توانايي بخشش


 

نويسنده: مونا قائمي




 

مهارت روابط بين فردي
 

بشر امروز به رغم گسترش حيرت انگيز وسايل ارتباط جمعي و شبکه هاي بي شمار رسانه اي، از هر زمان ديگري تنهاتر، افسرده تر و پرخاشگرتر است. افزايش روزافزون بزهکاري، آسيب هاي اجتماعي، اعتياد و بلايايي از اين دست که امکان زندگي شادمانه و رضايت آميز را از انسان ها گرفته است، به خودي خود اين پرسش مهم را مطرح مي سازد که علت اين همه تلخي ها، مصائب، جنگ هاي خانمان سوز، ناامني رواني و اقتصادي و اجتماعي چيست؟ واقعيت اين است که انسان ها ديگر قادر به تحمل يکديگر نيستند و با کمترين اختلافي کارشان به نزاع و قهر و جدايي مي کشد. روابط بين فردي به شدت دچار اختلال و آسيب شده و در نتيجه، همه تنها هستند.
ميل به تنهايي شايد در ميان کساني که پا به سن مي گذارند، اندکي قابل قبول به نظر برسد، اما وقتي جوان ها، تنهايي و مصائب با اينترنت و کامپيوتر و ماهواره را بر تعامل و رابطه با همسن و سالان خود ترجيح مي دهند و به جاي روي آوردن به روابط جمعي و گروهي، به انزوا پناه مي برند و به خيال بافي هاي نابجا و مخرب مي پردازند، رواج پديده هايي چون پرخاشگري، اعتياد و افسردگي دور از انتظار نيست.
مهارت روابط بين فردي، به رغم اهميت خاصي را که در معنا بخشي به زندگي دارد، متأسفانه از جمله مواردي است که کمتر بدان پرداخته مي شود. واقعيت اين است که جوان هر قدر هم در زمينه هاي تحصيلي موفق باشد، تا زماني که نتواند دانسته هاي خود را در مجموعه اي از ارتباطات سالم بين فردي و اجتماعي به کار بگيرد، از زندگي شاد و موفقي برخوردار نخواهد بود و اين مهارت متأسفانه در بسياري از افراد وجود ندارد.
براي کسب مهارت روابط بين فردي، ابتدا بايد براي مخاطبان خود شأن و احترام قائل باشيم. قرار نيست همگان به درخواست ها و پرسش هاي ما همان پاسخ هايي را بدهند که مورد توجه و ميل ماست که اگر چنين باشد، ارتباط معنا ندارد و ما به هنگام ايجاد رابطه با ديگران، در واقع به دنبال تأييد خود هستيم و راه به جايي نمي بريم. توانايي شنيدن افکار مخالف و مهارت بيان عقيده، بدون اعمال فشار بر مخاطب، بايد از دوران کودکي و نوجواني در فرد تقويت شود. بسياري از آسيب هاي بين فردي و اجتماعي ما ناشي از همين عدم تحمل آراي مخالف است.
يکي از آسيب هايي که در روابط بين فردي شيوع بسيار پيدا کرده و به صورت يک عارضه، امنيت رواني خانواده ها و جامعه را در معرض تهديد قرار داده است، پديده پرخاشگري و اهانت به ديگران است.
 
از ديدگاه خانواده درماني، زماني که موضوعات اخلاقي و اعتماد در خانواده مورد بي حرمتي قرار مي گيرند، افراد زيان ديده، ديگر نمي توانند به کساني که بيشترين وابستگي را به آنها داشته اند، اعتماد کنند. چنيني تجربياتي، فرد را به سوي احساس خشم و شرم سوق مي دهد و احتمال بروز پرخاشگري و رفتارهاي خارج از کنترل زياد مي شود.
براي ترميم روابط بين فردي، بايد قدرت بخشش منطقي را در افراد تقويت کرد. بخشيدن ديگران بيش از هر کسي فردي را که دست به چنين کاري مي زند، رشد مي دهد و به رضايت درون مي رساند. انساني که قادر به بخشيدن ديگران نيست، بيش از هر کسي خود را زجر مي دهد و از امکان يک زندگي شادمانه محروم مي سازد، بنابراين بخشيدن قبل از آنکه بر ديگران تأثير بگذارد، فرد بخشنده را سعادتمند مي سازد و ديدگاه مثبت تري به انسان مي دهد.
مهم ترين پيامد بخشش، توانايي کاستن از خشم و انتقام و رهايي از فشارهاي رواني است که غالباً به بيماري هاي جسمي منجر مي شوند. تجربه نشان داده است کساني که توانايي بخشش بيشتري دارند، کمي روي امور منفي زندگي تکيه مي کنند و عادت به تکرار گذاشته ها ندارند.
اساس ارتباط بين فردي، اعتماد است. اگر افراد بتوانند به ديگران اعتماد کنند و از سوي آنها احساس خطر نکنند، خواهند توانست ارتباط فردي مطلوبي را برقرار نمايند، اما اگر اين اعتماد شکل نگيرد و يا به شکل ناقص و يا ضعيف به وجود آيد، ارتباط بين فردي دچار اختلال مي شود.
داشتن مدرک صحيح از احساسات خود و ديگران و توانايي کنترل آنها که تحت عنوان «هوش هيجاني» ناميده مي شود، در بهبود روابط بين فردي نقش اساسي بازي مي کند.
منبع: ماهنامه شاهد جوان شماره 59