لُکنت زبان کودکان


 





 
در سن دو تا پنج سالگي نارواني در تکلم امري طبيعي و قابل انتظار است، زيرا کودک در حال رشد و فراگيري مهارتهاي گفتاري و زباني است. کودکان پيش از توانايي بيان کلمه آنرا درک مي کنند، پس طبيعي است که هنگام يادگيري دچار خطاهايي از جمله تکرار و مکث شوند. تعداد اين مکثها و تکرارها زماني زياد مي شوند که با اضطراب و تنش همراه باشند. کودکان لکنت زبان مشکل اساسي دارند که اگر برطرف شوند بسياري از مشکلات قابل حل مي باشد، و اين مشکل چيزي نيست جز اعتماد بنفس، پدر و مادران لکنت زباني وقتي از اين امر آگاه مي شوند، مي بينند که چه نيرويي را در اختيار دارند (اعتماد بنفس) و همچون دارويي مي توانند اين نيروي عظيم را وارد بر کودکان خود کرده و تحولي بزرگ را در جسم و روح آنها بوجود آورند. با تزريق اين انرژي شاهد دگرگوني در شخصيت و روحيه و وضعيت رواني و گفتاري فرزندشان خواهند شد.

اعتماد بنفس: کليد شخصيت انسانهاست.
 

اعتماد بنفس احساس آرامش دو جانبه است که به قبول و پذيرش کلام و تعهد و رفتار يکديگر همراه مي شود. سن آموختن اعتماد بنفس از تولد تا يکسالگي است. کساني که اعتماد را در سن خود نياموخته اند در تمام دوران زندگي داراي مشکل خواهند شد.
امروزه کودکاني که از اعتماد بنفس پايين برخوردار هستند داراي مشخصه هاي زير مي باشند:
آرزو دارد کسي ديگر باشد اما آغاز تغيير و تحول را ندارد.
بندرت مي خندد و هميشه چهره اي غمناک و آشوب زده دارد.
کمتر سؤال مي کند و از پاسخ دادن طفره ميرود.
احساس بي ارزش بودن دارد.
در انجام وظايف جديد گريه مي کند، زيرا توان و نيروي آن فرسوده شده.
به ويرانگري و خرابکاري تمايل پيدا مي کند تا تخليه رواني شود.
ظاهري نامرتب دارد.
هميشه مطيع مي باشد، بدون توجه به نوع خواسته ها، همسالانش از او در بازيهاي گروهي صرف نظر مي کنند زيرا از انجام آن بر نمي آيد.
- دمدمي مزاج است.
- نمي داند چه مي خواهد.
- چه بايد انجام دهد - چگونه مي بايد باشد.

چرا لکنت زبان رشد مي کند؟
 

توجه زياد به کودک و حساسيت بيش از حد خانواده نسبت به نارواني هاي وي سبب انتقال اين نگراني و حساسيت به کودک مي شود که سعي مي کند با فشار آوردن بخود بهتر سخن بگويد که اين امر موجب تنش و افزايش آن شده، افراد خانواده راهکارهايي مثل نفس کشيدن و تشويق به آرامش و آرام صحبت کردن و حس اعتماد بنفس را در وي بايد ايجاد کنند. کودکي که بتازگي صحبت کردن را آغاز کرده براي ساختن جملات، بدنبال کلمه يا فرم دستوري صحيح مي گردد و اگر خانواده بدون کمک و ياري
و سرزنش کردن او بدليل ناصحيح صحبت کردنش، اصرار به سريعتر سخن گفتن او نمايند بناچار کودک تحت فشار روحي و جسمي قرار گرفته و از صحبت کردن سالم و بدون نقص فاصله مي گيرد و بر شدت ناروانيش افزوده مي شود.
اين کودکان در گفتار و صحبت هميشه دچار ترس و دلهره هستند و ترجيح مي دهند که در هيچ زمان و موقعيتي لب به حرف زدن باز نکنند. از رفتن به ميهماني و جمع هراس دارند زيرا احساس مي کنند مورد تمسخر همسالان يا ديگران واقع مي شوند.
در محيط آموزشي وظيفه معلمين کمک به آنهاست، هر چند که ممکن است با برخوردهاي ناصحيح همکلاسي ها و ديگر دانش آموزان مواجه شوند که در اين مورد توجه معلم و ديگر کادر آموزشي بايد نسبت به آنان بيشتر گردد.
 
محيط متشنج خانه وضع را بيشتر وخيم کرده و آرامش را از او سلب مي کند. بحث و جدل و کشمکش پدر و مادر - تفاوت بين فرزندان قائل شدن - مرگ يکي از اعضاي خانواده (مثل پدر و مادر و برادر و خواهر) که براي او عزيز بوده و وابستگي عاطفي شديدي بين آنان وجود داشته
- فقر اقتصادي خانواده جهت بهبود و کمک به او براي انتخاب يک مشاور گفتار درماني که ضروري و لازم بنظر مي رسيد.
عوامل فرهنگي مانند بي سوادي يا کم سوادي والدين و عدم شناخت با مشکل لکنت زباني و پايبندي به سلسله خرافات و رسوم کهنه چون جادوگري و چشم کردن بچه و او را به محل و مکانهايي فرستاده طبق نظرات ريش سفيدان براي بهبودي او و برگ يا شاخه يا قفلي و چيزهايي از اين قبيل برگردن کودک آويختن تا هر چه زودتر به زبان آيد يا صحيح بتواند صحبت کند.
اينگونه کودکان بهبود که نمي يابند، اثرات لکنت زباني بر آنها بيشتر شدت گرفته:
1- تکرار زياد بخشي از يک کلمه
2- کشيدن صداها
3- دوري از صحبت کردن در موقعيت هاي مختلف
4- وجود تنش در عضلات صورت و گردن
5- تغيير در صدا
6- نارحت بنظر رسيدن
7- تغيير ناگهاني در بلندي و زير و بمي صدا
اغلب کودکان لکنت زبان داراي اين مشخصه ها هستند.

کاهش دادن لکنت زبان
 

- اولين و مهمترين قدم پذيرش مشکل کودک است. اگر کودک به اين مشکل آگاه نيست، والدين با اصرار و حساسيت بيش از حد نبايد او را از اين امر مطلع سازند. بعضي از پدران و مادران و شايد مشاورين گفتار درماني با بزرگ جلوه دادن مشکل و اينکه جاي هيچگونه ناراحتي نيست و بايد به کودک فهماند که داراي چنين نقيصه اي است. رساندن اين جز براي آگاهي کودک هيچ کمکي را به او نکرده بلکه اين مشکل را يک ضعف - يک بيماري - يک کمبود - يک نقص در خود مي بيند که کنار آمدن همانند بزرگسالان داراي بينش تجزيه و تحليل وسيع نمي باشد که بتواند خود را با مشکل موجود سازگار سازد، هر چند که کودکان تيزبين هستند و براحتي مي توانند وقايع خوب و بد را در ذهن خود ضبط نمايند اما از نظر قدرت جسماني و روحي ضعيف مي باشند.
- بايد محيطي که براي کودک آزار دهنده است تغيير دهيم. محيط موجود رنج و ملال او را افزايش داده و موجبات تزلزل روحيات و واکنش هاي رفتاري شده، بطوريکه با ترس و اضطراب زندگي را مي گذرانند. همين امر اختلالات گفتاري را در او شدت مي دهد. اين محيط ممکن است اتاق باشد - خانه ايي قديمي که مادر بزرگش يا پدر بزرگش که دوستشان داشته و حال ديگر وجود ندارد و يا از مدرسه ايي که مي رود و يا مسير رفت و آمد مدرسه به خانه باشد.
- تغيير رفتار والدين هم نقش مهم و بسزايي را در نگرش رواني کودک گذاشته.
پدر و مادر بجاي اينکه مرتب به او تذکر بدهند که آهسته و خوب حرف بزن، خود بايد شمرده و آهنگين صحبت کنند تا کودک از راه تقليد و سرمشق بياموزد که چنين بايد سخن گفت.
- از کودکمان نخواهيم کلمات و جملات طولاني بکار ببرند، زيرا اين عمل براي آنان دشوار است. بايد به آنها ياد دهيم بين کلمات و جملات مکث کوتاهي داشته باشند و مجدداً شروع به ادامه صحبت کنند.
- به او احترام گذاريد و دقيق به سخنانش گوش فرا دهيد. در موقع حرف زدن، صحبت او را قطع نکنيد و اين اجازه را به کودک بدهيد تا آنچه در دل و در فکر دارد بر زبان بياورد و والدين بعنوان يک شنونده باشند نه يک امر کننده و حاکم بر او.
- اثر بخشي کلامي با تمام کردن جمله اش، روحيه و اعتمادش را افزون مي بخشد و مسرور از اينکه اين فرصت به او داده شده.
- کودک را نبايد در تنگناي پرسش و پاسخ قرار داد، زيرا او نمي تواند با کيفيت به همه پرسش ها پاسخ دهد و پاسخگوئيش بصورت کامل و شفاف نيست. او تحت فشار قرار مي گيرد تا آنچه ديگران از او مي خواهند انجام دهد و اين امر بر نگراني او افزون گشته و موجبات اختلالات گفتاري شده.
- موضوع صحبت را بر عهده کودک قرار دهيم تا با آرامش خاطر احساس کند که بهترين موضوع را انتخاب کرده و مي تواند درباره اش صحبت کند و ما شنونده خوبي براي او هستيم و با نظاره کردن دقيق چشمي ارتباط با او برقرار سازيم تا قبول کند که صحبت هايش بي ارزش نيست.
- با رشد گفتار و افزايش مهارتهاي زباني و توجه به زمان، از تعداد ناروانيها و تکرار آنها در طول روز کاسته ايم و بمرور شاهد بهبودي در گفتار و کلامش شده ايم.
- اختلالات گفتاري والدين و سابقه لکنت زباني در خانواده موجب افزايش ناروانيها گشته بطوريکه سرعت بهبود لکنت زباني در کودک کاهش داده و از طرفي خود کمک به گوشه گيري و عدم شرکت در بازيهاي گروهي او مي گردد.
در اينجا لازم است در مرحله نخست والدين براي مشکل خود به يک مشاور گفتار درماني مراجعه کنند تا پيشرفت و رشد اين مشکل در خانواده همه گير نشود، زيرا در صورت عدم توجه به آن کودکان سلسله وار به چنين نقيصه اي دچار خواهند شد (انتقال اختلال گفتاري از والدين به کودک).
ترس از محيط مدرسه، ترس از افراد غريبه، ترس از جدايي پدر و مادر، ترس از اختلافات خانوادگي از ديگر عواملي هستند که در بروز و شکل گيري لکنت زبان نقش دارند.
- شناسايي و راهکارهايي براي از بين بردن ترس و اضطراب بايد هميشه مد نظر والدين و مربيان و معلمين باشد چرا که درصد بيشتر لکنت از اين عامل سرچشمه گرفته و موجبات تخريب روحي و جسمي با آثار جبران ناپذيري مي گردد.
- والدين نبايد از داشتن چنين فرزندي احساس شرمساري و گناه و بدبختي نمايند. در زندگي امروز ماشيني که عواطف و ارتباطات عاطفي دستخوش مکانيزه شدن زندگي شده، اختلالات وسيعي را در جنبه هاي مختلف با خود بوجود آورده که اغلب فرزندان خانواده ها دچار اختلال تکلمي گشته اند.
- تشويق کودک به صحبت کردن و آزادي دادن به او براي ابراز سخن گفتن با موضوعات دلخواه و مورد علاقه اش و کمک شاياني در جهت نيروي اعتماد بنفس در او از مهمترين خدمات اين بخش شمرده مي شود.
- تشويق به حضورش در گروه ها و دسته جات و بازيها مي تواند درصد اعتماد بخودش را چند برابر افزايش داده و با ديد و نگرش دگرگون شده پا به عرصه هاي اجتماعي بگذارد و صميمانه و صادقانه با مشکلش کنار آيد و سازگاري پيدا کند. بايد بياد داشته باشيم با بکار بردن روشهاي صحيح براي جلوگيري از رشد لکنت مي توانيم به بهبودي کامل آن اميدوار باشيم.
منبع: نشريه مشرق زمين شماره 46