چگونه می توان عدم تحریف قرآن را اثبات کرد
 
چکیده
یکی از مسائل مهم در علوم قرآنی بررسی و رد عقاید باطل پیرامون قرآن است. از جمله این عقاید باطل، مساله تحریف قرآن است. اهمیت این بحث از آنجا ناشی می شود که بنابر قول به تحریف، علوم قرآنی متزلزل می گردد و حجیت آن از بین می رود. علاوه بر این در هیچ مساله ای حتی در خود مساله تحریف، دیگر نمی توان به آیات قرآنی تمسک جست.


تعداد کلمات 2601/ تخمین زمان مطالعه 13 دقیقه
نویسنده: اکرم السادات هاشمی نژاد

تحریف در لغت از ریشه «حرف» به معنای کناره، جانب و اطراف یک چیز گرفته شده و تحریف چیزی، کنار زدن و کج کردن آن از جایگاه اصلی خود و به سوی دیگر بردن است. تحریف در اصطلاح قرآن شناسی دارای اقسامی از جمله:
1- تحریف با تعویض کلمات؛ یعنی، برداشتن کلمه ای و جایگزین کردن آن با کلمه ای دیگر.
2- تحریف به زیاده؛ یعنی، افزودن کلمه یا جمله ای به آیات قرآن.
3- تحریف به نقیصه؛ یعنی، ساقط شده است. 
دیگر اقسام تحریف عبارت است از:
1- تحریف معنوی، 2- تحریف موضوعی، 3- تحریف در قرائت، 4- تحریف در لهجه و گویش.
هیچ یک از اقسام فوق، به ساحت قرآن کریم راه ندارد. اساساً تحریف کتاب آسمانی، بدین معناست که این تغییرات به گونه ای انجام پذیرد که دیگر کلام الهی، به درستی شناخته نشود و از دسترس بشر خارج گردد و یا چیزی به عنوان کلام خدا شناخته شود که سخن او نیست. مصونیت قرآن از تحریف، به معنای ماندگاری متن اصلی قرآن و آشنایی با آن در میان مردم است؛ به گونه ای که هیچ گاه مسلمانان و دیگر جوامع بشری از شناخت و دسترسی به متن اصلی آن محروم نشده و کلام خدا را از غیر آن با وضوح و آشنایی کامل تمیز خواهند داد. این به معنای آن نیست که بدخواهان از تغییر و تصرف در الفاظ قرآن، به هر شکلی ناتوان اند؛ بلکه منظور این است که، خیانت بدخواهان به نتیجه نمی رسد و برای مسلمانان توطئه ها شناخته شده و خنثی می شود.
بررسی شبهه تحریف به دلیل ارتباط با حجیت ظواهر قرآن اهمیت دارد، بنابراین لازم است از ریشه مورد ارزیابی قرار گیرد تا صحت و سقم روایاتی که منشاء این شبهه هستند معلوم گردد.

 

1- دلایل تحریف ناپذیری قرآن کریم

چگونه می توان عدم تحریف قرآن را اثبات کرد؟
به طور کلی در رابطه تحریف ناپذیری قرآن دلایل متعددی اقامه شده است که از جمله آنها «گواهی تاریخ» است. پژوهش های تاریخی و مقایسه بین قرآن های موجود و قرآن های صدر اسلام، نشان می دهد که حتی یک کلمه از این کتاب الهی کم یا زیاد نشده است. اینجا به بیان بخشی از آنها به اختصار اکتفا می کنیم:

 

1- برهان حکمت

خداوند آخرین کتاب آسمانی خود را به نام قرآن، برای هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابی می فرستد نه پیامبری؛ بنابراین اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقی می شود. تحریف چنین کتابی، مساوی با گمراهی و یا حداقل سرگردانی بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضای حکیم بودنش این کتاب را حفظ می کند.
 

برهان اعجاز

این دلیل به تعبیر علامه طباطبایی بهترین و استوارترین دلیل برای صیانت قرآن در زمان کنونی به شمار می رود. تمام وجوه اعجازی که برای قرآن، زمان رسول الله وجود داشت مثل تحدی، فصاحت و بلاغت و زیبایی الفاظ آن، هدایت انسان به سوی حق، صدق مطلب و... بر همین قرآن کنونی و منطبق یافت می شود. بی تردید در صورتی که بین این فاصله زمانی، کمترین نقصان و یا اضافه ای در آن به وقوع می پیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف اعجازی، خبری نمی ماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونی باز هم یافت می شود.
 

3- برهان خاتمیت

قرآن از طرفی، تصریح می کند که کلام خداوند و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار می آید (1) و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفی می کند. (2) روشن است که معنای خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن این است که چه چیزی از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهی برای یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنی، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است.
 

4- برهان جامعیت

قرآن در راستای هدایت و راهنمایی بشر، از بیان چیزی که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذاری نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشته ها دارای این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر، دارای چنین صفتی است، چگونه می توان احتمال داد که در آن نقصان یا زیادتی رخ داده باشد؟ بنابراین قرآن کنونی از هر گونه تغییری مصون است.
 

5- برهان تواتر

«برهان تواتر یا ضرورت تواتر قرآن یکی از دلایل مهم دفع شبهه تحریف می باشد. شرط پذیرفتن قرآن، چه در کل و چه در بعض، متواتر بودن آن است. قرآن در هر حرف و هر کلمه و حتی در حرکات و سکنات نیز باید متواتر باشد، یعنی همگان (جمهور مسلمین) آن را دست به دست و سینه به سینه، به طور همگانی نقل کرده باشند. از این رو آنچه در زمینه تحریف گفته اند که فلان کلمه یا فلان جمله، از قرآن بوده، چون با نقل آحاد روایت شده قابل قبول نیست و طبق اصل «لزوم تواتر قرآن» مردود شمرده می شود و این اصل یکی از مسائل ضروری اسلام و مورد اتفاق علماست و اساساً خبر واحد در مسائل اصولی و کلامی فاقد اعتبار است و صرفاً در مسائل فرعی و عملی اعتبار دارد» (3)
 

6- ضمانت الهی

یکی از روشن ترین دلایل بر سلامت قرآن و ردّ شبهه تحریف، ضمانتی است که خداوند عهده دار شده است که قرآن را پیوسته مورد عنایت خود قرار داده و از گزند آفات مصون بدارد.
«إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون» (4) بی تردید، ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم، و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.» این آیه کاملاً سلامت قرآن را تضمین می کند. (5) در این آیه کوتاه ده نوع تاکید بکار رفته است پنج تاکید برای نزول قرآن که در کلمات «إنا، نحن، نزلنا، الذکر» نهفته شده و پنج تاکید برای حفظ قرآن از هر نوع تغییر و تحولی که در کلمات «ان، نا، له، ل، حافظون» است که در اصطلاح ادبیات عرب برای اهل فن روشن است. (6) خداوند طبق این آیه، وعده داده؛ آن را از هر نظر حفظ و پاسداری کند؛ محافظت از هر گونه تحریف و محافظت از فنا و نابودی و محافظت از سفسطه های دشمنان وسوسه گر. (7)

 

بیشتر بخوانید: تو بِه از من حافظی دیگر مجو!


7- عرضه روایات بر قرآن

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در حجه الوداع، در خطبه مشهور خود در مسجد خیف فرمودند: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم و می روم، یکی قرآن و دیگری اهل بیتم، که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند و اگر شما به هر دو تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد. این حدیث، یعنی حدیث ثقلین گواه دیگری بر سلامت قرآن است. (8) اهل بیت (علیهم السلام) نیز بر این نکته تاکید کرده اند که آنچه که از احادیث ما به شما می رسد، بر قرآن عرضه کنید، اگر آن را با قرآن موافق یافتید، بپذیرید وگرنه آن را به دیوار بزنید. (9) اکنون این پرسش مطرح می شود که اگر احتمال آن می رفت که قرآن مورد دستبرد قرار گیرد و از اعتبار ساقط گردد، آیا جای آن بود که معیار سنجش قرار گیرد و دلیل روشن صحت و سقم روایات باشد؟ هرگز!
قرآن بایستی همواره راه سلامت را در پیش داشته باشد تا بتواند اعتبار خویش را ثابت نگه دارد و معیار سنجش حق و باطل باشد. (10)


8- گواهی تاریخ بر اهتمام مسلمانان

بی شک از اهتمام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر قرائت قرآن و تحفیظ آن، مسلمانان جامعه آن روز، فضیلت بزرگی برای حفظ قرآن قائل بودند. مومن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت می گرفتند.
معاشرت و انس با قرآن، جزء آداب و رسوم مردم درآمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه می کردند. تقدس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسی نمی توانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراند.


9- شیوه و حیانی قرآن

این برهان مبتنی بر نگرش مسلمانان بر مسئله وحی و تمایز مسیحیان از آن است. مسلمانان معتقدند وحی درواقع تکلم و گفتار لفظی خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می رسید و ایشان موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. اما مسیحیان بر این باورند که وحی درحقیقت انکشاف خدا و تجربه انسان است که در بشر تجلی می کند و این عامل انسانی است که آن را در مقام بازگو، تعبیر می کند و لذا ممکن است در تعبیر آن، مرتکب اشتباه هم بشود. روشن است که طبق نگرش اول به یقین الفاظ قرآن نمی تواند از نقش عامل انسانی متأثر شود. از این رو چاره ای جز پذیرفتن تحریف ناپذیری قرآن بر اساس دیدگاه مسلمانان در بین نمی ماند.
(معرفت، تاریخ قرآن، 1384، ص 164)


10- شیوه بیانی

قرآن در جهت تعارض با منافع زورمندان و سلطه جویان، بیش از آنکه به نام اشخاص بپردازد به بیان شاخص توجه کرده است و به استثنای تصریح نام برخی افراد، به موارد جزئی نپرداخته است. و این یکی از تمهیدات الهی در مصونیت قرآن است که به نوبه خود باعث گردیده، برای کسی انگیزه کتمان یا تحرف آیات پیش نیاید و بهانه ای برای دسیسه حاکمان به طور آشکار نباشد.


11- شیوه نزول قرآن

یکی از تمهیدات الهی برای مصون ماندن قرآن، نزول تدریجی آن، آن هم با سبک و برنامه ای ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات به دو شکل نازل شده است. آیاتی که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده است، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند: «والضحی * و اللیل اذا سجی * ما ودعک ربک و ما قلی *...» و یا «الرحمن * علَّم القرآن * خلق الانسان *...»
این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بی شائبه ای داشتند، آن هم در میان مردم روزگاری که امی بوده اند. اما در سال های بعد آیات و سوره های بزرگتری در مدینه نازل شده است، زیرا در مدینه، هم آرامش بیشتری برای مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجی قرآن، این نتیجه را داشت که وقتی چند آیه نازل می شد، پیامبر آن را برای مسلمانان می خواند و آنان نیز حفظ می کردند و بعد آیه ای دیگر نازل می گشت. (معرفت، تاریخ قرآن، 1384، ص 165)


12- تکامل خط و کتابت

برای حفظ یک متن به صورت اصلی، باید شرایط طبیعی چنین امری فراهم باشد. در عصرهای گذشته تکامل خط و پیشرفت کتابت به آن میزان نبوده است که بتواند متنی را در بستر خویش و به صورت کامل حفظ کند. البته با رشد تمدن بشری، زمینه های لازم برای چنین امری پدیدار می شد؛ چنان که به نظر برخی در زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) شرایط و موقعیت چنین کاری مهیا شد و زمینه را برای حفظ و صیانت قرآن فراهم آورد. (معرفت، تاریخ قرآن، 1384، ص 166)


دلایل نفی تحریف قرآن از منظر اهل بیت (علیهم السلام)

در زمینه نفی تحریف، روایات خاصی از ائمه معصومین (علیهم السلام) در دست است که به طور کلی احتمال تحریف یا شبهه تحریف را در قرآن منتفی می سازد و شیعه امامیه به پیروی از اهل بیت معتقدند قرآن همواره از هر گونه تحریف مصون و محفوظ بوده است.


چند نمونه از روایات

روایت اول: در نامه ای که امام باقر (علیهم السلام) به سعد الخیر نگاشته، چنین آمده
است:
«و کان من نبذهم الکتاب أن أقاموا حروفه و حرفوا حدوده...» (11) و پشت سر انداختن کتاب یکی باین است که حروف و کلمات آن را برپا دارند (و بخوانند) ولی حدود و احکام آن (و مقرراتش) را تحریف کنند (و تغییر دهند). در این روایت شریف، از دستبرد به معانی و تفاسیر منحرف به میان آمده است، ولی الفاظ و عبارات قرآن هم چنان دست نخورده است. روایت دوم: ابو بصیر، از امام صادق (علیه السلام) می پرسد، مردم می گویند چرا خداوند فرموده است:
«... أطیعوالله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم...» ولی نامی از علی و خاندان او نبرده است؟ حضرت فرمود: در قرآن فریضه نماز نازل گردید، ولی از رکعات و شرایط آن نامی برده نشد تا آنکه پیامبر (ص) خود بیان نمود. در این روایت شریف، این اصل تثبیت شده است که قرآن، جای بیان اصول و کلیات فرائض و احکام است و بیان فروع و جزئیات بر عهده پیغمبر است. (12) در نتیجه امام (علیه السلام) تقریر فرمود که در قرآن هرگز نامی از علی و خاندان او برده نشده است؛ زیرا این وظیفه پیغمبر بوده تا مانند بیان رکعات و شرایط نماز، آن را نیز بیان کند؛ لذا هر گونه روایت ضعیف السند که حاکی از بودن اسم علی (ع) و خاندان او در قرآن و سپس ساقط شدن آنها از قرآن است، طبق این روایت مردود شناخته شده است.
روایت سوم: شیخ مفید از جابر او هم از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود: هنگام ظهور، حضرت مهدی (عج) به مردم قرآن می آموزد. آنگاه مشکل ترین کار در این مساله ترتیب مصحف شریف است؛ زیرا در ترتیب، مصحف حضرت با ترتیب مصحف فعلی تفاوت دارد. (مفید، محمد بن محمد، ج2، ص 386)
این حدیث، بر آن دلالت دارد، قرآنی که حضرت ارائه می دهند بجز در ترتیب و نحوه تألیف آیات و سوره ها، هیچ گونه تفاوتی با مصحف موجود ندارد.


نتیجه گیری

در آیاتی که مورد بررسی قرار گرفت و مشتق کلمه تحریف در آنها بکار رفته بود، مشهور است که این آیات دلالت بر تحریف کتاب یهود دارد و در هیچکدام از این آیات کوچکترین اشاره ای و نشانه ای مبنی بر تحریف قرآن وجود ندارد و نه تنها در این آیات بلکه در هیچیک از آیات قرآن کریم نشانه ای از تحریف قرآن وجود ندارد چرا که قرآن معجزه جاویدان پیامبر اکرم (ص) می باشد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آخرین پیامبر و ختم نبوت هستند پس باید معجزه ایشان که قرآن است نیز کاملاً عاری از هر گونه نقص و خلل باشد و برای عموم مردم و در همه اعصار و مکانها مورد استفاده و بهره گیری باشد، چرا که اگر در معجزه پیامبرختم نبوت، نقصی وجود می داشت و یا تحریفی رخ می داد آن را از حالت معجزه بودن خارج می ساخت و نیازمند این بود که پیامبری بعد از پیامبر اکرم (ص) بیاید تا معجزه کاملتری ارائه دهد. در صورتی که بر همگان مسلم و روشن است که بعد از ایشان هیچ پیامبری نیامده و نخواهد آمد و بنا بر تفسیر آیه 9 سوره مبارک حجر ثابت می گردد که قرآن جامعترین و کاملترین معجزه تمام دوران و عصرها بوده و هست و خواهد بود و هیچ وقت تحریفی در آن رخ نداده و نخواهد داد. «إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون»

 

نمایش پی نوشت ها:

* مدرس معارف اسلامی دانشگاه آزاد کرج و پیام نور ملارد
1- طور/ 34
2- آل عمران/ 85 و احزاب /40
3- معرفت، محمد هادی، تاریخ قرآن، ص 159.
4- حجر/ 9
5- معرفت، محمد هادی، تاریخ قرآن، ص 62.
6- قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج6، ص 317.
7- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج11، ص 18.
8- قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج6، ص 318.
9- خوش منش، ابولفضل، حمل قرآن، ص 208.
10- معرفت، محمد هادی، تاریخ قرآن، ص 163.
11- کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج8، ص 53.
12- حاکم حسکانی (ابن حذاء) ابولقاسم عبیدالله، شاهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج1، ص 191.

* فهرست منابع و مآخذ
1- قرآن کریم، ترجمه مهدی فولادوند
2- حاکم حسکانی (ابن حذاء)، ابولقاسم عبیدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر تهران، 1411 ق
3- خوش منش، ابولفضل، حمل قرآن، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، بهار 1388
4- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372
5- علوی، امیر یحیی، الطراز، بیروت، دارالکتب العلمیه
6- قرائنی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، پائیز 1385
7- قنادی، صالح، قرآن شناسی، دفتر نشر معارف، قم، بهار 1389
8- کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، اسلامیه، تهران، 1362
9- معرفت، محمد هادی، تاریخ قرآن، سمت، بی جا، تابستان 1384
10- التمهید فی علوم القرآن، قم، اسلامی- جامعه مدرسین، 1396 ق
11- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید، قم، 1404 ق
12- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتاب اسلامیه، تهران، 1374

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 39