پيش دستي در برابر توطئه هاي آمريکا


 

نويسنده: معصومه ابتکار




 

واقعه 13آبان و خطر تحريف تاريخ
 

دکتر معصومه ابتکار ، از دانشجويان مسلمان خط امام که وظيفه مترجمي را در سفارت اشغال شده برعهده داشت. امروز عضو شوراي شهر تهران و از فعالان جبهه اصلاحات است. او جزو معدود دانشجويان چپ گراي برآمده از تسخير بود که در مقابل تغيير مواضع هم فکرانش موضع گرفت و کتاب«تسخير»را به عنوان اولين روايت مکتوب از 13آبان 58منتشر ساخت. خانم دکتر ابتکار به درخواست ما، يادداشتي را در رابطه با موضوع 13آبان نوشته اند که در راستاي تحقق بخشي به آزادانديشي و تضارب آراء اين يادداشت را بدون هيچ گونه تغييري منتشر مي کنيم.
مناسبات ايرانو آمريکا طي 58سال گذشته، يعني از کودتاي28مرداد1332تا پيروزي انقلاب اسلامي در سال1357و از تسخير سفارت آمريکا در سال1358تا کنون، فراز و نشيب هاي فراواني را طي کرده و هيچ گاه به تعادل نرسيده است. «تعادل در روابط»به مفهوم برقراري رابطه اي متوازن بين دو عنصر هم طراز جامعه جهاني براي پيشبرد منافع مشترک است. چنين تعادلي در نيم قرن گذشته جايي ميان رابطه ايران و آمريکا نداشته و اين خود شايد يکي از ريشه هاي رويداد اشغال سفارت آمريکا در تهران به شمار مي رود
در 13آبان58، دانشجوياني که براي نشان دادن عدم هرگونه پيوستگي به دولت و احزاب سياسي وقت، خود را «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» ناميدند، با شناختي که از شرايط ملي و بين المللي آن روزگار داشتند، تنها براساس احساس مسئوليت ديني ملي به صحنه مناسبات سياي جهان وارد شدند. اين دانشجويان که در فضاي خفقان دانشگاه ها در زمان شاه مبارزه کرده و سپس در فضاي آزاد دانشگاه ها طي دوران انقلاب و ماه هاي بعد از پيروزي به نوعي ورزيدگي فکري و سياسي رسيده بودند، اکنون در معرض تصميمي بزرگ قرار داشتند. آن ها به اين تحليل رسيدند که با عدم تمکين آمريکا در مقابل انقلاب اسلامي احتمال تکرار تلخ کودتاي28مرداد و وارد آمدن آسيب اساسي به کشور از بابت بازگشت خفقان و ديکتاتوري بسيار جدي است. آن دوران هنوز ساختارهاي سياسي و امنيتي کشور شکل نگرفته و قانون اساسي ، مجلس شورا و نهاد رياست جمهوري استقرار نيافته بود. بنابراين اميدي به مقابله رسمي با جريان کودتاي آمريکايي وجود نداشت. اين شرايط سبب نگراني دانشجويان شد و آن ها را به جست و جوي روش هايي براي مقابله با توطئه هاي احتمالي واداشت. دانشجويان احساس مي کردند که وظيفه دارند پيام مظلوميت مردم ايران را به جهانيان برسانند. در نهايت تصميم گرفتند براساس آن چه که از سخنان امام خميني تحليل مي کردند و شناختي که از رفتارهاي امپرياليسم در کشورهاي مستقل يافته بودند، دست به حرکت اعتراضي غير مسلحانه بزنند.
در واقع دانشجويان مسلمان، وقتي همه راه هاي مسالمت آميز مقابله با توطئه را بسته ديدند و خطر کودتا را جدي دانستند، به چنين اقدامي دست زدند. در آن شرايط اين اقدام با حمايت امام روبه رو شده و از سوي ايشان به عنوان انقلاب دوم نام گرفت و روحيه مقاومت و اتحاد را مانند روزهاي نخست انقلاب در ميان مردم پديدار ساخت . همچنين عملا باعث قطع بسياري از برنامه هاي آمريکا عليه انقلاب نوپاي ايران شد. البته لازم به ذکر است که دانشجويان از ابتدا برنامه اي بيش از چند روز براي حضور در سفارت آمريکا به منظور جلب نظر افکار عمومي جهان نداشتند و مايل به طولاني شدن جريان گروگان گيري نبودند، ولي از آن جا که حل و فصل ماجرا به مجلس سپرده شد ، چاره اي جز ادامه آن وضعيت تا انتخابات مجلس و تصميم نمايندگان مردم نماند.
پس از حدود يک و نيم سال، دانشجويان که فرزندان مردم بودند، با پايان يافتن ماجرا به دامان مردم بازگشتند وحاضر به هيچ گونه بهره برداري از نام دانشجويان مسلمان پيرو خط امام نشدند. تعداد زيادي از آن ها به جبهه ها جنگ رفتند، تعدادي شهيد شدند و تعدادي هم اکنون در زمره جانبازان عزيز هستند. اما آن چه اهميت فراوان دارد، اين که هنوز پس از 30سال درباره اين واقعه در آمريکا کتاب نوشته مي شود و تا کنون42عنوان کتاب و ده ها مقاله به اين موضوع اختصاص يافته که آخرين آن ها دو سال پيش بوده است. حتي فيلم سازان معروف آمريکايي و چهره هايي چون جرج کلوني ، مشغول ساخت فيلمي در اين مورد شده اند. براي افکار عمومي آمريکا سؤالات زيادي در اين مورد و نيز مناسبات دولت آمريکا با کشورها و حکومت ها وجود دارد؛ به ويژه پس از سخنان وزير اسبق امور خارجه آن کشور، خانم آلبرايت که در سال2001به دخالت آمريکا در کودتاي 28مرداد اقرار و سنبت به آن عذرخواهي کرد
نکته جالب اين است که بسياري از آن ناظران بين المللي و يا خبرنگاراني که موضوع را مورد مطالعه قرار داده اند اذعان ميکنند وقوع کودتاي سال1332در ايران دليل روشني برنگراني و حقانيت دانشجويان در اقدام به اشغال سفارت بوده، چرا که بازگشت دوباره به چند دهه سياه خفقان و استبداد براي انقلابيون متصور نبود
امروز هم آن چه کماکان از اهميت فراوان برخوردار است، شناخت دقيق آن واقعه تاريخي و توجه به آثار آن براي کشور در داخل و نيز در مناسبات جهاني و تحليل دقيق وضعيت روابط ايران و آمريکاست که در هر زمان اهميت خاص خود را دارد.
در اين حال متأسفانه همچنان شاهد روند تحريف تاريخ آن دوران، هم از سوي طرف مقابل يعني آمريکايي ها و هم از سوي جريان رقيب خودي هستيم. اينها هر دو در جهت مبهم جلوه دادن آن واقعه، براي نسلي که سؤالات متعددي در ذهن دارد، گام برمي دارند. اين که جرياني خاص در داخل، براي اثبات خود و توجيه اقدامات کنوني اش، واقعه 13آبان را توطئه آمريکا بداند و به دليل ضديت با شخصيت شاخص اين واقعه، بگويد امام را در مقابل عمل انجام شده قرار دادند، جاي تأسف دارد.
شناخت ما از امام اين بود که درباره مصالح ملت هيچ ملاحظه اي نداشتند و کسي نمي توانست ايشان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. همين جريان خاص داخلي، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام را که در آن دوران و نيز بعدها با افتخار تبعات حضور در آن جمع را پذيرفتند، مورد اتهام قرار داد که دانشجويان«پشيمان»شده اند. چرا؟چون شخصيت هاي بارز دانشجويان در هسته هاي مرکزي، پرچمدار موج اصلاح طلبي شدند. در اين حال، تخريب جريان اصلاحات با اتهام و انگ آمريکايي بودن مشکل مي شد، زيرا با دانشجوي خط امام که سفارت آمريکا را تسخير کرده بود، جور در نمي آمد. بنابراين بايد اعلام مي شد آن ها پشيمان شده اند و با گفته مي شد مانند پسرنوح با بدان نشستند و خراب شدند!
در حالي که دانشجويان شاخص اين جريان، اعلام ندامت و پشيماني از اصل حرکت نداشته، اگر چه نسبت به طولاني شدن آن اتفاقات و نوع رويکرد دولت هاي بعدي با مساله ارتباط با آمريکا انتقاد داشتند. آن ها حتي اين موضوع را مطرح کردند که حرکت13آبان 1358از بابت انتقام گيري و کينه جويي-چه در مورد گروگان ها و چه آن هايي که در جريان افشاگري ناخواسته مورد آسيب قرار گرفتند-نبوده است.
امروزه بي شک همه طيف هاي دلسوز انقلاب ودوستداران اين مرز و بوم، ايستادگي در مقابل سلطه گري را اصل مي دانند. ولي ممکن است روش و شيوه هاي حفظ عزت ملي و استقلال را متفاوت بدانند. موضوعي مانند استقلال و تماميت ارضي که مورد توافق همه طيف هاي سياسي کشور است ، در شرايطي که فضاي اجتماعي با خطر چند دستگي و کاهش مشارکت و اعتماد عمومي مواجه است بايد به نفع وحدت و انسجام اجتماعي مورد توجه و بهره برداري قرار گيرد. به طور مثال اخيرا خانم کلينتون وزير امور خارجه آمريکا در مصاحبه با بي بي سي به صراحت و با ناراحتي اعلام کرد که معترضان ايراني در سال88،از ما تقاضاي کمک نکردند.
اين سخنان وي و نيز حذف آن از اخبار صدا و سيما، فقط در سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي مورد توجه قرار گرفت. اما اين که حتي معترضين ايراني حاضر به کمک گرفتن از بيگانه و خدشه دار شدن استقلال خود نيستند، نقطه قوتي براي جامعه ما و سبب انسجام ملي و نااميد کردن بيگانگان است. متأسفانه در اين جا هم مي بينيم که جرياني باز برطبل تحقير و محکوميت رقباي اصلاح طلب مي کوبد تا شايد از اين منظر مفري از مشکلات ناشي از تخلفات مالي گسترده و متنوع بيابد. قابل تأمل است که در شرايط اوج گرفتن تهديدات خارجي و فضاي سرد سياسي داخلي، عده اي به جاي جست و جوي راه کارهاي تقويت يک پارچگي ملي و جلب نظر منتقدان دلسوز، مشغول ايجاد تنش هاي دروني براي کوبيدن رقيب هستند.
در هر صورت واقعه13آبان 1358برهه مهمي در مناسبات عدالت خواهانه بين المللي و مقطع روشني در تاريخ مبارزات آزادي خواهانه و استقلال طلبانه ايران و ملل جهان به شمار مي رود. اميد است اجازه ندهيم تحريف تاريخ به هويت ملي و انقلابي ما و نيز به سرنوشت نسل هاي آينده لطمه بزند.
منبع: پنجره شماره 114