نوید به آینده و ایجاد نشاط روحی

درباره ی آینده ی بشر سه دیدگاه کلی وجود دارد:
یک دیدگاه معتقد است که آینده جهان و انسان تیره و تار است. انسان با دست خود و یا ابزارهایی همچون علم، تکنولوژی، صنعت و توسعه ی روز افزون ارتباطات تارهایی را بر دست و پای خود تنیده است که روزی او را از پا در می آورد. معتقدان این نظریه همچون شوپنهاور معتقدند که بشر نه تنها رو به سعادت و کمال نمی آورد بلکه به سوی شقاوت و تیره بختی در حرکت است. راسل می گوید:
اشخاصی هستند از آن جمله انیشتن که به زعم آنها بسیار محتمل است که انسان دوره ی حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفق شود با مهارت شگرف عملی خود، خویشتن را نابود سازد، این گروه را می توان بدبینان نامید.(1)
دیدگاه دوم معتقد است: آینده بشر و وضعیت جهان نامشخص و نامعلوم است نه می توان گفت که انسان ها به کمال و سعادت می رسند و نه این که به شقاوت و تیره روزی میل می کنند. این گروه فقط وضع موجود را تجزیه و تحلیل می کنند.
دیدگاه سوم باور دارد که: بشر روز به روز به رشد عقلانی، عاطفی، فکری، فرهنگی و دینی می رسد و آینده جهان، مملو از سعادت، کمال، راستی، پاکی است و بشر به وسیله کسب آگاهی های علمی، فلسفی و معرفتی حقیقت را کشف می نماید و حیاتِ انسانی و الهی را در پیش خواهد گرفت. این گروه را می توان خوش بینان به تاریخ و جامعه دانست.
بینش قرآنی و اعتقاد به ظهور منجی موعود، دیدگاه سوم را تأیید می کند، آیاتی که در قرآن درباره ی مصلح جهانی آمده است سرشار از خوش بینی و امیدواری به آینده بشر است.
با این پیش فرض باید گفت که انتظار هم دو گونه است: منفی و مثبت. زمانی که به صورت منفی منتظریم بدبینی تاریخی داریم، چون معتقدیم که نظام زندگی در استقرار و تقویت و توسعه فساد است، اما اگر به صورت فعال و مثبت منتظر باشیم به تاریخ و آینده آن خوش بین هستیم، زیرا باور داریم که نظام جبری تاریخ پیروزی قطعی عدالت است و این امر نشان می دهد که اعتقاد به انتظار منفعل و انتظار فعال چقدر با هم متضادند؛ بر خلاف آن چه «ساموئل مکبت» در کتاب انتظار گودو می گوید:
انتظار یک فکر پوچ و مخرب نیست، انتظار منفعل پوچ است و کاش فقط پوچ می بود بلکه عامل تخریب اراده انسان هاست.
هر کس این سؤال به ذهنش می رسد که امام زمان عجل الله تعالی فرجه - این رهبر نجات بخش انتهای تاریخ - چگونه می تواند بر جهان پیروز شود؟
امام صادق علیه السلام به این سؤال، پاسخی بسیار عمیق و جامعه شناختی و تاریخی داده و می فرماید:
قدرت های ستم گر و قطب های ظلم و جنایت، به قدری با هم خواهند جنگید که نیرو و قدرت شان فرسوده می شود و به حدی از درون به فساد خواهند رفت که مقاومتشان را از دست می دهند و آن گاه شما به خود آمده و چون مسلح به نیروی ایمان و آگاهی هستید بر آن قدرت های از درون پوسیده و از بیرون فرسوده پیروز می شوید و این پیروزی بر اساس منطق و سنت های اجتماعی است که در اسلام و قوانین خداوند وجود دارد.(2)
شهید مطهری به اجمال دیدگاه مذاهب را درباره ی آینده جهان بدین صورت بیان می کند:
پاسخِ این که مذاهب درباره ی آینده چه نظری دارند این است که آنها آینده را توأم با صلح و صفا و استقرار حق و عدالت می دانند و معتقدند که روز خدا می رسد و در آن مفاسد و مظالم برگشت پیدا خواهد کرد.
آنها که عمری از راه اعمال زور، چپاول گری، ریاکاری به آب و نان رسیده اند سقوط خواهند کرد، در واپسین دم حیات بشر، انقلابی سرخ در عرصه حیات رخ خواهد داد و دمار از روزگار بدکارارن و بداندیشان درخواهد آمد، در سایه این انقلاب آنها که سران و هیئت زمامدار و اشراف خوانده می شدند فرو خواهند افتاد و آنها که محروم و مستضعف بودند وارث زمین خواهند شد. مذاهب می گویند در آینده دولت لغو نخواهد شد (برخلاف نظر مارکسیسم) جامعه ای نخواهیم داشت که مردم به تنهایی خود قادر به ادامه حیات باشند. اصل رهبری و وجود رهبر محفوظ است، ولی با این تفاوت که رهبران بر خلاف رهبران گذشته است و حکومت آن هم خلاف حکومت های گذشته است.
مذاهب می گویند: بشریت در آینده به درجه و رتبتی خواهد رسید که تابعیت از هوا و هوس و تابعیت از فرد را به کناری خواهد گذارد. همه تابع قانون خواهند شد، آن هم قانون خدایی که در آن کینه جویی، بدخواهی، بالا بردن فردی بناحق و فروگذاردن حق کسی مطرح نباشد.
اسلام، دیدگاه روشنی درباره ی آینده دارد. مستندات آن از سوی وحی است و با خرافات و جعلیات آمیخته نشده است. زمان آن به ما نزدیک تر از دیگر مذاهب است و اطلاعات ما از آن دیدگاه بیشتر و روشن تر است.
به صورت خلاصه و مختصر می توان گفت بینش اسلامی متوجه سیر صعودی و تکاملی جامعه است؛ بینشی که در این زمینه وارد بینش انقلابی و ویرانگر نسبت به فساد و شورانگیز در امت برای ایجاد آن جامعه نمونه و مورد نظر است.
جهان بینی اسلام را در زمینه آینده در این مسائل می توانیم عرضه بداریم:
1. فلسفه خوش بینی: در این فلسفه سخن از استقرار حق و عدل و پدید آمدن عصری طلایی است؛ عصری که نه در گذشته نمونه ی آن دیده شده و نه در آینده. به انسان ها نوید می دهد که بکوش تا حوادث را ارزیابی و تحلیل کنی، اگر از سوی باطل بود نگران آن مباش و در برابر آن بایست، مطمئن باش جهان سرانجام به کام توست.
2. آینده از آنِ ضعفا: جهان بینی اسلامی آینده را از آن ضعفا، محرومان می بیند و قائل است دردهای آنان برای همیشه ثابت و پایدار نیست اگر چه مدت آن طولانی شود استثمار، جاودانه نیست.
3. لغو نظام های بشر ساخته: جهان بینی اسلامی این نوید را می دهد که نظامات بشر ساخته، همان نظاماتی که عمری خون به دل ما کرده اند و بشریت را به نابودی سوق داده اند، فانی و نابود می شوند.
جهان بینی اسلامی می گوید: در این فنا، نابودی انگلیس و فرانسه ندارد و سوئیس و سوئد فرق نمی کند، همه از بین می روند. مسئله ی مارکس و هگل مطرح نیست، این نظامات از میان می روند و به جای آنها نظام های الهی می آیند؛ نظام هایی که با فطرت ما سازگارند. افق زیبایی است از آن جهت که جهانی را تصور می کند که در آن تاریکی و ناروایی نیست، ظلم و تبعیض نیست، هرچه هست نور است، صفاست، همانندی است، تساوی در برابر دادگاه و قانون است.
4. استقرار حق و عدالت: جهان بینی اسلامی درباره ی آینده این است که در آینده ای دور یا نزدیک حکومتی پدید خواهد آمد که در آن، نابودی طرز فکر ناسیونالیستی است. بشریت را آفریده خدا می داند و بر سر سفره واحد گردهم می آورد.
حکومتی که در آینده پدید می آید حکومت «خدا - مردمی» است. منشأ تعالیم از سوی خدا و اجرا و پاسداری آن از سوی مردم است. خواست مردم و تأیید آنها باعث رونق بخشیدن به آن می شود. چون منافع توده ها در آن ملحوظ است و از قداست و احترامی خاص برخوردار است.
در برخی از روایات اسلامی سخن از دولتی به نام اهل حق است که تا قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه ادامه پیدا می کند و چون از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدی موعود آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است «مهدی علیه السلام موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارز راه حق است».
«انتظار فرج» از اولین روزهای غیبت بدل به آرزوی بزرگ مسلمین شد، چنان که این انتظار بدل به عبادتی بزرگ شد؛ به همان سان که ائمه معصومین علیهم السلام از طریق روایات بر آن تأکید فرمودند.
این امیدواری باعث می شود تا مؤمنین در میانه همه سختی ها خود را محفوظ دارند و تسلیم یأس و نوامیدی نشوند روایات باقی مانده از ائمه معصومین علیهم السلام (حدود 1000 روایت) برای منتظرین ویژگی ها و صفاتی ذکر کرده اند.
شهید مطهری برای این انتظار بزرگ کارکردهایی ذکر کرده است که توجه و تأسی بر آنها موجب حفظ کیان اسلام و شیعه در تمامی فراز و نشیب های حیات می شود.
مشخصات این انتظار بزرگ عبارتند از:
1) خوش بینی به آینده بشریت.
2) پیروزی نهایی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق و دجالگری و فریب.
3) حکومت جهانی واحد.
4) عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد نشده باقی نماند.
5) بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروزی از فکر و ایدئولوژی و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی.
6) حداکثر بهره گیری از مواهب زمین.
7) برقراری مساوات کامل میان انسان ها در امر ثروت.
8) منتقی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل: زنا، ربا، شرب خمر، خیانت، دزدی، آدم کشی و غیره .... و خالی شدن روان ها از عقده ها و کینه ها.
9) منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا و محبت و تعاون.
10) سازگاری انسان و طبیعت. (3)

پی‌نوشت‌ها:

1. امیدهای نو، ص 94.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 254 و غیبت نعمانی، ص 74.
3. شهید مطهری، قیام و انقلاب مهدی (عج)، ص57-61.

منبع: نقش اجتماعی انتظار، شماره ی نشریه 2100