مسابقه هاي شگفت انگيز


 






 

در بيشتر شهرهاي کشورمان بازي هاي جالب و مهيجي مرسوم است؛ بازي هايي که بيشتر بومي هاي منطقه از زير و بمش باخبرند
 

در بين بومي هاي ساکن در بيشتر شهرهاي کشورمان، بازي هاي محلي و مهيجي مرسوم است؛ مسابقاتي که کمتر شخص غيربومي اي از نحوه بازي و قوانين آن با خبر است. نخل نوردي، رالي تراکتورها و الاغ سواري نمونه اي از اين مسابقه هاي محلي کشورمان هستند که همه ساله با رسيدن تابستان با شور و حال خاصي در بعضي از شهرها برگزار مي شود. در اين مسابقه ها که معمولاً افراد بومي در آن شرکت مي کنند، همه قوانين مسابقه توافقي است؛ به همين دليل براي تعيين نفر برنده مشکل خاصي وجود ندارد. در اين مقاله، چند نمونه از مهيج ترين بازي هاي بومي کشورمان را مرور مي کنيم.

تراکتورهايي که تخته گاز رفتند
 

کشاورزها رقيب مي شوند
 

بعد از رالي سرعت ماشين هاي مسابقه، حالا نوبت به کشاورزاني رسيده که با تراکتورهاي خود پا به پيست مسابقه مي گذارند تا با يکديگر رقابت کنند. شايد مدت زيادي از رالي تراکتورها در کشورمان نگذشته باشد اما در همين مدت کوتاه، خيلي از کشاورزاني که داراي تراکتور هستند، براي شرکت در اين مسابقه لحظه شماري مي کنند؛ «ما براي اجراي اين مسابقه با وزارت جهاد کشاورزي هماهنگ مي شويم تا با اطلاع رساني آنها به ادارات جهاد کشاورزي شهرستان هاي تابعه، کشاورزان از رالي تراکتور باخبر شوند.»
روال مسابقه رالي تراکتور به اين صورت است که در هر شهر اين مسابقه ميان شرکت کنندگان برگزار مي شود و برندگان هر شهرستان به مسابقه استاني راه پيدا مي کنند. اولين بار اين مسابقه مهيج در شهرستان مبارکه از توابع استان اصفهان برگزار شد و شرکت کنندگان بايد در مسافتي پنج کيلومتري، به رقابت با يکديگر مي پرداختند. همين مسابقه ساده آن قدر براي شرکت کنندگان جالب بود که مسؤولان تصميم گرفتند رالي تراکتور را در دو بخش رالي سرعت و رالي در بيابان هاي خاکي برگزار کنند. با وجود اينکه اين مسابقه، تازه در ميان طرفدارانش دارد جا باز مي کند اما در همين چند مسابقه، کشاورزان استقبال خوبي از آن کردند؛ «ما آنها را هر چند نفر که باشند گروه بندي مي کنيم و در نهايت، برنده هاي هر گروه به مرحله نيمه نهايي و بعد نهايي راه پيدا مي کنند.»
کساني که در اين مسابقه شرکت مي کنند، حق اين را ندارند جلوي يکديگر بپيچند يا مزاحم رقيب خود بشوند و اگر هم از مسير خارج بشوند يا به علت اشکال فني از ادامه مسير باز بمانند، خيلي بعيد است که شرکت کننده چنين تراکتوري به ادامه مسابقه باز گردد؛ چرا که جمع کردن تراکتور و راه انداختن دوباره آن وقت زيادي مي گيرد. شرکت کنندگان رالي تراکتور هم مثل مسابقات معمولي رالي مي توانند براي ماشين هاي خود از آرم و تبليغات استفاده کنند و اين طوري تراکتور خود را از ديگر تراکتورها متمايز کنند.
 
آنها بايد حتماً از کلاه و عينک ايمني براي شرکت در رالي استفاده کنند. معمولاً مسير مسابقه پنج کيلومتر است اما اگر مسير کوتاه باشد، رانندگان مسير مسابقه را در چند دور حرکت مي کنند تا پنج کيلومتر خود را طي کرده باشند البته در اين ميان اتفاقات جالبي هم پيش مي آيد. صفايي، يکي از خاطراتش در مسابقه رالي تراکتور را اين طور برايمان تعريف مي کند؛ «در يکي از مسابقه ها پدري پسرش را پشت فرمان تراکتور گذاشته بود و از آنجا که سرعت تراکتورها بيشتر از 30 کيلومتر نيست، پدر مثل مربي هاي فوتبال کنار زمين مي دويد و پسرش را راهنمايي مي کرد که چطور براند. حتي قبل از شروع اين مسابقه، خيلي ها که از روستاهاي دور افتاده مي آيند، يک شب قبل به محل مسابقه مي آيند و تا روز مسابقه، در کنار پيست کمپ مي زنند.» حالا کشاورزان سرگرمي خوبي برايشان به وجود آمده. آنها مي توانند با امکاناتي که دارند، در مسابقه اي مهيج شرکت کنند و جايزه هم ببرند و روزي به يادماندني را در ذهنشان به ثبت برسانند.

مسابقه 800 متر با الاغ ها
 

با الاغ به پيش
 

تصور نکنيد که فقط مسابقه اسب سواري روي بورس است. اگر چرخي در بعضي از روستاهاي کشورمان بزنيد، با مسابقه جالبي تحت عنوان الاغ سواري آشنا مي شويد. مسابقه اي که شرکت کنندگان آن بيشتر روستايياني هستند که الاغ خود را اين بار نه براي حمل بار، بلکه براي رقابت به پيست مسابقه آورده اند. علي صفايي، دبير هيات روستايي- عشايري استان اصفهان است. او يک بار اين مسابقه را در يکي از روستاهاي اصفهان برگزار کرد و بر خلاف انتظارش، با استقبال زيادي روبه رو شد؛ «در مسابقه سوارکاري با الاغ، برنده شرکت کننده اي است که زودتر از بقيه بتواند از خط پايان عبور کند. ما براي روستايياني که در اين مسابقه شرکت مي کنند، خيلي سخت نمي گيريم و مسابقه براي همه آزاد است.» مثلاً در مسابقه اي که آنها برگزار کردند، کوچک ترين شرکت کننده شان پسري شش ساله و بزرگ ترين و پرسن و سال ترينشان پيرمردي 65 ساله يود که به خاطر جوان ترين و پيرترين شرکت کننده بودنشان، از مسؤولان مسابقه جايزه هم گرفتند؛ « شرکت کنندگان و دوستانشان، در پيستي که مسافت آن به 800 متر مي رسيد، با الاغ هايشان تاختند تا زودتر از رقباي خود از خط پايان عبور کنند.» البته اين تنها امتياز برنده شدن نبود؛ چرا که مسؤولان به شرکت کنندگاني که الاغ زيباتري داشتند هم جايزه مي دادند؛ « خيلي برايم جالب بود. مثلا يکي از شرکت کنندگان الاغ خود را با رنگ هاي مختلف رنگ آميزي کرده بود و نامش را گذاشته بود تندر 90. همين موضوع باعث شد او در اين مسابقه جايزه بگيرد.» البته در اين بين بعضي ها هم به گردن الاغشان وسايل تزييني آويزان کرده بودند تا زيباتر به نظر بيايد. به گفته آقاي کارشناس، اين مسابقه يکي از مسابقه هاي جالبي بود که در آرامش و صميمت روستاييان برگزار شد و در آن از بحث و جدل بر سر قهرماني هم خبري نبود.

مسابقه محلي مانند چوگان
 

چوک و مادر چوک
 

يکي ديگر از بازي هاي پر طرفدار مناطق جنوبي، چوکا نام دارد. برخوردارزاده که اين روزها در حال طراحي قوانين جديدي براي اين بازي است، در اين باره مي گويد: «اين يکي از بازي هاي خيلي مهيج است که بين دو گروه هفت نفره برگزار مي شود. اين بازي تا حدودي شبيه بازي چوگان است و بازي بر سر يک توپ است.» اين بازي معمولاً در 35 دقيقه اجرا مي شود؛ يعني 30 دقيقه بازي و پنج دقيقه استراحت. اين روزها بازيکنان از توپ بيسبال براي اين بازي استفاده مي کنند اما در گذشته به گفته برخوردارزاده از قوطي رب گوجه فرنگي براي اين بازي استفاده مي شد. البته عده اي هم بودند که توپ من در آوردي از خودشان درست مي کردند؛ مثلاً دور يک سنگ، پارچه، پشم يا طناب مي پيچيدند تا گرد شود و آنها بتوانند به جاي توپ از آن استفاده کنند. شرکت کنندگان در ابتدا گودالي به اندازه مچ دستشان درست مي کنند به حدي که توپ داخل آن شود. بعد يک گروه صاحب توپ مي شوند و گروه ديگر بايد مراقب باشند تا تيم رقيب توپ را وارد گودال نکنند. حالا تصور کنيد در اين ميان، يک گروه در حالي که چوب هايي به دست دارند سعي مي کنند توپ را وارد گودال کنند و گروه ديگر با چوب هايشان اجازه اين کار را به تيم حريف نمي دهند، « سماجتي که بين دو تيم رقيب ايجاد مي شود، واقعاً ديدني است. البته گاهي هم بازي بين يک نفر و يک تيم انجام مي شود. يعني همان شرکت کننده به تنهايي بايد مانع از وارد شدن توپ به گودال، توسط تيم رقيب بشود. در اين ميان اگر چوب دستي اش به يکي از بازيکنان برخورد کند جايشان عوض مي شود و شخصي که چوب به او خورده، مي شود مادر چوک.»
چوک در اصطلاح به زبان محلي به نام بچه است. مادر چوک در واقع مادر بچه يا همان توپ است.

نفرها از نفرها بالا مي روند
 

صعود از نخل
 

هر جا که چند نفر نخل پيدا شود، سرو کله طرفداران اين بازي محلي هم پيدا مي شود. بازي اي که خرج زيادي ندارد و شرکت کنندگانش جواناني هستند که بايد زور بازوي خود را به نمايش بگذارند. اسحاق برخوردارزاده، مسؤول بازي هاي بومي و محلي استان هرمزگان، مدتي است که اين بازي را در ميان بچه هاي هرمزگان و بندرعباس برگزار مي کند. بازي اي که روي نخل هاي مرتفع اين منطقه هاي گرمسير انجام مي شود؛ «نخل بازي دو نوع داريم. يکي نخل نوردي با پروند است؛ طنابي که از خود کنف هاي درخت نخل ساخته مي شود. اين طناب به طول يک متر و نيم است که مثل بندهاي ضخيم کشتي است. محلي ها به اين طناب ضخيم مي گويند سيس. آنها اين طناب را دور نخل گره مي زنند طوري که بتوانند از درخت بالا بروند. به اين حرکت مي گويند، حرکت پروندي. اين مسابقه بيشتر بين جوانان برگزار مي شود.»
در اين بازي هر شرکت کننده اي که بتواند زودتر از درخت بالا برود، برنده مسابقه است؛ « نخل هايي که معمولاً شرکت کنندگان بايد از آن بالا بروند، نخل هايي به ارتفاع 15 متر است. محلي ها به اين درخت نخل مغ مي گويند؛ اما به درخت هاي بلند که طول آنها به 15 تا 20 متر برسد، آلومهتري مي گويند.»
البته به محلي هم که اين بازي در آن اجرا مي شود، بند مغ مي گويند. يعني باغچه اي که درخت هاي نخل در آن قرار دارد. اين بازي بين پنج تا هفت شرکت کننده اجرا مي شود. البته بازي ديگري هم در همين مناطق گرمسير ميان جوانان رايج است که با درخت نخل انجام مي شود. حکايت از اين قرار است که بين چند شرکت کننده چوب هايي در حدود يک متر و نيم پخش مي شود و در اين ميان هر کس بتواند زمان بيشتري اين چوب را روي انگشتان خود قرار بدهد و تعادلش به هم نخورد، به عنوان داور انتخاب مي شود. بعد همان شخص داور بايد اين چوب را با همه قدرت خود به محل دورتري پرتاب کند و کسي دنبال چوب مي رود که زمان کمتري توانسته بود چوب را روي انگشتانش حفظ کند؛ «در اين فاصله مابقي شرکت کنندگان تا زمان آمدن آن کسي که به دنبال چوب رفته، بايد فرار کنند بالاي نخل ها. زماني که آن شرکت کننده چوب به دست از راه برسد، سراغ کسي مي رود که کمتر توانسته خودش را بالاي درخت نخل بکشد و با چوب بالاي درخت مي رود تا بتواند چوب را بزند به پاي يکي از شرکت کنندگان که در اصطلاح مي گويد او را سوزاندم.» حالا ممکن است در همين حين يک نفر براي اينکه دست فرد چوب به دست به شرکت کننده اي نرسد از درخت پايين بيايد و او را فريب بدهد و ترغيبش کند که دنبال او برود و دوستش را با اين روش از مهلکه نجات بدهد. به همين خاطر فرد چوب به دست بايد حواسش به اين راه هاي ميان بر باشد تا بازي را به نفع خود تمام کند.
منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 102