كودكان لوس دست پرورده والدين


 






 
يكي از سبك هاي غلط رفتاري كودكان، ناتواني در ايجاد رابطه سالم با همسالان است، يعني كودكاني وجود دارند كه راه هاي برقراري ارتباط سالم را نمي دانند. اين گروه از كودكان بعضاً تحت عنوان «كودكان لوس» نامگذاري مي شوند. آنچه در اين نوشتار مورد بحث قرار مي گيرد، عوامل مؤثر در شكل گيري اين گونه رفتارهاست.
والدين اغلب فكر مي كنند وقتي بچه هاي شان را با اسباب بازي ها و فعاليت هايي كه آنها مي خواهند اشباع مي كنند، به فرزندان شان عشق ورزيده اند، اما نتيجه واقعي چنين برخوردي با بچه ها چيست؟

از جمله علايم رفتاري كودكان لوس براي اجراي خواسته هاي شان، عبارت است از:
 

1- اين كودكان اغلب بدخلق بوده و حتي در زمان تنبيه نيز والدين را مي زنند.
2- نسبت به والدين و ساير بزرگ ترها بي ادب و گستاخ هستند.
3- از رفتن به بستر خواب اجتناب مي كنند.
4- خود را روي زمين انداخته و بلند نمي شوند.
5- زماني كه از آنها سؤال مي كنيد، توجه نمي كنند.
6-براي رسيدن به خواسته شان متوسل به گريه و فرياد مي شوند.
7- اغلب شلخته هستند و حتي علي رغم خواهش والدين از اين كار اجتناب نمي كنند.
8- بيشتر اوقات خودنمايي مي كنند و نسبت به همسالان خود برتري جويي كرده، مي خواهند در مركز توجه باشند.
9- هر آنچه ديگري دارد را مي خواهند و زماني كه آن را به دست مي آورند، تقاضاي جديدتري دارند.
10- از بازي كردن و برقراري ارتباط با كودكان ديگر اجتناب مي كنند و حاضر نيستند اسباب بازي خود را به دوست شان بدهند.

برخي از راهكارهاي مقابله با اين كودكان، از قرار زير است:
 

1- در مقابل كارهاي درستي كه انجام مي دهند،‌ آنها را تشويق كنيد.
2- هر آنچه مي خواهند را براي آنها نخريد، تا از روي استحقاق و شايستگي به دست آورند.
3- در مقابل رفتار خوب به آنها جايزه دهيد و در مقابل رفتار بد، آنها را تنبيه كنيد.
4- اگر حاضر نشدند اسباب بازي خود را با ديگري شريك شوند، اسباب بازي را از آنها بگيريد.
5- اگر اتاق خود را به هم مي ريزند، به آنها اجازه خروج ندهيد تا زماني كه اتاق را كاملاً مرتب كنند.
6- ساعت خواب را به آنها تحميل كنيد و سر حرف خود بايستيد و مقاومت كنيد.
7- اگر از روي زمين بلند نشدند، آنها را بلند كرده و به داخل اتاق شان ببريد تا زماني كه آرام شوند و عذرخواهي كنند.
8- اگر براي درخواست چيزي شروع به داد و فرياد كردند، به آنها ندهيد و آنچه دوست دارند را نيز از آنها بگيريد.
9- اگر آنچه را از آنها خواسته ايد بدون پاسخ بگذارند، سريعاً آنها را تنبيه كنيد، مثلاً به گوشه اي برده و تا عذرخواهي نكرده اند، به آنها اجازه حركت ندهيد.

سه پيامد منفي مهم لوس كردن بچه ها توسط ماديات عبارتند از:
 

1- اين كار منجر به پرورش رفتارهاي اعتيادآور مي شود. آنها به اشباع شدن با چيزها و كارهايي كه منشأ بيروني دارند و نه اشباع از درون( مانند مهرورزي و خلاقيت) معتاد مي شوند. وقتي اسباب بازي هاي زياد، برنامه هاي متنوع و غذاهاي خيلي خوب براي بچه هاي مان فراهم مي كنيم يا اجازه مي دهيم زياد تلويزيون تماشا كنند، به آنها عشق نورزيده ايم. به اين ترتيب ما تنها به كودكان مان ياد مي دهيم كه معتاد شوند.
2- وقتي شما مرتب تسليم بچه مي شويد و نيازهاي خودتان را انكار مي كنيد و نديده مي گيريد، بچه ها ياد مي گيرند كه ناديده گرفتن نيازهاي ديگران و آدمي لوس و پرتوقع بودن مجاز است. احتمالاً اگر شما با رعايت حال خودتان، از بچه ها توقع نداشته باشيد كه ملاحظه شما را بكنند، بچه ها هم ياد نمي گيرند رعايت شما را بكنند. آنها ياد مي گيرند با شما آن طوري برخورد كنند كه شما با خودتان مي كنيد. بنابراين ناديده گرفتن خود، محبت به فرزندان تان نيست. وقتي شما به خودتان احترام نمي گذاريد، به فرزندان تان مي آموزيد كه افرادي بي اعتنا به ديگران باشند و حرمت نگه ندارند.
3- كودكان مي آموزند كه اعتماد به نفس خود را از طريق تأييد ديگران در مورد ظاهرشان، تعداد اسباب بازي ها و قيمت لباس هاي شان به دست آورند. وقتي فرزندمان را با اشياي مادي لوس مي كنيم، باعث مي شويم بچه ها ارزش وجودي شان را به تأييد ديگران وابسته ببينند.

نقش تشويق و تنبيه در تربيت كودك
 

تشويق و تنبيه دو روش متفاوت تربيتي هستند و بايستي ويژگي هايي داشته باشند تا مؤثر واقع شوند. اين دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست اعمال گردند، مي توانند از لوس شدن كودكان جلوگيري كنند. معمولاً كودكان لوس، والدين تسليم شونده دارند. آنها در مقابل خواسته هاي كودك فوراً تسليم مي شوند و هر آنچه او طلب كند، برايش فراهم مي كنند. در خانواده اي كه كودك لوس پرورش داده مي شود، اثري از روش هاي تنبيهي مناسب ديده نمي شود، يعني چنانچه كودك كار اشتباهي مرتكب شود يا اين كه بخواهد تعيين كننده باشد و به والدين خود دستور دهد يا با داد و فرياد و عصبانيت حرف خود را به كرسي بنشاند، در اين خانواده هيچ گونه روش مناسبي براي جلوگيري از اين رفتارها و جهت دهي به آنها وجود ندارد. اين نوع خانواده ها از لحاظ روان شناسي به خانواده هاي محبت كننده افراطي آزاد گذارنده معروفند؛‌خانواده هايي كه بي نهايت توجه، محبت و محافظت در مورد فرزندان خود دارند و در عين حال آنها را براي انجام هرگونه عملي آزاد مي گذارند.

والديني محبت كننده و در عين حال قاطع باشيم
 

وقتي صحبت از قاطع بودن به ميان مي آيد، برخي از والدين تصور مي كنند كه جدي و قاطع بودن به اين معناست كه مثلاً پرخاشگر هم باشيم يا چنانچه فرزندمان از ما پيروي نكرد، با زور و خشونت، مواردي را به او تحميل كنيم. حال آن كه در مقوله هاي تربيتي، قاطع و جدي بودن به اين معناست كه از اصولي پيروي كنيم و قوانيني براي فرزندان مان داشته باشيم، به علاوه اصرار به اجراي آن قوانين در خانواده وجود داشته باشد. ثبات خلق و ثبات انديشه و رفتار در والدين ضروري است. چنانچه اصول تربيتي خود را تغيير دهيم و به گفته هاي خود چندان اعتقادي نداشته باشيم، فرزندان به قوانين خانواده پايبند نخواهند شد. پس جدي و قاطع بودن به معناي آن است كه در اجراي قوانين خانواده باري به هر جهت رفتار نكنيم.

همه چيز به موقع و در زمان خود بايستي انجام پذيرد
 

چنانچه كودكان از قوانين خانواده پيروي نكنند و حتي خلاف آن عمل كنند، براي مثال در جمع فاميل رفتاري از آنها سر بزند كه مطابق با موازين تربيتي نباشد، آيا لازم است كه مثلاً در جمع مورد تنبيه يا سرزنش قرار گيرند؟ مسلماً نه. يادآوري نكات تربيتي و قوانين مورد نظر به كودك بايستي در منزل و به طور خصوصي صورت گيرد. كودكان براي قضاوت ديگران راجع به خودشان اهميت فراواني قايلند و چنانچه در حضور ديگران مورد توبيخ قرار گيرند، رنجيده خاطر مي شوند و در پاره اي موارد رفتارهاي تلافي جويانه از آنها سر خواهد زد. چنانچه حريم خانواده امنيت و اطمينان لازم را براي كودك فراهم كند، او به راحتي مي تواند اشتباهات خود را بپذيرد و هر موردي را كه به او تذكر داده شود تغيير دهد.
مي توانيم به جاي نااميد كردن مكرر و پي در پي كودكان، آنها را به داشتن رفتارهاي خوب و مثبت تشويق كنيم. به علاوه لازم است از شتابزدگي بپرهيزيم. در واقع بايستي به مراحل رشد كودك دقت داشته باشيم و به اين نكته مهم توجه كنيم كه آيا كودك براي انتظار ما از او آمادگي لازم را دارد يا خواسته و انتظار ما بالاتر از سن و توان اوست؟ انتظارات زودهنگام از كودكان باعث فشارها و استرس هاي روحي براي آنان مي شود و چنانچه كودكان نيز با كلام و زبان خود،‌ والدين را از اين وضعيت آگاه نكنند، اين فشارها به گونه اي ديگر خود را نشان مي دهند، مثلاً ممكن است به صورت علايم و نشانه هاي جسماني يا حركت ها و پرش هايي كه به تيك عصبي شناخته مي شوند ظاهر گردند.
فرصت هايي كه به كودكان داده مي شود تا در جمع همسالان خود قرار بگيرند، باعث مي شود كه ضمن بازي، با هم ارتباط برقرار كنند و بسياري رفتارهاي اجتماعي را از يكديگر بياموزند. همكاري، تعاون، اشتراك و نظاير آن از مفاهيمي است كه مي توان با قراردادن كودكان در گروه همسن به آنها آموخت.
منبع: نشريه كوچه ما، شماره 8.