نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»
نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»
نگاهي به عناصر، مضامين نقش مايه ها در«پدر خوانده»
نويسنده: علي افتخاري
نمادهاي چهار گانه
عناصر
قهرمان فيلم: ويتو کورلئونه(پدر خوانده و پدر خوانده2) و مايکل کورلئونه(هر سه پدرخوانده).
تعارض اصلي: تعارض اصلي در سه گانه پدر خوانده، حس رقابت جويي خانواده کورلئونه و فعاليت به شکل تبهکاران حرفه اي است.Rising Action: تمايل به ايجاد رفاه و امنيت براي خانواده، ويتو و بعدها مايکل را وامي دارد يک زندگي همراه با جرم و جنايت را پيش بگيرند، اما حوزه کاري آنها که همان جنايت سازمان يافته است، اغلب به طور مستقيم آرامش و توازن زندگي خانوادگي را به هم مي زند.
نقطه اوج: هر سه پدر خوانده نقاط اوج متفاوت دارد. در پدر خوانده، نقطه اوج به قتل رساندن سران پنج خانواده رقيب، هنگام غسل تعميد پسر کاني و قتل کارلو، شوهر کاني است. نقطه اوج در پدر خوانده2 قتل فردو و در پدر خوانده3 مرگ مري روي پله هاي ورودي به سالن اپراست.
Falling Action، واکنش مايکل نسبت به هر سه نقطه اوج از احساس گناه رو به افزايش خبر مي دهد، در پدر خوانده، وقتي با خونسردي کشتن کارلو را انکار مي کند، به نظر آرام و بي دغدغه مي آيد. اما در پدر خوانده2احساس گناه او نسبت به قتل فردو با افکار و خاطرات ترس آور و دردناک همراه است. در پدر خوانده3 مايکل تنها و بي کس در حياط خانه ويلايي اش مي ميرد.
مضامين: «اين يک کسب و کار است، مسئله شخصي نيست»، «دنياي متفاوت مردان و زنان»، «تعارض ميان احترام و مشروعيت».
نقش مايه ها: «بازگشت به سيسيل»، «اجتماعات خانوادگي»، «فساد همه جا هست».
نمادها: پنجره، در، صندلي، پرتقال.
آن چه خبر از چيزي مي دهد
در پدر خوانده، يک ماهي با اين پيغام به دست خانواده کورلئونه مي رسد که«لوکابراسي با ماهي ها مي خوابد».در پدر خوانده2 فردو در حالي که روي قايق مشغول ماهي گيري است به قتل مي رسد.
ويتو روز عروسي کاني و کارلو در صحبت هاي خود مي گويد که خانواده بايد به کارلو کاري بدهد، اما هيچ وقت نبايد درباره کسب و کار خانواده با او صحبت کرد. با شنيدن حرف هاي ويتو مي توان انتظار داشت که کارلو در نهايت به خانواده خيانت کند.گاهي اوقات باز بودن يک پنجره و پرده اي که با وزش باد تکان مي خورد، از خطري قريب الوقوع خبر مي دهد. در يک مورد خاص در پدر خوانده2، مايکل و خانواده اش در خانه خود به همين شکل مورد حمله قرار مي گيرند.
جشن سن جنارو در قسمت دوم، زماني که فانوچي با غرور و مثل يک پادشاه در خيابان هاي«ايتالياي کوچک»قدم مي زند، در حالي که ويتوي جوان از بالاي پشت بام او را زير نظر دارد، پيش درآمدي است بر صحنه اي مشابه در پدر خوانده3 و قتل جويي زازا در مراسمي مشابه آن.
در پدر خوانده، صحنه اي هست که در آن ساني اصرار دارد مايکل بدون محافظ جايي نرود. اين در حالي است که در آن زمان مايکل هنوز وارد فعاليت هاي تبهکارانه خانواده نشده است. وقتي در چند سکانس بعد، خود ساني بدون همراهي محافظان از خانه خارج مي شود متوجه خطري که در کمين اوست مي شويم.
مضامين. نقش مايه ها و نمادها
مضامين
اين گفته و اشکال مختلف آن به دفعات در سه گانه پدر خوانده شنيده مي شود. بعضي وقت ها به نظر مي رسد اين حرف شعار اصلي همه تبهکاراني است که به صورت سازمان يافته عمل مي کنند. يک جور ورد که دائم از آنها مي شنويم. تمام مافيايي هاي سه گانه از روي حسن تعبير از خود به عنوان کاسب يا تاجر ياد مي کنند. شايد يکي از دلايلش اين است که آنها مي خواهند واقعيت خشونت کاري را که انجام مي دهند، از افکار عمومي پنهان کنند. تبهکاران اين مجموعه به جاي آن که رک و راست حرف بزنند، چيزهايي مانند«کسب و کار خانوادگي» و«پيشنهادي که طرف نتواند ردش کند» مي گويند. اين نوع دستکاري در نوع حرف زدن، احساس ناراحتي آنها را از کاري که انجام مي دهند، نشان مي دهد. تبهکاران نه تنها نياز دارند اين حرف را به پليس ها، قضات و اعضاي کنگره بگويند، بلکه بايد به خودشان هم بگويند. آنها بايد به خود دروغ بگويند تا وقتي رو به روي آينه ايستاده اند، با ديدن خود احساس گناه نکنند. استفاده دائمي تبهکاران از اين جمله به نوعي نشان مي دهد که آنها مي خواهند کارشان از زندگي شخصيشان جدا باشد. هر چند تمام آنها حرفه خانوادگي را دنبال مي کنند، اما حوزه خانه و اداره نبايد با هم يکي شود. خشونت نبايد به زنان و بچه ها لطمه اي بزند و احساسات شخصي هم نبايد بر تصميم گيري هاي کاري تأثير بگذارد. اما تمام اينها تنها در حد حرف است. جدايي خانواده و کار شايد به لحاظ نظري خوب باشد، اما به نظر نمي آيد هيچ عضو مافيا بتواند فراموش کند که آن فردي که مثلاً پسر او را کشته، تنها براي محکم تر شدن يک معامله کاري اين کار را انجام داده است.
دنياي متفاوت مردان و زنان
تعارض ميان احترام و مشروعيت
از سوي ديگر، ويتو بيش از آن که دغدغه قانوني بودن را داشته باشد. در پي احترام است. او به عنوان يک دون از همه اطرافيانش مي خواهد به او احترام بگذارند. احترام رکن اصلي هر خانواده مافيايي است. تاوان بي احترامي و يا حتي احترام ناکافي، مرگ است. با احترام است که روابط پرقدرت شکل مي گيرد. براي ويتو، ابراز احترام به شيوه مناسب- بوسيدن انگشتر دون، اهداي کادو و اين که درخواست مؤدبانه بيان شود. چيزي بيش از يک نمايش صرف است. اينها بخشي از نظمي است که يک ساختار اجتماعي صحيح را به همراه دارد.
نقش مايه ها
بازگشت به سيسيل
در پدر خوانده، نخستين نمايي که از سيسيل مي بينيم، يک نماي زاويه باز از يک ناحيه روستايي پر از پستي و بلندي است. هوا آفتابي و همه چيز بسيار زيباست و اين چشم انداز با تمام پستي ها و بلندي هايش هيچ نشاني از فساد زندگي مدرن ندارد. حتي شخصيت ها هم که بسياري از آنها لباس روستايي به تن دارند، ظاهر آدم هايي را دارند که در گذشته زندگي مي کردند. اين نشان که در پدر خوانده2 و پدر خوانده3 نيز در نخستين نماها از سيسيل تکرار مي شود، يک بهشت روستايي را تداعي مي کند؛ جايي که مي توان در آن معصومانه زندگي کرد، اما سيسيل چيزي بيش از يک جزيره شگفت انگيز ايتاليايي است.
اين جزيره نمادي است از يک زندگي متفاوت، جايي که مي توان به آن گريخت. در پدر خوانده، مايکل پس از آن که سولتزو را مي کشد، چون مي داند جنگي مافيايي به راه خواهد افتاد، به سيسيل فرار مي کند. در پدر خوانده2 و پدر خوانده3، بازگشت به سيسيل معنايي به مراتب استعاري از فرار را تداعي مي کند. در پدر خوانده2، سيسيل جايگاه معصوميت کوتاه مدت ويتو و دوران کودکي اوست. در پدر خوانده3، اينجا مکاني است براي نشان دادن هنر، يک سالن اپرا که آنتوني نخستين برنامه خود را در آن اجرا مي کند.
اما در هر سه فيلم، سيسيل واقعي چيزي متفاوت با اين تصوير اسطوره اي است. سيسيل واقعي نه تنها بهشت نيست، بلکه جايي است براي نشان دادن دشمني هاي خونبار و حملات وحشيانه. در حقيقت، هر سفر به سيسيل به شکلي به اقدامي خشونت بار ختم مي شود. کشته شدن آپولونيا در پدر خوانده، مرگ تمام خانواده ويتو در آغاز پدر خوانده2،انتقام بعدي و کشته شدن دون چيچو در اواسط فيلم و قتل مري در پدرخوانده3.
شگفت اين که، اين ناتواني خانواده کورلئونه در فرار از سيسيل- به جاي فرار به سيسيل- است که اجازه نمي دهد آنها از گذشته خشونت بار خود رها شوند.
اجتماعات خانوادگي
داستان هر سه فيلم در جلساتي که حين مهماني در اتاق هاي پشت برگزار مي شود، شکل مي گيرد. اجتماعات خانوادگي بعدي نيز فرصتي مهم براي باز شدن شاخه هاي داستان است. به عنوان مثال، در پدر خوانده، مايکل در مراسم تدفين ويتو متوجه مي شود که تسيو يک خائن است. ضمناً او دستور مي دهد هم زمان با برگزاري مراسم غسل تعميد پسر کارلو و کاني، رؤساي پنج خانواده رقيب به قتل برسند. در پدر خوانده3، پاپ، اسقف اعظم، گيلدي و همکاران اسقف اعظم هم زمان با اجراي اپرا به قتل مي رسند و در پايان اپرا نيز مري با شليک فردي که مايکل را هدف گرفته، کشته مي شود.
فساد همه جا هست
نمادها
پنجره
وقتي ويتوي جوان در بدو ورود به آمريکا در جزيره اليس در قرنطينه نگه داري مي شود، در اتاق خود روي صندلي کوچکي مي نشيند و از پنجره به بيرون و به مجسمه آزادي خيره مي شود. در پايان پدر خوانده2، مايکل که ساعت ها در آشيانه قايق شيشه اي در جزيره تاهو خود را محصور کرد، کنار ديوارها مي ايستد و به آب و به کشته شدن برادرش، فردو نگاه مي کند در مورد ويتوي جوان، اين پنجره نشان از چيزي دارد که او مي خواهد، اما نمي تواند آن را داشته باشد. در مورد آشيانه قايق، اين پنجره ديواري ناتمام است که مايکل را از واقعيت زشت و دردناک بيرون محفوظ نگه مي دارد.
در
صندلي
در پايان پدر خوانده2 مايکل در آشيانه قايق خود روي صندلي مي نشيند و خاطرات او را به گذشته و روزي مي برد که براي اعزام به جنگ ثبت نام کرد. او روزي را به ياد مي آورد که تمام خانواده براي خوشامد گويي پيش ويتو مي روند، اما او محکم روي صندلي نشسته است. ضمناً صندلي مي تواند جايي براي مردن باشد. تعدادي از شخصيت ها در حالي که روي صندلي نشسته اند، مي ميرند، از همه مهم تر خود مايکل است که هنگام مرگ در خانه ويلايي خود در سيسيل روي صندلي نشسته است.
پرتقال
منبع: اسپارک نوتز
منبع: فيلم نگار شماره 43.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}