نویسنده: حمید فلاحتی



 

مقام علمی و روحی

زراره از بزرگ ترین علمای متکلم، محدث، فقیه و ادیب و از شاگردان و درس آموختگان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است که به طور مستقیم و مستمر محضر دو امام همام (امام باقر و امام صادق (علیهما السلام)) را درک کرد و از چشمه سار جاری و جوشان علوم آن حضرات بهره برد. زراره چنان مجذوب مقام والای مولای خویش بود که به گفته خودش: «حرفی را نشنیدم، مگر اینکه به ایمانم اضافه شد».(1)
روحیه کنجکاو و تلاش او در به دست آوردن علوم و مسائل و مشکلات علمی، به گونه ای بود که گاهی برای رسیدن به عمق مطلبی تمام احتمالات درباره آن را بررسی می کرد ــ که نمونه هایی
از آن در کتب روایی موجود است ــ و خواستار جواب از محضر مبارک امام صادق (علیه السلام) می شد.
چهل سال در محضر امام صادق (علیه السلام) بودن (2) او را به حواری (یار خاص) حضرت تبدیل کرد؛ چنان که در ضمن روایتی طولانی آمده است:
«در روز قیامت منادی ندا می دهد: کجایید حواری محمد بن علی (علیه السلام) و حواری جعفر بن محمد (علیه السلام)؟ سپس عبدالله بن شریک عامری و زرارة بن اعین بر می خیزند».(3)
این ملازمت و در خدمت امام بودن، او را در شمار خواصی قرار داد که حضرت او را به دیدار کتاب علی (علیه السلام) ــ که به خط حضرت علی (علیه السلام) و املای پیامبر گرامی اسلام است و در نزد ائمه (علیهم السلام) نسل به نسل به میراث گذاشته است ــ مشرف ساخت و همچنین لباس امیرمؤمنان (علیه السلام) را زیارت کرد. زراره در توصیف این دیدار می گوید:
«رأیت قمیص علیّ الذی قتل فیه عند ابی جعفر (علیه السلام) فاذا أسفله اثنا عشر شبرا و بدنه ثلاثة أشبار و رأیت فیه نضح الدم؛ (4) لباسی را که امیرمؤمنان (علیه السلام) در آن به شهادت رسیده بود، نزد امام باقر (علیه السلام) دیدم؛ هنگامی که حضرت آن را پایین قرار داد (آورد) دوازده وجب بود و بدنش سه وجب و در آن آثار خون را دیدم».
واضح است که ملازمت پیوسته با معدن علم و دانش و فضل و کمال، او را به فردی خودساخته تبدیل کند و به جایگاهی رفیع از دانش و معرفت برساند؛ چنان که حتی بدخواهانش سر تعظیم در مقابل مقام او فرود آورند و به رفعت جایگاهش اعتراف کنند؛ به طوری که جاحظ عثمانی ــ از معاندان شیعه و از کسانی که از آوردن نام ائمه (علیهم السلام) پرهیز داشت ــ نام زراره را در بین اشعارش با تجلیل و بلندی مرتبه ذکر کرده است. دیگر بزرگان نیز او را چنین ستوده اند:
ابن ابی عمیر می گوید: به جمیل بن دراج گفتم: به راستی دارای مجلس و محفل علمی آراسته ای هستی. جمیل پاسخ داد: «به خدا سوگند! ما در مقابل زرارة بن اعین مانند کودکان در مقابل معلم هستیم».(5)
این تعبیر از شخصی که خود به عنوان فقیه ترین افراد زمان خویش به شمار می رود و دارای معلومات زیادی است، نشان می دهد که در مقابل زراره بن اعین به چه اندازه احساس کوچکی می کرد و این، بزرگ ترین گواه بر بلندی مرتبه زراره در مقام علم و دانش است.
در جای دیگر جمیل بن دراج می گوید: «از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که کوه های زمین و نشانه های دین، چهار نفرند: محمد بن مسلم، برید بن معاویه، لیث بن بختری مرادی و زرارة بن اعین».(6) در این تشبیه امام صادق (علیه السلام) بالاترین مراتب فضل و کمال، در کوتاه ترین عبارت برای زراره و عده ای دیگر از اصحاب اثبات شده است.
علامه حلی در توصیف زراره می نویسد: «زراره، بزرگ ترین رجال شیعه و متقدم آنها است. ایشان فقیه، قاری، متکلم، شاعر و ادیب است و خصلت های فضل و دین در او جمع شده است».(7)
نجاشی از زراره به عنوان قاری، فقیه، متکلم و شاعر یاد کرده و او را در روایاتش صادق و جامع فضایل دانسته است.(8)
ابوغالب در توصیف مقام علمی زراره می نویسد: «زراره، مردی جدل کننده و غالب در مناظراتش بود؛ به گونه ای که هیچ کس توان ایستادگی در مقابل برهان ها و حجت هایش را نداشت و فقط نماز، او را از کلام باز می داشت و تعدادی از متکلمان جزو شاگردان زراره اند».(9)
صاحب رجال کشی تصریح دارد که همه فقهای امامیه بر تصدیق گروهی از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) اجماع دارند و سر تعظیم در برابر فقاهت آنان فرو آورده اند که فقیه ترین آنها، شش نفرند: زرارة، معروف بن خربوذ، برید، ابوبصیر اسدی، فضیل بن یسار و محمد بن مسلم طایفی و نقل شده که فقیه ترین آنها زرارة بن اعین است.(10)

نمونه ای از مناظرات زراره

زراره از نظر علمی به حدی رسیده بود که امام صادق (علیه السلام) او و برخی دیگر از اصحابش را برای مناظره با علمای دیگر مذاهب انتخاب می کرد و با صراحت تمام به آنان می فرمود: «اگر بتوانید اصحاب مرا در مباحث علمی شکست دهید، چنان است که مرا شکست داده اید».(11) این سخن امام صادق (علیه السلام) بیانگر میزان اعتماد آن حضرت به مرتبه والای علمی زراره است.
هشام بن سالم می گوید: با گروهی از اصحاب نزد امام صادق (علیه السلام) بودیم که مردی از اهل شام اجازه ورود خواست. مرد شامی پس از اجازه ی امام وارد شد و سلام کرد. حضرت جواب او را داد و فرمود: بنشین، اگر مطلبی داری در میان بگذار. مرد شامی گفت: به من خبر رسیده که هر چه از شما سؤال شود، پاسخ می دهید؛ لذا آمده ام تا با شما مناظره کنم. حضرت فرمود: در چه زمینه ای؟
مرد شامی، اعراب قرآن و ادبیات عرب را به عنوان موضوعات خود بیان کرد و حضرت او را به حمران بن اعین و ابان بن تغلب ارجاع داد، ولی مرد شامی خواستار مناظره با خود حضرت بود. امام در پاسخ فرمود: «اگر بر اینها غلبه یافتی، بر من غلبه کرده ای».
و هنگامی که مرد شامی در فقه خواستار مناظره شد، حضرت او را به زراره ارجاع داد و به زراره فرمود: «ای زراره! با او مناظره کن». زراره با مرد شامی به مناظره برخاست و تا زمانی که مرد شامی از جواب گفتن باز ایستاد، او را رها نکرد.(12)
در این روایت گرچه به سؤالات و جواب های مطرح شده از سوی دو طرف اشاره ای نشده است، ولی تعبیر امام صادق (علیه السلام) که غلبه بر آنها را مانند غلبه بر خودش دانسته، سخنی بس بزرگ و پر اهمیت است؛ زیرا اگر امام ذره ای در توان علمی اصحاب خود شک داشت، چنان قاطعانه سخن نمی گفت.
از سوی دیگر، شخصی که از شام رنج سفر را بر خود هموار ساخته تا به مناظره شخصی بیاید که می تواند تمام پرسش های او را پاسخ گوید، نمی تواند فردی عامی و بی سواد باشد؛ لذا غلبه یافتن بر چنین شخصی، نشان از عمق علمی اصحاب است.

رعایت اخلاق در مباحثات علمی

زراره با وجود دانش و علم فراوان، خود را برتر از دیگران نمی دانست و مغرور فضل خویش نمی شد و با تکبر و غرور وارد در جدل و بحث نمی گشت. او از ایجاد تفرقه بین اصحاب به شدت پرهیز می کرد و کمتر در مسائل و امور اختلافی بین اصحاب با دیگران به بحث می پرداخت، اما آن گاه که وارد بحث می شد، بسیار مستدل و قاطع سخن می راند و گاهی برای آنکه کینه و عداوتی ایجاد نشود، از بحث امتناع می نمود و زمانی وارد در بحث و جدل می شد که طرف مقابل در این کار تمایل نشان می داد.
زراره می گوید: در مدینه به مجلس مباحثه عده ای وارد شدم که در میان آنها عبدالله بن محمد و ربیعة الرأی حضور داشتند. عبدالله گفت: ای زراره! در مسائل مورد اختلاف سؤال هایی را مطرح کن و از ربیعه بپرس. گفتم: مجادله و بحث، باعث کینه می شود. اما ربیعه گفت: ای زراره! سؤال کن. گفتم: رسول الله (صلّی الله علیه و آله) شارب خمر را با چه وسیله ای حد جاری می کرد؟ ربیعه گفت: با ترکه درخت و
نعلین. پس گفتم: اگر مردی را امروز دستگیر کنند که شراب خورده باشد و نزد حاکم آوردند، چه حکمی درباره او جاری می شود؟ ربیعه گفت: شلاق زده می شود؛ چون عمر شلاق زد. عبدالله بن محمد گفت: پناه می برم بر خدا. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) با ترکه درخت می زد و عمر با شلاق؟! آنچه رسول خدا انجام داد، ترک می کنند و به آنچه عمر انجام داد، عمل می کنند؟!(13)

میراث علمی زراره

آثار بر جای مانده از زراره را که فقط نامی از آنها در لا به لای کتب موجود است، می توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف)آثار فقهی و کلامی

کتاب هایی مانند الاستطاعة و الجبر(14) و بر اساس قول ابن شهر آشوب در معالم العلماء، «العهود» از جمله کتاب هایی است که برای زراره ذکر شده است.

ب)احادیث و روایات

میراث حدیثی زراره، گنجینه ای گران بهاست که با زحمات و تلاش های بی دریغ این مرد بزرگ به دست شیعیان و محبان اهل بیت رسیده تا بتوانند از این خوان گسترده در حد بضاعت خویش بهره جویند. حدود دو هزار حدیث از این رادمرد تاریخ به دست ما رسیده که اکنون در کتابی با عنوان «مسند زراره» جمع آوری و به چاپ رسیده است و شاید این، بخشی از روایات او باشد که به دست ما رسیده و چه بسا که در اثر گذر زمان و هجوم حوادث روزگار، مقداری از آن از بین رفته باشد!

پی‌نوشت‌ها:

1.رجال کشی، 133.
2.تاریخ آل زراره، ص 43.
3.رجال کشی، ص 9، ذیل سلمان فارسی.
4.فروع کافی، ج 6، ص 466، بیروت.
5.رجال کشی، ص 134.
6.همان، ص 238.
7.الخلاصه، علامه حلی، ص 76.
8.رجال نجاشی، ص 175.
9.رسالة فی آل اعین، ص 28.
10.رجال کشی، ص 238.
11.همان، ص 276.
12.همان، ص 275 و 276.
13.همان، ص 152.
14.رجال نجاشی، ص 175؛ فهرست طوسی، ص 210.

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 84.