اصول جامعه مهدوي


 

نويسنده: حضرت آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني




 
عنوان «جامع مهدوي» داراي معاني عالي و پيام هاي سازنده و نشانه توجه به نواقص جوامع ديگر است که هر کدام در بوته آزمايش، بشر را قانع نکرده و جوابگوي مطالبات او در برقراري يک جامعه و نظام سالم و صالح نبوده است. در حال اصطلاح، مدني مي باشد. رژيم آمريکاست که در دنيا علناً اول پرچم دار استعلا و استکبار و استضعاف جوامع ديگر است و در عين حال، خودش در استضعاف صهيونيسم و بدترين مکتب هاي نژاد پرست قرار دارد؛ تا حدي که سرانش به جاي آن که مستقل باشند، تسليم نيات پليد صهيونيست ها هستند؛ همان گروه اندکي که خود را مافوق ديگران و درجه اول، و شش ميليارد انسان دنيا را بشر درجه دوم مي دانند؛ اما تناقض هاي اين نظام، چه در داخل و چه در خارج آن بسيار است.

اصول جامعه مهدوي
 

جامعه مهدوي، جامعه اي است مبتني بر:
- نفي تمايز نژادي و تناقص هاي اجتماعي؛ بر اساس آيه: « يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثي و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم (1)»؛ «اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و به صورت گروه و قبايل قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد؛ به راستي که گرامي ترين شما نزد خداوند، پرهيزکارترين شماست.»
- نفي برتري جويي و هرگونه استعلا؛ بر اساس آيه «تلک الدار الاخره نجعلها للذين لايريدون علوا في الارض و لافساداً(2) )؛ «آن خانه آخرت است که براي کساني که طلب برتري و فساد نداشتند قرار داديم.»
- نفي طواغيت و قلدران زمين و استبداد و قلدرمآبي؛ بر اساس آيه: « و لقد بعثنا في کل امه رسولاً ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت» (3)؛ «و به تحقيق، در هر امتي، فرستاده اي را برانگيختيم تا خداوند را عبادت کنند و از طاغوت بپرهيزند.»
- عدالت در همه امور؛ بر اساس آيه: «کونوا قوامين بالقسط شهداء الله و لو علي انفسکم »؛(4) «قيام کننده به عدالت باشيد و براي خدا شهادت دهيد، اگر چه اين گواهي به زبانتان باشد.» و نيز «لايجرمنکم شنان قوم علي الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي»(5)؛ «دشمني با جمعيتي، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند؛ عدالت پيشه کنيد که عدالت به پرهيزکاري نزديک تر است.»
آن جامعه، جامعه اي خواهد بود که تمامي اصول و دستورات اخلاقي در آن پياده خواهد شد؛ دستوراتي هم چون: (قولوا للناس حسناً)(6)؛ «با مردم به نيکي سخن بگوييد»، «واحبب لغيرک ما تحب لنفسک (7)؛ آنچه براي خود مي پسندي براي ديگران نيز بپسند»، (ادفع بالتي هي احسن )(8)؛ «بدي را با نيکي دفع کن »؛ «ولا تکن عبد غيرک وقد جعلک الله حرا (9)؛ بنده غير مباش؛ براستي که خداوند، تو را آزاد آفريده است.» و نيز اصول متعدد ديگر که در همه، نفي ظلم، خيانت، سوء استفاده از مقام، جاه طلبي، رياست خواهي، افراط و تفريط تناقض هاي اجتماعي و مفاسد ديگر منظور است.

تناقض در دنياي به اصطلاح متمدن
 

در دنياي امروز که بيشتر، رژيم هاي لائيک بر آن حاکم اند و قدرت مادي و سلاح هاي کشتار جمعي را در دست دارند، تناقض هايي ديده مي شود که براي هيچ انسان با وجداني قابل قبول نيست. اين تناقض ها هم در جوامع آنها و هم در مراکز تصميم گيري، مثل شوراي امنيت وجود دارد و تمدن کنوني را زير سؤال برده است. تناقضاتي که بين جامعه هاي مرفه و جامعه هاي محروم ديده مي شود، از اين تناقض هاست. در حالي که ميليونها نفر از کودک و سالمند و زن ومرد در آفريقا و اماکن ديگر، محروم و گرسنه به سر مي برند، در جامعه هاي زورگو که ثروت دنيا را چپاول کرده اند، مخارج يک مجلس خوش گذراني و عشرت و شهوت راني، به مبلغي مي رسد که اگر همان را به انسان هاي فقير بدهند، خرج ساليانه هزاران نفر از آنها را تأمين مي کند.

به سوي مدينه فاضله
 

جامعه مهدوي يعني نفي تمامي اين ضعف ها و فسادها؛ يعني جامعه واحد جهاني و مدينه فاضله حقيقي که همه ارکان و اعضا و نهادهايش همان گونه که آن را رسول اعظم (ص) طرح کردند - مانند اعضاي بدن انسان واحد، انجام وظيفه مي کنند.
 
مسير همه جوامع به سوي اين جامعه است و رسيدن بشر به اين جامعه، سنت و قاعده تخلف ناپذير الهي است. هر کس که بخواهد مانع تحقق جامعه مهدوي شود، معارضه و ممانعت وي درهم کوبيده مي شود.

راه سعادت
 

تذکر اين نکته مناسب است که تا دنيا به آن جامعه بزرگ مهدوي نرسيده، اگر جامعه هاي کوچک بخواهند در سعادت، آسايش، قدرت، قوت، عزت و عدالت، زندگي کنند، بايد همان اصول و مباني جامعه مهدوي را اصل و مبناي حيات اجتماعي، سياسي و اقتصادي خود قرار دهند و آن را معيار بدانند و صلاح يا فساد خود را با آن بسنجند.

نمونه اي از جامعه مهدوي
 

اکنون با اين ميزان از جوامع کوچک شهري و روستايي، مي توان جامعه اي را که مهدوي است شناسايي کرد؛ در هر شهر و روستايي که حق رعايت مي شود، مردمانش از حق حمايت، و به حق عمل مي کنند، اتحاد و برادري در آنجا به چشم مي خورد، تعليم و تربيت صحيح و تقدير از اخيار و دانشمندان در آنجا رايج است، خيانت در امانت نمي کنند و خلاصه، حيات ديني و انساني وجود دارد، آن جامعه اگر چه يک روستا باشد - جامعه مهدوي است.
من از خداوند منّان مي خواهم که فرج آن امام عزيز و مصلح جهاني را نزديک نمايد و همه ما را از ياوران و سربازان حقيقي ايشان قرار دهد و اسلام و مسلمانان را نصرت و قوت شوکت عنايت فرمايد.(10)

پي‌نوشت‌ها:
 

1.سوره حجرات / 13.
2. سوره قصص / 83.
3. سوره نحل / 36.
4. سوره نساء /135.
5. سوره مائده/ 8.
6. سوره بقره. / 83.
7. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 45.
8. سوره فصلت / 34.
9. نهج البلاغه عبده، ج 3، ص 51.
10. پيام معظم له به افتتاحيه همايش دانشجويي جامعه مهدوي مهرماه 82، تبريز.
 

منبع: نشريه امان، شماره 36.