ظهور گفتمان عاشورايي


 

نويسنده: حسين شهرستاني




 

جامعه شناسي عاشورا در رابطه آن با بحث امامت و ولايت
 

يکي از عناصر مقوّم هويت شيعي، نهضت عاشوراست. اگر بخواهيم نهضت عاشورا را بشناسيم، بايد امامت و شيعه را بشناسيم؛ و اگر بخواهيم شيعه را بشناسيم، بايد نهضت عاشورا را بشناسيم، لذا پيوند عميقي با يکديگر دارند و اصل آن برمي گردد به همان نظريه امامت که ويژگي خاص شيعه است و تمام تفاوت و پتانسيل عميق و اجتماعي شيعه برمي گردد به همين نظريه امامت. در خود نهضت عاشورا هم اصلي ترين عنصر، بحث امامت و ولايت است.
از نظر شيعه بعد از پيامبر (ص) معيار هدايت و زعامت امت پايان نيافته و به تعبير هانري کربن بعد از سيکل نبوت که به خاتميت مي رسد، سيکل امامت آغاز مي گردد و اين باعث مي شود هويت ديني هميشه و در همه اعصار يک پرچم محوري جلودار و پيشرو داشته باشد و شيعه هميشه يک معيار و محکي داشته باشد تا هم خودش را، هم جهانش را و هم قدرت هاي زمانش را و هم نظريه هاي اجتماعي، عقيدتي، کلامي و فقهي و نظريات مختلف ديني، علمي و معرفتي مختلف را بسنجد هميشه يک معيار و محوري براي هويت خود داشته و براساس آن معيار قضاوت مي کرده.
نگاه انتقادي شيعيان به حکومت هاي غيرولايي باعث مي شود تفاوت بين شيعه و سني واقع شود که به عنوان مثال از نظر شيعه هر حکومتي، حکومت بحق نيست. معمولاً شيعه نگاه انتقادي به نظام هاي سياسي و قدرت داشته و مشروعيتش را از آن خدا و امام مي دانسته و اين پتانسيل شيعه و امامت باعث مي شده که شيعه هيچوقت دنياگرا و سکولار نشود.

نهضت عاشورا؛ تداوم نظريه امامت
 

بين معارف شيعي بيشترين چيزي که تحقق اجتماعي واقعي و فرهنگي داشته و هويت اجتماعي و عيني و روزمره و ملموس شيعه را رقم زده، نهضت عاشورا بوده اگر نهضت عاشورا نبود، کلام شيعي، تفکر شيعي و مذهب تشيع که يک عنصر مذهبي مفهومي و ايماني و عقيدتي است، شايد نمي توانست به اين قوت تحقق اجتماعي يابد. عامل تحقق اجتماعي تشيع و نظريه امامت و تداوم تاريخي اش نهضت عاشورا است و در واقع مناسک، تذکرات و يادآوري ها و مراسمي که در ماه هاي محرم و صفر برگزار مي شود، هويت شيعي را باز توليد مي کند، دو بحث شد: يکي اينکه ما يک نظريه امامت و نظريه تشيع داريم که تجلي تام و تمام آن نهضت عاشورا است. نهضت عاشورا هم تجلي تام و تمام آن است و هم واسطه تحقق عيني و اجتماعي آن. اگر اين نهضت نبود به اين صورت تحقق پيدا نمي کرد که به اين عمق در جان آدم ها رسوخ نمايد، جامعه سازي کند و آنها را با يکديگر پيوند دهد. اين خيلي مهم است و شيعه مديون اين نهضت است.

عاشورا شيعيان را جمع مي کرده
 

در طول تاريخ همين مراسم عاشورايي بوده که شيعيان را در کنار يکديگر جمع مي کرده، جامعه شيعي را تشکيل مي داده و همچنين اجتماعات شيعي را دور هم جمع مي کرده. در دوره هايي که شيعه حکومت و ملت خاصي نداشته، معمولاً در اقليت و تحت فشار بوده. اين مراسم باعث مي شده که شيعيان در کنار يکديگر جمع شده و قوتشان را حفظ کنند و جريان امامت تداوم اجتماعي يابد و هويت و نظريه امامت در عمق جان و وجودشان و با ايمانشان و کل هستي شيعيان عجين شود.
فراتر از اين به باوري مي رسند که اين مراسم مذهبي و هيات هاي امام حسين (ع) در طول تاريخ فقط منبر و موعظه و وعظ نبوده و با عاطفه و عمق وجود انسان ها سروکار داشته. ما جاهايي داريم که هويت ديني فقط معرفت صرف نيست، ايمان است، عقد قلبي و علقه قلبي است و اين چيزي است که در هيات ها و مراسم عاشورايي باز توليد مي شود. هم نظريه و معرفت منتقل مي شود و هم پيوند قلبي، وجودي، احساسي و باطني برقرار مي شود.

تاثيرات متفاوت نهضت عاشورا
 

در دوره هايي نهضت عاشورا دلالت هايش براي شيعيان فرق داشته و نوع مواجهه آنها با واقعه عاشورا متفاوت بوده. روايت داستان عاشورا و امام حسين (ع) براي شيعيان در دوره هاي مختلف متفاوت بوده
در ابتداي دوران بني اميه و بني عباس روايت شيعه از فاجعه عاشورا، شبيه روايت امروزي ما يعني انقلاب اسلامي بوده، يعني همان روايت انقلاب و ظلم ستيزي و عدالت طلبي اجتماعي و طلب حکومت حق که اصل آن بوده انتقال قدرت از بني اميه به بني مروان محصول نهضت عاشورا است و واکنش هايي که نسبت به جنايات يزيد ايجاد شد و بعد از آن انتقال قدرت از بني اميه به بني عباس که قيام عمومي مردم به بهانه بازستاني حق آل محمد بود؛ اينکه حکومت قرار بود به آل محمد و اهل بيت (عليهم السلام) برسد و در اين بين منازعات سياسي باعث شد بني عباس، سوء استفاده کند و حتي با پرچم دوستي اهل بيت (عليهم السلام) جلو آمدند و بعد اين نگاه را کنار گذاشتند.
 

پيش از امام حسين (ع) باب قيام باز نبود
 

درست بعداز رحلت پيامبر (ص) حکومت از امام سلب و غصب شد اما قبل از نهضت امام حسين (ع) قيامي براي اعاده حکومت براي امام بحق شکل نگرفته بود چون خود ائمه بابش را باز نکرده بودند و احساس مي کردند ضرورت يا شرايط و زمينه اجتماعي اش بين مسلمين فراهم نيست و مصالح حکومت اسلامي اقتضا نمي کند. در عين حال خلفا آنقدر فاصله نگرفته بودند تا اهل بيت (عليهم السلام) به اين نتيجه برسند که به هيچ وجه قابل سازش نيستند. مثلاً اميرالمومنين (ع) مي توانستند با خلفاي سه گانه در حدي که مي شد امور حکومت اسلام پيش برود سازش کنند اما بعد از يزيد انحرافات به حدي رسيد که نياز بود چنين حرکتي انجام شود؛ و اين انحرافات ادامه يافت و نهضت امام حسين (ع) در دستور کار قرار گرفت. اين پتانسيل هميشه براي شيعه وجود داشت که از ماهيت انقلابي نهضت عاشورا استفاده کند.

چرا ائمه قيام نکردند
 

بعد از امام حسين (ع)، اهل بيت (عليهم السلام) قيام نمي کردند اما نه به اين دليل که قيام و انقلاب مطلوبشان نبود چون مي دانستند ياري ندارند و وضعيت واقعي مردم و کساني که مدعي قيامند چيست و لذا امام صادق (ع) فرمودند اگر به عدد اين چند رأس گوسفندي که مشاهده مي کنيم يار داشتم، قيام مي کردم، در صورتي که ايشان حداقل 12 هزار شاگرد داشتند. پس معلوم بود که مي دانستند اگر علم قيام را بردارند کسي اطراف ايشان نخواهد بود. ائمه مي گفتند اگر شرايط قيام فراهم نشده، لااقل شيعيان با حکومت جائر همکاري نکنند و راضي به زنده بودن آنها نباشند و اين پتانسيل انقلاب و اعتراض و مقابله و انتقاد در بين شيعيان حفظ شود که اين در مهدويت و نظريه ظهور و غيبت حضرت ولي عصر(عج) تداوم پيدا کرد.

گفتمان انقلابي عاشورا فراموش نشود
 

نکته مهم اين است که ما در عزاداري ها، منابر، هيات ها و مجالس ذکر مصيبت امام حسين (ع) اين گفتمان عاشورايي را فراموش نکنيم که در دهه هاي 40، 50 و 60 محور اصلي مجامع عاشورايي، هيات ها و دسته هاي مذهبي بود؛ گفتماني که جنگ را اداره کرد، گفتماني که موجب پايداري انقلاب اسلامي شد.

جريان هاي انحرافي جديد
 

تصوير جديد ايجاد شده، حتي از صورت هاي سابق قبل از انقلاب هم بعضي هايش موهن تر است و صرفاً تاکيدش روي ويژگي هاي شخصي و جسمي و ظاهري قهرمانان حادثه عاشوراست و اين همزمان به نهضت عاشورا و انقلاب اسلامي ضربه مي زند. البته اين جريان، جرياني سطحي است. اين جريان انحرافي که امروزه ايجاد شده، جريان خيلي عميقي نيست؛ اما خب انحراف است و بايد جلويش گرفته شود.
به نظر من بايد يک بازنگري کلي در سبک نوحه ها و عزاداري ها انجام شود که حالا فقط بحث انقلاب اسلامي نيست؛ بحث اين است که در عزاداري محرم، روح تشيع، اصول اساسي و اصول اساسي هويت ديني بازتوليد شود.

تقويت پتانسيل انقلابي عاشورا
 

اکثر هيات هاي مذهبي و اکثر مداحان خوب و بزرگ ما، حتي مداحان پرمخاطب ما از آنجايي که علقه به انقلاب اسلامي دارند به وقتش در اين قضايا توجه دارند که از پتانسيل و زمينه نهضت عاشورا در جهت تحکيم نظام شيعي استفاده کنند. اين مداحان اکثرا خودشان بچه هاي جنگ و رزمنده بودند. به هر حال در جريان نهضت امام خميني (ره) عافيت طلب و بي تفاوت نبودند خودشان شخصيت هاي انقلابي هستند و توقع مي رود ضمن اينکه هويت انقلابي دارند، در محتواي مداحي ها، اشعار، روضه خواني ها و در نوع ذکر و مصيبت شان اين دغدغه ها را وارد کنند.

صدور گفتمان انقلابي به لبنان
 

تجربه اي که در ايران شده در لبنان و ديگر کشورها هم اتفاق افتاده. در لبنان عاشورا پتانسيل انقلابي را هنوز حفظ کرده. شيعيان لبنان اين را از ما اخذ کرده اند. نبايد گفتماني را که فراتر از مرزهاي خودمان اثرگذاري داشته فراموش کنيم و از دست بدهيم.

نماد مبارزه
 

نهضت عاشورا نماد اين بوده که حاکم جائر و غاصب، ولي بحق و مشروع و حاکم خدا که خلافت و امامت مسلمين حق اوست را مي کشد و طرف مقابل امام بحق، تن به بيعت با حاکم جائر نمي دهد. بعد از آن نهضت هاي مختلف علويان، سادات حسني، زيديه و... شکل مي گيرد که محور اصلي شان اين بود که حکومت بني اميه و بني عباس حکومت هاي ظالمانه اي هستند. در طول تاريخ معاصر با اهل بيت (عليهم السلام) نهضت هاي مختلفي شکل مي گيرد. ماجراي قيام مختار، زيد، زکيه و قيام هاي مختلفي که در قصيده معروف دعبل يکي يکي اينها ذکر مي شود، نمونه هاي قيام هستند. يعني پتانسيل قيام و انقلاب در شيعيان به واسطه قرائت انقلابي از عاشورا وجود داشته است.
منبع: نشريه همشهري آيه شماره 8