأي در پاسخ به آن ها نوشتند:« متأسفانه نمي توانيم حکومت انگلستان را واداريم که حتي به ما يعني به هم وطنانشان آزادي سياسي بدهد. در مورد اقدامات آنان در ايران نيز قدرت تأثيرگذاري نداريم. قلب هاي ما از همدردي با خواهران ايراني و تحسين اعمال ميهن پرستانه و مبارزه جويانه آنها مالامال است.»
وقتي اعتراض هاي زنان چنين دامنه دار شد ظاهراً روسيه فهميد که اين بار علاوه بر نيروهاي دموکراتيک و مشروطه خواه با دشمن جديدي روبه رو شده که ظاهراً به هيچ وجه سر شوخي ندارد. روس ها در آذر و دي ماه سال 1290 شمسي علاوه بر اين که سعي مي کردند. با قواي نظامي خود مردم و دولت ايران را وادار به تسليم کنند در تلاش بودند تا نيروهاي مخالف خود در داخل کشور را با بازي هاي سياسي هم از ادامه مقاومت نااميد کنند. به همين دليل روس ها پرسشنامه اي را براي انجمن مخدرات فرستادند و تلاش کردند به آن ها بقبولانند دفاع شان از مشروطه بي فايده است چون مشروطه براي آن ها هيچ کاري نکرده است. اما پاسخ شديد الحن مخدرات روس ها را شوکه کرد. پاسخ آن ها اين بود که درست است حکومت مشروطه ضعف هاي بسياري داشت و مثلاً نتوانسته بود:« بسياري از مدارس دخترانه را بازي کند يا به زناني که تمدن و تحصيلات را بر عدم مهارت و بطالت ترجيح مي دادند اميد چنداني بدهد» اما معني اش اين نبود که بايد به دوران استبداد برگشت چون « هر آدم با وجداني عدالت و قانون را بر استبداد و بي قانوني ترجيح مي دهند. هم زنان و هم مردان در اين تلقي متفق القول هستند.» نکته ديگر اين پاسخ اما آن جا بود که انجمن نکته اي را گوشزد کرده بود که در خود پيغامي مخفي داشت. اين که روس ها خود را چندان برتر فرض نکنند:« درست است که «وضعيت زنان اروپا» بهتر از وضعيت آنها است اما اين سخن معني اش اين نبود که بخواهند زير فرمان قدرت هاي اروپا بروند. موقعيت اجتماعي مناسب تر زنان اروپايي ناشي از اين امر بود که بر علوم و حرفه هاي مختلف تسلط دارند و علت ديگري ندارد.»(3)
اما وقتي اين اعتراض ها و فعاليت ها به جايي نرسيد انجمن هاي زنان به شيوه هاي عملي تري دست زدند. مثلاً در اوايل دي ماه 1290 اعلاميه هايي در سراسر تهران پخش کردند که مضمونش حکايت از توبيخ اهالي طهران داشت چرا که در مقابل قبول اولتيماتوم روس سکوت اختيار کرده اند. در همين روزهاي پر آشوب ايران فتواي برخي از علماي نجف در تحريم کالاهاي فرنگي به دست مردم رسيد و به همين دليل مردم اين که از بريتانيا و ديگر قدرت هاي اروپا انتقام بگيرند قهوه خانه هايي را که از قند و شکر وارداتي استفاده مي کردند تحريم کردند و خواستار تعطيل آن ها شدند. زنان هم واگن هاي اسب کش را که متعلق به اروپاييان بود و ظاهراً زنان به خاطر راحتي بسيار از آن استفاده مي کردند به همراه تنها خط آهن کشور که تهران را به حرم حضرت عبدالعظيم وصل مي کرد، تحريم کردند. تايمز نوشته است که چهار روز بعد از اولتيماتوم روسيه واگن ها و قطارها کاملاً خالي بود. نشريه ايران نو هم در مقاله اي تحت عنوان « مردانگي از زنان» مي نويسد که زنان خيابان ها را زير پا گذاشتند، واگن ها را متوقف کردند و از مسافران متعجب خواستند تا در تحريم اجناس و خدمات اروپايي شرکت کنند. تا مسافران پياده نمي شدند معترضان دست بر نمي داشتند. گاهي حتي به مسافران فقير پول مي دادند تا با وسيله ديگري رفت و آمد کنند.
نکته مهم در اين ماجراها اين است که اعتراض ها فقط محدود به زنان تهراني نشده است بلکه مثلاً زنان قزوين وقتي با قشون تازه وارد روسيه روبه رو شدند که به ارعاب و تهديد و اذيت و آزار مردم قزوين مي پرداخت تلگراف هاي بسياري به شهرهاي ديگر براي استمداد فرستادند. بر اثر همين تلگراف ها هيأت نسوان اصفهان از انجمن اصفهان خواست تا زنان را مسلح کند و در نبرد عليه قشون روسيه نام آن ها را بنويسد. آن ها منع جهاد زنان را انگار به کلي فراموش کرده بودند و مي گفتند اگر زني در خانه اش تنها بماند و مورد حمله قرار گيرد البته که بايد از خودش دفاع کند. حالا روس ها وارد کشور شده بودند و زنان قزوين کمک مي خواستند اما ظاهراً مردي در خانه نبود:« اگر در خانه مرد بود صدايي بلند شده بود.»(4)
اما همه اين تلاش ها راه به جايي نبرد. مجلس دوم تا جايي که مقدور بود اولتيماتوم روسيه را رد کرد اما کابينه که با خطر مداخله روسيه مواجه شده بود مجلس را تعطيل کرد و انقلاب پايان گرفت.

پي نوشت ها :
 

منبع اصلي اين نوشتار، کتاب «انقلاب مشروطه ايران» نوشته ژانت آفاري و ترجمه رضا رضايي است که نشر بيستون آن را منتشر کرده است.
1-خاطرات مورگان شوستر.
2-روزنامه بامداد.
3-«انقلاب مشروطه ايران»،ژانت آفاري.
4-روزنامه ايران نو.
 

منبع: نشريه همشهري ماه، شماره 90.