جورچيني از آرواره و اسکلت
جورچيني از آرواره و اسکلت
جورچيني از آرواره و اسکلت
نويسنده: فاطمه شيري
در موزه تاريخ طبيعي و تکنولوژي شيراز افرادي هستند که شغل عجيبي دارند؛ آنها اسکلت حيوانات را بعد از تميز کردن کنار هم مي چينند
به هر طرفي که سر بچرخانيد، با اسکلت يک جانور روبه رو خواهيد شد. گوشه اي و در محفظه اي شيشه اي، اسکلت يک قوچ کوهي قرار گرفته، در طرف ديگر اسکلت قورباغه اي را با ظرافت خاصي به يکديگر متصل کرده اند. در اين موزه، گروه خاصي هستند که اگر اسکلت يا لاشه جانوري به دستشان برسد، آنها را با گذراندن مراحل خاصي وارد موزه مي کنند. در حقيقت متصل کردن اسکلت حيوانات به يکديگر کار سختي است که از عهده هر کسي بر نمي آيد و معمولاً مسؤولان موزه با تجربه اي که در طول اين سال ها به دست آورده اند و يا دانشجوياني که در اين زمينه سر رشته دارند، عهده دار اين کار مي شوند.
از اتاق تا موزه
بعد از اينکه شريفي ايده خود را با دانشگاه در ميان گذاشت، اول يک اتاق را در اختيار او قرار دادند تا بخشي از حيواناتي را که مي خواهد، در آنجا به صورت خشک شده نگهداري کند و بعد همين اتاق کوچک تبديل شد به ساختماني در دانشکده علوم دانشگاه شيراز، «البته به قدري اين حيوانات خشک شده خواهان پيدا کرده بود و بازديد کنندگان زيادي براي ديدن آنها به اين ساختمان سر مي زدند که توسط دولت وقت در آن زمان قطعه زميني در اختيار شريفي قرار گرفت تا او موزه اش را درست کند.» به گفته آقاي مدير، قرار بود موزه در پنج سالن ساخته شود اما در حال حاضر سه سالن آن ساخته شده و شما مي توانيد در يکي از سالن هاي آن شاهد حيواناتي باشيد که ديگر حرکت نمي کنند، «يکسري از اين حيوانات را ما تاکسيدرمي کرده ايم، يک تعداد را به شکل اسکلت و بخشي را هم در محلول خوابانده ايم.» مثلا در محلول ها نرم تنان، جنين انسان و حيواناتي که قابل تاکسيدرمي کردن نيستند، نگهداري مي شوند و مابقي که جسمشان سالم مانده، اجزاي داخلشان خارج مي شود و تاکسيدرمي و خشک مي شوند.
مرگ حيوانات با داروي بيهوشي
در اين بخش، پستانداران، پرندگان، خزندگان و دوزيستان زيادي جا خوش کرده اند. البته به گفته مسؤولان قسمت آناتوميکار، سر هم کردن استخوان هاي اين جانوران کار هر کسي نيست؛ براي همين کمتر کسي سراغ اين کار سخت مي رود؛ « اين جانوران به صورت اتفاقي در اختيار ما قرار مي گيرند.
بخشي از آنها اهدايي هستند، بخشي را از شکارچي هاي مختلف گرفته اند و تعدادي هم از باغ وحش به اينجا منتقل شده اند.» بيشتر، لاشه حيواناتي که به بخش آناتومي مي رسند ديگر قابل تاکسيدرمي کردن نيستند؛ «حيوانات نيمه جان هم به اينجا انتقال داده مي شود که ديگر اميدي به بهبود آنها نيست و ما ناچار با داروي بيهوشي آنها را مي کشيم تا درد کمتري بکشند.»مثل پرندگاني که تير خورده اند يا بالشان به شدت آسيب ديده و قابل درمان نيست. بعد از اين مرحله نوبت به درآوردن اسکلت جانوران مي رسد؛ قسمتي که اصلا کار جالبي نيست و مسؤولان موزه به سختي اين مرحله را پشت سر مي گذارند.
جوشاندن حيوانات در ديگ
نهنگي متعلق به 27 سال پيش
نهنگي که در بخش آناتومي نگهداري مي شود، از استان هرمزگان آمده. 27 سال پيش، اهالي منطقه هرمزگان در کنار ساحل با بوي متعفني مواجه مي شوند که با دنبال کردن منبع بو، به لاشه يک نهنگ مي رسند. مسؤولان موزه آناتومي با خبردار شدن از اين موضوع هماهنگي هاي لازم براي انتقال نهنگ به موزه را انجام مي دهند. نهنگ قابل برگشت به زندگي نبوده و امکان تاکسيدرمي هم براي آن وجود نداشت.
تنها راه حل، درآوردن اسکلت و به نمايش گذاشتن آن در موزه بود؛ « در آن زمان مسؤولان موزه همه مراحل براي آماده سازي اسکلت را انجام دادند اما آنها تنها در يک مرحله باقي ماندند، آن هم سر هم بندي اسکلت حيوان که کار بي نهايت حساس و سختي بود؛ به همين خاطر اسکلت نهنگ سال ها به همان شکل روي زمين بخش آناتومي باقي ماند.»
بعد از سال ها، يکي از کارمندان موزه که در اين زمينه تخصص داشت، تصميم گرفت اسکلت حيوان را به هم متصل کند؛ «حميد اسدي کسي بود که بر اساس فريم خاصي، اسکلت حيوان را با دقت خاصي سوار کرد.» اما اين، تنها مشکل اسکلت نهنگ نبود چرا که عليرضا انتشاري و دوستانش بعد از مدتي متوجه شدند که موزه بوي بدي گرفته و اسکلت نهنگ در حال تخريب و فاسد شدن است، «مدت ها به همين صورت گذشت در حالي که به خاطر بوي بد محوطه آناتومي، امکان بازديد هم وجود نداشت تا اينکه در سال 74 من طرحي را پيشنهاد دادم که طي اين طرح قرار شد با محلول سود بخار، قطعه هاي اسکلت نهنگ تميز شود. همه اين بوي بد ناشي از درآمدن نوعي چربي از داخل استخوان نهنگ به بيرون بود و من مي خواستم با ترکيب محلولي از پلي استر و پودر استخوان و يکسري رنگينه هاي خاص کل سطح اسکلت را تميز کرده و بپوشانم.» بعد از بيان اين طرح همين اتفاق هم افتاد و همين موضوع هم باعث شد که طول اسکلت پنج متر اضافه تر شود. يعني اسکلت نهنگ، به طول واقعي اش برسد. «بعد از ترميم اسکلت نهنگ طول آن از 5/ 11 متر به 5 /16 متر رسيد و مشکل موزه به خاطر بوي بد و نبود بازديد کننده حل شد.»
غضروف کوسه در محلول
يکي ديگر از حيوانات اين موزه کوسه است اما شما نمي توانيد اسکلت اين جانور را ببينيد. چرا که تمام اسکلت بندي او از غضروف است، به خاطر همين امکان اين وجود ندارد که اسکلت بندي اش را در فضاي باز موزه نگهداري کنند؛ «ما اسکلت حيوان را در محلول فرمالين قرار داده ايم تا از بين نرود و تا مدت ها باقي بماند. خيلي جالب است بدانيد جدا کردن غضروف اين حيوان از گوشت و ماهيچه هايش يکي از کارهاي سختي بود که دو ماه زمان برد.»
اما يکي از دانشجوياني که تازه به اين موزه منتقل شده بود، با حوصله و دقت، قسمت هاي مختلف بدن او را از غضروف ها جدا کرد و حالا اگر سري به اين موزه بزنيد، مي توانيد اسکلت نرم کوسه را در محلول تماشا کنيد. به گفته انتشاري، در ميان همه اسکلت هاي اين موزه، مار پيتون بيشترين استخوان را دارد و سر هم بندي و متصل کردن قسمت هاي بدن آن کار مشکل و طاقت فرسايي بود که مسؤولان آناتومي از پس آن هم بر آمدند.
منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 102
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}