مجسمه طلا در دستان سياست


 






 

سرگذشت هشتاد و دومين دوره اسکار
 

وقتي مراسم اسکار 2010 هم سپري شد و فيلمي درباره جنگ عراق جوايز اصلي را درو کرد ، که دو سال گذشته خيلي ها از موفقيت چشمگير «ميليونر زاغه نشين » در کسب جوايز شاکي شدند و از ذائقه عامه پسند و گيشه اي اعضاي آکادمي گله کردند . مايکل سيپلي منتقد و خبرنگار نيويورک تايمز بلافاصله مقاله اي مذمت بار نوشت که اينطور شروع مي شد :« سرانجام دست هاي عرق کرده مجسمه هاي اسکارشان را گرفتند و پايان مراسم ديگري را رقم زدند که به عنوان يکي از غم انگيزترين دوره هاي اسکار در يادها خواهد ماند . آدم هاي با نفوذ و قدرتمند صنعت فيلمسازي دوست ندارند به طور علني پيرامون مراسم اسکار شکوه و گلايه کنند . هر چه باشد کسي نمي خواهد در حال انتقاد از مراسم تشريفاتي ديده شود که مدت هاست براي شمار زيادي از آدم هاي صنعت سحر و جادو ، لحظات خوشي را دربرداشته و خاطره ساز بوده است ». از اين رو بود که سال گذشته هم با ورود يک درام ورزشي تقريباً معمولي با عنوان «نقطه کور» (Blind Side) به جمع ده نامزد بهترين فيلم ، نگراني هايي پيش آمد و حتي اعتراض هايي صورت گرفت .«آواتار» جيمز کامرون هم به عنوان يک اثر خلاقه بصري بسيار تحسين شد و با فروش تاريخي 2/642 ميليارد دلاري اش رکوردي دست نيافتني به جا گذاشت . با اين حال «آواتار» در قياس با تريلر ضد جنگ بديعي مانند «قفسه رنج» (کاترين بيگلو) کم مي آورد که مجموع فروش داخلي و خارجي اش به 26 ميليون دلار هم نمي رسد . با اين وضعيت همه نگران بودند که نکند اسکار دوباره داستان تکراري را رقم بزند (همانطور که در گلدن گلوب دو جايزه اصلي به «آواتار» رسيد) و تاريخ بارها تکرار شده حمايت از پول سازها و جلب رضايت عموم تماشاگران را در دستور کار قرار دهد. اين اتفاق اما نيفتاد . اين بار مانولا دارگيس منتقد مطرح نيويورک تايمز مقاله اي با عنوان «چطور اسکار به صاحب حق رسيد» نوشت و در تمجيد اين انتخاب شايسته سخن راند . به هر حال مراسم اسکار امسال تفاوت ها و محسنات متعددي داشت که آن را بهتر در ذهن سينما دوستان ثبت خواهد کرد. در مجموعه اي که پيش رو داريد سعي کرديم به نکات و حرف هاي کمتر بازتاب داده شده اين مراسم بپردازيم .
مي دانيد در اسکار امسال :
1- «نقطه کور» و «يک مرد جدي» اولين فيلم هاي نامزد اسکار «بهترين فيلم» بودند که از سال 1995 و فيلم «چهار عروسي و يک تشييع جنازه» تنها در دو رشته نامزد دريافت تنديس طلايي شدند .
2- کاترين بيگلو و جيمز کامرون اولين زوجي هستند که بعد از جدايي با فيلم هايشان براي دريافت اسکار بهترين کارگرداني با يکديگر رقابت مي کنند .
3- «پرشس: براساس نوول «پوش» اثر سفاير» اولين نامزد تنديس بهترين فيلم است که توسط يک فيلمساز آفريقايي / آمريکايي کارگرداني شده است .
4- ايوان رايتمن و جيسن رايتمن (براي درام «رو هوا» ) دومين پدر و پسري بودند که به طور مشترک براي تهيه کنندگي يک فيلم نامزد تنديس بهترين فيلم شدند . زوج اول ماريو سِچيگوري بودند براي فيلم «پستچي » (مايکل ردفورد،1994).
5- در ابتدا قرار بود ساشا بارون کوئن و بن استيلر جايزه بخش بهترين چهره پردازي را به طور مشترک اهدا کنند . کوئن مي خواست در شکل و شمايل يک ناوي ( ساکنان پاندورا در آواتار) ظاهر شود و استيلر هم در نقش مترجم او ؛ و البته قرار بود کوئن به عنوان يک ناوي مونث شوخي خودماني با جيمز کامرون داشته باشد ولي در نهايت آکادمي از اين ايده صرف نظر کرد تا باعث رنجش کامرون نشود .

نکاتي کوچک اما جالب درباره مهم ترين فيلم هاي اسکار 82
 

1- قفسه رنج (برنده 6 جايزه از 9 ) : کاترين بيگلو اولين زن برنده اسکار بهترين کارگرداني و چهارمين نامزد آن بود . او دومين زن آمريکايي است که نامزد اسکار بهترين کارگرداني شد . پيش از او سوفيا کاپولا براي «گمشده در ترجمه » (2003) نامزد شده بود . دو نامزد ديگر تنديس بهترين کارگرداني زنان آلماني و انگليسي بودند : لينا ور تمولر براي «هفت زيبا» (1976) و جين کمپيئن براي «پيانو» (1993) .
2- آواتار (برنده 3 جايزه از 9): اولين فيلم علمي تخيلي (به طور مشترک با «منطقه 9») که بعد از سال 1982 و فيلم «اي . تي . موجود فرازميني» نامزد اسکار بهترين فيلم شد ؛ و البته مشترکا با انيميشن «بالا» اولين فيلم هاي سه بعدي بودند که نامزد اسکار بهترين فيلم شدند .
3- شوريده دل (برنده 2 جايزه از 3): مگي جيلنهال تنها نامزد در رشته هاي بازيگري امسال است که قبل از نامزدي اسکار در هيچ يک از سري جوايز انتخاب منتقدان ، گلدن گلوب، انجمن بازيگران يا بفتا به عنوان نامزد دريافت جايزه بازيگري معرفي نشده است .
4- پرشس (برنده 2 جايزه از 6): لي دنيلز دومين کارگردان آفريقايي / آمريکايي است که نامزد اسکار بهترين کارگرداني مي شود . نامزد اول جان سينگلتن بود براي فيلم «the Hood Boyz'N ». جفري فلچر اولين آفريقايي / آمريکايي است که اسکار بهترين فيلمنامه را برد .
5- بالا (برنده 2 جايزه از 5): اولين انيميشن بلند رايانه اي و دومين انيميشني که نامزد دريافت اسکار بهترين فيلم شد . «ديوو دلبر» (1991) اولين انيميشن نامزد دريافت اين جايزه بود . «بالا» سومين انيميشن پيکسار است که به طور متوالي بعد از «راتاتويي»(2007) و «وال – اي » (2008) اسکار بهترين انيميشن را برنده مي شود .
6- اراذل بي آبرو(برنده 1 جايزه از 8) : اين دومين نامزدي کوئنتين تارانتينو در رشته هاي بهترين کارگرداني و بهترين فيلمنامه ارژينال بود . نامزدهاي اول او براي «داستان عامه پسند»( 1994) بوده است .
7- سفر ستاره اي / پيشتازان فضا (برنده 1 جايزه از 4) : دومين فيلم از مجموعه فيلم هاي «سفر ستاره اي» که برنده تنديس طلايي شده است . اولين فيلم اين مجموعه که در سال 1979 ساخته شد هم دست پر اسکار را ترک کرده بود .
8- نقطه کور(برنده 1 جايزه از 2 ) : ساندرابولاک با فتح اسکار بهترين بازيگر زن نقش اول ، بدل به اولين بازيگري شد که در اين سال هم تنديس طلايي (براي بهترين بازيگر ) و هم جايزه تمشک طلايي (براي بدترين بازيگر ) را برده است . بولاک شب قبل از مراسم اسکار به خاطر بازي بدش در «همه چيز درباره استيو» جايزه بدترين بازيگر زن را از سي امين دوره جوايز تمشک طلايي دريافت کرد.
9- رو هوا( فقط نامزد 6 جايزه ) : جيسن رايتمن 32 ساله بدل به جوانترين کارگرداني شد که دوبار نامزد دريافت اسکار بهترين کارگرداني شده است .
10- منطقه 9 (فقط نامزد 4 جايزه): اولين فيلم علمي تخيلي ( به طور مشترک با «آواتار») که بعد از سال 1982 و فيلم « اي . تي . موجود فرازميني » نامزدي اسکار بهترين فيلم شد .
11- يک مرد جدي ( فقط نامزد 2 جايزه ) : کم فروش ترين فيلم حاضر در ميان ده نامزد اسکار بهترين فيلم . فروش داخلي اين کمدي کمي بيش از 9 ميليون دلار و فروش خارجي آن حدود 5/16 ميليون دلار بوده است .
12- جولي و جوليا (فقط نامزد 1 جايزه ) : مريل استريپ با نامزدي اسکار براي اين فيلم شانزدهمين نامزدي خودش را تجربه کرد که رکوردي تاريخي (و احتمالا دست نيافتني ) براي يک بازيگر به شمار مي رود . کاترين هپبرن با دوازده نامزدي دومين بازيگر پر افتخار اسکار از لحاظ تعداد نامزدي ها است .

برگزاري مراسم با دو مجري
 

سال گذشته هشتاد و دومين دوره مراسم آکادمي به منظور پرهيز از همزماني با بازي هاي المپيک زمستاني 2010 در هفتم مارس در تالار کداک هاليوود برگزار شد . بازيگران الک بالدوين و استيو مارتين به طور مشترک مجري گري مراسم را بر عهده داشتند. ماريتن براي سومين بار (بعد از دوره هاي 73 و 75 ) و بالدوين براي نخستين بار اين تجربه را پشت سر گذاشت . اجراي دو نفره مراسم اسکار سال هاست که اتفاق نيفتاده بود و آخرين موردش بر مي گردد به دوره 59.

تلاش براي جلب مخاطبان تلويزيوني
 

به خاطر کاهش درصد بينندگان مراسم چند دوره اخير اسکار ، آکادمي به دنبال ايده هايي بود تا دوباره بر شمار مخاطبان مراسم بيفزايد . از اين رو بعد از مراسم سال گذشته که با رشد سيزده درصدي بينندگان همراه شد ، همه بر آن شدند تا با يافتن راه هاي جديد بر جذابيت هاي عامه پسند آن بيفزايد . در چنين زماني بود که سيد گانيس ، رئيس آکادمي در بيست و چهارم ژوئن 2009 طي يک نشست مطبوعاتي اعلام کرد که در مراسم 2010 تعداد نامزدهاي بخش بهترين فيلم به ده موردافزايش مي يابد. اين تغيير در تاريخ اسکار بي سابقه نيست و در اصل به سال هاي آغازين فعاليت آکادمي در دهه هاي 1930 و 1940 بر مي گردد که معمولا هشت تا دوازده فيلم به عنوان نامزد دريافت اسکار بهترين فليم معرفي مي شدند .

تهيه کنندگان جديد و تصميماتشان
 

آکادمي آدام شنکمن (کارگردان و طراح حرکات موزون) و بيل مکانيک ( مدير سابق کمپاني فاکس قرن بيستم ) را به عنوان تهيه کنندگان اين دوره برگزيد . شنکمن در گفت و گويي فاش کرد که آنها در ابتدا ساشا بارون کوئن را براي مجري گري مراسم انتخاب کرده بودند ولي آکادمي با آن مخالفت کرد چون کوئن را «انتخابي بيش از حد غير منتظره» مي دانست . يکي ديگر از اهداف اين دو تهيه کننده کوتاه تر کردن زمان برنامه تلويزيوني اسکار بود . امسال خيلي از مواردي که سال پيش با استقبال روبه رو شدند دوباره در مراسم تکرار شد از جمله حضور پنج بازيگري که هر يک رابطه اي شخصي و نزديک با نامزدهاي بازيگري داشتند و براي معرفي و تمجيد از آنها بر روي صحنه حاضر شدند . از تفاوت هاي ديگر مراسم امسال اين بود که بيشتر اعلام کنندگان نام برندگان از عبارت «و نام برنده هست:...» به جاي « و اسکار مي رسد به : ....» استفاده کردند . اين عبارت از سال 1988 به بعد مورد استفاده قرار نگرفته بود چون احساس مي شد نوعي بي احترامي به ديگر نامزدها است . اما امسال آکادمي بدون بيان هيچ دليلي تن به اين خواسته تهيه کنندگانش داد.

حضور چشمگير بلاکباسترها
 

بعد از سال 2003 امسال دوباره شاهد حضور حداقل يک بلاکباستر در ميان نامزدهاي بخش هاي اصلي بوديم . فروش کل پنج فيلم از نامزدهاي امسال قبل از اعلام نامزديشان از مرز صد ميليون دلار گذشته بود . خيلي از منتقدان ، گزارشگران و تحليلگران صنعت سرگرمي به اين موضوع اشاره کردند که تصميم آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي مبني بر افزايش تعداد نامزدهاي بخش بهترين فيلم به نوعي براي حمايت از اين فيلم هاست . سه فيلم از ده نامزد بهترين فيلم در طول مدت زمان نامزدي در فهرست «ده فيلم پرفروش گيشه» قرار داشتند . در دوم فوريه که اسامي نامزدها اعلام شد ، فروش داخلي «آواتار» 596 ، انيميشن «بالا» 293 و درام ورزشي «نقطه کور» 238 ميليون دلار بود . فروش داخلي هفت نامزد ديگر هم عبارت بود از :« حرامزاده هاي گمنام » با 5/120 ميليون ، « منطقه 9» با 6/115 ميليون ،« روهوا» با 73 ميليون ، «پرشس» با 45 ميليون ، «قفسه رنج » با 12 ميليون ، «يک تجربه آموزنده» با 4/9 ميليون و «يک مرد جدي » با 2/9 ميليون دلار. از سوي ديگر 9 فيلم از فهرست 50 فيلم پر فروش سال در رشته هاي مهمي چون کارگرداني ، بازيگري، فيلمنامه نويسي ، بهترين فيلم يا انيميشن بلند به عنوان نامزد معرفي شدند.

«قفسه رنج» و تهيه کننده خاطي اش
 

نيکلاس کارتيه يکي از تهيه کنندگان «قفسه رنج » است که به خاطر تخطي از قوانين اسکار از حضور در مراسم بازماند. او ايميلي به اعضاي آکادمي فرستاد و آنها را به راي دادن به فيلمش در رشته بهترين فيلم فراخواند . کارتيه در نهايت به خاطر اقداماتش عذر خواهي کرد .

حذف اجراي زنده ترانه ها
 

در فوريه 2010 مکانيک و شنکمن اعلام کردند که در اين دوره مراسم ، نامزدهاي بهترين ترانه ارژينال اجراي زنده نخواهند داشت و در عوض هر پنج قطعه روي مونتاژي از فيلم هاي اصلي ترانه ها شنيده خواهد شد . برخي از تهيه کنندگان اسکار با اين حرکت مخالف هستند و آي را بر خلاف عرف مراسم مي دانند .

پيرامون تبليغات و شمار بينندگان اسکار
 

اول مارس 2010 شعبه وابکتيوي شبکه ABC شهر نيويورک اعلام کرد که هفتم مارس 2010 (زمان برگزاري مراسم) تاريخ پايان قراردادش با کمپاني تلويزيون کابلي کيبلويژن است . با اين حساب بيش از 3/1 ميليون نفر از ساکنان اين منطقه نمي توانستند برنامه اسکار را تماشا کنند و اين اتفاق مي توانست به شدت از شمار بينندگان و آگهي دهندگان بکاهد و تاثيري به شدت منفي بر مراسم اسکار داشته باشد . به هر حال اين ماجرا با تاخيري 13 دقيقه اي حل شد و کيبلويژن ارسال و مخابره امواج وابک را از سر گرفت .

عجايب کليپ يادبود در گذشتگان
 

هر سال به احترام درگذشتگان صنعت سرگرمي يک کليپ يادبودي آماده مي شود که تنها 30 نفر از ميان بيش از 100 نفر مرحومان سال را در خود جاي مي دهد . از جمله چهره هاي مطرحي که در کليپ امسال حضور نداشتند مي توان به فرح فاسِت ، کاپيتان لو آلبانو ، زلدا روبينستاين ، اد مکماهون ، هنري گيبسن ، وين آلواين ، ريچارد تاد ( که نامزدي اسکار را هم در کارنامه داشت ) و بيا آرتور اشاره کرد . راجر ابرت منتقد برجسته و مطرح آمريکايي درباره از قلم افتادن نام فرح فاست لب به اعتراض گشود و انتقاداتي هم پيرامون خاتمه کليپ با تصوير مايکل جکسن صورت گرفت که اساسا براي فعاليت در عرصه سينما به شهرت نرسيده بود .

نطق پيروزي راجر راس ويليامز
 

مدت کوتاهي بعد از اين که راجر راس ويليامز نطق پيروزي اسکارش براي «موسيقي از پرودِنس» (برنده اسکار بهترين مستند کوتاه ) را آغاز کرد ، ناگهان صحبت هايش با مداخله الينور بِرکِت ، يکي از تهيه کنندگان فيلمش قطع شد . اين لحظه به عنوان عجيب ترين و زشت ترين لحظه مراسم ثبت شد . برکت در گفت و گو با سالون دات کام گفت که ويليامز از ايده او استفاده کرده است: «راجر هرگز چيزي درباره زيمبايوه نشنيده بود . او و HBO تنها روي يک نفر تمرکز کردند در صورتي که مي توانستند کل گروه را مورد بررسي قرار دهند ».

اتفاقات شاخص
 

بعداز سال 1944 که در نهايت «کازابلانکا» ( فيلمي درباره جنگ ) اسکار بهترين فيلم را فتح کرد ، دوباره 10 فيلم به عنوان نامزدهاي بخش بهترين فيلم معرفي شدند .
در طول مراسم ، يادبود ويژه اي براي جان هيوز (کارگردان مرحوم) برگزار شد . متيو برادريک، جان کراير ، مکالي کالکين ، آنتوني مايکل هال ، جاد نلسن ، مالي رينگوالد و آلاي شيدي برگزار کننده اين ياد بود انحصار بودند که از دوره 77 به بعد نمونه اش ديده نشده بود .
در طول سخنراني لوئيز سيهويس برنده اسکار بهترين مستند بلند براي «خليج کوچک» (cove) ، دوربين هاي شبکه ABC ناگهان به ميان حضار کات خوردند . دليل اين حرکت بيرقي بود که ريک اوبري ، مربي دلفين ها بر بالاب سرش گرفت و رويش نوشته شده بود : «Text Dolphin to 44144» ( احتمالا به منظور نوعي حرکت حمايتي با جمع آوري پيام کوتاه ) : نشريه « راهنماي تلويزيون» از اين لحظه به عنوان «سريع ترين کات ناخواسته » نام برد و شان مينز منتقد فيلم درباره آن نوشت :« اين لحظه نشان داد که عاري بودن مراسم اسکار از شور و هيجاني اصيل و واقعي ، عمدي است ».
 
حرف ها و شوخي هاي جالب و ماندگار اين دوره
استيو مارتين :« ببين ، اون لعنتي هلن ميرنه ».
الک بالدوين :« استيو ، اون خانوم هلن ميرنه ».
استيو مارتين در مورد حضور اکثريتي يهودي ها در هاليوود اينطور شوخي کرد : « در فيلم اراذل بي آبرو ، کريستف والتز نقش افسر نازي را بازي مي کند که فکر و ذکرش پيدا کردن يهودي ها است . خوب کريستف ( در حالي که دستانش را باز مي کند و همه حضار را مورد اشاره قرار مي دهد ) لانه زنبور اينجاست !» .
نيکولاس اِشمرکين وقتي اسکار بهترين انيميشن کوتاه را براي «لوگوراما» گرفت، گفت: « تقريبا شش سال طول کشيد تا اين فيلم 16 دقيقه اي را بسازم . با اين حساب فکر مي کنم حدودا 36 سال ديگه طول بکشه تا با يک فيلم بلند برگردم ».
وقتي جفري فلچر اسکار بهترين فيلمنامه اقتباسي را براي «پرشس» گرفت : « اين جايزه متعلق به هر کسي است که روزهايش را صرف کار کردن روي روياهايش مي کند . تمام پسران و دختران پرشس مانندي که در گوشه و کنار دنيا زندگي مي کنند ».
مونيک به محض دريافت اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل براي بازي فوق العاده اش در «پرشس» گفت : « ميخواهم از آکادمي تشکر کنم که نشان داد اين جايزه ميتونه براي بازيگري باشه و نه سياست».
خوان خوزه کامپانلا برنده اسکار بهترين فيلم خارجي زبان براي «راز چشمهايشان» ( آرژانتين ) گفت : « ممنونم که گويش ناوي ها را يک زبان خارجي حساب نکرديد».
جف بريجز بعد از دريافت اسکار بازيگري براي فيلم «شوريده دل » گفت : « از پدر و مادرم ممنونم که منو ترغيب به حضور در اين حرفه فوق العاده کردند . مادر و پدرم شيفته اين حرفه و صنعت سينما بودند . اين جايزه به همان اندازه اي که تجليل از منه ... تجليل از آنها هم هست » .
باربرا استرايسند به محض اين که پاکت حاوي نام برنده بهترين کارگرداني (کاترين بيگلو براي قفسه رنج ) را باز کرد گفت :« خوب، زمانش فرا رسيده » ( منظورش فتح اسکار کارگرداني توسط يک زن بود ).منبع: نشريه همشهري ماه شماره 43.