نامهرباني با يار مهربان
نامهرباني با يار مهربان
نمايشگاهي كه هست
زمستان پارسال، منصور واعظي دبير كل نهاد كتابخانه هاي عمومي كشور، سرانه مطالعه هر ايراني در سال 88 را 76 دقيقه در روز عنوان كرده بود؛ با اين توضيح كه اين آمار مربوط به حوزه هاي مطالعاتي كتاب، متون درسي، روزنامه و نشريات و قرآن و ادعيه است. اعلام اين عدد از همان اول، جار و جنجال زيادي به پا كرد. اگر از اين آمار، رقم سرانه خواندن متون مذهبي، كتاب هاي درسي و روزانه را كم مي كرديم، به رقم سرانه 27 دقيقه مطالعه هر ايراني در روز مي رسيديم كه منتقدان اين آمار، مي گفتند رقمي غير واقعي است. آمار همين جناب واعظي از سرانه مطالعه در سال87، يعني دوره قبلي 18 دقيقه بود كه حتي همان هم مورد نقد بود.
منتقدها، در جواب اين آمار به كاهش تيراژ كتاب هاي غير درسي در سال اخير اشاره مي كنند كه از متوسط 3000 نسخه در هر نوبت چاپ، به 1500 نسخه در چاپ رسيده و مي پرسند اگر سرانه مطالعه بالا رفته، پس چرا تيراژ كتاب ها افت كرده است؟ طبيعي است كه وقتي ميزان مطالعه يا حداقل تعداد كتابخوان ها كمتر شده باشد، تعداد كساني كه ذوق نمايشگاه كتاب رفتن و كتاب خريدن را دارند هم كمتر شده باشد.
2-عنكبوتي به اسم اينترنت
جمعيت كتابخوان ها كم شده است اما همان تعداد کم هم راه هاي جديدي براي سرگرم شدن و حتي خواندن پيدا كرده اند. حالا شبكه اينترنت، خودش به كتابخانه اي بزرگ تبديل شده كه علاوه بر همه آن چيزهايي كه قبلاً در هيچ كتابي نمي شد پيدايشان كرد، حتي بسياري از كتاب ها را هم مي شود به شكل e-book در آن سراغ گرفت. پس ديگر تنها روش پيش روي كتاب بازها، سرزدن به نمايشگاه كتاب نيست. شايد با چند دقيقه جست و جو در شبكه هم بشود كتاب مورد نظر را پيدا كرد. نه؟
3-توزيع، توزيع كه مي گن
4-كتاب صفحه اي چند تومان؟
كتاب اول، يك اثر تاريخي است: 168 صفحه، 3500 تومان. دومي يك مجموعه شعر:102 صفحه، 2600 تومان. سومي يك داستان بلند است:95 صفحه، 2200 تومان. يك رمان تجديد چاپي هم هست كه جلد گالينگور(يعني از آن جلدهايي سفت و سخت) دارد:225صفحه، 5600 تومان. اينها، چهار نمونه از جديد ترين كتاب هايي است كه ناشرهاي مختلف براي معرفي به دفتر مجله فرستاده اند. يك حساب سرانگشتي ساده نشان مي دهد كه حداقل قيمت كتاب، با قطع معمولي، مي شود هر صفحه 20 تومان. با اين حساب، اگر كسي بخواهد فقط براي هر كدام، مي شود چيزي، حدود 20 هزار تومان. درست است كه اين رقم در مقايسه با قيمت يك ناهار معمولي دوستانه در يك فست فود مركز شهري، همچنان رقم معقولي به نظر مي رسد اما بالاخره اين هم حقيقتي است كه قشر كتابخوان جامعه؛ دانشجوها و جوان هايي هستند كه خيلي راحت با اين قيمت ها نمي شود تشويقشان كرد به خريد كتاب.
حتي اگر كسي از كره مريخ هم آمده باشد و وضع جامعه ايران را نداند، كافي است كه به سايت«خانه كتاب»(ketab.ir) كه مرجع رسمي نشر در كشور ماست سري بزند. توي بخش جداول، آماري كه اين سايت از وضعيت نشر كتاب سال 73 تا آذر سال سال 89 دارد، در 10 حوزه مختلف كتاب، كتاب هاي زبان و همچنين علوم طبيعي و رياضيات، بالاترين تيراژ را داريد؛ مثلاً در همين نه ماه اول 89 كه متوسط تيراژ كتاب در آن 2997 نسخه در هر چاپ بوده( آنكه بالا گفتيم متوسط كتاب هاي واقعاً غير درسي بود)، متوسط تيراژ كتاب هاي گروه علوم طبيعي و رياضيات- كه بيشترين سهم از بازار كتاب هاي درسي را دارند- 3141 نسخه در هر چاپ است و متوسط تيراژ كتاب هاي زبان،3827 نسخه در هر چاپ(در واقع تيراژ بالاي همين كتاب هاست كه متوسط تيراژ كل را هم بالا برده است). معناي ساده آمارهاي بالا، اين نكته است كه بيشترين فروش كتاب در بازار كتاب ما، براي كتاب هاي كمك آموزشي و آموزش زبان است.
با اين حساب، كساني مثل ما كه ديگر دوره كنكور و پشت كنكوري بودن را گذرانده اند بخش عمده اي از انگيزه هايشان را براي رفتن به نمايشگاه كتاب از دست مي دهند.
6-نمايشگاه ها جدا از هم مي ميرند
تا پنج سال پيش، نمايشگاه كتاب همراه و همزمان بود با نمايشگاه مطبوعات، نمايشگاه نرم افزارهاي چند رسانه اي و نمايشگاه كتاب هاي خارجي(الان نمايشگاه كتب خارجي، به صورت دو پاره برگزار مي شود؛ بخشي همراه با نمايشگاه كتاب در مصلي و بخشي جدا از آن). اين همراهي چهار نمايشگاه با هم، در واقع اين پيام را داشت كه هر چيز خواندني را مي شود يك جا پيدا كرد و از طرف ديگر، اگر به نمايشگاه نيايي، تمام خواندني ها را به يك باره از دست مي دهي. ولي وقتي اين نمايشگاه ها از هم جدا شدند، اين اميدواري براي بازديد كننده هاي تنبل باقي ماند كه اين يكي نشد، نمايشگاه بعدي!
7-نوستالژي اوين- دركه
... و بالاخره، آخرين نكته در ماجراي نمايشگاه نرفتن ما، همان نكته اي است كه در دو صفحه بعدي به طور مفصل درباره اش نوشته شده است.«مكان دائمي نمايشگاه هاي بين المللي» اين ويژگي را داشت كه براي برگزاري نمايشگاه طراحي شده بود، در حالي كه مصلي براي برگزاري مراسم هاي مذهبي تدارك ديده شده است. به علاوه 19 سال برگزاري نمايشگاه در اين فضا خاكي كنار اتوبان چمران كه در عالم بچگي به آن فضاي خاكي پوشيده از کاج، مي گفتيم«جنگل» تا دستفروش هاي داخل آن مجموعه را شامل مي شد. در آن فضا، خيلي ها براي تجديد خاطره و عكس گرفتن هم كه مي شد، به نمايشگاه مي رفتند.
راسته كتابفروشي انقلاب |
نماشگاه كتاب |
بعضي از ناشرها كه نمايشگاه نمي روند، اينجا فروشگاه دارند |
اكثر ناشرها را يك جا مي شود پيدا كرد |
با وضعيت جديد توزيع اينجا هم هر چيزي را مي شود پيدا كرد |
همه كتاب هايي را كه مي خواهيم مي توانيم پيدا كنيم |
بيشتر كتاب فروشي ها درايام نمايشگاه تخفيف مي دهند |
قيمت همه كتاب ها بين 10 تا 30 درصد تخفيف دارد |
فروشنده ها كارشان اين است و مي توانند كمك بكنند |
فروشنده ها فقط براي نمايشگاه آمده اند و كتاب شناس نيستند |
مگر اتفاقي يك نويسنده/ مترجم را ببينيم |
امكان ديدار با نويسندگان و مترجم هاي محبوبمان هست |
سرفرصت و عاقلانه كتاب را انتخاب مي كنيم |
ذوق خريد كتاب، آدم را تشويق به خريد بيشتر مي كند |
مركز شهر است و راحت مي شود به آنجا رفت |
دو ايستگاه مترو، دسترسي به آن را آسان كرده است |
كتاب هاي جديد، پشت ويترين كتاب فروشي ها مشخص شده اند |
همه كتاب هاي قديمي و جديد درهم است |
منبع: نشريه همشهري جوان، شماره 307..
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}